تجاوز به یمن و تهدید ایران؛ نمایش چهره واقعی ترامپ

اسدالله افشار

نیروهای مسلح یمن اعلام کردند که ظرف چند ساعت برای دومین بار یک ناو هواپیمابر آمریکایی را با موفقیت هدف قرار دادند.

سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی ارتش یمن در بیانیه ای تلویزیونی تأیید کرد که نیروهای یمنی ناو هواپیمابر آمریکایی یو اس اس هری ترومن را برای دومین بار در 24 ساعت گذشته در شمال دریای سرخ هدف قرار دادند.

این حمله شامل 18 موشک بالستیک، موشک کروز و پهپاد در درگیری چند ساعته بود.

در این بیانیه همچنین اشاره شده است که آنها با موفقیت یک حمله خصمانه برنامه ریزی شده علیه یمن را خنثی کردند.

براساس این بیانیه، پس از شلیک موشک و پهپاد نیروهای یمنی به ناو هواپیمابر و ناوهای جنگی همراه آن، جنگنده‌های دشمن مجبور به بازگشت به پایگاه‌های خود شدند.

سریع تصریح کرد که این عملیات بخشی از پاسخ نیروهای مسلح یمن به تجاوزات مداوم آمریکا بود.

وی همچنین اظهار داشت که این حمله بخشی از آنچه به عنوان مبارزه با استبداد و استکبار توصیف کرده است می باشد و انجام شده است.

عبدالملک الحوثی، رهبرانصارالله گفت: هدف آمریکا تسلیم کردن کل منطقه به دست دشمن اسرائیلی و تحمیل معادله استثمار است که هرگز نمی‌توانیم هر دو را بپذیریم.

وی در سخنانی یکشنبه شب 26 اسفندماه( 16 مارس2025) با بیان اینکه نیروهای مسلح یمن به تشدید تنش پاسخ خواهند داد، هشدار داد: در صورت تداوم تجاوزات آمریکا علیه کشورمان، به سراغ گزینه‌های گسترده مقابله به مثل خواهیم رفت.

عبدالمالک همچنین گفت: آمریکایی ها با تبدیل دریا به میدان جنگ به دنبال تأثیرگذاری برکشتیرانی بین المللی هستند.

مقامات آمریکایی ادعا می کنند که جنگنده های آمریکایی حدود 12 هواپیمای بدون سرنشین را که توسط ارتش یمن پرتاب شده بودند طی چند ساعت در روز یکشنبه سرنگون کردند.

یک مقام آمریکایی به خبرگزاری آسوشیتدپرس اذعان کرد که درگیری با ناو یو اس اس هری ترومن ساعت ها به طول انجامید و مدعی شد که "یک موشک" به دور از ناو هواپیمابر سقوط کرده است.

یکی دیگر از مقامات آمریکایی که نخواست نامش فاش شود نیز مدعی شد که هواپیماهای جنگی آمریکا روز یکشنبه یازده پهپاد شلیک شده توسط انصارالله را در دریای سرخ سرنگون کردند.

شنبه شب، آمریکا تجاوز مرگباری را علیه یمن آغاز کرد. بیش از 47 حمله را در استان های صنعا، صعده، البیضاء، حجه، ضمار، مارب و الجوف انجام داد.

این حملات توسط نیروهای هوایی آمریکا مستقر در منطقه و همچنین نیروهای دریایی مستقر در دریای سرخ انجام شد.

ناو هواپیمابر یو اس اس هری ترومن مستقر در دریای سرخ نیز در این حملات شرکت داشت.

انصارالله در تلاش برای تحت فشار قرار دادن رژیم اسرائیل برای پذیرش آتش بس و رفع محاصره غزه، جبهه حمایتی را برای غزه گشوده است.

عملیات یمن با امضای آتش بس غزه در اواسط ژانویه پایان یافت. با این حال، ممنوعیت اخیر اسرائیل برای ورود کمک‌های بشردوستانه به این منطقه، تهدیدات یمن مبنی بر ممنوعیت حرکت کشتی‌های اسرائیلی در آب‌های منطقه را برانگیخت.

به گفته عبدالمالک، دولت صنعا از حملات آمریکا، انگلیس و اسرائیل منصرف نخواهد شد و تا رفع محاصره غزه به حمایت از غزه ادامه خواهد داد.

انصارالله تأکید کرد: موضوع گرسنگی دادن به مردم غزه و محروم کردن آنها از غذا، موضوع ساده ای نیست، بلکه حرکتی در جهت نابودی آنها می باشد که خود مؤید مصداق نسل کشی است.[1]

حملاتی که در مقیاس کوچکتر در روزهای یکشنبه و دوشنبه ادامه یافت، ده ها غیرنظامی یمنی از جمله زنان و کودکان را کشت. ایالات متحده گفته است که سامانه‌های موشکی و پهپادی، پدافند هوایی و رادارها را مورد اصابت قرار داده است، اما فیلم‌ها تا کنون فقط بمب‌های آمریکایی را نشان می‌دهند که بر مجتمع‌های مسکونی می‌بارند.

نیروهای مسلح یمن در سال 2023 و پس از آغاز جنگ نسل کشی اسرائیل در غزه، شروع به هدف قرار دادن کشتی های متعلق به اسرائیل و کشتی های اسرائیلی در دریای سرخ کردند. جنبش انصارالله که از زمان برکناری عبدربه منصور هادی[2]، رئیس‌جمهور مورد حمایت غرب در سال 2015، بر یمن حکومت می‌کند، اعلام کرد که این حملات در همبستگی با مردم غزه است که از غذا، آب و دارو محروم شده اند.

هیچ کشتی اسرائیلی در 19 ماه گذشته نتوانسته است از دریای سرخ عبور کند، مگر برای مدت کوتاهی پس از آتش بس در غزه در ماه نوامبر. انصارالله هفته گذشته اعلام کرد که در صورت ادامه نقض این پیمان و خودداری از کمک‌های بشردوستانه به مردم گرسنه و بیمار فلسطینیان، بار دیگر هدف قرار دادن کشتی‌های اسرائیلی را آغاز خواهد کرد. این اولتیماتوم اکنون گذشته است و گزارش ها حاکی از آن است که هنوز اجازه ورود غذا به غزه داده نشده است.

به نظر می رسد آخرین موج حملات هوایی آمریکا پاسخی به فشار مجدد یمن بر کشتی های اسرائیلی باشد. ترامپ در پیامی در شبکه اجتماعی خود به نام Truth Social گفت که یمنی‌ها به این دلیل ضربه می‌خورند که سربازان آمریکایی و متحدانشان را کشته‌اند. اوهمچنین گفت که به بمباران این کشور "به طور نامحدود" تا زمانی که عملیات دریای سرخ خود را متوقف کند، ادامه خواهد داد.

ترامپ درباره محاصره نوار غزه توسط اسراییل اظهار نظری نکرد و به نظر نمی‌رسید که اجازه دادن به کمک‌های بشردوستانه برای سرازیر شدن به این منطقه محاصره‌ای برای مالیات‌دهندگان آمریکایی به طورقابل‌توجهی ازاستقرارسلاح‌های پرهزینه برای حمله به یمن سنگین‌تر باشد. در طول مبارزات انتخاباتی اخیر خود، تاجر سابق گفت که طبقه کارگر در آمریکا را در اولویت قرار خواهد داد و از هدر دادن پول مالیات آنها خودداری خواهد کرد.

میلیون ها یمنی روز دوشنبه در سراسر کشور عربی به خیابان ها آمدند و گفتند که بدون توجه به هر اتفاقی به حمایت از فلسطینی ها ادامه خواهند داد. یکی از غیرنظامیان گفت: «ما از بمب و موشک نمی ترسیم، این چیز جدیدی نیست. ما مانند دیگر اعراب نیستیم، من ترجیح می دهم با برادران و خواهران فلسطینی خود بمیرم تا اینکه در حالی که آنها به طرز وحشیانه ای کشته می شوند، زندگی راحت داشته باشیم.

تظاهرات گسترده نشانه این بود که حملات جدید روحیه یمن را تضعیف نکرده است. تحلیلگران می گویند که چنین حرکاتی نیز بعید است که بتواند توانایی های نظامی آن را کاهش دهد. بایدن در زمان ریاست جمهوری خود با کمک بریتانیا حملات متعددی را علیه این کشور عربی انجام داد، با این حال، انصارالله تنها عملیات خود را افزایش داد و به تدریج به سمت حمله به مواضع بسیار محافظت شده اسرائیل در داخل اراضی اشغالی نیز حرکت کرد.

اتهام زنی مضحک ترامپ به ایران

ترامپ روز دوشنبه در پست جداگانه‌ای در شبکه اجتماعی خود نوشت: ایران را مسئول هرگونه حمله یمن به منافع آمریکا می‌داند. به هر تیری که حوثی ها شلیک کند، از این نقطه به بعد به عنوان تیری از سوی تسلیحات و رهبری ایران نگریسته می شود و ایران مسئول خواهد بود و عواقب آن را متحمل می شود و این عواقب وخیم خواهد بود.»

رئیس‌جمهور مدعی شد تمام عملیات‌های این کشور عربی توسط ایران هدایت می‌شود، ادعایی که او هیچ مدرکی برای آن ارائه نکرد. ایران بارها گفته است که با تمام نیروهای مقاومت در غرب آسیا رابطه نزدیک دارد، اما بر آنها اقتدار ندارد.

در حالی که ایالات متحده به طور معمول ایران را هر زمان که با حملات نیروهای مقاومت روبرو می شود - گروه هایی که در طول سال ها در واکنش به اشغالگری و مداخله گری ایالات متحده بوجود آمده اند - متهم می کند، مجموعه اتهامات اخیر ترامپ و تهدیدهای بعدی اهمیت فزاینده ای دارد. قبل از انفجار روز دوشنبه، تلاش‌ها و اظهارات علنی ترامپ براین متمرکز بود که پیامد تشدید تنش‌ها با ایران را به رهبری ایران وارد کند، با این ادعا که آنها به دنبال جنگ هستند در حالی که او دیپلماسی را ترجیح می‌دهد.

ترامپ از ایران خواسته است که یک توافق هسته‌ای جدید با او امضا کند و توافق بین‌المللی را که در سال 2018 واشنگتن را از آن خارج کرد، نادیده بگیرد.

ترامپ در تازه‌ترین موضع‌گیری خود به‌ عنوان یک طرفدار پرشور دیپلماسی، نامه‌ای از طریق یکی از دیپلمات‌های اماراتی به رهبر انقلاب اسلامی ارسال کرده است که پیشتر وجود آن را علناً حتی قبل از دریافت آن توسط تهران اعلام کرده است!

گزارش ها حاکی از آن است که ایران ممکن است پاسخی برای ترامپ آماده کند. اما ظاهراً ترامپ نمی توانست صبر کند تا پاسخ ارائه شود و اجازه دهد چهره واقعی خود وی به جهانیان نشان داده شود.

شایان ذکراست ترامپ در ژانویه امسال به قدرت رسید و وعده صلح و پایان جنگ های آمریکا را داد، اما تنها دو ماه بعد دستور حمله به یمن را صادر کرد و اکنون ایران را تهدید به حمله می کند. آیا با چنین فرد خودشیفته که تعادل روانی ندارد و ناقض گفته های خویش عمل می کند می توان مذاکره کرد و می توان اصولا به او در مذاکرات اعتماد کرد؟ تجربه ریاست جمهوری دور اول ایشان و اخیرا برخورد او با رییس جمهور اوکراین؛ زلنسکی که غلام حلقه به گوش آمریکا بوده است جای هیچ گونه شک و شبهه ای باقی نمی گذارد که او فردی قابل اعتماد جهت اجرای تعهداتش نمی باشد و این نکته مورد توافق افکار مردم دنیا و صاحب نظران و تحلیل گران بین المللی هم می باشد.

جان کلام این که مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور ایالات متحده می شود، جنگ، تجاوز، قلدری، ضعیف کشی، وحشی گری و غارت منابع مهم کشورها؛ در DNA سیاست خارجی ایالات متحده است. [3]

سه شنبه: 28 / 12 / 1403- 17 رمضان المبارک 1446- 18 مارس 2025


1- Bahrani. Wesam. Yemen targets USS Harry Truman Aircraft Carrier. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Monday : March 17, 2025 - 22:19

[2] - عبد رَبُّه منصور الهادی متولد ۱۹۴۵، فرمانده نظامی یمنی است که از ۲۷ فوریه ۲۰۱۲ رئیس‌جمهور یمن شد. او از ۱۹۹۴ معاون رئیس‌جمهور بود که در سال ۲۰۱۵ از مقام خود استعفاء داد. منصور هادی در انگلستان، مصر و شوروی تحصیل کرده‌است. عبد ربه منصور هادی که معاون رئیس‌جمهور یمن بود با ۹۹ درصد از آرای شرکت کنندگان در انتخابات رئیس‌جمهور یمن شداو در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۵ از مقام خود استعفاء داد. وی سپس به شهرعدن گریخت و با پس گرفتن استعفایش خود را تنها رهبر مشروع کشور اعلام کرد. او مدتی بعد در ۲۷ مارس ۲۰۱۵ و در پیعملیات طوفان اراده به عربستان سعودی رفته و سپس برای شرکت در اجلاس سران اتحادیه عرب وارد شرم الشیخ مصرشد. هادی در سخنرانی خود گفت که یمن باید دوره اعتراض و خشونت را که به مدت یک سال به طول انجامید پشت سر بگذارد و اکنون باید به حل و فصل مشکلات اقتصادی و بازگرداندن کسانی که در اثر بحران کشور را ترک کردند بپردازد. عبدربه منصور هادی پس از ادای سوگند ریاست جمهوری گفت: مبارزه با سازمان القاعده در جزیره العرب که یمن را به عنوان پایگاه خود برگزیده، در راس اولویت‌های دولتش خواهد بود. او تأکید کرد: «مبارزه با القاعده به عنوان یک وظیفه ملی و دینی ادامه خواهد یافت.» دو ساعت پس از ادای سوگند قانون اساسی توسط عبدربه منصور الهادی رئیس‌جمهور جدید یمن که در آن گفت: «جنگ با تندرو‌ها وظیفه‌ای ملی است» حمله انتحاری توسط یک خودروی بمب گذاری شده روبروی کاخ ریاست جمهوری در جنوب یمن، دستکم ۳۰ نفر را کشت. سازمان القاعده فعال در شبه جزیره عرب مسئولیت این حمله انتحاری را بر عهده گرفت. منصور هادی پس از استعفاء از مقام ریاست جمهوری دوباره ادعای ریاست جمهوری کرد و به آغاز جنگ داخلی یمن دامن زد؛ نبردی که از سال ۲۰۱۵ میلادی میان دو جناح که هریک خود را دولت یمن می‌داند با همراهی حامیان و متحدان آن‌ها درگرفته‌است. نبرد میان نیرو‌های دولت عبدربه منصور هادی و حراک جنوبی به مرکزیت عدن با نیرو‌های انصارالله و نیرو‌های طرفدار علی عبدالله صالح رئیس‌جمهور پیشین در جریان است. القاعده شبه‌جزیره عربستان و داعش نیز در پیکار حضور دارند و بخش‌هایی درون کشور و منطقه‌های کرانه‌ای را در دست دارند. دادگاهی در یمن حکمی را علیه رئیس جمهور مستعفی و فراری این کشور صادر کرد. در سال ۱۳۹۸ یک دادگاه «منصور هادی» رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن را به اتهام «خیانت بزرگ» علیه کشور به اعدام محکوم کرد. این دادگاه همچنین «احمد عوض بن مبارک» سفیر یمن در آمریکا و «ریاض یاسین» وزیر خارجه سابق یمن را هم به دلیل خیانت محکوم به اعدام کرد. ۱۰ آگوست ۲۰۱۹ خبر رسید که مقر دولت مستعفی یمن به ریاست عبدربه منصور هادی در شهر عدن سقوط کرد. در همین رابطه خبرگزاری رویترز به نقل از منابع محلی در عدن مدعی شد که کاخ ریاست جمهوری یمن موسوم به «المعاشیق» سابق و «الیمامه» کنونی به تصرف جدایی‌طلبان جنوب یمن (تحت حمایت امارات) درآمده است.

3- Hojat Ansari. Mona. Trump breaks character as he strikes Yemen, threatens Iran. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Monday : March 17, 2025 - 22:15



ارسال توسط افشار

شروع تنش های تجاری میان آمریکا و اروپا

اسدالله افشار

از زمان روی کار آمدن دولت فعلی ایالات متحده در ژانویه، نه تنها موجی از حمایت گرایی تجاری اروپا را فرا گرفته است بلکه از سوی دیگرهم موجی از نگرانی را در صنایع اروپا ایجاد کرده است.

از جلسات مطبوعاتی دولت در برلین گرفته تا بحث های سطح بالا در کنفرانس امنیتی مونیخ و خطوط تولید خودروسازان برترآلمان، موضوع غالب بحث «تعرفه ها» است.

موضع ایالات متحده در مورد تجارت، اقتصاد آلمان و بازار گسترده تراروپا را به تنش و چالش کشانده و همین امر رهبران سیاسی و تجاری در سراسر اروپا را تشویق می کند تا در حمایت از تجارت آزاد، همکاری چندجانبه و ثبات بازار داخلی و جهانی، متحد شوند.

خودروسازان با عدم قطعیت روبرو هستند

خودروسازان آلمانی از جمله بیشترین آسیب را از تشدید تنش های تجاری متحمل خواهند شد. ایالات متحده یک بازار کلیدی برای خودروسازان آلمانی از جمله BMW، فولکس واگن و مرسدس بنز است که نه تنها خودرو صادر می‌کنند، بلکه کارخانه‌های تولید عمده در این کشور را نیز با استخدام بیش از 138000 کارگر اداره می نمایند.

سخنگوی این شرکت در مونیخ گفت: تجارت آزاد برای BMW ضروری است. تعرفه‌ها، هزینه‌ها را افزایش می‌دهد، بار مصرف‌کنندگان را تحت فشار قرار می‌دهد و نوآوری را تعطیل می کند و در نهایت کل صنعت را به یک چرخه منفی می‌کشاند.»

براساس پلتفرم تحقیقاتی JATO Dynamics، سه خودروساز بزرگ آلمانی، 73 درصد از صادرات خودروی اتحادیه اروپا به ایالات متحده را در سال گذشته به خود اختصاص دادند. با این حال، آخرین سیاست های تجاری واشنگتن بر چشم انداز صنعت خودرو سایه افکنده است.

در 4 مارس، زمانی که تأمین کننده خودروی آلمانی Continental AG نتایج سالانه خود را منتشر کرد، دولت ایالات متحده تعرفه های شدیدی را بر واردات از مکزیک و کانادا اعلام کرد که باعث سقوط 11 درصدی سهام کانتیننتال شد که بدترین عملکرد شاخص DAX آلمان در آن روز بود.

نیکلای ستزر، مدیرعامل کانتیننتال گفت: «ما به شدت با اقدامات حمایتی مخالفیم. "این فقط یک چالش برای ما نیست، بلکه یک چالش برای کل صنعت است."

هیلدگارد مولر، رئیس انجمن صنایع خودروسازی آلمان، همچنین هشدار داد که افزایش یکجانبه تعرفه‌ها زنجیره‌های عرضه جهانی را بی‌ثبات می‌کند و مستقیماً هزینه‌ها را برای مصرف‌کنندگان افزایش می‌دهد.

او گفت: "خودروسازان آلمانی سالهاست که عمیقاً در بازار ایالات متحده ریشه دوانده اند، هزاران شغل ایجاد کرده و به این کشور کمک می کنند تا به قطبی کلیدی برای صادرات جهانی خودرو تبدیل شود. اکنون، موانع تجاری نه تنها به اروپا آسیب می زند، بلکه رقابت پذیری خود ایالات متحده را نیز تضعیف می کند."

عوارض سنگین افزایش تعرفه ها

تنش های تجاری شروع به فشار براقتصاد آلمان کرده است. اتحادیه اتاق های صنعت و بازرگانی آلمان هشدار داده است که افزایش تعرفه ها باعث افزایش هزینه های صادراتی، اختلال در زنجیره تأمین و کاهش رشد اقتصادی می شود.

سباستین دالین، اقتصاددان مؤسسه تحقیقات اقتصاد کلان آلمان می گوید: «اگر وضعیت تشدید شود، صادرات آلمان به ایالات متحده ممکن است در سال 2025 برای اولین بار در سال‌های اخیر کاهش یابد.

دالین گفت: "یک جنگ تجاری جهانی می تواند اقتصاد آلمان را بیش از یک درصد کوچک کند و به طور بالقوه حدود 300000 شغل را در معرض خطر قرار دهد."

این پیامد از اروپا فراتر می رود. طبق گزارش اتاق بازرگانی آمریکا در اتحادیه اروپا، دو سوم شرکت های آمریکایی انتظار دارند که سیاست های تجاری فعلی تأثیر منفی بر تجارت اروپایی آنها بگذارد و روابط تجاری بین اقیانوس اطلس را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد.

روندهای بازار در حال حاضر نشان دهنده این نگرانی ها هستند. داده های سازمان حمل و نقل موتوری فدرال آلمان نشان می دهد که ثبت نام خودروهای الکتریکی در ماه فوریه 31 درصد افزایش یافته است. با این حال، خودروساز آمریکایی تسلا شاهد کاهش 76 درصدی ثبت‌نام‌های جدید خود در آلمان در ماه فوریه بود و تنها به 1429 دستگاه رسید، زیرا رقابت محلی بیشتر شد.

جولیان هینز، رئیس مرکز تحقیقات سیاست تجارت در موسسه کیل برای اقتصاد جهانی گفت: تعرفه ها ممکن است به طور نمادین مطابق با سیاست "اول" دولت فعلی ایالات متحده باشد، اما در نهایت به منافع اقتصادی ایالات متحده آسیب می رساند.[1]

سناریوی باخت و باخت

در کنفرانس امنیتی مونیخ امسال، رهبران اروپایی هشدار دادند که تنش های تجاری طولانی مدت می تواند روابط بین اقیانوس اطلس را تضعیف کند و پیامدهای اقتصادی گسترده تری را به دنبال داشته باشد.

فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس‌جمهور آلمان گفت: «سیاست‌های ایالات متحده پایه‌های روابط فراآتلانتیک را متزلزل می‌کند.

اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا هشدار داد که اگر اتحادیه اروپا با "تعرفه های غیرقابل توجیه" مواجه شود، بروکسل مجبور خواهد شد اقداماتی را برای محافظت از صنایع اروپایی انجام دهد.

عدم قطعیت به شدت بر مشاغل کوچک و متوسط ​​سنگینی می کند. یک شرکت مهندسی دقیق در فرانکفورت در حال حاضر فشار را احساس می کند.

مالک این شرکت می گوید: "ما سال ها به شرایط تجاری باثبات متکی بودیم. اکنون با تعرفه ها و اختلالات زنجیره تأمین دست و پنجه نرم می کنیم." این من را به یاد ناسیونالیسم اقتصادی گذشته می اندازد و همه ما می دانیم که چگونه به پایان رسید.

تنش‌های تجاری ایالات متحده و اتحادیه اروپا با تأثیرگذاری بر تعرفه‌ها عمیق‌تر می‌شود

کارشناسان تجارت هشدار می‌دهند که روابط اقتصادی ایالات متحده و اتحادیه اروپا که زمانی به هم پیوسته بودند، تحت فشار بی‌سابقه‌ای قرار دارند. در حالی که اروپا با فشارهای کوتاه مدت مواجه است، پیامدهای بلندمدت برای ایالات متحده می تواند شدیدتر باشد. [2]

اشاره ای به پیشینه افزایش تعرفه ها و تنش های تجاری بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده

در سال 2018 تنش های تجاری بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده افزایش یافت. ایالات متحده تعرفه های 25 و 10 درصدی بر فولاد و آلومینیوم وارداتی اتحادیه اروپا را بر اساس نگرانی های ادعایی امنیت ملی اعمال کرد که اتحادیه اروپا نیز به تلافی آن واکنش نشان داد. ایالات متحده همچنین شرکای تجاری خود را به اعمال تعرفه بر خودروها و قطعات خودرو تهدید کرد. به موازات آن، اتحادیه اروپا نگران مسدود شدن انتصابات جدید در سازمان استیناف در سازمان تجارت جهانی است که مرحله دوم تجدیدنظر در سیستم حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی را فلج کرده است. در جولای 2018، یونکر، رئیس کمیسیون، با پرزیدنت ترامپ به توافقی سیاسی دست یافت تا از تشدید بیشتر در جبهه تعرفه جلوگیری کند. بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و ایالات متحده که پس از سفر رئیس جمهور یونکر به کاخ سفید به تصویب رسید، بیان کرد که اتحادیه اروپا و ایالات متحده توافق کردند که در ابتدا به سمت صفر تعرفه، صفر موانع غیرتعرفه ای و صفر یارانه برای کالاهای صنعتی غیرخودرو، و همچنین برای کاهش موانع و افزایش تجارت خدمات، مواد شیمیایی، دارویی و همچنین محصولات پزشکی با یکدیگر همکاری کنند. دوم، اتحادیه اروپا و ایالات متحده برای تقویت همکاری استراتژیک در زمینه انرژی توافق کردند. سوم، شرکا توافق کردند که گفت و گوی نزدیکی را در مورد استانداردها به منظور تسهیل تجارت، کاهش موانع بوروکراتیک و کاهش هزینه ها آغاز کنند. در نهایت، آنها تعهد خود را برای پیوستن به نیروها برای محافظت بهتر از شرکت های آمریکایی و اروپایی در برابر اقدامات ناعادلانه تجارت جهانی، اصلاح سازمان تجارت جهانی و رسیدگی به شیوه های تجاری ناعادلانه اعلام کردند.

در ژانویه 2019، کمیسیون اروپا دو پیش نویس دستورالعمل مذاکره را منتشر کرد که تا حدی اولین نقطه بیانیه مشترک را اجرا می کرد. کمیسیون خواستار گشایش مذاکرات در مورد یک توافق تجاری شد که به شدت بر حذف تعرفه‌ها بر کالاهای صنعتی تمرکز می‌کند و محصولات کشاورزی را مستثنی می‌کند. و در مورد توافقی در مورد ارزیابی انطباق، که به رفع موانع غیرتعرفه ای کمک می کند. این امر برای شرکت‌ها آسان‌تر می‌کند تا ثابت کنند محصولاتشان الزامات فنی اتحادیه اروپا و ایالات متحده را برآورده می‌کنند. در همین حال، در ژانویه 2019، نماینده تجاری ایالات متحده (USTR) اهداف مذاکره برای مذاکرات تجاری ایالات متحده و اتحادیه اروپا را منتشر کرد. اهداف ایالات متحده بلندپروازانه تر از اهداف اتحادیه اروپا است و شامل حذف موانع تعرفه ای و غیر تعرفه ای بر کشاورزی است که منطقه ای ویژه برای اتحادیه اروپا حساس است. شورا در آوریل 2019 تصمیمی مبنی بر مجوز آغاز مذاکرات با ایالات متحده اتخاذ کرد. فرانسه به این دستورات رای منفی داد و بلژیک به دلیل انحراف از رویکرد اجماعی معمول برای آغاز مذاکرات تجاری، رأی ممتنع داد. مذاکرات هنوز آغاز نشده است، اگرچه مذاکرات فنی در مورد ارزیابی انطباق اندکی پیشرفت کرده است.

اتحادیه اروپا و ایالات متحده در دو موضوع اصلی در موقعیت اولیه خود با هم اختلاف دارند: خودرو و کشاورزی. تهدید ایالات متحده مبنی بر اعمال تعرفه های یکجانبه بر خودروها و قطعات خودرو از سوی اتحادیه اروپا، پس از اینکه ترامپ در می 2019 اعلام کرد که تحقیقات «بخش 232» به این نتیجه رسیده است که واردات خودرو امنیت ملی ایالات متحده را تهدید می کند، همچنان ادامه دارد. بر خلاف اتحادیه اروپا که به دنبال محدود کردن این توافق به محصولات صنعتی است، ایالات متحده می خواهد تعرفه ها را برای کالاهای صنعتی و کشاورزی لغو کند. یک تصمیم شورا که راه را برای توافق اتحادیه اروپا و ایالات متحده برای واردات گوشت گاو با کیفیت بالا (بدون هورمون) به اتحادیه اروپا هموار می کند، در ژوئیه 2019 به تصویب رسید. بر اساس این توافق، اتحادیه اروپا سهمیه نرخ تعرفه قابل توجهی را برای واردات گوشت گاو بدون هورمون به ایالات متحده، به جای سایر کشورهای عمده عرضه کننده گوشت گاو، اعطا می کند. به گفته کمیسیون، این توافق یک راه حل مذاکره در چارچوب یک مناقشه طولانی مدت با سازمان تجارت جهانی( WTO ) است.

در اکتبر 2019، ایالات متحده اقدامات متقابلی را به ارزش نزدیک به 7.5 میلیارد دلار بر روی برخی از کالاهای اتحادیه اروپا به دنبال حکم مساعد داور WTO در یک مناقشه طولانی مدت بر سر اقدامات مؤثر بر تجارت هواپیماهای بزرگ غیرنظامی (ایرباس) اعمال کرد. در سال 2020 تعرفه های آمریکا بر ایرباس از 10 به 15 درصد افزایش یافت. پرونده مشابهی توسط اتحادیه اروپا علیه ایالات متحده در مورد یارانه های پرداختی به بوئینگ در حال انجام است و یک حکم مساعد برای اتحادیه اروپا در اکتبر 2020 صادر شد که به اتحادیه اروپا اجازه می دهد تا اقدامات متقابلی را برای پوشش واردات 4 میلیارد دلاری انجام دهد. اتحادیه اروپا این اقدامات متقابل را در 9 نوامبر 2020 پس از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده اعمال کرد. در سپتامبر 2020، کمیسیون پیشنهادی برای مقررات پارلمان و شورا برای کاهش تعرفه‌ها بر برخی از واردات به اتحادیه اروپا (محصولات خرچنگ زنده و منجمد) به ارزش حدود 168 میلیون یورو منتشر کرد. در مقابل، ایالات متحده عوارض خود را بر روی برخی از صادرات اتحادیه اروپا به بازار ایالات متحده کاهش می دهد (غذاهای آماده، ظروف شیشه ای کریستال، آماده سازی سطح، پودرهای پیشران، فندک ها و قطعات سبک تر). این توافق گامی اولیه به سمت تنش زدایی بود. در18 نوامبر2020، شورا از توافقنامه تعرفه های کوچک با ایالات متحده حمایت کرد.

توصیه های پارلمان اروپا

پارلمان هیچ توصیه ای در مورد آغاز مذاکرات اتحادیه اروپا و ایالات متحده صادر نکرده است. در 14 مارس، پارلمان پیش نویس قطعنامه ای را رد کرد که توصیه می کرد مذاکرات تجاری اتحادیه اروپا و ایالات متحده (هم در مورد کالاهای صنعتی و هم در مورد ارزیابی انطباق) آغاز شود. قطعنامه مجلس برای این روند الزام آور نیست، اما اهمیت سیاسی قابل توجهی دارد و به دنبال تأثیرگذاری بر مأموریت است. قبل از رأی گیری، کمیسر مالمستروم گفته بود که رأی منفی «به نفع حفظ تنش های تجاری فعلی» خواهد بود. پیش‌نویس قطعنامه کمیته تجارت بین‌الملل (INTA) بار دیگر تاکید کرد که اتحادیه اروپا نباید تحت تهدید با آمریکا مذاکره کند، اما پذیرفت که مذاکرات لازم است. INTA نیز انعقاد توافق را مشروط به لغو تعرفه‌های آلومینیوم و فولاد و نه آغاز مذاکرات کرد. این قطعنامه با ۱۹۸ رأی مخالف و ۳۷ رأی ممتنع رد شد. در نوامبر 2019، پارلمان قطعنامه ای در مورد تخصیص سهمیه اتحادیه اروپا برای گوشت گاو بدون هورمون به ایالات متحده تصویب کرد.

در 11 نوامبر 2020، کمیته INTA پارلمان توافقنامه تعرفه کوچک (خرچنگ دریایی) با ایالات متحده را بدون هیچ اصلاحیه ای تصویب کرد.[3]

اروپا درس بگیرد

پیش ازاعلام تعرفه‌های، بروکسل چندین راه را برای دستیابی به توافق و جلوگیری از تعرفه‌های ۲۵ درصدی ترامپ بر واردات فولاد و آلومینیوم بررسی کرد، بدون اینکه مورد توجه همتایان آمریکایی قرار گیرد. تهدیدات تجاری و واکنش‌های پی در پی که کانادا و مکزیک شاهد آن هستند باید به عنوان درس‌هایی برای اروپا باشد: باید قاطعانه از صنایع خود دفاع کند، از نشانه‌های ضعف اجتناب کند و از وزن و ابزار اقتصادی قاره برای پاسخ به اجبار اقتصادی استفاده کند. نه نزدیکی کانادا و مکزیک و یکپارچگی تجاری با ایالات متحده، و نه تلاش‌های مذاکره در آخرین لحظه توسط ژاپن، هند یا استرالیا دوست ترامپ، به این کشورها معافیت ندادند.

اما اساساً اروپا باید با این احتمال روبرو شود که ممکن است در کوتاه مدت توافقی حاصل نشود. اقدامات تعرفه‌ای بیش فعال ترامپ و صحبت از درد اقتصادی کوتاه‌مدت برای منافع بلندمدت ممکن است به استراتژی تغییر اساسی تعامل اقتصادی جهانی ایالات متحده، پشت کردن به یک سیستم تجاری چندجانبه به ظاهر شکسته، خیانت کند. چنین تغییری چالشی بسیار بزرگ‌تر برای اقتصاد اتحادیه اروپا متکی به صادرات و وابسته به سازمان تجارت جهانی نسبت به سایر تعرفه‌های ایالات متحده خواهد بود. علی‌رغم زیان‌های بازار ایالات متحده، نشانه‌های اولیه کند شدن رشد اقتصادی، و دوره «انتقال» بالقوه پیش رو، بروکسل باید سیاست تجاری«اول آمریکا» را درواشنگتن درونی کند و به سرعت یک استراتژی سیاست تجاری و صنعتی گسترده‌تر ایجاد کند.

برای اتحادیه اروپا، این جنگ تجاری چیزی بیش از صرفاً اقتصادی است

ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حال سقوط در یک جنگ تجاری هستند که پیامدهای غیرقابل پیش بینی دارد. تعرفه ها و اقدامات تلافی جویانه مربوط به فولاد و آلومینیوم نمی تواند اقتصاد ایالات متحده و اتحادیه اروپا را ویران کند. در واقع، بیشتر این اقدامات قبلاً تجربه شده است، زیرا در پایان اولین دولت ترامپ اجرا می‌شدند. اما این تنها راهگشای واشنگتن در تلاش برای مقابله با آنچه به عنوان سیاست‌های حمایت‌گرایانه اتحادیه اروپا می‌بیند است، زیرا ترامپ در حال بررسی تعرفه‌های متقابل بر همه کشورها (که می‌تواند صنعت خودرو اتحادیه اروپا را درگیر کند) و تحقیق در مورد مالیات‌های خدمات دیجیتال (که توسط برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا دریافت می‌شود) است.

تعرفه‌ها بر اساس این مسائل سیاستی - به جای اقدامات تجاری - دامنه درگیری را گسترش می‌دهند، به ویژه اگر اتحادیه اروپا از طریق ابزار ضد اجباری خود واکنش نشان دهد، که امکان اقدامات تلافی جویانه گسترده‌تری ازجمله تعرفه‌های خدمات و محدودیت‌های مالکیت معنوی را فراهم می‌کند. اگر ایالات متحده و اتحادیه اروپا این مسیر را طی کنند، آسیب به اقتصاد آنها بسیار بیشتراز ضرر تعرفه های فولاد خواهد بود.

اما برای اتحادیه اروپا، این فقط در مورد اقتصاد نیست. این مربوط به شناخت و اعتبار نهادی است. ترامپ انزجار خود را از اتحادیه اروپا به وضوح بیان کرده است، و اعضای پارلمان اروپا که از دیدار با قانونگذاران جمهوری خواه خارج شده بودند، می گفتند که اکنون فهمیده اند که جمهوری خواهان اروپا را به عنوان یک دشمن و نه متحد می بینند. هنوز هیچ ملاقاتی بین ترامپ و فون در لاین برنامه ریزی نشده است. بنابراین، ممکن است هدف تلافی جویانه اتحادیه اروپا وادار کردن دولت ترامپ به معامله مستقیم با اتحادیه اروپا باشد. اگر اینطور باشد، عقب نشینی اتحادیه اروپا حتی دشوارتر خواهد بود.

این که آیا آتش بس می تواند وجود داشته باشد بستگی به این دارد که اتحادیه اروپا و ایالات متحده چقدر درد اقتصادی را تحمل کنند. اقتصاد اروپا به طور کلی کند بوده است و بحث رقابت پذیری هنوز به اصلاحات واقعی و رشد بهره وری تبدیل نشده است. در ایالات متحده، تورم یک نگرانی کلیدی برای رأی دهندگان باقی می ماند- و احتمالاً با تعرفه ها بدتر می شود - درحالی که کاهش بازار سهام یکی از معیارهای کلیدی موفقیت ترامپ را تهدید می کند. هر دو طرف باید قبل از مدت ها یک رمپ خارج از سطح زمین پیدا کنند.

زمانی که آن لحظه فرا برسد، هر دو طرف باید با یک معامله چهره خود را حفظ کنند. اتحادیه اروپا یک "پیشنهاد" آماده دارد که بنا به گزارش ها، ماروس شفچوویچ، کمیسر تجارت اتحادیه اروپا، آن را پیشنهاد کرده است و شامل کاهش تعرفه خودرو و تعهد برای خرید گاز طبیعی مایع و تجهیزات دفاعی بیشتر از ایالات متحده است. این ممکن است برای رفع نگرانی های ترامپ کافی نباشد - ممکن است لازم باشد به موضوع مالیات خدمات دیجیتال پرداخته شود و راهی برای ساده کردن برخی از اجرای قوانین دیجیتال اتحادیه اروپا بیابد. بسیاری در اتحادیه اروپا آن را یک قرص چالش برانگیز برای بلعیدن می دانند. اما اگر با تصدیق اتحادیه اروپا و نقش آن به عنوان یک شریک اقتصادی همراه شود، ممکن است مبنایی برای حل و فصل وجود داشته باشد.[4]

دوشنبه: 27 / 12 / 1403- 16 رمضان المبارک 1446- 17 مارس 2025


1- U.S.-EU Trade Tensions Deepen as Tariffs Take a Toll. Kayhan .ir. Translator and author: Asadollah Afshar. Publish Date: Sunday 16 March 2025 - 22:28. News ID: 138006

2- Economic Watch: U.S.-EU trade tensions deepen as tariffs take a toll. China.org.cn. Translator and author: Asadollah Afshar . Xinhua/Friday: March 14, 2025

3- References :

EP Legislative Observatory, Elimination of customs duties on certain products, COM(2020)0496

EP Legislative Observatory, Opening of negotiations of an agreement with the USA on conformity assessment, COM(2019)0015

EP Legislative Observatory, Opening of negotiations of an agreement with the USA on the elimination of tariffs for industrial goods, COM(2019)0016

European Parliament, Resolution of 12 September 2018 on the State of EU-US relations, 2017/2271(INI)

European Parliament, Resolution on the EU/USA Agreement on the allocation of a share in the tariff rate quota for imports of high-quality beef, 28 November 2019

European Commission, Proposal for a regulation on the elimination of customs duties on certain products, September 2020

European Commission, Joint U.S.-EU Statement following President Juncker's visit to the White House, July 2018

European Commission, Liberalization of tariffs on industrial goods between the United States of America and the European Union: An economic analysis, February 2019

European Council, The Council green-lights mini tariff agreement with the US, November 2020

European Council, Imports of hormone-free beef: EU-US agreement confirmed, July 2019

4- Burwell. Frances. For the EU, this trade war is about more than just economics. Atlantic Council’s Europe. Translator and author: Asadollah Afshar . Wednesday: March 12, 2025



ارسال توسط افشار

چرایی تشدید تنش بین نتانیاهو و رئیس شین بت

اسدالله افشار

تنش بین بنیامین نتانیاهو نخست وزیر جانی تحت تعقیب و رونین بار، مدیر آژانس امنیت اسرائیل (شین بت) در روزهای اخیر به شدت خصمانه شده است و اختلافات بین دولت و نهادهای امنیتی را بر سر پاسخگویی به شکست های اطلاعاتی و عملیاتی مهم منجر به حملات حماس در 7 اکتبر 2023، که منجر به کشته شدن بیش از 1200 گروگان و 25 نفر شد، افشا کرد.

در حالی که تنش‌ها حتی قبل از جنگ 7 اکتبر غزه آغاز شد، در سال گذشته، پس از چندین بار شکست در توافق آتش‌بس گروگان‌ها، رونین بار، خود آشکارا از نتانیاهو انتقاد کرده است. در مقابل، نتانیاهو بیشتر از رونین بار، انتقاد کرد، اگرچه در ابتدا از ذکر نام او خودداری می نمود.

نتانیاهو در جلسه اخیر کابینه درباره موضوع تعیین کمیسیون تحقیق دولتی، از اجازه حضور رونین بار در این جلسه خودداری کرده و اجازه نداده است بیانیه کتبی وکلا مبنی بر حمایت از تشکیل کمیسیون دولتی برای کابینه قرائت شود. هنگامی که دادستان کل از او پرسید که چرا اجازه نمی دهد نظررونین بار به اشتراک گذاشته شود، گزارش شده است که نتانیاهو در پاسخ گفته است: «او یک بوروکرات است. او چه ربطی به تصمیم تشکیل کمیسیون تحقیق دارد؟»

در ماه فوریه، نتانیاهو همچنین رونین بار را از تیم مذاکره گروگان‌ها برکنار کرد و ران درمر، مشاور امور استراتژیک را جایگزین او نمود و او نیز به ریاست تیم منصوب شد. مدت کوتاهی پس از جایگزینی، یک منبع در دفتر نتانیاهو ادعا کرد که افشای ناشناس جزئیات مربوط به مذاکرات توسط "یک مقام امنیتی" متوقف شده است.

این منبع ادعا کرد؛ "اکنون، شما هیچ نشتی ندارید - قبلاً همه چیز درز کرده بود. مثل این است که [تیم قبلی] در یک طرف دیگر یا چیزی دیگر بودند.»

رونین بار در اکتبر 2021 توسط نفتالی بنت، نخست وزیر وقت، به عنوان رئیس شین بت (اطلاعات داخلی اسرائیل) منصوب شد. رونین بار، یک افسر اطلاعاتی کهنه کار است که در زمان انتصابش به عنوان یک شخصیت تثبیت کننده برای آژانس تلقی می شد. با این حال، روابط او از سال 2023 با نتانیاهو به خاطر اصلاحات قضایی بحث برانگیز تیره شده است.

رونین بار یکی از منتقدان صریح پیامدهای امنیتی اعتراضات و شکاف اجتماعی ناشی از تصمیم ائتلاف برای پیشبرد سریع اصلاحات در کنست بود. در ژوئیه 2023، درست قبل از تصویب لایحه اصلاحات کلیدی، بار به نتانیاهو هشدارداد که اختلافات داخلی ناشی از این قانون، قدرت بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده و خطر جنگ را - احتمالاً با حزب‌الله در شمال - یا در یهودیه و سامره، که شاهد افزایش حملات خشونت‌آمیز است، کلید خواهد زد. تنش بین این دو پس از عملیات 7 اکتبر 2023 طوفان الاقصی هم بیشتر شد.

پس از این حملات، نتانیاهو از ارتش اسرائیل و شین بت خواست که تحقیقات داخلی را در مورد شکست های منتهی به 7 اکتبر را حتی با وجود مقاومت در برابر درخواست های مردم، مقامات امنیتی و بازماندگان حملات برای ایجاد یک کمیسیون تحقیق دولتی انجام دهند.

تنش بیشتر با گزارش هایی که رونین بار با پیشنهاد قتل یحیی سینوار رهبر نظامی سابق حماس را یک هفته قبل از 7 اکتبر داده بود، تشدید کرد. نتانیاهو در آن زمان این پیشنهاد را رد کرد، ظاهراً از تشدید تنش با حماس می ترسید - تصمیمی که اکنون تحت نظارت است زیرا منتقدان استدلال می کنند که می توانست جلوی حمله را بگیرد.

در حالی که تحقیقات داخلی شین بت در مورد شکست های 7 اکتبر که شامگاه سه شنبه منتشر شد، شکست برخی آژانس ها را تأییدکرد، عوامل خارجی از جمله سیاست های دولت در مورد حماس و مشکلات هماهنگی داخلی بین شین بت و ارتش را نیز مقصر دانست. تحقیقات به این نتیجه رسید که اگر شین بت متفاوت عمل می کرد، ممکن بود از حمله، از جمله تصمیمش برای عدم تشدید وضعیت هشدار پس از فعال سازی صدها سیم کارت اسرائیلی توسط حماس در شامگاه 6 اکتبر 2023 جلوگیری کند، با این حال، آژانس به طور کامل مسئولیت شکست های اطلاعاتی را بر عهده نگرفت.

خود نتانیاهو بارها از مسئولیت شخصی خود در این حملات صرفنظر کرده و مقامات بلندپایه امنیتی از جمله رونین بار و رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل هرزی هالوی - که رسماً 5 مارس 2025از سمت خود کناره‌گیری کرد - متهم به مدیریت نادرست اوضاع کرده است. او همچنین در برابر درخواست‌ها برای تشکیل کمیسیون مستقل تحقیق در مورد شکست‌های 7 اکتبر مقاومت کرده است - اقدامی که تقریباً همه مقامات امنیتی از آن حمایت می‌کنند. بازماندگان حملات، خانواده‌های قربانیان، گروگان‌ها و خانواده‌های بازگشته‌شده، بسیاری ازجامعه اسرائیل، وحتی برخی ازمتحدان سیاسی نتانیاهو، از جمله گیدئون سار، وزیرامور خارجه، نیز خواستار تحقیقات دولتی شده‌اند.

نتانیاهو استدلال کرده است که چنین تحقیقاتی باید تا پایان جنگ صبر کند و مدعی است که خطر سیاسی شدن آن توسط قوه قضاییه، مخالفان سیاسی او را به دنبال دارد. در عوض، نخست‌وزیرخواستاراستعفای مقامات نظامی و امنیتی از جمله رونین بار شده است، در حالی که اغلب به توطئه‌ای در رده‌های امنیتی برای بی‌اعتبار کردن او از طریق افشاگری‌هایی اشاره می‌کند که قصد دارند او را در نظر مردم بد جلوه دهند.

پس ازانتشار تحقیقات داخلی شین بت، همکاران نتانیاهو به طور علنی از رونین بار انتقاد کردند و مدعی شدند که وی نتوانسته میزان تهدید حماس را درک کند ولذا از اطلاعات موجود نتیجه‌گیری مناسبی کسب نکرده است.

اتهامات نخست وزیر شامل شکایت هایی بود مبنی بر اینکه رونین بار علیرغم اطلاع قبلی از طرح حمله حماس به نام "دیوارهای جریکو" که از سال 2018 مورد بحث قرار گرفته بود و حاوی عناصر بسیاری از حملات 7 اکتبر بود، به موقع به او هشدار نداده است.

شرکای ائتلاف نتانیاهو، به ویژه از راست افراطی - احزاب قدرت یهودی و صهیونیسم مذهبی - به حملات او به رونین بار پیوسته اند. ایتامار بن گویر، وزیر سابق امنیت ملی، که منتقد سرسخت رونین بار می باشد؛ به دلیل محکومیت رئیس شین بت و خشونت شهرک نشینان، اخیراً خواستار برکناری رونین بار شده است.

چهره‌های سیاسی اپوزیسیون، مانند یایر لاپید و آویگدور لیبرمن، که از زمان روی کار آمدن دولت ائتلافی در اوایل سال 2023 به شدت از نتانیاهو انتقاد کرده‌اند، او را متهم کرده‌اند که بقای سیاسی خود را بر امنیت ملی ترجیح می‌دهد.

علاوه بر این، تحقیقات در حال انجام شین بت در مورد روابط ادعایی میان دستیاران نتانیاهو و قطر - یکی از سرمایه‌گذاران کلیدی حماس - این گمانه‌زنی را تقویت کرده است که تلاش نخست‌وزیر برای برکناری رونین بار یک مانور حفاظتی برای محافظت از حلقه درونی او است. نتانیاهو گفته است که تحقیقات در مورد کارکنانش بخشی از "شکار جادوگر" است.

تنش‌های مداوم بین نتانیاهو و رونین بار به این گمانه‌زنی منجر شده است که نتانیاهو ممکن است در آینده نزدیک رونین بار را از سمت خود برکنار کند. اگر چنین باشد، احتمالاً ناآرامی های سیاسی بیشتری را از سوی مخالفان و نهادهای امنیتی و همچنین بسیاری از گروگان ها، بازماندگان و خانواده های آنها در 7 اکتبر برانگیخت. چنین اقدامی احتمالاً با مخالفت گالی بهارو میارا ، دادستان کل کشور مواجه خواهد شد و به طور بالقوه روابط پرتنش با قوه قضائیه را تشدید خواهد کرد. همچنین می تواند شکاف بین دولت ائتلافی و نهادهای امنیتی را عمیق ترکند و به طور بالقوه باعث تضعیف روحیه در شین بت و سایرآژانس های اطلاعاتی شود.

براساس گزارش‌های اخیر، بار به رهبری شین بت گفته است که تا زمانی که همه گروگان‌ها بازگردانده نشوند و تحقیقات دولتی انجام نشود، از سمت خود کناره‌گیری نخواهد کرد.

تنش بین نتانیاهو و رونین بار منعکس کننده نبردهای سیاسی گسترده تری در اسرائیل است، جایی که امنیت ملی، مانورهای سیاسی و مسئولیت پذیری شخصی تلاقی می کنند. موج شوک ناشی از حملات 7 اکتبر2023 همچنان چشم انداز سیاسی اسرائیل را شکل می دهد. درگیری مداوم بر سر مسئولیت، شکاف عمیق سیاسی کشور و از دست دادن اعتماد هم به سیاستمداران و هم به نهادهای استوار کشور را برجسته می کند.[1]

علت اختلاف نظرها از دریچه نگاه رسانه‌های رژیم صهیونیستی

رسانه‌های رژیم صهیونیستی نیز اعلام کردند که علت اختلاف‌نظرها میان نتانیاهو و رونین بار در درجه اول به ۲ مسأله برمی‌گردد، اولی تمایل نتانیاهو به اینکه تصمیم‌گیری درباره بازگشت یا عدم بازگشت به جنگ در غزه با او باشد و این در حالی است که رونین بار نمی‌خواهد این جنگ ازسرگرفته شود و توصیه می‌کند توافق غزه با هر سه مرحله‌اش به طور کامل اجرا شود.

اما موضوع دوم مربوط به اصرار نتانیاهو به راضی نگه داشتن وزرای وابسته به بلوک راست افراطی در کابینه‌اش و کسانی است که ارتش را به ناکامی در ممانعت از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و یا پیش‌بینی آن متهم می‌کنند.

چند ماه پیش بود که خبرنگار سیاسی هاآرتص به نقل از محافل نزدیک به دفتر نخست‌وزیری گزارش داد؛ رئیس شاباک حاضر نشد با تلاش‌های صورت‌گرفته از سوی تیم وکلای مدافع نتانیاهو جهت تعویق چندباره جلسه بازجویی از بنیامین نتانیاهو همکاری کند. امری که خشم نتانیاهو را برانگیخت.هفته پیش نیز نتانیاهو با ابراز نارضایتی از اظهارات رونین بار که خواستار تشکیل کمیته حقیقت‌یاب درباره عملیات ۷ اکتبر شده بود، گفت: «رئیس شاباک فقط یک کارمند است و حق ندارد درباره موضوعی که در حیطه اختیاراتش نیست، اظهارنظر کند».

یکشنبه: 26 / 12/ 1403- 15 رمضان المبارک 1446- 16 مارس 2025


1- Hancock. J. Micah. Security rift? - Escalating tensions between Netanyahu and Shin Bet chief Ronen Bar. the Middle East for the Evangelical world. Translator and author: Asadollah Afshar. Published/ Wednesday: March 5, 2025



ارسال توسط افشار

پیام نشست پکن؛ حمایت از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران

اسدالله افشار

مذاکرات سه جانبه ای که روزجمعه24 اسفند ماه سال جاری( 14 مارس 2025) در پکن در مورد برنامه هسته ای ایران برگزار شد، نقش منحصر به فرد چین را در حمایت از راه حل های سیاسی برای چالش های منطقه ای و بین المللی مورد توجه قرار داده است.

مائونینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین پیش از این دیدار به خبرنگاران گفت: در شرایط کنونی، ما معتقدیم که همه طرف‌ها باید آرامش و خویشتنداری را حفظ کنند تا از تشدید اوضاع هسته‌ای ایران یا حتی حرکت به سمت رویارویی و درگیری اجتناب کنند.

به گزارش رسانه های چینی، دراین نشست ما ژائوسو معاون وزیر امور خارجه چین، سرگئی ریابکوف معاون وزیرامور خارجه روسیه و کاظم غریب آبادی معاون وزیرامورخارجه ایران حضورداشتند وبه گفته رسانه های چینی «در مورد موضوع هسته ای ایران و سایر موضوعات مورد علاقه تبادل نظر کردند».

ما ژائوسو، معاون وزیر امور خارجه چین پس از این دیدار به خبرنگاران گفت که سه طرف بر ضرورت پایان دادن به تمامی تحریم های یکجانبه غیرقانونی تاکید کردند. طرف های ذیربط باید برای از بین بردن ریشه های وضعیت فعلی تلاش کنند و تحریم ها، فشارها و تهدید به استفاده از زور را کنار بگذارند.

ما ژائوسو گفت که ما بر اهمیت قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد و جدول زمانی آن تاکید می کنیم و از همه طرف های مربوطه می خواهیم تا از اقداماتی که می تواند تنش ها را تشدید کند خودداری کنند و به طور مشترک جو و شرایط مطلوبی را برای تلاش های دیپلماتیک ایجاد کنند.

مفاد بیانیه مشترک نشست روز جمعه پکن

در بیانیه مشترکی که پس از نشست روز جمعه چین، روسیه و ایران منتشر شد، سه کشور توافق کردند که رایزنی و همکاری نزدیک خود را در آینده ادامه دهند.

سه کشور همچنین در مورد مسائل منطقه ای و بین المللی مورد علاقه مشترک تبادل نظر کردند و توافق کردند که هماهنگی خود را در سازمان های بین المللی و ترتیبات چندجانبه مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای حفظ و تقویت کنند.

در این بیانیه مشترک، سه کشور بر لزوم لغو تمامی تحریم‌های یکجانبه غیرقانونی تاکید کردند و تأکید کردند که تعامل و گفت‌وگوی سیاسی و دیپلماتیک بر اساس اصل احترام متقابل تنها گزینه قابل اجرا و عملی است.

چین و روسیه از مواضع ایران مبنی براینکه برنامه هسته ای آن منحصراً برای اهداف صلح آمیز است، استقبال کردند. علاوه بر این، آنها از تعهد ایران به پایبندی کامل به تعهداتش براساس معاهده منع اشاعه سلاح های هسته ای (NPT) و توافقنامه پادمان جامع استقبال کردند. علاوه بر این، مسکو و پکن بر لزوم احترام کامل به حق ایران برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای به عنوان کشور عضو معاهده NPT تأکید ورزیدند.

این نشست سه جانبه در پس زمینه خروج آمریکا از توافق هسته ای ایران در سال 2018 و ادامه فشار حداکثری دولت ترامپ بر ایران برگزار شد.

در بحبوحه اقدامات یکجانبه آمریکا و فشار شدید، چارچوب اولیه براساس سازمان ملل که بین ایران و سایر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) به اضافه آلمان به دست آمده است، نتوانسته به طور موثر عمل کند. به گفته کارشناسان، چین، روسیه وایران درحال بررسی مکانیسم‌های جدیدی برای جلوگیری از وخامت بیشتر موضوع هسته‌ای ایران و جستجوی راه‌حل دیپلماتیک هستند.

تلاش های چین

وانگ یی، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین (CPC) و وزیر امور خارجه چین، با معاونان وزرای خارجه روسیه و ایران دیدار کرد. وانگ متعهد ماندن به چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را به عنوان مبنایی برای اجماع جدید پیشنهاد کرد.

وی گفت که پکن همچنان متعهد به حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات از طریق ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک است و با استفاده از زور و تحریم های غیرقانونی مخالف است.

وانگ افزود که کشورش متعهد به ایجاد توازن بین حقوق و مسئولیت‌ها است و رویکردی جامع به اهداف عدم اشاعه هسته‌ای و استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای دارد.

وانگ گفت:"چین امیدواراست که همه طرف ها درجهت مشخص مشترکی کار کنند و گفتگو و مذاکره را هر چه زودتر از سر بگیرند. ایالات متحده باید صداقت سیاسی خود را نشان دهد و در یک تاریخ اولیه به مذاکرات بازگردد."

وانگ خاطرنشان کرد که چین به رویکرد گام به گام و متقابل متعهد است و از طریق مشورت به دنبال اجماع است. تاریخ ثابت کرده است که اقدام از موضع قدرت به کلید حل مسائل دشوار منجر نمی شود.

وانگ گفت که حفظ اصل احترام متقابل تنها راه مناسب برای یافتن بزرگترین زمینه مشترک است که نگرانی‌های مشروع همه طرف‌ها و دستیابی به راه‌حلی را برآورده می‌کند که انتظارات جامعه بین‌المللی را برآورده کند.

وانگ مخالفت خود را با فشار و مداخله شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) اعلام و اظهار داشت:« در شرایط کنونی، مداخله عجولانه شورای امنیت سازمان ملل متحد کمکی به ایجاد اعتماد یا رفع اختلافات میان طرف های مربوطه نخواهد کرد. راه‌اندازی مکانیسم بازپس‌گیری، سال‌ها تلاش دیپلماتیک را خنثی می‌کند و باید با احتیاط رفتار شود.»

وزیرامور خارجه چین در ادامه تصریح کرد که کشور آسیای شرقی همچنان به چارچوب توافق هسته ای 2015 موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به عنوان پایه ای برای ایجاد اجماع جدید متعهد است.

مائو نینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین روز جمعه در پاسخ به سوالی درباره تاثیراین نشست برای از سرگیری گفت‌وگو و مذاکره و چشم‌انداز راه‌حل سیاسی و دیپلماتیک پرونده هسته‌ای ایران، گفت: موضوع هسته‌ای ایران با وضعیتی جدی مواجه شده و بار دیگربرسردوراهی قرارگرفته است. نشست پکن تلاش مفیدی از سوی چین، روسیه و ایران برای پیشبرد حل و فصل موضوع هسته ای ایران است.

مائونینگ افزود: چین آماده همکاری با سایرطرف‌ها برای یک راه‌حل عادلانه، متعادل و پایدار برای موضوع هسته‌ای ایران، حمایت از رژیم بین‌المللی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و ترویج صلح و ثبات بین‌المللی و منطقه‌ای است.

لیوژونگمین،استاد انستیتوی مطالعات خاورمیانه دانشگاه مطالعات بین‌المللی شانگهای،روزجمعه به گلوبال تایمز گفت که آخرین گفتگوی چین، روسیه و ایران در حال حاضر تنها آغاز راه است و اشاره کرد که این نشست می‌تواند به عنوان بخشی از اقدامات کنترل خسارت با هدف جلوگیری از تشدید بیشتر موضوع هسته‌ای ایران تلقی شود.

بازگشت ترامپ و از سرگیری کمپین«فشار حداکثری» علیه ایران

دونالدترامپ، رئیس جمهورایالات متحده، اززمان بازگشت به کاخ سفیددر20 ژانویه،کمپین«فشار حداکثری» خود علیه ایران را از سر گرفته است. او از خزانه داری آمریکا خواسته است که تحریم هایی را علیه تهران، افزایش و اعمال و آن ها را اجرا نماید.

هفته گذشته، ترامپ لفاظی‌های ضد ایرانی خود را تشدید کرد و گفت: «دو راه می‌توان با ایران مدیریت کرد: نظامی یا توافق کنیم. من ترجیح می‌دهم معامله کنم، زیرا به دنبال صدمه زدن به ایران نیستم.»!

کمپین "فشار حداکثری" ترامپ در سال 2018 پس از خروج وی از برجام در اولین دوره ریاست جمهوری وی آغاز شد.

کارزاربعدی شامل اعمال مجددوتشدید تحریم‌های ضدایرانی بودکه براساس برجام درازای محدودیت‌هایی بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران برداشته شده بود.

خروج یکجانبه واشنگتن از برجام و بازگرداندن تحریم ها حتی از سوی مقامات دولت جو بایدن، رئیس جمهور سابق، به عنوان یک سیاست شکست خورده توصیف شده است.

فاکس نیوز روز پنجشنبه23 اسفند ماه( 13 مارس 2025) گفت که دولت ترامپ همچنین دیدار چین، روسیه و ایران را کم اهمیت جلوه داده است، در حالی که ترامپ پیشنهاد کرده است «شاید پکن، مسکو و تهران درباره کاهش تنش گفتگو کنند».

مقامات و مسئولان ایران تأکید کرده اند که تحت فشار و تهدید با آمریکا مذاکره نخواهند کرد.

اگر کسی اقدامی کند ایران قاطعانه پاسخ می دهد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی رهبرمعظم انقلاب اسلامی عصر روز چهارشنبه 22 اسفند ماه در دیدار هزاران نفر از دانشجویان سراسر کشور و فعالان تشکل‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و گروه‌های جهادی دانشجویی، در هشداری شدید به آمریکا گفتند: « اگر آمریکا و عواملش حرکت غلطی بکنند، خودشان بیشتر ضربه خواهند خورد. البته ما دنبال جنگ نیستیم، چرا که جنگ چیز خوبی نیست اما اگر کسی اقدامی کند قاطعانه جواب می‌دهیم.»

رهبر معظم انقلاب در همین سخنرانی ارزشمند خود، تهدید آمریکا به نظامی‌گری را غیرعاقلانه دانستند و تأکید کردند: «تهدید به زدن ضربه و ایجاد جنگ یک مسئله یکطرفه نیست و ایران قادر است ضربه متقابل وارد کند و قطعاً این کار را خواهد کرد.»

رهبر معظم انقلاب با اشاره به حرف‌های آمریکایی‌ها که می‌گویند «نمی‌گذاریم ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد»، گفتند:« اگر می‌خواستیم سلاح هسته‌ای تولید کنیم،‌ آمریکا نمی‌توانست جلوی ما را بگیرد؛ علت اینکه سلاح هسته‌ای نداریم و دنبال آن هم نیستیم این است که خودمان به دلایلی که قبلاً گفته شده، این نوع سلاح را نمی‌خواهیم.»

مقام معظم رهبری در این سخنرانی مهم با اشاره به کسانیکه در داخل مدام می‌گویند «چرا پشت میز مذاکره نمی‌رویم؟»، مدبرانه و حکیمانه بیان داشتند:« مذاکره با این دولت آمریکا، نه تنها تحریم را رفع نمی‌کند بلکه باعث کورشدن گره تحریم‌ها و افزایش فشار‌ها می‌شود و به مطالبات و زیاده‌خواهی جدید امکان مطرح شدن می‌دهد.»

اعتراض شدید ایران به نشست تحریک آمیز شورای امنیت سازمان ملل متحد

ایران همچنین نشست اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره برنامه هسته‌ای خود را که به درخواست آمریکا برگزار شد، محکوم کرده است.

امیر سعیدایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل در واکنش به نشست چهارشنبه اظهارداشت: این یک بحث مشروع در مورد عدم اشاعه نیست، بلکه یک مانور سیاسی آشکار و سوء استفاده از شورای امنیت برای پیشبرد برنامه های از پیش تعیین شده است. ما به شدت به این نشست تحریک آمیز و بی دلیل اعتراض داریم.

در حال حاضر، در حالی که ایالات متحده در تلاش برای تحمیل قانون جنگل است، تعامل دیپلماتیک چین، که نمونه آن مذاکرات جمعه در پکن است، تعهد این کشور به چندجانبه گرایی و ثبات بین المللی را نشان می دهد. علاوه بر این، چین به طور مداوم به تلاش‌های صلح و ثبات، به‌ویژه در غرب آسیا کمک کرده است.

نماینده چین در سازمان ملل پیش از نشست شورای امنیت سازمان ملل که در گزارش رسانه‌ای نقل شده اظهار داشته؛ همچنان امیدوار یم که ما بتوانیم از زمان محدودی که قبل از تاریخ پایان فسخ در اکتبر سال جاری در اختیار داریم استفاده کنیم تا بتوانیم یک توافق جدید داشته باشیم تا برنامه جامع اقدام مشترک، معروف به توافق هسته‌ای ایران، حفظ شود.

به گزارش رویترز، فو گفت: «اعمال حداکثر فشار بر یک کشور خاص، به هدف دست نخواهد یافت.

وی خاطرنشان نمود: ایالات متحده برخی از خواسته های بسیار غیرواقعی را کاملاً مبتنی بر منافع خود در مورد موضوعات کانون جهانی از جمله موضوع هسته ای ایران مطرح کرده است که منجر به از بین رفتن اجماع اصلی، بنیاد و مکانیسم های پیرامون این موضوعات از قبل پیچیده بین المللی شده است.

او گفت: در این زمینه، جامعه بین‌الملل با چالش جستجوی راه‌حل‌ها و رویکردهای جدید مواجه است و نباید اجازه دهد اقدامات یکجانبه آمریکا تمام اجماع و مکانیسم‌ها را در مورد موضوعات کانون بین‌المللی تضعیف کند.

وی افزود؛ اگر طرف های دیگر، به جز ایالات متحده، بتوانند اجماع را حفظ کنند، این به نوبه خود فشاری بر ایالات متحده وارد می کند.

شایان ذکر است که در سال 2023، چین نقشی کلیدی در میانجیگری برای نزدیکی ایران و عربستان سعودی ایفا کرد.

در ژوئیه سال گذشته، حماس و فتح در راستای تلاش برای حل و فصل اختلافات خود، قراردادی با میانجی گری چین در پکن امضا کردند. مقامات این گروه های فلسطینی پس از گفتگوهای آشتی که شامل ده ها جناح فلسطینی دیگر نیز بود، با وزیر خارجه چین دیدار کردند.

در حال حاضر، موقعیت چین به عنوان یک میانجی جهانی در میان کاهش نفوذ ایالات متحده در صحنه بین المللی به منصه ظهور رسیده است.[1]

دو رویکرد برای حل موضوع هسته ای ایران وجود دارد

سان دگانگ، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه فودان، روز جمعه به گلوبال تایمز گفت که اساساً دو رویکرد برای حل آن وجود دارد.

یک رویکرد، استراتژی ایالات متحده است که بر فشار شدید تکیه دارد، همانطور که در دولت ترامپ پس از خروج ایالات متحده از توافق مشاهده شد. سان خاطرنشان کرد که این امر ایران را به سرعت بخشیدن به فرآیند غنی‌سازی اورانیوم خود و افزایش خطر گسترش سلاح‌های هسته‌ای سوق داد.

سان با اشاره به اینکه چین نقش کلیدی را در این فرآیند ایفا کرد، گفت: با این حال، رویکرد دیگر قطعنامه دیپلماتیک چندجانبه است که در یک دهه پیش در توافق هسته‌ای اولیه ایران مؤثر واقع شد، جایی که همه طرف‌ها درگیر گفت‌وگو بودند، ضمن کنار گذاشتن اختلافات، به دنبال زمینه‌های مشترک بودند و در نهایت بر سر توافق هسته‌ای به اجماع رسیدند.

شنبه: 25 / 12 / 1403- 14 رمضان المبارک 1446- 15مارس 2025


1- Saei. Shahrokh. China, Russia affirm Iran's peaceful nuclear program. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Friday : March 14, 2025 - 22:12



ارسال توسط افشار

پاسخ مقتدرانه رهبر معظم انقلاب به تهدیدهای آمریکا

اسدالله افشار

برجام که در سال 2015 امضا شد، فعالیت های هسته ای ایران را در ازای پایان تحریم ها محدود کرد. دونالد ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود در سال 2018 از این توافق خارج شد و تحریم ها را مجدداً علیه ایران اعمال کرد و آنها را تحت آنچه "کارزار فشار حداکثری" نامید، تشدید کرد. ترامپ گفت که خواهان یک توافق هسته ای جدید با ایران است، احساسی که او در ابتدای دوره دوم ریاست جمهوری خود در فوریه و همزمان با امضای تمدید کمپین انتخاباتی تکرار کرد.

این واقعیت که رئیس جمهور آمریکا مدعی است که آماده مذاکره با ایران است و دعوت به مذاکره می کند، تلاشی برای فریب افکار عمومی در سراسر جهان است. رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر دیروز (چهارشنبه 22 اسفند ماه سال جاری) در دیدار هزاران نفر از دانشجویان سراسر کشور و فعالان تشکل‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و گروه‌های جهادی دانشجویی گفتند: این بدان معناست که ما [آمریکا] می‌خواهیم مذاکره کنیم و به دنبال صلح باشیم، اما ایران علاقه‌ای ندارد!

رهبرمعظم در همین دیدار یادآور شدند؛ ما چندسال مهم را صرف مذاکره کردیم، و سپس همین شخص، قرارداد تکمیل‌شده و امضا شده را کنار زد و آن را پاره کرد. وقتی می دانیم مذاکرات مؤثر نخواهد بود، چه نوع گفتگوهایی را باید دنبال کنیم؟ رهبری توضیح دادند دو سال مذاکرات جامع برجام از سوی ایران با آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین طول کشید تا برجام را امضا کنند.

قابل ذکر است، در سال 2019، مقام معظم رهبری از پذیرش پیام ترامپ که توسط شینزو آبه، نخست‌وزیر وقت ژاپن ارائه شده بود، خودداری کردند و او را شایسته تبادل پیام ندانستند.

رهبرمعظم انقلاب همچنین خطاب به افرادی که معتقدند مذاکره با آمریکا می‌تواند از طریق رفع تحریم‌ها فشار اقتصادی را کاهش دهد، گفت: «برخی افراد در داخل کشور برای مذاکره فشار می‌آورند: «چرا ما پاسخ نمی‌دهیم؟ چرا ما با آمریکا نمی‌نشینیم؟»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان اینکه تعامل با دولت کنونی آمریکا باعث کاهش تحریم‌ها نمی‌شود، به درستی تصریح کردند: اگر هدف از مذاکره خلاصی از تحریم‌ها باشد، تعامل با این دولت آمریکا به این نتیجه نمی‌رسد. در عوض، موضوع تحریم ها را پیچیده تر می کند و فشار را بر ما افزایش می دهد. مذاکره با این دولت تنها این فشار را تشدید خواهد کرد.»

رهبر فرزانه انقلاب هشدار دادند که مذاکرات جدید با واشنگتن تنها منجر به مطالبات بیشتر خواهد شد، خاطرنشان کردند: مسائل جدید مطرح می شود، انتظارات غیرواقعی مطرح می شود و مطالبات غیرمنطقی مطرح می شود. این فقط مشکل را بدتر از امروز می کند. بنابراین، مذاکره واقعاً هیچ مشکلی را حل نمی کند. این هیچ یک از پیچیدگی‌هایی را که ما با آن روبرو هستیم را حل نمی‌کند.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ضمن درک تأثیر تحریم‌های آمریکا، تأکید کردند که عوامل داخلی نیز بر مشکلات اقتصادی تأثیرگذار است و ایشان در همین خصوص اظهار داشتند: «تحریم‌ها کاملاً بی‌اثر نیستند، اما مهم است که بدانیم مشکلات اقتصادی ما صرفاً به خاطر آنها نیست. اغلب، بخش قابل توجهی از مسائل ما ناشی از غفلت خودمان است. در حالی که تحریم ها نقش دارند، بسیاری از مشکلات ما از درون سرچشمه می گیرد. با گذشت زمان، تحریم‌ها نیز می‌توانند اثربخشی خود را از دست بدهند، این چیزی است که باید در نظر داشته باشیم.»

علت اینکه سلاح هسته‌ای نداریم این است که خودمان نمی‌خواهیم

حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای با اشاره به حرف‌های آمریکایی‌ها که می‌گویند «نمی‌گذاریم ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد»، گفتند: اگر می‌خواستیم سلاح هسته‌ای تولید کنیم،‌ آمریکا نمی‌توانست جلوی ما را بگیرد؛ علت اینکه سلاح هسته‌ای نداریم و دنبال آن هم نیستیم این است که خودمان به دلایلی که قبلاً گفته شده، این نوع سلاح را نمی‌خواهیم.

شایان ذکراست رهبر معظم انقلاب کاربرد سلاح هسته‌ای و انواع دیگرِ سلاح‌های کشتار جمعی همانند سلاح‌های شیمیایی و میکروبی را حرام می‌داند. این فتوا در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۸۹ صادر شده‌است. وی تاکنون چند مرتبه در سال‌های پیش و طی سخنرانی‌های رسمی و عمومیِ خود پیرامون حرام بودنِ تولید و به‌کارگیری از این نوع سلاح‌های اتمی اشاره کرده‌است.

به گفته گرت پورتر[1] سابقه عدم تلافی از حملات شیمیایی عراق علیه ایران قویاً نشان می‌دهد که بیزاری رهبر ایران از تولید سلاح‌های شیمیایی و هسته‌ای ریشه‌ای عمیق و صادقانه دارد.

پیشینه صدور فتوای «منعِ ساخت و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای» توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران، رهبر معظم انقلاب به آبانِ سال ۱۳۸۲ برمی‌گردد که در آن زمان، رهبر ایران به‌کارگیری از سلاح‌های کشتار جمعی را حرام دانسته بود. وی تاکنون چندین بار به حُرمتِ به‌کارگیری تسلیحات هسته‌ای و سلاح‌های کشتار جمعی اشاره کرده‌است. وی در بهمنِ سال ۱۳۸۸ نیز بیان داشت: «ما اعتقاد به بمب اتم نداریم، به سلاح اتمی نداریم؛ دنبالش هم نخواهیم رفت. بر طبق مبانی اعتقادی ما، مبانی دینی ما، به کار بردن اینگونه وسائل کشتار جمعی اصلاً ممنوع است، حرام است؛ این، ضایع کردن حرث و نسل است که قرآن آن را ممنوع کرده؛ ما دنبال این نمی‌رویم»

رهبرمکرم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (12/04/1399) بر نیاز ایران به استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای تأکید کرده و فرمودند: «فکر اسلامی ما می‌گوید سلاحی که در [کاربرد] آن، غیر مسلّحین، غیر نظامی‌ها، و مردم عادّی تلف می‌شوند، این سلاح ممنوع است. این سلاح ممنوع است؛ حالا هسته‌ای باشد یا شیمیایی باشد یا غیر این‌ها؛ این سلاح ممنوع است. ما به‌خاطر نظر اسلام است که نخواستیم دنبال این سلاح برویم وَالّا اگر می‌خواستیم برویم شماها کی هستید، چه‌ کاره هستید که بتوانید جلوگیری کنید.»[2]

در فتوای هسته‌ای رهبرانقلاب که در پیامشان در نخستین کنفرانس بین‌المللی"خلع سلاح هسته‌ای و عدم اشاعه" در فروردین ۸۹ منتشر شد و پس از آن به‌صورت رسمی در سازمان ملل هم ثبت شد، آمده است که ما علاوه براعتقاد به حرمت سلاح هسته‌ای، کاربرد«دیگر انواع سلاح‌های کشتارجمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی را نیز ... حرام می‌دانیم.»[3]

آمریکا و متحدانش بدانند ایران ظرفیت تولید بمب هسته‌ای دارد؛ امروز هم آن ظرفیت هست، ولی ایران تصمیمی برای تولید بمب هسته‌ای ندارد. اگرکیان جمهوری اسلامی ایران، عزت و اقتدار ملی و منافع و امنیت ملی اش تهدید جدی شود؛ دکترین نظامی خود را تغییر خواهد داد، و الان ما توانایی لازم را برای کل این سلاح را داریم. مشکلی نداریم. تنها فتوای رهبری هست که این اقدام را [فعلا] ممنوع کرده است.

متعاقب سخنان رهبرانقلاب برخی معتقد هستند که فتوای آیت الله خامنه ای، فتوای یک مرجع است و جنبه حکم حکومتی را ندارد و دیگران که از ایشان تقلید نمی‌کنند می‌توانند به گونه‌ای دیگر عمل کنند.

به نوشته«ویکی شیعه»، گفته شده در نیمه اول دهه ۱۳۹۰ش اظهارنظر و فتاوای مراجع تقلیدی مانند مکارم شیرازی، نوری همدانی، جعفر سبحانی و جوادی آملی نیز دیدگاه فقهی آیت‌الله خامنه‌ای را تأیید و تأکید کرد.

با وجود این برخی معتقد هستند فتوای رهبرانقلاب درخصوص حرمت ساخت سلاح هسته‌ای قابل تغییر است.

حجت الاسلام حسنعلی اخلاقی امیری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس دوازدهم در این خصوص می‌گوید: فتوای حضرت آقا که در سال ۸۹ در حرمت استفاده از سلاح هسته‌ای مطرح شد در جای خود محفوظ است. اما در ادبیات فقه، ما گاهی حکم اولیه و گاهی ثانویه داریم، براساس ضرورت‌هایی که شرایط عمومی مردم اقتضا می‌کند فقیه، خصوصا ولایت فقیه بعضی اوقات سراغ حکم ثانویه می‌رود. اما ولی فقیه، چون جانشین پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت در حوزه حکومتی است، این قدرت را از نظر دینی دارد تا حتی حکم اولیه را تغییر دهد، با این حال ما یک پله پایین‌تر آن را بیان می‌کنیم و می‌گوییم در مواقع ضروری، فقیه می‌تواند به عنوان حکم ثانویه فتوای خودش را متناسب با مسائلی که جامعه اسلامی آن را اقتضا می‌کند تغییردهد. حفظ نظام بالاترین مصلحت است این فرمایش در کلام حضرت امام بود و حضرت آقا نیز بار‌ها برآن تأکید کردند.

نسبت بحث دکترین دفاعی ما براساس فتوای رهبر معظم انقلاب در سال ۸۹ همانی است که قبلا مطرح شده است، اما امروز که آمریکا و رژیم جعلی و منحوس صهیونیستی متاسفانه هیچ تعهدی را قائل نیستند و هیچ سازمان بین المللی نمی‌تواند آنان را کنترل کند، احساس می‌شود که این موضوع باید کارشناسی شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شاید مهم‌ترین بخش سخنان خود با هشدار شدیدی نسبت به تشدید تهدیدات آمریکا، گفتند: ایران به دنبال جنگ نیست، اما اگر آمریکایی‌ها و عوامل آنها حرکت اشتباهی انجام دهند، پاسخ ایران قاطع و قطعی خواهد بود و بیشترین آسیب را آمریکا خواهد دید.

ترامپ گفته است که اگر ایران وارد مذاکره نشود و با شرایطش برای توافق جدید موافقت نکند، به اقدام نظامی متوسل خواهد شد.

مقام معظم رهبری تهدیدهای نظامی آمریکا را غیرمنطقی دانستند و هشدار دادند که این گونه اقدامات تحریک آمیز می تواند عواقب قابل توجهی داشته باشد. وی تصریح کرد: ایجاد جنگ و وارد کردن خسارت یک طرفه نیست. [4]

اکنون لازم است با توجه به نامه و مواضع تهدید آمیزترامپ و با عنایت به نظرکارشناسان و تحلیل گران؛ بازتعریفی از قدرت هسته‌ای، قدرت نظامی (چه تدافعی و چه تهاجمی) و همچنین نظم منطقه‌ای (چه به لحاظ امنیتی، چه سیاسی و چه نظامی) داشته باشیم تا بتوانیم سایه شوم تهدید را از سرکشور و از سر مردم عزیزمان دورسازیم و با عزت و اقتداردر جهت حفظ منافع و امنیت ملی و بین المللی خود؛ پاسخی شایسته و در خور به زیاده خواهی های آمریکای قلدر و متحدانش دهیم که بدانند ایرانی با عزت زندگی می کند و از حیات با ذلت گریزان است و میانه ای با آن ندارد و زیر بار ظلم هیچ قدرت جبار قلدر استکباری نمی رود و سرسازش با آنان را که به دنبال باج خواهی هستند ندارد و تسلیم خواست های نامشروع ایشان نمی شود و تکلیف ما در مواجه با تهدید آنان همان است که رهبرحکیم و فرزانه انقلاب بیان فرموده اند: «تهدید به زدن ضربه و ایجاد جنگ یک مسئله یکطرفه نیست وایران قادراست ضربه متقابل وارد کند و قطعاً این کار را خواهد کرد.»

جان کلام این که؛ ۱۹ بهمن امسال فرمانده معظم کل قوا فرمودند اگر دشمن تهدید کند، ما تهدید می‌کنیم و اگر تهدید را عملی کند، ما هم تهدید را عملی خواهیم کرد. اگر به امنیت ملت ما تعرض شود، ما هم به امنیت آنها تعرض خواهیم کرد.

و باز معظم له رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر چهارشنبه 22 اسفند ماه سال جاری دردیدارهزاران نفر از دانشجویان سراسرکشوروفعالان تشکل‌های سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و گروه‌های جهادی دانشجویی فرمودند:

1-ایران به دنبال جنگ نیست اما اگر آمریکایی‌ها و عواملشان دست به اقدام غلطی بزنند، اقدام متقابل از طرف ایران قاطع و حتمی است و آنکه بیشتر ضرر می‌کند آمریکا است.

2-تهدید می‌کند آمریکا به نظامی‌گری. این تهدید به نظر من غیر عاقلانه است یعنی ایجاد جنگ، ضربه وارد کردن یک طرفه نیست، ایران قادر به زدن ضربه متقابل هست و قطعاً این ضربه را وارد خواهد کرد.

3- من حتی معتقدم اگر چنانچه یک حرکت غلطی از طرف آمریکایی‌ها و عواملشان سر بزند، آن که بیشتر ضرر می‌کند آنها هستند. البته جنگ چیز خوبی نیست، ما دنبال جنگ نیستیم؛ اما اگر چنانچه کسی اقدام کرد، برخورد ما یک برخورد قاطع و حتمی است.

از مجموع آن چه در این یادداشت از بازخوانی و نگاه رهبر معظم انقلاب در خصوص پاسخ به تهدیدات قلدرمابانه ترامپ برمی آیداین است که از جنگ استقبال نمی­کنیم اما اگرآمریکا این غلط فاحش استراتژیکی راهبردی را مرتکب شود؛ پاسخ قاطع پشیمان کننده ای را از سوی ایران دریافت خواهد کرد.

پنجشنبه: 23 / 12 / 1403- 12 رمضان المبارک 1446- 13 مارس 2025


[1] - گرت پورتر Gareth Porter)۱۸ ژوئن ۱۹۴۲) مورخ و روزنامه‌نگار تحقیقی و تحلیلگر مسایل امنیتی در آمریکاست. وی در زمینه جنگ ویتنام و همچنین برنامه هسته‌ای ایران دارای تالیفاتی است. وی در سال ۲۰۱۲ «جایزه مارتا گلهورن برای روزنامه نگاری» را در زمینه روزنامه‌نگاری بدست آورده است.

[2] - حرمت سلاح کشتار جمعی، ابدی و استثناناپذیر است. پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.

[3] - همان.

4- Zarfam. Soheila. Talks with US will ramp up pressure. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ : March 12, 2025 - 22:21 Wednesday



ارسال توسط افشار

وحدت دنیای اسلام نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی انکارناپذیر

اسدالله افشار

از نگاه صاحب نظران و اندیشمندان و تحلیل گران؛ مسئله وحدت جهان اسلام و همگرایی میان کشورهای آن، موضوعی بوده که علاوه بر ابعاد نظری، در عرصه عملی نیز همواره مورد توجه سیاست‌مداران و رهبران کشورهای اسلامی بوده است. ریشه اتخاذ اقدامات عملی برای تحقق وحدت در جهان اسلام به مباحث نظری بازمی‌گردد که به ویژه پس از پایان جنگ جهانی اول، فروپاشی امپراطوری عثمانی و مسئله لغو خلافت و گسترش استعمار غرب در دنیای اسلام آغاز شد. این روند در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم و اشغالگری رژیم صهیونیستی و در سال‌های حکمرانی رهبرانی چون جمال عبدالناصر شدت یافت و ابعاد عملی بیشتری پیدا کرد.

تشکیل سازمان همکاری اسلامی متشکل از۵۷ کشور در سال ۱۹۶۹ را می‌توان از نخستین تجربه‌های وحدت‌گرایانه در جهان اسلام دانست که در سال ۲۰۰۹ به سازمان کنفرانس اسلامی تغییر نام داد. این سازمان دارای دادگاه بین‌المللی عدل اسلامی و دو دسته کمیته‌های دائمی و موقت است. مجمع فقه اسلامی، بانک توسعه اسلامی و مرکز اسلامی توسعه تجارت از دیگر نهادهای ذیل سازمان کنفرانس اسلامی هستند.

بحران‌های گوناگونی که طی دهه‌های اخیر در دنیای اسلام به وقوع پیوسته از جمله جنگ ایران و عراق، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، شرایط نامساعد مسلمانان در میانمار و کشمیر، حمله داعش به عراق و سوریه و تهدید حاکمیت این دو کشور و مواردی نظیر آن حاکی از عملکرد نه‌چندان موفق سازمان همکاری اسلامی است. مهم‌ترین مصداق عدم موفقیت این سازمان را نیز می‌توان مسئله فلسطین دانست که برخی از اعضای این سازمان به ایجاد روابط آشکار و پنهان با رژیم صهیونیستی مبادرت ورزیده‌اند.

از دیگر تلاش‌های صورت‌گرفته برای پیشبرد وحدت در جهان اسلام، می‌توان به تقریب مذاهب به عنوان یکی از مهم‌ترین برنامه‌های نظام جمهوری اسلامی در جهان اسلام اشاره کرد. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سال ۱۳۶۹ در ایران تشکیل و عهده‌دار برگزاری کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی شد. فتوای مشهور شیخ‌الازهر در جواز مراجعه به همه مذاهب اسلامی معروف از جمله مذهب جعفری، شهرت یافتن شخصیت‌های تقریبی برجسته از ایران از جمله مرحوم آیت‌الله تسخیری و روابط نزدیک ایشان با علمای اهل سنت، اقدامات گسترده در نگارش و انتشار کتب تقریبی، تشکیل کمیته‌های مشترک میان مذاهب اسلامی از جمله دستاوردهای مجمع تقریب مذاهب اسلامی برشمرده می‌شود.

با وجود این طی سال‌های اخیر و به ویژه پس از شکل‌گیری تحولات موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ روند تقریب در جهان اسلام متحمل آسیب‌های جدی شد. جنگ سوریه و رویارویی بخشی از مسلمانان علیه یکدیگر، فروپاشی نظام سیاسی در لیبی، شکست اخوان المسلمین در مصر و از همه مهم‌تر؛ پیمان ابراهیم و آغاز عادی‌سازی روابط امارات، بحرین و مراکش با رژیم جعلی غاصب نسل کش تروریستی صهیونیستی از با اهمیت ترین رویدادهایی بود که هم حاصل تضعیف وحدت در دنیای اسلام محسوب می‌شود و هم به عنوان عاملی تضعیف‌کننده به باز تولید روند وحدت‌زدایی انجامیده است.

جهان اسلام با چه موانعی درراه وحدت روبرواست؟

درراستای پاسخ به این پرسش، برخی مطالب و موضوعات قابل طرح می باشد که بشرح ذیل مطرح می شود: در مرحله نخست باید این واقعیت راپذیرفت که درشرایط فعلی امکان ائتلاف بین کشورهای اسلامی وجود ندارد،چون ائتلاف دارای پیش زمینه هایی است که درشرایط فعلی درجهان اسلام وجود ندارد.کانتوری این پیش زمینه ها راشامل اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی وسازمانی می دانند. همچنین امکان همکاری بین همه کشورهای اسلامی هم وجود ندارد؛ البته این ویژگی به جوامع اسلامی منحصرنیست، بلکه جوامع دیگرنیزدرهمین وضعیت قرار دارند.این امری پذیرفته شده است که تا زما نی که پیوستن به یک سازمان فراملی برای کشوری منافع نداشته باشد، به آن نخواهند پیوست و در این زمینه اعتقادات مشترک نمی تواند اثرگذارباشد؛ اعتقادات مشترک تنها می تواندکشورهایی که دریک مجموعه گردهم باشند رامعلوم کند. با این همه هنوزهم نگاه فرهنگی به مقوله وحدت درجهان اسلام، نگاه غالبی است و برخی گفت وگوی فرهنگی را راهی برای رسیدن به وحدت تلقی می کنند. این امر به دلیل نادیده گرفتن نقش کارگزاران سیاسی درپیشبرد امرائتلاف است.

درمرحله بعدی -همان گونه که در سطور پیشین مطرح شد- باید گفت که تجربه کشورهای اسلامی در تأسیس سازمان های فراملی،تجربه ناموفقی بوده است. تجربه سازمان هایی چون سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و سازمان اکو، همگی نشان می دهد که تشکل های اسلامی در رسیدن به اهداف خود ناتوان بوده اند. هریک ازسازمان ها به مناطق مختلفی از جهان اسلام تعلق دارند؛ با این همه هر یک از سازمان های فوق، دارای حوزه های متنوعی از فعالیت هم بوده اند؛ برخی چون سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب سیاسی بوده اند و برخی هم مثل اکو، اقتصادی بوده اند.

این امر نشان می دهد که تجارب کشورهای اسلامی درمجامع بین المللی، در حوزه های مختلف، چندان موفق نبوده است.سازمان اکوبا اینکه ماهیتی اقتصادی داشت،به دلیل اینکه حوزه جغرافیایی گسترده وناموزن، وساختارهای سیاسی و اقتصادی ناهمگون وکشورهایی با مواضع و جهت گیری های بین المللی واهداف متضاد رادربرمی گرفت، نتوانست موفق باشد.

مسئله بعدی پذیرش این واقعیت است که کشورهای اسلامی بسیارمتنوع هستند؛ برخی بسیار بزرگ، ثروتمند وتحول یافته اند، در حالی که برخی دیگربسیارفقیر،کوچک، عقب مانده وسنتی هستند. در یک گونه شناسی اجمالی می توان،کشورهای اسلامی رابه هفت دسته کاملاً متفاوت تقسیم بندی کرد: کشورهای حوزه عربی خلیج فارس،کشورهای آسیای شرقی،یعنی مالزی واندونزی،کشورهای شمال آفریقا، کشورهای آسیای میانه، ایران به عنوان ضدغربی ترین کشور اسلامی،ترکیه به عنوان غرب گراترین کشوراسلامی وکشورهای فقیر و عقب مانده ای چون افغانستان.دریک برداشت اولیه به این جمع بندی می توان رسید که ایجاد هرگونه ائتلافی میان این کشورهای ناهمگون،کاری ناممکن است.

وضعیت فوق با ساختارهای سیاسی متنوع،غیرهمگن وعمدتاً عقب مانده تشدید می شود.دراتحادیه اروپا هم،تجربه همگرایی براساس ساختارهای سیاسی نا همگن نا موفق بود؛ برای مثال طرح پیمان سه جانبه موسولینی شاما، دوکشورفاشیستی آلمان و ایتالیا و دوکشوردموکراتیک انگلیس و فرانسه، پیش ازآن که فرصت مطرح شدن بیابد،ازبین رفت.ازلحاظ نظری وتجربی،سطحی ازپیشرفت ساختارهای سیاسی برای تحقق هرگونه همکاری و ائتلاف، ضرورتی اساسی به شمارمی آید؛ درحالی که اغلب ساختارهای حاکم در جوامع اسلامی، مبتنی برروش های سنتی،عقب مانده و ناکارآمد سامان یافته اند که این خود مانع بزرگی درگرایش آنان به هم دیگر و همکاری متقابل است؛هرچند که دردرون این کشورها هم مشکلات و معضلات اساسی وجود دارد که مانع ازرسیدن به اجماع درونی درمورد همکاری کشورهای اسلامی با یک دیگر است.حال آنکه یک اجماع درونی درمیان تک تک کشورها،مقدمه اجماع بین الدولی کشورهای اسلامی برای همکاری و حرکت تدریجی به سمت ائتلاف است؛البته باید گفت که این ساختارهای ناهمگن دراروپای بعد ازجنگ جهانی دوم هم وجود داشت؛ ولی تفاوت آنها با کشورهای اسلامی دراین بود که آنها سطحی ازپیشرفت را دردرون ساختارهای داخلی خود تجربه کرده بودند؛ بویژه برخی ساختارهای سیاسی چون فرانسه،آلمان وانگلستان که دموکراتیک تروپیشرفته تر بودند، نقش مهمی در پیشبرد فرایند تدریجی اتحادیه اروپاداشتند.

همچنین تنوع جغرافیایی بسیارگسترده ای درجهان اسلامی وجود دارد که مانع اساسی درنزدیکی، همکاری وانسجام آنان به شمارمی آید.کشورهای اسلامی با فاصله های بسیارازهم دیگر،درسه قاره قرار گرفته اند که این فاصله جغرافیایی به راحتی قابل چشم پوشی نیست؛چرا که یکی از عمده ترین زمینه های همگرایی و همکاری، قرار گرفتن دریک منطقه خاص است؛ در حالی که کشورهای اسلامی در مناطق متعددی قرار گرفته اندکه دارای اولویت های منطقه ای مناسب تر و بهتری نسبت به همگرایی با دیگر کشورهای اسلامی هستند؛ برای مثال، برای مالزی و اندونزی آ.سه.آن دارای مزیت های بسیاری است که همکاری با دیگرکشورهای اسلامی را برای آنان در اولویت های بعدی قرارمی دهد. در واقع یکی از موانع اصلی تکوین همکاری ها درگرو d8، همین تنوع بسیارزیاد جغرافیایی آن است.

گرو 8 شامل هشت کشور ایران، ترکیه، مالزی، بنگلادش، نیجریه، پاکستان و مصراست که از شرق آسیا تا مرکزآفریقا را در بر می گیرد. در قیاس، کشورهای عضو اتحادیه اروپا ازانسجام و به هم پیوستگی فوق العاده ای برخوردار بودند که آنان را تا رسیدن به مرحله فعلی هدایت کرده است. در مقابل کشورهای عضو اتحادیه اروپا، از تنوع زبانی بسیار گسترده ای برخوردار بودند وتقریباً به تعداد کشورهای عضو،زبان زنده دربین آنها وجود داشته است هرچند که زبان غالب که دراتحادیه اروپا هم زبان اصلی به شمار می آید، زبان انگلیسی است.

ولی درجهان اسلام به جزچند زبان کم اهمیت، فقط سه زبان عربی، فارسی و ترکی رایج است که البته تنها زبانی که می تواند و قابلیت آن را دارد که به زبان اصلی تبدیل شود، زبان عربی است که همین امر می تواند خود مانعی در راه همکاری و سیر آن به سوی همگرایی و ائتلاف از سوی برخی از کشورهای مطرح باشد.

مسئله مهم دیگر، سطح موجود تجارت و ارتباطات اقتصادی بین کشورهای اسلامی است. نخست این که سهم جهان اسلام ازتجارت جهانی تاسال1385 فقط 8 درصد بوده است. دوم این که سهم ناچیزی ازاین تجارت بین کشورهای اسلامی است و بخش عمده آن درارتباط با دیگرکشورها، به ویژه کشورهای غربی است.این مسئله علاوه براین که ازمسائل سیاسی و فرهنگی نشأت می گیرد تا حد قابل توجهی به ساختارهای اقتصادی این کشورها مربوط است که درارتباط با هم دیگر غیر مکمل محسوب می شوند و این تقسیم کار درونی و متناسب و منطبق با مزیت نسبی هر یک ازآنان را دشوار وحتی غیرممکن می سازد. دراینجا باید به عامل قدرت بین المللی و تأثیرات نظام بین الملل و بازیگران عمده جهانی در جلوگیری از تحقق همکاری و ائتلاف جهان اسلام اشاره کرد. این عامل نقش مهمی در سیاسی تر کردن تنش ها در جهان اسلام داشته است. به طورکلی می توان این مطلب رامورد تأکید قرار داد که ریشه بسیاری تنش ها در جهان اسلام، پیش از آنکه عقیدتی و فرهنگی باشد، سیاسی و اقتصادی است؛ به همین دلیل در اینجا تأکید شده است که همکاری و همگرایی تنها از طریق اراده دولت ها امکان پذیراست، چون آنان می توانند، مسائل سیاسی و اقتصادی را حل و فصل کنند و به منافع مشترک نزدیک شوند؛ ولی دراین میان عامل اساسی که در تشدید این تنش های سیاسی تأثیرگذار است،نقش قدرت های بزرگ و بازیگران اصلی نظام بین الملل است. جهان اسلام به طورعمده، درمنطقه ای واقع شده است که به دلایل متعدد، منطقه ای بین المللی است و موضوعات متعددی موجب بحران های مداوم سیاسی درمنطقه هستند.

درکناراین وضعیت، وجود ساختارهای سیاسی ضعیف و شکننده وابسته میان کشورهای اسلامی موجب شده است که کشورهایی چون امریکا، در تعاملات و ارتباطات سیاسی منطقه نقش تعیین کننده ای ایفا کنند که این خود، موجب شد که کشورهای اسلامی ازاینکه بتوانند به طورمستقل، بتوانند سیاست های منطقه ای خود را پی ریزی کنند، محروم باشند. به تبع ساختارهای سیاسی موجود ایستارهای متفاوتی هم نسبت به پدیده های سیاسی و بازیگران بین المللی وجود دارد.

ایران به شدت مخالف غرب است،ترکیه به شدت به غرب تمایل دارد وکشورهایی چون عربستان، کویت و... با فراز و نشیب های خاص خود، به شدت به غرب وابسته هستند. در این فضای بغرنج سیاسی، به طور طبیعی امکان همکاری متقابل بین این کشورها به حداقل می رسد و در عین حال، به دلیل این که هنوز هم نتوانسته اند، دراین همکاری ها وایجاد پیوندهای نزدیک، منافع مشترکی بیابند،این است که اراده چندانی به کار گرفته نمی شود.

دراینجا باید به این نکته اشاره کنیم که اندیشه وحدت درمفهوم سنتی آن، درضدیت با غرب ونظام سلطه جهانی شکل گرفته است که برحسب آن، مسلمانان باید برای مقابله با سلطه غرب باهم متحد شوند.در واقع نوعی نگرش ستیزه جویانه نسبت به غرب در آن وجود داشته است. درحالی که درشکل گیری وحدت و همگرایی منطقه ای، همراهی نظام بین الملل ضروری است.[1]

ضرورت پیمودن تدریجی مسیر وحدت و همگرایی و برداشتن گام‌های تدریجی

جهان اسلام با وجود زمینه‌های اشتراک بسیار از جمله موضوعات دینی، پیوندهای تاریخی، منافع مشترک در حوزه صادرات انرژی، بحران‌های مشترک زیست محیطی و همچنان مجموعه‌ای فاقد انسجام، هم‌افزایی و همگرایی محسوب می‌شود. فارغ از اینکه اساساً ریشه‌های ناکامی در تحقق وحدت، درون دنیای اسلام است یا عواملی از بیرون مانع این امر می‌شود، وضعیت چند ده ساله این منطقه نشان می‌دهد فقدان همگرایی و همکاری‌های مؤثر تبعات سهمگینی از جمله جنگ، تروریسم، فقر، آوارگی و تنش‌های مداوم داشته است.

به نظر می‌رسد وحدت دنیای اسلام نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی انکارناپذیر برای تحقق ثبات و پیشرفت در این منطقه است. این ضرورت در دوره‌هایی از سوی برخی کشورهای اسلامی درک شده و اقدامات مختلفی از جمله تشکیل سازمان همکاری اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و صورت گرفته است؛ اما همچنان وضعیت فعلی چندان امیدوارکننده نیست.

بدیهی است تحقق وحدت و همگرایی در جهان اسلام با مجموعه‌ای از مطلوبیت‌های متفاوت و بعضاً متناقض میان برخی از مهم‌ترین کشورهای اسلامی امری پیچیده و نه‌چندان در دسترس است. اما پیمودن تدریجی مسیر وحدت و همگرایی و برداشتن گام‌های تدریجی می‌تواند سوگیری‌های منازعه‌آمیز را کاهش داده و بر زمینه‌های همکاری بیفزاید.

مسئله وحدت و همگرایی در جهان اسلام از مهم‌ترین دغدغه‌های اندیشمندان

مسئله وحدت و همگرایی در جهان اسلام همواره از مهم‌ترین دغدغه‌های اندیشمندان، پژوهشگران و برخی رهبران کشورهای اسلامی بوده است. تقریباً از آغاز دوره تکمیل روند شکل‌گیری جغرافیای جهان اسلام پس از جنگ جهانی اول تا کنون، کوشش‌های بسیاری برای تحقق وحدت صورت گرفته است. از تشکیل سازمان همکاری اسلامی تا جمهوری متحد عربی در سال‌های رواج پان‌عربیسم و نیز تلاش‌های ایران برای پیشبرد طرح تقریب مذاهب اسلامی. با این وجود به نظر می‌رسد به دلایل متعدد داخلی و خارجی، همگرایی و وحدت جهان اسلام همچنان مقوله‌ای مغفول باقی مانده که اثرات سوء آن در پرونده‌های متعددی از جمله مسئله فلسطین قابل مشاهده است.[2]

جان کلام این که این موضوع مهم و با اهمیت از نگاه اندیشمندان، صاحب نظران و تحلیل گران دلسوز و دغدغه مند قابل تأمل است که راقم این یادداشت به برخی از آن ها در ذیل اشاراتی خواهد داشت:

1- امروزه انسجام و یکپارچگی میان مسلمانان نه تنها از ضروری ترین مسائل روز به شمار می آید، بلکه ادامه حیات آنان به این امر مهم بستگی پیدا کرده است. امروز حساسیت به اوج رسیده دنیای غرب به مسلمانان از یک سو و عدم احساس مسئولیت مسلمانان نسبت به همدیگر از دیگر سو، و نیز فتنه افکنی و قتل عام های کینه توزانه دسته جمعی و تهاجم مرگبار با سلاح های پیشرفته و مدرن و سکوت مجامع بین المللی، همدلی و همسویی جهان اسلام را ضروری تر می سازد و همواره این پیام را می دهد که هم اکنون حیات و عزت مسلمانان درگرو وحدت است.

2- به راستی، آیا مسلمانان از خود پرسیده اند که با قطع نظر از نابسامانیهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... تحمیلی بر مسلمانان، چرا این همه نا آرامی ها و لشکرکشی ها در کشورهای اسلامی اتفاق می افتد و حوادثی از این دست با کدام معیار، قابل توجیه و با چه منطقی سازگار است؟! نه تنها کشورهای به ظاهر متمدن و حامی حقوق بشر! چاره ای نمی اندیشند، که آنها به نحوی با عاملان چنین فجایعی همدست اند و دستشان را با خون هزاران انسان بی گناه آلوده اند. چرا؟

3- راه چاره چیست ؟ تا به کی کشورهای اسلامی محل تاخت و تاز کشورهای مستکبر و زورگو باشند؟ تا چه زمانی انسان مسلمان با دیدن صحنه های دردناک و به خون خفتن هم کیشان خود و ضجه زدن زنان فرزند مرده و بچه های مادر از دست داده، غصه دار باشند؟! و تا چه موقعی منتظر باشیم که زور مداران، با ایجاد اختلاف در بین فرق و مذاهب اسلامی بر آنها سلطه یافته و سرمایه های آنها را ربوده و آنها را در نهایت ضعف و ذلت نگه دارند؟

با توجه به هماهنگی و وحدتِ نظر جهان غرب؛ بویژه در برابر جهان اسلام، به نظر می رسد چاره ای جز پناه بردن به «وحدت کلمه» و «کلمه واحده» باقی نمانده است.

4- از گذشته تا به امروز، دشمنان امت اسلامی به اهمیت این عامل عزت و اقتدار پی برده اند و همواره سعی در تضعیف آن داشته اند و از هرگونه تلاشی در اختلاف افکنی بین مسلمانان کوتاهی نکرده اند. شاهد این مطلب هم خط کشی های پررنگ بوجود آمده بین مذاهب اسلامی است. درحالی که فِرَق و مذاهب اسلامی از مشترکات زیادی برخورداراند که می تواند محور اتحاد و اتفاق باشد.

5-از نگاه قرآن کریم، هر نوع وحدت و همگرایی، ارزش ذاتی نداشته و مطلوب نیست؛ بلکه محور و هدف مقدس است که به وحدت و همگرایی، ارزش و بار مثبت اعتبار میکند؛ یعنی وحدت و همگرایی، ابزار و به مثابه شمشیری دو لبه است؛ اگر همگرایی در راه حق به کار برود، مطلوب است و همگان باید تلاش کنند آن را به وجود آورند و پس از ایجاد، نیز در حفظ آن کوشا باشند و اگر در راه باطل محقق شود، مضر است و از بین بردن چنین اتحادی بر همگان لازم است. [3]

6- از آیات قرآن کریم استفاده می شود که اتحاد امت از اهم و اساسی ترین مسائل یک اجتماع است؛ بگونه ای که مهم ترین نعمت اجتماعی پس از توحید، عدل و... همانا وحدت است. نبود وحدت و بوجود آمدن تفرقه و تنازع، به قدری مخاطره آمیز است که خدای سبحان، پرهیز از آن را کنارِ دستور اقامه دین، از وظایف انبیای اولواالعزم قرار داده و مؤمنان را به همان چیزی سفارش کرده که به نوح و انبیای پیشین (ع) توصیه کرده بود و آن اینکه دین الهی را با هم اقامه کنند و از تفرقه در دین بپرهیزند.

7- با توجه به آیات قرآن کریم، از جمله مهم ترین مواردی که مانع بوجود آمدن وحدت در بین امت اسلامی می شود، عبارتند از: جهل و کج فهمی نسبت به معارف اسلام و همچنین عدم آگاهی دقیق و صحیح از سایر مذاهب، خود پسندی و تعصب، دنیا طلبی و ریاست خواهی، فتنه انگیزی دشمنان مشترک، القائات شیطانی، بی احترامی و اهانت به مقدسات یکدیگر، بی عقلی و...

8-با تأمل در آیات قرآن کریم می توان به مواردی که در حفظ و تحکیم وحدت اسلامی نقش بسزایی دارند، دست یافت که از جمله مهم ترین آنها عبارت است از: اعتصام و تمسک به حبل الهی، تحمل عقاید متقابل، طرد و برائت از اختلاف افکنان، نظارت عمومی بر حفظ وحدت، رشد اخلاقی جامعه و خیرخواهی متقابل، عبرت از سرنوشت امم متفرق و توجه به ثمرات وحدت در جامعه و...[4]

9-وحدت جهان اسلام و نیل به همگرایی در سطوح گوناگون میان کشورهای اسلامی خود یک هدف میان‌مدت است که می‌تواند مقدمه‌ای برای دستیابی به اهداف بلندمدت‌ باشد. اهدافی که برخی از آن‌ها را می‌توان اینگونه برشمرد:

درک مشترک از فرصت‌ها و تهدیدهای داخل و بیرون جهان اسلام

بازگشت به گذشته شکوهمند جهان اسلام در زمینه‌های اقتصادی، علمی و فرهنگی

وحدت رویه در قبال مهم‌ترین موضوعات کلان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سطح بین‌المللی

شکل‌گیری دکترین امنیت دسته‌جمعی میان کشورهای جهان اسلام

پایان حضور و نفوذ قدرت‌های استکباری در جهان اسلام

10- با توجه به ادبیات علمی، اقدامات انجام شده و تحقیقات پژوهشی می‌توان عوامل زیر را به عنوان موانع همگرایی در جهان اسلام شناسایی کرد:

- عدم توازن قدرت و غلبه نگرانی‌های امنیتی و در نتیجه رقابت سیاسی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای

- تعارضات ایدئولوژیک شامل تقابل سکولاریسم و اسلام سیاسی، اسلام سنی برابر اسلام شیعی

- تنش‌های جغرافیایی و تقابل ملی‌گرایی‌های مختلف شامل پان‌عربیسم، پان‌ترکیسم و پان‌ایرانیسم

- ساختارهای سیاسی و اجتماعی متفاوت در کشورهای اسلامی

- مشکلات ساختاری اقتصادی و مکمل نبودن اقتصاد این کشورها[5]

در یادداشت پیش رو تلاش شد تا به صورت مختصر به این واقعیت مهم و با اهمیت اما تلخ اشاره شود که با وجود تضادهای ایدئولوژیک و شکاف منافع در جهان اسلام، نیل به همگرایی حداقل از منظر سیاسی اگرچه اکنون چندان در دسترس نیست؛ ولی می شود با وجود برداشتن گام‌های تدریجی و هوشمندانه در موضوعات علمی، فرهنگی و اقتصادی آغازگر مسیری گشت که در نهایت به گفت‌وگوهایی برای برطرف کردن دغدغه‌های سیاسی و امنیتی در جهان اسلام منتهی گردد.

چهارشنبه: 22 / 12 / 1403- 11 رمضان المبارک 1446- 12 مارس 2025

منابع

١. قرآن کریم، مترجم: محمدرضا صفوی.

٢. ابن أبی حاتم، عبدالرحمن بن محمد(١٤١٩ق)، تفسیر القرآن العظیم، عربستان سعودی، مکتبۀ نزار مصطفی الباز.

٣. ابن عاشور، محمد بن طاهر(بی تا)، التحریر و التنویر، بی جا.

٤. ابن فارس، (١٤٠٤ق)، مقائیس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.

٥. ابن قتبه، عبدالله بن مسلم (بی تا)، غریب القرآن، بی جا.

٦. ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو(١٤١٩ق)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیۀ.

٧. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (١٤٠٨ق)، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان رضوی.

٨. انیس، ابراهیم و دیگران (١٤٠٨ ق)، المعجم الوسیط، [بی جا]، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

٩. ثعلبی، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم (١٤٢٢ق)، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

١٠. جوادی آملی، عبدالله (١٣٨٨ش)، تسنیم، ج ١٢، قم، اسراء.

١١. ----------- (١٣٨٨ش)، تسنیم، ج ١٥، قم، اسراء.

١٢. ----------- (١٣٨٩ش)، تسنیم، ج ١٠، قم، اسراء.

١٣. ----------- (١٣٨٨ش)، روابط بین الملل در اسلام، قم، اسراء.

١٤. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد (١٤١١ق)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران، سازمان انتشارات وزارت ارشاد اسلامی.

١٥. حکیم، محمدباقر (١٣٧٧ش)، وحدت اسلامی (از دیدگاه قرآن و سنت)، ترجمه عبدالهادی فقهی زاده، تهران: تبیان.

١٦. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (١٤١٢ق)، المفردات فی الفاظ القرآن الکریم، بیروت، دارالعلم الدار الشامیۀ.

١٧. سید قطب، قطب بن ابراهیم شاذلی (١٤١٢ق)، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق.

١٨. صدوق، محمد بن علی (١٤١٤ق)، إعتقادات الامامیه، قم، کنگره شیخ مفید.

١٩. طباطبایی، محمد حسین (١٤١٧ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفترانتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم.

٢٠. طبری، محمد بن جریر(١٤١٢ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه.

٢١. طوسی، محمد بن حسن (بی تا)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

٢٢. فخر رازی، محمد بن عمر(١٤٢٠ق)، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

٢٣. قرائتی، محسن (١٣٧٨ش)، پرتوی از اسرار نماز، تهران، ستاد اقامه نماز، چاپ هفدهم.

٢٤. قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا(١٣٦٨ش)، کنزالدقائق و بحر الغرائب، تهران، سازمان انتشارات وزارت ارشاد اسلامی.

٢٥. قمی، علی بن ابراهیم (١٣٦٧ش)، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب.

٢٦. مصطفوی، حسن (١٣٦٠ش)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

٢٧. مطهری، مرتضی (١٣٨٤ش)، امامت و رهبری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سی ام.

٢٨. ---------- (بی تا)، مجموعه آثار، ج ٢٥ (احیای فکر دینی - ١٠ گفتار)، تهران، انتشارات صدرا.

٢٩. مقاتل بن سلیمان (١٤٢٣ق)، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

٣٠. مکارم شیرازی و همکاران، ناصر (١٣٧٤ش)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیۀ.

٣١. نحاس، احمد بن محمد(١٤٢١ق)، إعراب القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیۀ.


[1] - رنجبر؛ مقصود. راهکارهای وحدت در جهان اسلام، پگاه حوزه: 26 فروردین 1385، شماره 180.

[2] - وحدت جهان اسلام؛ موانع و راهکارها. تارنمای دنیای تحلیل: ۱۶ دی ماه ۱۴۰۱.

[3] - مؤید این ادعا آیه شریفه است که می فرماید: «وَتعَاوَُنواْ علَی اْلبرِّ و التَّقْوَی و لاََتعَاوَُنواْ عَلَی الاِثْم وَاْلعُدْوَان...؛ و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم همکاری کنید و (هرگز) در راه گناه و تجاوز همکاری ننمائید.» (مائده، ٢) این آیه شریفه بیانگر یک اصل کلی اسلامی تعاون بر «برّ و تقوا» است که سراسر مسائل اجتماعی و حقوقی و اخلاقی و سیاسی را در بر می گیرد. طبق این اصل، مسلمانان موظفند در کارهای نیک، تعاون و همکاری کنند؛ ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم، و تعاون بر «اثم و عدوان»، به طور مطلق، ممنوع است؛ گرچه مرتکب آن، دوست نزدیک یا برادر انسان باشد.

[4] - محمدفام، سجاد؛ محمدفام، اکبر( استادیار گروه علوم قران و حدیث دانشگاه شهید مدنی آذربایجان). بررسی موانع و عوامل وحدت اسلامی از منظر آیات قرآن کریم. دوفصلنامه تفسیر پژوهی، بهار و تابستان 1397 - شماره 9.

[5] - وحدت جهان اسلام؛ موانع و راهکارها. تارنمای دنیای تحلیل: ۱۶ دی ماه ۱۴۰۱.



ارسال توسط افشار

واكاوی بنیان‌‌های نظری آزادی و عدالت درادیان توحیدی-بخش ششم و پایانی

آزادی در مکتب اومانیسم و نقد آن

اسدالله افشار

اومانیسم؛ جنبشی فلسفی و ادبی و زیربنای رنسانس

انسان‌گرایی، انسان‌باوری یا اومانیسم جهان‌بینی‌ای فلسفی و اخلاقی است که بر ارزش و عاملیت انسان‌ها به صورت فردی یا جمعی تأکید دارد و عموماً تفکر نقادانه و شواهد (عقلانیت و تجربه گرایی) را بر پذیرش دگم‌اندیشی و خرافات ترجیح می‌دهد. در انتقاد از برخی مضامین انسان‌گرایی فراانسان‌گرایی مطرح شده است.

اومانیسم شالوده فرهنگ و فلسفه بعد از رنسانس در غرب است که براساس آن، انسان میزان کلیه ارزش‌ها و فضایل از جمله حق و حق‌گرایی است. اومانیسم جنبشی فلسفی و ادبی است که زیربنای رنسانس می‌باشد و فرهنگ دوره مدرنیته را تشکیل می‌دهد. این جنبش، سرشت انسانی و علایق طبیعت آدمی را میزان همه چیز قرار می‌دهد. پایه‌گذاران اومانیسم در صدد بودند تا روح آزادی و خودمختاری انسان را که در قرون وسطی از دست داده بود، دیگر بار از طریق ادبیات کلاسیک به او بازگردانند تا بتواند طبیعت و تاریخ را قلمرو حکومت خود ساخته و بر آن مسلط شود.

واژه انسان‌گرایی، نهضتی فرهنگی فکری است که در خلال دوران تجدید حیات فرهنگی (رنسانس) به دنبال ایجاد رغبت و تمایلی که نسبت به آثار برجسته یونانی و رومی پدید آمده است. واژه انسان‌گرایی (Humanism) را فردریچ نیتاما (Friedrich Immanuel Niethammer) از واژه "humanitas" برگرفت. "humanitas" کلمه‌ای لاتین از سری واژگان فیلسوفانه‌ای بود که سیسرون (Cicero) قبل از میلاد آن‌ها را ایجاد کرده بود.

اومانیسم همان انسان محوری است که از ارکان اصلی تمدن جدید غرب بشمار می آید که در تمام زوایای آن قابل مشاهده است، انسان محوری در غرب ریشه طولانی، به درازای تاریخ غرب دارد؛ فرهنگ یونان و روم باستان، براساس محوریت انسان شکل گرفته بود.

پيشينه اومانيسم به يونان باستان و روم برمی گرد كه خدايان صفات و حتي صورت انساني داشتند و اندام انسان مهم ترين مسأله در هنر نقاشي و مجسمه سازي بود؛ پس از ظهور مسيحيت و رسمي شدن آن در امپراطوري روم با فرمان كنستانتين، حاكميت سياسي- فرهنگي نيز در كنار رهبري ديني تحت اختيار كليسا درآمد. تفريط هاي كليسا در قرون وسطي در مواجهه با ارزش انسان و كرامت او موجب واكنش افراطي در توجه به انسان و پيدايش اومانيسم شد.

انسان‌گرایان در میان مجردات انتهای دوران باستان و قرون وسطا، محققان و روحانیون، میان divinitas به معنی حوزه‌هایی از معرفت و فعالیت که از کتاب مقدس نشأت می‌گرفت و humanitas یعنی حوزه‌هایی که به قضایای عملی زندگی دنیوی مربوط می‌شده است، فرق گذاشتند؛ و از آنجا که حوزه دوم، بخش اعظم الهام و مواد خام خود را از نوشته‌های رومی و به‌طور فزاینده یونان باستان می‌گرفت، مترجمان و آموزگاران این آثار که معمولاً ایتالیایی بودند خود را umanisti یا humanists نامیدند.

باز تأکید می شود اومانیسم در معنای ابتدائی که مفهومی تاریخی است، جنبه اساسی و زیربنایی رنسانس است یعنی همان جنبه ای که متفکران از آن طریق کمال انسانی را در جهان طبیعت و در تاریخ جست و جو کردند و تفسیر انسان را نیز در این جهت جویا شدند.

اومانیست ها مصمم بودند تا آن حیات روحی را که انسان در عصرکلاسیک دارا بود و در قرون وسطا از دست داده بود، دیگر بار از طریق ادبیات کلاسیک به او باز گردانند و آن همان روح "آزادی" بود که ادعای خودمختاری و خودرهبری آدمی را توجیه می نمود و به او اجازه می داد تا در حالی که خود را گرفتار طبیعت و تاریخ می دید، به دنبال قابلیتی باشد تا بتواند طبیعت و تاریخ را قلمرو حکومت خود ساخته و بر آن مسلط شود.

اومانیسم به عنوان "بازگشت به روزگار باستان" به معنی تجدید گذشته باستانی نبود بلکه درصدد بود تا به احیاء و توسعه استعدادها و نیروهایی بپردازد که گذشتگان دارا بودند و آن نیروها را به کار می گرفتند و این در حالی بود که اومانیست ها برخی از باورها و متعقدات مردم قرون وسطا را از دست داده بودند. دلیل توجه "بشر انگاران" به ادبیات باستانی (شعر، معانی بیانی،اخلاق و سیاست) این بود که آنان معتقد بودند چنین ادبیاتی قادر به تربیت انسانی است که به نحو مؤثری آزادی و اختیار خویش را به کار می گیرد.»[1]

انسان‌گرایی در برابر خداگرایی

در برخی از موارد انسان‌گرایی در برابر خداگرایی قرار داده شده است. برای نمونه پروتاگوراس در رساله خویش «در باب خدایان» انسان را مقیاس همه چیز می‌داند و با این ادعا خدایان را انکار می‌کند و به همین دلیل از آتن تبعید می‌شود.

سارتردرکتاب«اگزیستانسیالیسم واصالت بشر»(Existentialisme est un Humanism) کوگیتوی دکارتی را تنها نقطه تمایز اگزیستانسیالیسم از بقیه فلسفه‌ها و «تنها مبنای ممکن برای انسان‌گرایی» می‌داند. برخی، از انسان گرایی، به عنوان ایمان به خدای حقیقی یعنی ایمان به خود انسان یاد می‌کنند. از نظر آن‌ها با این که یک ندای درونی در انسان می‌گوید که خدا هست ولی چون انسان آن را نمی‌بیند پس نباید در مورد آن اظهار نظر نماید و فعلاً آن چیزی که هست و انسان آن را می‌بیند، خود انسان است و در واقع انسان همان خداست و به اندازه تمام انسان‌ها خدا وجود دارد.

نگاه مکتب اومانیسم به منزلت و آزادی انسان

آزادی ره آورد خرد و اندیشه انسان است. مفهوم آزادی با تعبیرهای گوناگون در مکاتب و معارف بیان شده و در بینش عرفانی آزادی نقشی پررنگ دارد. به نظر عرفا انسان ذاتاً در قید و بند تعلقات دنیوی و نفسانی اسیر است و رها شدن از آنها حصول آزادی است. این عرفا آزادی را در عبودیت و بندگی خدا می دانند.

مکتب اومانیسم به منزلت و آزادی انسان ارج می نهد و معتقد است که آزادی انسان در طبیعت توسط خود او به دست می آید و به هیچ قدرت ماورائی نیاز ندارد. به عقیده اندیشمندان مکتب اومانیسم بن مایه رشد و تعالی جامعه بشری در آزادی و اندیشه آزاد انسان است.

اومانیست‏ها معتقدند انسان آزاد به دنیا آمده است و باید از هر قید و بندی جز آنچه خود برای خود تعیین می‏کند آزاد باشد، اما نهادهای اساسی قرون وسطی انسان را اسیر نموده و احکام دینی و اخلاقی را به عنوان مجموعه‏ای از ارزش‏های دریافت شده از مافوق بر او حاکم کرده‏اند. اومانیست‏ها این ارزش‏ها را به عنوان «ارزش‏های الهی و لازم‏الرعایه» مردود و ناپذیرفتنی می‏دانستن، زیرا هنجارهایی بودند که باید پذیرفته شوند و امکان تغییر دادن آنها وجود نداشت، و این امر، به نظر آنان، با استقلال آدمی سازگار نبود. آنها می‏گفتند:

بشر باید آزادی خود را در طبیعت و جامعه تجربه کند و خود بر سرنوشت خودش حاکم شود و این انسان است که حقوق خویش را تعیین می‏کند، نه آن که تکلیفی از مافوق برای او تعیین شود. در این دیدگاه انسان حق دارد نه تکلیف.[2]

این مکتب انسان را محور ارزش‌ها قرار می‌دهد یعنی اصالت به اراده و خواست او داده می‌شود. در این نظریه همه چیز از انسان شروع شده و به انسان نیز ختم می‌شود و هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب دین که بر اساس خدا محوری می‌باشد قرار گرفته است.

مقابله اومانیست ها با کلیسا و باورآنها

جنبش اومانیستی راه حلی جهت مقابله با فشار و استبداد سردمداران کلیسا در قرون وسطی بود و تصمیم داشت تا دیگر بار اختیار انسان را که سران روحانی کلیسا به کلّی از وی سلب کرده بودند به او بازگرداند.

اومانیست ها به مقابله با کلیسا و باور آنها که بین انسان و خدا، زمین و آسمان واسطه است، پرداختند. هر چند مقابله با کلیسا و عقاید بدعت آمیز و انحرافی آن صحیح بود اما اومانیست ها نیز خود به خطا رفتند، چرا که بر خودمختاری و خودرهبری انسان تأکیدی افراطی کردند. کلیسا با اعمال خشونت و سلب آزادی های انسان و نادیده گرفتن حقوق انسانی زمینه را برای رشد عقاید افراطی اومانیسم فراهم آورد. اومانیسم آزادی[3] را در حد افراطی جستجو می کرد و به واسطه خشونت ها و سختی هایی که از جانب کلیسا اعمال شده بود، نسبت به مذهب دید منفی پیدا کرد و به همین خاطر اومانیسمی الحادی و افراطی اجازه رشد یافت.[4]

در حقیقت؛ ستایش آزادی یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه اومانیست ها بود اما آزادی مورد نظر آنها عبارت بود از اختیاری که بتوانند آن را در طبیعت و جامعه اعمال نمایند و این آزادی در مقابل تفکر پذیرفته شده قرون وسطا بود که بر اساس آن، امپراطوری، کلیسا و اصول فئودالیته، نگهبانان نظم حاکم بر جهان تلقی می شدند و انسان مجبور به پذیرش صرف بود، چنان پذیرشی که کمترین تغییری در آن ممکن نبود. از این رو، اومانیسم از آزادی انسان به منظور طراحی حیات وی در جهان به طریقی مستقل دفاع نموده و دستورات سنّتی سران روحانی را به جای مساعدت درامورلازم الاجرا همچون سد و مانعی برای انسان تلقی می کرد." [5]

اشاره ای کوتاه به اصول و مؤلفه های اندیشه اومانیسم

اولین اصول اندیشه اومانیسم تفکر طبعیت گرایی آنان است. اومانیست ها در مخالفت با جهان بینی ماوراء طبیعی با ماتریالیست ها و طبیعت گراها مشترک هستند، گرچه این امر لزوما به معنای ماتریالیست یا طبیعت گرا بودن آنها نیست.

دومین اصول اندیشه آنها منبع ارزش بودن انسان است. از نظر اومانيست ها منبع ارزش خود انسان و تجربيات انسان است و نبايد در امور متافيزيکي بدنبال منبع ارزش ها بود؛ از اين رو معيارهاي اخلاقي در وراء زندگي يافت نمي شود بلکه در زندگي يافت مي شود. از اين رو اغلب اومانيست ها معتقدند که انسان قادر به کشف منابع زندگي خوب از نظر اخلاقي مي باشند، به همين دليل اومانيست ها انتقادات جدي نسبت به قوانين و دستورات برآمده از دين دارند؛ از نظر آنها اديان الهي هميشه بهترين غرايز انساني را پايمال کرده و آزادي انسان را ناديده گرفته است!

سومین اصول از موضوعات مورد توجه و تأکيد انسان مداران، آزادي و اختيار انسان است؛ اختياري که بتوان آن را در طبيعت و جامعه اعمال نمود. در اومانيسم از اختياري سخن به ميان مي آيد که بر اساس آن انسان بر خلاف تمامي موجودات ديگر، موقعيت و وجهي ثابت و صورتي معين و قواعد و قوانيني که طبيعت او را تعين بخشند، ندارد؛ بلکه او کسي است که مي تواند موقعيت و طبيعت خويش را خود برگزيند يا هرطور که مي خواهد شکل دهد.

چهارمین اصول و یکی از مؤلفه های اساسی اومانیسم، را عقل گرایی و اعتقاد به خود کفایی و استقلال عقل انسانی در شناخت خود، هستی، سعادت واقعی و راه سیدن به آن باید تلقی کرد. اومانیست ها در بُعد معرفت شناختی معتقد بودند چیزی که با سر پنچه قدرت عقلانی بشر قابل کشف نباشد، وجود ندارد و به همین دلیل در بُعد هستی شناختی هرگونه موجود ماوراء طبیعی از قبیل خدا، وحی، معاد و اعجاز آن گونه که در بینش دینی مطرح است؛ مدعیانی غیر قابل اثبات می پنداشتند و در بُعد ارزش شناختی نیز براین باور بودند که ارزش های حقوقی را باید با استمداد از عقل بشری تعیین کرد که برآمد چنین تفکری، علم پرستی یا علم زدگی است.[6]

نقد و بررسی تفکراومانیستی

1- جریان اومانیسم به علت مطرح کردن اصول و بنیان های خاص و دست آوردها و تبعاتی که در طول چند قرن اخیر داشته است، مورد نقد و اشکالات متعددی قرار گرفته است.

2- اولین نکته در باب اومانیسم، وجود فاصله‏ عمیق بین اومانیسم، به عنوان یک جنبش فکری، و آنچه در عمل و در متن تاریخ حاکمیت اومانیسم بر جوامع بشری روی داده است می‏باشد.

3- جنبش اومانیسم به جای ارج نهادن به مقام انسان، در عمل، انسان را قربانی این افیون جدید کرده است و مدعیان انسان مداری از این واژه برای تأمین منافع خویش سوء استفاده کردند. از همان آغاز که از حق زندگی، آزادی انسان و شادی و رفاه به عنوان حقوق انسانی اومانیستی، سخن به میان می‏آمد تا یک قرن بعد، بردگی سیاهان در آمریکا قانونی بود، و گروه کثیری از انسان‏ها در جامعه به نام انسان مداری مدرن، سرکوب می‏شدند. نازیسم، فاشیسم، استالینیسم و امپریالیسم، همزاد و هم تبار و همراه با اومانیسم بوده است.

4- پیامدهای ناگوار اومانیسم به نحوی بود که برخی از دانشمندان، آن را نوعی اسارت انسان شمردند و برنامه ریزی برای رهایی از آن را مطرح کردند.[7]

5- بی‌تردید، آن گونه که اومانیسم می‌پندارد، ایمان یگانه حقیقت هستی نیست؛ بلکه خود آفریده‌ای است که خاستگاه وجود او، حقیقتی برتر از او و تنها حقیقت جهان است.

6- نگاهی اجمالی به پیشینه مکتب مزبور نشان می‌دهد که همین نگرش انسان‌گرایانه، در بسیاری از دوران‌های تاریخی، آنگاه که چیزی را معارض با منافع خود و به اصطلاح ارزش‌های انسانی مورد باور خود تشخیص داده، در صدد حذف و نابودی آن برآمده است؛ هر چند دیدگاه مقابل مزبور، نگرش انسان گرایانه دیگری بوده و هر چند به نابودی انسان‌ها و ارزش‌های انسانی بینجامد.

7- در ادیان آسمانی، خصوصا دین اسلام، انسان افزون بر این که از جایگاه ممتاز کرامت انسانی و جانشینی حضرت حق برخوردار است و آسمان و زمین، مسخر او قلمداد شده‌اند، اما آنچنان در عرصه هستی وا نهاده نیست که غیر مسؤولانه تنها به خود بیندیشد و آنگاه که چیزی را در برابر منافع خود تشخیص داد، آن را ناحق تلقی کند. شأن انسان نیز در تفکر اسلامی، در امور دنیوی محبوس و منحصر نیست؛ بلکه پایگاه و شان او در ارتباط با مبدا و معاد و ارزش‌های اخلاقی معنا می‌شود.[8]

8- عدم وجود حقایق ذاتی(نسبیت گرایی)، بی حرمتی به اصول اخلاقی و ارزشی، تناقض اندیشه و عمل، فقدان پشتوانه فکری، سقوط انسان، آزادی عنان گسیخته و پوچ گرایی را می توان از دیگر نقدها و بررسی اصول اومانیسمی عنوان کرد.

9-انسان در تفکر اومانیستی، محور هستی، جایگزین خدا و دین، محصوردردنیا و اهداف دنیایی است و آزادی و اختیار کنترل نشده ای دارد؛ اما انسان در اسلام، دارای روح خدایی، کرامت ذاتی و برخوردار از حقوق و آزادی های مدنی در چارچوب تعیین شده دین، و حقوق و آزادی های او به بُعد مادی و جسمی او محدود نمی شود و از آزادی معنوی و حیات آخرتی نیز بهره مند است. اهداف او به دنیا محدود نمی شود و مسوولیت پذیر و متعهد به اصول انسانی و اخلاقی است.

10- از جمله اشکالات اومانیسم تفسیر غلط عقل انسانی است. عقل انسان که از والاترین موهبت‌های خداوند است مهم‌ترین ابزار شناخت انسان محسوب می‌شود. انسان با به کارگیری عقل می‌فهمد که حوزه ادراک او منحصر به حواس او نیست. اما اومانیسم با بی‌توجهی به ابعاد ادراک عقل، انسان را از مهم‌ترین و سرنوشت سازترین علوم محروم نموده است. از سوی دیگر اتکاء صرف به عقل و علم بشری امری ناصواب است که امروزه در غرب نیز مخالفین جدی دارد.

11- اومانیسم با نگاه غلط خود، دین که برنامه خوشبختی دنیا و آخرت انسان است را منافی اختیار خود دانسته و آزادی او را در بی‌دینی می‌شمارد و در نتیجه انسان را از موهبت وحی محروم می‌سازد.

12- بی‌توجهی به حدود آزادی‌های انسان و افراط در آن به بهانه کرامت انسانی سبب شد از سویی نوعی مطلق‌العنانی فرعونی و سلطه‌طلبی و طغیان در برابر سایر انسانها را تجویز نمود.[9] و از سویی رابطه عبودیت و بندگی میان انسان و خالق را نفی کرد تا آنجا که حتی اومانیست‌هایی که از دین سخن می‌گویند نیز آن را ابزاری در خدمت آزادی انسان و به این اعتبار ارزشمند بدانند.[10] که این امر مورد انتقاد تمام ادیان توحیدی است. زمینه‌هایی که موجب بی‌اعتمادی به دین و کلیسا و پیدایش اومانیسم گردید هیچ یک در دین اسلام راه ندارد. اهتمام به علم و عقل، کرامت انسانها، آزادی عقیده و بیان و قابلیت تبیین عقلانی آموزه‌های دینی در اسلام بسیار روشن است.[11]

سه شنبه: 21 / 12 / 1403- 10 رمضان المبارک 1403- 11 مارس 2025

پانویس

۱.آیت قنبری، نقدی بر لیبرالیسم و اومانیسم، قم، فراز‌اندیشه،‌ ۱۳۸۳ .

۲.صانع‌پور، مریم، خدا و دین در رویکردی اومانیستی، تهران، موسسه فرهنگ و‌اندیشه معاصر، ۱۳۸۱.

۳. صانع‌پور، مریم، نقدی بر معرفت‌شناسی اومانیستی، تهران، موسسه فرهنگ و‌اندیشه معاصر، ۱۳۷۸.

4- جعفری تبریزی، علامه محمد تقی(1361). انسان درافق قرآن،تهران:انتشارات بعثت(مؤسسة القرآن الکریم).

5- رجبی؛ محمود (1379)، انسان شناسی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‏سره .

6- سلیمانی امیری؛ عسکر (1382). خدا و معنای زندگی، نقد نظر، شماره‏ 29-30 .

7- طباطبایی؛ محمد حسین (1379). آزادی، ترجمه‏ علیرضا فراهانی منش، قم: انتشارات اسلامی.

8- جمال پور؛ بهرام(1371).جمال؛ انسان و هستی، مؤسسه نشر هما.

9- دژاکام؛ علی(1375). تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مطهری، جلد دوم، مؤسسه فرهنگی‌اندیشه.

10- نصر؛ سیدحسین(1383). معارف اسلامی در جهان معاصر-تهران: انتشارات علمی- فرهنگی.

11-افشار؛ اسداله(1394). باز شناسی جایگاه انسان درنظام هستی، تهران: سفيرارد هال.


[1] - اومانیسم؛ جستجوی آزادی افراطی در مقابله با کلیسا و بدعت های آن. خبرگزاری شبستان: ۱۵ شهریور ۱۳۹۱ / ۰۹:۵۰- کد خبر 168207.

[2] - آربلاستر؛ آنتونی(1377). ظهور و سقوط لیبرالیسم. ترجمه‏: عباس مخبر. تهران / مرکز.

[3] - این در حالی است که از دیدگاه اسلام، آزادی که تابع خواست و سلیقه و هوا و هوس انسان باشد مردود است. از منظر اسلام آزادی‌ها فقط باید در نظام ارزشی مکتب قرار بگیرد. نظام ارزشی الگوهائی را به بشریت ارائه می دهد که در سایه آن سعادت حاصل می شود و این چهارچوب خواهان سختی و مشقت نیست بلکه بر اساس علمی بی منتها مصلحت بشریت را دانسته و الگوهای انسان ساز را به بشریت ارائه داده است و او را از بند بسیاری از خواست ها و انحرافات آزاد می سازد و در مقابل برای او آزادی راستین و سعادت دنیا و آخرت را به ارمغان می آورد.

[4] - اومانیسم؛ جستجوی آزادی افراطی در مقابله با کلیسا و بدعت های آن. خبرگزاری شبستان: ۱۵ شهریور ماه ۱۳۹۱ / ۰۹:۵۰- کد خبر 168207.

[5] - همان.

[6] - تراب پور؛ مهدی. آزادي و اختيار انسان يکي از موضوعات مورد توجه اومانیسم است. خبرگزاری دانشجو: ۱۷ شهريور ماه ۱۳۹۱/ ۱۳:۰0- کد خبر: ۲۰۴۵۵۴.

[7] - احمدی؛بابک (1377). معمای مدر نیته. تهران/ مرکز.

[8] - مشکات (بیات)؛ عبدالرسول با همکاری جمعی از نویسندگان(1390). فرهنگ واژه‌ها، ص۵۴. قم: مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی.

[9] - آیت قنبری، نقدی بر لیبرالیسم و اومانیسم، قم، فراز‌اندیشه، ‌ ۱۳۸۳، ص۴۷.

[10] - صانع‌پور، مریم، خدا و دین در رویکردی اومانیستی، تهران، موسسه فرهنگ و‌اندیشه معاصر، ۱۳۸۱، ص۳۳.

[11] - اومانیسم (کلام جدید). ویکی‌فقه تدوین دانشنامه‌ایی در حوزه علوم اسلامی.



ارسال توسط افشار

بررسی جرایم سازمان یافته درقوانین موضوعه ایران-بخش دوم وپایانی

اسدالله افشار

امروزه جرایم سازمان‌یافته از مهم‌ترین تهدیدات ملی و فراملی محسوب می‌شود؛ به‌طوری‌که کشورهایی مانند ایالات‌متحده آمریکا از سال‌ها قبل به فکر مبارزه کارآمد با این دست از جرایم هستند و همچنین در مقررات و اسناد بین‌المللی‌ برنامه‌هایی جهت مبارزه با سازمان‌های مجرمانه فراملی و حمایت از امنیت شهود و قربانیان این جرایم پیش‌بینی شده است. به اعتقاد بسیاری از حقوق‌دانان مهم‌ترین راه مبارزه با جرایم سازمان‌یافته حمایت گسترده از امنیت قضایی شهود و قربانیان این جرایم است، به‌گونه‌ای که بتوانند با خیال آسوده اطلاعات خود را در اختیار مراجع قضایی قرار دهند و در امر مبارزه با سازمان‌های مجرمانه، دادگستری را یاری کنند. از همین‌رو برنامه‌های حداکثری حمایت از شهود و مطلعین از جایگاه ویژه‌ای در سیاست کیفری بسیاری از کشورها نظیر ایالات‌متحده آمریکا برخوردار است. همچنین در اسناد و مقررات بین‌المللی‌ نیز این مهم موردِتوجه قرار گرفته است که این اراده جهانی، لزوم توجه قانونگذار ایران به این مسئله را می‌طلبد تا همگام با سیاست‌های جهانی مبارزه با جرایم سازمان‌یافته، به تدوین قوانین مناسب بپردازد.

همان‌گونه که در مباحث منتشر شده یکشنبه: 28 / 11 / 1403 درهمین پایگاه خبری تحلیلی نیک رو اشاره گردید در مجموعه قوانین کیفری ایران و قوانین موضوعه دیگر، هیچ‌گونه ذکری از جرم سازمان یافته به میان نیامده است. به جز قانون مبارزه با قاچاق انسان که در سال 1383 در 8 ماده و سه تبصره به تصویب مجلس رسید و درآن قاچاق انسان تعریف و مصادیق آن ذکرگردیده است. حتی برخی از فعالیت‌های خطرناکی که امروزه به عنوان مصادیق بارز جرم سازمان یافته مطرح هستند، هنوز جرم‌انگاری نشده‌اند و برای پیشگیری آنها قانونگذار هیچ‌گونه ضمانت اجرای کیفری قرار نداده است، یا حتی در موارد ارتکاب توسط گروه مجرمانه درردیف جرم‌های معمولی قرار داده شده‌اند. برای نمونه می‌توان به تطهیرپول که عبارت است از اخفاء یا تبدیل درآمدهای ناشی از جرم و سرمایه‌گذاری آنها در بازار قانونی برای مخفی داشتن ریشه غیرقانونی آنها، اشاره کرد. گرچه براساس ماده 10 قانون مجازات اسلامی اموالی که وسیله ارتکاب جرم بوده یا ازجرم تحصیل شده و یا حین ارتکاب، استعمال شده و یا برای استعمال اختصاص داده شده‌اند، توسط قاضی توقیف و ضبط می‌گردند، درعین حال تطهیرپول ازحیث ماهیت و عنوان، امردیگری است که پس از ارتکاب جرم اصلی صورت می‌گیرد به همین صورت بااینکه جرم قاچاق مواد مخدردر بسیاری ازقطعنامه‌های بین‌المللی و قراردادهای دوجانبه و چندجانبه به عنوان یکی از خطرناک‌ترین و تهدیدکننده‌ترین مصادیق جرم سازمان یافته تلقی شده است و حتی براساس ماده 3 کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه قاچاق مواد مخدروداروهای روانگردان 1988 درصورت ارتکاب آن توسط سازمان مجرمانه مجازات مشدد را درپی خواهد داشت، قانون اصلاح قانون تشدید مجازات قاچاق مواد مخدر1376 عامل مشدده قابل توجهی را درصورت سازمان یافتگی این جرم پیش‌بینی نکرده است.

با توجه به موارد فوق نمی‌توان در قوانین موضوعه ایران به غیراز قانون مبارزه با قاچاق انسان مواردی را یافت که قانون‌گذاری آنها را صریحاً درزمره جرائم سازمان یافته واز مصادیق این جرائم تلقی کرده باشد در عین حال در موارد مختلفی قانون‌گذار ارتکاب فعل مجرمانه توسط گروه، باند یا دو نفر و بیش از آن را از عوامل مشدده قرار داده است که گرچه این شرط، شرط کافی برای تحقق جرم سازمان یافته نیست ولی شرط لازم و بلکه از مهم‌ترین شروط است. علاوه بر این که در بعضی از جرایم برخی دیگر از شرایط در خود موضوع اخذ شده‌اند. مقدمه جرایمی که درقوانین موضوعه می‌توان آنها را هم‌سنخ جرایم سازمان یافته تلقی نمود، در ذیل آورده می‌شود:

1- شرکت و معاونت درجرم

شرکت و معاونت درجرم(1) در مواردی که با تشکیل گروهی مجرمانه، عده‌ای با مشارکت و معاونت همدیگر در ارتکاب جرمی سازمان یافته سهیم باشند.

2- قیام مسلحانه

قیام مسلحانه(2) در مواردی که گروه یا جمعیتی برای تحقق اهداف سیاسی یا اقتصادی در برابر نظام اسلامی قیام کنند، فعالیت‌های ارتکابی نیز فعالیتی سازمان یافته است، البته همان‌گونه که گذشت در جرم‌‌شناسی اقدامات تروریستی و شورش و قیام مسلحانه توسط سازمان‌های سیاسی که انگیزه‌ای صرفاً سیاسی دارند. جرم سازمان یافته تلقی نمی‌شود، ولیکن در قوانین داخلی برخی از کشورها و در برخی اسناد منطقه‌ای و بین‌المللی نظیر معاهده آمستردام اتحادیه اروپا و برخی اسناد مربوط به کنگره‌های پیشگیری از جرم و رفتار اصلاحای با مجرمین این نوع فعالیت‌ها در زمره جرائم سازمان یافته قرار داده شده‌اند. بر این اساس فعالیت‌های مجرمانه فوق‌الذکر براساس مصالح دولت‌های درگیر و معیارهایی که جهت مبارزه با جرایم مخل امنیت ملی و اقتصادی و سیاسی به کار می‌گیرند، می‌تواند از مصادیق جرم سازمان یافته در حقوق داخلی محسوب گردد. درهمین راستا هر فرد یا گروهی که طرح براندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند و نیز کسانی که با آگاهی و اختیار امکانات مالی مؤثر یا وسایل و اسباب کار و سلاح در اختیار آنها بگذارند، با شدیدترین مجازات‌ها، مواجه خواهند شد.(3)

در عین حال توجه به این نکته لازم است که از آنجا که هدف از تدوین کنوانسیون ملل متحد علیه جرم سازمان یافته، تحت تعقیب قرار دادن مجرمان سازمان یافته اقتصادی بوده است و نه مجرمان سیاسی لذا در صورتی که اقدامات تروریستی برای براندازی حکومت نباشد بلکه تنها برای کسب منافع اقتصادی و قدرت سیاسی جهت تحصیل سود بیشتر باشد. تحت قلمرو کنوانسیون فوق‌الذکر قرار خواهد گرفت.

3- برهم زدن امنیت کشور

برهم زدن امنیت کشور(4) از جمله مصادیق بارز جرم سازمان یافته درحقوق ایران ارتکاب فعالیت‌های مجرمانه جهت برهم زدن امنیت کشور توسط یک گروه یا باند است که با استفاده از طلاق امنیت، ماده قانونی فوق شامل امنیت اقتصادی و اجتماعی نیز می‌گردد. براین اساس تشکیل یا اداره باند و گروه با هدف برهم زدن امنیت کشورازمصادیق بارزجرم سازمان یافته است.(5) به سبب خطرناکی بالای این‌گونه فعالیت‌ها صرف عضویت در چنین گروه‌هایی در صورت اطلاع از اهداف محرمانه گروه، نیزجرم و قابل مجازات خواهد بود.(6) علاوه براین صرف اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم برضد امنیت داخلی یا خارجی کشور(7)یا نظم عمومی(8) نیزاز مصادیق جرم سازمان یافته تلقی می‌گردد.

4- جرم تهیه وترویج سکه قلب وجعل اسناد

یکی از جرایمی که در اسناد مختلف بین‌المللی به عنوان مصداق جرم سازمان یافته و از وسایل مقدماتی آن مطرح شده است،جرم تهیه وترویج سکه قلب(9) وجعل اسناد(10)است.آن چه که در حقوق داخلی ایران پیرامون این جرم پیش‌بینی شده است، تنها قانون مستقلی است که براساس آن جعل اسکناس و ورد و توزیع آن توسط باند واعضای آن،مجازات اعدام را درپی دارد که سازمان یافته بودن جرم از علل اساسی این تشدید مجازات(11) است. براین اساس تنها جعل پول و ورود و توزیع باندی آن به صورت باندی درحقوق ایران پیش‌بینی شده و سایرموارد جعل باندی پیش‌بینی نشده است. به همین صورت اخلال درنظام ارزی کشورازطریق قاچاق عمده ارز یا ضرب سکه قلب یا جعل اسکناس یا وارد کردن یا توزیع عمده آنها اعم ازداخلی وخارجی(12) نیز مجازات‌های شدید را به سبب سازمان یافتگی و اهداف خطرناک آن درپی دارد و لذا از مصادیق جرم سازمان یافته تلقی می‌گردد. در عین حال قانون ایران در قبال جعل سند به صورت سازمان یافته ساکت است.

5- راه‌اندازی و اداره مراکز فساد و توزیع فیلم و تصاویرمستهجن

علیرغم توجه منشورهای مختلف به جنبه سازمان یافتگی سوءاستفاده از زنان وکودکان ودایرکردن و اداره کردن اماکن فساد در قوانین داخلی، قانون‌گذار ایران در قانون مربوطه(13) هیچ‌گونه اشاره‌ای به جنبه سازمان یافتگی و ارتکاب این جرم از طریق باند و گروه نداشته است و لکن در تکثیر و توزیع عمده آثار سمعی و بصری مستهجن به جنبه سازمان یافتگی آن توجه کرده و در صورتی که این فعالیت‌ها مصداق افساد فی‌الارض باشد مجازات مرگ و در غیر آن صورت نیز مجازات‌های شدیدی را قابل اعمال دانسته است.

6- سرقت دسته جمعی و با تبانی

سرقت دسته جمعی و با تبانی ازجمله مصادیق جرم سازمان یافته دراسناد بین‌المللی است که قانون‌گذارایران نیز درموارد مختلفی(14) سرقت غیرحدی همراه با بتانی را که مرتکبین آن دو نفر یا بیشتر باشند مستحق مجازات‌های شدیدتر قرار داده است و علت تشدید نیز سازمان یافتگی فعالیت مجرمانه است.

7- فساد اداری

همان‌گونه که در موارد مختلف ملاحظه گردید، از جمله مصادیق بارزجرم سازمان یافته؛ فساد اداری است که در ارتشا تجلی می‌یابد. دراین مورد قانون‌گذار به نقش سازمان یافتگی توجه ویژه‌ای مبذول داشته و ارتشا اختلاس ازطریق شبکه را مستوجب تشدید مجازات دانسته است.(15)

لکن در اخذ پورسانت در معاملات خارجی به نقش گروه و شبکه توجهی نشده و این فعل گرچه جرم شناخته شده ولی تفاوتی میان ارتکاب سازمان یافته وعادی آن اعمال نشده است.(16) همچنین علاوه برارتشا و اختلاس، مصادیق دیگرفساد اداری ازقبیل تبانی درمعاملات دولتی و مداخله صاحبان منسب سیاسی و دولتی که موجب حیف و میل اموال دولتی و نفوذ فساد در اقشار مختلف کارمندان دولت شده و هزینه بالایی برای دولت خواهد داشت، نیز مستوجب مجازات‌های شدیدی بوده(17) و از این حیث قانون‌گذار پیش‌بینی‌های قابل توجهی را کرده است، گرچه به جنبه خاص سازمان یافتگی توجه کمتری شده است.

8- جرایم اقتصادی عمده اخلال گر

در موارد مختلفی قانون‌گذار با وضع قوانین مختلف با مبارزه با جرایم اقتصادی که با هدف کسب منافع کلان صورت گرفته و بدین ترتیب ثبات جامعه و امنیت اقتصادی را در معرض تهدید قرار می‌دهد، با شدت برخورد کرده است. این جرایم علاوه بر تخلفات گمرکی(18) و قاچاق اجناس بدون پرداخت عوارض گمرکی شامل جرائمی می‌شود که به نوعی در نظام اقتصادی اخلال ایجاد می‌کند که از جمله می‌توان به موارد زیراشاره کرد:

1ـ اخلال در نظام ارزی کشور از طریق قاچاق عمده ارز یا ضرب سکه یا جعل اسکناس و ورود و توزیع عمده آنها اعم از داخلی و خارجی.

2ـ اخلال در امرتوزیع مایحتاج عمومی از طریق گران‌فروشی کلان ارزاق یا سایر نیازمندی‌های عمومی و احتکار عمده ارزاق و نیازمندی‌های عمومی و پیش خرید فراوان تولیدات کشاورزی و غیر آن برای ایجاد انحصار.

3ـ اخلال درنظام تولیدی کشور از طریق سوءاستفاده عمده از فروش غیرمجاز تجهیزات فنی و مواد اولیه در بازار آزاد و امثال آن.

4ـ هرگونه اقدامی به قصد خارج کردن میراث فرهنگی یا ثروت‌های ملی.

5ـ وصول وجه کلان به صورت قبول سپرده اشخاص حقیقی یا حقوقی تحت عنوان مضاربه که موجب حیف میل اموال مردم یا اخلال در نظام اقتصادی گردد.

6ـ اقدامات باندی و تشکیلاتی جهت اخلال در نظام صادراتی کشور به هر صورت از قبیل تقلب در سپردن پیمان ارزی و تأدیه آن و تقلب در قیمت‌گذاری کالاهای صادرات و امثال آن.

دراین مورد بدیهی امنیت که ارتکاب این جرایم بدون سازمان یافتگی وتشکیل باند واقدامات مجرمانه دیگر امکان‌پذیر نیست و قانون‌گذارنیز چنین فعالیت‌هایی را حتی درصورتی که مصداق افساد فی‌الارض نباشد مستجب مجازات‌های بسیار شدید قرار داده است.

با توجه به این که عناوین مجرمانه فوق، یکی از جرایم اقتصادی خطرناک که گاهی به صورت تشکیلاتی و باندی صورت می‌گیرد، کلاهبرداری سازمان یافته است و از این طریق کلاهبرداری علاوه بر بردن متقلبانه مال غیر، سرمایه‌گذاری در بخش‌های اقتصادی را بی‌ثابت می‌سازد. در این مورد نیز قانون‌گذار با پیش‌بینی مجازات‌های شدید، کلاهبرداری تشکیلاتی را هم در ردیف جرایم سازمان یافته قرار داده است.

9- فعالیت‌های تروریستی

گرچه جرم‌شناسی میان جرم سازمان یافته وفعالیت‌های تروریستی تفاوت‌های فراوانی قایل شده‌اند که درجای خود مورد بحث قرارگرفت، ولی درحقوق داخلی کشورهای مختلف، فعالیت‌های تروریستی یکی ازمصادیق جرم سازمان یافته تلقی گردیده است که درجای خود خواهد آمد. علت این امراجتماع تمامی شرایط سازمان یافتگی در این گونه فعالیت‌ها و به ویژه آنگاه که مستلزم جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص از قبیل قتل و علیه آزادی اشخاص ازقبیل گروگاونگیری و هواپیماربایی و ازاین قبیل است، مواجه کردن جامعه با خطربزرگ عدم امنیت است. علاوه براینکه در بسیاری ازموارد، فعالیت‌های تروریستی به عنوان وسیله‌ای برای ارتکاب جرایم سازمان یافته دیگرارتکاب می‌یابند، نظیر فعالیت‌های تروریستی به عنوان وسیله‌ای برای ارتکاب جرایم سازمان یافته دیگر ارتکاب می‌یابند ، نظیر فعالیت‌های تروریستی باندهای قاچاق مواد مخدرکه برای فرار از تعقیب یا رهاسازی اعضا و رهبرانشان که دربند مأموران اجرای قانون هستند، به گروگانگیری ودیگر فعالیت‌های تروریستی می‌پردازند. با توجه به این مطلب می‌توان گفت درمواردی که ارتکاب فعالیت‌های تروریستی جنبه سیاسی صرف نداشته و اهداف اقتصادی را نیز به همراه دارد(19) و یا کلاً برای اهداف غیرسیاسی صورت می‌گیرد.(20)

این فعالیت‌ها در صورت ارتکاب توسط سازمان مجرمانه از مصادیق جرایم سازمان یافته تلقی می‌گردند و حتی در مواردی که جنبه سیاسی صرف نیز دارد، بنابر مصالح حکومت‌های درگیر، درحقوق داخلی برخی از کشورها این فعالیت‌ها مشمول احکام جرایم سازمان یافته تلقی می‌شوند.

با این مقدمه می‌توان تمامی فعالیت‌های تروریستی شدید را که موجب به خطر افتادن امنیت عمومی و اخلال در صنایع و تأسیسات مختلف و مسافرت‌های هوایی و دریایی و غیر آن می‌گردد، در زمره جرایم سازمان یافته قرار داد.

قانون‌گذار ایران با لحاظ موارد فوق، قوانین شدیدی را برای مبارزه با فعالیت‌های تروریستی باندی وضع کرده است که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: اخلال در تأسیسات آب، برق، گاز و مخابرات (21) اخلال در صنایع کشور(22)، اخلال در صنایع نفت ایران(23)، بزه‌های مربوط به راه‌آهن که موجب خروج قطار یا تصادف یا حادثه مهم دیگر گردد.(24) و اخلال در امنیت پرواز هواپیما و خراب‌کاری در وسایل و تأسیسات هواپیمایی. تمامی جرایم فوق با توجه به اینکه عادتاً به صورت سازمان یافته و توسط یک گروه مجرمانه ارتکاب می‌یابند. نقش تبانی وتوطئه که یکی از ارکان جرم سازمان یافته است ، دراین جرایم مورد توجه قانون‌گذار بوده و از عوامل مشدده مجازات تلقی می‌شود.

10- قاچاق مواد مخدر

علیرغم اینکه جرم قاچاق مواد مخدر در ایران توسط باندهای مجرمانه و به صورت سازمان یافته و این مواد توسط باندهای قاچاق یا در بازارایران به فروش می‌رسند و یا از طریق ایران به ترکیه و اروپا و یا کشورهای خلیج فارس ترانزیت می‌گردند واز طرف دیگرامروزه این جرم یکی از تهدیدهای جدی جامعه ایران است، قانون‌گذار در قوانین موضوعه مربوطه، خصوصاً قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر1376 از نقش سازمان یافتگی در ارتکاب این جرایم غافل شده است. البته تنها درصورت ارتکاب قاچاق تریاک و امثال آن ـ و نه هروئین و کوکائین و مرفین و مشتقات آنها به صورت سازمان یافته قانون‌گذار مجازات شدیدتری را پیش‌بینی کرده است.(25) درعین حال ازآنجا که دربند 5 ازماده 3 کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با مواد مخدرو داروهای روان‌گردان 1988 به جنبه سازمان یافتگی این جرم توجه شده است و ارتکاب این جرم توسط گروه سازمان یافته بزهکار و یا دخالت مرتکب در سایرفعالیت‌های مجرمانه سازمان یافته بین‌المللی از کیفیات مشدده این جرم تلقی شده است و از طرف دیگرعهدنامه‌های بین‌المللی پس از تصویب در مجلس قانون گذاری(26) درحکم قانون است(27). و این کنوانسیون در سال1370 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، لذا کنوانسیون مزبوردر حکم قانون بوده و محاکم داخلی در موارد لزوم باید به آن استناد کنند. گرچه ظاهراً با تصویب قانون عام لاحق درسال 1379 کنوانسیون در مورد تعارض یعنی ارتکاب قاچاق توسط گروه مجرمانه، درحقوق داخلی بی‌اثرشده و قضات نمی‌توانند درصورت سازمان یافتگی قاچاق مواد مخدر بدان استنادکنند، ولی تعهد بین‌المللی ایران نسبت به کنوانسیون همچنان باقی است. (28)

نکته های پایانی

1- با وجود اختلاف قابل توجهی که در تعریف جرم سازمان‌یافته وجود دارد، اندیشمندان علوم جنایی در شدید بودن تهدید مظاهراین جرم اتفاق نظر دارند، به گونه‌ای که قرن بیست و یکم میلادی به عنوان قرن جرایم سازمان‌یافته مطرح می‌باشد.

2- خطر و تهدید جرایم سازمان‌یافته به ویژه ‌از آن جهت است که به صورت برنامه ریزی شده و با هدایت رهبران با تجربه و امکانات ویژه و مستمر صورت می‌گیرد و آنان در راستای رسیدن به‌ اهداف مجرمانه، با پرداخت رشوه و تطمیع، کارگزاران و مأموران اجرایی و پلیس و مدیران و قضات و دست اندرکاران را خریده یا با تهدید و اعمال فشار و خشونت، آنان را به سکوت وادار می‌کنند.

3- متأسفانه هم‌گام با پیشرفت علم و فن آوری و سهولت گذر از مرزها و توسعه تکنولوژی ارتباطات راه دور، جرایم سازمان‌یافته با گذر از مرزها جنبه فراملی و در بعضی موارد بین‌المللی پیدا کرده ‌است. این پدیده خطر و تهدیدات ناشی از جرایم سازمان‌یافته را افزایش داده ‌است.

4- با توجه به ‌این که مرتکبان جرایم سازمان‌یافته به دنبال کسب سود و منافع مادی هر چه بیش‌تر هستند، نه تنها مرتکب فعالیت‌های مجرمانه می‌شوند، بلکه در مواردی نیز با انجام فعالیت‌های به ظاهر قانونی به دنبال کسب قدرت و تسخیر پارلمان بوده و از این راه علاوه بر ملغی نمودن قوانین معارض با منافعشان، به عزل و نصب مدیران مطابق مصالح گروهی خود پرداخته و درنتیجه ازخطرارتکاب اعمال غیر قانونی خود می‌کاهند و به راحتی با ارتکاب جرایم یقه سفیدان و پول‌شویی، درآمدهای نامشروع خود را به طورچشم‌گیری افزایش می‌دهند.

5- ارتکاب جرایم سازمان‌یافته، به ویژه‌ آن گاه که سازمان‌های مجرمانه قدرت را به دست می‌گیرند نه تنها موجب فساد اقتصادی و اجتماعی و اداری می‌شود بلکه مردم سالاری و امنیت ملی و نظم بین‌المللی را نیز به خطر می‌اندازد.

6- آن چه می‌تواند از تهدیدهای ناشی از جرایم سازمان‌یافته بکاهد، تدوین سیاست کیفری مناسب و تقویت ابزارهای مبارزه با این گونه جرایم، انعقاد قرارداد منطقه‌ای و بین‌المللی جهت همکاری‌های پلیسی، قضایی، اداری و غیره و سرانجام تقوای مدیران جامعه و قضات و نیروهای پلیس است. (29)

دوشنبه: 20 / 12 / 1403- 9 رمضان المبارک 1446- 10 مارس 2025

پانویس ها

1- مواد 42 و 43 و 45 ق.م.ا. 1370.

2- ماده 86. ق.م.ا.

3- ماده 87. ق.م.ا.

4- ماده 498. ق.م.ا.

5- ماده 498. ق.م.ا.

6- ماده 499 ق.ا.م.ا.

7- ماده 610 ق.ا.م.

8- ماده 611 و 620 ق.ا.م.

9- مواد 518 و 522 ق.ا.م.

10- مواد 523 و 542 ق.ا.م.

11- ماده واحده قانون تشدی مجازات جاعلین اسکنان و واردکنندگان و توزیع‌کنندگان اسکناس مجعول 1368.

12- قانون مجازات اخلال‌گران در نظام اقتصادی کشور 1369.

13- ماده 639 ق.ا.م.

14- مواد 651 و 654 و 655 ق.ا.م ماده واحده قانون مربوط به تشدید مجازات سرق مسلحانه 1338.

15- قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا اختلال و کلاهبرداری 1364 ماده4.

16- ماده واحده قانون ممنوعیت اخذ پورسانت درمعاملات خارجی 27/4/1372.

17- ماده واحد قانون مجازات تبانی در معاملات دولتی 19/3/1348 و لایحه قانونی راجع به منع مداخله وزرا و نمایندگان مجلس و کارمندان دولت در معاملات دولتی و کشوری 22/10/1373.

18- موضوع قانون امور گمرکی 30/3/1350 و کنوانسیون بین‌المللی کمک‌های متقابل اداری سه منظور پیشگیری، تجسس و جلوگیری از تخلفات گمرکی 1977 و پیوست شماره 11 کنوانسیون (موضوع همکاری در امر مبارزه با قاچاق آثار هنری، اشیا عتیقه و سایر میراث فرهنگی).

19- سرقت‌های مسلحانه و دیگر مراکز اقتصادی از سوی سازمان‌های تروریستی سیاسی از این قبیل است.

20- هواپیماربایی 23 نفرازاعضای چند خانواده برای رفتن به کشوری دیگربرای امرارمعاش که درتاریخ 23/8/79 در مسیر اهواز به بندرعباس صورت گرفت.

21- قانون مجازات اخلال کنندگان در تأسیسات آب و برق و گاز و مخابرات کشور 12/10/1351.

22- قانون مجازات اخلال‌گران در صنایع 2/2/1353.

23- قانون مجازات اخلال‌گران در صنایع نفت ایران 16/7/1336.

24- قانون کیفر بزه‌های مربوط به راه‌آهن 31/1/1320.

25- قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر. 1376. ماده 5. تبصره.

26- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 77.

27- قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ماده 9.

28- مقدم، علی اصغر، یوسفی مراغه، مهدی، رضایی، ارسلان(1393)، بررسی جرم سازمان یافته درقوانین داخلی و قراردادهای دوجانبه، انتشارات مرکز مطالعات و پژوهش‌های ناجا.

29-شمس ناتری؛ محمدابراهیم(1383).جرائم سازمان‌یافته،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به نقل از فصلنامه فقه وحقوق، شماره اول.

منابع

1-آخوندی، محمود. شناسایی آیین دادرسی کیفری. جلد ششم. تهران: انتشارات دوراندیشان، ۱۳۹۴.

2-آشوری، محمد. آیین دادرسی کیفری. تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۴.

احمدی، عیدمحمد. «جرایم سازمان یافته فراملی و عوامل آن». نشریۀ اینترنتی معرفت ۱۳۴(۱۳۸۷): ۱۱۹. (۱/۱۰/۹۷). قابل دسترسی در وبگاه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره):

marifat.nashriaf.ir/node/619

3-اسدی، لیلا سادات. تازه های علوم جنایی، مقاله حفظ امنیت و هویت بزه دیدگان و گواهان در دادرسی های بین المللی . نشر میزان، تهران، ۱۳۸۸.

4- چاووشیان، حسن، مترجم. عصر اطلاعات اقتصاد جامعه فرهنگ. تهران: طرح نو، ۱۳۸۰.

5- حاجیانی، ابراهیم. «جرایم سازمان یافته مفهوم مدل ها و تأثیرات آن بر ثبات سیاسی». پـژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات راهبردی، فصلنامه مطالعات راهبردی ۲۹(۱۳۸۴): ۴۷۸-۵۱۱.

6- حصبایی، احد. «بررسی حمایت کیفری از شهود با نگاهی تطبیقی بر قانون ایران و آمریکا». پایان نامه کارشناسی ارشد، شیراز: دانشگاه شیراز، ۱۳۹۱.

7- خوئینی، غفور و همایون رضایی نژاد. «مصلحت و مصالح نوظهور». پژوهشنامه حقوق اسلامی ۱(۱۳۹۰): ۵-۲۶.

8- رحیمی، موسی و رضا رحیمی دهسوری. گفته ها در قانون آیین دادرسی کیفری، چاپ اول. تهران: انتشارات جاودانه، ۱۳۹۶.

9- رئوفیان، حمید و ابوالفضل حسن زاده محمدی. «حمایت از شهود در چالش با حقوق دفاعی متهم». مجله حقوقی دادگستری. ۷۱ (۱۳۸۹): ۹۳-۱۰۹.

10- صیدی، سامان. «امنیت قضایی در مرحله پیش دادرسی کیفری در حقوق ایران» پایان نامه کارشناسی ارشد، قم: دانشگاه مفید، ۱۳۹۷. قابل دسترسی در وبگاه موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم به آدرس:

marifat.nashriat.ir/node

11- قهرمانی افشار، نیوشا وسعید علیزاده قلیلو. «بررسی جرایم سازمان یافته با تأکید بر قاچاق مواد مخدر و راهکارهای پیشگیرانه آن». فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد. ۲(۱۳۹۴): ۱۲۳-۱۵۰.

12- کاظمی، سید علی و جواد طهماسبی. «حمایت از شهود در لایحه قانون آیین دادرسی کیفری». فصلنامه کارآگاه. ۲(۱۳۹۰): ۲۳ تا ۴۴.

13- مؤذن زادگان، حسنعلی و حمید رئوفیان نائینی. «حمایت از امنیت شهود در فرآیند دادرسی کیفری». فصلنامه دیدگاه های حقوقی. ۵۶(۱۳۸۹): ۲۰۳-۲۲۶.

14- میلانی، علیرضا، نفیسه باقری و محمدمهدی شیرازی مقدم. «عملکرد نظام حقوقی ایران در مواجهه با جرایم سازمان یافته». فصلنامه مطالعات علوم اجتماعی. ۲(۱)(۱۳۹۵): ۱-۱۱.

15-بسیونی، محمد شریف ووتر،ادوارد،درآمدی بردرک جرم سازمان‌یافته، ترجمه:محمدابراهیم شمس‌ناتری، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره34، بهار 1380.

16- بوسار، آندرو، بزه‌کاری بین‌المللی، ترجمه نگار رخشانی، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1375.

17- شمس ناتری، محمد ابراهیم، بررسی سیاست کیفری ایران درقبال جرایم سازمان‌یافته با رویکرد به حقوق جزای بین‌المللی، رساله دکتری، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، زمستان 1380.

18-کی‌نیا، محمد، روا‌ن‌شناسی جنایی، تهران، انتشارات رشد، 1374.

19- نجفی ابرند آبادی، علی حسین و هاشم بیگی، حمید، دانشنامه جرم شناسی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1377.

20- افشار؛ اسدالله. قاچاق و بردگی انسان درجهان مدرن، تهران:انتشارات سفيراردهال، 1394.

21- افشار؛اسدالله. جامعه بشري وپديده جرايم سازمان يافته، تهران: سفيرارد هال، 1395.

22- میرمحمد صادقی؛ حسین. بولتن جرایم فراملی، ترجمه اداره اطلاع‌رسانی پلیس بین‌الملل ناجا، 1383.



ارسال توسط افشار

نظریه های انقلاب و نقد آنها- قسمت اول

اسدالله افشار

انقلاب اسلامی که ناشی از روابط اجتماعی ناعادلانه درسطح خود وکارکردهای ناموزون ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود، به عنوان انقلابی ایدئولوژیک درعرصه بین الملل منشأاثرات شگرفی در سطح جهانی شد؛ از این رو نظریه پردازان ازدیدگاه های مختلف به بررسی آن پرداخته و تحلیل هایی ارائه داده اند. در این بخش،ابتدا به دسته بندی نظریه ها می پردازیم و دیدگاه هریک را به طور مختصر در باره انقلاب اسلامی مطرح می کنیم. سپس با توجه به تحولات جهانی که بخشی ازآن ناشی ازتقابل نظام سرمایه داری و پیامدهای گسترش جهان مدرن با اسلام است، چالش های حاصل برای انقلاب اسلامی رامطرح کرده و راهکارهای ارائه شده را تا حد امکان مورد بررسی قرارمی دهیم.

يك ) نگاه جامعه شنا سان کلاسیک ومعاصربه پديده اجتماعي انقلاب

جامعه شناسان کلاسیک ، پدیده های اجتماعی ازجمله انقلاب را با دیدگاهی خاص مورد بررسی قرار داده اندکه به طورکلی می توان آنها رادرپنج چشم انداز نظری بررسی کرد : نظریه مبارزه طبقاتی (کارل مارکس) همبستگی اجتماعی(امیل دورکیم)کاریزما و جنبش اجتماعی (ماکس وبر) رئالیسم یا واقع گرایی سیاسی(ویلفردو پارتو) ونظریه روان شناختی فردگرایانه دوتوکویل .

امّا جامعه شناسان معاصر، با الهام گرفتن از کلاسیک ها و تلفیق نظریات آنها و تحت تاثیر تحولات دنیای معاصر،مباحث مربوط به انقلاب را با عناوینی چون تحولات ودگرگونی ها بررسی کرده اند و دربطن موضوع هایی نظیر جهانی شدن،مدرنیسم وپست مدرنیسم مورد توجه قرار داده اند. آنها به مرزبندی دگرگونی ها توجهی نمی کنند و ارزش های جهان غرب را همراه با یک سری اصلاحات، شایسته گسترش می دانند. گاه دراین اصلاحات نقدهای مختلفی مورد توجه قرارگرفته اند ؛ ازجمله نقدهایی جهان مدرن(در نظریات هابرماس)یا غیرقابل بازگشت بودن ارزش های گذشته وتوانایی تولید ارزش های نوین درجهان مدرن(آنتونی گیدنز)ویا نقدهایی اساسی به نظام سرمایه داری از خاستگاه نئومارکسیسم که به ساختارهای اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی،سیاسی دربازتولید عناصر، نهادها و ساختارهای نظام سرمایه داری تأکید می کند .

گلدستون ، سه نسل ازنظریه پردازان علوم اجتماعی انقلاب را شناسایی کرده که نظریه پردازان نظریه های طبیعی درنسل اول ، نظریه پردازان متأثرازالگوی تجددخواهی درنسل دوم و بالاخره نظریه پردازانی که ازدهه 1970 به بعد پدید می آیند و نظریه های ساختاری ارائه می دهند رادرنسل سوم قرارمی دهد . نظریه های اخیرساختاردولت ، فشارهای بین الملل،جامعه دهقانی ، نیروهای مسلح ورفتار نخبگان را درتحلیل های خود به عنوان اساس انقلاب ها مطرح می کنند.

تدا اسکاچپول ، نظریه های علمی واجتماعی معاصر درباره انقلاب را درچهارگروه قرارمی دهد و مهمترین آنها را گروه مارکسیست می داند که عقاید کلیدی آنها درنظریه های مارکس بیان شده و انقلاب را ناشی ازتضادهای طبقاتی می دانند. اسکاچپول سه گروه دیگررا به ترتیب زیرمطرح می کند :

1. نظریه های روان شناختی توده ای که سعی دارند انقلاب ها را از نظرانگیزه روان شناسانه مردم و نقش آنان در خشونت های سیاسی یا پیوستن به جنبش های مخالف تبیین کنند.

2. نظریه های ارزشی که سعی دارند انقلاب را به عنوان پاسخ خشونت بارجنبش های عقیدتی به نابرابری های اجتماعی تبیین کنند.

3. نظریه های تنازع سیاسی که درباره تعارضات میان حکومت و گروه های سازمان یافته مختلف بحث می کنند. در این نظریه ها رقابت برای کسب قدرت در مرکز توجه قرار دارند.

جان فوران به سه نسل نظریه های انقلاب مطرح شده ازسوی گلدستون،نسل چهارمی را نیزاضافه می کندکه به عوامل علّی متعددی قائل هستند؛عواملی نظیر:توسعه ناموزون سرمایه داری، زوال اقتصادی ناگهانی، شرایط بسیج سیاسی و فرهنگ های سیاسی مخالفان، بحران های نوسازی وائتلاف های ناشی ازآن،نقش دولت وسرکوبگری آن، ایدئولوژی ومبانی فرهنگی، اعتراض سیاسی و شرایط مساعد و گشایش در نظام جهانی.

دو) تبیین انقلاب ازدیدگاه تجددگرایانه و ساختارگرایانه

اکنون پس ازمعرفی مختصرنظریه های انقلاب، به بررسی میزان انطباق آنها با انقلاب اسلامی می پردازیم.

1- نظریه نوسازی و تبیین انقلاب اسلامی

صاحب نظران این نظریه، براین باورند که نوسازی شتابان در زمینه اقتصادی موجب رشد سریع اقتصادی وعواقبی نظیر تغییرات در نظام اجتماعی، شیوه تولید، توزیع درآمد وثروت می شود ومسائلی چون فقر،عمیق ترشدن فاصله طبقاتی وسست شدن هنجارها وارزش های اجتماعی را نیز منجر می شود. اوسون، لوییز، دورکیم، اسپنسروجانسون، ازصاحبنظرانی هستندکه گذارازجامعه سنتی به مدرن که عواقب فوق رادرپی دارد موجب انقلاب می دانند ؛ انقلابی که توسط نیروهای سنتی،برای احیای ارزش ها ومنافع خویش در مقابل نیروهای مدرن شکل می گیرد. ایدئولوژی،رهبری، حمایت همه اقشارجامعه از یک سو و استبداد، خفقان، دمکراتیک نبودن و عدم مشروعیت، عدم توانایی مدیریت و نخبگان درتعامل با مردم وایجاد شرایط مناسب برای اجرای برنامه های نوسازی، اشکالات وارده برنظریه نوسازی درتبیین انقلاب اسلامی هستند.

2- نظریه ساختارگرایی وتبیین انقلاب اسلامی

ازجمله شاخص ترین نظریه پردازان دراین مکتب ، می توان به تدا اسکاچپول اشاره کرد. او درکتاب دولت ها وانقلاب های اجتماعی، سه عامل ساختاری ذیل را درشکل گیری انقلاب ها مؤثرمی داند:

الف)عامل ساختاری ناتوانی و ناکارآیی دولت.

ب) عامل بین المللی و شرایط خاص بین المللی.

ج) تضاد ناشی از ساختار همگانی بین طبقات اجتماعی اقتصادی کشور.

صاحبنظران دیگری چون اریک ولف، جفری پیگ و چارلزتیلی نیز بیشتر عوامل ساختاری را طرح می کنند. در نظریه ساختارگرایانه به مؤلفه های ساختاری چون ساخت اجتماعی و سیاسی ، ساخت نظام بین المللی و ساخت دولت توجه شده است ؛ اما این نظریه درتبیین انقلاب اسلامی به علت عدم پرداختن به مولفه هایی چون رهبری ، ایدئولوژی،احزاب و سازمان های سیاسی ، فرهنگ ، روشنفکران وکارگزاران تاریخی ، با مشکل مواجه است وبا وقوع انقلاب اسلامی و پس ازآن ، اسکاچ پل دریافت که ساخت دولت ایران به سرعت متلاشی می شود و ارتش قدرتمند وحامیان بین المللی نمی توانند مانع از فروپاشی آن شوند. درست درشرایطی که همه اوضاع بین المللی به نفع شاه و در جهت حمایت او بود، نظام سیاسی ایران ایستادگی خود رادر برابر خواست مردم، ازدست داد. ازطرف دیگر انقلاب ایران دهقانی نبود واین مخالف با نظریه ساختارگرایی بود که دهقانان را رهبران انقلاب می دانست.درانقلاب اسلامی ایران عنصرایدئولوژی، رهبری وبسیج عمومی نقش موثری داشت وبعدها اسکاچپول با تاکید برعنصرشیعی، به نقش آن درانقلاب اسلامی اشاره کرد.

سه) ديدگاه خا نم تدا ا اسکاچپول دربا ره انقلاب ا سلامي

1- خانم تدا اسکاچپول كيست ؟

درباره دستاوردهای انقلاب اسلامی ،کتاب ها ومقالات فراوانی نوشته شده است واین مسئله را از جهات مختلف علمی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و... می توان مورد توجه قرار داد .آن چه دراین نوشتاربه شکل مختصر و گذرا مورد بحث قرارمی گیرد تأثیرانقلاب اسلامی ایران برتئوری های انقلاب ازسوی جامعه شناسان غربی می باشد.که دراینجا نظریه یکی ازاین جامعه شناسان سیاسی یعنی خانم تدا اسکاچپل[1] مورد توجه می باشد. اسکاچپل متولد 1947 درمیشگان آمریکاست و دکتری خود را درسال 1976 از دانشگاه هاروارد اخذ کرده است و هم اکنون ازاستادان برجسته دانشگاه کمبریج انگلستان می باشد. وی درتحلیل جوامع و انقلاب ها درزمرة ساختارگرایان قراردارد. مطالعه بسیارجدی و عمیق درباره سه انقلاب روسیه، چین و فرانسه ومقایسه آنها با یکدیگر و انتشارکتاب ها و مقالات متعدددراین حوزه او را در شمارنظریه پردازان مطرح در این زمینه قرارداده است.

2- تبيين نظریه اسکاچپول

یکی ازدستاوردهای انقلاب اسلامی فرو شکستن قالب های فکری نظریه پردازی درمورد انقلاب هاست. ازجمله نظریه های مطرح در محافل علمی جهان ، نظریه خانم تدا اسکاچپول درکتاب دولت ها وانقلاب های اجتماعی[2] است که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی درسال 1979م به چاپ رسید.[3]

نویسنده با تفکیک بین «انقلاب سیاسی» و «انقلاب اجتماعی» بیان می دارد که یک انقلاب سیاسی با تغییر حکومت، بدون تغییر در ساختارهای اجتماعی همراه است. همچنین، منازعات طبقاتی و دهقانی نقشی در آن ندارد. انقلاب های سیاسی ساختار حکومت را تغییرمی دهند، ولی ساختاراجتماعی را تغییر نمی دهند، و ضرورتاً نیز ناشی از تعارضات طبقاتی نیستند.اما یک انقلاب اجتماعی عبارت است از: انتقال سریع و اساسی دولت وساختارهای طبقاتی یک جامعه که با اغتشاشات طبقاتی از پایین جامعه مثل دهقانان همراهی می شود. علاوه براین، باعث دگرگونی های ریشه داردرساختارطبقاتی واجتماعی می شوند.[4]

بنابراین تعاریف، انقلاب اسلامی ایران را باید درزمرة انقلاب های اجتماعی به نظراسکاچپول دانست. شرایطی که درنظر وی خبرازوقوع انقلاب می دهند عبارتند از:

یک) بحران سیاسی دولت: به عقیده اسکاچپول:«تمام کسانی که دربارة انقلاب مطالبی به رشته تحریر در آورده اند ، می دانند که انقلاب های اجتماعی با بحران های سیاسی آشکارآغاز می شود. بر همگان روشن است که انقلاب های اجتماعی ازطریق درگیری احزاب سیاسی وانجمن های با نفوذ شکل می گیرد.هیچ کس نمی تواند واقعیت جنبه های سیاسی انقلاب اجتماعی را انکار کند». [5]

دو) شورش ازپایین: اسکاچپول معتقد است که عوامل بنیادین در تبیین صحیح شورش های روستایی عبارتند از:

الف) الگوهای نهادی رابطه دهقانان با یکدیگر، با ابزارهایشان و با زمین در روستا؛

ب) الگوی نهادی رابطه دهقانان با مالکین؛

ج) توانایی یا ناتوانی دولت در فرونشاندن شور ش ها.

درخصوص شورش ها و اعتصابات شهری نیز، اسکاچپول معتقد است که شورش هایی که درمناطق شهری صورت می گیرددرانقلاب های اجتماعی نقش مهمی داشته اند، ولی درمقایسه با شورشهای دهقانی ازاهمیت کمتری برخوردار هستند ودرمقابل،اگرچه به شورش های روستایی نسبت به عوامل دیگر، کمتر توجه شده است، این شورش ها درکلیه انقلاب های اجتماعی که درگذشته رخ داده نقش مهمی داشته اند.

سه) مشارکت نخبگان حاشیه ای : نخبگان به سبب دیدگاه ملی خود می توانند جنبش های محلی دهقانی را در سطح ملی سازمان دهند و با سقوط رژیم حاکم، از جمله دولت سازان رژیم جدید باشند.[6]

وی انقلاب ها را محصول اراده و فکرانسان ها نمی داند، بلکه به صورتی جبرگرایانه آنها را معلول ساختارهای عمدتاً بیرون ازقدرت انسان می داند.

اسکاچپول می گوید : «به نظرمن انقلاب های اجتماعی توسط نهضت های انقلابی حقیقی که در آنها یک رهبری ایدئولوژی حمایت توده ای را برای خلع ید ازیک نظام موجود تحت عنوان یک جانشین جدید جلب کند، به نتیجه نرسیده اند، به خوبی روشن است که رهبران انقلابی معمولاً تا هنگام فروپاشی یا اصلاً حضور نداشته اند و یا شخصیت سیاسی حاشیه ای بوده اند وگروه های مردمی به ویژه دهقانان،ازطریق شورش دردگرگونی های انقلابی برای رسیدن به آرمان های خاص واهداف خود که مورد حمایت رهبران انقلابی قرارگرفته مشارکت نموده اند.

به نظر اسکاچپول ، جمع این سه شرط، خبر از آمدن انقلاب می دهد.انقلاب ربطی به تصمیم آگاهانه افراد یا گروه ها ندارد و این تلاقی تصادفی شروط مذکور است که انقلاب ها را به دنبال خود می آورد، انقلاب ها ساخته نمی شوند، انقلاب ها می آیند.[7]

به هر حال وی با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده می داند. و در وقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود را انکار می کند.

3-تحول درنظریه اسکاچپول

وقوع انقلاب اسلامی در ایران با تکیه بر ایدئولوژی خاص، رهبری آگاه و مردمی پرشور نشان داد که این انقلابی جبری و به دور از اراده و تفکر نیست. بلکه پیامد اندیشة سیاسی خاصی است که حتی در شرایطی که نظریه پردازان انقلاب، امکان وقوع انقلاب را منتفی می دانند، می تواند تحول عظیم در ساختارهای مختلف جامعه به وجود آورد و نظامی دیرپا را که از حمایت های داخلی و خارجی برخوردار است به نابودی بکشاند.شاید همین دور ماندن قدرت نهانی در اندیشه سیاسی شیعه از ذهن نظریه پردازانی چون اسکاچپول موجب شد تا وقوع انقلاب ها را تنها در قالب انقلاب های روسیه، فرانسه و چین ارزیابی نماید و نقش ایدئولوژی و مکتب را در وقوع انقلاب انکار نماید. این مهم بود که موجب شد ساختار نظری، نظریه پردازان انقلاب فرو ریخته وآنها را به اعتراف وا دارد.

اسکاچپول نظریة خود را هنگامی طرح کرد که ایران و نیکاراگوئه درگیر چالشهای انقلابی بودند. پیروزی انقلاب در ایران، اسکاچپول را شدیداً تحت تأثیر قرار داد چرا که وقایع انقلابی در ایران با فرضیه های اسکاچپول دربارة علل انقلابات جوردر نمی آمد. اسکاچپول به همین دلیل، درمقاله سال خود1982 با عنوان«دولت تحصيلدار و اسلام شیعی درانقلاب ایران» به تجدید نظردربرخی از مؤلفه های نظریة خود دست زد، اما جوهرة ساختارگرایانة نظریة خود را همچنان حفظ کرد.

وي دراين مقاله مي نويسد:«اگر در واقع بتوان گفت که یک انقلاب در دنیا وجود داشته که عمداً و آگاهانه توسط یک نهضت اجتماعی توده ای ساخته شده است تا نظام پیشین را سرنگون سازد، به طور قطع آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است. انقلاب آنها صرفاً نیامد، بلکه به صورت آگاهانه و منطقی ساخته شد. این انقلاب قابل توجه، همچنین مرا وادار می سازد تا به درک خود در قبال نقش بالقوه و محتمل سیستم های عقاید و ادراک های فرهنگی در شکل بخشیدن به کنش های سیاسی، عمق و وسعت بیشتری ببخشم. این انقلاب مطمئناً شرایط یک «انقلاب اجتماعی» را دارا می باشد. مع الوصف وقوع آن به ویژه در جهت وقایعی که منجر به سقوط شاه شدند انتظارات مربوط به علل انقلاب ها را که من قبلاً در تحقیق تطبیقی ـ تاریخی ام در مورد انقلاب های فرانسه، روسیه و چین تکامل و توسعه بخشیده ام زیر سؤال برد.»[8]

نظریه اسکاچپول ازجنبه های مختلف قابل نقد و ارزیابی است این اثرتنها عهده دار بیان این مسئله است تا تحول در نظریه پردازی انقلاب ها را به عنوان یکی ازدستاوردهای انقلاب اسلامی معرفی نماید.ازاین روی نظریه اسکاچپول تنها به عنوان یکی ازشواهد این ادعا مطرح شده است.

4- نقد آرای اسکاچپول درباره انقلاب ایران

در این قسمت به نقد آرای اسکاچ پل می پردازیم وبه نقاط قوت وضعف آرای وی اشاره می نماییم.

1- مقالة اسکاچپول دربارة ایران را می توان نشان دهندة رشد و بلوغ نظریة اودربارة انقلابات دانست ، که می تواند به چهارچوبی منعطف تر و وسیع تر برای فهم انقلابات منجرشود.

2- درمقالة اسکاچ پل براهمیت نیروهای مذهبی وفرهنگ درپروسة انقلاب تأکید ویژه شده است. همچنین مفاهیمی اساسی مانند اقتصاد وحکومت رانتیه،اهمیت بازار، اهمیت ایدئولوژی و سازمان اسلام شیعی و تحلیل رویدادها از هنگام سقوط نظام شاه، بخوبی بیان شده است .

3- اسکاچپول به اندازة کافی بر قدرت سیاسی و اقتصادی که اقتصاد رانتیه در اختیار شاه قرار داده بود، تکیه نکرده است. با انحصار نفت در دستان دولت، درآمد کافی برای برنامه های عظیم نظامی، تسلیحاتی، صنعتی و ساختن زیرساختهای اقتصادی در دسترس بود. به این ترتیب شاه تشویق می شد که پروژه های عظیم اقتصادی و نظامی را برعهده گیرد که البته برای ایران وجهة کشوری مدرن و قدرتمند را به ارمغان می آورد ولی اکثر ایرانیان از آن بهره ای نمی بردند .

4- اسکاچپول در تعریف ماهیت دولت رانتی زیاد به پیش نرفته است، در حالی که چنین تعریفی می تواند به ما در بارة نقاط قدرت و ضعف های آشکار این مفهوم آگاهی بدهد. دولت رانتی مفهومی مفید است که حسین مهدوی آن را در مورد مباحث مربوط به ایران رایج ساخت ؛ اما برای تعریف ساختارهای ایران کافی نیست. این مفهوم می تواند بیشتر برای توضیح و تبیین ساختارهای کشورهای نفت خیز شیخ نشین به کار برده شود. در بُعد اقتصادی، دولت رانتی یک برنامة سرمایه داری دولتی به راه انداخت که در آن یک بخش سرمایه داری خصوصی در حال رشد وجود داشت. بعلاوه، ایران از تکنیسین های خارجی، متخصصین و تجهیزات نظامی خارجی استفادة فراوان می کرد و به همین دلیل به کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل وابسته شده بود. امری که مردم را بسیار ناراضی ساخته بود. درآمدهای عظیم نفتی، بخصوص پس از سال 1352 که قیمت نفت چند برابر شد، باعث شد که دولت شاه از ناراضیان باکی نداشته باشد. شاه احساس می کرد که سازمان های امنیتی و ارتش تا دندان مسلح و رشد سریع اقتصادی می تواند او را از خطرات به دور نگاه دارد.

5- اسکاچپول برنقش سرکوب روحانیون توسط محمدرضا شاه دررادیکال شدن آنها تأکید بسزا می کند. ولی سؤالی که اینجا پیش می آید آن است که پس چرا در زمان رضاشاه که روحانیون بسیار شدیدترسرکوب می شدند، حرکت انقلابی مهمی آغاز نشد؟ اسکاچپول می گوید دردهه های 1960 و1970، اصلاحات در زمینه های آموزش و پرورش، رفاه و تأمین اجتماعی و امور قضایی منجر به ایجاد رقبای مدرن و حرفه ای و متخصص برای روحانیون شد. اما تمام این تحولاتی که اسکاچپول به آنها اشاره می کند در زمان رضاشاه شروع شده بودند و محمدرضا شاه فقط این اقدامات را ادامه داد.رقبای مدرن وحرفه ای از دورة رضاشاه به وجود آمده بودند .

ماهیت تحولات و تغییرات در حیطة امور مذهبی در زمان رضاشاه بسیار قوی تر و پررنگ تر از آنچه بود که در زمان حکومت فرزند او انجام گرفته بود.برنامه های محمدرضا شاه به اندازة اقدامات پدرش موجب تضعیف جایگاه و منزلت روحانیت و مخدوش ساختن شیوة زندگی مذهبی مردم نشده بود.

6- به نظر اسکاچپول فقط ایدئولوژی می تواند به عنوان ایدئولوژی انقلابی عمل کند که به لحاظ تاریخی به ساختار زندگی اجتماعی بافته شده باشد، لذا ایدئولوژی های وارداتی قابلیت به راه انداختن خیزش های انقلابی را ندارند. این ادعا صادق است، اما این سؤال مربوط به تاریخ تطبیقی را باقی می گذارد که چرا ایرانیان توانستند در قرن بیستم مجموعه ای از جنبش های توده ای را به راه بیندازندکه نیروی محرکة این جنبش ها،ایدئولوژی هایی با بارمذهبی کمتردر مقایسه با ایدئولوژی تشیع بود. منظور تنها انقلاب مشروطه نیست، بلکه یکسری قیام های رادیکالی درشمال کشور متعاقب هردو جنگ جهانی و همچنین جنبش ملی کردن نفت نیزبه همین ترتیب بوده اند.

البته شاید بتوان پاسخ این انتقاد را به این نحو داد که درجنبش مشروطه نیز، ایدئولوژی ای که باعث بسیج مردمی می شد ایدئولوژی ای شیعی بود که از طریق روحانیون طرفدار مشروطه بیان می گردید. در زمان جنبش ملی کردن نفت نیز نقش ایدئولوژی شیعی را در بسیج مردمی نمی توان نادیده گرفت، شاید به همین دلیل هنگامی که یک جناح از روحانیت دست از حمایت مصدق برداشتند، دولت وی نتوانست مردم را به صحنه بیاورد و از بروز کودتا جلوگیری نماید.

7- اسکاچپول بر اهمیت شکست ارتش در جنگ های خارجی و تضعیف توان آن تأکید می کند. به نظر او دولت ها باید در اثر شرکت در جنگ های خارجی توان سرکوبشان تضعیف شده باشد تا مخالفان انقلابی بتوانند به پیروزی برسند. اما به نظر می رسد در مورد این عامل اغراق شده باشد. برای مثال رژیم های کوبا، آنگولا، موزامبیک، زیمبابوه و نیکاراگوئه در جنگ های خارجی مغلوب نشده بودند. اما روشن است که فاکتورهای خارجی در جوامع مستعمره و وابسته نقشی متفاوت با آن چه در انقلابات تاریخی اروپا و روسیه ایفا نمودند، دارا می باشد.

در کشورهای مستعمره و وابسته، مؤسسات و نهادهای سیاسی حاکم، اغلب به نحوی افراطی در قبال بحرانهای داخلی در کشورهای استعمارگر، حساس می باشند. تغییروتحول سیاست ها و اولویت های استراتژیک در کشورهای استعمارگر سلطه طلب، می تواند تأثیرات عظیمی را برقدرت، انسجام و روحیة رژیمهای وابسته و جوّ سیاسی کلی در یک جامعة وابسته برجای بگذارد. برای مثال درایران دکترین نیکسون، بلندپروازی های منطقه ای مبالغه آمیز شاه را تشویق و ترغیب نمود و متعاقب آن توسعة چشمگیر و روند مدرنیزاسیون نیروهای مسلح ایران آغاز گشت. به همین نحو هم موضع طرفداری از حقوق بشر که توسط جیمی کارتر اتخاذ شده بود، مولد کاهش وسعت وشدت در سیستم اختناق شاه شد .

8- در مورد بنای حکومت پس از انجام قیام، مقالة اسکاچپول از این جهت که مناطق روستایی را نادیده می گیرد، نارساست. اسکاچ پل در همان اوایل مقالة خود از فقدان دهقانان خودگردان و صاحب سازمان در ایران سخن می گوید ولی از پیامد این پدیده چیزی نمی گوید. یکی ازپیامدها این است که مناطق روستایی به خودی خود نمی توانند مولد منازعه وچالش علیه حکومت انقلابی باشند. ثانیاً، دولت انقلابی با انجام برنامه اصلاحات ارضی، تلاش جناح های چپ را برای ایجاد قیام های روستایی عقیم گذاشته است.

9- به نقش بعضی گروه ها در ایجاد انقلاب توجهی نشده است. هیچ گروه اجتماعی ای بیشتر از گروه دانشجویان ایرانی، در راستای تداوم و دامنه بخشیدن به مبارزات ضد امپریالیستی، حیاتی و کلیدی نبودند، که این هم شامل دانشجویان ایرانی و هم دانشجویان خارج از کشور بود. پروژة شاه در قبال روند پویا و پر شتاب صنعتی کردن، به تکوین و توسعة یک طبقة متوسط حرفه ای ومتخصص نیاز داشت وچنین طبقه ای همچنین می باید کارهای فنی واداری را می گرفت، افرادی که امید داشتیم قادربه ادارة اقتصاد حکومت کشورباشند، ازمیان دانشجویان انتخاب می شدند، اما دانشجویانی که قراربود تشکیل دهندة این کادرها باشند، در دورانی تحصیل می کردند که جهان را مبارزات دانشجویی گسترده فرا گرفته بود.گروهی دیگرکه نقش عمده ای را درروند براندازی شاه ایفا نمود، اتحاد کارگران صنعت نفت بود. این کارگران با استفاده ازسلاح اعتصاب،سیاست های ملی و داخلی را تحت الشعاع قرارداده بودند.

10- اسکاچپول پس ازآن که توانست به نحوی قانع کننده، طرق مورد استفادة شاه را برای بنای یک حکومت تحصیلدار نشان دهد،می بایست به تجزیه وتحلیل گسترده تری در قبال نحوة سقوط و فروپاشی رژیم شاه مبادرت ورزد.یکی ازمسائل، بی میلی ارتش به ادامة سرکوب وانجام کودتا بود. توجیه اسکاچ پل برای تبیین این بی میلی نارساست. مسألة دوم به انگیزه های خود شاه برای مواجهة با بحران باز می گردد که اسکاچ پل به علت روش ساختارگرایانه اش نمی توانسته به آن بپردازد، از یکسو، او واقف بود که دچار بیماری سرطان است و از سوی دیگر ولیعهد برای تقبل مقام شاهی بسیار جوان بود.به همراه این عوامل پیامدهای برنامة حقوق بشرکارتررا بایدذکر کردکه ازآنچه اسکاچ پل می پذیرد،فشار بیشتری را برروی رژیم شاه وارد آورد.

11- اسکاچپول با آن که فرهنگ را وارد تحلیل خود کرده است ولی همچنان با دیدی غیرفرهنگی، پیامدهای انقلاب را نقد می کند. به نظر وی در صورتی که دولت انقلابی نتواند رفاه مردم را تأمین نماید و یا آنکه نفت را تمام کند، فرو می پاشد.

12- اسکاچپول دولت های رانتی را وارد تحلیل خود ساخته تا بتواند انقلاب هایی مانند انقلاب ایران را توضیح دهد. به نظر نمی رسد اسکاچپول بتواند به این سؤال پاسخ گوید که چرا فقط دولت شاه در بین دولت های رانتی اسیر جنبش انقلابی شده است .

13- اشکال تحلیل اسکاچپول در بارة فرهنگ و ایدئولوژی آن است که وی عقاید را فقط به صورت ایدئولوژی و به مثابة پدیده ای ثابت وارد مقوله انقلاب می کند.

در بحث آتی مابقی نظرات را با نقد برآن ها مطرح و مورد بررسی خواهیم داد.

شنبه: 18 / 12 / 1403- 7 رمضان المبارک 1446- 8 مارس 2025

منابع

1- آر.کدی ، نیکی ، (1381) ، ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان ، ترجمه: مهدی حقیقت خواه، ققنوس ، تهران .

2- مشيرزاده ، حميرا ، (1376) ، نگرش اجمالي به نظريه هاي انقلاب در علوم اجتماعي، (مجموعه مقالات انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن جلد اول) ، قم .

3- هادیان، ناصر، اهمیت دیدگاه اسکاچ پل و ایدئولوژی و رهبری درانقلاب اسلامی ایران، مجله متین، شماره 1.

4- یرواند ، آبراهامیان ، (1379) ، ایران بین دو انقلاب ، ترجمه : کاظم فیروزمند و دیگران ، چ3 ، تهران ، مرکز.

5- محمدی ، منوجهر ، ( 1370) ، تحلیلی برانقلاب اسلامی ایران ، چاپ سوم ، انتشارات امیرکبیر، تهران .

6- افشار، اسدالله ، (1391) ، ضرورت تأمل وبازنگري درتئوري هاي انقلاب، سفيراردهال ، تهران .

7- فورن ، جان ، (1382) ، نظریه پردازی انقلاب ها ، ترجمه : وزارت فرهنگ ارشاد واسلامي ، نشر نی، تهران .

8- رفیع پور، فرامرز ، (1377) ، توسعه و تضاد، کوششی در جهت تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران ، چاپ دوم ، شرکت سهامی انتشار، تهران .

9- تیلور ، استین ، تئوری های جامعه شناختی انقلاب ها، ترجمه : اصغر زاهدی ، بی نا ، بی تا ، تهران .

10- فراتی ، عبدالوهاب ،(1379) ، رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی، چ 2، معارف، قم.

11- محمدی ، منوچهر،(1380) ، انقلاب اسلامی؛ زمینه ها و پیامدها، چ 1، معارف ، قم.

12- اخضري ، فروغ السادات ، انقلاب اسلامي و نظريه هاي انقلاب ، جام جم آنلاين ، 6/3/1382 .

13- سمتی ، هادی ، انقلاب ایران درساحت نظریه پردازی ، در عباس زارع ، آخرین انقلاب، نهاد نمایندگی ولی فقیه، 1378 .

منابع لاتين

1- Foran, John. "A Theory of Third World Social Revolution: Iran, Nicaragua and Elsalvador. Campared" Critical Sociology, April 1993, 67

2- Goldston, Jack. "Theories of Revolution: The Third Generation" World Politics, 32 (April 1980), 187-207

3- Skocpol, Theda, State and Social Revolutions, Cambridge University Press, 1979, 1-4

Ahmad, Eqbal. (1982). “Comments on Skocpol”. Theory and Society. No. 11 4-

5- Foran, John. (1993). Fragile Resistance: Social Transformation in Iran from 1500 to the Revolaution. Boulder: westview Press

Kedi, Nikki. (1982). “Comments of Skocpol”. Theory and Society. No. 11 6-

7 L. Goldfrank, Walter. (1982). “Comments on Skocpol”. Theory and Society. No. 11 7-

8- Moaddel, Mansoor. (1986). A Sociological Analysis of the Iranian Revolution. Ph.D. Dissertation, Department of Sociology. University of wisconsin – madison.


1- The skocpol

[2] - sttes n socil Revolutiin, new york, 1979

[3] - رهدار ، احمد ، شرق شناسی نوین و انقلاب اسلامی ، انقلاب اسلامی ایران : چالشی بر تئوری های سخت گرا، مجله آموزه ، شماره 7 ، ص171-304 .

[4] - همان، ص 181 .

[5] - همان ، ص203 .

[6] - همان ، ص204 ـ 206 .

[7] - همان ، ص 207 و ر.ک : مصطفی ملکوتیان ، سیری درنظریه های انقلاب ، ص144 .

[8] - رهدار ، احمد ، شرق شناسی نوین و انقلاب اسلامی ، انقلاب اسلامی ایران : چالشی بر تئوری های سخت گرا، مجله آموزه ، شماره 7 ، ص234.



ارسال توسط افشار

امنیت و طبقه بندي آن از نگاه حضرت علي(ع)-قسمت سوم وپایانی

امنیت فرهنگی

اسدالله افشار

اشاره:

درقسمت دوم یادداشت مذکور که 25/ 11 / 1403منتشر گردید به موضوع امنیت اقتصادی و نقش و جایگاه این بحث در جامعه و تأثیرات آن در زندگی فردی و اجتماعی مردم از نگاه حضرت علی(ع) پرداختیم و اکنون طبق وعده داده شده، در یادداشت پیش رو، به آخرین بحث در این بخش که بحث امنیت فرهنگی است خواهیم پرداخت.

4- امنیت فرهنگی

امنیت فرهنگی در حقیقت حفظ سنت ها و ارزش ها و آداب و رسوم و هویت ملی می باشد. فرهنگ که فرایندی ازآداب و رسوم، خوی‏ها و خصلت‏ها و چگونگی روابط حاکم بر مجموعه‏ها و گروههای انسانی است ضمن آن که خود زاییده زندگی اجتماعی انسانهاست، تأثیر شگرف و غیر قابل تردیدی بر چگونگی زندگی و ادامه حیات اجتماعی و ملی ملتها نیز دارد. فرهنگ هرملتی ریشه در اعتقادات، طرز تلقی‏ها و نوع نگرش آنها به جهان و مسائل موجود در آن دارد. بنابراین به میزانی که پایه‏های اعتقادی و باورهای اجتماعی ملتی مبتنی بر حقایق و ارزشهای انسانی و الهی باشد، ارزشهای فرهنگی او نیز شایسته تمجید و درخور ستایش و قابل پیروی خواهد بود. اما پرواضح است که در طول تاریخ حیات بشری، همواره آداب و سنن و خوی و خلق انسانها در جهت حق و بر اساس برداشت‏های حق جویانه و واقع‏گرایانه از قضایا و مسائل مختلف نبوده و در بسیاری موارد و به دلایل عدیده، انحراف و کجروی و دوری از صراط مستقیم فلاح و رستگاری ودرغلتیدن در دامن موهومات و باورهای خرافی، باطل گرایانه، غیر الهی و ضدبشری گریبانگیر اقوام و ملل مختلف شده است.

از نظر «فرســت» امنیت فرهنگی ظرفیت یک جامعه بــرای حفاظت از ویژگی‌های خاص خود در مقابل تغییر شرایط و تهدیدات مادی و معنوی است. به عبارت دقیقتر تعریف امنیت فرهنگی شامل بقای الگو‌های سنتی زبان، فرهنگ، پیوستگی، هویت و آداب و رسوم دینی یا ملی با اجازه دادن به تغییرات قابل قبول اســت.

از نگاه «ماندل» امنیت فرهنگی دلالت بر میزان تحمل، انسجام و همزیستی مسالمت آمیز هویت‌های فرهنگی در درون یك جامعه دارد. نكته اساسی در فراسوی این بعد از امنیت، توانایی جامعه برای تداوم بخشیدن به ویژگی بنیادی خود، تحت شرایط متحول و در مقابل تهدید‌های احتمالی یا واقعی است.

مطابق دیدگاه «بوزان» و طرفداران این نگاه، امنیت فرهنگی، حفظ فرهنگ ملّی در مقابل كشور‌هایی است كه برای جدایی هویت فرهنگی و قومی بین گروه‌ها در كشور‌های هدف تلاش می‌كنند؛ لذا، این نوع نگاه در موضوع فرهنگ، حفظ محورند و در نگاهی سلبی باید با همه این تلاش‌ها مقابله شود تا اطمینان حاصل گردد كه اگر هیچ تلاشی، امنیت فرهنگ را تهدید نكند، ا در این صورت امنیت فرهنگی برقرار است. این رویكرد به طور طبیعی نگاهی بدبینانه نسبت به بیگانگان ایجاد می‌كند و هرگونه تعامل و ارتباط از جمله جهانی شدن را تهدید تلقی می‌كند.

درعصری که بسیاری از واژه‏ها معنای حقیقی خود را از دست داده‏اند، اشاعه ابتذال و فساد، نام ترویج فرهنگ وخدمت به جامعه بشری به خود می‏گیرد و دفاع از هویت ملی و ارزشهای والای انسانی و فرهنگ واپسگرایی(ارتجاع، تحجر)، سکون و عقب ماندگی تلقی می‏شود و باندهای آشکار فکری و فرهنگی از هر وسیله‏ای برای هجوم و استحاله فرهنگی و مسخ ارزشهای معنوی بهره می‏جویند. در این بین هجوم بر بنیان‏های فکری، خطرناکترین و کارسازترین حربه‏ای است که موجودیت ملت‏ها و دولت‏ها را تهدید می‏کند.

مهمترین مؤلفه‌های امنیت فرهنگی

۱. حفــظ خصوصیات هویتی متمایز خرده فرهنگهــا: این مؤلفه ناظر به حفظ هویت‌های فرهنگی غیرحاکم در مجموعه تحت حاکمیت یک فرهنگ ملی است. این امر از یک سو منجر به رضایت اعضای خرده فرهنگ‌ها از تعامل با فرهنگ حاکم شده و از سوی دیگر منابع و ذخایر ارزشمندی را برای حفظ قدرت تطابق، تحول مثبت و رونق فرهنگی در اختیار قرار می‌دهد.

۲. حفــظ حق تماس فرهنگ‌های غیرحاکم بــا جریان‌های فرهنگی جهانی: چنین امکانی موجب میشــود تا توانایی تحول درونی هر یک از خردهفرهنگ‌ها حفظ شــده و رونق فرهنگی در عموم خردهفرهنگ‌ها افزایش یابد و درپی آن امکان حفظ حیات این خردهفرهنگ‌ها تقویت شــود. از سوی دیگر این مسأله میزان احســاس آزادی را برای خرده فرهنگ‌ها تحت حاکمیت یک فرهنگ ملی تقویت نموده و رضایت آن‌ها را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر در صورت وجود تعامل میان خرده فرهنگ‌های یک فرهنگ ملی با جهان خارج، یک فرهنگ ملی با ابذار‌های به روزتری می‌تواند در مواجهه با جریان‌های جهانی شدن از خود واکنش نشان دهد.

۳. حفظ بنیان‌های ارزشی و اخلاقی فرهنگ: حفاظت از بنیان‌ها و ارزش‌های پذیرفته شده عمومی در مقابل جریان‌های منحرف و ساختارشکن یکی از اصلیترین مطالبات عمومی مردم از نهاد حاکمیت در حوزه فرهنگ اســت. در صورتی که این خواســته پاســخ داده نشود نه تنها رضایت عمومی از حاکمیت فرهنگی از میان می‌رود بلکه مشروعیت و مقبولیت عمومی آن نیز با چالش مواجه می‌شود.[1]

درترسیم گستره تهاجم فرهنگی دشمن

درترسیم گستره تهاجم فرهنگی دشمن می‏توان گفت: شاید نتوان در میان نظریه‏پردازان مادی و الهی کسی را یافت که در توجه به امر فرهنگ، ساختار فرهنگی، ابزارها و روشهای توسعه فرهنگی، ضرورت شناخت عوامل و نکُس فرهنگ و موضوعاتی مشابه و دریک کلمه «امنیت فرهنگی جامعه» تسامح را روا دانسته و نسبت به ارزشهای مورد پذیرش خود تداهن و سستی را مجاز شمرد چه آنان که برای جامعه تنها اعتبارذهنی قائلند و آنرا به موجودی زنده و پویا تعریف نمی‏کنند و چه آنها که انسان محورند و خواست و اراده بشری را ملاک صحت اعمال دانسته و به مشیّت الهی بی‏توجهند، همگی براین امر متفق‏القولند که باید با تمام قوا از فرهنگ و ارزشهای خود دفاع کرد و در جامعه یک اقتدار و امنیت فرهنگی حاکم نمود. زمانی که فرهنگ! بعنوان یکی از مهم‏ترین مؤلفه‏ها در سرپرستی جامعه محسوب می‏شود و وقتی که وابستگی فرهنگی منشأ دیگر وابستگی‏ها و استقلال آن، زمینه‏ساز رهیدن از تمام قیود است؛ زمانی که دو نهال سیاست و اقتصاد در زمین فرهنگ غرس می‏شوند، از آن تغذیه می‏کنند و با حیات او می‏زیند؛ زمانی که اولین خط ما و دشمن در نبرد تاریخی و بی‏امان اسلام و الحاد فرهنگ است و فتح آن توسط رقیب، نقب نفوذ او تا آخرین سنگرهای عقبه ومفتاح الفتوحش در دیگر عرصه‏هاست، چه جای درک تساهل؟!

امام(ع) در زمینه پنهان بودن حرکت ضد فرهنگی دشمن هشدار می‏دهد که:"فتنه‏ها آن گاه که روی آورند با حق شباهت دارند و چون پشت کنند، حقیقت چنان‏که هست، نشان داده می‏شوند. فتنه‏ها چون می‏آیند شناخته نمی‏شوند و چون می‏گذرند، شناخته می‏شوند. فتنه‏ها چون گرد بادها می‏چرخند از همه جا عبور می‏کنند..."[2]

و یا در کلام دیگر خود می‏فرماید:"... الفتنه عند طلوع جنینها و ظهور کمینها و انتصاب قطبها و مدارحاها...: فتنه آغازش چون دوران جوانی پرقدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگ‏های سخت زشت و دیر پاست..."[3]

باید به این نکته مهم و کلیدی نیز اشاره داشت که؛ بُعد امنیتی حوزه فرهنگ ناشــی از برانگیخته شــدن تهدیداتی است که به چهاردلیل عمده به وجودآمده‌اند، این دلایل عبارتند از: کاهش کنترل حکومت‌ها بر فضای اجتماعی خود، ظهور وتقویت جنبش‌های جدایی طلب فروملی، افزایش جریان‌های نفوذ‌کننده خارجی و چارچوب‌های در حال تحول داخلی و خارجی.[4]

آنچه درزندگی سیاسی و فردی حضرت بعنوان نقاط برجسته ظهور می‏نمایند این است که اوضاع سیاسی وفقدان امنیت و ثبات سیاسی درطول 25 سال سبب نابودی امنیت سیاسی و فرهنگی امت محمد گردید. آن‏ها در پناه خفقان و استبداد به هجوم فرهنگی خویش درقالب عدم کتابت حدیث وعدم رجوع به قرآن ناطق،جامعه را با شعارحسبنا کتاب اللَّه در غباری ازتیرگی وانهادند. امّا حضرت براین اساس با بدست گرفتن زمام امورجامعه با ایجاد یک انقلاب فرهنگی در جهت زدودن رسوبات و لایه‏های پیدا و پنهان افکار منحرف، دشمنان را از صحنه بیرون نمود.

اصولاً درهرجامعه‏ای محور قراردادن مسائل اقتصادی وسیاسی با هر وزن واندازه‏ای غفلت از عامل مهم تکوین ساختار آنها می‏باشد که چیزی جز اصلاح نظام تمایلات و به تبع، نظام ادراکات یا فرهنگ جامعه نیست که از این رو مادامی که انقلاب فرهنگی توسعه نیابد و دامنه‏های آن، افق سیاسی و اقتصادی را در تمامی ابعاد روشن ننماید، استفاده از معادلات و مفاهیم ناهمگن با هدف غایی حرکت تکاملی جامعه نخواهد توانست تضمینی برای تحقق آرمان‏های الهی جامعه باشد.مطمئنا برای ایجاد یک امنیت فرهنگی، اگر انقلاب سیاسی در وجدان عمومی جامعه مؤثرافتد و گستاخی وجسارت روحی مردم را دربر خورد با هرآن چه نام ظلم دارد مضاعف سازد اما نتواند با امنیت فرهنگی گره بخورد که بستر پرورشی جامعه را برای تداوم حرکت سیاسی مهیا کرده و ابزار لازم را برای هدایت چنین حرکتی دراختیار تصمیم سازان وتصمیم‏گیران نظام می‏گذارد و اگر این دو نتواند با امنیت اقتصادی هم‏آوا شوند،حتما درادامه را با مشکلات جدی برخورد خواهد شد.

امنیت فرهنگی، ابزارتجّسد روحی، تفاهم فکری وتعاون عملی است. غلفت ازچنین امنیتی (فرهنگی) ضرورتاً به تمسک ناخواسته به ابزارهای سیاسی و تبلیغی که تنها از عهده توجیه وضعیت موجود آن هم برای مقطعی خاص برمی‏آیند منجر می‏شود.

الگوی هسته وپیرامون؛ ازالگوهاى مهم تأمین امنیت فرهنگى

یکى از الگوهاى مهم در تأمین امنیت فرهنگی که از اقبال عمومی گسترده‌ای برخوردار بوده و توجیه پذیرمی نماید، الگوی هسته وپیرامون است. این مدل براین اصل استواراست که یک فرهنگ باید خاصیت ثبات وانعطاف را به صورت همزمان داشته باشد فرهنگ‌های زنده در نگاه اول مانند برک‌های راکد می‌مانند اما در واقع جریان‌های آب در زیر ظاهر راکد وجود دارد. به هر حال کشــمکش ذاتی بین ثبات و پویایی در بطن فرهنگ، به عنوان موضوع اصلی امنیت فرهنگی مطرح اســت و چارچوب تفکر امنیتی در این موضوع تمایل به ثبات و عدم تغییر دارد. برای حفظ هویت فرهنگی ملی، ناگزیر از حفظ چارچوب‌های ارزشــی و رفتاری خاصی به عنوان هسته مرکزی یک هویت هستیم و تغییر این هسته منجر به تهدید بقای هویت فرهنگی مذکور می‌گردد. دراطراف این هسته، پوسته وپیرامونی قراردارد که به منظورایجاد قدرت تطابق با شرایط جدید محیطی امکان تحول و تغییر در چارچوب‌های ارزشی و الگو‌های رفتاری آن وجود دارد.[5]

علل و زمینه‏های برقراری بحران وفقدان امنیت فرهنگی

در یک بررسی مختصرو بااستقرایی ناقص می‏توان به ویژگی‏ها و عواملی دست یافت که درفقدان امنیت فرهنگی نقش محوری و به سزایی را دارا هستند که برخی از آنها توسط دشمن خارجی و برخی دیگر مختص ساختار داخلی جامعه می‏باشد که برخی از آنها را بیان می‏نمائیم:

1- شبهات

امام علی(ع) درتعریف آن می‏فرماید:"انما سمیّت الشبهة لانّها تشبه الحق...: شبهه را برای این شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد. اما نور هدایت کننده دوستان خدا در شبهات یقین است و راهنمای آنها مسیر هدایت الهی است، امّا دشمنان خدا، دعوت کننده‏شان در شبهات گمراهی است و راهنمای آنان کوری است."[6]

آنچه همواره زمینه ساز، یک حضورجریان سیاسی در جوامع و ملت‏ها گردیده است، ابتدائش با ایجاد شبهه پراکنی توأم بوده است. زیرا شبهه فضا را تاریک و مبهم کرده و سپس حرکت عینی و سیاسی وارد عمل می‏شود. اساسی‏ترین شبهه‏ای که مسیر صحیح تاریخ را تغییر داد و عامل انجراف میلیون‏ها مسلمان گردید، شعار فرهنگی، حسبنا کتاب الله بود. در روز آخری که رسول اکرم دربستر بیماری بودند، آن‏گاه که فرمود:"برایم قلم و دوات بیاورید« جواب داده شد :ان الرجل لیهجر این مرد هذیان می‏گوید."اینجا شروع بحران وانهدام امنیت فرهنگی جامعه مدینه النبی بود. پس ازآن در یک حرکت نابخردانه، پس از غصب خلافت، هرگونه نقل حدیث را ممنوع نموده و مردم را به قرآن ارجاع می‏دادند.

معاندین امام علی توانستند با ایجاد شبهات فراوان، 25 سال جامعه را ازحیث سیاسی برمدار باطل خویش هدایت کرده وازفیض ولایت امری امامت علی‏(ع) محروم نمایند؛"امّا والله لقد تقمصها فلان و انه لیعلم...:به خدا قسم ابابکر جامه خلافت را برتن کرد درحالی که می‏دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می‏کند."

بنابراین در سایه بحران و فقدان امنیت فرهنگی است که فتنه‏ها براحتی قدرت اظهار وجود پیدا می‏نمایند و حق را در انزوا قرار می‏دهند.

آیا تشکیل پرچم‏های قیام و خروج بر علیه امام عصر، در دوران مظلومیت امیرالمؤمنین علی (ع)جز ازراه شبهات بوده است؟ آیا تشکیل لشکر 120 هزارنفری معاویه در مقابل حضرت علی (ع) وصی بلافصل نبی اکرم غیرازتمسک به شبهات بود؟ وآیا غیرازاین است که شبهات آنقدرکارگر و کار ساز می‏شوند که امیرالمؤمنین لب به شکوه می‏گشاید که: "انزل الدهر ثم انزلنی حتی یقول علی و معاویه...:این قدرروزگارمرا پائین آوردکه مردم می‏گویند علی ومعاویه (مرا در کنار معاویه قرار می‏دهند).[7]

امروزه ایجاد شبهه به صورت سازمانی صورت می‏گیرد ونسبت به همه اعتقادات دینی و مذهبی القاء شبهه می‏کنند و برای این کار مراکز تحقیقاتی ایجاد کرده‏اند.چگونه می‏شود دین وحکومت دینی (معصوم و غیر معصوم) را ازاثر انداخت و خنثی کرد؟ یکی از راههای مقابله با دین، توسعه ملکه تردید نسبت به دین است که هدف کلام وفلسفه غرب است (دردانشگاه‏های غرب) وهدف دین‏شناسی غرب است.بنابراین تمام تلاش اینان ایجاد بحران درامنیت فرهنگی است تا زمینه فرهنگی توسعه مادی فراهم شود. امروزه اعتقاد به خدا، بزرگترین مانع توسعه مادی است.

2- بی لیاقتی سران حکومت‏ها

شکی نیست که قدرت و هیأت حاکمه در یک جامعه تأثیر چشمگیری بر ایجاد امنیت فرهنگی آن جامعه دارد. اگرحکمرانان مقید و مطیع ارزشهای دینی جامعه خود باشند؛ به دوام و گسترش فرهنگ دینی کمک بسزایی می‏نمایند. و اگر فاسد و بی‏لیاقت باشند، صدمات جبران ناپذیری بر فرهنگ و ذخایر مادی و معنوی جامعه وارد و عامل بحرانی در عرصه فرهنگ می‏شوند. به همین دلیل دشمن از طریق حکام وابسته و فاسد خیلی سریعتر می‏تواند به مسخ فرهنگ دینی و جایگزین کردن فرهنگ مورد نظر خود دست یازد.امام در کلامی ازکلمات شیرین خویش وظیفه حاکم را این‏گونه تبیین می‏فرماید:"ان احق الناس بهذ الامر اقواهم علیه واعلمهم بامرالله فیه فان شغب شاغب استعبت...: سزاوارترین اشخاص به خلافت (حکومت) آن کسی است که درتحقق حکومت نیرومند و درآگاهی ازفرمان خدا داناترباشد تا اگرآشوب‏گری به فتنه انگیزی برخیزد به حق بازگردانده شود... مردم هم اکنون آتش جنگ بین شما و اهل قبله شعله‏ور شده است و این پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق بدوش نمی‏کشد."[8]

3- رفاه‏طلبی و تجمل

القاء روحیه رفاه‏طلبی و دنیا گرایی یکی از محورهای اصلی بحران در امنیت فرهنگی جوامع است. دشمن برای سست کردن عقاید و اصول فرهنگ جوامع مستقل به خصوص کشورهای اسلامی طرحهای مختلف و متنوعی را پی‏ریزی می‏کند.

یکی ازعوامل فرهنگی که باعث موفقیت و توسعه دین و وحدت پیروانش می‏شود، تأکید بر عدم وابستگی و دلبستگی مسلمانان به زخارف دنیوی و هواهای نفسانی است که این امر باعث می‏شود که دلهای آنان همواره متوجه خدا بوده و خدا محور اصلی وحدت برای همه باشد و از طرفی عدم دلبستگی به مادیات دنیا باعث دوام روحیه دین مداری در امت اسلامی خواهد شد که در این صورت هیچ قدرتی را یارای غلبه بر امت اسلامی نخواهد بود. باری اولین بار این حرکت شوم با نیّت تخلیه و استحاله روحی و معنوی جوانان مسلمان در اندلس (سپانیای فعلی) به آزمایش گذاشته شد که متأسفانه نتیجه مثبتی را برای دشمن به ارمغان آورد. آنها براحتی توانستند از طریق بدحجابی و وسایل عیش و نوش دیگر عوامل نفسانی جوانان را به کاباره کشانده، کم‏کم ملت مسلمان اندلس را از روحیه جهاد و دنیاگریزی تخلیه کنند ودرگام بعدی به راحتی، جلو گسترش و نفوذ اسلام را در آن منطقه بگیرند. امام علیه السلام این منفذ ورودی دشمن را بیان کرده و سفارش می‏نماید که: "فلاتکونو انصاب الفتن و اعلام البدع والزموا ما عقد علیه حبل الجماعه...:سعی کنید که شما پرچم فتنه‏ها و نشانه‏های بدعت نباشید و آنچه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار و پایه‏های طاعت بر آن پایدار است بر خود لازم بشمارید... لقمه‏های حرام به شکم خود راه ندهید. شما برابر دیدگان خداوندی قرار دارید که گناهان را حرام کرد و راه اطاعت و بندگی را آسان فرمود."[9]

تأثيرامنيت فرهنگي درسائرابعاد امنيت ها

آن چه در پایان توجه به آن ضروری به نظر می‏رسد، اثرامنیت فرهنگی در باقی ابعاد امنیت‏های سیاسی واقتصادی است. اگر امنیت سیاسی در وجدان عمومی جامعه مؤثر افتد وگستاخی و جسارت روحی مردم را دربرخورد با هرآنچه نام ظلم دارد مضاعف سازد امّا نتواند با امنیت فرهنگی گره‏بخورد که بستر پرورشی جامعه را برای تداوم امنیت سیاسی مهیا کرده و ابزار لازم را برای هدایت چنین امنیتی دراختیار تصمیم سازان - نظام کارشناسی - و تصمیم گیران نظام می‏گذارد، و اگر این دو امنیت نتوانند با امنیت اقتصادی مبتنی بر معادلات اسلامی هم‏آوا شوند. حتما ما در ادامه راه بامشکلات جدی روبرو خواهیم شد. چون محرومیت‏های ناشی از مبارزه سیاسی مردم با نظام استکباری در هر شکل و اندازه از یکسو و وجود جسارت ایجاد شده در آنها از دیگرسو می‏تواند به بروز طغیان علیه آن دسته ازروابط اجتماعی منجر می‏شود که ظرفیت لازم را برای تحمل بار سنگین این روحیه قوی مردمی و جسارت روز افزون عمومی ندارند. به همین دلیل بایستی قویاً برتوسعه امنیت فرهنگی که ظرفیت فرهنگ جامعه را ارتقاء داده و ابزار تمهید نظام پرورشی متناسب با اهداف الهی جامعه بشمار می‏رود تأکید ورزید. [10]

بنابراین با اینکه فرهنگ امری ممتازازسیاست وفرهنگ است لکن هرگز فرهنگ جدای ازاین دو تحقق عینی نداشته و قابل وقوع نیست و از همین روست که امنیت فرهنگی جدای از امنیت سیاسی و اقتصادی نه واقع می‏گردد ونه دفع آن بدون توجه به سیاست و اقتصاد هماهنگ با آن میسور است. به تعبیر دیگر آن‏گاه که امنیت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی هماهنگ شده و سیاست و اقتصاد رنگ فرهنگی به خود بگیرند، مجموعه پیام آور فرهنگی خاص می‏شوند که راه‏های نفوذ همه جانبه خویش را بلامانع می‏سازد و براین اساس دفع بحران در امنیت فرهنگی جدای ازتوجه به برنامه‏ریزی‏های سیاسی و اقتصادی و نقش القایی این دو در فرهنگ امکان‏پذیر نیست.

نکته های پایانی

1- امنیت از نیازهاى آغازین, فطرى و ضرورى بشر است. بشر از آغاز تا پایان و در تمامى مراحل و حلقات تاریخ خویش نیازمند به امنیت است. نه تنها امنیت به مانند دیگر نیازهاى اساسى بشر, از جایگاه ویژه اى برخوردار است, بلکه دیگر نیازهاى اساسى بشر در سایه ى امنیت تحقق مى یابد. امنیت سرآمد همه ى نیازهاى اساسى بشر است.

2- امنيت، انتظار نخست انسانها از حكومتهاست كه امروزه ابعاد گسترده و متنوعى يافته است. تأثيرپذيرى امنيت از اقتصاد، فرهنگ، صنعت و جمعيت و تأثيرگذارى آن بر همه شاخه‏هاى توسعه و حيات انسانى، به آن نقش بنيادين داده و همه فيلسوفان سياسىِ گذشته و حال را به تأمل در آن وا داشته است.

3- فيلسوفانی كه دغدغه عدالت داشته‏اند، آن را شرط ضروری عدل دانسته‏اند، و كسانی كه به «رفاه» می‏انديشيده‏ اند، آن را عامل اصلی آسايش شمرده ‏اند و آنان كه بر توسعه سياسی يا اقتصادی تكيه كرده‏اند، امنيت را «عامل» و نيز «حاصل» آن تلقی كرده‏اند و همه كسانی كه برای حاكميت ارزشهای معنوی تلاش دارند، آن را مقدمه اين واجب می‏دانند.

4- يكی از مقولات جوهری و ريشه‏ای در تعريف حكومت و شاخصه‏ های حكومت اسلامی و تشكيل دهنده ابعاد آن، مقوله امنيت، اعم از امنيت فردی و اجتماعی و داخلی و بين‏ المللی‏ است.

5- حكومت بدون امنيت، حكومت نيست و يكی از اصلی‏ترين و اساسی‏ترين مقولات هر حكومتی، تأمين و برقراری امنيت برای مردم و دفاعِ از حقوق آنها است. امنيت سنگ زيربنای حيات فرد و جامعه است و پيش‏شرط هر گونه توسعه و رشد و رفاه و ارتقای مادی و معنوی به حساب می‏ آيد.

6- امنيت، زوايای زندگی فردی و اجتماعی و سطوح روانی و فرهنگی و اخلاقی تا رفتارهای اجتماعی را شامل می‏شود و در حوزه‏های فردی و اجتماعی تأثيرگذار است.[11]

7- پیشوایان گرامی اسلام در اهتمام به امنیت بسیار سخن گفته اند که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می گردد:

رسول گرامى اسلام(ص) فرمود: دو نعمت است که ارزش آن دو بر مردم پوشیده است؛یکى نعمت امنیت و دومى نعمت سلامتى.[12]

امام صادق(ع) فرمود: پنج چیز است که حتى اگر یکى از این پنج چیز برقرار نباشد, زندگى ناقص و ناگوار است؛ عقل نابود مى شود و مایه ى دل مشغولى مى گردد. اولین این پنج چیز سلامتى و دومین آن امنیت است.[13]

امام على(ع) فرمود: کسى را که آگاه شوم بر یکى از صفات خوب استوار است, مى پذیرم و از نداشتن صفات دیگرش در مى گذرم و صرف نظر مى کنم، ولى از نداشتن عقل و دین چشم نمى پوشم، چون که جدایى از دین, جدایى از امنیت است و زندگى با هراس گوارا نیست و فقدان عقل فقدان زندگى است، زیرا بى خردان فقط با بردگان مقایسه مى شوند و بس. [14]

8- اميرالمومنين عليه السلام دردوران مختلف زندگي پربار خود به ويژه در زمان خلافت و تصدي حاکميت جامعه اسلامي نسبت به امنيت و آرامش شهروندان اهتمام فراوان داشته اند که سخنان و روش آن حضرت گوياي اين مدعاست. امام علي عليه السلام در دوران خانه نشيني و در حالي که حق او غصب شده بود وحدت مسلمين و حفظ اساس اسلام را بر حق خود ترجيح دادند و در دوران خلافت نيز تمام توان خود را براي تامين صلح و امنيت جامعه اسلامي به کار گرفتند.

9- در رهيافت هاي نظري امنيت نرم با تاکيد بر مباني اسلامي مي توان چنين نتيحه گرفت : اساسا جنس امنيت ماهيتا نرم محسوب مي شود و گفتمان اسلامي دلالت بر ماهيت نرم افزارانه آن دارد. ما امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند حاکميت فرهنگ امنيتي اسلام هستيم و استعداد و قابليت گفتمان اسلامي امنيت، بسيار بالاست و اين گفتمان مي تواند با نقد و نفي گفتمان سلبي و رويکردهاي غربي، افق روشني را براي کشورهاي اسلامي بگشايد.

10- از آنجايي که پرداختن به جنبه هاي مختلف امنيت از درياي معارف متعالي اسلام در اين یادداشت میسور نبود، بدين جهت با استفاده از دیدگاه صاحب نظران آگاه؛ به برخي از مهم ترين راهکارهاي تأمين امنيت نرم دراسلام با بهره گيري ازگفتمان امنيتي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سيره امنيتي اميرالمومنين امام علي عليه السلام اشاره می گردد:

. اجراي عدالت و تامين امنيت نرم

. امنيت نرم در سايه وحدت

. بهره گيري از مشارکت هاي مردمي در تامين امنيت

. تامين امنيت نرم با رفع اختلاف داخلي5. پيمانهاي سياسي اجتماعي در راستاي تامين امنيت نرم

. تاليف قلوب بهترين گزينه امنيت نرم

. رعايت حقوق مردم و امنيت نرم

. رضايت مندي مردم و ايجاد امنيت نرم

. ايجاد امنيت از راه وحدت اديان

. مستحکم کردن پايه هاي ايماني مردم در ايجاد امنيت نرم

. نظارت ، کنترل و تامين امنيت مردم

. استفاده از مشورت خردمندان براي تامين امنيت نرم [15]

11- با بررسی موضوعی نهج البلاغه و نیز کتاب ها و مقالاتی که در زمینه ابعاد مختلف امنیت، خصوصاً امنیت فرهنگی تدوین شده، مهمترین عوامل برقراری امنیت فرهنگی به شرح ذیل است:

افزایش آگاهی و بصیرت، ایمان و دین باوری، گسترش امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری، الگوسازی صحیح و فرهنگ علوی، پاسداشت سنت های صحیح گذشتگان، مصون سازی از طریق تقویت نهاد خانواده و گسترش ازدواج و خود باوری و برقراری عدالت و جلوگیری از فقر وبیکاری در جامعه.

12- مهمترین موانع امنیت فرهنگی به شرح ذیل است:

ایجاد تردید و شبهه در نظام فرهنگی، تهاجم فرهنگی، التقاط، عدم شایستگی سران حکومت ها و رفاه طلبی و دنیازدگی. [16]

بلاشک و بدون اغراق عمل به این فرامین امیر مؤمنان(ع)؛ بی تردید جامعه ما را در مقابل شبیخون فرهنگی، که از دیدگاه مقام معظم رهبری امروزه یکی از حربه های دشمنان اسلام برای ساقط نمودن نظام است، محافظت می نماید.

جمعه: 17 / 12 / 1403- 6 رمضان المبارک 1446- 7 مارس 1403

منابع

1- شهرام شیرکوند، دین، امنیت واقتدار ملی، فصلنامه بازتاب اندیشه، شماره 23.

2- اصغر افتخاري، ساخت دولتي امنيت ملي، فصلنامه مطالعات راهبردي(1380)، سال چهارم، شماره سوم پاييز (279-257).

3- فرهاد درويشي، تأملي نظري بر امنيت ملي: تهديدات و رهيافتها، تهران: انتشارات دانشكده فرماندهي و ستاد سپاه (1376).

4- مايكل شيهان، امنيت بين الملل، ترجمه سيد جلال دهقاني فيروزآبادي، تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردي(1388).

5- باري بوزان، مردم، دولت ها و هراس، مترجم: ناشر، تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي(1378) .

6- جسيكا تاچمن ميتوز، محيط زيست وامنيت بين الملل، در ارزيابي هاي انتقادي در زمينه امنيت بين الملل، گردآوري وترجمه عليرضا طيب، تهران: نشر ني،(93-59).

7- تري تريف وديگران،مطالعات امنيت نوين،ترجمه عليرضا طيب ووحيد بزرگي،تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي (1383).

8- دکترفرهاد درویشی( استادیاردانشگاه بین المللی امام خمینی)،ابعادامنیت دراندیشه وآراء امام خمینی(ره)

9- فیروزمحمودی چانکی،امنیت و ناامنی ازدیدگاه سیا ست جنایی، به نقل از سایت:lawtoday.ir

10- سيد نورالدين شريعتمداري جزايري، امنيت درفقه سياسي شيعه ، فصلنامه علوم سياسي ، سال سوم ،شماره ، 9/5 ، تابستان 79

11- مهرداد مهرعرب،نيم نگاهي به مفهوم امنيت، ترجمه سيد عبدالقيوم سجادي ،فصلنامه علوم سياسي، سال سوم ، شماره 9/ 133، تابستان 79 .

12- رضا نظر آهاری، «نقش و اهمیت سیاسی اسلام در روابط بین الملل »، اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال یازدهم، شماره 113 - 114،(بهمن و اسفند 1375).

13- نهج البلاغه، خطبه 131، ترجمه سید جعفر شهیدی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، تهران، 1374.

14- علی شمس اردکانی، ملاحظه ای درباره امنیت ملی، مجله سیاست خارجی، سال اول، شماره 1، (دی و اسفند1365).

15-اسدالله؛ افشار. امنیت؛ اجتماع، امنیت اجتماعی، تهران: سفيرارد هال، 1394.


[1] - عرب شیرازی؛ شهره. امنیت فرهنگی. پایگاه خبری یافته: 1 شهریور ماه 1400/ 10:22.

[2] - نهج البلاغه/ خطبه 92.

[3] - نهج البلاغه/ خطبه 151.

[4] - عرب شیرازی؛ شهره. امنیت فرهنگی. پایگاه خبری یافته: 1 شهریور ماه 1400/ 10:22.

[5] - عرب شیرازی؛ شهره. امنیت فرهنگی. پایگاه خبری یافته: 1 شهریور ماه 1400/ 10:22.

[6] - نهج‏البلاغه/ خطبه 38.

[7] - این سخن تا قرن دهم در هیچیک از کتب روائی شیعی وجود ندارد، اما فقط مرحوم مقدس اردبیلی متوفای قرن دهم در کتاب "حدیقة الشیعه " ، ج ‏1، ص 208، قم، انتشارات انصاریان‏، چاپ سوم، 1383ش‏.‏آن را نقل کرده است. و مشابه این سخن را نیز دانشمند معروف اهل سنت "ابن ابی الحدید " ، شرح ‏نهج ‏البلاغة، ج 20 ، ص 326،رقم 733 ، قم، نشر کتابخانه عمومى آیت الله مرعشى نجفى، چاپ اول، 1337ش.نقل کرده است.

[8] - نهج‏البلاغه/ خطبه 173 (سخنرانی در شهر مدینه) .

[9] - نهج‏البلاغه / خطبه 152.

[10] - دکتر محمد مهدی بهداروند، مقوله امنیت در نهج البلاغه، پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab.ir)) 20 مرداد ۱۳۹۰.

[11] - درّى نجف‏ آبادى؛ قربانعلی. نگاهى به امنيت از منظر امير مؤمنان(ع). موسسه صراط مبین.

[12] - بحارالانوار مجلسى؛ ج 7 ، ص 170/ ح 1.

[13] - همان؛ ص 171/ ح 4.

[14] - اصول کافى؛ کلینى, ج 1/ ص 27.

[15] - امنيت از نگاه امام علي عليه السلام. پایگاه اطلاع‌رسانی حجه‌الاسلام‌ و‌ المسلمین دکتر‌محمد‌علی‌محسن‌زاده.

[16] - بابالیان؛ مجید. امنیت فرهنگی در جامعه اسلامی از منظر نهج‌البلاغه. وبگاه دانشگاه علوم اسلامی رضوی.



ارسال توسط افشار

چین و رشد بلندپروازانه 5 درصدی در سال 2025

اسدالله افشار

چین محرک‌های مالی بیشتری را در روز چهارشنبه 15 اسفند ماه سال جاری( 5 مارس2025) باز کرد و وعده تلاش‌های بیشتر برای حمایت از مصرف و کاهش تأثیر تشدید جنگ تجاری با ایالات متحده براقتصادی را داد که پکن مصمم است امسال تا 5٪ یا بیشتر رشد کند.

لی کیانگ، نخست وزیرچین، در سخنرانی افتتاحیه اجلاس سالانه پارلمان چین، هشدار داد که "تغییرات غیرقابل مشاهده در یک قرن در سراسر جهان با سرعت بیشتری در حال رخ دادن است".

لی گفت: «یک محیط خارجی پیچیده و شدید ممکن است تأثیر بیشتری بر چین در زمینه‌هایی مانند تجارت، علم و فناوری بگذارد.

در زمانی که تقاضای مداوم خانوارها و از هم گسیختگی بخش املاک پرازبدهی،اقتصاد را به طور فزاینده‌ای آسیب‌پذیر می‌کند؛ جنگ تجاری با دولت دونالد ترامپ، کیان اقتصادی چین، مجتمع صنعتی گسترده‌اش را تهدید می‌کند.

ترامپ همچنین تعرفه‌های گمرکی را بر فهرست بلندبالایی از کشورها اعمال نموده که این اقدام ترامپ؛ نظم تجارت جهانی چند دهه‌ای را که پکن مدل اقتصادی خود را بر اساس آن ساخته است، مختل کرده است.

فشار بر مقامات چینی برای محرک های متمرکز بر مصرف کننده برای دفع فشارهای کاهش تورم و کاهش اتکای دومین اقتصاد بزرگ جهان به صادرات و سرمایه گذاری برای رشد ایجاد شده است.

به گفته «گوتای جونان» تحلیل گر، واژه «مصرف» 31 بار در گزارش لی در مقایسه با 21 بار در سال گذشته، ذکر شده در حالی که واژه «تکنولوژی» 28 بار ذکر گشته که نسبت به سال 2024 که 26 بار ازآن سخن به میان آمده ، اندکی افزایش یافته است.

تیلی ژانگ، تحلیلگر فناوری در Gavekal Dragonomics می‌گوید: «برای اولین بار، افزایش مصرف به اولویت اصلی در میان وظایف اصلی سال 2025 تبدیل شده است و فناوری را از موقعیت پیشرو معمول خود جابجا کرده است.

ژانگ با توجه به ذکر کلمات مصرف و فناوری در گزارش سالانه نخست وزیر چین، لی کیانگ گفت: «این یک محور از سیاست صنعتی قبلی نیست، بلکه ادامه یک چارچوب اقتصاد کلان متعادل‌تر است».

با این حال، چین بیش از یک دهه پیش اعلام کرد که می‌خواهد به سمت یک مدل رشد مبتنی بر مصرف‌کننده حرکت کند، بدون اینکه پیشرفت قابل‌توجهی به سمت آن هدف داشته باشد، و سرمایه‌گذاران روی این تغییر لحن شرط‌بندی نمی‌کنند.

لازم به ذکر است که شاخص صنعت هوش مصنوعی CSI 1.1٪ و شاخص فناوری Hang Seng 3٪ افزایش یافت، وبخش اختیاری مصرف کننده 0.6 درصد افزایش داشته است.

ظهور اخیر پلتفرم هوش مصنوعی Deepseek، احساسات بازار را در چین در سال جاری افزایش داده است.

پیشرفت هوش مصنوعی نه تنها در سخنرانی لی امسال در مقایسه با سال 2024 بحث و توجه بیشتری را به خود اختصاص داد بلکه وعده‌هایی برای تقویت کاربرد آن دربخش‌هایی از جمله وسایل نقلیه الکتریکی، تلفن‌های هوشمند و روبات‌ها در این زمینه داده شد.

هدف رشد تقریباً 5 درصدی برای سال 2025 و طرح کسری بودجه بزرگتر با حدود 4 درصد تولید اقتصادی که لی به پارلمان ارائه نموده، گزارش دسامبر رویترز را تأیید کرد.

لی همچنین گفت که پکن قصد دارد امسال 1.3 تریلیون یوان (179 میلیارد دلار) اوراق خزانه ویژه فوق‌العاده منتشر کند که نسبت به 1 تریلیون یوان سال 2024 افزایش یافته است.

پکن قصد دارد جداگانه و به شکل مستقل 500 میلیارد یوان برای سرمایه گذاری مجدد بانک های دولتی بزرگ جمع آوری کند.

تحلیلگران می گویند که ارقام بالاتر بدهی و هزینه ها با هدف کاهش تاثیر تعرفه ها صورت می گیرد.

نمودار هدف رشد تولید ناخالص داخلی سالانه چین در مقابل رشد تولید ناخالص داخلی واقعی را نشان می دهد.

فراتر از 300 میلیارد یوان اختصاص داده شده به طرح یارانه مصرفی که اخیراً گسترش یافته است برای وسایل نقلیه الکتریکی، لوازم خانگی و سایر کالاها، سخنرانی لی حاوی حمایت ملموس او از معیشت اقتصادی خانواده ها بود.

او با انتقاد از فقدان جزئیات در مورد سایر سیاست‌های مصرف‌کننده، افزود: «اما خارج از آن، هزینه‌ها هنوز صورت واقعی به خود نگرفته است».

تغییرات رفاهی اسمی بوده و حداقل مستمری ماهیانه با20 یوان افزایش به 143 یوان (20 دلار) رسیده است.

اقتصاددانان از پکن خواسته اند که فراتر از یارانه ها رفته و سیستم ضعیف رفاه خود را تقویت کنند و در عین حال بازسازی بلندمدت تخصیص منابع در اقتصاد را با اقدامات عمیق تری طراحی نمایند که مالیات، زمین و سیستم های مالی آن را دوباره مدنظرقرار دهند.

مخارج خانوارهای چین کمتر از 40 درصد تولید اقتصادی سالانه است که حدود 20 درصد کمتر از میانگین جهانی است. در مقایسه، سرمایه گذاری 20 امتیاز بالاتر است.

لی متعهد شد که شکاف عرضه و تقاضا را برطرف کند و اصلاحات مالی را اجرا کند که درآمدهای دولت محلی را بهبود بخشد و مخارج خانوار را قوی کند. یکی دیگر از مقامات دولتی به طور جداگانه گفت که چنین سیاست هایی ممکن است اواخر امسال اعلام شود.

تولیدکنندگان چینی که با کاهش تقاضای در داخل و شرایط سخت‌تر در ایالات متحده مواجه هستند، و سالانه بیش از400 میلیارددلارکالا می‌فروشند،همزمان به سمت بازارهای صادراتی جایگزین هجوم می‌آورند![1]

در هرصورت؛

1- چین رشد بلندپروازانه 5 درصدی را در سال 2025 هدف قرار داده است زیرا جنگ تجاری با ایالات متحده در حال جوشش است

2- برای تقویت رشد، دولت چین اجازه خواهد داشت کسری مالی بی سابقه ای در حدود 4 درصد تولید ناخالص داخلی خود داشته باشد.

3- چین در تلاش است تا اقتصاد خود را به میزان 5 درصد در سال 2025 برای نمایش اعتماد گسترش دهد و با افزایش جنگ تجاری با ایالات متحده، قدرت مالی بیشتری را برای انجام این کار باز کند.

4- هدف اصلی که در گزارش کاری سالانه ارائه شده توسط نخست وزیر لی چیانگ در افتتاحیه مجلس قانونگذاری چین در 5 مارس ذکر شده است، به طور کلی با انتظارات اقتصاددانان مطابقت دارد و نسبت به دو سال گذشته تغییری نکرده است.

5- با این حال، با توجه به وخامت محیط تجاری و ادامه مشکلات داخلی، این رقم بالاتر از آن چیزی است که تحلیلگران در حال حاضر معتقدند چین می تواند به آن دست یابد.

6- بانک جهانی پیش بینی کرده است که اقتصاد چین در سال 2025 ؛ 4.5 درصد رشد خواهد کرد، در حالی که پیش بینی صندوق بین المللی پول 4.6 درصد است.

7-بسیار مهم است که تعرفه‌های اضافی که ایالات متحده از ابتدای سال افزایش می‌دهد - اکنون به 20 درصد رسیده است - صادراتی را که به چین در رسیدن به رشد 5 درصدی در سال 2024 در بحبوحه کندی اقتصاد کمک کرده بود، تهدید می‌کند.

8- آقای لی در گزارش خود به "محیط خارجی شدید" و افزایش حمایت گرایی و موانع تعرفه ای در سطح جهان اشاره کرد که می تواند چین را در تجارت و فناوری تحت تاثیر قرار دهد. او با اشاره به مصرف کند، فشار بازار کار و مشکلات مالی که دولت‌های محلی با آن مواجه هستند، گفت که پایه و اساس بهبود و رشد اقتصادی پایدار چین نیز در داخل کشور «به اندازه کافی قوی نیست».

9- طبق برآورد دکتر لری هو، اقتصاددان ارشد چین در شرکت خدمات مالی Macquarie Group، در مورد عوارض ایالات متحده، آنها می توانند یک درصد از رشد چین را کاهش دهند. با این حال، چین ترجیح داده است که هدف رشد خود را تعدیل نکند، اقدامی که به گفته برخی تحلیلگران نشان دهنده اعتماد است.

10-آقای شو تیانچن، اقتصاددان ارشد در واحد اطلاعات اکونومیست مشاوره (EIU) در پکن گفت: «رهبران احتمالاً نمی‌خواهند این تصور را که در اقتصاد ضعیف هستند، به‌ویژه در مواجهه با فشارهای ترامپ (دونالد رئیس‌جمهور ایالات متحده)، ایجاد کنند.

وی افزود که رقم رشد قوی برای چین برای دستیابی به هدفی که رئیس جمهور چین «شی جین پینگ» قبلاً تعیین کرده بود ضروری است: دو برابر کردن اندازه اقتصاد چین بین سال‌های 2020 تا 2035.

برای تقویت رشد، دولت چین با گرفتن بدهی بیشتر اقتصاد را تحریک خواهد کرد.

11- آقای لی در گزارش خود توضیح داد که چین در سال جاری چگونه از بودجه بیشتری - یعنی 11.86 تریلیون یوان (2.2 تریلیون دلار سنگاپور) بدهی جدید - استفاده می کند تا "سطح قابل توجهی از هزینه ها را فراهم کند". این نسبت به سال 2024 2.9 تریلیون یوان افزایش یافته است.

12- بر اساس گزارش بلومبرگ، دومین اقتصاد بزرگ جهان می تواند کسری مالی حدود 4 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) خود را داشته باشد که بالاترین سطح در بیش از 30 سال گذشته است. این کسری بودجه را 5.66 تریلیون یوان تعیین کرده است. علاوه بر این، چین در مجموع 6.2 تریلیون یوان اوراق قرضه ویژه مختلف منتشر خواهد کرد که بخشی از کسری را تشکیل نمی دهد. بخشی از این قدرت به سمت افزایش تقاضای داخلی خواهد رفت که اولویت اصلی سیاست گذاران در سال است.

13- تقاضای داخلی - به ویژه مصرف - ضعیف بوده است زیرا خانوارها در بحبوحه فشارها در مورد اقتصاد هزینه های خود را به تعویق می اندازند یا کاهش می دهند و باعث تشدید یک رگه کاهش تورم شده است که بر چشم انداز چین تأثیر گذاشته است. با درک این فشارها، سیاست گذاران سقف تورم کشور را به حدود 2 درصد کاهش داده اند که پایین ترین سطح بیش از 20 سال گذشته است.

14-چین برنامه ای را دوبرابرخواهدکردکه هدف آن تشویق مصرف کنندگان صرفه جو به ارتقای خودروها، لوازم خانگی و سایر اقلام منتخب با پرداخت یارانه برای خرید و تجارت است.

15- امسال، 300 میلیارد یوان صرف بودجه نسخه توسعه یافته این طرح می شود که محصولات بیشتری را پوشش می دهد - از 150 میلیارد یوان در سال 2024 که راه اندازی شد. در آن زمان، مصرف کالاهای تحت اختیار خود را افزایش داده بود، اما به طور کلی تر حرکت نکرد.

16- گزارش آقای لی همچنین متعهد به اقدامات نامشخص برای افزایش درآمد و قدرت هزینه‌کردن و بهبود سیستم مرخصی چین برای «باز کردن پتانسیل مصرف» در بخش‌هایی مانند گردشگری است. اما پکن هیچ تعدیل عمده ای در رفاه اجتماعی انجام نداد. حداقل حقوق بازنشستگی ماهانه فقط با 20 یوان به 143 یوان افزایش یافت که مشابه افزایش سال 2024 است.

17- علاوه بر این، چین قصد دارد بیش از 12 میلیون شغل جدید شهری ایجاد کند و نرخ بیکاری خود را در حدود 5.5 درصد نگه دارد - اهدافی که منعکس کننده اهداف سال 2024 هستند. رسانه های دولتی گزارش دادند که پیش بینی می شود این کشور در سال 2025 رکورد 12.22 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی داشته باشد.

18- برخی از ناظران این سئوال را مطرح می کنند که آیا اقدامات برای افزایش هزینه های خصوصی به اندازه کافی تهاجمی است یا خیر.

19- ژو تیان، استاد اقتصاد از مدرسه بین المللی تجارت چین اروپا در شانگهای، گفت: «حمایت بودجه بیشتری برای افزایش مصرف مورد نیاز است. یک برنامه کوپن مصرف چند تریلیون یوان بسیار مؤثرتر از طرح یارانه فعلی قدیمی در برابر جدید خواهد بود. صرف نظر از مصرف خانگی، پکن 200 میلیارد یوان را به برنامه ای اختصاص خواهد داد که از ارتقاء تجهیزات صنعتی پشتیبانی می کند.

20- بانک‌های بزرگ دولتی که به دلیل کاهش حاشیه سود تحت فشار قرار می‌گیرند، از طریق اوراق قرضه خزانه ویژه به مبلغ 500 میلیارد یوان، تجدید سرمایه دریافت خواهند کرد.

21- این گزارش خاطرنشان کرد: از آنجایی که رکود چند ساله املاک بر اقتصاد و احساسات مصرف‌کننده تأثیر می‌گذارد، چین «تلاش‌های مستمری برای مهار رکود و بازگرداندن ثبات در بازار املاک و مستغلات انجام خواهد داد».

22-در همین حال، تثبیت تجارت و سرمایه گذاری خارجی نیز به عنوان اولویت برای سال 2025 شناسایی شد، زیرا صادرات چین با باد مخالف مواجه است و سرمایه گذاری های خارجی همچنان سال به سال کاهش می یابد.

23- گزارش آقای لی، بدون اشاره به جزئیات، می‌گوید که سیاست‌گذاران از شرکت‌های چینی در تضمین سفارش‌ها و کاوش در بازارهای جدید حمایت خواهند کرد. همچنین در مورد تشویق سرمایه‌گذاری مجدد سرمایه‌گذاران خارجی در چین صحبت کرد.

24-تحلیلگران می گویند که در حال حاضر مشخص نیست که آیا قدرت مالی که پکن از آن رونمایی کرده است، این کشور را قادر می سازد تا به هدف رشد بلندپروازانه خود در سال جاری دست یابد یا خیر.

25- پروفسور برت هافمن از مؤسسه آسیای شرقی در سنگاپور گفت: «این که آیا این برای دستیابی به 5 درصد (رشد) تولید ناخالص داخلی کافی خواهد بود، باید دید و تا حدی به محیط خارجی در حال تحول، از جمله تأثیر منفی سیاست‌های تجاری در حال تحول آقای ترامپ بستگی دارد.

وی افزود: «اگر 60 درصد (تعرفه‌ها) که آقای ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی‌اش تهدید کرده بود، محقق شود، احتمالاً تاخیر رشد بیش از حد بزرگ خواهد بود و باید اقدامات بیشتری انجام شود.

آقای شو از EIU تأکید کرد که این گزارش از تعدیل پویا سیاست‌ها با وضعیت در حال تحول در طول سال صحبت می‌کند، "یک نشانه ضمنی که اگر اوضاع واقعا بد شود، محرک‌های بیشتری وجود خواهد داشت"؟

26- دکترهواز مک‌کواری گفت که هنوز برای هر گونه محرک بزرگ سیاستی زود است. او با اشاره به اولین جنگ تجاری که آقای ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود از سال 2017 تا 2021 به راه انداخت، گفت: «سیاست گذاران برای دیدن تأثیر واقعی جنگ تجاری 2.0 به زمان بیشتری نیاز دارند.

او افزود: «در هر حال، سوابق آنها نشان می دهد که آنها نمی توانند هدف رشد تولید ناخالص داخلی را از دست بدهند، اما همچنین نمی خواهند بیش از حد تولید کنند.[2]

پنجشنبه: 16 / 12 / 1403- 5 رمضان 1403- 6 مارس 2025


1- China Sets Growth Target Around 5% Despite Threat From U.S. Tariffs. Kayhan .ir. Translator and author: Asadollah Afshar. Publish Date: Wednesday 05 March 2025 - 22:01. News ID: 137612

2- ZK Lim.Joyce and Ng. Michelle.China targets ambitious 5% growth in 2025 as trade war with US simmers. The Straits Times. Translator and author: Asadollah Afshar. Publish Date: Wednesday 05 March 2025 . 11:49PM.



ارسال توسط افشار

خروج چندباره گروسی از جاده بیطرفی و حرفه‌ای‌گری!

اسدالله افشار

«‌رافائل گروسی، مدیرکل صهیونیستی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‌» مدعی است نگران ذخایر اورانیوم ایران است اما درباره تهدیدهای مکرر اسرائیل برای حمله به تأسیسات ایران چیزی نمی‌گوید!

پیش ازآغاز نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) درروزدوشنبه13 اسفند (3 مارس)، رافائل گروسی، بیانیه‌ای صادر کرد و در یک کنفرانس مطبوعاتی نگرانی‌های خود را در مورد تحولات هسته‌ای در بیش از 12 کشور ابراز کرد، در حالی که به‌ویژه رژیم جعلی غاصب نسل کش صهیونیستی را با برنامه هسته‌ای شناخته شده که در 18 ماه گذشته در سراسر غرب آسیا ویرانی به بار آورده است؛ با وقاحت و بی شرمی هرچه تمام تر در این خصوص حذف نمود.

این مدیرکل صهیونیست مسلک جاسوس موساد در کنفرانس خبری خود در ژاپن، درباره فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران اظهارات گستاخانه مضحکی داشته است که قابل ارزیابی است. او گفته است «ایران باید ثابت کند که به‌دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست‌»! اظهارات دیکته شده تکراری مشمئزکننده غیرعقلایی و حرفه ای این عامل صهیونیستی با واکنش منطقی سازمان انرژی اتمی کشورمان رو‌به‌رو شده است که بیانیه‌ای منطقی و قابل تقدیر است.

در بیانیه سازمان انرژی اتمی کشورمان آمده است، «‌اصل برائت‌» یکی از بدیهی‌ترین اصول حقوقی است. به بیان دیگر، کسی که اتهام می‌زند باید برای اثبات ادعای خود دلیل و شاهد و گواه بیاورد،«البینته علی المدعی». به عنوان مثال واضح و روشن است اگر شخصی، شخص دیگری را به دزدی متهم کند باید برای اثبات اتهام و ادعای خود دلیل و سند و مدرک ارائه کند. در هیچیک از نظام‌های حقوقی دنیا که اصل و امری پذیرفته شده در مباحث حقوقی است، از شخصی که مورد اتهام قرار گرفته نمی‌خواهند که برای تبرئه خود از این اتهام دلیل و بینه بیاورد چرا که اصل بر برائت است و نمی‌توان بدون ارائه هیچ دلیل و سندی، دیگران را به ارتکاب جرم متهم کرد. از این روی و براساس یک اصل بدیهی در تمامی نظام‌های حقوقی جهان، آقای گروسی باید برای اثبات این ادعا که ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای است دلیل و سند ارائه نماید.

بخش مهمی از بیانیه گروسی به شدت بر ایران متمرکز بوده و «نگرانی‌های جدی» را در مورد ادعای رشد ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران ابراز کرده و گفته است: «ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران تا 60 درصد U-235 از 182 کیلوگرم در سه ماهه گذشته به 275 کیلوگرم افزایش یافته است». وی در ادامه با ابراز تأسف از عدم پایبندی تهران به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مجدداً افزوده که از این وضعیت «عمیقاً نگران» است.

به ایشان باید یادآور شد سطح و میزان غنی‌سازی هیچ محدودیتی برابر معاهده ان.پی.تی ندارد و تنها تعهد کشورهای غیر دارنده سلاح هسته‌ای، عدم انحراف به سمت تولید سلاح هسته‌ای است. از این‌رو، این اظهار گروسی که غنی‌سازی ۶۰ درصدی را تقریبا در سطح تسلیحاتی دانسته است، کاملا غیر حقوقی و غیرفنی است و خود ایشان می داند دیدگاه های اخیرش بچه گانه و از بهانه های بنی اسرائیلی است و تمامی هم ندارد.

کاظم غریب‌آبادی( معاون امور حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه) در پاسخ به اظهارات گروسی که گفته است؛«ایران آنگونه که آژانس دوست (تمایل) دارد، همکاری نمی‌کند،» پرسیده است: مگر سطح همکاری‌ها برمبنای میزان تمایل یاسلیقه آژانس است؟! کشورما تعهداتی دارد وبرهمان اساس، یعنی موافقتنامه جامع پادمان، نیز همکاری می‌کند و تاکنون (بعد از توقف تعهدات هسته‌ای ایران تحت برجام) نیز نقضی در آن گزارش نشده است. اگر آقای گروسی دوست دارند ایران اقدامات راستی‌آزمایی بیشتری را فراتر از تعهدات خود بپذیرد، باید به طرف‌های دیگر هم بگوید که او «دوست دارد تحریم‌ها را علیه ایران بردارند.» آیا او تاکنون جسارتی به خود به خرج داده است که چنین درخواستی از واضعان تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی کند؟!

بخش مهمی از این پازل مانند گذشته در اظهارات گروسی تکراری و برنامه ریزی شده بیان گردیده تا بگوید: تعهدات ایران از برجامی که وجود ندارد و ایران خود تا آخر به آن پایبند بوده کاهش یافته است! واقعا این اظهار نظر مضحک با توجه به سوابق موجود در آژانس که 15 بار در بیانیه هایش از متعهد بودن ایران نسبت به تعهدات برجامی سخن به میان آمده است و تشکر گردیده؛ تأسف بار است و باید به حال چنین سازمانی که تحت سلطه قدرت های جهانی و صهیونیستی می باشد گریست و فاتحه تخصصی و فنی بودن آن را خواند.

در پی اظهارات سخیف طراحی شده غیرحرفه‌ای و سیاسی رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران که در حاشیه نشستی خبری در توکیو بیان شد، سازمان انرژی اتمی ايران (پنجشنبه) دوم اسفند‌ماه ۱۴۰۳ در بیانیه‌ای به این اظهارات واکنش نشان داد و صحبت‌های سیاسی تکراری مدیرکل آژانس را دور از شأن و جایگاه وی خواند و اعلام کرد: روند صحبت‌های سیاسی تکراری مدیرکل دور از شأن و جایگاه وی بوده و می‌بایست متوقف شود.

توافق هسته ای سال 2015 که بین ایران، آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان منعقد شد، برای محدود کردن فعالیت های هسته ای ایران در ازای پایان تحریم ها طراحی گردید. این توازن ظریف در سال 2018 زمانی که دونالد ترامپ به طور یکجانبه ایالات متحده را از توافق خارج کرد و تحریم های فلج کننده را دوباره اعمال کرد، از بین رفت. تهران به مبارزه با پیامدهای اقتصادی آن که تا کنون ادامه داشته و با تحریم های ثانویه بی سابقه اعمال شده توسط واشنگتن تشدید شده برخاسته و تسلیم نگشته است.

ترامپ در حالی که دومین دوره ریاست جمهوری خود را در سال جاری آغاز کرد، بار دیگر اظهار داشته که به دنبال بازگشت به توافق نیست و به دنبال "کارزار فشار حداکثری" علیه ایران است و آن را ادامه خواهد داد. به این نکته نیز باید اشاره شود که کشورهای اروپایی نیز هرگز قادر به از بین بردن فشار تحریم‌های آمریکا نبوده و نیستند و نمی توانند به ایران در این زمینه کمک شایانی نمایند چرا که این راه هم طی و نتیجه ای در برنداشته است.

در بیانیه سازمان انرژی اتمی آمده است: از مدیرکل آژانس به‌عنوان مسئول عالی‌رتبه یک سازمان مهم بین‌المللی انتظار می‌رود همواره بیطرفانه، حرفه‌ای و به‌دور از جانبداری سیاسی صحبت کرده و عمل کند. در بیانیه سازمان انرژی اتمی عنوان شده است: متاسفانه برخی اظهارات و موضع‌گیری‌های آقای گروسی به‌ویژه موضع‌گیری‌های اخیر وی فاقد چنین ویژگی‌هایی است و این نگرانی را ایجاد کرده که این سازمان مهم بین‌المللی با خروج از جاده بیطرفی و حرفه‌ای‌گری اعتبار خود را نیز خدشه‌دار کند.

گروسی با وجود حمایت از احیای برجام، پیوسته از تعهدات ایالات متحده و متحدان اروپایی آن چشم پوشی کرده و می کند. تمرکز او همچنان بر محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران است، حتی با وجود اینکه مزایای وعده داده شده در توافق بین‌المللی به طور سیستماتیک رد شده است.

گروسی در اظهارات روز دوشنبه خود، در حالی که تهدید محسوس غنی‌سازی اورانیوم ایران را مورد تاکید قرار داد، آشکارا از پرداختن به یک خطر بسیار فوری‌تر و بالقوه فاجعه‌بارتر اجتناب کرد: تهدیدهای مکرر اسرائیل برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، نمایش چنگ و دندانی که در ماه‌های اخیر بسیار تشدید شده است.

به تعبیر بیانیه سازمان انرژی اتمی؛ در شرایطی که آمریکا و برخی کشورهای غربی به‌دنبال سوءاستفاده از این سازمان برای فشارهای غیرعادلانه خود علیه ایران هستند، اظهارات سیاسی و غیر حرفه‌ای جهت دارگروسی می‌تواند دستاویزی برای مطامع غیر مشروع آنان شود.

علاوه بر این، زرادخانه عظیم بمب های هسته ای اسرائیل و پیشنهادات اخیر و سردرگم کننده سیاستمدارانش در مورد استفاده بالقوه آنها علیه غزه و لبنان، نتوانست زنگ خطر مشابهی را از سوی گروسی برانگیزد. در عوض، به نظر می‌رسد که جاه‌طلبی‌های هسته‌ای رو به رشد عربستان سعودی، سهم بیشتری از توجه رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به خود جلب کرده است، زیرا وی از ریاض خواسته است درباره مواد هسته‌ای که از کشورهای دیگر می‌خرد توضیح بیشتری بدهد. سلاح های مرگباری که توسط یک رژیم سرکش جعلی غاصب نسل کش تروریستی در اختیارداشت و در مرگ بیش از60000 نفردر 15 ماه گذشته نقش ایفا کرده است، چیزمهمی نبوده که گروسی این عامل موساد صهیونیستی بخواهد درباره آن صحبت کند و نسبت به آن حساسیت از خود نشان دهد. تا امثال این مزدوران اجیر شده تحت فر مان کشورهای غربی و عبری وجود دارند کارها به سامان نخواهد رسید و باید منتظر حوادث تلخ جهانی و بین المللی بود.

در بخشی از بیانیه سازمان انرژی اتمی آمده است: گروسی بهتر از هر کسی می‌داند که حدود یک چهارم از کل بازرسی‌های آژانس به تأسیسات اتمی ایران که کمتر از سه درصد از تأسیسات اتمی جهان است، اختصاص یافته است.

در بیانیه مذکور با بیان اینکه ایران بارها تأکید کرده است که برنامه هسته‌ای‌اش کاملا صلح‌آمیز است، خاطرنشان شده است:این روند صحبت‌های سیاسی تکراری مدیرکل دور از شأن و جایگاه وی بوده و می‌بایست متوقف شود.

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز در پاسخ به سوالی درباره آخرین بیانیه دیده‌بان هسته‌ای ایران گفت که اگر گروسی حرفه‌ای عمل کند و از همسویی با برنامه‌های سیاسی غرب پرهیز کند، همه سود خواهند برد. ما تصمیمات آتی آژانس را از نزدیک مشاهده خواهیم کرد و پاسخ مناسب خواهیم داد. بقایی هم چنین اظهار داشته: این غیرقابل قبول است که آژانس اجازه دهد تفسیر خود تحت تأثیر تعصبات سیاسی تک تک کشورها قرار گیرد. [1]

جای تعجب دارد چرا وی حفظ آبروی خود نکرده و به اقدام تخریبی و غیرسازنده سه کشور اروپایی در پیگیری تصویب قطعنامه در شورای حکام، آن هم بدون توجه به دستاوردهای سفر خودش از ایران در ماه نوامبر که مثبت ارزیابی نموده، اشاره‌ای نکرده است و هر لحظه مواضع متناقضی را اتخاذ می نماید، غافل از آن که این مواضع در تاریخ ثبت و مورد قضاوت آیندگان قرار خواهد گرفت. آقای گروسی ؛ آیندگان شما را عنصری سست و ریاست طلب خواهند دانست که ازجاده انصاف خارج شده و بازیچه دست غرب و صهیونیزم بین الملل واقع گشته اید و حقوق مشروع ملت ها را برای ماندن و دیده شدن زیرپا گذاشته و معامله کرده اید.آیا پاسخ تاریخ را می توانید بدهید واذهان بین المللی را قانع کنید و چهره سیاه خود را سفید نمایید؟ دیرنخواهد بود که آن روزخواهد رسید و باید پاسخگو باشید و از خود و کارنامه ننگین خیانت خود در حق جامعه بشری دفاع کنید.

سه شنبه: 14 / 12 / 1403- 3 رمضان 1446- 4 مارس 2025


1- Zarfam. Soheila. Grossi vilifies Iran and ignores Israel, yet again. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Monday : March 3, 2025 - 22:9



ارسال توسط افشار

یادی از شهید سید حسن نصرالله و نبرد سیف القدس

اسدالله افشار

صدای شهید سید حسن نصرالله همیشه در مقاطع حساس و مناسبت های مهمی مانند ماه مبارک رمضان طنین انداز بود.

در طول ماه مبارک رمضان، شهید نصرالله مشتاق سخنرانی بود و از پیروان خود می خواست به امور معنوی، اجتماعی و سیاسی اهمیت دهند.

در چنین روزهایی مانند او را نمی توان فراموش کرد زیرا او افسانه ای استثنایی است که در وجدان و روح هر آزاده و شریف اعم از مسلمان و غیر مسلمان اثری عمیق از خود بر جای گذاشته است.

شهید نصرالله در جریان تجاوزات اسرائیل به غزه که مورد حمایت آمریکا بود، در سخنان خود به اصل درگیری با رژیم اشغالگر اسرائیل پرداخت.

او در آن زمان اشاره کرد که غرب مطمئن شده است که ریشه کن کردن جنبش های مقاومت غیرممکن است.

سید حسن نصرالله همچنین تأکید داشت که جنگ افروزی اسرائیل است که مانع توقف جنگ نسل کشی شده است و نتانیاهو در نهایت مجبور خواهد شد شرایط مقاومت فلسطین را بپذیرد.

این همان چیزی بود که در اواسط ژانویه 2025 اتفاق افتاد.

نصرالله در بُعد معنوی و عبادی در اکثر سخنان خود خواستار توجه به عبادت و تهذیب نفس بود و اعتقاد راسخ داشت آن دو انسان را از قید مادیات، کینه توزی، آزار دیگران و... رها می سازد.

قابل ذکر است که وی بیشترین اهتمام را در فراخوان برای کمک به فقرا، نیازمندان و یتیمان داشت و همیشه نسبت به کاهش ارزش پول ملی لبنان در برابر دلار آمریکا هشدار می داد.

ایشان همواره خواستار توسعه گسترش روابط با شرق و خروج از مدار آمریکا بوده است.

بزرگداشت روز جهانی قدس در سخنان وی همواره مورد توجه ویژه قرار داشت.

در پی پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، امام خمینی (ره) خواستار گرامیداشت این واقعه در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز همبستگی با مردم مظلوم فلسطین شد. امام( ره) مخالف یهودی سازی قدس، به ویژه پروژه های شهرک سازی و آوارگی بود و تأکید بر این داشت که هرگونه نقض مقدسات فلسطینی منجر به جنگ منطقه ای می شود.

شهید سید حسن نصرالله؛ دبیرکل حزب الله می گفت: نبرد«سیف القدس» نه تنها حیثیتی را به آرمان فلسطین بازگرداند بلکه همچنین توطئه عادی سازی و توطئه ایجاد یک محور اسرائیلی-عربی علیه ایران را خنثی نمود. [1]

اشاره ای به عملیات «سیف القدس» و پیامدهای آن

تشدیدسیاست‌های نژادپرستانه و تجاوزگرانه راست‌گرایان صهیونیست علیه فلسطینیان در جنگ 15ماهه غزه و کرانه باختری یادآور عملیات «سیف القدس»(شمشیر قدس) در سال ۲۰۲۱ میلادی است. در آن زمان دادگاه عالی رژیم صهیونیستی حکم به خروج چندین خانواده عرب فلسطینی از محله عرب نشین شیخ جراح در قدس شرقی داده بود.

رژیم صهیونیستی همچنین دروازه دمشق را که یکی از ورودی‌های اصلی مختص مسلمانان به محوطه مسجد الاقصی است را بست و در چند نوبت به این مسجد حمله کرد. این احکام و اقدامات با واکنش نسبتاً منفعلانه تشکیلات خودگردان و مخالفت شدید حماس روبه‌رو شد. حماس در یک ضرب‌الاجل چند روزه تهدید کرد در صورتی که این حکم اجرایی شود، اسرائیل را هدف حملات موشکی قرار خواهد داد. وقتی تل آویو این تهدید را جدی نگرفت حماس در شب ۱۱ مه ۲۰۲۱ موشک باران سرزمین‌های اشغالی را آغاز کرد. این درگیری به مدت ۱۱ روز ادامه یافت و نهایتاً با درخواست دو طرف و میانجی‌گری مصر و قطر در ۲۲ ماه مه آتش بس برقرار شد. در ادامه بحث به پیامدهای بلند مدت این نبرد اشاراتی خواهیم داشت.

یکی ازپیامدهای مهم نبرد سیف القدس، احیای هویت ملی فلسطینی بوده است. درجریان این نبرد۱۱روزه[2] بود که برای نخستین بار پس از سال‌ها فلسطینیان ساکن در مناطق مختلف و مجزا، از جمله کرانه باختری، غزه، سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ و همچنین فلسطینیان پناهجوی ساکن اردوگاه‌ها در کشورهای اردن، سوریه و لبنان نیز به شدت نسبت به این تحولات واکنش نشان دادند و فاصله‌ای که میان بخش‌های مجزای ملت فلسطین به وجود آمده بود را تا حدی از بین برد؛ به طوری که در کنار ۲۹۰ نفر فلسطینی به شهادت رسیده درغزه، ۲۷ فلسطینی ساکن کرانه باختری نیز درجریان درگیری با نیروهای مسلح اسرائیلی به شهادت رسیدند.

همچنین درجریان این نبردشاهد اعتراضات بسیاری ازشهروندان عرب ساکن شهرهای عرب‌نشین سرزمین‌های اشغالی از جمله شهر اللُد و حیفا بودیم که این رویداد نیز به نوبه خود قابل توجه است. اهمیت این موضوع را زمانی بهتر می‌توان درک کرد که برآورد استراتژیک سال ۲۰۲۳ مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل را مورد بررسی قرار دهیم.

این برآورد که به صورت سالانه منتشر می‌شود، تهدیدها و فرصت‌های اصلی پیش‌روی رژیم اسرائیل را از نظر می‌گذراند. جدیدترین نسخه این برآورد استراتژیک، فلسطینیان را اصلی‌ترین تهدید برای رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۳ معرفی می‌کند. این برآورد با اشاره به هویت جمعی که در جریان نبرد «سیف القدس» تصریح می‌کند شکل گیری این هویت یکپارچه برای اسرائیل به شدت خطرناک است.

با واکنش فعالانه حماس نسبت به سیاست‌های تبعیض آمیز رژیم اسرائیل در قضیه شیخ جراح و ورود این جریان به یک نبرد واقعی بر سر موضوعی که بیرون از محدوده غزه بود و امری ملی برای فلسطینیان محسوب می‌شد، جریان مقاومت برای نخستین بار به صورت موفقیت آمیز قفس همیشگی خود را شکست و خود را در قالب یک نیروی سراسری و ملی نشان داد.

این موضوع تا پیش از نبرد سیف القدس یکی از تفاوت‌های بزرگ تشکیلات خودگردان با حماس بود، زیرا تشکیلات خودگردان و جنبش فتح با وجود همه فرسودگی‌ها و ناتوانی‌هایی که در ۱۰ سال گذشته از خود نشان داده، همواره خود را یک جریان سراسری و ملی می‌دانست و جریان مقاومت را مجموعه‌ای محلی و دارای علایق غیر سراسری و محدود به غزه معرفی می‌کرد.

در نبرد سیف القدس قفس محلی کشیده شده به دور حماس شکسته شد و این جریان به مثابه اصلی‌ترین نیروی فلسطینی وارد عمل شد. انفعال محمود عباس و تشکیلات خودگردان نیز شکل‌گیری این انگاره را تقویت نمود. تا پیش از این نبرد نظرسنجی‌های انجام شده در کرانه باختری محمود عباس را دارای محبوبیت بالاتری از سران حماس نشان می‌داد، اما پس از این جنگ محبوبیت اسماعیل هنیه در کرانه باختری به ۵۰ درصد افزایش یافت و ابومازن به ۴۳ درصد سقوط کرد.

همچنین در جریان این نبرد و با وجود انواع تحریم‌ها و فشارهای رژیم صهیونیستی پس از سال ۲۰۰۸، جریان مقاومت موفق شد بیش از ۱۳۰۰ موشک به سمت سرزمین‌های اشغالی پرتاب کند که در نوع خود رقم بی سابقه‌ای است. روزنامه اورشلیم پست، پس از جنگ در گزارشی اعلام کرد که بین ۱۰ تا ۲۰ درصد این موشک‌ها با موفقیت درون اسرائیل به اهدافی برخورد کرده که این امر نیز موفقیت بزرگی به حساب می‌آید.

این جنگ همچنین باعث شد، وزن سیاسی حماس در نگاه رهبران رژیم صهیونیستی نیز ارتقا یابد، به طوری که سران این رژیم در جریان درگیری دو روزه سال ۲۰۲۲ به شدت تلاش کردند از ورود حماس به نبرد جلوگیری کنند و تنها گروه مقاومت جهاد اسلامی را هدف قرار دادند، همچنین سران اسرائیل مجوزهای بیشتری برای ورود و خروج افراد و کالا به غزه صادر کردند.

پیامد مهم دیگر این نبرد خارج کردن اسرائیل از موضعِ پیروز همیشگی جنگ‌ها با نیروهای فلسطینی بود. پس از این نبرد ۱۱ روزه مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل اقدام به برگزاری یک نظرسنجی برای بررسی دیدگاه افکار عمومی نمود. در این نظرسنجی و برای نخستین بار تعداد شهرک نشینان اسرائیلی که این رژیم را پیروز نبرد دانسته بودند، به شدت کمتر شده بود. برخلاف درگیری سال ۲۰۱۸ که ۸۰ درصد مشارکت کنندگان پس از آن اسرائیل را پیروز دانسته بودند، پس از عملیات بزرگ سیف القدس تنها ۴۰ درصد شهرک نشینان اسرائیل چنین نظری داشتند و ۱۵ درصد نیز هردو طرف را پیروز دانسته بودند که امر بسیار بدیعی به حساب می‌آید.[3]

پایگاه خبری «العربی الجدید» (نزدیک به قطر) هم طی گزارشی درخصوص پیامدهای شکست صهیونیست‌ها در غزه، مهم‌ترین هزینه این جنگ برای «اسرائیل» را وحدت و تقویت انسجام میان فلسطینیان دانست. طبق این گزارش، قدس به مهم‌ترین و بارزترین شاخصه عمل و رفتار مقاومت تبدیل شد. دیگر این امکان برای رژیم اشغالگر وجود ندارد که قدس و ساکنان آن را منزوی و محدود کند. هرگونه تجاوز آتی به این شهر و مسجدالاقصی، مقاومت فلسطین را به حرکت درخواهد آورد و درگیری‌ها از سر گرفته خواهد شد. این امر به نوعی یک تحول بی‌سابقه و مهم به شمار می‌رود که نقشه فلسطین را از «بحر تا نهر» تحت حمایت، رصد و نظارت مقاومت ترسیم می‌کند.

طبق گزارش «العربی الجدید»، «این نبرد، مایه مباهات و فخر صنایع اسرائیلی و آمریکایی یعنی گنبد آهنین را از دور خارج کرد و این سامانه کاملا در مهار موشک‌های مقاومت ناکام ماند. از نظر معنوی، گوساله مقدس اشغالگران، یعنی تل‌آویو نیز بارها هدف موشک قرار گرفت. این امر به معنای بر باد رفتن مفهوم بازدارندگی اسرائیل است...مقاومت آتش‌بس را آن‌گونه که خود می‌خواست و نه آن‌گونه که اشغالگران می‌خواستند، تحمیل کرد. زمانی که تهدید کرد اگر بمباران برج‌های بلند در غزه ادامه یابد، عمق اسرائیل در تل‌آویو هدف قرار می‌گیرد، رژیم اشغالگر آن را متوقف کرد. یا زمانی که تهدید کرد دامنه شلیک موشک‌ها و خمپاره‌های خود را افزایش خواهد داد، اسرائیل نیز در روزهای آخر تجاوز، از شدت حملات خود کاست».[4]

اکرم الکعبی دبیرکل جنبش نجبای عراق نیز اینطور موضع گرفته است: «شهرک‌نشینان صهیونیست دیر یا زود بایدازفلسطین خارج شوند ویقین بدانند جایی درسرزمین‌های اشغالی نداشته وهرگزامنیت‌شان تأمین نخواهد شد».

عبدالباری عطوان سردبیر« رأی الیوم» نیز گفته: «شلیک چهارهزارموشک به اسرائیل در11 روزجنگ‏ تحولی عظیم در توانمندی مقاومت به شمار می‌آید».

حماس با کمک ایران، ما را شکست داد

در همین حال، «آیلیت شاکید»، عضو شماره دو «کنست» از حزب «یمینا» و وزیر سابق دادگستری این رژیم اعلام کرده که آتش بس غیرمشروط، امری خجالت آور است. وی با اشاره به اسیران و افراد مفقودالاثر صهیونیست که از جنگ سال ۲۰۱۴ در نوار غزه هستند، گفت: «پیروزی باید همراه با بازگرداندن فرزندان ما باشد». «یتسحاک»، افسر پیشین سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی نیز تاکید کرده: «حماس انتخاب کرده با ایران باشد و با این انتخاب پیروز شده است. اتوبوس سربازان ما را با کورنت ایرانی هدف قرار‌دادند. چندین سال است شعار نابودی حماس می‌دهند اما چنین اتفاقی نیفتاده است».

«بن زیکری» از روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» نیز گزارش داده حماس در جریان 11 روز نبرد، اقدام به شلیک 4هزار و 369 موشک به اراضی اشغالی کرده که 300 موشک در 12 ساعت ابتدایی درگیری‌ها شلیک شده‌اند. «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی و رئیس‌حزب «اسرائیل خانه ما» نیز برای نخستین بار در تاریخ صهیونیست‌ها اعتراف کرد در این جنگ «اسرائیل نتوانست اهداف خود را در حمله به غزه محقق کند» و «شکست خورد».

سخنگوی اتاق مشترک گروه‌های مقاومت فلسطین اما پیروزی ملت فلسطین را «ثمره خون شهروندان، رزمندگان و فرماندهان فلسطینی از هر قشر و گروهی» توصیف کرد. به گزارش شبکه الجزیره، «ابواحمد» گفت: «ورود ما به نبرد شمشیرقدس برای این بود که بگوییم بی‌تردید هربهایی برای دفاع ازقدس می‌دهیم... مقاومت ما ارتش دشمن را مجبور کرد در پشت تپه‌های شنی پنهان شود تا چند کیلومتری مرزهای غزه ظاهر نشود...ما موفق شدیم زندگی را در سرزمین‌های اشغالی برای ۱۱ روزمتوالی فلج کنیم و میلیون‌ها صهیونیست را به پناهگاه‌ها فرستادیم و به پایگاه‌های راهبردی دشمن ضربه زدیم». شهید«اسماعیل هنیه»، رئیس‌دفتر سیاسی جنبش حماس هم در زمان حیات خود در این خصوص تأکید کرد «این جنبش و دیگر گروه‌های مقاومت فلسطین ضربه محکمی را به دشمن اسرائیلی وارد کرد که پیامدهای دردناک آن بر اسرائیل و آینده آن باقی خواهد ماند». [5]

دوشنبه: 13 / 12 / 1403- 2 رمضان 1446- 3 مارس 2025


1- Al Asaad. Sondoss. Ramadan crescent moon appears, but without Sayyed Nasrallah. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Sunday : March 2, 2025 - 21:9

[2] - رژیم صهیونیستی در نبرد «سیف القدس» (شمشیر قدس) در برابر گروه‌های مقاومت شکست بد و تاریخی خورد. این ادعای گروه‌های مقاومت نیست. به این مهم، هم رسانه‌های صهیونیست و هم چهره‌های سیاسی شاخص این رژیم مثل «لیبرمن،» به صراحت اعتراف می‌کنند. در این جنگ 248 نفر در نوار غزه به شهادت رسید. در مقابل نیروهای مقاومت نیز با شلیک بیش از 4000 موشک و راکت توانستند معادلات نبرد را در راستای اهداف خود تغییر دهند. نتیجه این امر وارد آمدن خسارت‌های کم سابقه به صهیونیست‌ها بود. عملیات «سیف القدس» را برخی از کارشناسان 11 روز و برخی دیگر 12 روز عنوان کرده‌اند. علت این مسئله نیز این است که عملیات 20 اردیبهشت ماه شروع شد و با آتش بس در ساعت 2 بامداد جمعه 31 اردیبهشت تمام شد. با این وضعیت جنگ 12 روز طول کشیده اما برخی دیگر از کارشناسان بر این اعتقادند که جنگ ساعت 12 پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه تمام شده و آتش بس از 2 بامداد 31 اردیبهشت ماه اجرایی شده بنابراین جنگ 11 روزه است. بنابر این در این گزارش برخی از گروه‌ها و مقامات جنگ را 11 روزه و برخی 12 روزه عنوان کرده‌اند. روزنامه اقتصادی «کلکلیست» چاپ رژیم صهیونیستی، خسارات اولیه ناشی از حملات موشک‌های مقاومت را برآورد کرده است. طبق گزارش فارس و بر اساس برآورد این روزنامه، خسارات وارده در این 12 روز از خسارات وارده در جریان جنگ 2014 بیشتر است. این روزنامه نوشته، این جنگ 12 روز به طول انجامید، یعنی کمتر از یک چهارم جنگ 51 روزه در سال 2014. بر اساس برآوردهای اولیه، هزینه خسارت مستقیم وارده به رژیم صهیونیستی در این 12 روز، بیش از 300 میلیون شِکِل (واحد پول این رژیم) یا حدود 92 میلیون دلار است که در مقایسه با 200 میلیون شِکِل (حدود 61 میلیون دلار) جنگ 51 روزه بیشتر است. بر اساس این گزارش، 5300 گزارش خسارت مالی (ساختمان‌ها، وسایل نقلیه، زمین‌های کشاورزی و غیره) نیز از سوی ساکنان شهرک‌های «الغلافه» و سرزمین‌های مرکزی اشغالی فلسطین اعلام شده است و انتظار می‌رود، به دنبال آتش بس، در روزهای آتی پس از بازگشت باقی ساکنان به خانه‌های و زمین‌های کشاورزی، این رقم افزایش یابد. در سال 2014، تعداد گزارش خسارات مستقیم تنها 4000 گزارش بود.

به نوشته این روزنامه، افزایش چشمگیر خسارات به «جبهه داخلی اسرائیل» به این دلیل است که تعداد حملات موشکی حماس افزایش یافته است. تعداد موشک‌های شلیک شده از سوی نوار غزه طی این مدت به حدود 3800 موشک رسیده است (البته تا 4300 موشک هم گفته شده است)، در حالی که تعداد موشک‌های شلیک شده طی جنگ 51 روزه در سال 2014 حدود 4600 موشک عنوان شده بود. همچنین در اثر درگیری در شهرها نیز خساراتی به این رژیم وارد شده است. در فهرست خسارات، علاوه‌بر خسارت به زیرساخت‌ها و تجهیزات شخصی، خسارت به 3400 ساختمان، 1700 وسیله نقلیه و 100 گزارش «خسارات دیگر» عنوان شده است. شهر «اشکلون» که مجموع گزارش خسارتش به 1087 گزارش رسیده، بالاترین درصد خسارت را ثبت کرده است. ( شکست تاریخی اسرائیل در نبرد سیف القدس ابعاد و پیامدها. کیهان: ۰۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۱ / کد خبر: ۲۱۷۶۶۴)

[3] - جریان مقاومت؛ از سیف القدس تا انتفاضه سوم. خبرگزاری مهر: 1 اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۵۹- کد خبر 5739243.

[4] - شکست تاریخی اسرائیل در نبرد سیف القدس ابعاد و پیامدها. کیهان: ۰۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۱ / کد خبر: ۲۱۷۶۶۴.

[5] - شکست تاریخی اسرائیل در نبرد سیف القدس ابعاد و پیامدها. کیهان: ۰۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۱ / کد خبر: ۲۱۷۶۶۴.



ارسال توسط افشار

توطئه جدید نتانیاهو علیه سوریه

اسدالله افشار

جت‌های رژیم صهیونیستی در اواخر روز سه‌شنبه 7 اسفند ماه( 25 فوریه)، اندکی پس از حمله مرگبار به شرق لبنان که دو کشته و سه زخمی برجای گذاشت، چندین حمله هوایی به مناطق مختلف در جنوب سوریه انجام دادند.

این حملات بین استان‌های جنوبی سویدا، درعا و حومه دمشق پایتخت سوریه انجام شد.

در تصاویر ویدئویی پخش شده در شبکه های اجتماعی صدای انفجارهای بزرگ شنیده شد. ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد که «اهداف نظامی در جنوب سوریه از جمله مقرها و سایت‌های مجهز به تسلیحات را هدف قرار داده است».

بر اساس گزارش موسوم به دیده بان حقوق بشر سوریه (SOHR)، تعدادی از افراد از جمله غیرنظامیان و اعضای گروه نظامی سوریه به رهبری حیات تحریر الشام (HTS) کشته و زخمی شدند.

این حملات همزمان با گسترش مستمرنیروهای اشغالگر اسرائیل در جنوب سوریه و ناآرامی در میان شهروندان استان‌های جنوبی بود که با توجه به بیانیه‌های اخیر تل‌آویو مبنی برتهدید نیروهای سوری یا جناح‌های مسلح علیه استقرار خود در منطقه اعتراض کرده‌اند.

در 23 فوریه( یکشنبه 5 اسفند ماه)، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، با طرح توطئه جدیدی خواستار غیرنظامی شدن جنوب سوریه در پی فروپاشی رژیم بشار اسد شد. نتانیاهو در مراسم فارغ التحصیلی افسران نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) گفت: «ما اجازه نمی‌دهیم نیروهای سازمان HTS [حیات تحریر الشام] یا ارتش جدید سوریه وارد منطقه جنوب دمشق شوند».

مردم سوریه در واکنش به این اظهارات به خیابان ها ریخته و تظاهرات نمودند.

اسرائیل کاتز، وزیر جنگ اسرائیل، روز سه‌شنبه اعلام کرد که برای آرام کردن جنوب سوریه، نیروی هوایی به ‌عنوان بخشی از سیاست های جدید ما به سایت‌هایی در آن منطقه با قدرت حمله کرده است.

ارییل کاهانا، تحلیلگر مسائل دیپلماتیک روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم»، دلایلی را فاش کرد که چرا بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم تروریستی اسرائیل اعلام کرده است که این رژیم اجازه نخواهد داد که نظامیان تحریر الشام یا ارتش جدید سوریه وارد منطقه جنوب این کشور شامل قنیطره، درعا و سویدا شوند که توسط ارتش اشغالگر رژیم اشغال شده و به دنبال غیر نظامی کردن کامل آن است.

کاهانا گفت که یکی از دلایل آن این است که "تنش‌ها و خصومت‌های داخلی سوریه بین فرقه‌ها به طور حتم فوران می‌کند، همچنین تنفر ساختاری از رژیم تروریستی اسرائیل، حتی اگر سوریه در حال حاضر ساکت است، سرانجام خود را نشان خواهد داد.

او افزود: اولین نگرانی این است که احمد الشرع (رئیس جمهور موقت سوریه و سرکرده تحریر الشام) ممکن است به گفته خودش واقعا قصد حمله به اسرائیل را ندارد، نتواند قدرتی قوی از دمشق که با دست قوی سوریه را اداره می‌کند برای مدت طولانی حفظ کند، یعنی اگر مسلحین ضد اسرائیلی شروع به کار کنند و نیرو‌های ارتش اسرائیل را در مرز به چالش بکشند، مطمئن نیستیم که بتواند علیه آنها اقدام کند.

این روزنامه صهیونیستی ادعا کرد که سوریه عملا به یک کشور نگهبان رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه تبدیل شده و دشمنی رئیس جمهور ترکیه با صهیونیست‌ها قابل کتمان نیست. همین مسئله دومین منبع نگرانی رژیم تروریستی اسرائیل است زیرا اردوغان در طول جنگ ادعا کرد که روزی خواهد رسید که نیروهایش با رژیم اسرائیل مقابله خواهند کرد.

این روزنامه صهیونیستی مدعی شد: به‌نظر می‌رسد برای جلوگیری از چنین تحولی از قبل، هدف نتانیاهو غیرنظامی کردن منطقه‌ای است که می‌تواند در آن رویارویی رخ دهد، به هر حال، ممکن است یک بلوک شبه‌نظامی تحت حمایت ترکیه نیز وجود داشته باشد که اسرائیل را به چالش بکشد، زیرا خلع سلاح اردوغان یک گام پیشگیرانه است.

به نوشته این روزنامه، نتانیاهو روز گذشته حمایت خود را از جوامع مختلف در مناطقی که نام برد، به ویژه دروزی‌ها را گسترش داد با این ادعا که رژیم تروریستی اسرائیل در حال توسعه روابط مدنی سالم با آنها است.

نویسنده این گزارش در پایان گفت: به همین دلایل، نتانیاهو خواستار جلوگیری از گسترش تسلیحات در منطقه نزدیک به اسرائیل شد.

تاکنون هیچ واکنش رسمی از سوی دولت موقت سوریه به اظهارات نتانیاهو داده نشده است، در حالی که فعالان سوری در شبکه‌های اجتماعی خواستار تظاهرات برای رد اظهارات نتانیاهو و خواستار از توقف حملات رژیم تروریستی در جنوب سوریه و خروج از سرزمین‌های تحت اشغال آن شدند.[1]

پیش از این سه شنبه شب، ارتش رژیم صهیونیستی منطقه جنتا در شرق لبنان را بمباران کرد. به گفته وزارت بهداشت لبنان، دو نفر کشته و سه نفر زخمی شدند.

اسرائیل به نقض بی‌وقفه آتش‌بس لبنان ادامه داده و با وجود پایان مهلت عقب‌نشینی، به اشغال جنوب این کشور ادامه می‌دهد.

جنبش مقاومت فلسطین (حماس) حملات اسرائیل به سوریه را به شدت محکوم کرد و آن را «حمله ای آشکار به حاکمیت سوریه» و «تداوم سیاست قلدری رژیم اشغالگر صهیونیستی علیه ملت‌های عرب» خواند.

در این بیانیه آمده است: ما از کشورهای عربی و مسلمان و همچنین سازمان ملل می‌خواهیم که مسئولیت خود را در قبال جنایات فزاینده صهیونیست‌ها بر عهده بگیرند.

این گروه مستقر در غزه از جامعه بین المللی و نهادهای سازمان ملل خواست تا حملات اسرائیل را محکوم کنند و رهبران این رژیم را به عنوان جنایتکاران جنگی به دلیل جنایات مکرر و نقض قوانین بین المللی محاکمه کنند.

در سراسر سوریه، هزاران نفر در اعتراض به مداخله خارجی، به دنبال اظهارات تحریک آمیز نتانیاهو، به خیابان ها آمدند.

تظاهرکنندگان در میدان الکرامه در شهر مرکزی سویدا با اکثریت دروزی ها گرد هم آمدند تا مخالفت خود را به ویژه با درخواست اخیر نتانیاهو برای «غیر نظامی کردن» جنوب سوریه اعلام کنند.

تظاهرکنندگان شعار می‌دادند: «از سویدا تا قامشلو، و از درعا تا ادلب... سوریه متعلق به سوری‌ها است».

این تظاهرات جوامع مختلف از جمله شهروندان سنی، مسیحی، دروزی و کرد را متحد کرد و موضعی جمعی در برابر فشارها و اشغال‌های خارجی به‌ویژه از سوی ترکیه و رژیم اسرائیل به نمایش گذاشت.

معترضان به شدت نسبت به نتانیاهو و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه ابراز تنفر و انزجار کردند و تأکید نمود ند که آنها نماینده منافع مردم سوریه نیستند.

آنها خواستار همبستگی میان تمامی جوامع سوری شدند و تأکید کردند که همه شهروندان، صرف نظر از وابستگی‌های مذهبی‌شان، «با یک تاریخ واحد و هویتی جدایی‌ناپذیر که با شهروندی در جغرافیای کشور نشان داده شده است، متحد شده‌اند».

تظاهرکنندگان از حاکمان کنونی دمشق خواستند که موضعی قاطع در برابر مداخلات خارجی اتخاذ کنند و از حاکمیت ملی حمایت کنند.

این تظاهرات همبستگی،همچنین در قنیطره برگزار شد، جایی که ساکنان آن اظهارات نتانیاهو را به عنوان نشانه ای از قصد اسرائیل برای تکه تکه کردن خاک سوریه محکوم کردند.

معترضان در قنیطره تظاهرات خود را پاسخی مستقیم به اشغال مستمر اسرائیل توصیف کردند و خواستار فشار بین المللی برای اطمینان از پایبندی اسرائیل به توافقنامه سال 1974 با سوریه شدند.[2]

با ادامه تظاهرات، تظاهرکنندگان در قنیطره با برافراشتن بنرهایی به ترویج «وحدت سوریه» و تقبیح تفرقه پرداختند و این پیام را یادآور شدند که این سرزمین به ساکنان آن تعلق دارد.

به همین ترتیب، شهر حلب شاهد تجمع مردمی در میدان سعدالله الجابیری در اعتراض به اظهارات اخیر نتانیاهو بود.

ده‌ها معترض نیز در مقابل دفتر سازمان ملل در دمشق تجمع کردند و اظهارات نتانیاهو و نقض حاکمیت سوریه توسط اسرائیل را محکوم کردند.

این اعتراضات پس از آن صورت گرفت که نتانیاهو خواستار «غیره‌ نظامی‌ سازی کامل» جنوب سوریه شد که نشان از حضور نظامی طولانی‌مدت اسرائیل در این منطقه، به‌ویژه در اطراف جبل الشیخ استراتژیک و منطقه حائل در قنیطره، درعا و سویدا داشت.

خبرگزاری دولتی عربی سوریه (سانا) در 25 فوریه گزارش داد: اتحادیه های کارگری، فعالیت های حرفه ای و مدنی روز سه شنبه در تظاهرات گسترده ای در میدان الکرامه شهر سویدا شرکت کردند تا اظهارات اخیر اسرائیل و مداخله آن در امور داخلی سوریه را رد و محکوم کنند.

نیو عرب گزارش داد که تظاهرات علیه بیانیه نتانیاهو نیز در خان ارنابه در استان قنیطره و نوا و بصره الشام در استان درعا در 24 فوریه برگزار شد. خان ارنابه در منطقه حائل در امتداد مرز جولان قرار دارد. بصره الشام یک شهرداری کلیدی در استان درعا است، زیرا زادگاه احمد العوده، یکی از چهره های کلیدی شورشیان سوری است که همچنان به ایفای نقش مرکزی خود در جنوب سوریه ادامه می دهد.

نتانیاهو گفته است که اسرائیل «اجازه نمی‌دهد» نیروهای وابسته به حیاط تحریر الشام یا ارتش جدید سوریه وارد منطقه جنوب دمشق شوند.

روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت گزارش داد که تل آویو اجرای استراتژی «ورود به جنوب سوریه و کنترل» منطقه را آغاز کرده است.

نیروهای اسرائیلی بخش‌های وسیعی از منطقه حائل تحت نظارت سازمان ملل در خاک سوریه را که بر اساس توافقنامه آتش‌بس در سال 1974 پس از سقوط دولت بشار اسد در دسامبر ایجاد شد، اشغال کردند.

پس از سقوط، ارتش اسرائیل حملات هوایی را علیه تأسیسات، تأسیسات و زرادخانه‌های نظامی متعلق به ارتش منحل‌شده سوریه آغاز کرده است.[3]

در مجموع، به نظر می رسد که اظهارات نتانیاهو، سیاست در حال توسعه اسرائیل را در قبال دولت جدید دمشق ترسیم می کند. هنگامی که رژیم اسد در 8 دسامبر سقوط کرد، اسرائیل نیروهای خود را به منطقه حائل در بلندی‌های جولان منتقل کرد که شامل منطقه‌ای در امتداد خطوط آتش‌بس 1974 است. نیروهای اسرائیلی همچنین قله کوه هرمون را که قله آن در کنترل سوریه بود تصرف کردند. از آن زمان، ارتش اسرائیل حملات زمینی متعددی را برای مصادره سلاح هایی که آن را یک تهدید می داند، انجام داده است. ارتش اسرائیل 9 پست در منطقه مرزی ایجاد کرده است.

با توجه به اینکه نیروهای امنیتی جدید سوریه از سخت افزار نظامی متعارف چندانی برخوردار نیستند، مشخص نیست که میزان "غیرملیتاریزه" دقیقاً چه معنایی خواهد داشت. به عنوان مثال، تصاویر اخیر نیروهای دولت جدید در حال استقرار در شمال سوریه نشان می دهد که آنها از وانت بار استفاده می کنند.

گیدئون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل، در بیانیه 24 فوریه خود از سوریه خواست تا یک سیستم فدرال داشته باشد و به "سبک زندگی" اقوام و گروه های مختلف سوریه احترام بگذارد. وی گفت که دولت فعلی در مسیر درستی قرار ندارد. آنها نه تنها فراگیر نیستند، بلکه از علویان انتقام می گیرند. آنها به کردها آسیب می رسانند. ما امنیت مرزهای خود را به خطر نمی اندازیم. حماس و PIJ [جهاد اسلامی فلسطین] در سوریه دنبال ایجاد جبهه دیگری علیه اسرائیل در آنجا هستند تا اقدامات عملیاتی خود را آغاز کنند.

جمعه: 10 / 12 / 1403- 29 شعبان 1446- 28 فوریه 2025


[1] - ادعای اسرائیل هیوم درباره دلایل نتانیاهو برای خلع سلاح جنوب سوریه. باشگاه خبرنگاران جوان: دوشنبه 6 اسفند ماه 1403/ ۱۵:۱۴. کد خبر: ۸۹۱۸۲۸۴.

[2] - با سقوط دولت بشار اسد، سوریه در شرایط بحرانی قرار گرفته است و این موضوع باعث شده تا کابینه رژیم صهیونیستی دست به اشغال و تصرف مناطقی از خاک سوریه بزند که در واقع با این کار توافق ۱۹۷۴ بین سوریه و اسرائیل را بر هم زده است به طوری که نتانیاهو رسما توافقنامه جدایی با سوریه مربوط به سال ۱۹۷۴ را باطل اعلام کرد. حدود 50 سال گذشته قطعنامه ای در شورای امنیت برای آتش بس بین اسرائیل و سوریه صادر شد اما با سقوط دولت سوریه گویا این توافق نیز از سمت طرف رژیم صهیونیستی بر هم زده شده است به طوری که نخست وزیر رژیم صهیونیستی رسما اعلام کرد که قطعنامه 1974 دیگر اعتباری ندارد رژیم صهیونیستی و دور جدیدی از تحرکات را در سوریه آغاز کرده است.

توافق ۱۹۷۴ سوریه و اسرائیل چیست؟

در ۳۱ مه ۱۹۷۴ قطعنامه ۳۵۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد بین اسرائیل و سوریه، آتش‌بس اعلام کرد و از آن هنگام، نیروهای عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد به عنوان نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد در بلندی‌های جولان حضور دارند و بر حفظ آتش‌بس میان سوریه و اسرائیل نظارت می کنند. نتانیاهو مدعی شد توافق آتش‌بس ۱۹۷۴ دیگر معتبر نیست و ارتش اسرائیل برای تضمین امنیت مرزها و کنترل منطقه حایل با سوریه وارد عمل شده است.

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی سقوط نظام حاکم بر سوریه از سوی تروریست‌ها را فرصتی جدید و بسیار مهم برای رژیم صهیونیستی توصیف و در عین حال اعلام کرد که توافق آتش‌بس سال ۱۹۷۴ با سوریه فروپاشیده است! به نقل از الجزیره، «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با حضور در یکی از مواضع واقع در اطراف مرزهای سرزمین‌های اشغالی و سوریه گفت: امروز روزی فراموش‌نشدنی در تاریخ خاورمیانه است. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی ادامه داد: ما به هیچ قدرت متخاصمی اجازه نخواهیم داد که در مرزهایمان مستقر شود. سقوط نظام اسد فرصتی جدید و بسیار مهم برای «اسرائیل» است، اما این موضوع بدون خطر نیز نیست. نتانیاهو ادامه داد: تحولات سوریه را از نزدیک دنبال می‌کنیم و هر آنچه برای دفاع از مرزها و تضمین امنیتمان لازم باشد انجام خواهیم داد. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی گفت: به ارتش دستور داده‌ام که کنترل منطقه حایل با سوریه و مواضع فرماندهی مجاور آن را به دست بگیرد. توافق آتش‌بس سال ۱۹۷۴ از هم فروپاشیده و نظامیان سوری مواضع خود را ترک کرده‌اند. «اسرائیل کاتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد: نیروهایمان را در منطقه حایل با سوریه برای حمایت از اسرائیلی‌ها در ارتقاعات جولان مستقر کرده‌ایم. رسانه‌های رژیم صهیونیستی اعلام کردند که ارتش این رژیم، منطقه حرمون سوریه را به اشغال خود درآورده است. از سوی دیگر نتانیاهو رسما از دستور به ارتش رژیم صهیونیستی برای اشغال بخش‌هایی از خاک سوریه که آن را منطقه حائل خواند، خبر داد.همچنین با فروپاشی نظام بشار اسد، ارتش رژیم اسرائیل با پیشروی در داخل اراضی سوریه منطقه جبل‌الشیخ در مرز با سوریه را به اشغال خود در آورد.

3- Netanyahu’s Plan to ‘Demilitarize’ Syria. Kayhan .ir. Translator and author: Asadollah Afshar. Publish Date: Wednesday 26 February 2025. News ID: 137364



ارسال توسط افشار

احیا و بازگشت مجدد داعش؛ خطر تهدید امنیتی

اسدالله افشار

حمید الشطری، رئیس سرویس اطلاعات ملی عراق می‌گوید بغداد پیام‌های مستقیمی به دمشق درباره تهدیدات امنیتی ایجاد شده توسط هسته‌های داعش در مناطق بیابانی سوریه علیه عراق ارسال کرده است.

شاطری در جلسه کنفرانس گفتگوی بغداد اظهار داشت که وقایع اخیر در سوریه نقطه عطفی در منطقه است. وی ابراز امیدواری کرد که با وجود برخی نگرانی‌ها در مورد حضور گروه‌های مسلح و مکان‌های درگیری در منطقه، این امر به تقویت ثبات کمک کند.

در ماه دسامبر، شبه نظامیان حیات تحریر الشام (HTS)، شاخه داعش، قدرت را در دمشق به دست گرفتند و دولت بشار اسد، رئیس جمهور سابق سوریه را پس از 14 سال جنگ سرنگون کردند. ابومحمد الجولانی، رهبر گروه تروریستی داعش، معاون سابق ابوبکر البغدادی، رهبر فقید داعش، ماه گذشته خود را به عنوان رئیس جمهور سوریه منصوب کرد.

شطری افزود:اتفاقات و حوادث عراق و سوریه ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و آنچه در سوریه اتفاق می‌افتد مستقیماً بر عراق تأثیر می‌گذارد و بالعکس؛ و عراق پیام‌های امنیتی روشنی را درباره تهدیدات برخی گروه‌های افراطی به سوریه ارسال کرده است، زیرا عراق در دوره گذشته از گسیل بمب‌گذاران انتحاری و مواد مخدر به آن سوی مرزها آسیب دیده است.

شطری تصریح کرد: عراق برای مبارزه با گروه های تروریستی داعش اهمیت ویژه ای قائل است، زیرا هنوز هسته های وابسته به این گروه ها در مناطقی مانند صحرای حمص و شام وجود دارد.

وی خاطرنشان کرد: حدود 30 هزار آواره در اردوگاه های سوریه از 60 ملیت و همچنین 9 هزار داعشی در زندان های تحت کنترل شبه نظامیان کردهای دموکراتیک سوریه در استان حسکه در شمال شرق کشور نگهداری می شوند.

وی خاطرنشان کرد: هم اکنون 9 هزار داعشی در زندان ها و بازداشتگاه های استان حسکه در شمال شرق سوریه نگهداری می شوند که از این تعداد 2000 نفر عراقی هستند.

شطری گفت: ما می خواهیم بدانیم که دولت جدید سوریه چگونه با این موضوع برخورد خواهد کرد.

وی همچنین از تسلیحاتی که پس از سقوط دولت بشار اسد به دست برخی گروه‌های شبه‌نظامی مانند داعش می‌افتد، ابراز نگرانی کرد.

در ماه‌های اخیر، عراق شهروندان خود را که در زندان‌های حسکه از جمله اردوگاه الهول، جایی که بسیاری از اعضای خانواده داعش سال‌ها در آن بازداشت بودند، بازگردانده است.[1]

گفتنی است، در ابتدای سال ۲۰۲۲ میلادی نیز تروریست‌های داعش در یک حمله گسترده به زندان «الصناعه» تلاش کردند تا زندانیان را آزاد کنند که در این میان درگیری شدید به مدت یک هفته رخ داد؛ در آن درگیری‌ها طبق آمار کردهای سوریه، ۳۷۴ تروریست داعشی از جمله ۱۷۴ زندانی و همچنین ۱۱۷ شبه‌نظامی کُرد کشته شدند و در نهایت ۴۰۰ داعشی توانستند فرار کنند. در آن زمان نیز منابع بسیاری از همکاری آمریکا برای فرار تروریست‌های داعش سخن گفتند. در ۱۸ بهمن 1401 نیز حدود ۲۰ زندانی داعشی پس اززلزله ویرانگردر شمال‌غرب سوریه،موفق به فراراززندان «راجو»درنزدیکی مرز ترکیه شدند.

کارشناسان یکی از دلایل قدرت‌یابی نسبی بقایای گروه تروریستی داعش درمناطق شرق سوریه و عملیات‌های تروریستی ماه‌های اخیر را به فرار عناصر داعش از زندان‌ها مربوط می‌دانند؛ زندان‌هایی که در کنترل شبه‌نظامیان کُرد و ائتلاف آمریکایی است. داعش طی ماه اخیر چندین حمله خونین علیه نیروهای ارتش سوریه داشته است، به‌طوری که در یک مورد در تاریخ ۲۰ مرداد، اتوبوس حامل نظامیان ارتش سوریه در کمین داعش گیر افتاد و ۳۲ نظامی سوری کشته شدند.[2]

در 11 فوریه، قاسم الاعرجی، مشاور امنیت ملی عراق، تأکید کرد که «اردوگاه الهل باید تخلیه شود».

در ژانویه، پارلمان عراق یک قانون بحث برانگیز عفو را تصویب کرد که می‌تواند منجر به آزادی هزاران زندانی شود که بین سال‌های 2004 تا 2018 برای القاعده و داعش جنگیده‌اند!

رونوشت این قانون نشان می‌دهد که افرادی که به جرم تروریسم مجرم شناخته می‌شوند، در صورتی که ادعا کنند اعتراف تحت فشار گرفته شده است، می‌توانند درخواست محاکمه مجدد کنند.

قانونگذاران تخمین می زنند که حداقل 30000 زندانی فرصت محاکمه مجدد را خواهند داشت.

قانون عفو ​​توسط رهبران جامعه ایزدی عراق به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا می‌ترسند این آزادی به موج جدیدی از خشونت علیه آنها کمک کند.

داعش در سال 2014 علیه اقلیت مذهبی ایزدی در منطقه سنجار عراق نسل کشی کرد. هزاران مرد ایزدی قتل عام شدند، در حالی که زنان و دختران جوان آنها توسط این گروه افراطی به عنوان برده جنسی گرفته شدند.

صدها هزار نفر به زور از خانه ها و زمین های خود در سنجار اخراج شدند. بسیاری از آنها 10 سال بعد در کمپ های پناهندگان در اقلیم کردستان عراق در چادرها زندگی می کنند.[3]

خبرگزاری المعلومه عراق به نقل از منابع آگاه که نخواستند نامشان فاش شود، ماه گذشته گزارش داد که تروریست های داعش در حدود 12 منطقه در سوریه فعال هستند.

این منابع ادامه دادند که تقریباً نیمی از سلاح‌های مورد استفاده تروریست‌های داعش ساخت آمریکا است و این نشان می‌دهد که افراط‌گرایان مخفیانه مسلح می‌شوند.

آنها همچنین تأکید کردند که تروریست های داعش آزادانه در مناطق وسیعی از سوریه در حال تردد هستند و نیروهای اشغالگر آمریکایی هیچ اقدامی برای هدف قرار دادن آنها انجام نمی دهند.

از سالها قبل مشخص بود که رویکرد کنونی در برابر زندانیان داعشی و بدون هیچ گونه محاکمه، و نگهداری از آن ها توسط نیروهای با کمترین امکانات باعث ایجاد یک بمب ساعتی شده است. جامعه بین المللی مسئولیتی روشن در برابر ایجاد ناامنی توسط زندانیان داعشی دارد اما باید در مورد راه حلی طولانی درازمدت هم به صورت جدی اقدام نمود. در همان حال تبدیل شدن آن از یک کمپین نظامی از سال ۲۰۱۹ به نیرویی که اقدامات ضد تهاجمی و ضد تروریسم را با هم ترکیب کرده، پیچیدگی مأموریت آن را بیشتر نموده و نیازمند سرمایه گذاری عمیق منابع است. اما ائتلاف مبارزه با داعش حضور خود را کمتر کرده است و راه را برای نفوذ بیشتر داعش بازتر کرده و این موضوع اخیراً روشن شده است.

در همان سال( 1400 و 1402) حمله به زندان حسکه، زنگ بیدار باش برای جامعه بین المللی زده شد اما شاهد بیداری این جامعه نبودیم ای کاش جامعه بین المللی می دانست که رها کردن اتباعش،آنهم در شرایط سخت در کمپ های سوریه و عراق، نه‌تنها نقض تعهدات بین المللی آنها است بلکه فشار بی حدی روی دوش کشورهایی قرار می دهد که امکانات ضعیف برای مقابله با چنین چالش هایی دارند. این مسئله باعث ایجاد تهدیدهای امنیتی چشمگیر و بزرگی در آینده خواهد شد.

امروز بیش از گذشته بسیار حیاتی است که جامعه بین المللی نیاز جدی برای در پیش گرفتن رویکردی برای تعامل با خانواده‌های وابسته به جنگجویان تروریست را درک کند و تمایل سیاسی خود را برای بازگرداندن اتباع کشورهای خارجی به ویژه کودکانی که مسئول اعمال مسئول اعمال والدینشان نیستند نشان دهد. باید برنامه جامع و کاملی، برخلاف برنامه کنونی، در پروژه بازگرداندن این افراد تهیه شود که در آن مسئله محاکمه، بازپروری و بازگرداندن این افراد به جامعه گنجانده شود و تیمی متشکل از فعالان اجتماعی، روانشناسان، پلیس و عوامل امنیتی و سایر کارشناسان در آن حضور داشته باشند. همچنین اعضای جوامعی که قراراست این افراد درآنها حضور داشته باشند باید حضوریابند. ممکن است برخی از این افراد که بازگردانده می‌شوندخطرتهدید امنیتی داشته باشند اما بایدکشورهایی که استرداد اعضای داعشی و خانواده‌های آنها را مدیریت می کنند به این مسئله نیز رسیدگی نمایند نه اینکه آنها را در کمپ هایی که احتمال فرار آنها وجود دارد رها سازند و کار خود را تمام شده تلقی نمایند.

شرایط امروز منطقه غرب آسیا و خاورمیانه با توجه به تحولات اخیرش از گذشته حساس تر و بحرانی تر و چالش برانگیزتر شده است که اگر با هوشمندی با آن برخورد نشود بطور قطع آتش این سهل انگاری دامن همه کشورهای دنیا را خواهد گرفت و امنیت بین المللی دچار مخاطره جدی خواهد شد تا دیرنشده باید فکرچاره بود و نسبت به این بحران که مسبب آن آمریکا و صهیونیزم بین الملل و تروئیکای اروپایی می باشد اقدام عملی نمود و این اقدام بر دوش سازمان ها و مجامع بی خاصیت بین المللی است که تا امروز دراین خصوص کوتاهی کرده اند و به مسئولیت ذاتی خود عمل نکرده اند.

مسلماتنها راه برای بازگرداندن ثبات به سوریه و مهار داعش، برگزاری یک گفت‌وگوی فراگیر ملی است که به قطعنامه 2254 شورای امنیت که در سال 2015 ارائه شد و طرح صلح را برای این کشور ارائه می‌کند، پایبند باشد. لازم به ذکر است که سایر کشورهای عربی از جمله مصر، اردن، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در دیدار 2024 خود از این موضع حمایت کردند. [4]

چهارشنبه: 8 / 12 / 1403- 27 شعبان 1446- 26 فوریه 2025


[1] - در شهریور ماه 1402 فرار گسترده تروریست‌های وحشی داعش از زندانی تحت کنترل شبه‌نظامیان کُرد سوریه (وابسته به آمریکا)، موجب اعلام حالت آماده‌باش گردید. در واکنش به این اتفاق، منبعی امنیتی در عراق گفته است، آمریکا با فراری دادن تروریست‌های داعش از زندانی در سوریه، در پی تکرار سناریوی زندان «ابوغریب» در عراق است! مدتی است که کارشناسان امنیتی به‌ویژه کارشناسان عراقی که نگران احیا و گسترش مجدد داعش در کشور خود هستند، نسبت به خطر زندان‌ها و اردوگاه‌هایی که داعشی‌ها و بستگان‌شان در آنها زندگی می‌کنند هشدار می‌دهند؛ زندان‌ها و اردوگاه‌هایی که توسط نیروهای کُردی وابسته به آمریکا اداره می‌شوند؛ آمریکایی که خود یکی از پدرخوانده‌های داعش و از عوامل اصلی «ساخت و راه‌اندازی داعش» است. طبق گزارش‌های متعدد، منابع خبری در شمال‌شرق سوریه از فرار تروریست‌های داعش از زندان خبر داده‌اند. اتفاقی که طی دو سال گذشته چند باری رخ داده و موجب شده است تا این گروهک تروریستی جان تازه‌ای بگیرد. تروریست‌های داعش که هنوز تعداد آنها مشخص نیست، از زندان «الصناعه» در شهر الحسکه فراری داده شده‌اند و در ادامه شبه‌نظامیان کُرد (از متحدان آمریکا در سوریه) که کنترل این زندان را در دارند، حالت فوق‌العاده اعلام کرده‌اند. درپی این اتفاق، یک منبع امنیتی عراقی به وبگاه المعلومه گفت که فرار تروریست‌های داعش و فرماندهان‌شان از زندان‌های سوریه از سال‌های گذشته تاکنون تحت اشراف مستقیم نیروهای آمریکایی صورت می‌گیرد. او که نامش فاش نشده است، افزود: «فرار زندانیان از زندان‌های الحسکه و غویران با طرح و برنامه آمریکا و با اجرای شبه‌نظامیان قسد صورت می‌گیرد؛ فراریان به‌طور عمده از فرماندهان بلندپایه داعش هستند که بسیاری از آنها حکم اعدام دارند. این منبع امنیتی عراقی تأکید کرد که آمریکا از تروریست‌های داعش برای ناآرام کردن مناطق شرق سوریه و حمله به نظامیان ارتش سوریه بهره می‌برد. او فرار عناصر داعش از زندان‌های سوریه را به فرار تروریست‌های القاعده از زندان ابوغریب در تیرماه ۱۳۹۲ تشبیه کرد؛ تروریست‌هایی که هسته اولیه داعش را در سوریه و عراق بنا گذاشتند. در آن برهه با حمله گروه القاعده به دو زندان امنیتی مهم عراق، ابوغریب و تاجی در نزدیکی بغداد حدود ۶۰۰ نفر از زندانیان موفق به فرار از این زندان‌ها شدند.

[2] - آمریکا صدها داعشی را از زندان حسکه فراری داد. کیهان: ۰۶ شهريورماه ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۷- کد خبر: 272010.

3- Iraq Warns Syrian Rulers About Daesh Resurgence. . Kayhan .ir. Translator and author: Asadollah Afshar. Publish Date: Wednesday 26 February 2025

[4]- آمریکا گروه تروریستی داعش را ایجاد کرد و به آن کمک کرد تا در سال 2014 حکومت ترور و ویرانی خود را در سوریه و عراق آغاز کند.

در سال 2017، حیدر العبادی، نخست وزیر سابق عراق، رسماً پیروزی بر این گروه را اعلام کرد.یگان های حشد الشعبی عراق که با نام حشدالشعبی نیز شناخته می شوند، نقش مهمی در آزادسازی مناطق تحت کنترل داعش در این کشور داشتند.در اواخر سال 2019، دولت سوریه و متحدانش نیز این گروه را شکست دادند.بقایای این گروه همچنان حملات تروریستی پراکنده ای را در هر دو کشور عربی همسایه انجام می دهند.



ارسال توسط افشار

اشغالگران متجاوز در سوریه لگد مال خواهند شد

اسدالله افشار

درپی تحولات اخیر سوریه، ارتش رژیم صهیونیستی با سو استفاده از شرایط خاص امنیتی حاکم دست به حملات گسترده به خاک سوریه زده و برای اولین بار از زمان جنگ اکتبر ۱۹۷۳ وارد خاک این کشور شده و شهر‌های بعث و حضر در استان قنیطره سوریه را اشغال کرده و به سمت شهر درعا حرکت کرده ونیز بخش های از سویدا را تصرف کرده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیرجانی رژیم صهیونیستی روز یکشنبه 5 اسفند ماه( 23 فوریه) بیان داشت که جنوب سوریه باید غیرنظامی باشد و اسرائیل حضور نیروهای هیئت تحریر الشام یا هر گروه وابسته به حکومت جدید سوریه را در جنوب این کشور تحمل نخواهد کرد.

این سخنان نتانیاهو، خشم ساکنان مناطق جنوبی سوریه را در پی داشت. اهالی مناطق بصری الشام، عتمان، نوی، جباب، داعل، انخل و الحراک در استان درعا و مناطقی در استان قنیطره طی ساعات اخیر با برگزاری تجمعی اعتراضی، سخنان نخست وزیر اسرائیل را محکوم کرده و خواستار خروج نظامیان صهیونیست از خاک سوریه شدند.

علاوه بر استان‌های قنیطره و درعا، شهر سویداء نیز شاهد تجمع سوری‌ها بوده است. ساکنان شهر سویداء با تجمع در میدان الکرامه، اعتراض خود را به سخنان نتانیاهو و حضور نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در خاک سوریه اعلام کردند.

با توجه به سخنان نتانیاهو هزاران نفر از مردم سوریه روز دوشنبه 24 فوریه( 6 اسفند ماه) در استان قنیطره در جنوب غربی سوریه تظاهرات کردند تا نارضایتی عمیق خود را از حضور نیروهای اشغالگر اسرائیل در قله جبل الشیخ و در منطقه به اصطلاح "حائل" در داخل بلندی‌های جولان اشغالی سوریه ابراز کنند.

این تظاهرات در شهرهای مدینه السلام و خان ​​ارنابه برگزار شد و شرکت کنندگان در آن شعارهایی علیه بنیامین نتانیاهو نخست وزیرتحت تعقیب اسرائیل و رژیم اشغالگر تل آویو سر دادند. آنها اعتراض خود را به استقرار غیرقانونی نظامیان اسرائیلی در جنوب سوریه اعلام کردند و به شدت سیاست های تجاوزکارانه رژیم جعلی غاصب نسل کش صهیونیستی علیه سوریه را محکوم کردند.

معترضان با فریاد«اسرائیل، ازسوریه برو بیرون»، خواستارخروج کامل نیروهای اشغالگراسرائیل ازجنوب سوریه شدند.

قرار است روز سه شنبه راهپیمایی های بیشتری در شهر«جاسم» و سایر نقاط استان «درعا» در محکومیت شدید مداخله خارجی در امور داخلی سوریه و نقض حاکمیت ملی سوریه برگزار شود.

استان درعا (به عربی: محافظه درعا)، نام استانی در کشور جمهوری عربی سوریه است. این استان در جنوب کشور واقع است. این استان، از شمال به استان ریف دمشق، از جنوب به کشور اردن، از مغرب به استان قنیطره و از مشرق به استان سویداء محدود شده‌است. استان درعا منطقه‌ای بیابانی است که به سهل حوران معروف است. مساحت این استان در حدود ۳۷۳۰ کیلومتر مربع می‌باشد.

منطقه باستانی درعا که دشت معروف 'حوران' نیز در آن قرار دارد، با ۳ هزار و ۷۳۰ کیلومتر یکی از ۱۴ استان سوریه است که با توجه به مساحت کم آن بیش از یک میلیون نفر از جمعیت ۲۲ میلیونی سوریه را در خود جای داده و با توجه به فاصله کمتر از ۵۰ کیلومتری آن با دمشق از مناطق پرجمعیت این کشور به شمار می رود و شهر 'بصری شام' و آنفی تئاتر باستانی بصری شام در این استان قرار دارد.

راهبردی بودن موقعیت جغرافیایی درعا در طول تاریخ، وجود برخی تاسیسات نظامی سوریه در این منطقه به جهت نزدیکی با سرزمینهای اشغالی به منظور مقابله احتمالی با تجاوزات آن، وجود یکی از مناطق آزاد اقتصادی در این استان، شهرک صنعتی و هم مرز بودن آن با اردن به عنوان دروازه تجارت این کشور با اروپا با بزرگراه ترانزیت مهم متصل به 'حلب' در شمال سوریه به عنوان یکی از منابع درآمد اقتصاد این کشور و اردن موجب شده تا درعا به یکی از مناطق مهم سوریه تبدیل شود.

استان درعا یکی از استانهای مهم و راهبردی سوریه محسوب می شود که منطقه ای راهبردی برای حامیان تروریستها برای وارد کردن سلاح به داخل سوریه از طریق اردن محسوب می شد.

این شهر از حیث نزدیکی به جاده های استراتژیک و راهبردی در جنوب غربی سوریه دارای اهمیت زیادی است. تسلط بر این شهر به مثابه درهم شکستن توطئه ضد سوریه است.

سازمان دهندگان این راهپیمایی گفتند که تجمعات آتی بر رد کامل مداخله در مسائل داخلی کشور سوریه و همچنین احترام کامل به تمامیت ارضی و استقلال تصمیم گیری آن متمرکز خواهد بود.

این تظاهرات اعتراضی به خاطر آن صورت می گیرد که نتانیاهو روز یکشنبه گفته است که نیروهای این رژیم سفاک متجاوز آدم کش در اجلاس جبل الشیخ که رژیم صهیونیستی آن را هرمون می نامد[1] و منطقه امنیتی مجاور آن؛ حضور نظامی خواهند داشت.

جبل الشیخ مجموعه عظیمی از قله های کوه پوشیده از برف است که بر فراز مرز سوریه و لبنان برافراشته است.

این شهر مشرف به حومه دمشق و همچنین بلندی‌های جولان تحت اشغال اسرائیل است که اسرائیل در جنگ شش روزه سال 1967 از سوریه تصرف کرد.

این جبل الشیخ مرتفع‌ترین نقطه‌ منطقه است که بر لبنان، سوریه، اردن و فلسطین اشراف دارد. وقتی رسانه‌های حامی تحریرالشام، سیرک زندان صیدنایا را از آنتن الجزیره به افکار عمومی جهان القاء می‌کردند، اسرائیل در حال پیشروی‌های جغرافیایی و تاریخی خود برای تصرف این کوه سوق‌الجیشی بود!

نتانیاهو در مراسم فارغ‌التحصیلی از دوره افسری در شهر هولون، در جنوب تل‌آویو، گفت: نیروهای نظامی اسرائیل برای محافظت از شهرک‌های ما و خنثی کردن هرگونه تهدیدی دربالای کوه هرمون و منطقه حائل به طور نامحدود باقی خواهند ماند.

وی ازدولت جدید سوریه خواست تا «غیر نظامی‌سازی کامل» جنوب سوریه از جمله استان‌های قنیطره، درعا و سویدا را اجرا کند.

نتانیاهو این جنایتکار بین المللی همچنین گفت که اسرائیل «اجازه نمی‌دهد» نیروهای وابسته به حیاط تحریر الشام یا ارتش جدید سوریه وارد منطقه جنوب دمشق شوند.

تأکید قبائل سوری بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و دفاع از یکپارچگی آن

قبایل سوری در جنوب سوریه اعلام کردند که «اظهارات تهاجمی» نتانیاهو را رد می کنند.

آنها در بیانیه ای اعلام کردند: ما فرزندان طوایف جنوب سوریه با آگاهی و مسئولیت کامل بیانیه های تجاوزکارانه صادر شده توسط نتانیاهو را دنبال می کنیم که وحدت سوریه، سرزمین و مردم آن را هدف قرار داده و به دنبال ایجاد اختلاف بین اقوام و قبائل آن است.

قبائل سوری«هرگونه دخالت رژیم صهیونیستی در امور سوریه» را رد کرده و بر«وفاداری مطلق به کشور واحد سوریه» تأکید دارند و خواستار«همبستگی ملی میان همه اقوام» مردم سوریه می باشند.

دراین بیانیه برحاکمیت کامل سوریه برتمامی اراضی خود ازجمله جولان اشغالی تأکید شده و اشغال سرزمین‌های عربی توسط اسرائیل اقدامی غیرقانونی عنوان گشته است که با گذشت زمان تغییر نخواهد کرد.

ما قبایل جنوب سوریه تأکید می کنیم که تلاش های نتانیاهو و امثال او برای فتنه انگیزی بوده و بخش جدایی ناپذیری از سوریه یکپارچه هستیم و هر گونه برنامه خارجی که هدف آن تضعیف وحدت ما باشد را رد می کنیم. ما به سرزمین خود وفادار خواهیم ماند و به تصمیم ملی خود پایبند خواهیم بود و با تمام توان از هویت سوری خود دفاع خواهیم کرد.

نیروهای اشغالگر اسرائیل پس از سقوط دولت اسد در دسامبر سال گذشته، جنوب سوریه را در نوردیدند و از منطقه غیرنظامی شده عبور کردند و اشغال غیرقانونی چندین دهه خود را در این کشور گسترش دادند.

تل آویو از آن زمان به گسترش اشغال خود در سوریه ادامه داده و ساخت حداقل هفت پایگاه نظامی دائمی در منطقه جنوبی این کشور را آغاز کرده است. رژیم جعلی صهیونی گفته است که حضور اشغالگرانه آنان در سوریه نامحدود خواهد بود.

دراولین هفته‌های تهاجم اسرائیل به جنوب- که شامل حملات هوایی گسترده برای از بین بردن زیر ساخت‌های نظامی دولت سابق سوریه بود - نیروهای اسرائیلی تعدادی شهرک و روستا را محاصره کردند و خواستار تسلیم همه سلاح‌ها شدند. درنشست گفت‌وگوی22 فوریه استان قنیطره درجنوب سوریه برلزوم حفظ وحدت کشور،آزادسازی بلندی‌های جولان اشغالی از اسرائیل و مقاومت در برابر تهاجمات اسرائیل به اراضی دیگر سوریه تأکید شد.

یک جناح تازه تأسیس مقاومت سوریه که خود را جبهه مقاومت اسلامی در سوریه (IRFS) می نامد، مسئولیت حمله تیراندازی در 31 ژانویه علیه نیروهای اشغالگر در قنیطره را بر عهده گرفت.[2]

دلیل تشدید تحرکات اشغالگرانه رژیم صهیونیستی در سراسر سوریه

«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه فرامنطقه‌ای رأی‌الیوم و تحلیلگر شناخته شده فلسطینی، مقاله جدید خود را به تشدید تحرکات اشغالگرانه رژیم صهیونیستی در سراسر سوریه به ویژه جنوب این کشور اختصاص داده و نوشت: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر می‌خواهد شکست‌های خود در نوار غزه و کرانه باختری را با تشدید اشغالگری در جنوب لبنان و جنوب سوریه تحت حمایت آمریکا و دولت دونالد ترامپ بپوشاند.

عبدالباری عطوان تاکید کرد: رژیم صهیونیستی بعد از تثبیت اشغالگری خود در 5 منطقه راهبردی در جنوب لبنان با نقض توافق آتش بس، اکنون همه تلاش خود را متمرکز بر تکرار همین سناریو در جنوب سوریه کرده است؛ زیرا اطمینان دارد که حداقل در حال حاضر کسی در سوریه نیست که مقابل این رژیم بایستد.

همان گونه که در یادداشت مذکور مطرح گردید نتانیاهو در سخنان خود در مراسم فارغ التحصیلی یک دوره افسری ارتش رژیم صهیونیستی خواستار خلع سلاح دولت سوریه در همه مناطق جنوب این کشور از قنیطره تا سویداء و سپس کل استان درعا شد و بار دیگر تأکید کرد که نیروهای خود را از مناطق حائل به ویژه کوه حرمون در سوریه خارج نخواهد کرد.[3]

بر اساس یادداشت عطوان، نتانیاهو با حمایت مستقیم ترامپ و مشاوران صهیونیست او، به دنبال اجرای این توطئه بوده و فروپاشی وضعیت رسمی اعراب را فرصتی طلایی برای تحقق این نقشه‌های توسعه طلبانه می‌بیند. اما خطرناک‌ترین قسمت این پروژه، کاشتن بذر اختلاف میان جامعه اقلیت دروزی[4] با سایر گروه‌های مردمی سوریه است؛ دروزی‌هایی که تعلق تاریخی و ایدئولوژیک به ملت عربی سوریه دارند.

از نگاه این تحلیل گر معروف عرب؛ رژیم صهیونیستی تلاش دارد دروزی‌ها را از هویت عربی آنها جدا کرده و به این اقلیت، هویت صهیونیستی بدهد و آنها را همچون نگهبانی، مسئول محافظت از مرزهای اراضی اشغال شده توسط اسرائیل کند.

عطوان در این یادداشت می نویسد: بزرگترین خطری که جامعه شریف دروزی را در طول تاریخ خود تهدید می‌کند، هرگز از جانب اعراب و مسلمانان نبوده؛ بلکه رژیم صهیونیستی به نمایندگی از غرب همواره توطئه‌هایی علیه دروزی‌ها طراحی کرده است. بارزترین دلیل در این زمینه نمادهای ملی دروزی هستند که در برابر صهیونیست‌ها ایستادند و در رأس آنها سلطان پاشا الاطرش[5] و کمال جنبلاط[6] قرار دارند که ضد پروژه صهیونیسم جنگیدند.

در ادامه این یادداشت آمده است: به نظر می‌رسد که دولت جدید سوریه همچنان به سیاست سکوت در برابر هرگونه تجاوز و اشغالگری رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داد؛ همانطور که ابومحمد جولانی گفت که سوریه مرکز هیچگونه جنگ یا تقابلی با هیچ یک از کشورها و طرف‌های همسایه نیست. در واقع منظور او رژیم صهیونیستی بود و علنا تاکید کرد که نمی‌خواهد با این رژیم بجنگد؛ حتی اگر صهیونیست‌ها همچنان قصد ادامه تجاوز و اشغالگری در سوریه را داشته باشند. [7]

این تحلیل گر برجسته عرب بدرستی اعتقاد دارد؛ سکوت در برابر این نقشه‌های استعماری رژیم صهیونیستی در سوریه و لبنان و هرکشور عربی دیگری و عدم مقابله با آن، اوج خیانت و تبانی تلقی می‌شود و هیچ بهانه‌ای برای آن پذیرفته نیست؛ زیرا اراضی عربی مقدس بوده و دفاع از آن برای هر عرب مسلمانی واجب است. ما در نوار غزه، کرانه باختری، جنوب لبنان و یمن نمونه و الگویی از مقاومت در برابر اشغالگری داریم و مطمئن هستیم که ملت غیور سوریه هم لحظه‌ای در مقابله با این استکبار و اشغالگری رژیم متجاوز اسرائیل تردید نخواهند کرد.

عطوان فلسطینی در پایان مقاله خود به زیبایی اشاره می کند که: سوریه‌ای که ما می‌شناسیم، همان سوریه‌ای است که در تمام جنگ‌های اعراب علیه رژیم غاصب صهیونیستی و برای دفاع از شرافت مقدسات و کرامت امت اسلامی شرکت کرد و هزاران شهید را در این راه داد و بارها در محاصره سنگین گرسنگی از سوی دشمنان قرار گرفت، اما تسلیم نشد.

رهبرمعظم انقلاب اسلامی روز چهارشنبه 12 دی ماه سال جاری در آستانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دیدار خانواده شهید سردار قاسم سلیمانی و جمعی از خانواده‌های«شهیدان مدافع حرم و شهیدان مقاومت»، استمرار حضور اشغالگران متجاوز در سوریه را ناممکن دانستند و گفتند: سوریه متعلق به مردم سوریه است و متعرضان به خاک سوریه، بدون تردید روزی در مقابل قدرت جوانان غیور سوری مجبور به عقب‌نشینی خواهند شد. متجاوز باید ازخاک متعلق به یک ملت خارج شود و گرنه او را اخراج می‌کنند؛ بنابراین پایگاه های آمریکایی هم حتماً در زیر لگد جوانان سوری پایمال خواهد شد.[8]

سه شنبه: 7 / 12 / 1403- 26 شعبان 1446- 25 فوریه 2025


[1] - کوه هرمون یا جبل‌الشیخ (به انگلیسی: Mount Hermon) با ارتفاع ۲۸۱۴ متر، یک رشته‌کوه عظیم در خاورمیانه و در مرز لبنان، اسرائیل و سوریه است. قله آن بلندترین کوه سوریه است و در دامنه جنوب غربی آن، بلندترین نقطه بلندی‌های جولان تحت اشغال اسرائیل با ارتفاع ۲۲۲۴ متر قرار دارد.دامنه جنوبی آن که دارای پیست‌های اسکی می‌باشد، مشرف به منطقه اشغال شده بلندی‌های جولان توسط اسرائیل است و نیروهای سازمان ملل متحد در ارتفاعات کوه مستقر هستند. کوه هرمون یکی از کوه‌های بزرگ غرب خاورمیانه است و منطقه‌ای راهبردی محسوب می‌شود. این رشته‌کوه سطحی بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر مربع را تشکیل می‌دهد که ۷۰ کیلومتر مربع آن در اشغال اسرائیل است و قسمت عمده منطقه اشغالی در جنگ شش‌روزه سال ۱۹۶۷ و قسمتی دیگر در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ به تصرف درآمده است. رشته‌کوه هرمون به طول ۲۵ کیلومتر در امتداد مرز سوریه و لبنان و در جهت جنوب غربی-شمال شرقی کشیده شده است. در جنوب، این کوهستان به بلندی‌های جولان که توسط اسرائیل ضمیمه شده، ختم می‌شود و در شمال شرقی به رشته‌کوه لبنان شرقی می‌پیوندد. به دلیل ارتفاع زیاد، کوه هرمون در دامنه غربی خود بارش قابل توجهی را جمع‌آوری می‌کند که به منابع مختلف آب می‌رسد. در ضلع جنوبی و غربی آن، سه سرچشمه رود اردن به نام‌های حاصبیانی، دان و بانیاس (که به آن رود حرمون نیز می‌گویند) قرار دارند. این کوه عمدتاً از سنگ آهک و سنگ‌های آتشفشانی تشکیل شده است. با ارتفاع ۲۸۱۴ متر از سطح دریا، هرمون با سه قله خود بر مناظر اطراف تسلط دارد. بیش از ۱۸۰۰ متر از این کوه چندین ماه در سال پوشیده از برف است، به همین دلیل به عنوان «کوه پیرمرد» یا «کوه برف» نیز شناخته می‌شود. بلندترین نقطه بلندی‌های جولان تحت کنترل اسرائیل در ارتفاع ۲۲۲۴ متری، حدود ۱۱٫۵ کیلومتری جنوب-جنوب غربی قله هرمون قرار دارد.

2- Thousands of Syrians Protest ‘Aggressive’ Netanyahu Plan. Kayhan .ir. Translator and author: Asadollah Afshar. Publish Date Tuesday 25 February 2025

[3] - نتانیاهو با وقاحت تمام، حاکمان جدید سوریه را تهدید کرد که در صورت انجام هر تحرکی از سوی آنها، اسرائیل پاسخی قوی خواهد داد و وجود هیچ گونه نیروهای وابسته به دولت جدید سوریه یا ارتش و یا هیئت تحریرالشام را در جنوب سوریه تحمل نمی‌کند. روشن است که نتانیاهو که اکنون ارتفاعات جولان را به اراضی تحت اشغال رژیم صهیونیستی ضمیمه کرده، می‌خواهد با هموار کردن مسیر الحاق جنوب سوریه و جدا کردن کامل آن از کشور سوریه، طرح خود را برای اجرای پروژه قدیمی صهیونیست‌ها در گسترش اشغالگری در اراضی عربی اجرا کند.

[4] - دروزی ها یک اقلیت کوچک حدوداً یک میلیون و پانصد هزار نفری را تشکیل می دهند که عمدتاً در سوریه، لبنان، فلسطین و اردن حضور دارند. دروزی ها در سده ۱۱ میلادی از اسماعیلیه منشعب شدند و از مکاتب گنوسی و فلسفه نوافلاطونی تأثیر پذیرفته اند. آنها خود را موحد می دانند اما برخی ابهامات درباره آنها وجود دارد که باعث شده برخی مذاهب اسلامی دیگر، آیین دروزی و پیروان آن را به خروج از اسلام و بدعت گذاری در دین متهم سازد. مرحوم دهخدا معتقد بود که دروزی ها منسوب به فردی به نام محمدبن اسماعیل درزی، مکنی به ابوعبدﷲ، هستند. دهخدا می گوید که او ایرانی الاصل است و در اواخر سال ۴۰۷ هـ.ق وارد مصر شد و به خدمت الحاکم بأمراﷲ درآمد، بعضی ها معتقدند که از منطقه ای به نام درزیه یا ترزیه در استان فارس بوده و به مصر می رود و معتقد به الوهیت «حاکم بامرالله» ششمین خلیفه فاطمی بود. اندیشه های کلامی دروزی ها را ما به چند قسمت می توانیم تقسیم کنیم؛ یک بخش آن بخش متافیزیک اندیشه دروزی هاست که مبتنی بر اندیشه نوافلاطونی است. قسمت دوم آن به احکام فقهی و حقوقی برمی گردد که از طرف حاکم به مناسبت های مختلف صادر می شود. منظور از حاکم همان حاکم بامرالله است. «المنفرد بذاته» کتاب مقدس دروزی ها می باشد. دروزی ها مانند بسیاری از فرقه های گنوسی معتقد به تقسیم هستی به دو قسمت روحانی و جسمانی هستند و همین تقسیم روحانی را هم در بین انسان ها اعمال می کنند. می گویند افراد از نظر مذهبی به دو دسته روحانیون و جسمانیون تقسیم می شوند. از رهبران معاصر این فرقه که خیلی در جنگ های داخلی لبنان مهم بودند کمال جنبلاط پدر همین ولید جنبلاط رهبر فعلی دروزی هاست. یکی دیگر از آنها عدنان بشیر رشید است که رئیس و رابط دروزی ها در استرالیاست. همچنین سامی مکارم که با کمال جنبلاط در تألیف کتاب هایی که در دفاع از دروزی ها بوده مشارکت کرده است. بسیاری ازدروزی ها در اسرائیل شهروندی اسرائیل را دارند و برخی از آنها ارتباط نزدیکی با مراکز قدرت اسرائیل دارند.

[5] - سلطان الأطرش یکی از رهبران انقلاب بزرگ سوریه ضد قیمومت فرانسه بر سوریه در بین سال‌های ۱۹۲۵ - ۱۹۲۷ میلادی است.بعد از وارد شدن نیروهای انقلاب بزرگ عربی با فرماندهی فیصل یکم به دمشق در سال ۱۹۱۸م، از طرف رهبر مذکور این انقلاب، لقب پاشا به وی داده شد. پس از اینکه فرانسوی‌ها سوری‌ها را در جنگ میسلون شکست دادند، جنرال هانری گورو سوریه را در سال ۱۹۲۰ بر اساس طایفه و دین به شش دولت مستقل تقسیم کرد: دولت دمشق (۱۹۲۰)؛ دولت حلب (۱۹۲۰)؛ دولت العلویین (۱۹۲۰)؛ دولت لبنان بزرگ (۱۹۲۰)؛ جبل الدروز (۱۹۲۱)؛ سنجاق اسکندرون (۱۹۲۱).

[6] - کمال بن فؤاد بن نجیب بن سعید، معروف به کمال جنبلاط (۱۹۱۷۱۹۷۷) رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه و یکی از برجسته‌ترین رهبران دروزی در لبنان بود.پس از او پسرش، ولید جنبلاط (مرداد ۱۳۲۸/ اوت ۱۹۴۹)، جانشین وی شد. کمال جنبلاط در ۶ دسامبر ۱۹۱۷ در مختاره به دنیا آمد. دوره دبیرستان را در مدرسه عین طوره گذراند و در ۱۹۳۸ به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن در دو رشته جامعه‌شناسی و روان‌شناسی مدرک کارشناسی گرفت. پس از بازگشت به لبنان، وارد دانشگاه سن‌ژوزف شد و از آنجا لیسانس حقوق گرفت. کمال جنبلاط در ۱۳۲۱ ش/ ۱۹۴۲، به مدت یک سال، در دفتر امیل ادّه، رئیس‌جمهوری وقت لبنان، به وکالت پرداخت. کمال جنبلاط در دوران جوانی از ادّه، که طرفدار فرانسه بود حمایت کرد، اما بعدها با سیاست‌های ادّه مخالفت کرد و به بشاره خوری رئیس‌جمهوری اسبق آن کشور، گرایش یافت. کمال در ۱۳۲۲شمسی/ ۱۹۴۳ میلادی از منطقه شوف به نمایندگی مجلس ملی لبنان انتخاب شد. در ۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷ وزیر امور اقتصادی گردید و سپس وزیر کشور شد. او در این سمت به بسیاری از گروه‌های چریکی اجازه فعالیت داد و وقتی که آن سِمت را ترک کرد، دارای مشی کاملاً مخالفی با دولت بود. جنبلاط از ۱۳۲۲ ش/ ۱۹۴۳ چندین دوره متوالی به نمایندگی مجلس انتخاب گردید و از ۱۳۳۷ ش/ ۱۹۵۸ در هیئت دولت شرکت کرد و مسئولیتهای متعددی را به عهده گرفت و در ۱۳۴۸ ش/ ۱۹۶۹ بار دیگر وزیر کشور شد. حمایت او از مبارزان فلسطینی در پیکار با اسرائیل باعث شد تا سران ارتش لبنان و دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل آشکارا علیه وی برخیزند. فؤاد شهاب (۱۹۰۳۱۹۷۳)، رئیس‌جمهوری اسبق لبنان، از جمله مخالفان وی بود. کمال جنبلاط از مشی جمال عبدالناصر (رئیس‌جمهوری پیشین مصر) طرفداری می‌کرد و نیز حامی دوستی لبنان و مصر و سوریه با اتحاد شوروی بود. او در ۱۳۵۱ ش/ ۱۹۷۲ موفق به گرفتن جایزه صلح لبنان شد. کمال جنبلاط در ۱۳۲۸ ش/ ۱۹۴۹ حزب سوسیالیست ترقی‌خواه را با هدف انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، پایه‌گذاری کرد. جنبلاط، به سبب حمایت از ملی‌گرایی عربی و جنبش ملی آزادیبخش فلسطین در لبنان، از مهم‌ترین سیاستمداران تاریخ معاصر این کشور به‌شمار می‌آید. حزب سوسیالیست به رهبری کمال جنبلاط توانست نقش کم‌اهمیت جامعه دروزی را در لبنان تقویت کند. در ۱ می ۱۹۴۸، جنبلاط با می ارسلان، دختر شاهزاده شکیب ارسلان (یکی دیگر از خانواده‌های برجسته لبنان) بود، در ژنو ازدواج کرد. تنها فرزند خود، ولید جنبلاط، در تاریخ ۷ اوت ۱۹۴۹ متولد شد. آن‌ها هنگامی که والید سه ساله بودند، طلاق گرفتند. کمال جنبلاط به‌طور گسترده سخنرانی کرد و بیش از ۱۲۰۰ مقاله به زبان عربی و فرانسوی نوشت. او تحت تأثیر حرکت چپ اروپایی به عنوان یک ایدئال سوسیالیست توصیف شده‌است. او خاطرات خود را تحت عنوان من برای لبنان صحبت می‌کنم منتشر کرد. وی در اوج درگیریهای جنگ داخلی لبنان، در ۲۵ اسفند ۱۳۵۵/ ۱۶ مارس ۱۹۷۷، در مسیر بازگشت به خانه‌اش در مختاره، در منطقه شوف به قتل رسید.

[7] - عطوان؛ عبدالباری. توطئه صهیونیست‌ها علیه جامعه دروزی سوریه. خبرگزاری تسنیم: سه شنبه ۰۷ اسفند ماه ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۵ .

[8] - سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده سردار شهید قاسم سلیمانی و جمعی از خانواده‌های «شهیدان مدافع حرم و شهیدان مقاومت». خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری. چهارشنبه ۱۲ دی ماه ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۵- کد خبر 2004813.



ارسال توسط افشار

شهید نصرالله، در اوج عزّت و شکوه

اسدالله افشار

24 ساعت قبل از مراسم تشییع سید حسن نصرالله، خیابان های بیروت جلوه دیگری به خود گرفته بود. پرچم‌های لبنان و حزب‌الله در نقاط مختلف به اهتزازدرآمد، درحالی که عکس‌های عظیم رهبرفقید حزب‌الله و دیگر شهدای مقاومت، میدان‌ها و نمای ساختمان‌ها را با شعارها و پیام‌های ادای احترام تزیین کردند.

دیروز دنیا شاهد تشییع پیکر بزرگ ابرمردی بود که تعریف دیگری از زندگی و مرگ را به رخ جهانیان کشید. «سیدحسن نصرالله» را می گویم که در بیش از سه دهه هدایت و فرماندهی حزب الله لبنان مسیر تاریخ را دگرگون ساخت و نشان داد انسان تا کجا می تواند پرواز کند. او استکبار جهانی و صهیونیست های نسل کش و بسیاری از اهل باطل را در 30 سال گذشته مرعوب ساخته و به سازش و تسلیم وا داشت. این شهید بزرگوار و سایر همرزمان شهیدش از دلدادگان سالارکربلا بودند و به عشق شهید پرچم «هیهات منّا الذلّه» را برافراشتند تا این راه همچنان بدون رهرو باقی نماند.

روزیکشنبه 5 اسفند ماه( 23فوریه)، روزتشییع، سیل جمعیت مشتاقان این شهید عزیز و شهید سید هاشم صفی الدین جلوه خاصی به لبنان داده بود. دریای مردم آنقدر متراکم و زیبا و با شکوه بود که پرچم ها و تصاویر و پلاگاردها در آن محو شده بودند. آنچه توجه را به خود جلب کرد، تعداد بی سابقه شهروندانی بود که پنج ماه پس از درگذشت رهبر عزیزشان در سوگ از دست دادن او سوگوار بودند.

ورزشگاه کمیل شمعون(Camille Chamoun) به قلب این رویداد تبدیل شد و 80000 شرکت کننده داشت. آن سوی دیوارهای استادیوم، ده‌ها هزار نفر دیگر در خیابان‌ها ازدحام کردند. در حالی که مردم امیدوار بودند برای بار آخر و برای تجلیل در کنار تابوت نصرالله و معاونش سید هاشم صفی الدین باشند، کیلومترها صف دور استادیوم کشیده بودند. تجمعی که نه فقط لبنانی‌ها، حتی روزنامه تایمز اسرائیل، آن را «بزرگ‌ترین تشییع جنازه لبنان در دهه‌های اخیر» خوانده است. منابع لبنانی می‌گویند فقط از ساعت ۵ بامداد روز شنبه تا اواخراین روز، بیش از۵۰ هواپیما حامل شرکت‌کنندگان در مراسم تشییع درفرودگاه بین‌المللی رفیق الحریری به زمین نشستند. در حالی که هزاران نفر از حامیان و دوستداران مقاومت از ده‌ها کشور، از چند روز قبل خود را به بیروت رسانده بودند، در لبنان شمار زیادی از لبنانی‌ها از شهر‌های مختلف در میان برف و سرما، با پای پیاده خود را به بیروت رساندند.

علی داموش، یکی ازمسئولان حزب الله به خبرنگاران گفت که حدود 800 شخصیت از 65 کشور جهان علاوه بر هزاران نفر در مراسم تشییع جنازه شرکت کردند.

لازم به ذکر است آتش بس شکننده ای از 27 نوامبر در لبنان برقرار است و به ماه ها جنگ فرامرزی بین اسرائیل و حزب الله پایان داد که در ماه سپتامبر به یک درگیری تمام عیار تبدیل شد.

بر اساس توافق آتش بس، اسرائیل قرار بود تا 26 ژانویه به طور کامل از جنوب لبنان عقب نشینی کند، اما پس از خودداری رژیم صهیونیستی از اجرای این مهلت تا 18 فوریه تمدید شد.

ارتش اسرائیل روزسه شنبه30 بهمن ماه( 18 فوریه) ازشهرهای جنوبی لبنان عقب نشینی کرد، اما درپنج پاسگاه مرزی حضور نظامی خود را حفظ نمود.

رسانه های بین المللی: سیدحسن نصرالله؛ سمبل قدرت و دین

نیویورک‌تایمزتشییع بزرگ بیروت را حاوی این پیام حزب‌الله دانسته که«اگرچه رهبرانش کشته شده، خزانه‌هایش خالی شده، متحد سوری‌اش، بشار اسد، سرنگون شده، با این حال این گروه برقرار خواهد ماند».

نفیسه کوهنورد هم، خبرنگار معروف شبکه بی‌بی‌سی فارسی نیز نوشته است: «برگزاری مراسمی باشکوه که به‌دقت سازماندهی شده حزب‌الله می‌خواهد این پیام را بدهد که به رغم همه ضربه‌ها و از دست دادن رهبر و فرماندهانش، همچنان پا برجاست و طرفدارانش هنوز در میدان. پیامی که شرکت‌کنندگان در این مراسم هم گویا می‌خواهند به رسانه‌ها منتقل کنند.

آسوشیتدپرس هم نوشت: «حزب‌الله از حامیان خود خواسته در مراسم تشییع شرکت کنند تا نشان دهند این گروه با وجود تحمل ضربات شدید در طول جنگ ۱۴ ماهه با اسرائیل و کشته شدن بسیاری از مقام‌های ارشد سیاسی و نظامی آن، همچنان قدرتمند است.»

آلبرت کوستانیان، اقتصاددان و روزنامه‌نگار و مجری یکی از برنامه‌های سیاسی مهم تحت عنوان «چشم‌انداز ۲۰۳۰» در شرکت بین‌المللی رادیو و تلویزیون لبنان، در مصاحبه با فرانس ۲۴ درباره اهمیت نمادین و سیاسی مراسم تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله می‌گوید: «این مراسم عمدتاً از نظر حزب‌الله و حامیان آن نمادین است زیرا سیدحسن نصرالله فقط رهبر آنها نبود بلکه شخصیت کاریزماتیک بی‌نظیری محسوب می‌شد. از دید آنها وی سمبل قدرت و دین بود. او یک قدیس بود، سنت شیعی نقش مهمی را برای نماد‌های عرفانی قائل است.»

دیوید وود، تحلیلگر ارشد لبنانی در گروه بین‌المللی بحران به واشینگتن‌پست گفته است: «رهبران حزب‌الله امیدوارند جذابیت مردمی پایدارحزب را،به طوریکسان برای بازیگران داخلی وبین‌المللی، به‌رغم شکست‌های اخیر، به نمایش بگذارند.»

مراسم تشییع پیکر رهبران مقاومت در خارج از لبنان نیز برگزار شد که به نوشته واشنگتن‌پست این مراسم‌ها در عراق و یمن «بازتابی از محبوبیت نصرالله در خارج از کشور بود.»

علی فیاض، یکی از نمایندگان شاخه سیاسی حزب الله که در مراسم تشییع جنازه شرکت کرد، گفت: «این جمعیت انبوه تأیید می‌کند که حزب‌الله همچنان محبوب‌ترین حزب در سطح لبنان است، و در نتیجه، همه صحبت‌هایی که درباره ضعیف بودن یا تحقیر شدن حزب‌الله وجود دارد، بی‌جا است».

دبیرکل حزب‌الله: ما راه سید نصرالله را تا پایان ادامه خواهیم داد

دبیرکل حزب‌الله در سخنرانی خود در ورزشگاه کمیل شمعون گفت: «به نام برادرم، دوستم و مقتدایم سیدحسن نصرالله شما را خطاب قرار می‌دهم:‌ای شریف‌ترین مردم و وفادارترین مردم و عزیزترین مردم و‌ای کسانی که ما را سربلند کردید. امروز با عزیز دل رزمندگان و مردم و فقرا و مستضعفان روی زمین و فلسطینیان وداع می‌کنیم.»

او با اشاره به دبیرکل شهید حزب‌الله گفت که ما این امانت را حفظ می‌کنیم و در این خط به مسیرمان ادامه خواهیم داد و وصیتت را اجرا می‌کنیم. می‌خواهم با تو بیعت کنم و مردمت نیز می‌خواهند در همین مسیر با تو بیعت کنند. با این جمله با تو بیعت می‌کنیم که من بر این عهد می‌مانم‌ای نصرالله! دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت: «ما راه سید نصرالله را تا پایان ادامه خواهیم داد حتی اگر خانه‌های ما روی سرمان خراب شود و همه شهید شویم. ما به عهد خود با تو‌ای نصرالله پایبند هستیم و مسیر تو را تا شهادت ادامه خواهیم داد!»

نعیم قاسم گفت که این «اجتماع عظیم در تشییع پیکر شهید نصرالله نه فقط بی‌نظیر است، بلکه در طول تاریخ لبنان اتفاق نیفتاده است.» وی ادامه داد: «با یکدیگر خواهیم ماند و در کنار یکدیگر مقاومت خواهیم نمود، چرا که ما بر عهد خود با نصرالله باقی خواهیم ماند. این اجتماع نشان‌دهنده وحدت ملی و قومی و اسلامی است.» او یک بار دیگر هشدار داد: «باقی ماندن نظامیان صهیونیست در لبنان اشغالگری و تجاوز است. ادامه حملات هوایی به لبنان تجاوز است و اسرائیل نمی‌تواند این تجاوز‌ها را ادامه دهد. بدانید که مقاومت حضور دارد و ما ایمان داریم که پیروزی نهایی حتمی است. این پیروزی ممکن است طول بکشد، اما قطعاً محقق خواهد شد.»

شیخ قاسم با قدردانی از حضور گسترده مردم در این مراسم، اظهارداشت: بسیج توده‌ای امروز در تاریخ لبنان بی‌نظیر است. شما مردمی وفادار و سخاوتمند هستید. وی همچنین از اعضای زندانی حزب الله یاد کرد و قول داد: ما به اسرای خود درود می فرستیم و به آنها می گوییم که آنها را با صهیونیست ها رها نمی کنیم.

شیخ قاسم اسرائیل و متحدانش را محکوم کرد و تأکید کرد: ما با رژیم صهیونیستی و حامیان ظالم آن یعنی آمریکا که در مقابل غزه، فلسطین، لبنان، عراق و ایران ایستاده بودند، مقابله کردیم. وی علیرغم فشارهای بسیار زیاد، از قدرت و استقامت حزب الله تجلیل کرد و خاطرنشان نمود: «میزان فشارهای بر مقاومت، رزمندگان و پایگاه مردمی بی‌سابقه بود، اما از سوی دیگر، ایستادگی و استقامت مقاومت هم در این مسیر مبارزه پر فراز و نشیب در نوع خود بی نظیر و بی‌سابقه بود.

شیخ قاسم درباره آتش‌بس با اسرائیل هم چنین توضیح داد: ما با درخواست دشمن برای آتش‌بس موافقت کردیم زیرا هیچ علاقه‌ای به ادامه جنگ بدون پیش‌بینی سیاسی و نظامی نداشتیم.

وی افزود: نقطه قوت ما این است که بر اساس اصول خود با درخواست دشمن برای آتش بس موافقت کردیم. وی در ادامه با بیان اینکه «پیروزی اجتناب ناپذیر در راه است»، خاطرنشان کرد که اسرائیل قادر نخواهد بود آنچه را که از طریق جنگ به دست نیاورد، از طریق سیاست بدست آورد.

رهبرجدید حزب‌الله همچنین روزیکشنبه به اسرائیل هشدارداد که این گروه به دولت برای اطمینان از برقراری آتش‌بس اعتماد کرده است. او گفت، با این حال، اگر رژیم همچنان به نقض توافق ادامه دهد، ممکن است در روزهای بعد حزب الله مجبور به مداخله شود.

اسرائیل ماه ها پس از ترور نصرالله در یک حمله هوایی شدید در ماه سپتامبر، تلاش کرد لبنانی ها را از برگزاری مراسم تشییع جنازه عمومی برای نصرالله جلوگیری کند. در روز تشييع مراسم، جنگنده‌هاي رژيم صهیونیستی با ​​انجام عملیات رعب انگیز اقدام به شکستن ديوار صوتي بر بالای سر عزاداران نمودند و تلاش کردند نظم مراسم را بر هم زنند. جمعیت میلیونی محل مراسم را ترک نکردند و در ادامه مراسم شعار "مرگ بر اسرائیل" سر دادند. [1]

سحر العطار، یک عزادار که از دره بقاع لبنان برای تشییع جنازه سفر کرده است، گفت: «حتی اگر زیر گلوله هم قرار می‌گرفتیم» باز در مراسم خاکسپاری نصرالله شرکت می کردیم.

تارا اوگریدی، فعال ایرلندی، پرچم کشورش را به اهتزاز درآورد و گفت که به بیروت آمده است تا در کنار مردم لبنان و مقاومت آنها در برابر رژیم صهیونیستی که وحشیانه به بمباران جنوب لبنان ادامه می‌دهند، بایستد. او نصرالله را به مایکل کولینز انقلابی ایرلندی اوایل قرن بیستم تشبیه کرد.[2]

نصرالله از نگاه یک دوست قدیمی

آیت الله عباس کعبی نسب از روحانیون بانفوذ ایرانی و از اعضای شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری و از اساتید محترم دانشگاه است. او همچنین از دوستان دیرینه رهبرفقید حزب الله، سید حسن نصرالله است.

این روحانی 63 ساله در مصاحبه با تهران تایمز درباره اولین آشنایی خود با نصرالله، بینش خود از شخصیت نصرالله و دیدگاه خود در مورد آینده جنبش حزب الله لبنان پس از شهادت رهبر این حزب که در ماه سپتامبر طی یک حمله هوایی سنگین بی سابقه توسط اسرائیل ترور شد، صحبت کرد.

متن کامل این مصاحبه را در زیر می‌خوانید:

اولین بار چه زمانی با مرحوم نصرالله آشنا شدید و رابطه شما با ایشان چگونه شکل گرفت؟

اوایل سال 1361 به لبنان سفر کردم. از آن زمان به بعد هر روز با شهید نصرالله در ارتباط بودم. می توانم بگویم که با ایشان، شهید سید عباس موسوی و همه افرادی که بعداً بنیانگذار حزب الله شدند، ارتباط نزدیک داشتم. ما حتی قبل از اینکه حزب الله رسما به عنوان یک سازمان مقاومت در لبنان تأسیس شود، دوست شدیم. تا حدود یک سال قبل از شهادتش، مرتب او را می دیدم، کمکش می کردم و ارتباط مستمر با او برقرار می کردم. من چندین بار در سال به لبنان سفر می‌کردم و همچنین روابط محکمی با کل حزب‌الله داشتم.

در طول سال‌ها متوجه شدم که یکی از عناصر اصلی فداکاری شهید نصرالله، بی‌ثباتی ایشان با ولایت فقیه و اعتقاد راسخ ایشان به فقیه، چه در تئوری و چه در عمل است. وی در سن 22 سالگی از امام خمینی (ره) مجوز کامل دریافت فرائض دینی را دریافت کرد و همچنین با امام خامنه ای ارتباط بسیار نزدیک و مستمر داشت. علاوه بر این، او ارتباطات گسترده ای با شبکه مقاومت در سراسر منطقه و حتی با مبارزان آزادی در سراسر جهان برقرار کرد.

به نظر شما مرحوم نصرالله چگونه به جنبش مقاومت در لبنان و سراسر منطقه کمک کرد؟

شهید سید حسن نصرالله جذابیتی عمیق و کم نظیر برای طیف وسیعی از مردم امت اسلامی و مبارزان آزادی در سراسر جهان داشت. شخصیت او فراتر از کاریزما بود. هر کس به سخنان او گوش فرا می داد و یا با او وقت می گذراند، به حضور روحانی و نورانی او جلب می شد، مگر اینکه دل هایشان از نفرت و دشمنی نسبت به انسانیت پر می شد. مردم به طور طبیعی جذب شهید نصرالله شدند. سخنرانی‌ها، احساسات صمیمانه‌اش، تحلیل‌های دقیق و واقع‌بینانه‌اش و دیدگاه‌های آینده‌نگر او- حتی پیش ‌بینی‌هایش درباره شهادت خودش- باعث جهانی شدن پیام مقاومت شد.

شهید نصرالله فراتر از شخصیت عمومی و فعالیت های علمی خود، یک استراتژیست نظامی استثنایی بود. او نقشی محوری در برنامه ریزی و اجرای عملیات نظامی گسترده علیه اشغالگران صهیونیست ایفا کرد که مهمترین آن در جنگ سال 2006 موسوم به جنگ جولای بود که منجر به پیروزی حزب الله شد. علاوه بر این، او یک سیاستمدار عملگرا و بسیار ماهر با بینش روشن بود که به تثبیت قدرت حزب الله و لبنان در مذاکرات سیاسی کمک کرد. نقش تعیین کننده او در تامین حقوق لبنان در میادین گازی مشترک با رژیم صهیونیستی مشهود بود.

یکی دیگر از جنبه های قابل توجه شخصیت شهید نصرالله فداکاری او در مبارزه با ظلم، عدالت خواهی و حمایت از مستضعفین و مستضعفان بود. رویکرد او به اسلام اجتماعی و ایجاد شبکه گسترده ای از حامیان حزب الله موسوم به جمهوری مقاومت یکی از مهم ترین کمک های او بود. امروز حتی اعضای عادی حزب الله لبنان می توانند به سرعت در داخل سازمان به سمت های رهبری پیش بروند. جامعه حزب الله بر پایبندی به مقاومت، عدالت، قدرت، همبستگی و تأمین منافع ملی و منطقه ای لبنان و امت اسلامی بنا شده است.

به نظر شما آینده حزب الله چه خواهد بود؟

اگرچه شهادت شهید نصرالله ضربه ای بود، اما حزب الله لبنان به سرعت ساختار سیاسی و نظامی خود را بازسازی کرد. امروز روحیه شهید سید حسن نصرالله زنده شده است. حجت الاسلام والمسلمین آقای نعیم قاسم عملاً در هر دو حوزه نظامی و سیاسی در حال ادامه کار شهید نصرالله است. او همچنین دارای قابلیت های سیاسی و نظامی قابل توجه و همچنین کاریزما است. تشییع پیکر شهید نصرالله همچنین نشان دهنده نقطه عطف تاریخی در تاریخ مقاومت چه در سطح منطقه ای و چه در سطح بین المللی است. مبارزان آزادی و جنبش های مقاومت در سراسر منطقه و نسل جدید از روح شهید نصرالله الهام خواهند گرفت.

رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا بدون شک در تلاش است تا نفوذ شهید نصرالله را از بین ببرد. با این حال، روحیه مقاومتی که او از آن دفاع می کرد به یک مکتب فکری پویا و همیشه در حال رشد تبدیل شده است. نسل‌ها از سخنان، فداکاری، روحیه و میراث شهید نصرالله الهام گرفته‌اند و این نیروها در نهایت رژیم صهیونیستی را سرنگون خواهند کرد.

حزب الله لبنان از نظر ساختاری، استراتژیک و از نظر نیروی انسانی، لجستیکی و توان نظامی به سازمانی خودکفا تبدیل شده است. این کشور چنان ریشه های عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دفاعی پیدا کرده است که اکنون از دولت لبنان، مردم لبنان و نیروهای مسلح لبنان جدایی ناپذیر است. شهید نصرالله این به هم پیوستگی را «مثلث طلایی» ارتش، مردم و مقاومت می دانست. رژيم صهيونيستي و آمريكا با شكاف دادن بين ارتش، مردم و نهضت مقاومت، سعي در شكستن اين مثلث دارند. با این حال، استراتژی حزب الله پس از شهادت شهید نصرالله، تقویت و حفظ این پیوند حیاتی است. این مثلث طلایی انسجام و قدرت درونی حزب الله را فراهم می کند و می توان گفت که آن را شکست ناپذیر می کند.[3]

شهید نصرالله، اکنون در اوج عزّت

رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تاریخی روز یکشنبه 5 اسفند ماه خود به مناسبت برگزاری مراسم تشییع و تدفین مجاهد کبیر شهید سیّدحسن نصرالله و همچنین سیّدهاشم صفیّ‌الدّین به تجلیل از این دو شهید بزرگ مقاومت پرداخته و تأکید کردند: دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت.

رهبر انقلاب نصرالله را فرمانده پیشتاز مقاومت در منطقه توصیف کردند و گفتند که اکنون در اوج افتخار قرار دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: روح و راه نصرالله هر روز با شکوه‌تر می‌درخشد و راه را برای پیروانش روشن می‌کند.

همچنین نام نیک و چهره درخشان صفی الدین، یاران نزدیک و جزء جدایی ناپذیر رهبری مقاومت در لبنان، ستاره درخشانی در تاریخ این منطقه است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رحمت خداوند و بندگان صالحش را براین دوشخصیت بزرگوارو دیگر رزمندگان غیور و فداکار که اخیراً به شهادت رسیده‌اند و بر همه شهدای اسلام، مسئلت کردند.

تجلیل مقام معظم رهبری از شهید سید حسن نصرالله بسیار دقیق و هوشمندانه بیان شده است و این توصیف صاحب نظران، کارشناسان و تحلیل گران را هدایت می کند که اذعان دارند شهید سید حسن نصرالله؛ رسانه ای مستقل و قدرتمند، سیاست‌مداری باهوش، فرمانده‌ای دلاور، خطیبی سخن‌ور، صادق، شجاع، متواضع، بلند نظر، ناصر خلق و نصیر ولایت بود.

جان کلام این که؛ مراسم باشکوه وداع با شهید سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفی‌الدین هم حرکت عاطفی باید تلقی شود وهم می توان آن را نوعی فراخوان به یک حرکت بزرگ سیاسی و اجتماعی تشبیه نمود که پیام‌های مهم داخلی و خارجی به همراه دارد. به تعبیر درست و صحیح یکی از صاحب نظران؛ مقاومت یک نیروی سیاسی و اجتماعی است که نقشی تعیین‌کننده‌ در آینده لبنان خواهد داشت و البته باید اذعان داشت مقاومت تنها یک مفهوم سیاسی نیست، بلکه به جزئی از هویت ملی و فرهنگی مردم لبنان تبدیل شده است.[4]

دوشنبه: 6 / 12 / 1403- 25 شعبان 1446- 24 فوریه 2025


1- Zarfam. Soheila. At the pinnacle of glory. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Sunday :February 23, 2025 - 22:28

[2]- مایکل کولینز (۱۶ اکتبر ۱۸۹۰ تا ۲۲ اوت ۱۹۲۲) رهبر انقلابی، وزیر دارایی، رئیس اداره اطلاعات IRA و عضو گروه ایرلندی در مباحثات و بستن قرارداد انگلیس-ایرلند و رئیس ارتش ملی ایرلند بود. وی در جریان جنگ داخلی ایرلند در ۲۲ اوت ۱۹۲۲ به ضرب گلوله کشته شد. وی از سوی بسیاری از جناح‌های درگیر در ایرلند به عنوان بانی ایرلند جدید شناخته می‌شود. در سال ۱۹۹۶ فیلمی با موضوع زندگی مبارزاتی وی توسط نیل جردن ساخته شد. این فیلم در سال ۱۳۸۶ توسط شبکه ۱ ایران، برنامه سینما ۱، دوبله و پخش شده‌است.

3- Nasrallah through the eyes of an old friend. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Sunday :February 23, 2025 - 22:21

[4] - علیزاده؛ مرتضی. زنده باد مقاومت. وطن امروز: دوشنبه 6 اسفند ماه 1403- کد خبر: ۴۰۲۰۱۶.



ارسال توسط افشار

هدف استراتژیک ایران؛ امنیت مشترک و صلح پایدار در منطقه

اسدالله افشار

پس از 16 ماه جنگ افروزی بی امان در غزه و لبنان، اسرائیل همچنان به دنبال خشونت و ضرب و شتم است. اما به نظر می رسد این بار با کمک یکی از حامی ترین دولت های اسرائیل در تاریخ اخیر آمریکا، رژیم صهیونیستی می خواهد با حمله به سایت های هسته ای ایران گامی بسیار خطرناک تر بردارد.

گزارش‌های اخیر رسانه‌های غربی، به‌ویژه وال استریت ژورنال و واشنگتن پست، برنامه‌های ادعایی آمریکا و اسرائیل برای هدف قرار دادن سایت‌های هسته‌ای ایران در سال جاری را فاش کرده‌اند.

این با یک سری تهدیدات تهاجمی از سوی مقامات برجسته ایالات متحده و اسرائیل مطابقت دارد.

مایک والتز، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، مکرراً این شعار که بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است، تکرار کرده است: «همه گزینه‌ها روی میز هستند».

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، جنایتکار جنگی تحت تعقیب، با گستاخی قصد خود را برای «تمام کردن کار» علیه ایران اعلام کرده است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهورجانی تروریستی آمریکا، سخنان تحریک‌آمیزمتعددی را در باره «محوکردن» و «بمباران جهنمی از ایران» بیان کرده است.

وی همچنین تأکید کرده است که ایران باید برنامه هسته ای خود را کنار بگذارد!

یادداشت اخیر ترامپ اوج دیکتاتوری و خودشیفتگی او می باشد و مواضع گستاخانه اش در خصوص ایران که اظهار داشته است در نوع خود حکایت از خوی استکباری پرغرور مغرورانه وی است. او می گوید ضمن بازگرداندن فشارحداکثری علیه ایران، با هدف "جلوگیری از توسعه سلاح های هسته ای و موشکی ایران، به دنبال اعمال تحریم های اقتصادی سختگیرانه علیه صادرات نفت ایران، با هدف به صفر رساندن آنها می باشد.

این دستورالعمل همچنین خواستار لغو معافیت‌های تحریمی شده است که موجب رکود اقتصادی ایران می‌شود و همچنین به دنبال منزوی کردن ایران در سطح جهانی است که بر روابط ما با کشورهای همسایه تأثیر می‌گذارد.

برخی از تحلیلگران معتقدند که هدف از این اقدامات تشویق ایران برای آمدن به میز مذاکره با ترامپ است.

در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که استراتژی ترامپ ابتدا اعمال فشار بر ایران است و اگر این کار منجر به تبعیت نشد، متوسل به اقدام نظامی می‌شود و خاطرنشان می‌کنند که مقاومت در برابر زورگویی او انتخاب صحیح تهران است.

مقاومت تهران در برابر فشار

ایران به صراحت اعلام کرده است که حاضر به مذاکره تحت فشار نیست. مسعود پزشکیان، رئیس جمهور و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، هر دو به صراحت اعلام کرده اند که تهران در برابر تهدیدهای خارجی سر تعظیم فرود نخواهد آورد.

مقام‌های کشور بار دیگر تأکید کرده‌اند که با وجود اینکه به دنبال جنگ نیستند، امنیت ملی خود را بالاتر از همه چیز می‌دانند و آماده مقابله با هر تهدیدی هستند.

سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران اخیراً اعلام کرد: اگر امنیت ایران به خطر بیفتد، امنیت کل منطقه جنوب غرب آسیا، عاملان ناامنی و حامیان آنها مختل شده و شاهد آرامش نخواهند بود.

سرلشکر باقری در جمع خبرنگاران در رزمایش پیامبر اعظم 19 سپاه با تأکید بر اینکه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در اوج آمادگی قرار دارند، گفت: در صورت هرگونه اشتباه دشمن، آرامش رژیم صهیونیستی و کسانی که در تجهیز و برنامه ریزی عملیاتی آن مشارکت نمایند؛ به خطر خواهد افتاد.

وی با اشاره به حمله اکتبر 2024 رژیم صهیونیستی و شکست آن، تصریح کرد: پدافند هوایی ایران در بالاترین سطح آمادگی قرار دارد و هرگونه آسیب جزئی به طور کامل ترمیم خواهد شد.

باقری افزود: نیروهای ایرانی برای عملیات دفاعی و تهاجمی آمادگی کامل دارند و تولید موشک بدون وقفه با کمیت و کیفیت بسیار بالا ادامه دارد.

اظهارات سردار عالی رتبه پس از هشدار سردار امیرعلی حاجی زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه مبنی بر پاسخ ویرانگر به دنبال هرگونه حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران، بیان شد. وی تأکید نموده آتشی که ما در منطقه شعله‌ور می‌کنیم در مقیاس و وسعت، غیرقابل اندازه‌گیری خواهد بود.

عملیات های قبلی ایران؛ با قدرت به نمایش گذاشته شد

سال گذشته، ایران در پاسخ به تجاوزات اسرائیل، عملیات « وعده صادق 1 و 2» را انجام داد و قدرت و عزم تهران را به نمایش گذاشت.

عملیلت وعده صادق1 در آوریل 2024 اولین حمله مستقیم ایران به مواضع اسرائیل در اراضی اشغالی بود که تأسیسات نظامی این رژیم تروریستی نسل کش را هدف قرار داد.

عملیات« وعده صادق2 » در اکتبر 2024، انجام شد. در این عملیات حدود200 موشک بالستیک بود که پایگاه‌های هوایی اسرائیل و مناطق نزدیک تل آویو را هدف قرارداد و توانایی ایران برای حمله به اهداف از پیش تعیین شده را که در دفاع از حاکمیت خود بود نشان ‌داد.

تجاوز به ایران به ضرر همه است

مقامات و فرماندهان ایرانی بارها قول داده اند که در صورت وقوع جنگ بزرگتر، واکنش کشور سریع و قاطع خواهد بود.

آنها همچنین اشاره کرده اند که پیامدهای جنگ علیه ایران به کل غرب آسیا تسری خواهد یافت و این امر غیرقابل اجتناب می باشد.

ایران از سامانه‌های موشکی پیشرفته گرفته تا نیروهای نظامی آموزش‌دیده،ازابزارها و قابلیت‌های قابل توجهی برخوردار است که هنوز از آنها استفاده نکرده است.

با این حال، هیچ کس به طور قطع نمی داند که نقشه ایران دقیقا چیست و جهنمی که فرماندهان ایرانی برای آمریکا و صهیونیزم برپا خواهند کرد چگونه خواهد بود?

از نگاه تحلیل گران در کشورهای عربی و ترکیه، این باور رو به افزایش است که جنگ بین ایران و اسرائیل نه تنها هیچ برنده ای نخواهد داشت، بلکه این چنین درگیری ها می تواند منجر به فرار سرمایه و خسارات اقتصادی در سراسر منطقه شود.

برخی صاحب نظران؛ ایران را به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار میدان می دانند که می تواند اوضاع بحرانی در منطقه را مدیریت کند و اشتباه محاسباتی آمریکا و رژیم صهیونی را که به این فکر آن ها را واداشته است که اگر ایران مهار شود، تجاوزاسرائیل ممکن است با واکنش ضعیف یا عدم واکنش ایران مواجه شود؛ گوشزد و تأکید نموده اند؛ ایران از منافع ملی و از تمامیت ارضی مقدس خود دفاع و در این خصوص هرگز نه کوتاه خواهد آمد و نه مماشات خواهد کرد و نه سهل انگارانه با آن مواجه خواهد شد. [1]

بدون شک از نگاه مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران، صاحب نظران و تحلیل گران:

1- قدرت ایران در منطقه امنیت سازاست؛

2- بحران های منطقه ای باید با گفت وگوی واقعی درون منطقه ای حل شود؛

3- ایران دست دوستی و برادری خود را به سوی همه کشورهای منطقه به ویژه همسایگان دراز می کند؛

4-ایران مدافع واقعی حقوق بشر هست و سکوت در برابر ظلم و جنایت و تضییع حقوق انسان های بی گناه و بی دفاع را نمی پذیرد؛

5- ظرفیت‌های منطقه‌ای ایران پشتوانه صلح و ثبات در کشورهاست و تنها برای مقابله با تهدید قدرت‌های سلطه‌گر و ظالم به کار گرفته می‌شود؛

6- ترامپ بداند که می داند، سیاست فشار و تحریم باعث نمی شود مردم ایران از پیگیری حقوق قانونی خود از جمله حق توسعه دست بکشند، بارها اعلام کرده ایم تحریم ها علیه ایران باید برداشته شود و از هر طرح دیپلماتیکی که به این هدف برسد حاکمیت ایران از آن حمایت خواهد کرد؛

7- ایران به عنوان یکی از مهم‌ترین بازیگران قدرتمند منطقه‌ای بیشترین نقش را در ایجاد نظم منطقه‌ای و شکل دهی به ساختار‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب آسیا ایفا کرده نقشی که همواره در حال رشد است؛

8- در حال حاضر برای همه قدرت‌های منطقه‌ای وفرامنطقه‌ای ثابت شده است که تصمیمات مرتبط با غرب آسیا بدون حضور ایران غیرقابل اجراست و بازیگران منطقه‌ای نباید از نقش سازنده ایران غفلت کنند؛

9- هدف استراتژیک ایران، امنیت مشترک و صلح پایدار در منطقه است؛

10- ایران تسلیم خواسته‌های غیرمعقول نخواهد شد؛

11- ایران همیشه در برابر تهاجمات ایستاده و از محافظت از منافع ملی‌اش چشم‌پوشی نکرده است؛

12- ایران خواهان صلح است، از جنگ متنفر و منزجرمی باشد اما اگرامنیت و عزت و هستی اش مورد تهاجم قرار گیرد، متجاوز را سرجایش می نشاند؛

13- ایران مصمم به ساختن آینده‌ای بهتر، کاهش تنش‌ها و فراهم آوردن رفاه و توسعه پایدار است؛

14- ایجاد یک نظم نوین صلح محور با شعار "امنیت برای همه، ناامنی برای هیچکس" ضرورت اساسی دارد.

شنبه: 4 / 12 / 1403- 23 شعبان 1446- 22 فوریه 2025


1- Vazirian. Garsha. Regional peace depends on Iran's security. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Friday : February 21, 2025 - 21:0



ارسال توسط افشار

ترامپ؛ مجری طرح جنجالی سیا درباره غزه

اسدالله افشار

اسرائیل پس از 15 ماه جنگ در نوار غزه نتوانست حماس را شکست دهد. با این حال، رژیم شکست خورده صهیونی در تلاش است تصویری از برتری بر جنبش مقاومت ارائه دهد.

اسرائیل آتش بسی را با حماس امضا کرد که در 19 ژانویه( 30 دی ماه) اجرایی شد. توافق آتش بس تا کنون به آزادی 25 اسیر در غزه در ازای آزادی صدها فلسطینی از زندان های رژیم منجر شده است.

این توافق مؤید بر شکست اسرائیل در دستیابی به اهداف خود از طریق تهاجم نظامی دارد. با این وجود، مقامات اسرائیلی بر تهدیدات علیه حماس اصرار دارند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیرتحت تعقیب رژیم نسل کش صهیونیستی، بازگشت به جنگ در غزه را رد نکرده است. اسرائیل کاتز، وزیر جنگ، موضع نتانیاهو را تکرار کرده است.

حماس روز چهارشنبه1 اسفند ماه( 19 فوریه) با صدور بیانیه‌ای به درخواست اسرائیل برای خلع سلاح و خروج از غزه اشاره کرد.

حازم قاسم سخنگوی حماس گفت: «شرط خروج حماس از نوار غزه یک جنگ روانی مضحک است و خروج یا خلع سلاح مقاومت از غزه قابل پذیرش نیست».

الجزیره به نقل از سخنگوی حماس گزارش داد که هرگونه توافقی برای آینده نوار غزه باید از طریق اجماع ملی باشد.

«گیدئون ساعر» وزیر خارجه رژیم‌صهیونیستی سه شنبه 30 بهمن ماه( 18 فوریه) مدعی شده بود که این رژیم به حماس اجازه ادامه حضور در غزه را نمی‌دهد.

پیش‌بینی می‌شود حماس در مرحله دوم توافق آتش‌بس سه مرحله‌ای که منجر به خروج کامل ارتش اسرائیل از غزه می‌شود، اسرای باقی‌مانده را آزاد کند.

حازم قاسم، سخنگوی حماس در بیانیه‌ای گفت: «ما برای مرحله دوم که در آن اسرا در یک حرکت مبادله می‌شوند، با معیار دستیابی به توافقی که منجر به آتش‌بس دائمی و خروج کامل از نوار می‌شود، آماده‌ایم».

نتانیاهو در دیدار اخیر به وزرای کابینه اعلام کرد که شروط اسرائیل برای مذاکرات آتی در مورد مرحله دوم آتش بس شامل خلع سلاح حماس و عدم حضور کامل آن در غزه است!

یائیر لاپید خواستار سرنگونی کابینه بنیامین نتانیاهو شد

یائیر لاپید رهبراپوزیسیون رژیم صهیونیستی با انتقاد ازکابینه نتانیاهو، آن را متهم کرد که به دلایل سیاسی مانع از اجرای مرحله دوم آتش بس می شود.

رادیو رژیم صهیونیستی گزارش داد که یائیر لاپید رئیس مخالفان کابینه رژیم صهیونیستی گفت که جنگ یک هدف نیست بلکه ابزاری برای رویکرد سیاسی است و این چیزی است که ائتلاف کابینه آن را درک نمی‌کند.

لاپید ابراز داشت که بزرگترین نگرانی وی این است که تل آویو مانع اصلی اجرای مرحله دوم تبادل باشد، نه حماس!

یائیر لاپید همچنین خواستار سرنگونی کابینه بنیامین نتانیاهو شد و گفت: باید دولت نتانیاهو سرنگون شود، زیرا این دولت هیچ پاسخ یا راه‌حلی برای هیچ‌یک از مسائل مشکل‌ساز ندارد.

روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز به نقل از «نوعا آرگمانی» از اسرای سابق رژیم صهیونیستی در غزه نوشت که اسرائیل باید مرحله دوم آتش بس در غزه را اجرا کند و از بازگشت تمامی اسرا اطمینان حاصل کند.

در همین رابطه شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد که تنش بین بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم و رؤسای سرویس‌های جاسوسی اسرائیل گسترش پیدا کرده و به سطوح جدیدی رسیده است.

بر اساس این گزارش دفتر نتانیاهو مناقشه‌های امنیتی حساس را بدون دعوت از رونین بار و دیوید بارنیاع رؤسای شاباک و موساد انجام می‌دهد.[1]

طرح جنجالی ترامپ؛ اتفاقی نادر برای گرفتن غزه

رئیس جمهوری آمریکا ۲۵ ژانویه (۶ بهمن ۱۴۰۳) طرح انتقال ساکنان غزه به کشورهای همسایه مانند مصر و اردن را مطرح کرد که با واکنش منفی هر دو کشور و سایر کشورهای عربی و سازمان‌های منطقه‌ای و بین المللی مواجه شد و مدتی بعد نیز، طرح تصاحب غزه از سوی آمریکا را مطرح کرد.

رئیس جمهوری آمریکا اولین بار در کنفرانس خبری مشترک با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به عنوان نخستین میهمان خارجی خود، طرح جنجالی غزه را فاش کرد که خشم فلسطینیان را برانگیخت. او بر این موضوع تاکید کرد که فلسطینی‌ها از غزه خارج شده و مصر و اردن آنها را بپذیرند.

اظهارات بی سابقه، تاریخی و غیرمنتظره ترامپ در چهارم فوریه ۲۰۲۵ (۱۶ بهمن ۱۴۰۳) درباره غزه مبنی بر اینکه آمریکا باید غزه ویران شده از جنگ را تصرف، کنترل، توسعه و حفظ کند و در آن " مالکیت طولانی مدت" داشته باشد، واکنش های جهانی را به همراه داشته است.

پیشنهاد ترامپ در مورد مالکیت غزه در نشست خبری همراه با بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل، تاکنون موجی از سردرگمی و محکومیت را به دنبال داشت و حامیان حقوق بشر و سیاستمداران، این اظهارات رئیس جمهوری آمریکا را برای خارج کردن فلسطینیان از باریکه غزه و بازسازی و مالکیت آن، قاطعانه رد و محکوم کردند.

منتقدان استدلال می‌کنند که ترامپ با ارائه طرح خود نه تنها از پاکسازی قومی در غزه حمایت می کند، بلکه با پیشنهاد تصاحب آن با زور، منشور حقوق بشر سازمان ملل را زیر پا می گذارد.[2]

آمریکا و قطر ۱۵ ژانویه ۲۰۲۵ برابر با ۲۶ دی ماه ۱۴۰۳ اعلام کردند که اسرائیل و حماس به توافق آتش بس دست یافته‌اند. این توافق، ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ برابر با ۳۰ دی ماه ۱۴۰۳ اجرایی شد و مرحله اول آن، ۶ هفته به طول خواهد انجامید. طی این مرحله، درباره اجرای توافق در مرحله دوم و سپس سوم آن، مذاکره خواهد شد.

اسرائیل با حمایت آمریکا از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) تا ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ (۳۰ دی ۱۴۰۳) جنگ ویرانگری را علیه ساکنان نوار غزه به راه انداخت که بر اثر آن، افزون بر ویرانی‌های عظیم و قحطی مرگبار، بیش از ۱۵۷ هزار فلسطینی که بیشتر آن‌ها زن و کودک هستند، شهید و زخمی و همچنین بیش از ۱۴ هزار نفر مفقودالاثر شدند.

ابعاد جدید طرح جنجالی ترامپ درباره غزه به روایت خودش

ترامپ این ایده را در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک درکنار نخست وزیر رژیم صهیونیستی در4 فوریه ( سه شنبه 16 بهمن ماه) در مجلس نمایندگان مطرح کرد و گفت: "ایالات متحده نوار غزه را تصرف خواهد کرد و ما نیز با آن کار خواهیم کرد."

او بر کشورهای منطقه به ویژه اردن و مصر فشار آورده است تا از اخراج اجباری فلسطینیان استقبال کنند.

ترامپ در گفتگو در کاخ سفید با ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، که رهبری مخالفت کشورهای عربی با طرح رئیس جمهور آمریکا را بر عهده دارد، این اظهارات را بیان کرد.اردن به شدت با طرح ترامپ برای کوچ اجباری فلسطینیان از غزه برای تبدیل آن به «منطقه زیبا و توسعه یافته خاورمیانه» مخالف است.

با این حال، اردن خود را در موقعیت دشواری می بیند زیرا دریافت کننده شماره یک کمک های خارجی آمریکا در منطقه است.

رئیس جمهورآمریکا در پاسخ به سوالی درباره تلاش او برای کنترل نوار غزه افزود: ما آن را تصاحب خواهیم کرد. ما آن را خواهیم گرفت.

ترامپ درباره نوار غزه تصریح کرد: « ما آن را تصاحب خواهیم کرد. ما آن را خواهیم گرفت، به آن توجه خواهیم کرد. ما امکانات خوب و زیادی در آنجا خواهیم داشت، از جمله هتل ها، ساختمان های اداری، مسکن و امکانات دیگر و آن منطقه را به آن چیزی که باید باشد تبدیل خواهیم کرد.»

رئیس جمهوری آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چه قدرتی به او این اختیار را می‌دهد تا بر نوار غزه تسلط یابد، گفت: «قدرت آمریکا». ترامپ در پاسخ به این سوال که آمریکا بر اساس چه اختیاراتی غزه را «تصاحب» خواهد کرد؟ پاسخ داد: «تحت اختیارات آمریکا».

پادشاه اردن نیز اعلام کرد که این کشور دو هزار کودک فلسطینی را از غزه که نیاز به درمان دارند، خواهد پذیرفت. ملک عبدالله دوم افزود مصر در حال کار بر روی طرحی برای همکاری با ترامپ است.

پادشاه اردن گفت: « بسیاری از کشورها» به طرح رئیس‌جمهور آمریکا برای غزه پاسخ خواهند داد.

ترامپ در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران درباره تامین بودجه «خرید غزه» پرسید، گفت: «ما چیزی را نمی خریم، آن را می گیریم و نگه می داریم و مطمئن می شویم که صلح برقرار شود.»

رئیس جمهوری آمریکا با بیان اینکه «من به دنبال توسعه شخصی املاک در غزه نیستم.» تأکید کرد که در صنعت املاک و مستغلات کارنامه‌ای موفق داشته و نیازی به فعالیت‌های جدید در این منطقه ندارد.

رئیس جمهوری آمریکا همچنین تأکید کرد که «فلسطینی ها در مکانی دیگر خارج از غزه در امان خواهند بود. زمین هایی در مصر و اردن وجود دارد که فلسطینی ها می توانند در آن زندگی کنند.»

ترامپ تصریح کرد که «بیش از ۹۹ درصد احتمال دارد که ما به توافقی با مصر دست یابیم.»[3]

مارک روبیو وزیر خارجه آمریکا نیز شب گذشته مدعی شد که طرح رئیس جمهور این کشور برای آواره‌کردن ساکنان غزه به دیگر کشورها، سخاوتمندانه و بی‌بدیل است.

وی با اشاره به اظهارات ترامپ در خصوص کنترل نوار غزه توسط آمریکا که واکنش‌های گسترده‌ای به همراه داشته مدعی شد: این ایده به‌عنوان اقدامی خصمانه مطرح نشده، بلکه به نظرم یک حرکت بسیار سخاوتمندانه بود، پیشنهادی برای بازسازی و مدیریت روند بازسازی.

روبیو که در گواتمالا به سر می‌برد اضافه کرد که ترامپ برای پاکسازی و آواربرداری در غزه اعلام آمادگی کرده است. وزیر خارجه ایالات متحده همچنین افزود طی این مدت، مردم نمی‌توانند در این منطقه زندگی کنند، زیرا گروه‌هایی برای پاکسازی و برداشتن آوار‌ها وارد غزه خواهند شد.

تحلیل گران؛ ترامپ مجری طرح سیا برای کوچاندن فلسطینیان از غزه

طرح ترامپ برای کوچاندن فلسطینیان از غزه به کشورهای دیگر از جمله، اردن و مصر به بهانه بازسازی غزه سرزمینی زیبا و مدرن، چیزی جز اجرای دکترین خاورمیانه جدید آمریکا بدون وجودی از کشوری به نام کشور فلسطین نیست. این طرح مورد اقبال و استقبال تندرو های صهیونیستی و مورد مخالفت شدید جهانیان گردیده است.

اینکه تصور کنیم، اعلام چنین طرحی از طرف ترامپ، از روی سرخوشی، سر مستانه و دیوانگی بوده، کاملاً اشتباه است. ترامپ نه احمق است و نه دیوانه، بلکه دقیق و گام‌به‌گام طرح سازمان سیا در خصوص ایجاد خاورمیانه نوین آمریکایی، با محوریت اسرائیل را اجرا می‌کند، در دوره اول ترامپ این طرح با پروژه عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل رونمایی شد؛ اما بعد از حوادث ۷ اکتبر، این طرح به شکست انجامید و به کما رفت.

بایدن به بهانه ۷ اکتبر جهت تسریع در اجرای این طرح، با شیوه‌ای جدید در رهاکردن سوگلی صهیونیست خود با انجام ۱۵ ماه جنگ و خونریزی در غزه اقدام به تضعیف محور موسوم به مقاومت نمود.

ترامپ در این دوره برای پیشبرد طرح خاورمیانه جدید سعی دارد با اقداماتی جسورانه‌تر و تهاجمی‌تر، مجدداً طرح مرده عادی‌سازی روابط را به سرانجام برساند.

تحلیل گران [4]در خصوص سناریو و طرح استکباری مذکور ترامپ اظهار نظر کرده که به پاره ای از آن ها در این یادداشت اشاره می شود:

1-ترامپ تلاش دارد با ارائه موضوع کوچاندن فلسطینیان، تصرف غزه، بسته‌های سخاوتمندانه نظامی و دستور اجرایی فشارحداکثری به ایران، به رژیم صهیونیستی، این پیام برساند که فعلاً و در این مرحله، آتش‌بس نیم‌بند و شکننده در غزه را حفظ کند.

2- ترامپ سعی دارد به بهانه بازسازی غزه، پروژه پاک‌سازی نژادی و کوچ مردم غزه را به سرانجام برساند.

3- این طرح از سوی ترامپ حاوی پیامی مهم به افراطی‌ها در دولت اسرائیل است تا به آنان بفهماند که فعلاً با نتانیاهو کاری نداشته باشند و موجبات سقوط او را فراهم نیاورند.

4- سردمداران آمریکایی امیدوار بودند با حمایت اطلاعاتی، تسلیحاتی از رژیم صهیونیستی بتوانند حماس و محورمقامت را تضعیف و با شهادت رهبرانش آن ها را کاملاً نابود کنند که این امر محقق نگردید و حالا با ارائه طرح مذکورسعی دارد با مشارکت و بازی‌دادن کشورهای عربی در بازسازی غزه و حمایت از حکومت رام‌الله درمدیریت غزه وایجاد اختلافات درون فلسطینی،حماس را به حاشیه براندوغزه راازحماس پاک‌سازی نماید![5]

5- این طرح مغرضانه ترامپ، بیشتر آمال و آرزوهای ذهنی توهم زده تاجر فاسد پیر مفلوکی است که برای جلوه‌ دادن هیمنه و برتری نظم نوین ترامپیسم آمریکا برای جهانیان است، لذا ادعای غیرممکن، کوچاندن

5/2 میلیون نفر از مردم غزه به کشورهای دیگر و تصرف غزه، مانند دیگر ادعاهای مضحک ترامپ در خصوص خرید و تصرف گرینلند و تهاجم بر پاناما و تصرف کانال دریایی پاناما و معامله با روسیه در ازای بخشی از سرزمین اوکراین و جنگ‌های تجاری با چین، اروپا، کانادا، مکزیک، بریکس و تسلیم و توقیف برنامه هسته‌ای ایران با فرمان سیاست فشار حداکثری، پیش‌ازاین هم به سرانجام نرسیده و نخواهد رسید.[6]

6- به تعبیر درست برخی صاحب نظران؛ ترامپ معنی وطن را نمی داند؛ اگر می دانست، متوجه می شد غزه املاک و مستغلات برای فروش نیست. غزه بخشی از فلسطین است. غزه، غزه است.

جهان علیه طرح و پیشنهاد ترامپ

پیشنهاد ترامپ مخالفت شدید فلسطینی ها، کشورهای منطقه و برخی متحدان غربی واشنگتن را برانگیخته است. اعتراضاتی نیز در سراسر جهان در مخالفت با پیشنهاد ترامپ شکل گرفته است.

فلسطینی ها اتحاد خود را در برابر جنگ اسرائیل علیه غزه که در 7 اکتبر 2023 آغاز شد، حفظ کردند. اسرائیل نزدیک به 62000 نفر را در غزه به شهادت رسانده است، اما نتوانسته مقاومت فلسطین را به زانو درآورد.

در جریان درگیری غزه، نتانیاهو بارها قول داده بود که تا نابودی حماس و آزادی اسرا به جنگ ادامه دهد.

جنگ نسل کشی اسرائیل مدت کوتاهی پس از انجام عملیات طوفان الاقصی توسط حماس آغاز شد، یک عملیات نظامی غافلگیرکننده در جنوب اسرائیل. در جریان حمله حماس بیش از 1100 نفر کشته و 250 نفر دیگر به اسارت درآمدند.

بیش از 470 روز پس از آغاز جنگ علیه غزه، جاه طلبی های جنگی اسرائیل شعله ور گردید. به نظر می رسد تهدیدهای صادر شده از سوی مقامات اسرائیلی، همراه با پیشنهاد مزورانه ترامپ، استراتژی هایی با هدف تغییر تمرکز از شکست های نظامی که رژیم نتانیاهو تجربه کرده است، باشد.[7]

پنجشنبه: 2 / 12 / 1403- 21 شعبان 1446- 20 فوریه 2025


[1] - لاپید خواستار سرنگونی کابینه نتانیاهو شد. خبرگزاری مهر: چهارشنبه ۱ اسفند ماه ۱۴۰۳، ۱۰:۲۰- کد خبر 6383765.

[2] - ترامپ: غزه را نمی‌خریم؛ این منطقه را تصاحب و به درستی اداره خواهیم کرد. خبرگزاری ایرنا: سه شنبه بهمن ماه۱۴۰۳- ۲۲:۱۸- کد خبر: 85748388.

[3] - ترامپ: غزه را نمی‌خریم؛ این منطقه را تصاحب و به درستی اداره خواهیم کرد. خبرگزاری ایرنا: سه شنبه بهمن ماه۱۴۰۳- ۲۲:۱۸- کد خبر: 85748388.

[4] - بارکزهی؛ عابد حسین. ترامپ و طرح کوچاندن مردم غزه. وب سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح: سه شنبه 20 بهمن ماه 1403

[5] - باتوجه‌به گفته‌های اخیر ترامپ که اسرائیل سرزمین کوچکی است و آن را به‌اندازه نوک خودکار در خاورمیانه تجسم می‌کند و ادعا وی که باید خاک‌های اسرائیل افزایش پیدا کند نشان می‌دهد که ترامپ نیم‌نگاهی به طرح بسیار خطرناک انضمام غزه و کرانه باختری به خاک اسرائیل را هم دارد.

ترامپ در نظر دارد به از آن طی یک معامله بزرگ با کشورهای عربی مجدد پروژه عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل را به سرانجام رسانده تا موضوعیت دولت فلسطین برای همیشه به فراموشی سپرده شود. البته باید در نظر داشت که میدان و واقعیت در غزه چیز دیگری را نشان می‌دهد زریم صهیونیستی با ریختن بیش از ۸۰ هزار تن بمب و پروژه زمین سوخته در غزه نتوانست حماس و مقاومت مردم را در طول ۱۵ ماه جنگ در هم شکند پس چطور با حیله سیاسی امریکا که هم مردم فلسطین و غزه و هم ملت‌های منطقه با آن آشنای کامل دارند به سرمنزل مقصود برسد؟!

[6] - نظر به اینکه ظاهراً ترامپ در دوره جدید برخی از روش‌ها و گام‌ها اصلاح کرده، و نسبت به دوره قبل ریاست‌جمهوری پخته‌تر قدم بر می‌دارد؛ ولی باز هم در روش‌ها و منش‌ها هنوز هم اشتباهات گذشته در سیاست خارجه تکرار می‌کند. نباید فراموش کرد که ترامپ جدید برای موجودیت کشور فلسطین و تشکیل دولت مستقل فلسطینی بسیار خطرناک‌تر از دوره قبل شده است. ولی اهل غزه با قربانی دادن ۵۰ هزار نفر و با مقاومت‌شان در ماندن در غزه مخروبه و عدم تسلیم یک وجب از سرزمین شأن به صهیونیست‌ها به جهانیان نشان دادند که وطن یعنی مادر یعنی عزت یعنی هویت یعنی همه چیز.

7- Saei. Shahrokh. Israel’s psychological warfare: Hamas rejects disarmament call, removal from Gaza. Translator and author: Asadollah Afshar. Tehrantimes/ Thursday :February 17, 2025 - 21:55



ارسال توسط افشار

اسلایدر