انتظار مردم از نامزدها در مناظرات

اسدالله افشار

تا هشت روز دیگر نهمین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران با در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با آرای مردم انتخاب می‌شود ولی همچنان مناظره ها با حضور نامزدهای ریاست جمهموری، مشاوران آنان و کارشناسان تدارک دیده شده از سوی صدا وسیما؛ نتوانسته است مردم را امیدوار نماید که آنان می توانند مطالباتشان را برآورده سازند. مردم در این مناظره های کسل کننده بی روح و غیر جذاب، شاهد کلی گویی و فلسفه بافی شعارهای پوپولیستی بدون برنامه نامزدها در عرصه های سیاسی( سیاست داخلی و بین المللی)، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی هستند و حتی کارشناسان در راستای مشکلات مردم نتوانسته اند ایفای نقش نمایند تا نامزدها را با چالش های جدی در پاسخ دادن مواجه سازند و توان و عیار ایشان را در قاب تلویزیون برای تصدی پست ریاست جمهوری به خوبی هویدا و عیان سازند تا مردم بتوانند توان کاندیداها را برای برون رفت از مشکلات و معضلات و بحران ها بسنجند.

باید اذعان داشت و واقعیت هم همین است آنچه مردم عزیز ما انتظار دارند پرداختن به مشکلات و انتظارات و مطالبات مردم است، شعارهایی که برخی از کاندیداها تا به امروزمطرح کرده اند با آنچه امروز مردم در زندگی‌شان با آن درگیر هستند، هیچ تناسب و سنخیتی ندارد و گویی این که مثل مردم زندگی نمی کنند و درک درستی از مشکلات و مطالبات مردم ندارند. صاحب این قلم امیدوار است در مناظرات باقی مانده؛ مناظرات بعدی جذاب‌تر، چالشی‌تر، کاربردی‌تر و مصداقی‌تر صورت پذیرد و کیفیت مناظره‌ها در جهت حضور پرشور و مشارکت بیشتر مردم بالا‌تررود.

نکات و مطالب دیگری در خصوص این انتخابات زود هنگام و مناظرات وجود دارد که با بهره گیری از نگاه کارشناسان و صاحب نظران، به اختصار مطرح می نمایم:

1- شش نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری باید در حوزه حکمرانی تئوری داشته باشند و صاحب‌نظر باشند اما آن گونه که از مناظرها برآمد و دیده شد برخی فاقد این فاکتور مهم هستند ولذا افرادی که در تراز ملی می‌خواهند رئیس‌جمهور شوند و سکان مدیریت اجرایی کشور را با توجه به اختیاراتی که قانون اساسی به او خواهد داد و در دست خواهد گرفت طبیعتا از او انتظار کار کارشناسی می‌رود.

2- مناظره‌های انتخاباتی مهم‌ترین میدان رقابت سیاسی کاندیداها بشمار می آید و از منظری دیگر نخستین فرصت جدی برای ارتباط گرفتن نامزدها با جامعه هدفی است که بالقوه امکان رأی دادن به آنها و رقبای‌شان را فراهم می نماید و باید نامزدها از این امکان طلایی به خوبی بهره جویند و آن را در مجادله های بیهوده بی حاصل مفت و ارزان از دست ندهند.

3- مناظره میان کاندیداهای ریاست‌جمهوری دور چهاردهم باید بر مبنای حقایق و واقعیت های موجود جامعه صورت گیرد و از پرداختن به مدینه فاضله جامعه ذهنی خود پرهیز کنند و با صراحت و بدون لکنت و لفافه برنامه ها و راهکارهای خود را با توجه به وضع موجود و مشکلات، و برخی مؤلفه‌های واقعی از اوضاع اقتصادی کشورمان راازجمله تورم، بیکاری، اشتغالزایی، کارآفرینی، مسکن، ازدواج جوانان، فقرناشی از فاصله طبقاتی، رانت خواری، ویژه ای خواری، تبعیضات، عدالت اجتماعی، توزیع ثروت، کاهش ارزش پول ملی، اوضاع نابسامان بورس، کاهش اعتماد عمومی، دشواری‌های دیپلماسی و همکاری‌های بین‌المللی، مهاجرت نخبگان، ناترازی بانک‌ها، محیط‌زیست، خروج سرمایه‌های مادی و معنوی از کشور و سایر موضوعات مهم دقیق دیگررا بیان نمایند.[1] انتظار از نامزدهای محترم آن است تا با عنایت به ظرفیت ها و توانمندی ها، حقایقی را مورد توجه قراردهند که برای بسیاری از رأی‌دهندگان راهگشا و تعیین‌کننده باشد.

4- اگرچه زمان 4 دقیقه در نظرگرفته شده برای نامزدها جهت پاسخگویی به سئوالات و پرسش های بالا بلند کارشناسان -که بعضا مبهم و گاهی گنگ و...- کم می باشد اما ضرورت ایجاب می نماید نامزدهای محترم نسبت به ارایه پاسخ ها، به مباحث حاشیه‌ای وارد نشوند و با درایت و هوشمندی از این حداقل زمان بهره گیرند و با انسجام مباحث، برنامه های خود را به صورت مصداقی، واضح و شفاف و در یک چارچوب منظم ارائه و تشریح کنند که مورد فهم عامه مردم از هر قشری قرار گیرد تا بتوانند با رسیدن به اجماع منطقی، کاندیدای اصلح خود را جهت رسیدن به مطالبات و استیفای حقوقشان انتخاب کنند.

پنجشنبه: 31 / 03 / 1403- 13 ذی الحجه 1445- 20 ژوئن 2024


[1] - نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مطالبات اقتصادی در رأس خواسته‌های مردم از نامزدهای ریاست‌جمهوری قرار دارد. بر همین اساس به ترتیب مسأله «فقر و محرومیت» (با بیش از 58 درصد مطالبه مردمی)، «ایجاد اشتغال» (با 39.7 درصد) و موضوع «تورم و ارزش پول ملی» (با 36.5 درصد) 3 اولویت نخستی هستند که مردم در نظرسنجی‌ها بیان کرده‌اند.( مجهولات مناظره. وطن امروز: چهارشنبه 30 خرداد ماه 1403- شماره 4064)



ارسال توسط افشار

رفتار ائمه(علیهم السلام)؛ با حاکمان، علما و مردم اهل سنت

اسدالله افشار

در بررسی سیره ائمه هدی (علیهم السلام) نیزآثار وحدت طلبی بین مسلمین به وضوح دیده می شود.ایشان در برخورد با مخالفین اعم ازحاکمین اهل سنت و علمای اهل سنت توده مردم اهل سنت ملاک خویش را مصلحت حفظ اسلام و گسترش حدود الهی قر ار داده بودند. لذا از آنجا که حفظ وحدت بین مسلمین لازمه حفظ اسلام در برابر جهان کفر بود همواره ائمه ازتفرقه افکنی و ستیز با مخالفین( به ویژه دربرابرجهان کفر) خودداری می کردند؛ اما آنگاه که مصلحت حفظ اسلام اقتضا می کرد در برابر مخالفینی که اصل اسلام ناب را هدف قرارداده بودند قیام کرده سعی دراصلاح و هدایت آنان داشتند.

شهیدآیت ا.. محمد باقرحکیم یکی از رهبران سیاسی کشور عراق درکتابی دراین زمینه می گوید:« اصل وحدت اسلامی در مجموعه اصولی قرار گرفته است که در نگاه ائمه (علیهم السلام) ازاهمیت ویژه ای برخورداراست و بر بسیاری ازحقوق و واجبات مخصوص به آنان تقدم دارد زیرا اصولا مسلمانان تنها در صورتی می توانند نقش تأثیرگذار خویش را حفظ و از کیان و موجودیت خود دفاع کنند و به طورکلی ندای رسالت محمدی را به گوش جهانیان برسانند که نخست توفیق ایجاد وحدت درمیان اعضا و عناصر جامعه خود را یافته باشند. همچنین جزدرصورت ساختن بنای اتحاد و وحدت اسلامی از هرگونه مواجه با دشمنان عاجزخواهند ماند و دراین میان، هیچ فرقی میان رویارویی های فکری، سیاسی، علمی، اقتصادی و نظامی نیست.»[1]

اهل بیت(علیهم السلام) پس ازحضرت علی (ع) باچند دسته ازمخالفین اهل سنت برخورد داشتند.این سه دسته شامل حاکمان اهل سنت، علمای اهل سنت و توده مردم اهل سنت هستندکه رفتارائمه با ایشان به تناسب ویژگی های خاص هردسته متفاوت بود. که هر یک ازآنها جداگانه و با نگاه کارشناشانه صاحب نظران این حوزه در ذیل بررسی می شود.

1- برخورد ائمه(علیهم السلام)باحاکمان اهل سنت

ائمه(علیهم السلام)حاکمان خود را به رسمیت نمی شناختند و هرگز با آنان همکاری نمی کردند. ایشان هیچ منصب حکومتی رانپذیرفتند. فلسفه این امرنیزروشن بود چرا که ستیز ائمه(علیهم السلام) با حاکمان با هدف مبارزه با انحرافی بود که حاکمان مسبب آن بودند. حاکمان بارها از حدود الهی منحرف می شدند؛ اقدام به تحریف شریعت کرده، استبداد و ستم و استثمار بندگان خدا که مخالفت قطعی با سیره رسول خدا (ص)داشت؛ می کردند. امام باقر (ع) در روایتی می فرمایند: « رهبران ستم پیشه و پیروانشان؛ ازدین خدا به دور و با آن بیگانه اند».[2]

ذکر نمونه هایی ازرفتاراهل بیت(علیهم السلام) با حاکمان

برخورد امام حسین(ع) با حاکمین زمان خود از نمونه های برخورد دین مدار و مصلحت گرا است.دراثر سیاست های دقیق و فریب کارانه معاویه، شخصیت جامعه اسلامی مسخ و ارزشها دگرگون شده بود، به طوری که مسلمانان، با آنکه می دانستند اسلام هیچ وقت اجازه نمی دهدآنان مطیع زمامداران بیدادگری باشندکه به نام دین برآنها حکومت می کنند، با این حال براثرضعف و ترس و نا آگاهی از زمامداران ستمگرپشتیبانی می کردند و دراثراین سیاست، مسلمانان، برخلاف منطق قرآن و تعالیم پیامبرتبدیل به افرادی ترسو و سازشکار و ظاهرساز گشته بودند.

از جمله عواملی که درکتب تاریخی مانع قیام امام در برابرمعاویه شمرده شده پیمان صلح امام حسن(ع) و ژست دینی معاویه است.[3] با وجود این عوامل،گرچه امام دست به قیام نزد، ولی در مواقع حساسی چون حج و... سعی درافشای ماهیت ضد دینی معاویه داشت.[4] آنگاه که در زمان یزید شرایط اعتراض بزرگ مهیا شد، کمترین اغماضی نکرد و با هدف اصلاح امت رسول خدا(ص) به پاخاست تا بیش از این جلوی انحرافات را گرفته، ماهیت ضد دینی حکومت وقت را آشکارسازد.

خطرحکومت یزیدی، به کیان اسلام وهمه مسلمانان مربوط می شد.ازاین رو امام حسین (ع)، مسئولیت مقابله با آنرابه نیابت از همه مسلمانان بردوش گرفت. سرّتایید همه گرایشها و فرق مذهبی مسلمانان ازاین قیام ومقابله،شاید در همین نکته نهفته باشد. قبول مطلقی که درطول تاریخ اسلام از نهضت امام حسین(ع) صورت پذیرفته و نفی وانکار عمیقی که از طرف جمیع علمای مسلمانان نسبت به رفتاریزید،به عمل آمده همه وهمه گواهی روشن برآن است که قیام عاشورا به مصالح دینی واسلامی تمام مسلمانان مربوط بوده و تلاش گسترده امویان برای سرپوش گذاشتن برحقیقت و وارونه جلوه دادن آن هیچ سودی نبخشیده است.[5]

امام حسن(ع) هرگزدر بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی داد.او علنا از معاویه انتقاد می کرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ساخت. مناظرات و احتجاجهای مهیج و کوبنده حضرت با معاویه و مزدوران او نظیر: عمرو عاص، عتبه بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه و مروان بن حکم، شاهد و مؤید این مدعا است.

مخالفت حضرت با معاویه به خاطرمصلحت همه مسلمین بود. شاهد براین مدعا پاسخ حضرت به پیام معاویه مبنی برسرکوب قیام حوثره اسدی؛ است که حضرت گفتند: « من برای حفظ جان مسلمانان دست از سر تو برداشتم و این معنا موجب نمی شود که از جانب تو با دیگران بجنگم».[6]

حضرت نمی خواستند جان مسلمین درجنگی دیگرکه ثمره آن چندان سود مند به حال مسلمین نبود از بین برود و به همین علت و دیگرعلل مذکوردرکتب تاریخ، از جنگ با معاویه دست شستند. شاهد دیگر براین مسئله در معاهده صلح حضرت با معاویه است.حضرت درماده پنجم این معاهده ازمعاویه تعهد می گیرد که تمام مردم اعم از سکنه شام، عراق و حجاز؛ ازهرنژادی که باشند؛ ازتعقیب وآزار وی (معاویه) درامان باشند.[7] از دیدگاه حضرت، در جامعه اسلامی همه فرقه های اسلامی باید ازآزار حاکمین درامان باشند و به همین سبب و برای تأمین امنیت عمومی برای همه افراد جامعه اسلامی بود که حضرت این ماده را در معاهده گنجاندند.

البته ائمه در مخالفت با حاکمان تنها نبودند، بلکه برخی از علمای اهل سنت نیز با حاکمانشان به مخالفت مستقیم یا غیر مستقیم برخاستند و تا سر حد مبارزه مسلحانه با آنان پیش رفتند، به عنوان نمونه ازهمراهان و حامیان؛ زید بن علی در مبارزه علیه هشام بن عبد الملک بود.

ازسوی دیگر همکاری با حاکمان عادل و مروجان شریعت را که موجب دین می شد را مورد تشویق قرار می دادند.

ایشان با آن دسته از فرمانروایانی که تا حدودی مصالح مسلمانان را رعایت می کردند (گرچه آنها نیز مشروع نبودند) اما در قوانین مربوط به حکومت و نظام اسلامی از آنان پیروی می کردند. در مسائل مرتبط به کیان اسلام و شوکت مسلمانان، حاکمان را یاری کرده و در مسائل حکومتی از آنان پیروی می کردند. به عنوان نمونه زمانی که به دلیل تهدید سلطان روم به عدم ضرب سکه برای مسلمانان؛ حیات اقتصادی مسلمین به خطر افتاد امام باقر(علیه السلام) پیشنهاد ضرب سکه به حکومت وقت داد و طریقه ضرب سکه را به ایشان آموخت تا بدین وسیله استقلال اقتصادی مسلمین حاصل گردد.[8]

برخی مناظرات اهل بیت (علیهم السلام) با علمای سایرمذاهب درهمین جهت بوده است. ایشان به سئوالاتی که حاکمان و وابستگان آنان ازپاسخگویی به آن عاجز بودند؛ پاسخ می دادند تا طرح شبهات و مسائل ضد اسلامی توسط کفار، موجب تضعیف موضع عقیدتی مسلمین نگردد.[9] به عنوان نمونه می توان به رسوا نمودن جاثلیق( بزرگ اسقفان مسیحی) درجریان نماز باران توسط امام حسن عسگری(ع) در دوران حکومت معتمد عباسی اشاره کرد.[10]

2- برخورد ائمه(علیهم السلام) با علمای اهل سنت

ائمه در برخورد با دانشمندان و رهبران فکری روشهایی در پیش داشتند. دراختلافات عقیدتی شیوه بحث آزاد و انتقاد سازنده استفاده می کردند. علمای اهل سنت درعصر ائمه به دو دسته قابل تقسیم است. یک دسته علمای درباری بودند و به حمایت بی حد از حکومت ها برمی خاستند و هدفی جز رسیدن به آمال دنیوی خویش نداشتند و دسته ای دیگر سعی در دوری از حاکمان و داشتن استقلال رأی داشتند. ایشان به دنبال علم دین و رسیدن به معارف دینی بودند.

ائمه با علمای درباری برخورد جدی داشتند وبه شیوه های مختلف چون مناظره ویا نامه نگاری و... در مقابل انحرافاتی که ایشان برای جلب رضایت حکام وقت در دین به وجود می آوردند،می ایستادند، به عنوان نمونه می توان به مبارزه امام سجاد(ع) با محمد بن مسلم زهری (محدث درباری وقاضی حکومت یزید بن عبدالملک وهشام) اشاره کرد.[11]

البته حکام وقت همیشه در تلاش بودند، عده ای از علما را گرد خود داشته، تا در رسیدن به مقاصدشان ایشان را یاری کنند. برخی از مناظرات ائمه با علمای اهل سنت نیز به سبب خواست حکام بوده است از جمله این مناظرات: مناظره امام جواد(علیه السلام) با یحیی بن اکثم[12]، برخی از مناظرات امام صادق (ع) با ابو حنیفه، مناظره امام رضا(ع) با سلیمان مروزی و علی بن محمد بن جهم[13] ومناظرات امام هادی(ع) بایحیی بن اکثم و فقهای دربارمتوکل، می توان نام برد.

دسته ای دیگراز علمای اهل سنت بودند که اهل بیت(علیهم السلام) با احترام ویژه ای با آنان رفتار می کردند. برخورد بزرگوارانه امام صادق (ع) با علمای اهل سنت چنان بود که ایشان از حسن سلوک حضرت تعریف و تمجید کرده اند.

مالک بن انس در این باره می گوید: «من هرگاه بر امام صادق وارد می شدم برمن احترام می گذاشت. برایم بالشتی می آورد که برآن تکیه کنم و قدرم را می شناخت و می فرمود: ای مالک من تو را دوست دارم و من بر این سخن خوشحال می شدم. خدا را براین دوستی سپاس می گفتم آن حضرت بسیارحدیث می فرمودند و خوش مجلس و پر فایده بود...».[14]

ائمه با ایشان به تبادل علمی و راهنمایی می پرداختند. همیشه با گشاده رویی از علمای مذاهب استقبال می کردند و هیچ گاه در پاسخ به سئوالات علمای اهل سنت طفره نمی رفتند. علمای اهل سنت با کمال آزادی و بدون ترس به حضور ائمه می رسیدند وبا صراحت انتقادهای خودرا نسبت به اسلام وتشیع بیان می کردند دربرخورد با علمای اهل سنت همانند برادران دینی وهمکیش حقوق ومزایای معاشرتی یک مسلمان رادرحق آنان رعایت می کردند. به آنان احترام می گذاشتند وبه هنگام بحث و گفتگو دلسوزانه در رفع ابهامات فکری و یا تهاجمات اعتقادی به آنان یاری میرساندند.[15]

اخلاق حسنه اهل بیت (علیهم السلام) با علمای اهل سنت موجب شد که بسیاری ازبزرگان ایشان از محضر ائمه استفاده علمی کنند. چهار فقیه بزرگ اهل سنت به طور مستقیم یا غیر مستقیم درمحضر اهل بیت(علیهم السلام) شاگردی کرده و به عظمت علمی ایشان اعتراف داشتند. ابوحنیفه بسیارمی گفت:«لولا السنتان لهلک النعمان: اگر آن دو سالی که نزد امام صادق(ع) شاگردی کردم، نبود هلاک می شدم.»[16] و نیز می گفت: «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد: من کسی را داناتر و فقیه تراز جعفربن محمد ندیدم.»[17]

مالک بن انس درمورد امام صادق (ع) می گوید:« در علم و عبادت و پرهیزگاری، برترازجعفربن محمد هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است».[18]

امام شافعی امام صادق (علیه السلام) را صاحب علم و فضیلت بسیار می خواند و شاگردی بسیاری از علما را نزد ایشان از جمله فضایل شان می داند.[19]

جاحظ می گوید: علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را فرا گرفته است.[20] و ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودند.

ابن حجرهیثمی، یحیی ابن سعید،ابن جریح،مالک،سفیانین،أبی حنیفه،شعبه، أیوب سجستانی و... را از راویان حدیث حضرت نام می برد[21] امام شافعی واحمد بن حنبل نیزبه طورغیرمستقیم ازشاگردان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بودند.

درنهایت به عنوان جمع بندی می توان گفت که درمسلک اهل بیت (علیهم السلام) رابطه علمی بین شیعه و سنی همیشه با احترام وحرارت خاصی برقرار بوده است. در عصرکنونی نیزکه ضرورت انسجام میان مسلمانان برای همه اهل درایت آشکار است، باید میان علما و حوزه های علمیه شیعه و سنی رابطه علمی برقرار کرد تا ایشان رو در رو و بدون واسطه، به حل مسائل و مشکلات موجود فیما بینشان اقدام کنند و به پیروی از اهل بیت،کرسی های مناظره و بحث علمی را همراه با رعایت احترام و اصول اخلاقی و با معیار حق و انصاف و لحاظ مصالح همه مسلمین، دایرکرده به دورازتعصب به تبادل علمی بپردازند. باشد که دست تفرقه افکنان کوتاه گردد و به برکت اینگونه روابط محکم اعتقادی، انسجام اسلامی میان پیروان دین محمد(ص) آنچنان وثیق و استوار گردد که دسیسه های کفار و دشمنان هزار رنگ و چهره، نتواند آن را متزلزل نماید.

3- برخورد ائمه با توده اهل سنت

ائمه درمعاشرت با اهل سنت به عنوان شهروندان جامعه اسلامی و همکیشان شریعت پیامبردرمجالس آنان شرکت می کردند. درتشییع جنازه آنان حضورمی یافتند و شیعیان خود را توصیه می کردند که با برادران اهل سنت خوش رفتار باشند. درمساجد آنان نماز بگذارند و در عبادات ومراسم اجتماعی آنان را همراهی کنند. ائمه یاران خود راازتکروی بازمی داشتند وتوصیه می کردند که درمراسم عمومی که موجب شکوه و عظمت اسلام می باشد شرکت کنند به پیروان خود توصیه می کردند علاوه بر شر کت در مراسم عمومی اهل سنت از بروز آن دسته از باورها که افکار عمومی اهل سنت را تحریک و موجب بد گمانی و آشوب در جامعه اسلامی می کند، جلو گیری کرده و آن را در شرایط نامناسب کنار بگذارند، تا بدین گونه از تشنج و اختلاف در جامعه جلوگیری شود.

درروایتی ازامام صادق(ع) به عبدالاعلی آمده است: «برشیعیان ما سلام و رحمت خدا را ابلاغ کن و بگو که جعفربن محمد به شما می گوید: خداوند رحمت کند بنده ای راکه دوستی مردم را به خود و به ما جلب کند آنچه مردم آن را می شناسند و باور دارند برآنان آشکارکنید و از نشرآنچه آن را منکر و مخالفند خودداری ورزید».

لازم به ذکر است ائمه درکمک های مادی و دستگیری از نیازمندان نیز هیچ گونه تفاوتی میان شیعیان و اهل سنت قائل نمی شدند. سیره برخورد ائمه با اهل سنت بیانگراین نکته بود که آنان در دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان برادران دینی نگریسته شده و آنها را درتمام حقوق و مزایای اسلامی شریک می دانستند. ائمه در مباشرت ها و برخوردهای گوناگون زندگی با اهل سنت مراوده و ارتباط داشتند و نشانی از جدایی و تمایزو مرزبندی بین ائمه و اهل سنت درزندگی آنها به چشم نمی خورد. همدیگررا در خانه ها زیارت می کردند، برسر سفره های همدیگر غذا می خوردند، در کسب وکاربا هم شرکت داشتند و در مجالس عبادی و دینی در کنار یکدیگر بودند».[22] به عنوان نمونه حضرت علی(ع) هیچگاه در بیت المال ودیگر مزایای اجتماعی بین شیعیان ودوستداران خود و سایرین تفاوتی نگذاشته، عادلانه رفتار می کردند.[23]

وحدت اسلامی راهبرد رسیدن به قدرت حقیقی برای مسلمانان است

جان کلام این که با توجه به مباحث مطرح شده و تأکید ائمه هدی ( علیهم السلام) در خصوص وحدت شیعیان با علما و جامعه اهل سنت و برای دستیابی به این مهم و حفظ و حراست از آن در این برهه حساس و پیچیده معادلات سیاسی بین المللی؛ راهی جز گفت و گو وجود ندارد چرا که امروزه واژه گفتگو عنوان یکی از رویکردهای استراتژیک و راهبردی مورد توجه است. این حقیقت انکار ناپذیر را باید بپذیریم که وحدت اسلامی راهبرد رسیدن به قدرت حقیقی برای مسلمانان است و پرداختن به اختلافات جزئی درونی باعث می‌شود تا چشم امت اسلامی بر راهبردهای بلند مدت بسته شده و آرمانهای عالی به فراموشی سپرده شود.

از نگاه صاحب نظران و کارشناسان؛ با جمع بندی تمامی عناصر واگرا مانند تفاوت در مذهب و حتی تضاد در منافع و دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی می‌توان همواره امیدوار بود که با توسل به اشتراکات دینی بتوان ابتدا در سطح اندیشمندان و متفکران جهان اسلام جریانی از گفتگو و هم اندیشی را آغاز نمود تا این راهبرد، زمینه را برای گفتگو‌های میان سران سیاسی کشورهای اسلامی براساس اشتراکات دینی و منطقه‌ای فراهم گرداند.

یکی از نقاط ضعف پیرامون گفتگوی دنیای اسلام همواره عدم درک مناسب دغدغه‌های فکری و امنیتی و... مذاهب اسلامی از یکدیگر است، که این خود بازگو کننده عدم وجود ساز وکاری مشخص و سازمان یافته در راستای نزدیکی و گفتگوی میان تمامی مذاهب اسلامی است که می‌توان با تکیه بر اشتراکات؛ راه گفتگو و تعامل و در پایان آرمان وحدت میان مسلمانان را هموار کرد.[24]

سه شنبه: 29 / 03 / 1403- 11 ذی الحجه 1445- 18 ژوئن 2024

منابع

اباذری، عبدالرحیم، (1383) آیت‌الله بروجردی ( آیت‌ اخلاص )، معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران.

ابن خلدون، مقدمه، مترجم پروین گنابادی، تهران، نشرعلمی و فرهنگی، بی تا.

احسانبخش، شیخ صادق، آثار الصادقین، رشت، جاوید، بی تا

اسدآبادی، سید جمال (1355)، عروه الوثقی، کابل، بیهقی.

افشار، اسدالله، (1390)، عصر بیداری ملت ها، تهران، الماس دانش.

افشار،اسدالله(1393)، تفسیری برقرائت دینی ازوحدت( براساس آراء واندیشه های اما م خمینی"ره")،تهران: سفير ارد هال.

امین، احمد، (بی تا)، زعما الاصلاح فی عصر الحدیث، بیروت، دارالکتاب العربی.

اولیایی، احمد، (1386)، حبل الله، قم، ابتکار دانش.

بابایى، غلامرضا، (1369)، فرهنگ اصطلاحات روابط بین الملل تهران، سفیر.

بهرامی، غلامرضا، (1378)، وحدت اسلامی، قم، نشر سبز،

بی آزارشیرازی، عبدالکریم، (1403ق) توحیدکلمه، تهران، نشر فرهنگ اسلامی.

بی آزار شیرازی، عبرالکریم، (1350) همبستگی مذاهب اسلامی، تهران، امیرکبیر.

ترجمه نهج البلاغه، (1383)، ترجمه محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المومنین.

تسخیری، محمدعلی، (1383)، درباره وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، ترجمه محمد مقدس، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

جعفریان، رسول، (بی تا)، سیره رسول خدا (ص)، بی جا. موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت.

جناتی، محمد ابراهیم(1381)، همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، قم، نشر انصاریان.

حر عاملی، محمد بن الحسن(1403)، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، پنجم.

حسینیان، روح‌الله، (1381)، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران ( 1320 1340 )، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران.

حکیم، محمد باقر، (1383)، وحدت اسلامی، بی جا، انتشارات نوجوان.

بی آزارشیرازی، عبدالکریم، حکیمی، محمدرضا، (1360) مشعل اتحاد، بی جا، موسسه انجمن کتاب.

حلبی، علی اصغر، (1374)، تاریخ نهضت‌های دینی-سیاسی معاصر، تهران، بهبهانی.

خدوری، مجید، (1366)، گرایشهای سیاسی در جهان عرب، مترجم عبدالرحمن عالم، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی.

خسروی، محمدعلی، (1378)، آرمانشهر وحدت، تهران، عروج.

دشتی، محمد، (1386)، فرهنگ سخنان پیامبر اکرم(ص)، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع).

ذاکری، محمداسحاق، (1388)، اندیشه‌های تقریبی شرف الدین عاملی، قم، مئسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

ری شهری، محمد، (1388)، میزان الحکمه، مترجم حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث.

زررین کوب، عبدالحسین، (1369)، کارنامه زرین اسلام، تهران، امیرکبیر.

زنجانی نجفی، عبدالکریم، (1384)، یگانگی اسلام، مترجم عطا محمد سردارنیا، بی جا، قضا نجف.

سیدرضی، محمد بن الحسین، (1384)، نهج البلاغه، ترجمه سید محمد مهدی جعفری، تهران، ذکر.

سعیدی، گل بابا، (1388)، فرهنگ جامع اصطلاحات عرفانی ابن عربی، تهران، زوار.

شرف الدین، عبدالحسین، (1369ق)، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه علی دوانی، بی جا، کتابخانه اسلامی.

شیخ الرئیس قاجار، ابوالحسن میرزا، (1363)، اتحاد اسلام، تهران، تاریخ ایران.

شیخ صدوق، (بی تا) توحید الصدوق، قم، جامعه مدرسین.

شهیدی، سیدجعفر، (1378)، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، نشر دانشگاهی.

صدیقی، کلیم، (1384)، مسائل نهضت‌های اسلامی، مترجم هادی خسروشاهی، تهران، اطلاعات.

عنایت، حمید، (1358)، سیری در اندیشه سیاسی غرب، تهران، امیر کبیر.

کاشف الغطا، محمدحسین، (بی تا)، نامه‌ای از امام، مترجن ف ج، تهران، توحید.

-کاشف الغطا، شیخ محمد حسین، (بی تا)، امنیت آئین ما، قم، نسل جوان.

کوهستانی نژاد، مسعود، (1381)، چالش مذهب و مدرنیسم، تهران، نی.

کرمانی، ناظم الاسلام، (بی تا)، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، آگاه.

گوهرین، سیدصادق، (1388)، شرح اصطلاحات تصوف، تهران، زوار.

لطفی، مهدی، (1378) جرعه نوش غدیر، قم، نسیم حیات.

متقی هندی، (بی تا)، کنزالعمال، بیروت، الرساله.

مشکور، محمدجواد، (1368)، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی.

مطهری، مرتضی، (1372)، تکامل اجتماع، تهران، صدرا.

مطهری، مرتضی، (1357)، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، تهران، صدرا.

مطهری، مرتضی، (1378)، مجموعه آثار، تهران، صدرا.

مطهری، مرتضی، (1380)، شش مقاله، قم، صدرا.

مقتدر، هوشنگ، (1370)، سیاست بین الملل و سیاست خارجى تهران، مفهرس.

مجلسى، محمدباقر، (1403ق)، بحارالانوار، بیروت، الوفا.

معزالدین، محمد سعید، (1374)، آوای وحدت، مجمع جهانی تقریب.

موثقی، سید احمد، (1375)، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

محیط طباطبایی، محمد، (1372)، سیدجمال الدین اسدآبادی و بیداری مشرق زمین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

موسوی، سید موسی، (1390)، عوامل و آسیب‌های وحدت اسلامی از منظر قرآن، قم، ابوالحسنی.

نهج الفصاحه (1390)، کلمات قصار حضرت رسول، ابوالقاسم پاینده، مشهد، هاتف.

واثقی، صدر، (1348)، سیدجمال الدین حسینی پایه گذار نهضت‌های اسلامی، تهران، سهامی انتشار.


[1] - سید محمد باقر حکیم. وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت؛ ترجمه عبد الهادی فقهی زاده. نشر تبیان/ ص 135.

[2] - کافی، ج1/ ص 184 .

[3] - مهدی پیشوایی. سیره پیشوایان. نشر موسسه امام صادق (ع)/ ص 147.

[4] - همان/ ص151 به بعد .

[5] - سید محمد باقر حکیم. وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت؛ ترجمه عبد الهادی فقهی زاده. نشر تبیان/ ص138.

[6] - مهدی پیشوایی. سیره پیشوایان. نشر موسسه امام صادق (ع)/ ص 95.

[7] - همان/ ص 114.

[8] - سید محمد باقر حکیم. وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت؛ ترجمه عبد الهادی فقهی زاده. نشر تبیان/ ص139.

[9] - محمد علی تسخیری. وحدت اسلامی برپایه مرجعیت اهل بیت؛ ترجمه سید جلال میرآقایی. نشرمجمع تقریب مذاهب/ ص 87 به بعد.

[10] - مهدی پیشوایی. سیره پیشوایان. نشر موسسه امام صادق (ع)/ ص 631.

[11] - همان/ ص277 به بعد.

[12] - همان/ ص544 و در مورد سایر مناظرات نیز همین منبع قابل استفاده است.

[13] - همان و نیز بحار الانوار/ ج 49 و نیز عیون اخبار امام رضا و نیز مسند الامام الرضا/ ج2.

[14] - فاطمه زهرا داوودی. اهل بیت در کتاب و سنت. چهاردهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی. خرداد ماه 1380. انتشارت دانشگاه مذاهب اسلامی ص 19 .

[15] - همان.

[16] - عبد الحلیم الجندی. الإمام جعفر الصادق (ع)/ ص 252. حامد حفنی داود. نظرات فی الکتب الخالدة / ص 182. السید مرتضی العسکری. عبدالله بن سبا . ج 1 / ص 16.

[17] - الشیخ محمد علی الأنصاری. الموسوعة الفقهیة المیسرة. ج 1 / ص 33.

[18] - و قال عنه مالک: «جعفر بن محمد اختلفت إلیه زمانا فما کنت أراه إلا علیی إحدی ثلاث خصال، إما مصل وإما صائم و إما یقرأ القرآن، و ما رأت عین و لا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشر أفضل من جعفر بن محمد الصادق علما و عباده و ورعا»، الموسوعه الفقهیه المیسره - الشیخ محمد علی الأنصاری ج 1، ص 33.

[19] - و قال محمد بن طلحة الشافعی:«جعفر بن محمد هوم علماء أهل البیت و ساداتهم، ذوعلوم جمه، و عباده موفوره - ثم أخذ یعد صفاته الحمیده ثم قال:- نقل عنه الحدیث و استفاد منه العلم جماعه من أعیان الامه وأعلامهم - ثم عد أسماءهم ثم قال:- و عدوا أخذهم منه منقبه شرفوا بها و فضیله اکتسبوها» الشیخ محمد علی الأنصاری. الموسوعة الفقهیة المیسرة. ج 1 / ص 33.

[20] - و قال عنه أبو بحر الجاحظ: «جعفر بن محمد، الذی ملأ الدنیا علمه وفقهه و یقال: إن أبا حنیفة من تلامذته، وکذلک سفیان الثوری، و حسبک بهما فی هذا الباب». ( الشیخ محمد علی الأنصاری. الموسوعة الفقهیة المیسرة. ج 1 / ص 33 )

[21] - وقال عنه ابن حجر الهیثمی:«جعفرالصادق نقل الناس عنه من العلوم ما سارت به الرکبان و انتشر صیته فی جمیع البلدان، و روی عنه الأئمة الأکابر، کیحیی ابن سعید، ابن جریح، مالک، السفیانین، أبی حنیفه، شعبه، و أیوب السجستانی». و قال الشهرستانی: «جعفر بن محمد الصادق هو ذو علم غزیر و أدب کامل فی الحکمة و زهد فی الدنیا و ورع تام عن الشهوات». ( الشیخ محمد علی الأنصاری. الموسوعة الفقهیة المیسرة. ج 1 / ص 33)

[22] - فاطمه زهرا داوودی. اهل بیت در کتاب و سنت. چهاردهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی. خرداد ماه 1380. انتشارت دانشگاه مذاهب اسلامی ص 33.

[23] - محمد حسین طارمی. انسجام اسلامی درسیره اهل بیت(علیهم السلام). پایگاه حوزه :3 شهریور ماه 1386/ شماره 213.

[24] - امید حسین‌خانی و محمد رجایی‌نژاد. گفتگـو، راهبرد رسیدن به آرمان وحدت اسلامی. فصلنامه حبل المتین / شماره 10.



ارسال توسط افشار

در باب تکامل قلبی، عقلی، عملی و ولایی انسان

اسدالله افشار

شناخت انسان[1] یکی از شریف‌ترین علوم است. انسان‌شناسی مبنای بسیاری از علوم است و مسائل بسیاری از علوم با شناخت ابعاد مختلف ظاهری و باطنی انسان مرتبط است. اندیشمندان و صاحب نظران با رویکرد های متفاوتی به شناخت انسان پرداخته‌اند و تلاش کرده‌اند تعریف جامعی از انسان ارائه بدهند تا او را از دیگر موجودات متمایز کنند. انسان‌شناسی دارای مفهومی عمیق و جامع و دارای لایه‌های مختلف وجودی است. دانشمندان برضرورت شناخت همه ابعاد وجودی انسان تأکید می‌کنند و تربیت انسان را متوقف بر شناخت ابعاد مختلف وجودی انسان می‌دانند.

صاحبان خرد و اندیشه با توجه به ابعاد وجودی و نظام رفتاری انسان، و اصیل شمردن هر بُعد از آن ابعاد و تأکید بر رشد و کمال انسان، چهار نظریه در باب تکامل انسان مطرح نموده اند که در مباحث زیر به آن ها خواهیم پرداخت.

1- رشد و تکامل انسان در سایه تکا مل قلبی( روحی و روانی)

گروهی از انسان‌شناسان با محور قرار دادن قلب و بُعد روحی انسان، رشد و تکامل برای انسان را در تکامل روحی وروانی اوخلاصه کرده‌اند وتکامل ورشد انسان در سایرابعاد را قابل منحل شدن دراین بخش می‌دانند.

طرفداران این نظریه، عمدتاً عرفا و متصوفه و اشراقیون هستند. اینان معتقدند هر کس باید به صورت فردی راه کمال را بپیماید و نادرستی آن را پیدا کند؛ به عبارت دیگر یافت و دریافت قلبی و درونی ملاک درک است و روش رسیدن به حقایق هم تهذیب نفس و اشراق می‌باشد. به همین دلیل گاهی از این نظریه تکامل به «تکامل عرفانی» هم تعبیر می‌گردد.

مباحث عرفانی بر محور عشق و محبت دور می‌زند. از دید عرفا، عشق نه تنها انسان را به کمال می‌رساند، بلکه کمال عالم هستی و تک تک اجزای آن نیز مرهون عشق و جاذبه‌ای است که در آنها نهفته است.

عرفا جوهره انسان و «من» حقیقی هر کس را آن چیزی می‌دانند که از آن تعبیر به قلب یا دل می‌کنند. دل مرکز عشق، احساس و خواست انسان است، همان گونه که عقل مرکز اندیشه، تفکر و حساب‌گری است. عرفا، برای عقل ارزش زیادی قائل نیستند، به دل خیلی بها می‌دهند و عشقی که در این دل هست را مهم می‌شمارند.

عشق عارف، عشقی است که اولاً:درانسان اوج می‌گیردتا به خدا می‌رسد ومعشوق حقیقی عارف فقط خداست. ثانیاً: عشقی که عارف می‌گوید منحصر به انسان نبوده و در همه موجودات، جریان دارد. اصلاً حقیقت، عشق است و آنچه غیر از عشق می‌بینی مجاز است.[2]

2- تکامل عقلی

گروهی دیگر از نظریه‌پردازان و انسان‌شناسان با محور قرار دادن عقل و بُعد ذهنی انسان، رشد و کمال برای انسان را در تکامل عقل و اندیشه او جست‌وجو می‌کنند.

طرفداران این نظریه عمدتاً فلاسفه و حکما هستند. اینان معتقدند که رشد و توسعة وجودی انسان، در توسعه و تکامل قوة عاقله و اندیشة اوست. به همین دلیل گاهی از این نظریه به «تکامل فلسفی» هم تعبیر می‌گردد.

نگاهی که فلاسفه به کمال دارند بی‌ارتباط با سایر نظرات و دیدگاه‌هایشان نیست. آنها کمال را همان‌گونه معنا می‌کنند که انسان و حقیقت انسان را معنا کرده‌اند. حقیقت انسان از نظر فلاسفه، عقل و قوه عقلانی اوست؛ یعنی نیرویی که انسان به وسیله آن می‌اندیشد و حقائق جهان هستی را درک می‌کند. لذا کمال انسان نیز به کمال همین قوه و نحوه تغییراتی است که در حوزه فکر و اندیشه صورت می‌گیرد.

3- تکامل عملی

گروهی دیگر از نظریه‌پردازان و انسان‌شناسان با محور قرار دادن حس و جسم و بُعد ظاهری و فیزیکی و مادی انسان، رشد و کمال او را هم محصور در ابعاد ظاهری می‌دانند. در این نظریه این حواس هستند که از جمله ابعاد اصلی و ذاتی انسان تلقی شده و ابعاد عقلی و روحی به تبع آن شکل می‌گیرند و ماهیت خود را مدیون حواس و عمل متناسب با آنها هستند.

طرفداران این نظریه عمدتاً دانشمندان علوم تجربی و یا حسّیون می‌باشند. کسانی که در پیش فرض خود در مورد جهان هستی، وجود را منحصر به ماده می‌دانند، به انسان هم که می‌رسند، جز ماده و احیاناً ماده‌ای پیچیده از انسان تصور دیگری ندارند. به همین دلیل، کمالی که برای انسان ترسیم می‌کنند. در نهایت پیمودن مراحل مختلف ماده و رسیدن به مراتب پیچیده آن است؛ در حالی‌که در تکامل قلبی و عقلی، پیش فرض طرفداران، مخلوق بودن هستی و انسان و نیز دو بُعدی بودن (جسم و روح) انسان است.

بر اساس این نظریه، انسان‌ها حواس خود را به کار گرفته و دست به اقدام و عمل می‌زنند و همین عمل زیر بنای تکامل آنها قرار می‌گیرد. اگر انسان‌ها دست به کاری نمی‌زدند، نه تنها به شناختی نمی‌رسیدند، بلکه قادر به زندگی هم نبودند. انسان در تجارب روزانه خود هر چه را که برایش در مبارزه علیه طبیعت ضروری بوده، فرا گرفته است و در جریان عمل است که با پدیده‌های پیرامون خود روبه‌رو می‌شود و به تدریج به سر منزل شناخت و تکامل راه می‌یابد.

4- تکامل ولایی

نظریه تکامل ولایی، ضمن نقد سه نظریة قبلی و به ویژه با توجه به اینکه هر یک از اینها، در واقع تکامل انسان را از یک بُعد دیده و سایر ابعاد را مغفول عنه قرار داده‌اند، تلاش بر آن دارد که نظریه‌ای ارائه دهد که در عین پوشاندن نارسایی‌های نظریات پیشین، نقاط قوت آنها را هم داشته باشد.[3]

نقد نظریه‌های تکامل

1- نقد تکامل قلبی

همین‌طور در ارتباط با نظریة تکامل قلبی یا عرفانی هم توجه به این نکته ضروری است که مکتب عرفان هم مانند فلسفه تنها یک بعد از وجود انسان، یعنی قلب و روح او را مورد توجه قرار داده و دو بُعد مهم دیگر، یعنی بُعد عقل و رفتاری انسان را به فراموشی سپرده است. به هر حال اگر حقیقت انسان از سه بُعد قلبی، عقلی و رفتاری؛ تشکیل شده، باید تلاش کرد تا نقش هر سه بُعد را در تکامل لحاظ نمود و در قالب یک نظام، جایگاه هر یک از این عوامل را معین کرد.

استاد شهید مطهری در نقد نظریه عرفا درباره انسان کامل به بیان برخی آثار و لوازم منفی این دیدگاه پرداخته و ضرورت نگاه جامع‌تر به مسئله تکامل را یادآور شده‌اند.

از نگاه استاد، تک بُعدی نگری عرفا سبب شده تا آنها از نقش عقل و فعالیت‌های عقلی و عملی در تکامل انسان غافل شوند، بلکه برخی ازآنها به تحقیر عقل پرداخته و گاه تا حد بی‌اعتبار دانستن عقل پیش رفته‌اند. در حالی که اگر قلب و شور و عشق باطنی در تکامل انسان مؤثر است، عقل و تفکر و سنجش و محاسبه نیز به نوبه خود برای موفقیت انسان لازم است و لهذا تهذیب و تزکیه نفس هرگز نمی‌تواند بهانه‌ای برای ترک تحصیل و تحقیق و مطالعه و دانش‌اندوزی به شمار آید. بلکه عشق ورزیدن، تفکر کردن و رفتارهای عینی و عملی صحیح، هر سه در کنار یکدیگر زمینه‌ساز رشد و تکامل انسان است.

2- نقد تکامل عقلی

در خصوص نظریه تکامل عقلی یا فلسفی که از طرف فلاسفه مطرح شده هم از مجموع سخنان فلاسفه می‌توان چنین نتیجه گرفت که دیدگاه آنها ناقص بوده و ناظر به همه کمالات انسانی نیست بلکه تنها برخی از کمالات انسانی را مورد توجه قرار می‌دهد، زیرا همان‌گونه که قبلاً بیان شد انسان دارای سه بُعد تمایلات قلبی، تفکرات عقلی و رفتارهای عملی است و کمال واقعی انسان منوط به رشد هماهنگ این سه بُعد وجودی او با یکدیگر است. لذا تغییراتی که تنها در یک بُعد از وجود انسان، مثلاً عقلی یا قلبی، صورت می‌گیرد اگر چه ممکن است بخشی از کمال را برای انسان به ارمغان آورد اما قطعاً زمینه‌ساز تحقق همه مراتب کمال نیست و نمی‌تواند کمالی جامع و فراگیر را نتیجه بدهد.

انسان کامل فلاسفه، انسان ناقص است، نه انسان کامل، یعنی تنها قسمتی از کمال را دارد، زیرا فلاسفه برای عقل اصالت قائل شده و همه کمالات انسان را در کمال عقلی او جست‌وجو کرده و سایر جنبه‌های کمال را نادیده گرفته‌اند.

3- نقد نظریه تکا مل عملی

نظریه تکامل عملی با واقعیت و حقیقت انسان سازگار نیست، چرا که بخشی مهم از وجود انسان، یعنی بُعد غیر مادی آن را نادیده گرفته است. علاوه بر این، و بر فرض نادیده گرفتن این نقص، تنها به تکامل جسمی و مادی که بُعدی از وجود انسان است پرداخته و در واقع نوعی جزئی‌نگری است.[4]

تبیین تکامل ولایی

1- عبودیت

محور نظریه تکامل ولایی، «عبودیت» است . وقتی گفته می‌شود هدف از آفرینش انسان عبادت است، بعضی گمان می‌‌برند که منظور از آن صرفاً انجام اعمال و مناسکی است که به نام دعا تحقق می‌پذیرد مانند نماز، روزه و اذکار گوناگون. اما آیا حقیقت عبادت و پرستش همین است؟ مسلماً نه، چه آنکه دعا و نیایش جزیی از عبادت به شمار می‌روند. طبق جهان بینی قرآن هر حرکت و عمل مثبتی که از انسان صورت می‌گیرد به شرط آن که به انگیزه قرب ربوبی و براساس ارزش‌ها و تکالیف الهی باشد، عبادت است. خلاصه هدف آن است که همه کارها و اعمال و رفتار انسان، الهی شود؛ یعنی انسان به مرحله‌ای برسد که حتی خوردن، خوابیدن و زنده ماندن و مردنش همه و همه برای خدا باشد.

2- انانیت

خودپرستی به معنای پیروی از میل و خواهش‌های نفسانی و بی‌اعتنایی به حق و حقیقت است. یک فرد خودپرست همواره به دنبال هوا و هوس‌های خویش است و تنها به آمال و آرزوهای خود فکر می‌کند. از این رو با هر امری که با میل و طبعش سازگار نباشد مخالفت می‌کند و از هرچه که به سختی و تلخی آمیخته باشد پرهیز می‌نماید. برای افراد خودپرست هیچ چیز دشوارتر از عبادت پروردگار و سجده در پیشگاه خداوند متعال نیست، زیرا این کار، نوعی مخالفت با هوای نفس و کوچک ‌شمردن آن است.

در مرام خودپرستی، هوای نفس انسان جایگزین پروردگار و محور و مدار عالم می‌شود. لذا همه چیز با هوای نفس محک می‌خورد و تمامی امور با میل و خواهش‌های نفسانی سنجیده می‌شود.

خودخواهی دارای درجات و مراتب مختلفی است که بالاترین مرتبه‌اش خودپرستی است. اگر با این صفت زشت مبارزه نشود به تدریج شدت می‌یابد و به حدی می‌رسد که نفس اماره را معبود قرار می‌دهد و به پرستش او مشغول می‌شود.[5] خداوند متعال درباره چنین فردی می‌فرماید: أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا: آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى آيا [مى‏ توانى] ضامن او باشى.[6] پس می‌توان نتیجه گرفت که خودپرستی ام‌الفساد و ریشه همه رذایل است.

ابزارکمال درنظریات چهارگانه تکامل

ابزار کمال چیست و انسان بر چه پایه و اصلی می‌تواند به کمال برسد؟ در این‌باره، بسته به دیدگاه‌های مختلف در مورد تکامل انسان و پیش فرضی که راجع به حقیقت انسان دارند، ابزارهای مختلفی برای کمال او مطرح می‌گردد.

1- ابزار کمال در نظریه تکا مل عقلی

از آنجا که از دیدگاه فلاسفه، ذات و جوهر انسان همان عقلش است و به عبارتی از میان ابعاد وجودی او اصالت با عقل است و غیر از عقل هر چه هست، خارج از ذات و در حکم وسیله و زمینه و اغراض است و در واقع «من» حقیقی انسان به قوة تفکر و استدلال او برمی‌گردد، قطعاً کمال او هم منوط به کمال عقل اوست. بر همین اساس است که فلاسفه ابزار کمال انسان را روی آوردن به برهان و منطق دانسته و همگان را به تفکر و تعقل دعوت می‌کنند. از نظر آنها، اگر انسان بخواهد به مقام انسان کامل برسد باید با پای منطق و با ابزار استدلال و قیاس و صغرا و کبرا چیدن و فکر کردن قدم در این راه نهد. در این صورت پایان راه آن است که انسان تبدیل به جهانی از اندیشه و فکر می‌شود .

2- ابزار کمال در نظریه تکامل قلبی

از دیدگاه عرفا، «من» انسان را عقل و فکر او نمی‌سازد بلکه عقل و فکر یک ابزارند و «من» حقیقی هر کسی آن چیزی است که از او به دل تعبیر می‌شود. مقصود از دل هم یعنی مرکز احساسات و خواست‌ها. عارف برای احساس و برای عشق، که قوی‌ترین احساس‌ها در انسان است، ارزش و اهمیـت زیادی قائل است. عشق عارف عشق الهی است و معشوق او خداست و دل یعنی همان مرکز عشق الهی.

در این صورت طبیعی است که کمال انسان در گرو تکامل بُعد ذاتی او، یعنی دل و قرار دادن او در مسیر رشد و ترقی می‌باشد. به همین دلیل است که عارفان برای ایجاد تحول در انسان، او را به مراقبت از دل و اصلاح و تهذیب نفس فرا می‌خوانند. به اعتقاد عرفا، راه رسیدن به کمال علم و سواد و صغرا و کبرا و مقدمه و نتیجه و استدلال نیست، بلکه توجه به دل است.

3- ابزارکمال در نظریه تکا مل عملی

در نظریه تکامل عملی که گاهی تکامل مادی، جسمی و حسی هم تعبیر می‌شود، بُعد جسمی و حسی انسان اصیل شمرده می‌شود و جزء ابعاد ذاتی تلقی می‌گردد و سایر ابعاد، وجودی زمینه‌ای و ابزاری و یا تبعی دارند. آنچه که اساس شکل‌گیری افکار و روحیات انسان می‌شود به حواس انسان و به تبع آن به تجربه و رفتارهای ظاهری و قابل مشاهده برمی‌گردد که در مراتب بعدی منجر به چهره‌های پیچیده‌تری گردیده و سایر ابعاد وجودی انسان را می‌سازد.

4- ابزار کمال در نظریه تکامل ولایی

براساس نظریه تکامل ولایی،ابزارکمال«تولی وتبری»است.«تولی به ولایت الهی» و«تبری ازولایت غیرالهی».

«تولی» در لغت به معنای دوستی همراه با تبعیت است، البته تبعیتی که آگاهانه و عاشقانه باشد و هدف مشخصی را دنبال نماید.

تولی (یا تولا) از جمله کلید واژه‌های اندیشه دینی، به ویژه در مذهب امامیه است. منظور از «تولی» نوعی ارتباط عاطفی است که در یک زمینه فکری مشترک میان افراد برقرار می‌گردد. البته طرفین این ارتباط هم سطح نیستند. بلکه یکی در موضع ولایت، رهبری و سرپرستی و دیگری در موضع پذیرش، تبعیت و رهبری شدن است. در ضمن عاطفه از شناخت جدا نیست، بلکه هم در تکوین شناخت مؤثر است و هم در پیدایش خود از شناخت تأثیر می‌پذیرد. بر این اساس منظور از تولی، معنای وسیعی است که بر سر سپردگی مبتنی است. به عبارت دیگر تولی نوعی دل سپردگی مبتنی بر سرسپردگی است که نه تنها وجه سیاسی و عاطفی را شامل می‌شود، بلکه تمام وجوه اندیشه و عمل انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

کاربرد تولی وریشه‌های آن درمتون اسلامی نشان می‌دهد که این واژه به خودی خود دارای بار ارزشی نیست و در هر دو مورد تولای حق و تولای باطل به کار رفته است.

بنابراین تولی به ولایت الهی، به معنای تسلیم شدن در برابراراده الهی و چنگ زدن به ریسمان محبت اوست. این محبت و دل سپردگی و سرسپردگی، اصل و اساس تکامل انسان است و بر پایه آن دست یافتن به همه مراتب کمال امکان‌پذیر می‌شود.

تولی به ولایت الهی هنگامی به نحوکامل تحقق می‌یابدکه با تبری و بیزاری از ولایت طاغوت همراه باشد. زیرا ولایت الهی در ولایت طاغوت، همواره در نقطه مقابل و متضاد یکدیگرند و خروج از ولایت طاغوت، مقدمه ورود به ولایت الهی است.[7]

انسان کامل درنظریات تکامل

1- انسان کامل بر اساس نظریه تکامل قلبی

از دیدگاه عرفا انسان کامل کسی است که به حق رسیده و به لقاء الله پیوسته است؛ به گونه‌ای که تنها او را می‌بیند و جز او نمی‌یابد. انسان کامل خود را محوری در حق می‌داند که به مقام قرب‌ الهی رسیده و کثرات را در او منحل می‌بیند. همه چیز را جلوه حق تعالی و تجلی حضور او می‌بیند. از نظر عرفا گسترش و اشراف نورانی «من انسانی» بر جهان هستی و قرار گرفتن «من» در جاذب کمال مطلق که به لقاءالله منتهی می‌شود، شرط تکامل انسان است. این عرفان که مسیرش «حیات الهی معقول» و مقصدش، قرار گرفتن در جاذبة کمال مطلق به لقاء الله است به قرار گرفتن در شعاع جاذبیت او منتهی می‌گردد. عرفان الهی هیچ چیز حقیقی را از عالم هستی اعم از آنکه مربوط به انسان باشد یا غیر انسان، حذف نمی‌کند، بلکه همة عالم را با یک عامل ربانی درونی، صیقلی می‌نماید و شفاف می‌سازد و انعکاس نور و رحمت الهی را در تمامی ذرات و روابط اجزای این عالم نشان می‌دهد.

2- انسان کامل بر اساس نظریه تکامل عملی

از دیدگاه تجربیون و طرفداران تکامل عملی، انسان کامل کسی است که همة نیازهای او به طور کامل ارضا گردد و قطعاً همة تلاش انسان‌ها به صورت فردی و جمعی فراهم کردن زمینه‌های جواب‌گویی به این نیازهاست. بر اساس دیدگاه‌ مادی نیازهای انسان همگی جلوه‌ها و مراتب مختلف ماده هستند و ارضای آنها هم نتیجه‌ای متناسب با آن در پی دارد.

3- انسان کامل براساس نظریه تکامل عقلی

از دیدگاه فلاسفه، ذات و جوهر انسان همان عقلش است و غیر از عقل هرچه هست خارج از ذات انسان بوده و حکم وسایل و ابزار را دارد. به همین دلیل انسان کامل کسی است که این بعد ذاتی در او به مرحلة کمال رسیده باشد. انسان کامل یعنی انسانی که از لحاظ عقلی و قدرت اندیشه و تفکر به بالاترین درجة ممکن رسیده باشد و بتواند حقیقت هستی را تجزیه و تحلیل نماید.

4- انسان کامل بر اساس نظریة تکامل ولایی

طرفداران نظریه تکامل ولایی و به ویژه امام خمینی(ره) بر این اعتقادند که غایت جهان، «انسان کامل» است؛ یعنی اصولاً جهان خلق شده تا کارخانة انسان سازی باشد. بر این اساس سایر امور در حکم ابزار و زمینه، مقدمه و بهانة این هدف اصلی‌اند. به نظر امام خمینی(ره)، اگر در جهان خلقت امکان وجود و پرورش و تحقق انسان کامل نباشد، کل خلقت عبث بوده و مصحح نمی‌یابد و فاقد حکمت است و در یک چنین فرضی پوچ‌گرایی می‌تواند موضوعیت یابد. علاوه بر این سؤال‌هایی مانند اینکه: «چرا انسان و جهان خلق شده است؟ چرا زندگی به این نحو است؟ چرا انسان باید بمیرد؟ چرا به دنیا آمده‌ایم؟...» بی‌جواب می‌ماند. تنها بر اساس نظریة انسان کامل و امکان تحقق نظری و عملی و مصداقی اوست که می‌توان جوابی منطقی برای سؤال‌های فوق و توجیه مسائل خلقت پیدا نمود. بنابراین هدف از خلقت جهان، خلقت انسان و هدف از خلقت انسان هم تحقق انسانیت کامل و به فعلیت رسیدن استعدادهای اوست. انسان کامل سبب ایجاد عالم و نیز بقای آن است. علت ایجاد و بقای عالم، وجود انسان کامل است.

چون نظام هستی برای رسیدن به کمال خلق شده است و این هدف، نه تنها برای کل نظام که برای تک تک اجزاء و ذرات عالم هستی مطرح است، شایسته است محور مناسبی برای تحقق این امر انتخاب شود که رهبری حرکت این کاروان بزرگ به سمت هدف را بر عهده گیرد و مظهر اراده ربوبی مبنی بر هدایت کل مخلوقات شود. لذا انسان کامل، نه فقط حجت الهی بر انسان‌ها، بلکه امام و پیشوای همه اجزاء و ذرات جهان هستی بوده و عالم در سایه وجود او نظم و نظام یافته و حرکت منسجم خود به سوی کمال را دنبال می‌کند. این جایگاه ویژه سبب شده تا در روایات تأکید شود که اگر انسان کامل وجود نداشته باشد زمین و زمان بر هم خواهد خورد.[8] چنان که ابو حمزه گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم:« تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟ قَالَ: «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ، لَسَاخَتْ: زمين بدون امام مي ماند؟ فرمود: اگر زمين بدون امام باشد فرو رود (و نظمش از هم بپاشد)».[9]

نظریه قرب و بُعد و تکامل

یکی از مبانی نظریه تکامل ولایی، تئوری قرب و بُعد است. مبتنی بر این تئوری آنچه که در تکامل انسان نقش اصلی را ایفا می‌کند. «تولی و تبری» است. انسان موجودی است مختار که نسبت به جهت‌گیری کلی خود، لزوماً باید موضع گیری نماید. انسان دو مسیر و دو محور در پیش دارد و به ناچار باید در یکی از آن دو مسیر قرار بگیرد و قرار می‌گیرد. یکی حق و دیگری باطل. انسان نمی‌تواند بی‌تولی و بی‌تبری باشد؛ انسان در هر حال یا تولی و ولایت حق را می‌پذیرد و از باطل برائت می‌جوید و یا بر عکس. انسان یا خدا را می‌پرستد و یا خود را. انسان یا عبودیت دارد و یا انانیت، یا اهل فجور است و یا اهل تقوا.

مبتنی بر جهان بینی الهی ازیک طرف انسان موجودی است مختار و مسئول که باید جواب‌گوی افعال خود باشد و از این طریق می‌تواند زمینة تصرف و تأثیرگذاری در عوالم سه‌گانه حیات انسان و حیات اجتماعی را فراهم سازد و بتواند مبتنی بر جهت‌گیری‌های خود، از طریق عالم معقول عالم مثال را متأثر سازد و از طریق عالم مثال به تعریف در عالم محسوس نائل آید و به همین ترتیب ابعاد وجودی و نظام رفتار خود را متناسب با اختیار اولیه متأثر سازد. و از طرف دیگر انسان متأثر از مشیت الهی و قوانین و سنن حاکم بر تاریخ بشری است که تحت ارادة حضرت باری‌تعالی است و هیچ موجودی را یارای گریز و فرار از آن نیست.

جمع این دو نگرش در جهان بینی الهی را می‌توان در قالب تئوری «قرب و بعد» مطرح نمود که براساس آن انسان مختار و فعال به میزانی که به ذات احدیت معرفت و آگاهی بالاتری را کسب کند و به مقام والای عبودیت و بندگی خداوند نائل آید، به همان میزان برعوالم سه‌گانة درونی خویش تسلط یافته و محیط بیرونی خویش و جامعه و تاریخ را هم می‌تواند تحت تأثیرافعال ارادی خود قرار دهد و بر عکس به هر میزان که در عالم مکدر و ظلمانی به دور از کمال حق ره بپیماید، این ظلمت، افعال وی را در درون و بیرون، متشتت ساخته و دوام تاریخی از وی سلب می‌شود.

جان کلام این که؛ فردي كه بتوان نام انسان را بر او گذارد، در هر موقعيتي كه قرار گرفته باشد و تحت هر شرايطي از شرايط فردي و اجتماعي واقع گردد و بالاخره هر بشري كه روي كره زمين زندگي مي كند، به حكم فطرت و به مقتضاي عقل به سوي كمال گام بر مي دارد. و از سوی دیگر كمال عملي انسان ناشي از كمال اخلاقي او است، زيرا عمل همان انعكاس و پرتو اخلاق است و به عبارت دقيق تر همه كارهاي انسان يك ريشه اخلاقي دارد و از همين جهت ما روحيات و صفات افراد را در طرز عمل آنها جستجو مي كنيم، البته ممكن است انسان به طور تصنعی عملي را برخلاف روحيات خود انجام دهد، اما بديهي است كه اين عمل جنبه استثنايي دارد و دوام پذير نيست، بنابراين براي اينكه اعمال و رفتار بشر خوب و كامل باشد بايد قبل از هر چيز غرائز حياتي تعديل گردد و روحيات و صفات عاليه در حال پرورش و نمو باشد. در نهایت آن که باید قبول داشته و باور کنیم؛ كمال عملي انسان نيز در سايه ايمان به خدا انجام پذير است.[10]

یکشنبه: 27 / 03 / 1403- 9 ذی القعده 1445- 16 ژوئن 2024

منابع

1- مطهری، مرتضی(1370). انسان کامل، تهران: انتشارات صدرا.

2-کبیر، یحیی ،انسان شناسی (انسان کامل)، انتشارات مطبوعات دینی، قم، 1384.

3- نصری، عبدالله( 1379). فلسفه حکمت انسان، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.

4- طباطبایی، سید محمدحسین ( 1368).المیزان فی تفسیر القرآن، قم: انتشارات اسلامی

5- افشار، اسدالله(1394) ، باز شناسی جایگاه انسان درنظام هستی ، تهران: سفيرارد هال.

6- رجبی، محمود (1379)، انسان شناسی، قم: مؤسسه‏ آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‏سره .

7- حسن زاده آملی،استاد علامه حسن( 1380). انسانِ کامل از دیدگاه نهج البلاغه، تهران: بنیاد نهج البلاغه.


[1] - انسان از ریشه «انس» به معنای اُلفت‌گرفتن یا از «نسی» به معنای فراموشی است. انسان در اصطلاح حکما به «حیوان ناطق» تعریف شده‌است و مراد از نطق، ادراک عقلی حاصل از فکر و مانند آن است. از دیدگاه عارفان انسان آینه تمام‌نمای هستی و مظهر اسمای متقابل الهی مانند اسمای جمال و جلال است. انسان‌شناسی دانشی است که به احوال، ابعاد کلی و جزئی، فردی و اجتماعی انسان می‌پردازد و برخی از آن به علم النفس نیز یادکرده‌اند در این دانش به شناخت جان آدمی، فضیلت و رذیلت و سعادت و شقاوت او پرداخته می‌شود.

[2] - به لحاظ این‌‌که عارفان مسلمان از یک منظر فوق‌العاده و متعالی و در عین حال، جامع، از کمالات انسانی بحث کرده‌‌اند بدیهی است که ره‌آورد فکری آنان درباره مفهوم انسان کامل و از سایر کسانی که درباره انسانی کامل سخن گفته‌اند، جامع‌تر و متعالی‌تر خواهد بود. چنان‌که متفکر بزرگ شهید مطهری پس از طرح دیدگاه‌های مختلف درباره انسانی کامل می‌گوید: من اعتراف دارم که مکتب عرفان از تمام مکتب‌های قدیم و جدید، در باب انسان کامل غنی‌تر است؛ نه قدیمی‌ها توانسته‌‌اند به پایه اینها برسند و نه امروزی‌ها.

[3] - انسان کامل از دیدگاه: فارابی - عرفا - مولوی (متفکران اسلامی). هیات تحریریه موسسه مکاتباتی اسلام شناسی. تاریخ چاپ: ۱۳۶۱ هجری شمسی.

[4] - حیدر علوی نژاد؛ سید محمد(1382). افق‌های کمال. قم: بوستان کتاب.

[5] - پارسانیا؛ حمید (1383). هستی و هبوط (انسان در اسلام). ق: دفتر نشر معارف.

[6] - سوره فرقان/ 43.

[7] - سعیدی؛گل بابا ( 1378). انسان کامل (دو رساله ازشیخ محی‌الدین ابن عربی). تهران: انتشارات سلمانی.

[8] - نصری؛عبدالله(1378). سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی.

[9] - الكافي (ط - دارالحديث)، ج‌۱، ص: ۴۳۷.

[10] - ابعاد سه گانه کمال انسان؛ از کمال فکری تا اخلاقی و عملی. خبرگزاری مهر/ دین و اندیشه. ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ . کد خبر 2178099.



ارسال توسط افشار

قاچاق مواد مخدر و پولشویی از جرائم سازمان یافته

اسدالله افشار

جهانی شدن روندی است که دامنه گسترده‌ای از جنبه‌های ساختاری و فراساختاری جوامع را در بر می‌گیرد. یکی از ویژگی‌های مخصوص این روند، جهانی شدن جرایم سازماندهی شده است که مسئله قاچاق مواد مخدر را به عنوان یکی از موضوعات فراملیتی و فراگیر، مشمول می شود. لذا با این نگرش موضوعات مختلفی را شامل می‌گردد که می‌تواند دامنه وسیعی از مشکلات را از سطح پول‌شویی تا فساد سازمانی و اداری ، تروریسم، تهدید مستقیم ثبات سیاسی و اقتصادی یک ملت را دربرگیرد. کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان و جمهوری قرقیزستان، کشورهای ناحیه قفقاز و افغانستان و همچنین کشورهای منطقه آمریکای لاتین به عنوان نواحی اصلی تولید مواد مخدر، عمیقاً درگیر جدال با این موضوع هستند و از این بابت دارای وجوهی مشترک می‌باشند.

جهانی شدن مجموعه‌ تعاملات چندسویه‌ای را در سطوح قانونی، از قبیل همکاری میان کشورها و نیروهای پلیس، و غیرقانونی، نظیر پیمان‌های تکنیکی و استراتژیک میان گروه‌های جرایم سازماندهی شده را شامل می‌شود.

قاچاق مواد مخدر و پدیده اعتیاد مسبوق به شرایط و نظام اجتماعی است. باید گفت این پدیده معلول ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و عرصه‌های بین‌المللی و منطقه‌یی است. تا زمانی که دلایل و علل مشخص نشوند ، نمی‌توانیم تحلیل و تبیین دقیقی از این مسأله داشته باشیم. پدیده سوءمصرف و قاچاق موادمخدر متأثر از باندهای مافیایی و دست‌های پنهان، امروزه از چنان پیچیدگی‌هایی برخوردار شده که سازمان ملل متحد آن را از جمله جرائم سازمان یافته تلقی و اقدام به صدور کنوانسیون‌ها و عقد پروتکل‌های مختل برای مقابله با آن کرده است.

خطر و تهدید جرایم سازمان‌یافته

خطرناک‌ترین جرایمی که به سبب ویژگی‌های خاص خود امنیت اقتصادی ، اجتماعی و حتی سیاسی جامعه را با تهدید مواجه می‌سازد، جرائم سازمان یافته است[1] که همزمان با پیشرفت علم و فن‌آوری درعرصه جهانی، مظاهر آن با اشکال نوین خودنمایی کرده و به سبب پیچیدگی ساختار گروه‌های مجرمانه ، شبکه‌سازی سازمان‌های جهانی و هم‌دستان آن ها ، در فعالیت‌های مشترک در سراسر جهان ، پدیده‌ای جدید است که تأثیرات شگرفی بر اقتصاد ، سیاست ، امنیت و در نهایت کل جوامع ملی و بین‌المللی می‌گذارد . مشخص کردن محدوده جرائم سازمان یافته و انواع فعالیت‌های آن به علت ماهیت پنهان و زیرزمینی بودن آن کار آسانی نیست . اما اغلب توسط گروه‌ها و سازمان‌هایی انجام می‌شود که دارای تشکیلات و بنیه قوی مالی هستند . به طوری که دارایی تعدادی از این سازمان‌ها چندین برابر بودجه برخی کشورهاست و تأثیر شگرفی نیز بر اقتصاد ، سیاست و فرهنگ جوامع می‌گذارد . اما هدف آن ها دستیابی به قدرت سیاسی نیست ؛ بلکه کسب درآمد و اقتدار مالی از این راه است . طبق گزارش‌های تحقیقی اینترپل ، جرم سازمان يافته 14%تولید ناخالص ملی کشورهای در حال توسعه و 2% تولید ناخالص ملی کشورهای توسعه یافته را مصروف خود می‌سازد.

خطر و تهدید جرایم سازمان‌یافته به ویژه ‌از آن جهت است که به صورت برنامه ریزی شده و با هدایت رهبران با تجربه و امکانات ویژه و مستمر صورت می‌گیرد و آنان در راستای رسیدن به‌ اهداف مجرمانه، با پرداخت رشوه و تطمیع، به برخی کارگزاران و مأموران اجرایی و پلیس و مدیران و قضات و دست اندرکاران فاسد؛ آنان را خریده یا با تهدید و اعمال فشار و خشونت، ایشان را به سکوت وادار می‌کنند.

جرایم سازمان‌یافته؛ فراملی[2] و بین‌المللی

متأسفانه هم‌گام با پیشرفت علم و فن آوری و سهولت گذر از مرزها و توسعه تکنولوژی ارتباطات راه دور، جرایم سازمان‌یافته با گذر از مرزها جنبه فراملی و در بعضی موارد بین‌المللی پیدا کرده ‌است. این پدیده خطر و تهدیدات ناشی از جرایم سازمان‌یافته را افزایش داده ‌است.

با توجه به ‌این که مرتکبان جرایم سازمان‌یافته به دنبال کسب سود و منافع مادی هر چه بیش‌تر هستند ، نه تنها مرتکب فعالیت‌های مجرمانه می‌شوند ، بلکه در مواردی نیز با انجام فعالیت‌های به ظاهر قانونی به دنبال کسب قدرت و تسخیر پارلمان بوده و از این راه علاوه بر ملغی نمودن قوانین معارض با منافعشان ، به عزل و نصب مدیران مطابق مصالح گروهی خود پرداخته و در نتیجه از خطر ارتکاب اعمال غیر قانونی خود می‌کاهند و به راحتی با ارتکاب جرایم یقه سفیدان و پول‌شویی ، درآمدهای نامشروع خود را به طور چشم‌گیری افزایش می‌دهند.

آن چه می‌تواند از تهدیدهای ناشی از جرایم سازمان‌یافته بکاهد

ارتکاب جرایم سازمان‌یافته ، به ویژه‌ آن گاه که سازمان‌های مجرمانه قدرت را به دست می‌گیرند نه تنها موجب فساد اقتصادی و اجتماعی و اداری می‌شود بلکه مردم سالاری و امنیت ملی و نظم بین‌المللی را نیز به خطر می‌اندازد.

آن چه می‌تواند از تهدیدهای ناشی از جرایم سازمان‌یافته بکاهد ، تدوین سیاست های کیفری مناسب و تقویت ابزارهای مبارزه با این گونه جرایم ، انعقاد قرارداد منطقه‌ای و بین‌المللی جهت همکاری‌های پلیسی ، قضایی ، اداری و سرانجام دلسوزی، تعهد، مسئولیت پذیری و تقوای مدیران جامعه و قضات و نیروهای امنیتی - انتظامی است.

کاربری نادرست مواد مخدر و قاچاق آن در سایه گسترش فناوری های ارتباطی و رایانه ای، باندهای مافیایی و دست های پنهان، امروزه چنان پیچیدگی یافته است که سازمان ملل متحد آن را از جرایم سازمان یافته دانسته و به تدوین کنوانسیون ها و پروتکل های گوناگون برای رویارویی با آن (کنوانسیون های 1961، 1971، پروتکل اصلاحی 1972 و کنوانسیون 1988) پرداخته است.

پول شويي

پول شويي، عبارت است از هر نوع عمل يا اقدام به عمل براي مخفي كردن يا تغيير ظاهر هويت نامشروع حاصل از فعاليت هاي مجرمانه، به گونه اي كه وانمود شود ، اين عوايد از منابع قانوني سرچشمه گرفته است. پول شویی يا تطهير پول فعاليتي مجرمانه ، در مقياس بزرگ، گروهي، مستمر و درازمدت است كه مي تواند از محدوده سياسي يك كشور مفروض نيز فراتر رود.

پول شويي يك فرايند سه مرحله اي است كه مرحله اول مستلزم قطع هرگونه ارتباط مستقيم بين وجوه و جرمي است كه حاصل شده، مرحله دوم مخفي كردن ردپاي وجوه براي جلوگيري از تعقيب قانوني آن و مرحله سوم بازگرداندن وجوه به مجرم به صورتي كه نحوه اكتساب و محل جغرافيايي آن قابل رديابي نباشد.

پول شويي آثار زبانبار بر اقتصاد ، جامعه و سياست دارد. آلوده شدن و بي ثباتي اقتصاد تضعـيف بخش خصوصي و برنامه هاي خصوصي سازي، كاهش كنترل دولت بر سياست هاي اقتصادي ، فاسد شدن ساختار حكومت ، بي اعتمادي مردم ، بي اعتباري دولت ها و نهادهاي اقتصادي كشور و غيره تنها بخشي از اين آثار است.

پيشينه اقدام هاي بين المللي براي مبارزه با پديده پول شویی و تدوين راهكارهاي جهاني براي مقابله با اين معضل به سال هاي مياني دهه ۱۹۸۰ برمي گردد. در اواخر همين دهه بود كه عزم جهاني براي تدوين پيمان نامه ها، معاهدات و كنوانسيون هاي بين المللي در اين زمينه شكل گرفت. به دنبال تاسيس گروه كاري اقدام مالي براي مبارزه با پول شويي در سال ۱۹۸۹، گروه هاي منطقه اي مانند اتحاديه اروپا ، شوراي اروپا و سازمان كشورهاي آمريكايي ، قوانين و معيارهايي براي مبارزه با پول شويي در كشورهاي عضو تدوين كرده اند. منطقه كارائيب، آسيا، اروپا و آفريقا، نيروي ويژه مبارزه با پول شويي ايجاد كرده اند و گروه بندي هاي مشابهي براي آمريكا و آمريكاي لاتين در سال هاي آينده دردست تدوين و شكل گيري است. با اين حال، در سطح بين المللي و جهاني يك توافق نظر عمومي درمورد كليات اركان اصلي هر نظام ضدپول شويي وجود دارد ، كه شناخت اين اصول در تدوين قوانين منع پول شويي راهگشا خواهد بود.

عملیات پول‌شویی از مسیر قاچاق سازمان‌یافته مواد مخدر

امروزه بحث جرایم سازمانیافته (ملی و فراملی) و لزوم توجه به آن ها وارد مرحلة جدیدی شده است ، به نحوی که سعی میشود به طرق گوناگون ، پیشگیری مؤثری از شکلگیری این تشکلهای مجرمانه به عمل آید و مبارزهای قاطع با آن ها صورت گیرد. البته مدتهاست رهیافت مختار که همان جلوگیری از ورود درآمدهای نامشروع آن ها درنظام پولی و بانکی کشورهاست، در دستورکار سیاستگذاران ملی و بینالمللی قرار گرفته که متأسفانه خود منجر به ظهور فرایند مجرمانه جدیدی به نام پولشویی شده و متصدیان امر را برآن داشته با آن نیز مقابله کنند. با این حال ، تحول شگرف نظام پولی و بانکی جهانی در اثر ظهور پول و بانکداری الکترونیک ، حوزة مقررات ضد پولشویی کنونی را با چالش جدیدی مواجه کرده و لزوم بازنگری گستردة این تدابیر و اقدامات را موجب شده است.

تجارت غیرقانونی موادمخدر بعد از تجارت‌هایی نظیر نفت و اسلحه ازتجارت‌های بزرگ دنیا محسوب می‌شود؛ این در حالی است که قاچاق مواد مخدر از سوی بسیاری از کشورها جرم‌انگاری شده است. یکی از موارد مرتبط با قاچاق مواد مخدر، استفاده از پول‌های نامشروع است که قوانین داخلی و بین‌المللی تدابیری را برای مبارزه با این پدیده خطرناک پیش‌بینی کرده‌اند. به طورمعمول عملیات پول‌شویی از مسیر قاچاق سازمان‌یافته مواد مخدر و کالا عبور می‌کند. این موضوع آثار مخربی از جمله فرار سرمایه از کشور و ازدیاد خط فقر بر اقتصاد کشورها به جای گذاشته است.

لازم به ذکر است یکی از دلایلی که جرایم سازمانیافته ، فراملی تلقی میشوند، این است که معمولاً هر یک از مراحل پولشویی در کشوری به اجرا درمیآید که از بستر مناسبتری برای تحقق اهداف آن برخوردار است. به این ترتیب، غالباً مرحله اول در همان کشوری که درآمد جرم سازمانیافته از آن جا به دست میآید به انجام میرسد که به فراخور اوضاع و احوال آن کشور با اقدامات محرمانه و مخفیانه همراه است. اما برای تحقق مرحله دوم، ممکن است یک بانک به اصطلاح ساحلی دوردست ، یک مرکز بزرگ تجاری منطقهای یا یک بانک بینالمللی که از امکانات مناسبی برخوردار است انتخاب شود. اصولاً پولشویان در این مرحله مؤسساتی را انتخاب میکنند که خدمات خود را بدون رهگیری مبدا و یا مقصد مبادلات ارائه میدهند. اما مرحله آخر، از آن جا که بیثباتی موقعیتهای اول و دوم را پشت سر گذاشته و وضعیت پایداری پیدا کرده است، مسلماً وجوه مورد نظر به کشورهایی انتقال مییابد که از ثبات اقتصادی بالایی برخوردارند و سپردههای آنها را تضمین میکنند.

به راستی استمرار حیات تشکلهای مجرمانة سازمانیافته درگرو پولشویی است و به این ترتیب ، مبارزه با آن میتواند مؤثرترین مبارزه با آن ها باشد.

ارتباط پول‌شویی با جرایم مواد مخدر

پول‌شویی اصطلاحی کلی است و اختصاص به جرایم مواد مخدر ندارد، اما به‌ طورمشخص در مورد جرایم مواد مخدر کاربرد خاصی دارد. دلیل تداعی ذهن در مورد ارتباط پول‌شویی با جرایم مواد مخدر، کثرت وقوع آن در مورد این جرایم است. امروزه در كشورهاي پيشرفته جهان تعقيب مالي وجوه حاصل از قاچاق موادمخدر و ساير جرائم سازمان يافته مقدم بر كنترل فيزيكي است و اين جاست كه مبارزه با تطهير عوايد حاصل از ايـــن جرائم يا پول شویی معنا پيدا مي كند.

منظور از تطهیر یا پول‌شویی به طور کلی به معنی ارتکاب هرگونه عملی برای اختفای منشأ نامشروع مال و عواید حاصل از جرم است. بزهکاران برای سرپوش نهادن بر اموال و عواید حاصل از جرم و برای جلوگیری از ردیابی احتمالی منشأ اموال حاصل از جرم از سوی مقام‌های تعقیب ، این اموال را وارد بازار مشروع تجارت می‌کنند.

مبارزه با پول شویی مورد توجه جامعه جهاني

اكتساب پول‌هاي كثيف و تطهير آن كاري خلاف و غيرقانوني بوده و داراي تبعات منفي بسياري بر اقتصاد كشور است. به همين دليل، مبارزه با پول شویی مورد توجه جامعه جهاني قرار گرفته و كشورها براي نيل به اين مقصود ، اقدام به تصويب قوانين و مقرّرات ويژه‌اي نموده‌اند.

در ايران نيز پول‌هاي ناشي از رفتارهاي مجرمانه‌اي همچون فرار مالياتي، ارتشا، اختلاس، قاچاق كالا و همچنين خريد و فروش مواد مخدّر و موارد ديگري از اين قبيل وجود دارد كه به دليل فقدان الزامات قانوني، به سادگي در قالب فعاليت‌هاي مالي و سرمايه‌گذاري تطهير مي‌گردد و منشأ اصلي آنها گم مي‌شود. عدم مبارزه با پول شویی موجب شيوع بيشتر اين جرم شده و تمايل به سرمايه‌گذاري در فعاليت‌هاي مولّد را كاهش مي‌دهد و موجب تضعيف بنيان‌هاي اقتصادي كشور مي‌گردد. به همين دليل ، ضروري است با داشتن قوانين و مقرّرات لازم و همچنين اتخاذ تدابير مناسب ، براي مبارزه با تطهير پول‌هاي كثيف اقدام شود تا ازاين طريق، اولاعرصه بر رفتارهاي مجرمانه تنگ شود و ثانیا كساني كه صاحب پول‌هاي كثيف مي‌گردند به سادگي قابل شناسايي باشند.

جمعه: 25 / 03 / 1403- 7 ذی الحجه 1445- 14 ژوئن 2024

منابع

1. بسیونی، محمد شریف و وتر، ادوارد، درآمدی بر درک جرم سازمان‌یافته، ترجمه محمدابراهیم شمس‌ناتری، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره34، بهار 1380.

2. بوسار، آندرو، بزه‌کاری بین‌المللی، ترجمه نگار رخشانی، تهران: کتابخانه گنج دانش، 1375.

3. شمس ناتری، محمد ابراهیم، بررسی سیاست کیفری ایران در قبال جرایم سازمان‌یافته با رویکرد به حقوق جزای بین‌المللی، رساله دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس، زمستان 1380.

4. کنفرانس وزارتی جهان پیرامون سازمان‌یافته فراملی ( ناپل، ایتالیا، 21ـ23 نوامبر 1994 ) اعلامیه سیاسی و طرح اقدام جهانی:U.N.Doc: A/49 / 748 (1994).

5. کنوانسیون ملل متحد علیه جرایم سازمان‌یافته فراملی، ماده 3، پاراگراف دوم.

6. کی‌نیا، محمد، روا‌ن‌شناسی جنایی، تهران: انتشارات رشد، 1374.

7. نجفی ابرند آبادی، علی حسین و هاشم بیگی، حمید، دانشنامه جرم شناسی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1377.

8. معظمی، شهلا، جرم سازمان یافته و راهکارهای جهانی مقابله با آن، تهران: دادگستر، چ اول، ۱۳۸۴.

9. میرمحمدصادقی، حسین، حقوق جزای بین‌الملل، مجموعه مقالات، تهران: میزان، چ اول، ۱۳۷۷.

10- سلیمی، صادق، جنایت سازمان یافته فراملی، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۸۲.

11- افشار، اسدالله، بررسی نقش و جایگاه قاچاق موادمخدر در جرائم سازمان یافته و پولشویی، تهران: الماس دانش، 1398.

12. Alfred R..Hindesimith, Organized Crime , The Annals of the American Academly of Political and Social Science , NO . 217, September 1941

13. Alfredo Nunzo , the Elaboration of the united nations convention against transnational organized Crine , Siracosa , ltalia , 1999

14. Anne H. Soukhanor and others, the American Heritage Dictionary of the english Language , Thirded , Houghton Mifflin , 1992, p.1272

15. Dennis J.Kenny and James O. Finckenaver , Organized Crime in America , U.S.A, Wadsworth , 1995


[1] - جرائم سازمان یافته از اصطلاحات علم حقوق بوده و به معنای فعالیت‌های مجرمانه مستمری است که با هماهنگی صورت می‌گیرد. ویژگی‌های جرائم سازمان یافته شامل سازمان بزهکار، فعالیت‌های مجرمانه سازمان یافته، ابزاهای حمایتی و انحصارطلبی می‌شود. برخی از عوامل اساسی این رویکرد مجرمانه عبارتند از: گروهی بودن ارتکاب جرم، عدم توازن میان امکانات بازدارنده و امکانات مجرمان سازمان یافته و گسترش موضوعات مجرمانه. برخی از مهمترین سازمان‌های بزهکار فعال در جهان عبارتند از: مافیا که ریشه ایتالیائی و عمدتاً سیسیلی دارد، ترایاد که امروزه در هنگ هنگ فعالیت دارد و یاکوزا از انجمن‌های سری و محرمانه ژاپن. (شمس ناتری، محمدابراهیم، بررسی سیاست کیفری ایران درقبال جرائم سازمان یافته، ص۲۵، رساله دکتری، تهران، دانشگاه تربیت مدرس ص۱۳-۱۳۸۰)

[2] - جرم سازمان یافته فراملی به جرمی اطلاق می‌شود که اولا توسط شبکه‌های مجرمانه مرتبط به هم ارتکاب می‌یابند و ثانیا این شبکه‌ها در کشورهای مختلف به فعالیت مجرمانه می‌پردازند و یا اهداف مورد نظر از ارتکاب جرم توسط آنان فراتر از قلمرو جغرافیایی یک کشور است.( شمس ناتری، محمدابراهیم، جرائم سازمان یافته، فصلنانمه تخصصی فقه وحقوق، سال اول شماره اول تابستان ۸۳، ص۱۱۷)



ارسال توسط افشار

نامزدهای ریاست جمهوری چهاردهم؛ پاسخگوی مطالبات مردم باشند

اسدالله افشار

چهاردهمین دوره انتخابات[1] ریاست جمهوری جمعه8 تیرماه برگزارخواهدشد و آقایان پزشکیان، پورمحمدی، جلیلی، زاکانی، قاضی‌زاده‌هاشمی و قالیباف برای تصاحب این کرسی پرحرف و حدیث سیاسی، در برنامه‌های تلویزیونی شرکت کرده تا ضمن تشریح برنامه‌ها و دیدگاه‌های خود در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و در چارچوب نظام اسلامی و قانون اساسی با یکدیگر به رقابت پردازند.

نامزدها در اولین نطق انتخاباتی تلویزیونی خود نکات و مطالبی را مطرح و بیان نمودند که در جای خود هم قابل بحث و هم قابل تأمل است که می توان در باب مواضع ارائه شده نقدهایی را هم بر آن ها وارد دانست. نگارنده یادداشت در این خصوص شتاب و تعجیلی ندارد چرا که ممکن است در مناظره ها، مواضع هریک از نامزدها از سوی نامزد دیگر نقد شود و یکدیگر را در مواضع اعلامی به چالش کشانند.

لازم می دانم مروری به برخی مواضع این شش نامزد انتخاباتی در اولین نطق تلویزیونی آنان- بدون اشاره به نام این عزیزان - اشاراتی داشته باشم:

1- بیش از ۱۴۰ بار به نقاط مختلف کشور سفر کردم و از نزدیک و در دل میدان با مشکلات اقشار و اصناف مختلف آشنا شدم.

2- ما باید دنبال توسعۀ صنایع پایین دستی و زنجیره ارزش افزوده باشیم تا به جای نفت خام، فرآورده‌های آن را صادر کنیم تا نفع بیشتری به کشور برسد. ما برای این موضوع برنامه‌های مشخصی داریم که منتشر خواهد شد.

3- مردم به جای مشارکت در اقتصاد مولد، افتادند به بورس بازی. در نهایت مردم ضرر کردند و اعتماد آنها از بین رفت. این ناشی از برنامه نداشتن دولت بود. باید مردم را وارد اقتصاد کرد و برایش برنامه هم داشت.

4- در لحظه‌ای که نظم دنیا و منطقه غرب آسیا در حال تغییر است، ما بیش از هر لحظه دیگری به «تصمیم‌های نقطه‌زن» نیاز داریم، در غیر این صورت از سایر کشورها چند دهه عقب خواهیم ماند.

5- باید یک تفکر شادی‌زا آن هم شادی ماندگار و عمیق را تولید کنیم و دولت موظف است در این زمینه سرمایه‌گذاری داشته باشد.

6- دولت باید با مقوله شادی هوشمندانه برخورد کند و در فضای حذف، طرد، تنگ نظرانه و اخم و غضب برخورد نکند.

7- این گرانی کمرشکن که هر روز سفره مردم را کوچک‌تر می‌کند، باید ریشه یابی شود...

8- اقتصاد دولتی حذف و به جای آن اقتصاد ملی جایگزین شود.

9- مردم باید سهامداران دارایی‌ها دولت شوند.

10- دولت باید به جایی وارد شود که مردم در آن حضور ندارند.

11- باید هردولتی که روی کارمی‌آید برنامه توسعه را برمبنای سیاست‌های کلی ابلاغی از سوی رهبر انقلاب اجرائی کند.

12-مدیریت عملکرد نیروی انسانی، پرداخت براساس عملکرد، دادن اختیار، قرارداد بستن کنتراتی یا مدیریت عملکردی و اصلاحات و تغییرات اساسی در نوع برخورد با مدیران 5 استراتژی است که باید دنبال شود.

13- سعی کنیم که برنامه‌های بالادستی را درست و بموقع اجرا کنیم.

14- هر کسی که مسئولیت را می‌پذیرد باید پاسخگو باشد...

15- نمی‌توان بدون اصلاحات به حق و عدالت رسید.

گفتنی است نامزدی که روز سه شنبه 22 خرداد بیشترین توجه را به خود جلب کرد مسعود پزشکیان بود که تنها شانس اصلاح طلبان برای بازگشت به صحنه اجرایی سیاسی کشور تلقی می شود. اظهارات پزشکیان در تلویزیون با واکنش محافظه کاران مواجه شد و آنها استدلال کردند که به نظر می رسد این کاندیدا فاقد استراتژی های مشخص برای موضوعات مهمی مانند اقتصاد، مسکن و سیاست خارجی هستند؛ والبته اصلاح طلبان افراطی وقتی با مواضع عقلانی و اصولگرایانه ایشان مواجه شدند، نقدهای غیرمنصفانه و در برخی موضع گیری ها به وی درشتی کرده و اهانت نمودند! گویا انتظار داشتند در اولین نطق انتخاباتی، وی خارج از چارچوب نظام اسلامی و قانون اساسی موضع گیری نمایند و به اصطلاح ششمیر را از رو بسته باشد و هرچه دلتنگ آنان می خواهد علیه نظام اسلامی بیان نمایدکه جناب پزشکیان درمسیرآنان گام برنداشتندوبا عقلانیت از مواضع و اصول و مبانی نظام دفاع نمودند.

قطعا نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در نطق ها و نشست ها و مناظره های آتی در پیش روی خود مواضع و افکارخود را بیشتر مطرح و در معرض نقد مردم و تحلیل گران و صاحب نظران قرار خواهند داد تا مورد قضاوت قرار گیرند تا شاید بتوانند آرای مردم را برای خدمت صادقانه و مخلصانه به کشور و مردم بدست آورند. اگرچه به برخی از مواضع اولیه آنان در سطور پیشین اشاره شد اما لازم است نکاتی را با این عزیزان که در زیر به آنان خواهیم پرداخت، مد نظر قرار داده و بیشتر در خصوص مواردی که بیان خواهد شد اعلام موضع و راهکارهای خود را برای برون رفت از مشکلات عدیده کشور بیان نمایند:

1- چگونه می توانند زمینه را برای مشارکت حداکثری و گسترده اقشار مختلف مردم فراهم کنند؟

2- پاسخ دهند در صورت انتخاب شدن، در فرصت 4 ساله با انجام چه اقدامات و اصلاحاتی می توانند برای حل مشکلات اساسی جامعه از معضلات داخلی گرفته تا مسائل و مشکلات بین المللی، گام بر دارند؟

3- نامزدهای تأیید شده پست ریاست جمهوری؛ از منظر صاحب نظران و تحلیل گران باید برداشت‌های واقعی خود را نسبت به اصلی‌ترین موضوعات مانند تحریم‌ها، پرونده هسته‌ای، نفوذ منطقه‌ای، عضویت در دو سازمان شانگهای و بریکس، سیاست نگاه به شرق و توزیع قدرت در سطح جهانی؛ ارائه نمایند و از پاسخ های کلی در این خصوص نیز اجتناب فرمایند.

4- اکثریت مردم بدون تردیدترجیح مسلمشان انجام تحولات وتغییرات لازم به روشی صحیح، اصولی، منطبق بر قانون، مسالمت‌آمیز و از طریق صندوق آرای رأی است؛ آیا این شش نامزد در صورت کسب موفقیت می توانند انتظارات و توقعات به حق مردم را که حقی بزرگ است برآورده سازند و به ایشان آرامش و امنیت روحی و روانی و فکری دهند؟ قطعا پاسخ نامزدها می تواند نیمی از این آرامش را از هم اکنون به مردم عزیز ما هدیه کند تا بتوانند تصمیم بگیرند به کدام نامزد رأی دهند که او قادر است با برنامه های در نظرگرفته اعلامی خود؛ این انتظارات و توقعات را برآورده سازد.

5- 16روز به انتخابات دوره چهاردهم رياست‌جمهوري باقي مانده و باید نامزدهای رياست‌جمهوري، برنامه‌هاي خود را براي 4 سال آينده صریح، شفاف، بی پرده و بدون لکنت ارائه ‌كنند. بطور قطع و مسلم مهم‌ترين اولويت و ضروری ترین درخواست مردم، مطالبات معیشتی، اقتصادی، رفاهی و بهداشتی است که کفه ترازوی این مطالبات نسبت به هر مطالبات دیگری سنگینی می کند؛ بنابراین نامزدهای محترم به دور از هر حواشی و کلی گویی باید در خصوص این دغدغه جدی مردم، طرح ها و برنامه های عملی قابل انجام خود را با زمان بندی معقول و منطقی بدون بازی با کلمات مطرح نمایند و در صورت انتخاب شدن نیز نسبت به وعده های انتخابی خود پایبند و پاسخگو باشند.

6- البته مردم مطالبات دیگری هم دارند که از اهمیت ویژه ای برخوردار است و این مطالبات جدی است و پای آن چون مقام معظم رهبری ایستاده اند، این مطالبات ملی دقیقا با منافع و امنیت ملی کشور گره خورده است که اگر نسبت به آن ها چاره جویی نشود و برنامه ها نامزدها در این خصوص ارایه نگردد چه بسا مشارکت حداکثری را تحت الشعاع قراردهد و این حماسه حضور که بسیار برای نظام اسلامی مهم و با اهمیت است شکل نگیرد، لذا نامزدها باید نسبت به مطالبات مطروحه که در ذیل خواهد آمد، برنامه های خود را در صورت انتخاب شدن بیان نمایند:

جلوگيري از افزايش تورم و گراني ها، رفع تحريم‌هاي ظالمانه ضد حقوق بشری تحمیل شده از سوی غرب و متحدانش، رسيدگي به اقشار محروم و كم درآمد، مبارزه جدی و بی وقفه با فساد و تبعیض و رانتخواري، کاهش فاصله طبقاتی وحشتناک موجود، اشتغالزایی و کارآفرینی برای جوانان، تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار بی مسکن، تأمین امکانات بهداشتی و درمانی مناسب برای بیماران کم درآمد و بی بضاعت، رشد شاخص‌هاي اقتصادي و توسعه‌اي كشور، ‌تقویت ارزش پول ملي، بهبود روابط بين‌المللي ايران و افزايش تعاملات اقتصادي و سياسي با ديگر كشور‌ها، رسیدگی جدی به امور نخبگان معکوس کردن مهاجرت و خروج آنان از کشور و...

صاحب این قلم امیدوار است هرکدام از نامزدها انتخاب و برگزیده گشت بتواند مطالبات به حق مردم را که بیان شد، برآورده نماید و پاسخ شایسته دهد.

چهارشنبه: 23 / 03 / 1403- 5ذی القعده 1445- 12 ژوئن 2024


[1] - انتخابات یکی از عناصر اصلی نوعی فلسفه سیاسی معتقد به اراده عمومی است که از قرن هجدهم به تدریج وارد حوزه نظر و عمل سیاسی در درون کشورها شده و مقبولیت جهانی یافته و حتی در نظام‌هایی نیز که بر فلسفه‌های سیاسی متفاوتی استوارند، رایج شده‌ است. اگرچه انواع انتخاباتی با درجه‌های متفاوت از نظر آزادی، انصاف و اثرگذاری در کشورهای مختلف برگزار می‌شود، اما در یک چیز شک نیست و آن اینکه انتخابات بالذات یک امر سیاسی است؛ یعنی حتی اگر انتخاباتی به صورت غیرآزاد و غیرمنصفانه و بدون تأثیر بر روندهای سیاسی برگزار شود، باز هم نفس برگزاری چنین انتخاباتی خود نوعی بیانیه سیاسی از سوی نظام سیاسی برگزارکننده آن است. بنابراین انتخابات به عنوان یک امر سیاسی قرار است و باید متناسب با انتخاب مردم تکلیف دیدگاه‌ها و روندهای سیاسی را برای یک دوره معین روشن کند.



ارسال توسط افشار

چشم انداز انتخابات 8 تیرماه

اسدالله افشار

با اعلام رسمی فهرست نامزدهای "واجد شرایط" ریاست جمهوری، انتظار می رود ایران وارد مرحله ای از بحث های سیاسی داغ شود که با انتخاب دولت جدید در روز جمعه 8 تیرماه سال جاری به اوج خود می رسد.

پس از یک هفته رایزنی فشرده، شورای نگهبان، نهادی که وظیفه بررسی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را بر عهده دارد، فهرست نهایی نامزدهای تایید صلاحیت شده را روز یکشنبه 19 خرداد ماه برای اعلام عمومی به وزارت کشور ارسال کرد.

در این فهرست شش تن از سیاستمداران شناخته شده از جمله محمدباقر قالیباف رئیس مجلس، علیرضا زاکانی شهردار تهران، سعید جلیلی نماینده ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی، مصطفی پورمحمدی وزیر اسبق دادگستری، امیرحسین قاضی زاده رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و مسعود پزشکیان نماینده مجلس شورای اسلامی؛ اکنون اجازه دارند به طور رسمی تبلیغات انتخاباتی خود را در سراسر ایران به منظور آمادگی برای روز انتخابات در روزجمعه 8 تیر ماه آغاز کنند.

طی شش روز گذشته، پس از حضور بیش از 80 سیاستمدار در وزارت کشور با اعلام نامزدی خود،باعث شدند تا مردم ایران منتظر دیدن ترکیب نهایی نامزدهای ریاست جمهوری باشند و اخبار مربوطه را با حساسیت ویژه ای پیگیری نمایند. نهایتا شورای نگهبان 6 نامزد را تأیید کرد و چهره های سرشناسی مانند علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد را به همراه چند تن از وزرای دولت رئیسی رد و تأیید ننمودند که باید منتظر انتقادات رد صلاحیت شدگان از لحظه اعلام اسامی، در این خصوص باشیم.

انتخابات ریاست جمهوری آتی؛ پس از شهادت ابراهیم رئیسی( رئیس جمهور) و حسین امیر عبداللهیان( وزیر امور خارجه) و همراهانش در تاریخ یاد شده برگزار می شود. بر اساس قوانین ایران، انتخابات ریاست جمهوری در صورت عزل، فوت یا غیبت رئیس جمهور ظرف 50 روز برگزار شود.[1]

پیش از اعلام اسامی نامزدهای واجد شرایط از سوی شورای محترم نگهبان، شبکه‌های اجتماعی ایران از گمانه‌زنی‌هایی درباره نامزدهای نهایی خبر می‌داد و شورای نگهبان را برآن داشت تا نسبت به انتشار ادعاهای نادرست در این زمینه هشدار دهد. این تب انتخاباتی، جامعه را فراگرفته و افکار عمومی را نسبت به آن حساس و هوشیار نموده است.

پس از انتشار فهرست نهایی اسامی نامزدها مورد تأیید شورای نگهبان، مطبوعات و شبکه‌های اجتماعی ایران مملو از تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌هایی گردید که کدام نامزد بیشترین شانس را برای ریاست‌جمهوری دارد.

درحالی که قالیباف به‌عنوان نامزدپیشتاز شناخته می‌شود، دکترپزشکیان نیز با توجه به حمایت کامل جناح اصلاح‌طلب و محبوبیت مردمی‌اش در میان آذری‌های ایران، به‌طور شگفت‌آوری می‌تواند به یک پدیده انتخاباتی تبدیل شود.

جدای از آن که چه کسی از میان این شش نامزد رییس جمهور مردم ایران و سکاندار قوه مجریه کشور خواهد شد، این نکته مهم و حائز اهمیت است که فهرست نامزدهای تایید شده توسط شورای نگهبان، در حقیقت بینشی از چشم انداز سیاسی ایران را ارائه می دهد. برای شروع، این فهرست شامل نمایندگان تقریباً همه جناح های سیاسی است که دوره رقابت شدید و تنگاتنگی را آغاز می کند. اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان احتمالاً تمام وزن خود را پشت تنها نام اصلاح‌طلب در صندوق رأی - دکتر پزشکیان - خواهند انداخت. از سوی دیگر، اصولگرایان و حتی شاید نو اصولگرایان هم به رهبری قالیباف تمام تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا پایگاه همیشه آماده حمایت خود را برای جلوگیری از بازگشت اصلاح طلبان بسیج کنند. درواقع این انتخابات؛ خواهی نخواهی با در نظرگرفتن اسامی نامزدهای تأیید شده دوقطبی گشته است و همین امر قطعا باعث گرم شدن تنور انتخابات و شور و نشاط جامعه ایران خواهد شد و چه بسا شاهد شرکت گسترده مردم در این انتخابات باشیم.

چشم انداز این انتخابات با توجه به آن چه بیان شد روشن می باشد و از هم اکنون قابل درک است با آرایشی شدن انتخابات در ایران؛ مردم بخاطر پاسداشت خدمات خادم الرضا و شهید خدمت و شهید جمهور؛ رییس جمهورشهید رییسی و شهیدان همراهش؛ با شور و نشاط به پای صندوق های رأی خواهند آمد و رییس جمهوری در تراز جمهوری اسلامی ایران و این شهیدان جاوید برخواهند گزید.[2]

انتظار می رود که در انتخابات آتی در مقایسه با اکثر انتخابات اخیر؛ شاهد حضور بیشتر رأی دهندگان باشیم. بر اساس برخی تحلیل ها و برآوردها، شهادت رئیس‌جمهوررئیسی و هیأت همراه وی، اولا همراه با اعتماد دوباره به ساز وکارهای نهادی برای بهبود حکومت‌داری است؛ و ثانیا ایرانیان پرشور و آگاه را فارغ از هر فکر و نگاه و قومیت و زبان و گرایش و... به فکر مشارکت در انتخابات آتی که از دو منظر داخلی و بین المللی مهم و حائز اهمیت است، ترغیب می نماید.

دوشنبه: 21 / 03 / 1403- 3 ذی الحجه 1445- 10 ژوئن 2024


[1] - اصل‏ یکصد و سی و یک قانون اساسی: در صورت‏ فوت‏، عزل‏، استعفاء، غیبت‏ یا بیماری‏ بیش‏ از دو ماه‏ رئیس‏ جمهور و یا در موردی‏ که‏ مدت‏ ریاست‏ جمهوری‏ پایان‏ یافته‏ و رئیس‏ جمهور جدید بر اثر موانعی‏ هنوز انتخاب‏ نشده‏ و یا امور دیگری‏ از این‏ قبیل‏، معاون‏ اول‏ رئیس‏ جمهور با موافقت‏ رهبری‏ اختیارات‏ و مسئولیتهای‏ وی‏ را بر عهده‏ می‏ گیرد و شورایی‏ متشکل‏ از رئیس‏ مجلس‏ و رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏ و معاون‏ اول‏ رئیس‏ جمهور موظف‏ است‏ ترتیبی‏ دهد که‏ حداکثر ظرف‏ مدت‏ پنجاه‏ روز رئیس‏ جمهور جدید انتخاب‏ شود. در صورت‏ فوت‏ معاون‏ اول‏ و یا امور دیگری‏ که‏ مانع انجام‏ وظایف‏ وی‏ گردد و نیز در صورتی‏ که‏ رئیس‏ جمهور معاون‏ اول‏ نداشته‏ باشد مقام‏ رهبری‏ فرد دیگری‏ را به‏ جای‏ او منصوب‏ می‏ کند.

اصل‏ یکصد و سی و دوم: در مدتی‏ که‏ اختیارات‏ و مسئولیتهای‏ رئیس‏ جمهور بر عهده‏ معاون‏ اول‏ یا فرد دیگری‏ است‏ که‏ به‏ موجب‏ اصل‏ یکصد و سی‏ و یکم‏ منصوب‏ می‏ گردد، وزراء را نمی‏ توان‏ استیضاح‏ کرد یا به‏ آنان‏ رای‏ عدم‏ اعتماد داد و نیز نمی‏ توان‏ برای‏ تجدید نظر در قانون‏ اساسی‏ و یا امر همه‏ پرسی‏ اقدام‏ نمود.

2- Shamsuddin. Mehran. Presidential race kicks off. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ June 9, 2024 - 22:18



ارسال توسط افشار

هشتم تیر ماه و ضرورت مشارکت حداکثری

اسدالله افشار

با پایان یافتن زمان ثبت نام نامزدها در روز دوشنبه 14 خرداد ماه، ایران پس از شهادت رئیس جمهورِ مردمی پرتلاشِ خستگی ناپذیرو با گذشت10 روز بعد ازشهادت او، خود را برای برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری- اجباراً یکسال زودتر- آماده می کند.[1]

در حالی که کشور خود را برای این رویداد مهم ملی و سیاسی آماده می کند، ارگان های مختلف اکنون آخرین اطلاعات و به روز رسانی ها را به اشتراک می گذارند .پس از بسته شدن ثبت نام نامزدها، شورای نگهبان قانون اساسی که مسئول بررسی صلاحیت نامزدها است، پنج روز فرصت دارد تا صلاحیت داوطلبان را مطابق با شرایط اعلامی قانون اساسی و قانون انتخایات بررسی و تأیید نماید. قطعا شورای محترم نگهبان ظرف مهلت مقرردرروزهای آتی، لیست اسامی واجدین شرایط وصلاحیت دارنامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را اعلام خواهد نمود.

نگارنده امیدوار است این شورا با توجه به فضای سیاسی کشور و با رعایت مصالح ملی و تأمین نظرات ارشادی و مولوی رهبر معظم انقلاب، اسامی افرادی را اعلام نمایند که اولا حضور مردم و مشارکت حداکثری آنان تضمین و تحقق یابد؛ ثانیا رقابت‌ها در میان نامزدها جدی تر شود؛ ثالثا جناح های مختلف که منتقد هم هستند اما نظام و قانون اساسی و رهبری را قبول دارند و دل در گروی سربلندی کشور دارند، نامزدی برای رقابت داشته باشند.

شورای محترم نگهبان با عملکرد خود می تواند؛ فضای سیاسی کشور را انتخاباتی کند، شور و شوق انتخاباتی را در کشور تشدید کند، مردم را در صحنه نگه دارد و با مشارکت حداکثری آنان؛ سلامت انتخابات، امنیت انتخابات و مشارکت حداکثری را رقم زند.

شورای محترم نگهبان به خوبی می داند این انتخابات هم از نظر داخلی و هم از منظر بین المللی مهم است چرا که هردو با عزت و اقتدار ملی ایران ارتباط تنگا تنگ دارد که به راحتی از اهمیت آن نمی توان عبور کرد و نسبت به آن اهتمام و اعتنایی نداشته باشیم و لذا هر آن چه در این خصوص بیان شد و باید مد نظر شورای محترم نگهبان باشد آن است که، شور و شوق انتخاباتی و مشارکت حداکثری مردم؛ برای جایگاه ایران در نظام بین‌الملل مهم است.

بدون شک برگزاری چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری از نگاه تحلیل گران و صاحب نظران؛ اولا گفتمان محور، سازنده ساختار و ساختار مولد هیأت حاکمه است، ثانیا با نگاه به چشم انداز 1404 ایران فرصت سازاست، ثالثا احیای میراث امید و توسعه و بهگشت اجتماعی را در سر لوحه برنامه های کلان خود دارد، رابعا با حضورگسترده ومشارکت حداکثری مردم در روز جمعه 8 تیرماه و در پای صندوق های رأی می توان با وحدت ملی و سیاسی، قدرت و اقتدار ایران را به نمایش گذاشت و پاسخی در خور شایسته به یاوه گویی های دشمنان پر مدعای جفاکار داد و به سمت امید و اصلاح گام برداشت، مسلما با مشارکت حداکثری، دوران تلخی ها تمام خواهد شد و دوران شکوه و صلابت ایران خواهد رسید.

رقابت انتخابات ریاست جمهوری ایران داغ می شود

دردوره ثبت نام، شاهد حضور چندین سیاستمدار معروف بودیم که می توانند صحنه رقابت را داغ کنند. از جمله از آنان؛ 1- محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، که به درخواست نخبگان برای پیوستن به این رقابت پا به میدان گذاشته است. او در این انتخابات بر لزوم تجربه و مهارت تاکید دارد.

2- اسحاق جهانگیری معاون سابق رئیس جمهور نیز با هدف رسیدگی به مسائل روز و معرفی ظرفیت های جدید کاندیداتوری خود را اعلام کرده است.

3- سعید جلیلی، یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و کاندیدای سه بار ریاست جمهوری، با بیان اینکه ایران در یک برهه تاریخی حساس قرار دارد، خواستار رهبری بصیرانه گشته است.

4- علی لاریجانی مشاور رهبر انقلاب اسلامی نیز ثبت نام نموده و متعهد شده است تا کابینه ای را با حضور افراد متخصص از طیف های مختلف سیاسی تشکیل دهد.

5- محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور سابق نیز به این رقابت پیوسته و بر تعامل مداوم خود با مردم ایران تاکید کرده است.

6- عبدالناصر همتی، رئیس کل سابق بانک مرکزی نیز نامزدی خود را اعلام کرد.

در مجموع بیش از 80 نفر از جمله یک رئیس جمهور سابق، یک رئیس سابق مجلس، 38 قانونگذار سابق و فعلی، 13 وزیرسابق و سه وزیرفعلی ثبت نام کرده اند. قابل ذکر است که حداقل چهار زن در میان نامزدهای ثبت نام شده هستند.

برنده این انتخابات جانشین رئیس جمهورفقید؛خادم الرضا،خادم جمهور، سید محرومان،ابراهیم رئیسی خواهد شد که در بعدازظهر روز یکشنبه30 اردیبهشت ماه سالجاری در حین خدمت به هنگام بازگشت از افتتاح پروژه مشترک سد مرزی «قیزقلعه سی» با آذربایجان در سانحه سقوط هلیکوپتر، جان به جان آفرین تسلیم و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

جان کلام این که؛ راه امید و توسعه،شکوه و بالندگی، عزت و اقتدار، سرافرازی و سربلندی مردم فیهم و قدرشناس ایران، احیای اصول و ارزش ها و آرمان های انقلاب، گفتمان امام خمینی(ره) و برجسته‌تر شدن شعار‌های اصیل انقلاب، از مسیر مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری روز جمعه ۸ تیرماه سال جاری و انتخاب فردی در تراز رییس دولت سیزدهم( دولت معیار) شهید جمهور و احیاگر شعار‌های ماندگارانقلاب کبیر اسلامی میسر است و تنها با انتخاب چنین فردی است که می توان ادامه راه را بدون دغدغه طی نمود و به اهداف عالیه وعده داده شده از سوی حکومت اسلامی به مردم عزیز ایران دست یافت.

شنبه: 19 / 03 / 1403-1 ذی الحجه 1445- 8 ژوئن 2024


[1] - استفاده از اصل 131 قانون اساسی درخصوص فوت و یا شهادت رئیس‌جمهور نشان دهنده مترقی بودن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است و این برای دومین بار است که در ایران از این اصل استفاده می‌شود. اولین بار در زمان ترور شهیدان رجایی و باهنر بود و دومین بار در زمان فعلی است که آقای رئیسی به شهادت رسیده‌اند.



ارسال توسط افشار

نتانیاهو؛ در انتظارسیلی محکم جبهه مقاومت

اسدالله افشار

یک مقام فلسطینی در نوار غزه گفت: نظامیان رژیم صهیونیستی در جریان جنگ تجاوزکارانه نزدیک به هشت ماهه خود در شمال این سرزمین در مجموع 50 هزار واحد مسکونی را تخریب کردند.

این خبر را رئیس کمیته اضطراری شهرداری های شمال غزه طی یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد.

این مقام که رسانه های فلسطینی نام او را اعلام نکردند، گفت: «حدود 50 هزار واحد مسکونی تخریب گشته و شبکه های فاضلاب و جاده ها در اکثر شهرداری های شمال غزه با بولدوزر تخریب شده است».

این مقام مسئول خاطرنشان کرد: 35 حلقه چاه آب، مدرسه و تأسیسات آنروا تخریب شده است و قحطی قریب الوقوع شمال غزه را تهدید می کند.

این مقام همچنین «جبالیه [اردوگاه آوارگان] و بیت حانون [هر دو در شمال غزه] را به عنوان مناطق فاجعه آمیز به دلیل ویرانی غیرقابل توصیف» ناشی از جنگ نسل کشی اسرائیل اعلام و معرفی کرد.

هشدار این مقام فلسطینی یک روز پس از آن منتشر شد که آژانس سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی، آنروا، در پستی در شبکه اجتماعی X اعلام کرد که در نتیجه تجاوزات اسرائیل، غزه به ویرانه تبدیل شده است و خانواده های فلسطینی باید در شرایط غیرانسانی که با کمبود آب و غذا روبرو هستند، زنده بمانند.

فیلیپ لازارینی،کمیسرکل آژانس امدادرسانی وکاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی(آنروا/ UNRWA ) نیز تخریب های نیروهای اسرائیلی در اردوگاه آوارگان جبالیا را "وحشتناک" توصیف کرد و افزود: "هزاران آواره چاره ای جز زندگی در میان آوار و تأسیسات ویران شده آنروا ندارند."

حدود یک ماه پیش بود که یکی از مقامات سازمان ملل گفت ویرانی های ناشی از جنگ اسرائیل در نوار غزه از زمان جنگ جهانی دوم مشاهده نشده است و تخمین می زند که بازسازی سرزمین فلسطین 80 سال طول بکشد و تا 40 میلیارد دلار هزینه داشته باشد.

عبدالله الدرداری، دستیار دبیرکل سازمان ملل متحد و مدیر دفتر منطقه ای کشورهای عربی برنامه توسعه سازمان ملل متحد، افزود: تجاوزات رژیم صهیونیستی 72 درصد از کل ساختمان های مسکونی غزه را به طور کامل یا جزئی تخریب کرده است.

بر اساس گزارش وزارت بهداشت فلسطین در غزه، نسل کشی رژیم تاکنون جان 36439 غیرنظامی را که اکثراً زنان و کودکان بودند، گرفته و 82627 نفر دیگر را مجروح کرده است.[1]

رژیم جنایتکار صهیونیستی؛ بیش از یک سوم از 250 اسیر غزه را کشته است!

یک گزارش رژیم اسرائیل روز سه شنبه فاش کرد که بیش از یک سوم از 250 اسیر در عملیات 7 اکتبر حماس ممکن است قبلاً کشته شده باشند.

ارتش اسرائیل روز دوشنبه اعلام کرد که چهار اسیر دیگر کشته شده‌اند، از جمله سه مرد که در ویدئویی از حماس می‌خواهند آنها را آزاد کند.

آمار رژیم غاصب صهیونیستی روز سه‌شنبه4 ژوئن( 15 خردادماه) نشان داد؛ بیش از یک سوم اسرای باقیمانده غزه کشته شده‌اند. و این در حالی است که ایالات متحده با پیشنهادات عوامفریبانه به دنبال برقراری به اصطلاح آتش بس جهت قطع و یا کاهش میزان تجاوز و تخریب غزه از سوی اسرائیل این سگ دست آموزخود می باشد اما در حقیقت فرصت و شرایطی را فراهم آورده است تا رژیم صهیونیستی با چراغ سبز خود آنان دست به جنایات وسیع و کشتارهای بی رحمانه بزنند. این شگرد آمریکاییان است که با عوامفریبی در سطح بین المللی خود را طرفدار صلح و دموکراسی و حقوق بشر نشان دهند اما در پشت پرده هم خود جنایت می آفرینند و هم با جنگ افروزان عهد و پیمان بسته اند که حامی این جانیان قاتل مفسد باشند. کارنامه عوامفریبانه چند دهه حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه، غرب آسیا و جهان خود گویای حقایق مستندی از عملکرد استعماری و استثماری این کشور استکباری سلطه گر است.

لازم به ذکر است از حدود 250 نفری که توسط مبارزان مقاومت فلسطینی تحت رهبری حماس در جریان عملیات غافلگیرانه 7 اکتبر به نوار غزه کشانده شدند، تعداد زیادی در آتش بس در نوامبر آزاد شدند، در حالی که تعدادی دیگر - مرده یا زنده - توسط نظامیان صهیونیست کشف شدند.

آمار رژیم حاکی از آن است که 120 نفر در اسارت هستند که 43 نفر از آنها بر اساس منابع مختلف اطلاعاتی از جمله اطلاعات اطلاعاتی، دوربین های مداربسته یا فیلم های تماشاگران و تجزیه و تحلیل پزشکی قانونی، به طور غیابی توسط مقامات رژیم جنایتکار اشغالگر صهیونیستی کشته شده اند.

برخی از مقامات اسرائیلی که نامشان را افشا نکرده اند گفته اند که تعداد کشته شدگان ممکن است بیشتر باشد.

اسرائیل در همه موارد، این موضوع را رد نکرده است. روز دوشنبه 3 ژوئن( 14 خرداد ماه) چهار اسیر دیگر به فهرست جان باختگان رژیم نسل کش صهیونیستی اضافه شد.[2]

اما جو بایدن، رئیس جمهورمعلوم الحال ایالات متحده از یک طرح برای پایان دادن به جنگ در غزه رونمایی کرده است؛ طرحی که مفاد آن چندان با متون منتشر شده درباره توافق های شکست خورده قبلی در این هفت ماه متفاوت نیست اما در حالی که حماس از گفت و گو درباره آن استقبال کرده این طرح با واکنش های مختلف از سوی اسرائیلی ها روبه رو شده است.

طرح ارائه شده از سوی جو بایدن سه مرحله دارد[3] و مشخص نیست آیا رژیم صهیونیستی که همچنان با پشتیبانی آمریکا در ارسال کمک های انسان دوستانه بین المللی به غزه و سایر مناطق جنگی کارشکنی می کند و حملات به این منطقه ها را ادامه می دهد، این طرح را قبول دارد و اگر دارد چرا همچنان بر طبل جنگ و تجاوز و قتل و ویرانگری و نسل کشی می کوبد!

تحلیل گران و صاحب نظران بدرستی معتقدند؛ حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن مظلومیت مردم فلسطین در این برهه نشانگر استانداردهای دوگانه غرب در قبال مسئله فلسطین و دورویی و ریاکاری همیشگی آن ها در حوزه های دموکراسی و حقوق بشربین المللی است.

در هرحال از نظر تحلیلگران، تفاوت اصلی طرح مذکور با پیشنهادهای قبلی، آمادگی برای توقف جنگ برای یک دوره نامشخص است.

مایکل میلشتاین، رئیس انجمن مطالعات فلسطین در مرکزدایان در دانشگاه تل آویوگفت: این گزینه به اسرائیل برای تجدید جنگ و کاهش توانایی حماس برای حکومت فرصت می دهد اما به مرور زمان.

اما نکته اساسی در این طرح و هر طرحی که تا کنون قبل از آن مطرح گشته و به توافق نهایی منجر نگشته است موضوع خود رژیم صهیونیستی است که اصرار بر نابودی حماس دارند و هیچ گونه تضمینی هم برای پایان تخاصم و جنگ نمی دهند و آن ها بدنبال اهدافی هستند که در این مدت 8 ماه به آن ها دست نیافته اند و طعم تلخ و گزنده شکست را هم چشیده اند ولی حاضر به پذیرش شکست هم نمی باشند، و حتی طرح های ارائه شده در جهت آتش بس هم در حقیقت برای حفظ آبروی نداشته صهیونیست ها، مطرح و برای نجات آنان از شکست طراحی شده است نه بخاطر مردم مظلوم فلسطین؛ که اگر نتانیاهو این قاتل جانی جنایتکار جنگی و کابینه افراطی جنگ افروزِ جنگ طلبش دست از حماقت های خود برندارند و همچنان برمواضع قبلی فسادانگیز خود اصرار بورزند با سیلی محکم جبهه مقاومت مواجه خواهند شد وتاوانی بس سنگین و غیرقابل پیش بینی ای را باید در این خصوص بپردازند که برایشان قابل تصور نمی باشد.

چهارشنبه: 16 / 03 / 1403- 27 ذی القعده 1445- 5 ژوئن 2024


1- Official: Israel Destroyed 50,000 Houses in Northern Gaza. Kayhan .ir. Translator: Asadollah Afshar. Publish Date : Wednesday 05 June 2024

2- Israel Estimates Over Third of 250 Gaza Captives Dead. Kayhan .ir. Translator: Asadollah Afshar. Publish Date : Wednesday 05 June 2024

- [3] مرحله اول - به مدت شش هفته - آتش بس کامل را به همراه خواهد داشت و شامل عقب نشینی اسرائیل از تمام مناطق پرجمعیت غزه می شود. اسیران زن، سالخورده و مجروح در ازای صدها اسیر فلسطینی در اسرائیل آزاد خواهند شد. اسیران آمریکایی باقی مانده در غزه در این مرحله آزاد می‌شوند و برخی از بقایای اسیران کشته شده بازگردانده می‌شوند.غیرنظامیان آواره فلسطینی اجازه خواهند داشت در تمام مناطق غزه به خانه های خود بازگردند. بر اساس برنامه، کمک های بشردوستانه افزایش خواهد یافت و روزانه 600 کامیون وارد این منطقه می شوند. آتش‌بس تضمین می‌کند که کمک‌ها به طور ایمن و مؤثر بین نیازمندان توزیع می‌شود.مذاکرات در این مرحله برای پایان دادن به خصومت‌ها در مرحله دوم ادامه خواهد یافت.

مرحله دوم : بایدن در بیانیه خود اذعان کرد که جزئیاتی وجود دارد که باید برای انتقال به مرحله دوم بر روی آن کار کرد اما اگر مذاکرات بیش از شش هفته تمدید شود، آتش بس ادامه خواهد یافت. مرحله دوم شامل آزادی تمامی اسیران باقی مانده در غزه از جمله سربازان مرد خواهد بود و نیروهای اسرائیلی تمامی نیروها را از غزه خارج خواهند کرد. به گفته بایدن در صورت پایبندی دو طرف به تعهدات داده شده ، آتش بس موقت به توقف دائمی خصومت ها تبدیل خواهد شد.

مرحله سوم : به گفته بایدن بقایای نهایی اسیران کشته شده در مرحله سوم بازگردانده می شود که شامل یک طرح بازسازی عظیم با حمایت بین المللی برای غزه است. واشنگتن پست گزارش داده است که حملات هوایی و تهاجم زمینی اسرائیل بخش‌های وسیعی از غزه را نابوده کرده و کل بلوک‌های شهر را با خاک یکسان کرده است.

یکی از مقامات ارشد دولت بایدن که به دلیل حساسیت موضوع به خبرنگاران گفته که نامش فاش نمی شود، این مرحله را یک برنامه گسترده سه تا پنج ساله برای بازسازی و ثبات غزه توصیف کرد. بایدن در این باره گفت: «وقت آن است که این جنگ تمام شود و فردای آن روز آغاز شود.»



ارسال توسط افشار

امام خمینی(ره)؛ «اسرائيل بزرگ» خيالى ابلهانه

اسدالله افشار

سی و پنجمین سالگرد درگذشت معمار و بنیانگذار بی بدیل انقلاب کبیر اسلامی؛ امام خمینی(ره)، امسال در حالی برگزار می‌شود که یکی از مهم‌ترین برنامه‌های ایشان یعنی آرمان فلسطین در سرتاسر جهان در کانون توجه قرار گرفته است. امام خميني (ره) آرمان فلسطين را براي جهان اسلام مهم مي‌دانست.

در جریان جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973، امام خمینی (ره) در پیامی خطاب به دولت‌ها و ملت‌های مسلمان از آنها خواست که با هم متحد شوند و با تمام توان به مقابله با اسرائیل بپردازند. او یک استراتژی جامع برای مبارزه با اسرائیل ترسیم کرد، از جمله:

- پشتیبانی از خط مقدم نبرد

- پرهیز از اختلافات داخلی

- سرپیچی ازطرح ها و نقشه های قدرت های استکباری غرب و متحدانش در حمایت از اسرائیل

- ارسال کمک های مادی و معنوی به جبهه های محور مقاومت در جنگ با اسرائیل

حضرت امام (ره) در اوج قدرت نظام ستم شاهی، افشاگر روابط پنهان رژیم شاه و اسرائیل بود و مقابله با خطر اسرائیل برای جهان اسلام را بسیار جدی و پیگیرانه دنبال می کرد.[1] امام خمینی؛ اولین مرجع تقلید و پیشوای بزرگ مذهبی بود که مجوز حمایت از مبارزان فلسطینی از محل وجوهات شرعی و زکات و صدقات را صادر نمودند.

امام خمینی(ره) وحدت بین ملت های مسلمان را برای آزادی فلسطین ضروری می دانست. او اسرائیل را غده سرطانی می دانست که کل جهان اسلام را تهدید می کند. امام خمینی (ره) برای ایجاد وحدت در سال 1358 روز قدس را تعیین کرد و آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز همبستگی بین المللی با مردم فلسطین نامگذاری نمود. این روز نه تنها به عنوان نماد فداکاری مسلمانان بلکه یادآور اهمیت هوشیاری امام(ره) در این زمینه بود تا مردم مسلمان را در جوامع اسلامی و اقصی نقاط جهان در برابر تجاوزات تاریخی رژیم غاصب جعلی کودک کش اسرائیل بیدار کند و آنان را متوجه این فاجعه غم انگیز مصیبت بار بین المللی نماید.

مخالفت امام خمینی با اسرائیل به ویژه در محکومیت تصمیم انور سادات رئیس جمهور مصر مبنی بر به رسمیت شناختن اسرائیل و مذاکره با آنها در کمپ دیوید در سال 1978 مشهود بود. ایشان این اقدام را خیانت به آرمان فلسطین و انحراف از مسیر مبارزه می دانستند.

حتی وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره) که در روزهای پایانی حیات مبارک ایشان نوشته شده بود، بر اهمیت مبارزه فلسطینیان با رژیم صهیونیستی تأکید داشت. وی از کشورهای مسلمان خواست که به مخالفت با اسرائیل که از نظر او دشمن خدا و اسلام است، ادامه دهند و در این مسیر کوچک ترین تردیدی به خود راه ندهند و در این مسیر باارزش که جهاد می باشد افتخار کنند.[2]

امام خمینی (ره) در طول زندگی خود مدافع ثابت قدم مردم فلسطین بود و پیوسته ظلم اسرائیل را محکوم می نمود و خواستار اتحاد مسلمانان در مقابله با این تهدید جدی زیانبارخسران آفرین بود. میراث او همواره الهام بخش مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل و پیگیری عدالت برای مردم فلسطین بود و تا زنده بود از مواضع اصولی خود در این خصوص نه عدول کرد و نه عقب نشینی نمود.

از نگاه تحلیل گران داخلی و بین المللی آنچه که امروز در سرزمین های فلسطین اشغالی از غزه گرفته تا رفح و خان یونس و جبالیه و... شاهد آن هستیم، نشان می دهد که ملت فلسطین پیام انقلاب اسلامی را علی رغم همه موانع و شیطنت های قدرت های غربی و اروپایی دریافته و بیدارگری های امام خمینی(ره) را که به بار نشسته و «انتفاضه» شکل گرفته است به درستی درک کرده است. این نکته را نیز باید اشاره داشت که علی رغم خیانت سازشکاران در جهان عرب، امروز حتی رهبران رژیم اشغالگر و آمریکا نیز اعتراف دارند که جوهره تفکر انقلاب اسلامی و آرمان های امام خمینی در متن حوادث فلسطین حضوری انکارناپذیر یافته و حقیقتی ناباورانه و شگفتانه دارد.

امام خمینی(ره) از همان دوران مبارزات سیاسی خود، بارها و مکرر خطر توسعه طلبی رژیم جعلی غاصب بی ریشه رژیم صهیونیستی و عدم اکتفا به مرزهای فعلی را گوشزد می نمود و خاطرنشان می ساختند که هرگونه انکار یا چشم پوشی اسرائیل از این هدف، فقط به منظورعوام فریبی و فریب افکار عمومی جهان اسلام و سودجستن از سیاست گام به گام در تعقیب اهداف نهایی است و چنانچه اگر به همین هشدار امام(ره) به خوبی عمل می شد و درک می گشت، قطعا امروز راه بر انواع طرح های سازشکارانه ای که به خیال خام می خواهند اسرائیل را اسیر تعهدات و توافق های بین المللی نمایند، و این رژیم جنایتکار فاسد آپارتاید را در سرزمین های اشغال محدود کنند و خود نیز در بخشی یا بخش هایی از سرزمین فلسطین به نوعی خودمختاری دست یازند، دل خوش نمی کردند، امروز دیگر شاهد جنایات بی شرمانه نسل کشی در غزه و رفح و جبالیه و... نبودیم! به این آمار خوب دقت کنید تا عمق جنایت فضاحت بار رژیم صهیونیستی را که با حمایت و چراغ سبز آمریکا و تروئیکای اروپایی صورت گرفته است، درک کنید؛ آری صهیونیست‌ها که نزدیک به 40 هزار فلسطینی از جمله دست‌کم 7 هزار کودک و نوزاد را طی حدود 8 ماه قتل عام کرده‌اند- این عدد تا 13 هزار نفر هم گفته شده است- رکورد زده اند، رکوردی علیه حقوق بشری که دائما استکبار غربی از آن دم می زنند اما اعتقادی به جان بشریت و حقوق او ندارند.

واقعیت آن است که در این جنگ نابرابر، صهیونیزم بین المللی با حامیان غربی و اروپایی خود در باتلاق غزه و رفح و جبالیه و... گرفتار آمده و افتضاح عمل نموده اند و با توجه به ترفندها، تکنولوژی‌ها و کارشناسانی که در حوزه رسانه داشته و صد البته هزینه‌هایی که در این حوزه انجام داده و به میدان آورده بودند، بازنده جنگ روایت ها شدند و به تعبیر سناتور«میت رامنی»، نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری 2012،

این شکست مفتضح باعث شد تا تحولات به گونه ای رقم خورد که نتیجه عکس دهد و این بار نتوانند چون افسانه «هولوکاست» از اسرائیل چهره‌ای مظلوم و قربانی ارائه نمایند و از نسل کش گستاخانه و شرم آور آنان در عین جنایت های جنگی و ظلم های آشکارشان علیه حقوق بشر، مظلوم انگاری صورت پذیرد.

نکته مهم دیگر در ارتباط با امام خمینی (ره) آن است که ایشان تا زنده بودند در دفاع از حقوق مظلومین فلسطین و در مسیر بسیج ملل اسلامی در حمایت از قیام فلسطینیان تردید به خود راه ندادند و اعتقاد راسخ داشتند که می بایست برای رهایی فلسطین از چنگال رژیم صهیونیستی، از متن ایدئولوژی اسلام و قابلیت ها و ظرفیت های موجود در مکتب پربار الهی اسلام که حیات بخش و نجات بخش می باشد، بهره گرفت. اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان «روز جهانی قدس» خود نمونه ای از این رویکرد هشیارانه و آگاهانه امام خمینی است که تا به امروز بلای جان صهیونیزم بین المللی و حامیان آن شده و نگذاشته است فلسطین به دست فراموشی سپرده شود. بیداری جهان در دفاع از حقوق مسلم مردم مظلوم فلسطین در طول 8 ماه گذشته در 5 قاره دنیا، مرهون همان نگاه راهبردی و استراتژیکی امام خمینی(ره) نسبت به موضوع فلسطین است که اگر نبود این هوشمندی، تیزبینی، درایت و آینده نگری ایشان، قطعا نامی از فلسطین باقی نمانده بود و در سکوت خبری فلسطین را تا به امروز قربانی کرده بودند. به جرأت می گویم که بذر جنبش مقاومت را امام(ره) کاشتند و پس از 35 سال این بذر با زحمات، هدایت های حکیمانه مقام معظم رهبری و پشتیبانی و رشادت های فرماندهان فداکار شهید و دلسوزی چون قاسم سلیمانی ها به بار نشست تا فلسطین نفس بکشد و نفس های او افشاگر و رسوا کننده جنایات صیهونیست ها و حامیان غربی و اروپایی این رژیم جعلی غاصب نسل کش باشد. نفس های شورانگیز جبهه مقاومت و جنبش حماس در دفاع از حقوق مظلومان فلسطین توانسته است فعالیت بیش از 90 درصد از رسانه‌های تاثیرگذار دنیا را که در تملک صهیونیزم جهانی است با همراهی افکار جهانی تا حدودی خنثی نماید و این نظم ناعادلانه رسانه‌ای را هم در هم شکند و رژیم صهیونیستی را به دلیل قتل‌عام وسیع غیرنظامیان در غزه و بازخورد جهانی آن تحت شدیدترین فشارهای جهانی قرار دهند. این رژیم فاسد فاشیستی آپارتاید با توجه به افکار عمومی جهان و بنابر اعتراف خودشان تبدیل به منفورترین رژیم منحوس جنایتکار جنگی شده است.

اگر امام خمینی(ره) امروز که 35 سال است از میان ما رفته است اما بذرهایی که توسط او برای سربلندی ایران اسلامی و مردم منطقه و جهان کاشته شده است به بار نشسته و احیای فلسطین و حیات سیاسی فلسطین مرهون همین بذر می باشد و این بذر در غزه، ارتش پوشالی صهیونیستی را زمین گیر کرده به نحوی که «حاییم رامون» وزیر دادگستری اسبق رژیم صهیونیستی تصریح کرده است که کابینه جنگ و ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف جنگ در غزه «مفتضحانه» شکست خورده‌اند. رامون این را هم گفت که حماس در سراسر نوار غزه ثابت قدم و پابرجاست و ما در آستانه یک شکست استراتژیک هستیم.

جان کلام این که از نگاه و ديدگاه سياسى امام(ره)، اگر تأسيس حكومت اسلامى، اولويت اول براى ايشان در ايران بود، در خارج از كشور، آزادى بيت‌المقدس و سرزمين فلسطين، مهم‌ترين دغدغه‌ فكرى و عملِ سياسى ایشان را تشکیل می‌داد. همان گونه که در مباحث پیشین عنوان شد یکی از اختلافات اساسی امام با رژيم پهلوى، درباره‌ نفوذ صهيونيسم در ايران و حمايت از مردم مظلوم فلسطين بود. تحلیل گران معتقدند در انديشه‌ انقلابى و آزادى‌بخش امام، آزادى ملت ايران و فلسطين دو ضرورت عينى و اساسى است كه بسيارى از آثار كتبى و شفاهى و مبارزات سياسى ايشان، مبيّن اين امراست؛ ولذا از این ‌رو ایشان همواره ملت ایران و مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان را به حمایت از مردم فلسطین فرا می‌خواندند.

و بالاخره امام خمينى(ره) در بخشی از وصيت‌نامه‌ الهی - سیاسی خود، فلسطين را فراموش نكردند و همانند روزهاى آغازين مبارزه عليه رژيم صهيونيستى موضع گرفتند و آمريكا و صهيونيسم جهانى را تروريسم بالذّات دولتى معرفى كردند و «اسرائيل بزرگ» را خيالى ابلهانه ناميدند. ایشان تنها راه حل مسئله‌ فلسطين را نابودى اسرائيل و آزادسازى فلسطين از طريق جهاد و مبارزه مى‌دانست و در طى مبارزه، قبل و بعد از انقلاب، يك آن از اين امر غافل نشد و يك قدم عقب‌نشينى ننمود.[3]

یکشنبه: 13 / 03 / 1403- 24 ذی القعده 1445- 2 ژوئن 2024


[1] - پیروزی انقلاب اسلامی در ایران از جنبه های مختلف به تشدید مبارزات ضد صهیونیستی مسلمانان انجامید و روند مبارزه فلسطینی ها را دگرگون ساخت. رژیم شاه یک متحد نیرومند غرب و اسرائیل در منطقه حساس خاورمیانه به شمار می آمد. ایران در زمان شاه بازار واردات انبوه کالاها و محصولات اسرائیلی بود که اقتصاد رژیم اشغالگر را رونق می بخشید و از سوی دیگر شاه با صدور و تأمین نفت مورد نیاز اسرائیل به کمک این رژیم می شتافت و نفت ایران در مجموعه اقتصاد و صنایع اسرائیل، تبدیل به گلوله و سلاحی می شد که بر سینه فلسطینیان می نشست. ایران پایگاهی برای عملیات جاسوسی اسرائیل و کنترل اعراب منطقه شده بود. افشای روابط پنهان و آشکار شاه با اسرائیل و مخالفت با کمکهای بیدریغ رژیم شاه به دشمن مشترک مسلمانان یکی از انگیزه های قیام امام خمینی را تشکیل می داد که خود در این باره فرموده است:«یکی از جهاتی که ما را در مقابل شاه قرار داده است، کمک او به اسرائیل است. من همیشه در مطالبم گفته ام که شاه از همان اول که اسرائیل به وجود آمد با او همکاری کرده است و وقتی که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود، شاه همچنان نفت مسلمین راغصب کرده وبه اسرائیل می داد و این امر، خود از عوامل مخالفت من باشاه بوده است». (صحیفه امام؛ج5،ص187)

2- Zarfam. Soheila. Imam Khomeini and Palestine: an everlasting legacy. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ June 1, 2024 - 21:59

[3] - امام خمینی و انتفاضه فلسطین؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.



ارسال توسط افشار

به بهانه هفته ملی بدون دخانیات( 5 لغایت 11 خرداد1403)

چرایی سیگاری و قلیونی شدن نوجوانان و جوانان!

اسدالله افشار

31 می برابر با 10 خرداد هرسال توسط کشورهای عضو بهداشت جهانی از سال 1987 به‌عنوان روز جهانی بدون دخانیات نام‌گذاری شده است. روز جهانی بدون دخانیات، هرسال توسط سازمان بهداشت جهانی با شعارهای متفاوتی نام‌گذاری می‌شود. در ایام یاد شده و بمناسبت گرامیداشت روز جهانی بدون دخانیات، اقدامات و فعالیت های گسترده ای در سطح جامعه با همکاری ارگان ها، مؤسسات و سازمان های مردم نهاد (N G O) ذیربط به منظور حمایت طلبی برای اجرای سیاست های مؤثر برکاهش مصرف دخانیات و ارتقای سطح آگاهی عمومی به ویژه خانواده ها، جوانان و نوجوانان نسبت به مضرات استعمال دخانیات انجام می پذیرد؛ و امسال نیز از شنبه پنجم لغایت جمعه یازدهم خرداد ماه سال جاری؛ شعارهفته ملی بدون دخانیات سال 1403« حفاظت از کودکان و نوجوانان در برابر دخانیات، حق و مسئولیت همگانی» تعیین و عناوین هفته ملی بدون دخانیات نیز در روزهای مورد اشاره اعلام گردیده است.[1]

صاحب این قلم بنابر وظیفه اخلاقی و ملی خود مباحثی را که در ارتباط با برخی از شعارهای اعلامی است از نگاه کارشناسی و از دیدگاه صاحب نظران روانشناس و جامعه شناس مطرح و یادآوری می نماید، باشد این یادداشتِ کوتاه که در حقیقت بازتاب دغدغه جامعه ما و جامعه جهانی می باشد، مفیدارزیابی و مورد توجه قرار گیرد.

دوره نوجوانی، دوره‌ای بس حساس

نیک می دانیم دوره نوجوانی، دوره‌ای بس حساس، عجیب، شگفت انگیز و حد فاصل کودکی و جوانی است. خانواده‌های مکرم باید با هوشیاری و درایت و با آگاهی از شرایط ویژه این دوره، همواره باید از فرزندان نوجوان خود مراقبت نمایند. موقعیت ویژه و حساس ایشان را درک کنند و هرچه بیشتر آنها را در پناه خود و به زیر بال و پر خویش بگیرند. وقتی که مشکلات نوجوان در فضا و محیط خانه و در جمع گرم و با محبت سراسر صفا و صمیمی خانواده بدون ترس از تنبیه و مجازات و شماتت مطرح شود و از طریق راه حل‌های متکی بر عقلانیت و فهم منطقی والدین رفع گردد، دیگر نیازی به حضور و دخالت دوستان و همسالان دراین زمینه نیست.

شیوه تربیتی خانواده‌ها؛ منشأ تمام موفقیت‌ها و شکست‌های فرزندانشان

نقش تربیتی خانه و خانواده به عنوان محیطی که فرزندان نوجوان و جوان بیشترین وقت خود را در آن می‌گذرانند از اهمیت غیر قابل انکاری برخوردار است و این مهم بسیار قابل اعتنا می باشد چرا که به جرأت می‌توان گفت و ادعا نمود، منشأ تمام موفقیت‌ها و شکست‌ها، کامیابی ها و زمین خوردن ها را باید در شیوه تربیتی خانواده‌ها جستجو کرد. پدران و مادران باید هوشیار و تیز بین باشند و ارتباطات، رفتار و رفت و آمد های فرزند نوجوان و جوان خویش را تحت نظرگرفته و رصد نمایند، و اگر احساس کردند بلای مهلک دخانیات از سیگار گرفته تا قلیون و تا...، گریبان پاره تنشان( فرزندانشان) را گرفته و دامن آنان را آلوده ساخته؛ با سعه صدر و بدون فرصت سوزی و با اخلاق نیکو و محبت پدرانه و مادرانه، این نطفه شوم ویرانگر را خفه کنند.

نقش مهم خانواده در اعتیاد نوجوان و جوان

خانواده ها توجه داشته باشند؛ دوران نوجوانی دوره‌ای است که نوجوانان با تغییرات شناختی، زیستی و روانشناختی مواجه هستند و بسیاری از این نوجوانان در این دوره از رشد، درگیر رفتارهای پرخطر از قبیل مصرف سیگار و قلیان و سایر مواد می‌شوند! چرا؟ چون خانواده ها از این نکته علمی غفلت داشته و گویی از یادشان رفته است که نوجوان و جوان ایشان، به اقتضای ذاتی این دوران، به دنبال تخلیه هیجانات خود هستند و به همین دلیل به غلط می پندارند با مصرف سیگار و قلیان هیجانات شان تخلیه می‌شود، لذت می‌برند و یا به آن ها خوش می‌گذرد. این هیجان باید دارای جایگزینی باشد و والدین نباید این هیجانات را تخطئه نمایند که نتیجه عکس خواهد داد و در حقیقت می تواند یک فاجعه ببار آورد. بنابراین اگر نوجوان و جوان شاداب و تندرست می خواهیم باید به گونه ای با فرزندان خود در این دوران رفتار نماییم که آنان گرد آسیب های اجتماعی چون سیگار و قلیان نچرخند. این مهم زمانی قابل تحقق است که خانواده ها، مسئولان و برنامه‌ریزان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آموزشی نهاد های متولی؛ راهی برای تخلیه هیجانات آنان پیش‌بینی کنند. پس خانواده مهم است و می تواند نقش بسزایی در اعتیاد نوجوانان و جوانان به سیگار و قلیان و هرگونه موادی ایفاء نماید. درحقیقت اگر سطح بینش و سواد سلامت در جامعه و خانواده پایین باشد؛ گسترش باورهای غلط نهادینه شده در روح و روان؛ می‌تواند انگیزه و گرایش به مصرف سیگار و قلیان را افزایش دهد، این اتفاق اگر رخ دهد بلاشک و بدون تردید شاهد از بین رفتن شور و نشاط، سرزندگی و امید به زندگی دربین خانواده‌ها خواهیم بود و در نهایت با تحقق این امر ما با جامعه‌ای افسرده همراه با آسیب‌های فراوان اجتماعی مواجه خواهیم شد. با توضیحات ارائه شده ودرک این مهم؛ درمی یابیم که نباید مانع تخلیه هیجانات به شیوه‌های کم خطر باشیم و بدانیم با محدودیت در هر چیز به این هدف نخواهیم رسید، لذا از نگاه جامعه شناسان محدودیت‌ها و کنترل رفتار باید به شیوه کاهش آسیب باشد. پس باید به فکر جایگزین‌های سالم برای تخلیه هیجانات نوجوانان و جوانان خود باشیم.

چگونه از سیگاری و قلیانی شدن نوجوانان و جوانان جلوگیری کنیم؟

اغلب روانشناسان و جامعه شناسان براساس پژوهشهای میدانی انجام یافته معتقدند که مهم‌ترین عامل اعتیاد نوجوانان و جوانان به سیگار، خانواده آنان است. از نگاه ایشان در واقع پذیرش سیگار از جانب خانواده، باعث تغییر نگرش نوجوان و جوان -که گاها از کودکی مبتلا به آن شده اند- نسبت به سیگار در آینده می‌شود. چه بسا این تغییر نگرش اسبابی را فراهم آورد تا نوجوان و جوان ما بدون آن که نگرانی، ترس و واهمه ای از جانب پدر و مادر خود داشته باشند، برای کشیدن سیگار و قلیان اقدام نمایند. از سوی دیگر پزشکان، سیگاری و قلیانی شدن نوجوان و جوان را یک نیاز و خواست بیولوژیکی ندانسته و بدرستی معتقدند اعتیاد به چنین مواردی ناشی از بی اعتنایی والدین و عدم حساسیت آنان، نداشتن آگاهی کافی نوجوان و جوان، تربیت اشتباه، مشکلات روحی و روانی عارض بر نوجوان و جوان، کاهش اعتماد به نفس نوجوان و جوان، افزایش اضطراب، کاهش عزت نفس و خودباوری، تأثیرات محیطی؛ باعث اعتیاد شدید نوجوانان و جوانان به سیگار می‌شوند. اگر والدین هشیار باشند و بر فرزندان خود از کودکی مراقبت اصولی نمایند و با حساسیت منطقی و بدور از افراط و تفریط آنان را تربیت کنند و پرورش دهند، می توان اعتیاد فرزندان به سیگار را از همان دوران کودکی کنترل و پیشگیری نمود. البته مراکز فرهنگی و هنری و تحصیلی، کلاس‌های آموزشی، مراکزبهداشتی، اطرافیان، دوستان و همچنین دولت با توجه به امکانات و اختیارات عدیده می‌توانند با ایجاد برنامه‌های متعدد از سیگاری و قلیانی شدن نوجوانان و جوانان جلوگیری کنند.

افزایش نگران کننده و قابل‌توجه استعمال دخانیات در کشور

موضوع بحث ما بسیار گسترده می باشد و بیان نکات عدیده در این زمینه در یک یادداشت نمی گنجد اما صاحب نظران و دوستان محقق فاضل بنده می توانند هریک مباحث مرتبط با این موضوع را درهفته ملی بدون دخانیات انتخاب نمایند و روشنگری ها لازمه را در این باب مطرح و یادآور شوند. اما آن چه مهم است و باید دراین بخش از بحث بر آن تأکید نمایم آن است که افزایش 70 درصدی مصرف سیگار در کشور خطرناک است و این آماردر آبان ماه 1402 از سوی دبیر اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام شده است. در همان ایام نیز دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات از افزایش ۱۳۳ درصدی این موضوع در میان دختران نوجوان سخن به میان آورده است. و باز در همان سال رقمی قابل تأملی را رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت با اعلام افزایش ۱۹۰ درصدی مصرف سیگار در میان زنان کشور در پنج ساله اخیر مطرح نموده است. یا این که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران اضهار داشته؛ آنچه در آمار ارایه شده در خصوص مصرف سیگار حایز اهمیت بوده است افزایش قابل‌توجه استعمال دخانیات در گروه سنی 13-14 ساله‌هاست. این موضوع هم در خصوص پسران و هم در خصوص دختران قابل تأمل است![2] قابل توجه این که؛ در دهه 40، سن شروع مصرف سیگار در کشور 30 سالگی، در دهه 50 حدود 25 سالگی و در دهه 70 زیر 18 سال بود اما امروز به 13 تا 15 سالگی رسیده است.

ر‌‌ئیس مرکز تحقیقات پیشگیری و کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مهر ماه سال گذشته اعلام نمود؛ طبق آمار بیش از 20 درصد مردان و چهار درصد زنان بالای 15 سال در کشور مصرف روزانه سیگار دارند وازنظرآماری حدود14 درصدکل افراد جامعه به صورت روزانه به استعمال دخانیات می‌پردازند.[3]

مصرف سیگار در زنان ایرانی حدود یک هشتم کمتر از مردان است اما استعمال قلیان در هر دو جنس برابر است. استعمال قلیان در زنان در دو دهه اخیر به عنوان یک تفریح و سرگرمی تفننی و رفتار دسته جمعی افزایش یافته است.

به گفته وی در صورتی که مصرف تفننی سیگار و قلیان را نیز در نظر بگیریم حدود 20 تا 25 درصد افراد جامعه (زن و مرد) مصرف دخانیات دارند که در مقایسه با آمارهای جهانی از این نظر در جایگاه متوسطی قرار داریم و این در حالی است که در کشورهای همسایه ما در منطقه خاورمیانه این میزان کمی بالاتر است.

لازم به ذکر است در کشورهای شمال اروپا، کانادا، تایلند، نیوزیلند و استرالیا میزان مصرف سیگار در سنین بالای 15 سال در زنان و مردان به شش تا نه درصد افراد جامعه رسیده است.

واقعا این آمار آدمی را به بهت و حیرت وا می دارد، واقعا به کجا می رویم و کجای کار خانواده ها، مراکز فرهنگی، آموزشی( مانند آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری و سایر موسسات مرتبط با این امور) و دولت دچار اشکال و نقص است که کنترل از دست همه خارج شده[4] و دیگر انسان سازی و پرورش درست و صحیح آن از کودکی و حتی قبل از تولد در اولویت نمی باشد!

سن مصرف سیگار در جامعه پایین آمده است!

امروز سن مصرف سیگار همان گونه که بیان شد در جامعه پایین آمده است که این مساله علل اجتماعی، روانی، جسمی و زیستی دارد. و باید صریح بگویم که موج افزایش گرایش به سیگار و قلیان که خود مقدمه اعتیاد به مواد مخدر می باشد، بحران جدی باید تلقی شود و لذا اگر شرایط اجتماعی امروز کشور از سوی خانواده ها، مراکز فرهنگی- آموزشی تأثیرگذار و حکومت و دستگاه حاکمه کنترل نشود این بحران رو به تزاید، جامعه را از پا در خواهد آورد و روح جامعه را بیمار و روان پریش خواهد نمود. برای برو رفت از این معضل باید همه آن کسانی که از ایشان در این یادداشت یاد کرده ایم وارد میدان شوند و با تلاش و بهره گیری از اندیشه نوگرای اساتید برجسته علوم روانشناسی، جامعه شناسی، سیاسی، حقوقی و پزشکی؛ اقدام به تدوین و اجرای برنامه های مدونی در این خصوص نمایند تا روند پرشتاب این بلای ویرانگر خانه و اجتماع را در مرحله اول کند و در مرحله ثانی متوقف سازد تا سلامت جسم و روان پسران و دختران نوجوان و جوان ما تضمین گردد.

ششم / بپذیریم که مسأله اعتیاد به سیگارامری جهانی است وامروزازمسائل مهم اجتماعی تلقی می گردد و یکی از مشکلات عمده جوامع محسوب می شود.

بدون استثنا همه صاحب نظران علوم اجتماعی براین باور درست هستند که؛ برای جلوگیری از اعتیاد نوجوانان به سیگار و تشویق به نکشیدن آن، باید در شرایط نیاز به او بها داده شود، اعتماد شود و از او نیز مادی و معنوی حمایت های لازم صورت پذیرد. صحبت کردن در رابطه با عوارض مصرف سیگار، پرکردن اوقات فراغت نوجوان با کارهای مورد علاقه او، وقت گذراندن با نوجوان، مشورت کردن در رابطه با کارهای مختلف واز جمله کار هایی است که باعث تشویق نوجوانان به سیگار نکشیدن می‌شود.

همان گونه که در مباحث سطور پیشین مطرح شد جامعه شناسان، روان شناسان، پزشکان و دیگر کارشناسان و همچنین سازمان های مختلف برای پیشگیری و مبارزه با اعتیاد، طرح ها و برنامه های مختلفی را مورد اجرا گذاشته و می گذارند تا سلامت افراد و بهداشت عمومی جامعه را حفظ کنند و از هدررفتن نیروی انسانی جلوگیری نمایند.در هرحال کارشناسان و صاحب نظران با برشمردن نکات زیر براین باورند با آموزش مهارت‌های زندگی از قبیل:

1- مهارت خودآگاهی، 2- همدلی کردن، 3- تصمیم‌گیری، 4- حل مسئله، 5- ارتباطات، 6- نه گفتن، 7- تفکر خلاق، 8-تفکر نقادانه، 9- مدیریت استرس و مدیریت خشم که آموزش این مهارت‌ها متناسب با گروه سنی است لذا باید از کودکی و توسط نهادهایی، چون خانواده، مهدهای کودک، مدرسه و ... انجام شود تا سلامت جسمی و روحی قشر عظیمی از نوجوانان و جوانان این مرز و بوم حفظ گردد. بنابراین هر چه قدر از این موضوع مهم چه توسط خانواده ها و چه توسط حاکمیت غفلت شود و نادیده گرفته شود، در آینده نزدیک شاهد بیشتر شدن آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد به مواد مخدر خواهیم بود.

جان کلام این که؛ با مرور مسایل و مباحث ارایه شده می توان به این نتیجه دست یافت که با بهبود روابط اولیا با فرزندان و همچنین پیگیری های روابط آنان و اطلاع از نوع دوستیابی فرزندان و سبک زندگی فردی و اجتماعی آن ها می توان از بروزمشکلات روحی و روانی آسیب زا و بحران آفرین ویرانگر چالش برانگیز جلوگیری نمود که هم مهم است، هم قابل تأمل و قابل اعتنا و هم غیر قابل انکار.

بنابراین نکته مهم این است که باور داشته باشیم مصرف دخانیات قابل پیشگیری است و کسانی که دخانیات مصرف می‌کنند نیز قابل درمان هستند. از نگاه کارشناسان درمان‌های مورد نیاز این حوزه از جنس آموزش‌های روانشناختی مثل آموزش مهارت‌های زندگی و سبک زندگی سالم است و می‌توان با ارائه آموزش‌های روانشناختی و تغییر سبک زندگی مصرف‌کنندگان دخانیات، رفتارشان را تغییر داد؛ همچنین برای پیشگیری از مصرف دخانیات در سایر افراد باید سبک و مهارت‌های زندگی با تأکید برخود مراقبتی از دوران کودکی آموزش داده شود.

جمعه: 11 / 03 / 1403- 22 ذی القعده 1445- 31 می 2024


[1] - البته شعار سازمان جهانی بهداشت در روز جهانی بدون دخانیات در سال 2024 بر عنوان « حفاظت از کودکان در برابر مداخلات صنعت دخانیات» تأکید دارد. لازم به ذکراست این شعار در کشور ما با حفظ ماهیت و مفهوم جهانیش، بومی سازی شده است که در متن بحث به آن اشاره گردید.

[2] - سیگار کشیدن قبح خود را در جامعه امروز از دست داده است. خانواده‌ها کمتر به این موضوع حساس هستند. این کاهش حساسیت، هم در خصوص فرزند دختر و هم در خصوص فرزند پسر دیده می‌شود. در نتیجه شاهدیم که به راحتی خرید و فروش آن هم انجام می‌شود. در تمام کشورهای جهان، محدودیت‌های قانونی برای سن مصرف سیگار نوشته شده که از ۱۶ تا ۲۰ سال متفاوت است، اما متأسفانه در سال‌های اخیر و بنا بر گزارش سازمان‌ها و مؤسساتی که در ساماندهی معتادان و گروه‌های دیگر فعالیت می‌کنند، سن مصرف سیگار به ۱۳ و ۱۴ سال رسیده است که شواهد عینی کمتر از این را نشان می‌دهد. این در حالی است که براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، در قرن گذشته نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر بر اثر مصرف سیگار جان باخته‌اند.

[3] - بد نیست بدانید طبق تحقیقات انجام شده در بین 1119 نوجوان بین 15 تا 18 سال، 53٪ افراد سیگاری که در این سن شروع به سیگار کشیدن کرده اند، علتش را کنجاوی ذکر می کنند. در حالی که نمی دانستند با سه بار کشیدن سیگار ، نیکوتین موجود در آن در بدنشان می ماند و اعتیاد به مصرف سیگار را در آنها ایجاد می کند. در 19٪ باقی افراد، تفنن و در 15 ٪ دیگر فشار گروه همسالان، مانند تعارف کردن، علت اصلی مصرف سیگار بوده است و 7 تا 8 درصد باقیمانده علتهای دیگری داشته اند و در بین همه این ها، علت اصلی به واقع همان کنجاوی بوده و هست. علل دیگر روی آوردن جوانان به سیگار عبارتست از: خانواده، فقر، رفاه، مرگ و میرهای خاص در میان اعضای خانواده، دیدن شکست های بزرگ زندگی ، طلاق پدر و مادر ، جدا شدن فرد از خانواده، بیکاری، ابراز وجود و...

[4] - از نگاه کارشناسان به نظر می‌رسد بخشی از افزایش گرایش‌ به سمت دخانیات مخصوصا در گروه‌های سنی جوان و نوجوان، به نبود فضاهای عمومی برای تخلیه بار هیجانی معطوف می‌شود. گویی شهرها و جامعه جوری طراحی شده است که نوجوانان را هر چه بیشتر به سمت فضاهای خلوت و کنج‌ها هل می‌دهد. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به درستی معتقد است؛ به هر میزان افراد اشراف و مهارت‌های بیشتر و نیز فرصت‌هایی برای ابراز وجود و تخلیه هیجانات داشته باشند، طبیعتاً گرایش کمتری به مصرف سیگار خواهند داشت. وقتی در جامعه نشاط، امید و سرمایه اجتماعی بالا است، سیاست‌های موثری تدوین می‌شود و کیفیت روابط نوجوانان با والدین مطلوب است، افراد مهارت نه گفتن را دارند، مهارت رویارویی با تعارضات و بحران‌ها را یاد گرفته‌اند و به ‌موقع و درست در مورد استعمال سیگار آگاهی پیدا کرده‌‌اند، قطعا با آمار فزاینده استعمال دخانیات مخصوصا در گروه‌های سنی نوجوان روبرو نخواهیم بود.



ارسال توسط افشار

اسرائیل؛ منزوی دردیپلماسی، بازنده در میدان

اسدالله افشار

اسرائیل کاتز، وزیر خارجه اسرائیل، با احساس اینکه اسرائیل به شدت منزوی شده است، از پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا به دلیل به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل انتقاد شدیدی کرده و خنده دار است که این صیهونیست جانی کثیف مدعی گشته که پدرو سانچز در حکم شریک و محرک برای "نسل کشی" یهودیان است! اگر حمایت از مظلوم برای بقای شرفتمندانه و داشتن یک زندگی مسالمت آمیز در زیر سایه صلح و عدالت جهانی، باعث آشفتگی شما جانیان شده است و مواضع جدید چند کشور اروپایی را بر نمی تابید؛ پس چگونه است که در نزدیک به 8 ماه زندگی را بر کام مردم مظلوم فلسطین تلخ کرده اید و کمر به نسل کشی آنان گرفته اید؟! اگر دفاع از حقوق مظلومان دنیا که امروز مردم فلسطین مصداق بارز آن هستند به زعم خنده دار شما نسل کشی یهودیان است پس کار شما با مردم بی پناه و بی دفاع فلسطین را چه نامی غیر از نسل کشی باید گذاشت؟!

رژیم صهیونیستی مطمئن باشد روزهای سختی را در عرصه دیپلماسی و میدان پیش رو خود خواهد داشت. از نگاه تحلیل گران منصف با شرافت، رژیم نسل کش جنایتکار صهیونیستی در عرصه دیپلماسی شدیدا منزوی شده و در عرصه میدان هم، شکست را پذیرفته و بازنده می باشد.

اروپایی‌ها؛ به دنبال جبران اشتباهات خود

آقای کاتز! جنایات بیشمار وحشیانه قرون وسطایی شما با روش های غیرانسانی علیه مردم غزه، خان یونس، جبالیا، رفح و... در طول این 235روز، بدون تردید مصداق نسل‌کشی است. شدت این جنایات بی شرمانه شما به گونه ای است که باعث واقعی بینی 5 قاره جهان شده و افکار عمومی دنیا را در برابر اعمال ننگین جنایتکارانه رژیم فاشیستی شما بسیج کرده است و از جمله این که اروپایی‌ها را به این جمع‌بندی رسانده که حمایت‌شان از رژیم اسرائیل در۷۵سال گذشته اشتباه و خطای استراتژیکی بوده است و اکنون می‌خواهند حداقل برای حفظ آبروی خودشان هم که شده بخشی از این اشتباهات فاحش منفعت طلبانه را جبران کنند تا در تاریخ بیش از این مطرود و منفور واقع نشوند.

برخلاف ادعای کاتز، که یکی از اعضای حزب راستگرای لیکود می باشد، سانچز گفته است که به رسمیت شناختن فلسطین برای برقراری صلح است.

نخست وزیر اسپانیا در سخنرانی خود در کاخ مونکلوا گفت: به رسمیت شناختن کشور فلسطین نه تنها یک موضوع عدالت تاریخی است، بلکه همه ما به دنبال برقراری صلح هستیم.

اظهارات کاتز آشکارا نشان می دهد که اسرائیل نمی خواهد فلسطینی ها در سرزمین مادری خود کشوری داشته باشند.[1]

اتهام زنی افراط گرایان اسرائیلی

برای دهه ها، افراط گرایان در اسرائیل و حامیان سرسخت آنها در غرب، به ویژه در کنگره ایالات متحده، حملات هولناکی را علیه هر محقق یا مقامی که با بدرفتاری اسرائیل با فلسطینی ها یا غصب مستمر از سرزمین های باقی مانده فلسطینی مخالفت کرده است، انجام داده اند و آنها را به یهودستیزی متهم نموده اند.

اعتراضات اخیر دانشجویان به جنگ بی‌رحمانه اسرائیل در غزه در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا نیز به عنوان یهودستیزانه معرفی شده است، در حالی که برخی از معترضان، دانشجویان یهودی بوده که خواستار پایان فوری کشتار در غزه و محاصره آن شده‌اند.

اما این بار کاتز اصطلاح "نسل کشی" را ترویج می کند زیرا یهودی ستیزی تا حد زیادی رنگ خود را از دست داده است.

واقعاً این رژیم افراطی فعلی اسرائیل است که در نوار غزه نسل کشی می کند تا جایی که برخی از فعالان در اسرائیل از آمریکا می خواهند که تحویل سلاح به اسرائیل را که در غزه مرتکب «نسل کشی» می شود، متوقف کند.

اسرائیل "کودک لوس" نظام آمریکا

کاتز و سایر افراط گرایان؛ حمله 7 اکتبر حماس را به عنوان یک تهدید جدی علیه حیات رژیم صهیونیستی تلقی و معرفی می کنند، در حالی که حمله به غزه را توصیف می کنند که تاکنون منجر به کشته شدن حدود 36000 نفر، معلول یا زخمی شدن حدود 80000 نفر، تخریب یا تخریب نیمی از خانه های غزه شده است.

اگر اسرائیل به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل که اسرائیل را ملزم به بازگشت به سرزمین های 1948 می کند، پایبند بود، حمله 7 اکتبر انجام نمی شد. اگر راه حلی بادوام برای این زخم خونریزی پیدا نشود، جهان باید منتظر جنایات بیشتری در آینده باشد.

واقعیت تلخ این است که اسرائیل از هر فرصتی برای حل مناقشه چند دهه در منطقه رد کرده است. 14 سال پیش، سعود الفیصل شاهزاده فقید سعودی گفت که اسرائیل "کودک لوس" جهان است و با نقض قوانین بین المللی و جنایات جنگی بدون مجازات رهایی یافت.

کاتز در یک کنفرانس خبری با احمد داوود اوغلو همتای ترکیه‌ای خود در ریاض گفت: «نرسیدن به راه‌حل‌ها (نتیجه) رفتار ویژه‌ای است که با اسرائیل می‌شود.

مصطفی فطوری، روزنامه‌نگار و نویسنده مستقل برنده جوایز نیز می‌گوید اسرائیل به‌عنوان پسرفاسد دنیا توسط ایالات متحده بزرگ شده است.

فطوری در 7 دسامبر 2023 در میدل ایست مانیتور نوشت: اسراییل با پرورش، نوازش، در آغوش گرفتن و حمایت مالی از سوی ایالات متحده، درست مانند یک کودک بدرفتار و یک بچه بداخلاق بزرگ شده است که می داند چه کاری درست است و چه چیزی اشتباه است، اما اصرار دارد که کار بسیار اشتباه را انجام دهد و همیشه تکرار کند.

در 6 می، زمانی که حماس با میانجیگری قطر و مصر توافق آتش بس را پذیرفت، اسرائیل، فرزند لوس واشنگتن، آن را رد کرد و به رفح حمله کرد.[2]

اکنون که با توجه به حکم دادگاه کیفری بین‌المللی (ICJ) که اسرائیل را ملزم به «توقف فوری تهاجم نظامی خود در رفح» می‌کند، تا حد زیادی اسرائیل منزوی شده‌است. از سوی دیگردرخواست کریم خان، دادستان ارشد دیوان کیفری بین‌المللی برای صدور حکم بازداشت برای نتانیاهو و وزیرجنگ او (یوآو گالانت)، بخاطر جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت همراه با خشم بین‌المللی علیه حمله یکشنبه شب(26 می/6 خرداد ماه) به یک چادر موقت در رفح که فصل دیگری از تاریخ جنگ جنون‌آمیز اسرائیل در غزه را رقم زد،[3] وزیرامور خارجه اسرائیل( کاتز) را بر آن داشت تا علیه نخست وزیراسپانیا اتهاماتی بی‌اساس، گمراه‌کننده و فریبنده بیان و اظهار کند.

به نظر می رسد اظهارات «سانچز» مبنی براینکه «دولت فلسطین قابل مستقل باشد، کرانه باختری و غزه با یک کریدور به هم متصل شده و بیت المقدس شرقی پایتخت آن است» تا حد زیادی خشم کاتز و دیگر صهیونیست ها را برانگیخته است که کل فلسطین را برای خود می خواهند.

به رسمیت شناختن فلسطین از سوی اسپانیا به عنوان یک کشور مستقل و دارای حاکمیت همراه با ایرلند و نروژ در روز سه شنبه، که اسلوونی نیز در روز پنجشنبه به دنبال آن خواهد بود، بخشی از زنجیره رویدادهایی است که یک به یک در حال وقوع است و اسرائیل و متحدان اصلی آن - ایالات متحده و بریتانیا با عصبانیت نظاره گر آن هستند بدون آن که بتوانند این چرخه را کند ویا متوقف سازند.[4]

جان کلام این که؛ اظهارات فریبکارانه و گمراه کننده برای سال های طولانی کارساز نخواهد بود و هرگز تا ابد حقایق مسلم و واقعیت های موجود را نمی توانند پنهان نمایند چرا که روزی این نهان ها از پرده برون افتد و سیاه کاران دغل پیشه افشا، رسوا، محاکمه و مجازات خواهند شد. و قطعا رژیم کودک کش صیهونیستی مصداق آن چه بیان کردیم می باشد و اکنون این رژیم فاشیستی تروریسم پرور نسل کش، افشا و رسوا گشته و مردم دنیا با عنایت به حجم وسیع جنایات 75 ساله این رژیم آپارتاید علی الخصوص این 235 روز گذشته از 7 اکتبر2023 ( 15 مهر 1402) تا به امروز( 29می 2024/ 9 خرداد 1403)، خواهان تسریع محاکمه و مجازات سردمداران سیاسی و نظامی این رژیم سفاک خون ریز هستند.

چهارشنبه: 9 / 03 / 1403- 20 ذی القعده 1445- 29 می 2024


[1] - جامعه جهانی و۱۴۳کشور عضو سازمان ملل چندی قبل در مجمع عمومی سازمان ملل، عضویت فلسطین را در این سازمان پذیرفتند و از شورای امنیت خواستند که به این عضویت رسمیت دهد. اکنون هم اگر این درخواست در شورای امنیت با مخالفت آمریکا و وتوی این کشور مواجه شود چیزی از ارزش‌های اقدام جامعه جهانی کم نمی‌کند و فلسطین می‌تواند به‌عنوان یک کشور در سازمان ملل عضو شود. کشورهای اروپایی مخصوصا کشورهایی چون نروژ اگرچه در سطح کلان از سیاست‌های آمریکا پیروی می‌کنند اما در حوزه دفاع از حقوق انسان‌ها بسیار ادعا دارند و برای حفظ آبروی خود مجبور به تغییر موضع در قبال اسرائیل هستند.برهمین اساس در هفته‌های گذشته برخی کشورهای اروپایی شروع به مخالفت با اسرائیل کردند و کشور مستقل فلسطین را به‌عنوان یکی از اعضای سازمان ملل به رسمیت شناختند.

[2] - بعد از جنایت وحشیانه‌ای که صهیونیستها با حمله به چادرهای آوارگان در رفح در جنوب نوار غزه انجام داده و دهها غیرنظامی فلسطینی که اغلب زن و کودک بودند در این جنایت اشغالگران به شهادت رسیدند و ده‌ها تن دیگر هم زخمی شدند، گروه‌های مختلف فلسطینی این جنایت شنیع را محکوم کرده و دولت آمریکا که از این جنایت‌های صهیونیست‌ها حمایت می‌کند و جامعه جهانی که در برابر آنها ساکت مانده را مسئول ادامه رفتارهای وحشیانه رژیم اشغالگر دانستند. دفتر اطلاع رسانی دولتی در نوار غزه با صدور بیانیه‌ای مطبوعاتی اعلام کرد که کشتارهای وحشیانه دشمن علیه غیرنظامیان و آوارگان بی هیچ تردیدی ثابت می‌کند که ما در برابر یک جنایت و نسل کشی سیستماتیک و با برنامه‌ریزی قبلی قرار داریم و ارتش اشغالگر در حملات وحشیانه خود به دنبال آن است که بیشترین تعداد از غیرنظامیان و آوارگان فلسطینی را قتل عام کند. این قتل عام موید پیامی روشن از سوی رژیم اشغالگر صهیونیستی و دولت آمریکا خطاب به دیوان بین‌المللی دادگستری و همه دادگاه‌های بین‌المللی و جامعه جهانی و کل بشریت است مبنی بر اینکه کشتار علیه آوارگان و غیرنظامیان و کودکان فلسطینی ادامه دارد و هیچ چیز نمی‌تواند مانع نقض قوانین بین‌المللی توسط رژیم جنایتکار صهیونیستی شود.

[3] - کمیته اضطراری در استان رفح هم در بیانیه‌ای اعلام کرد که این کشتار وحشیانه همه ادعاهای اشغالگران مبنی بر وجود مناطق امن در رفح را از بین می‌برد. ارتکاب این جنایت شنیع علیه غیرنظامیان و آوارگان نشان دهنده قصد رژیم صهیونیستی برای ادامه کشتارها در رفح و نقض همه قطعنامه‌های بین المللی در مورد لزوم توقف عملیات نظامی و عدم حمله به غیرنظامیان است.در این بیانیه آمده است که عدم اتخاذ هرگونه اقدام جدی از سوی جامعه جهانی به رهبری آمریکا در برابر اشغالگران و نادیده گرفتن حکم دیوان بین‌المللی دادگستری به منزله چراغ سبزی برای رژیم اشغالگر جهت کشتار و ویرانی بیشتر در رفح است که آخرین پناهگاه صدها هزار آواره محسوب می‌شود.این کمیته از جامعه بین‌المللی و نهادهای موثر سازمان ملل خواست تا اشغالگران را مجبور به تبعیت از احکام دیوان بین‌المللی دادگستری کنند.

4- Rashidi. Parviz. Israel Katz resorting to deceitful and misleading remarks. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ May 28, 2024 - 22:6



ارسال توسط افشار

عدم تمکین رژیم صهیونیستی؛ به قوانین حقوق بشری و بین المللی

اسدالله افشار

رژیم جعلی غاصب کودک کش اسرائیل علی رغم دستور دادگاه عالی سازمان ملل مبنی بر «توقف فوری» تهاجم نظامی خود به شهر رفح در جنوب غزه؛ این شهر بی دفاع را روز شنبه25 می ( 5خرداد ماه) بمباران نمود.

دیوان بین‌المللی دادگستری اعلام کرد که «متقاعد نشده است» تخلیه رفح و سایر اقدامات اسرائیل برای کاهش درد و رنج فلسطینیان کافی بوده باشد. نواف سلام که ریاست جلسه را بر عهده داشت، گفت اقدامات موقتی‌ای که دادگاه در ماه مارس دستور داده بود، در حال حاضر به طور کامل جواب‌گوی وضعیت غزه نیست و شرایط برای «یک وضعیت اضطراری جدید» فراهم شده است. وی اضافه کرد: «اسرائیل باید فورا حمله نظامی خود را در رفح متوقف کند».

اما جنگنده‌های رژیم صهیونیستی بامداد روز شنبه، تنها یک روز پس از آن که دیوان بین‌المللی دادگستری مستقر در لاهه به رژیم صهیونیستی دستور داد تا به سرعت تجاوز نظامی خود به رفح را متوقف کند، بخش‌هایی از رفح و شهر دیرالبلاح را هدف قرار دادند.

در مقابل حماس از تصمیم دیوان بین‌المللی دادگستری استقبال کرد، اما گفت این تصمیم کافی نیست و خواستار پایان حمله اسرائیل به تمام غزه شد. یکی از مقامات حماس از شورای امنیت سازمان ملل خواست تصمیم دیوان بین‌المللی دادگستری را اجرا کند و قول داد این گروه با بازرسان همکاری خواهد کرد.

یک زن فلسطینی از شهر غزه که به دلیل جنگ به دیرالبلاح آواره شده است، گفت: امیدواریم تصمیم دادگاه بر اسرائیل فشار بیاورد تا به این جنگ ویرانگر پایان دهد زیرا چیزی در اینجا باقی نمانده است.

اما این حملات گستاخانه رژیم صهیونیستی ثابت کرد که اسرائیل هیچ نشانه و اراده ای برای توقف جنگ در رفح را ندارد و اصولا اعتقادی به حکم و دستور قضات دادگاه عالی سازمان ملل ندارد که بخواهد آن را اجرا نماید.

اسرائیل رژیمی است که خود را فراتر از قوانین حقوق بشری و بین المللی می‌داند و باید شاخ او را با همین قوانین شکست تا با تمکین از آن به پای میز محاکمه بنشیند و سردمداران جنایتکارجنگی اش نیز با همین عنوان محاکمه و مجازات شوند.

محمد صالح، یکی دیگر از ساکنان شهر غزه، به خبرگزاری فرانسه گفت: بنابراین، من باور ندارم که رژیم غاصب نسل کش صهیونیستی دست از کشتار مردم مظلوم غزه و رفح بردارد و لذا توقف این جنگ و این کشتارهای بی رحمانه جز با زور امکان پذیر نمی باشد.

اسرائیل تهاجم زمینی خود به رفح را به رغم هشدارهای بین المللی درباره یک فاجعه انسانی، به رفح آغاز نمود، با این تهاجم و تجاوز ددمنشانه بیش از 900000 نفر مجبور به ترک شهر شدند.

دادگاه عالی سازمان ملل متحد در حکم روز جمعه 24 می( 4 خرداد ماه) خود اعلام کرد که رژیم اشغالگر باید فوراً تهاجم نظامی خود و هرگونه اقدام دیگری در استان رفح را که ممکن است شرایط زندگی گروه فلسطینی در غزه را با خطر جدی مواجه سازد و موجبات کشتار و تخریب اماکن آن ها را به همراه داشته باشد، متوقف کند.

اوایل این هفته، آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) اعلام کرد که 75 درصد از جمعیت غزه از اکتبر2023 توسط رژیم جعلی غاصب صهیونیستی به اجبار آواره شده اند.

لازم به ذکراست «کریم خان» دادستان کل دیوان کیفری بین‌المللی هفته گذشته درخواست حکم بازداشت نخست‌وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را صادر کرد؛ درخواستی که با عصبانیت شدید اسرائیلی‌ها روبه‌رو شده است. [1] نتانیاهو در شرایطی به حکم لاهه معترض است که بیش از ۳۵ هزار فلسطینی در جریان حملات زمینی و هوایی این رژیم از ۷ اکتبر 2023 تا به حال با وحشیانه ترین حالت ممکن که مغایر با اصول و موازین حقوق بشر و حقوق بین الملل است به فجیع ترین شکل به شهادت رسیده‌اند.

روزنامه گاردین در گزارشی نوشته است: «اتهاماتی که دادستان مذکور علیه نتانیاهو و گالانت عنوان می‌کند، مربوط به رفتار آنها در جریان جنگ غزه است که از جمله این موارد می‌توان به استفاده از گرسنگی علیه غیرنظامیان به عنوان ابزار جنگی، هدایت حملات علیه جمعیت غیرنظامی باز هم به عنوان جنایت جنگی، کشتار و نابودی به عنوان جنایت علیه بشریت و قتل تحت عنوان جنایت جنگی اشاره کرد».

گاردین در ادامه آورده است: «نه لزوما! اکنون دادخواست نامبرده شده به یکی از شعبات مقدماتی دیوان کیفری بین‌المللی ارسال می‌شود و هیاتی متشکل از ۳ قاضی درباره آن تصمیم‌گیری خواهند کرد. در حال حاضر این شعبه شامل قضاتی از رومانی، بنین و مکزیک است. اینکه آیا حتما دادخواست کریم خان تصویب می‌شود یا خیر، معلوم نیست اما کارشناسان حقوقی تاکید می‌کنند شواهد مربوط به اندازه کافی معتبر و قابل پذیرش است که قضات بخواهند حکم بازداشت مقامات اسرائیلی را صادر کنند». گاردین افزوده است: «دیوان کیفری بین‌المللی خودش مستقلا نیروی پلیس یا سازوکارهای اجرایی ندارد اما حکم بازداشت می‌تواند متهمان را به طور جدی در سفرهای خارجی محدود کند.[2]

اوضاع غزه و رفح عادی نیست

اوضاع غزه و رفح عادی نیست. جنگ افروزان سفاک صهیونیستی، برای هزاران خانواده فلسطینی، جایی برای رفتن باقی نگذاشته اند. عملیات نظامی و بمباران یک تهدید مداوم است، ساختمان‌ها تخریب و به آوار تبدیل شده‌اند. آژانس سازمان ملل اعلام کرد هیچ کجا در غزه امن نیست.

پورتال خبری میدل ایست آی مستقر در لندن روز شنبه گزارش داد که تقریباً در هر خیابان در غرب خان یونس و دیرالبلاح، ده ها خودرو، کامیون و گاری هایی دیده می شود که مملو از چمدان، تشک و پتو هستند.

آنها فلسطینیانی را که از رفح فرار می کنند، جا بجا می کنند، ازجایی که اسرائیل در هفته های اخیر بمباران هوایی و حملات زمینی خود را گسترش داده است.

احمد ابوالعین، 39 ساله، که در اصل از جبالیه در شمال نوار غزه آواره شده است، گفت: «ما حدود چهار ماه با سختی و رنج و عذاب در رفح با کمک بسیار اندک و بدون آب سپری کردیم. اما ما چاره دیگری نداشتیم، یا باید این زندگی را در شرایط سخت بر می گزیدیم تا زنده بمونیم و یا مرگ را.»

میدل ایست آی در ادامه گزارش آورده است که ابوالعین در حال حاضر در پنجمین جابجایی خود است و چادر خود را بار دیگر به دیرالبلاح حمل می کند، جایی که با خانواده اش در نزدیکی ساحل، آن چادر را برای زندگی برپا کرده است.

او یکی از آن 900000 نفری است که از اوایل ماه مه به دلیل حمله زمینی جدید رژیم صهیونیستی، مجبور به ترک رفح شده اند.

رفح، جنوبی‌ترین شهر نوار غزه است، مردم غزه پس از کشتار وحشیانه اسرائیلی ها که منجر به شهادت رسیدن 35800 و زخمی شدن80000 نفر از 7 اکتبر2023 گردید مجبور به کوچ اجباری و استقرار در رفح شده و آن جا را پناهگاه خود قرار دادند. برای ماه‌ها، شهر کوچک هم مرز با مصر به یک اردوگاه موقت بزرگ با چادرهای پراکنده در اطراف تبدیل شد.

بیشتر سازمان ملل متحد و سازمان های بین المللی پایگاه های خود را به رفح منتقل کردند و انبارهای کمک های خود را در این شهر مستقر نمودند.

اگرچه هنوز شهر رفح در معرض حملات هوایی مرگبار مکرر و محدودیت‌های امدادی قرار داشته و دارد اما برای پذیرش تعداد بیشماری از آوارگان که رو به افزایش است جا دارد. این شهر مرزی به بهترین گزینه موجود برای پناهگاه و ادامه زندگی مردم تبدیل شده است.

اما خان یونس غربی و دیرالبلاح، جایی که اسرائیل اکنون آوارگان رفح را مجبور به نقل مکان می‌کند، زیرساخت‌های بسیار ضعیف‌تر، فضای محدود و قابلیت‌های خدماتی کمتری دارند.

ابوالعین به میدل ایست آی گفت: «ما تحت بمباران شدید اسرائیل از رفح فرار کردیم و به اینجا آمدیم که فکر می‌کردیم امن‌تر باشد.

وی گفت: «اما ما نه تنها از نظر بمباران بی امان شرایط مشابهی پیدا کردیم، بلکه از نظر سکونت و زیرساخت نیز شرایط بدتری پیدا کردیم.

امروز در دیرالبلاح، هم با زندگی رقت انگیز و هم با شبح مرگ روبرو هستیم.

اکثر مردمی که از رفح فرار می کنند به دیرالبلاح و غرب خان یونس می رسند زیرا این مناطق توسط ارتش صهیونیستی به عنوان "مناطق امن بشردوستانه" تعیین شده است!

با وجود اینکه نیروهای اسرائیلی در ماه‌های گذشته غیرنظامیان فلسطینی را در چنین مناطقی گلوله باران کرده و کشته‌اند، بسیاری می‌گویند که چاره دیگری ندارند زیرا ارتش مانع بازگشت آنها به خانه‌هایشان در شمال غزه می‌شود.

دیرالبلاح، شهر کوچکی با مساحت 14 کیلومتر مربع، پیش از جنگ و کشتار اسرائیل، حدود 80000 نفر را در خود جای داده بود. اکنون روزانه هجوم آوارگان فلسطینی را در خود جای می دهد، اما تنها بیمارستان عمومی موجود در کل نوار غزه مرکزی، همان بیمارستان شهدای الاقصی را دارد.

این بیمارستان که غرق در قربانیان حملات اسرائیل و افزایش تعداد بیماران به دلیل شرایط بغرنج زندگی است، برای ادامه فعالیت با مشکل مواجه است.

تصرف گذرگاه مرزی رفح توسط اسرائیل در اوایل ماه جاری، ورود کمک های پزشکی و سوخت نجات دهنده را مسدود کرده است.

روز جمعه، یونیسف، آژانس بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرد که ژنراتورهای اکسیژن به دلیل کمبود سوخت تعطیل می شوند و این یعنی جان بیش از 20 نوزاد تازه متولد شده در معرض خطر و تهدید مرگ قرار دارند.

ابوالعین گفت که دختر بزرگش، 17 ساله، به مدت یک هفته از درد شدید شکم و اسهال رنج می برد، اما از رفتن به بیمارستان خودداری کرد زیرا پزشکان نمی توانستند به آنها کمک کنند.

اما با غیرقابل تحمل شدن درد، مجبور شد او را به بیمارستان شهدای الاقصی برساند.

او گفت: «آنها چند آزمایش ناکافی انجام دادند و گفتند که او مانند صدها نفر دیگر که هر روز وارد می‌شوند، هپاتیت دارد.

هیچ دارویی به او ندادند. فقط به او توصیه کردند کمی استراحت کند و شیرینی بخورد.

حالا اگر مجروح شدیم باید چه کار کنیم؟ بعد از اینکه وضعیت بیمارستان را دیدم، از خدا خواستم که اگر هدف قرار گرفتیم، بهتر است فوراً بمیریم تا آن که به دلیل عدم امکانات جهت معالجه آهسته آهسته بمیریم.»

از آغاز سال 2024، یک اپیدمی هپاتیت در نوار غزه ظهور کرده است که با ازدحام بیش از حد در مراکز آوارگی و نبود شرایط زندگی مناسب، از جمله آب تمیز و محصولات بهداشتی تشدید شده است.

مقامات بهداشتی همچنین متوجه شیوع اسهال و بیماری های پوستی در بین مردم شده اند.

اوضاع نامساعد بهداشت در غزه

بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، از اواسط اکتبر تا دوم آوریل، حداقل 643254 مورد عفونت حاد تنفسی در نوار غزه به همراه 345768 مورد اسهال (شامل 105635 مورد در کودکان زیر پنج سال)، 83450 مورد اسهال در نوار غزه ثبت شده است. شپش، 47949 مورد بثورات پوستی و 7293 مورد آبله مرغان.

در خان یونس غربی نیز وضعیت به همان اندازه وخیم است. بزرگترین بیمارستان آنجا، مجتمع پزشکی ناصر، بزرگترین بیمارستانی بود که پس از تخریب بیمارستان اصلی نوار غزه، مجتمع پزشکی الشفاء توسط اسرائیل، همچنان در غزه فعال بود.

اما در طول تهاجم سه ماهه اسرائیل به خان یونس، بیمارستان مورد حمله، یورش و محاصره قرار گرفت و از خدمت خارج شد.

پس از خروج نظامیان صهیونیست از شهر در ماه آوریل، سه گور دسته جمعی حاوی صدها جسد در آنجا پیدا شد که فلسطینی ها می گویند توسط ارتش اسرائیل حفر و دفن شده اند.

هفته گذشته، پزشکان بدون مرز اعلام کردند که برخی از فعالیت های خود را در این بیمارستان از سر گرفته است، «با بخش‌های سرپایی و بستری که بر جراحی ارتوپدی، مراقبت از سوختگی و خدمات کاردرمانی تمرکز دارند».

این سازمان گفت خدمات زایمان نیز در روزهای آینده برپا و برقرارخواهد شد.

از زمانی که نیروهای اسرائیلی در 6 مه پیشروی خود را به سمت شرق رفح آغاز کردند، هر روز به عمق شهر پیشروی کرده و مناطق مرکزی و جنوبی را هدف قرار داده اند.

خنده دار است ارتش سفاک صهیونیستی به افراد گفته است که به «منطقه امن بشردوستانه» بروند، این در حالی است که زیرساخت‌های آن در حال حاضر در حال فروپاشی است!

فاضلاب‌ها به خیابان‌ها سرازیر شده و زباله‌ها در سراسر محله‌ها و مراکز آوارگان پخش شده و بحران بهداشتی و زیست‌محیطی موجود را بدتر کرده است.

زندگی سخت مردم بی پناه فلسطین در پناهگاه ها

در منطقه ماواسی در خان یونس، خانواده مصطفی البنا در حال آماده شدن برای بازگشت به پناهگاه خود در رفح هستند، زیرا نتوانستند چادری موقت برای اسکان آنها پیدا کنند.

بانا که همراه با همسر باردارش در ماه مارس از غزه به مصر گریخت، هنوز هم از راه دور امور والدین سالخورده خود را مدیریت می کند و ناامیدانه به دنبال سرپناهی امن و مناسب برای آنها می گردد.

این روزنامه نگار 30 ساله به MEE گفت: «آنها نتوانستند چادری در آنجا پیدا کنند، بنابراین پدر، مادر و برادرم به همراه خواهرم و شوهرش و چهار فرزندشان در چادر ماندند.

9 نفر در یک چادر، بدون زیرساخت، بدون آب، بدون خدمات و بدون امکانات بهداشتی اقامت داشتند.

ماواسی یک نوار ساحلی باریک در غرب خان یونس است که تقریباً سه درصد از کل مساحت نوار غزه به وسعت 365 کیلومتر مربع را شامل می شود.

ماواسی که قبل از جنگ اسرائیل یک منطقه نسبتا خالی بود، در حدود 28 کیلومتری جنوب شهر غزه، تنها حدود 100 واحد مسکونی داشت. هیچ مدرسه، بیمارستان یا دیگر امکانات ضروری ندارد.

چند روز پس از رسیدن به آنجا، بانا با صاحبان اتاقی که در رفح اجاره کرده بودند تماس گرفت تا ببیند آیا هنوز برای بازگشت خانواده اش موجود است یا خیر.

وی گفت: این شرایط باعث شد دوباره به فکر بازگرداندن آنها به رفح باشیم که مطمئناً تصمیم خطرناکی است، اما به هر حال شرایط در همه موارد سخت بوده و انتخاب سخت است.

آنها یا در خطر بازگشت به رفح هستند، جایی که بمباران و کشتار وجود دارد، یا در ماواسی می مانند که در آن هیچ چیز ضروری برای زندگی کردن وجود ندارد.»

بنا که اصالتاً ساکن محله صحابه در شرق شهر غزه است، از مشاهده تلاش والدین سالخورده خود "پس از این همه سال برای به دست آوردن مایحتاج اولیه زندگی" ابراز ناراحتی می کند.

او گفت: «آنها به رفح باز خواهند گشت. و هر اتفاقی که بخواهد بیفتد، خواهد افتاد."[3]

یکشنبه: 6 / 03 / 1403- 17 ذی القعده 1445- 26 می 2024


[1] - نخست‌وزیر جانی خون آشام رژیم صهیونیستی درخواست دادستان کل دیوان کیفری بین‌المللی برای بازداشت وی را یک «افتضاح» توصیف کرد! بنیامین نتانیاهو تصمیم دیوان کیفری بین‌المللی برای صدور حکم بازداشت علیه وی و «یوآو گالانت» وزیر جنگ این رژیم را یک «افتضاح تاریخی» خواند و بر بی‌توجهی به چنین حکم احتمالی‌ای تاکید کرد. از سویی طبق گزارش شبکه روسیا الیوم، جو بایدن، رئیس‌جمهور و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا از بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در برابر درخواست دادستان دیوان کیفری بین‌المللی برای صدور حکم جلب سران صهیونیست حمایت کردند. بایدن روز دوشنبه در اظهاراتی در این رابطه گفت: درخواست دادستان دیوان کیفری بین‌المللی برای صدور احکام دستگیری علیه رهبران اسرائیل بی‌رحمانه است! وی در ادامه گفت به‌رغم گفته‌های این دادستان، حماس و رژیم صهیونیستی به هیچ‌وجه همتراز نیستند. بایدن افزود: ما همیشه در برابر تهدیدات امنیتی در کنار اسرائیل خواهیم ایستاد!

[2] - همچنین لازم به ذکر است ۱۲۴ عضو ایالتی دیوان کیفری بین‌المللی موظف به اجرای این حکم و دستگیری متهمان هستند و حتی شاید کشورهای غیرعضو هم برای دستگیری متهمان تحت فشار قرار بگیرند. البته کشورهای قدرتمند غیرعضو مثل ایالات متحده، روسیه و چین از مواجهه با چنین فشارهایی خودداری خواهند کرد و برای مثال افرادی نظیر نتانیاهو و گالانت همچنان قادر خواهند بود به آمریکا سفر کنند». رژیم صهیونیستی عضو دیوان کیفری بین‌المللی نیست و صلاحیت این دیوان را به رسمیت نمی‌شناسد اما دولت فلسطین سال ۲۰۱۵ به این نهاد پیوست. ایالات متحده یکی از موسسان دیوان کیفری بین‌المللی بوده اما کنگره این کشور هرگز اساسنامه رم را تصویب نکرده است. با این حال ۱۲۴ کشور در سراسر جهان از جمله همه کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و همه کاندیداها، جز اوکراین و ترکیه، اساسنامه رم را امضا و تصویب کرده‌اند. اگر حکمی علیه نتانیاهو و گالانت صادر شود، می‌تواند شرایط مقامات رژیم صهیونیستی را جهت سفر به خارج بشدت پیچیده کند.( کیفرخواست جانیان. وطن امروز: شنبه 5 خرداد ماه 1403- شماره 4046)

3- Gazans Live Amid Specter of Death. Kayhan .ir. Translator: Asadollah Afshar. Publish Date : Sunday 26 May 2024



ارسال توسط افشار

مردم در سوگ داغی فراموش نشدنی

اسداله افشار

سانحه هولناک سقوط بالگرد حامل رئیس‌جمهور محترم و خدمتگزار پر تلاش ملت و دیگر همراهانش که به شهادت این عزیزان انجامید؛ حادثه‌ای تلخ، گزنده، دردناک، سنگین و خسارت‌بار بود. این واقعه حزن انگیز را باید به‌عنوان صفحه تلخی در کتاب انقلاب اسلامی ثبت و از آن یاد کرد. بدون تردید حادثه دلخراش سقوط هلیکوپتر و شهادت ناباورانه رئیس‌جمهور عزیز خستگی ناپذیر و همراهان پرتلاش و خدوم ملت، مایه تاثر شدید جامعه گردید. اطمینان دارم این مصائب به جلوه‌های ماندگار همدلی ملی و اتحاد و تقویت انسجام اجتماعی تبدیل خواهد شد و با تدبیر رهبری معظم انقلاب و هوشمندی مردم صبور همیشه در صحنه از این روزهای سخت ناگوار عبور خواهیم کرد چنان که درطول 45 سال گذشته از عمر انقلاب اسلامی از روزهای تلخ بسیاری که دیده ایم، با لطف و عنایت ویژه پروردگار از آن ها با موفقیت گذرکرده ایم و قطعا از این واقعه اسفبار اندوهناک هم عبورخواهیم کرد. مایلم دراین یادداشت کوتاه به برخی مطالب و نکات دراین خصوص اشاراتی داشته باشم:

1- داغی فراموش‌نشدنی است.

2- قطعا این حادثه هولناک؛ ضایعه بزرگی برای کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.

3- جامعه ایران تا کنون حوادث سختی را پشت سرگذاشته است و همیشه مردم ما با قدرت با نگاه به آینده به مسیررو به رشد خود ادامه داده و اثبات کرده است با هوشیاری و آگاهی از شرایط زمانه توانسته و می تواند از این پیچ تاریخی نیز با سربلندی عبور نماید.

4- نمایش خیره کننده همدلی و انسجام کم نظیرقابل تقدیرملت قدرشناس و با بصیرت موقعیت شناس ایران در چند روز گذشته در سراسر ایران و در پیش چشمان مردم جهان و قدرت های استکباری، به رغم نقدها، انتقادات و گلایه‌هایشان از وضعیت نامساعد پرحرف وحدیث اقتصادی ومعیشتی و رفاهی و بهداشتی و درمانی، در امور ملی؛ بسیار تحسین برانگیز و ستودنی است.

5- یقینا ایران عزیزداغدار بعد از شهادت ناباورانه هشتمین رئیس‌جمهور خود در سی‌ام اردیبهشت ماه سال جاری، مسیر جمهوریت را در روزهای آتی در کوتاه ترین زمان ممکن مبتنی بر قانون اساسی با توجه به فرایندهای پیش بینی شده طی خواهد کرد.

6- حضور خیره‌کننده مردم تبریز، قم ، تهران و مشهد در مراسم حماسی تشییع شهدای این سانحه دلخراش، رسانه‌های امپریالیستی و فارسی زبان معاند را با آن که شوکه و سرخورده نمود اما بنابرخباثت ذاتی آنان، ننگ همیشگی سانسور حقایق و واقعیت های حضور تاریخی ملت ایران را به جان خریدند و نشان دادند تا چه حد بی اعتبار و حقیر و پلید و پست و تنگ نظر هستند و به وظایف حرفه ای خود عمل نمی نمایند.

7- بدرقه باشکوه شهید جمهور و شهید خدمت از سوی مردم در حقیقت پاسخ دندان شکنی به بدخواهان این شهید عزیز و نظام اسلامی بود و ثابت کرد که شهید رییسی پس از 33 ماه خدمت شبانه روزی به مردم مسیر روشنی را انتخاب کرده و در همین مسیر با عظمت، در آخرین اقدامات خود در راه پیگیری مطالبات جمهور و بدون هیچ خستگی و هراسی، جان به جان آفرین تقدیم نمود.

8- حضور گرم و صمیمی مردم عزادار طی چند روزگذشته در سراسر کشور اولا مهر تأییدی بر عملکرد شهید رییسی به عنوان سکاندار اجرایی کشور بود و ثانیا پاسخی روشن به پوچ بودن تمام ادعاهای دشمنان مغرض سیاه دل خود فروخته نسبت به این شهید بزرگوار که می گفتند پایگاه مردمی ندارد و محبوب دل ملت ایران نمی باشد! ثالثا نحوه شهادت ایشان که در مسیر خدمت صورت پذیرفت نشان داد که پیگیری‌های میدانی ایشان و دولتش در به سامان رساندن امور کشور و مردم، نمایشی و عوام‌فریبانه نبوده است و اساسا مخالفان کوردل ایشان با سخنان بیمارگونه خود به دنبال جنگ روانی و تخریب شخصیت والا این شهید ارزنده بوده اند چرا که این جماعت بی اصل و نسب و بی ریشه وابسته به بیگانگان، اصولا با مدیریت مردمی و عملکرد ضداشرافی ایشان سرناسازگاری و عناد داشته اند، ولذا شهادت وی در مسیرخدمت به مردم و مطالبات آنان پاسخی روشن و ماندگار به همه اتهاماتی بود که آن جماعت کذاب بیمار روان پریش در جامعه با اهداف از پیش تعیین شده، آن اراجیف بی پایه را منتشر می نمودند و مردم در صحنه، با حضور بموقع و پرشور مصیبت زده خود تو بر دهان یاوه گویان زده و در بدرقه رییس جمهور محبوب خود به خانه ابدی به منظور سپاس و قدردانی از زحمات طاقت فرسای 33 ماهه اش سنگ تمام گذاشتند. درود براین مردم فهیم و آگاه.

9- از حق نباید گذشت که در دوران مدیریت شهید رییسی بنابردیدگاه صاحب نظران و کارشناسان منصف اهل فن؛ وی و دولتش، تسلیم تحریم‌ها نشده و با تلاش و کوشش خستگی ناپذیرشان، پروژه منزوی ساختن جمهوری اسلامی ایران را نیز خنثی ساختند و همچنین توانستند در جهت تحقق اهداف سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران گام های مؤثری بردارند و تحول چشمگیری را در سطح منطقه و در سطح بین الملل و جهان ایجاد نمایند و به عنوان یک بازیگر تأثیر گذار، مطرح و شناخته شوند که در حوزه دیپلماسی سیاسی، این دستاورد، با ارزش و از اهمیت بسزایی برخوردار است که می تواند هم کارگشا باشد و هم گره گشایی نماید.

10- جان کلام این که او؛ از فرصت طلبی مبرا بود، بدور از حاشیه بود، در مسیر احیای ارزش‌های ملی و اسلامی گام بر می داشت، حامی واقعی محرومان بود، سخت و بی‌محابا به دنبال شکستن بت‌های «اشرافیت سیاسی»، «فساد و آقازادگی»، «تبعیض و بی‌عدالتی» و «مأیوس‌سازی مردم» بود و در این زمینه نه لحظه ای تردید نمود و نه لحظه ای از مبارزه با آن ها دست کشید، صادق بود و صداقت داشت، اخلاص در عمل داشت، خادم عاشق بی قرار واقعی مردم بود، شدیدا به دنبال نمایش کارآمدی و توانمندی نظام اسلامی بود تا با امید و اعتماد، باور مردم را نسبت به قدرت و اقتدار نظام اسلامی اصلاح و احیا سازد. آری او در عمل ثابت کرد می توان گذشته تلخ را با تلاش و عمل و صداقت ترمیم و جبران نمود و مردم را با شایستگی و در دامن پر مهر نظام اسلامی حفظ و صیانت نمود. مردم او را به خاطر همین سادگی، بی آلایشی، صداقت و درستی دوست داشتند و در سوگواریش سنگ تمام گذاشتند. مردم خادم و خدمتگذار خودش را می شناسد و او را در هیچ برهه ای حتی مرگ و یا شهادتش تنها نمی گذارند. درود براین مردم و درود بر شهید محبوب دل مردم.

جمعه: 4 / 03 / 1445- 15 ذی القعده 1445- 24 می 2024



ارسال توسط افشار

به بهانه هفته ملی بدون دخانیات( 5 لغایت 10 خرداد1403)

مهم؛ قابل تأمل و غیر قابل انکار

اسدالله افشار

31 می برابر با 10 خرداد هرسال توسط کشورهای عضو بهداشت جهانی از سال 1987 به‌عنوان روز جهانی بدون دخانیات نام‌گذاری شده است. روز جهانی بدون دخانیات، هرسال توسط سازمان بهداشت جهانی با شعارهای متفاوتی نام‌گذاری می‌شود. در ایام یاد شده و بمناسبت گرامیداشت روز جهانی بدون دخانیات، اقدامات و فعالیت های گسترده ای در سطح جامعه با همکاری ارگان ها، مؤسسات و سازمان های مردم نهاد (N G O) ذیربط به منظور حمایت طلبی برای اجرای سیاست های مؤثر برکاهش مصرف دخانیات و ارتقای سطح آگاهی عمومی به ویژه خانواده ها، جوانان و نوجوانان نسبت به مضرات استعمال دخانیات انجام می پذیرد؛ و امسال نیز از شنبه پنجم لغایت جمعه یازدهم خرداد ماه سال جاری؛ شعارهفته ملی بدون دخانیات سال 1403« حفاظت از کودکان و نوجوانان در برابر دخانیات، حق و مسئولیت همگانی» تعیین و عناوین هفته ملی بدون دخانیات نیز در روزهای مورد اشاره اعلام گردیده است.[1] صاحب این قلم بنابر وظیفه اخلاقی و ملی خود نکات و مباحثی را که در ارتباط با برخی از شعارهای اعلامی است از نگاه کارشناسی و از دیدگاه صاحب نظران روانشناس و جامعه شناس مطرح و یادآوری می نماید، باشد این یادداشتِ مؤجز و کوتاه که در حقیقت بازتاب دغدغه جامعه ما و جامعه جهانی می باشد، مفیدارزیابی و مورد توجه قرار گیرد.

نکته اول / نیک می دانیم دوره نوجوانی، دوره‌ای بس حساس، عجیب، شگفت انگیز و حد فاصل کودکی و جوانی است. خانواده‌های مکرم باید با هوشیاری و درایت و با آگاهی از شرایط ویژه این دوره، همواره باید از فرزندان نوجوان خود مراقبت نمایند. موقعیت ویژه و حساس ایشان را درک کنند و هرچه بیشتر آنها را در پناه خود و به زیر بال و پر خویش بگیرند. وقتی که مشکلات نوجوان در فضا و محیط خانه و در جمع گرم و با محبت سراسر صفا و صمیمی خانواده بدون ترس از تنبیه و مجازات و شماتت مطرح شود و از طریق راه حل‌های متکی بر عقلانیت و فهم منطقی والدین رفع گردد، دیگر نیازی به حضور و دخالت دوستان و همسالان دراین زمینه نیست.

نکته دوم / نقش تربیتی خانه و خانواده به عنوان محیطی که فرزندان نوجوان و جوان بیشترین وقت خود را در آن می‌گذرانند از اهمیت غیر قابل انکاری برخوردار است و این مهم بسیار قابل اعتنا می باشد چرا که به جرأت می‌توان گفت و ادعا نمود، منشأ تمام موفقیت‌ها و شکست‌ها، کامیابی ها و زمین خوردن ها را باید در شیوه تربیتی خانواده‌ها جستجو کرد. پدران و مادران باید هوشیار و تیز بین باشند و ارتباطات، رفتار و رفت و آمد های فرزند نوجوان و جوان خویش را تحت نظرگرفته و رصد نمایند، و اگر احساس کردند بلای مهلک دخانیات از سیگار گرفته تا قلیون و تا...، گریبان پاره تنشان( فرزندانشان) را گرفته و دامن آنان را آلوده ساخته؛ با سعه صدر و بدون فرصت سوزی و با اخلاق نیکو و محبت پدرانه و مادرانه، این نطفه شوم ویرانگر را خفه کنند.

نکته سوم / خانواده ها توجه داشته باشند؛ دوران نوجوانی دوره‌ای است که نوجوانان با تغییرات شناختی، زیستی و روانشناختی مواجه هستند و بسیاری از این نوجوانان در این دوره از رشد، درگیر رفتارهای پرخطر از قبیل مصرف سیگار و قلیان و سایر مواد می‌شوند! چرا؟ چون خانواده ها از این نکته علمی غفلت داشته و گویی از یادشان رفته است که نوجوان و جوان ایشان، به اقتضای ذاتی این دوران، به دنبال تخلیه هیجانات خود هستند و به همین دلیل به غلط می پندارند با مصرف سیگار و قلیان هیجانات شان تخلیه می‌شود، لذت می‌برند و یا به آن ها خوش می‌گذرد. این هیجان باید دارای جایگزینی باشد و والدین نباید این هیجانات را تخطئه نمایند که نتیجه عکس خواهد داد و در حقیقت می تواند یک فاجعه ببار آورد. بنابراین اگر نوجوان و جوان شاداب و تندرست می خواهیم باید به گونه ای با فرزندان خود در این دوران رفتار نماییم که آنان گرد آسیب های اجتماعی چون سیگار و قلیان نچرخند. این مهم زمانی قابل تحقق است که خانواده ها، مسئولان و برنامه‌ریزان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آموزشی نهاد های متولی؛ راهی برای تخلیه هیجانات آنان پیش‌بینی کنند. پس خانواده مهم است و می تواند نقش بسزایی در اعتیاد نوجوانان و جوانان به سیگار و قلیان و هرگونه موادی ایفاء نماید. درحقیقت اگر سطح بینش و سواد سلامت در جامعه و خانواده پایین باشد؛ گسترش باورهای غلط نهادینه شده در روح و روان؛ می‌تواند انگیزه و گرایش به مصرف سیگار و قلیان را افزایش دهد، این اتفاق اگر رخ دهد بلاشک و بدون تردید شاهد از بین رفتن شور و نشاط، سرزندگی و امید به زندگی دربین خانواده‌ها خواهیم بود و در نهایت با تحقق این امر ما با جامعه‌ای افسرده همراه با آسیب‌های فراوان اجتماعی مواجه خواهیم شد. با توضیحات ارائه شده ودرک این مهم؛ درمی یابیم که نباید مانع تخلیه هیجانات به شیوه‌های کم خطر باشیم و بدانیم با محدودیت در هر چیز به این هدف نخواهیم رسید، لذا از نگاه جامعه شناسان محدودیت‌ها و کنترل رفتار باید به شیوه کاهش آسیب باشد. پس باید به فکر جایگزین‌های سالم برای تخلیه هیجانات نوجوانان و جوانان خود باشیم.

نکته چهارم / اغلب روانشناسان و جامعه شناسان براساس پژوهش های میدانی انجام یافته معتقدند که مهم‌ترین عامل اعتیاد نوجوانان و جوانان به سیگار، خانواده آنان است. از نگاه ایشان در واقع پذیرش سیگار از جانب خانواده، باعث تغییر نگرش نوجوان و جوان -که گاها از کودکی مبتلا به آن شده اند- نسبت به سیگار در آینده می‌شود. چه بسا این تغییر نگرش اسبابی را فراهم آورد تا نوجوان و جوان ما بدون آن که نگرانی، ترس و واهمه ای از جانب پدر و مادر خود داشته باشند، برای کشیدن سیگار و قلیان اقدام نمایند. از سوی دیگر پزشکان سیگاری و قلیانی شدن نوجوان و جوان را یک نیاز و خواست بیولوژیکی ندانسته و بدرستی معتقدند اعتیاد به چنین مواردی ناشی از بی اعتنایی والدین و عدم حساسیت آنان، نداشتن آگاهی کافی نوجوان و جوان، تربیت اشتباه، مشکلات روحی و روانی عارض بر نوجوان و جوان، کاهش اعتماد به نفس نوجوان و جوان، افزایش اضطراب، کاهش عزت نفس و خودباوری، تأثیرات محیطی؛ باعث اعتیاد شدید نوجوانان و جوانان به سیگار می‌شوند. اگر والدین هشیار باشند و بر فرزندان خود از کودکی مراقبت اصولی نمایند و با حساسیت منطقی و بدور از افراط و تفریط آنان را تربیت کنند و پرورش دهند، می توان اعتیاد فرزندان به سیگار را از همان دوران کودکی کنترل و پیشگیری نمود. البته مراکز فرهنگی و هنری و تحصیلی، کلاس‌های آموزشی، مراکزبهداشتی، اطرافیان، دوستان و همچنین دولت با توجه به امکانات و اختیارات عدیده می‌توانند با ایجاد برنامه‌های متعدد از سیگاری و قلیانی شدن نوجوانان و جوانان جلوگیری کنند.

نکته پنجم / موضوع بحث ما بسیار گسترده می باشد و بیان نکات عدیده در این زمینه در یک یادداشت نمی گنجد اما صاحب نظران و دوستان محقق فاضل بنده می توانند هریک مباحث مرتبط با این موضوع را درهفته ملی بدون دخانیات انتخاب نمایند و روشنگری ها لازمه را در این باب مطرح و یادآور شوند. اما آن چه مهم است و باید دراین بخش از بحث بر آن تأکید نمایم آن است که افزایش 70 درصدی مصرف سیگار در کشور خطرناک است و این آماردر آبان ماه 1402 از سوی دبیر اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام شده است. در همان ایام نیز دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات از افزایش ۱۳۳ درصدی این موضوع در میان دختران نوجوان سخن به میان آورده است. و باز در همان سال رقمی قابل تأملی را رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت با اعلام افزایش ۱۹۰ درصدی مصرف سیگار در میان زنان کشور در پنج ساله اخیر مطرح نموده است. یا این که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران اضهار داشته؛ آنچه در آمار ارایه شده در خصوص مصرف سیگار حایز اهمیت بوده است افزایش قابل‌توجه استعمال دخانیات در گروه سنی 13-14 ساله‌هاست. این موضوع هم در خصوص پسران و هم در خصوص دختران قابل تأمل است![2] قابل توجه این که؛ در دهه 40، سن شروع مصرف سیگار در کشور 30 سالگی، در دهه 50 حدود 25 سالگی و در دهه 70 زیر 18 سال بود اما امروز به 13 تا 15 سالگی رسیده است.

ر‌‌ئیس مرکز تحقیقات پیشگیری و کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مهر ماه سال گذشته اعلام نمود؛ طبق آمار بیش از 20 درصد مردان و چهار درصد زنان بالای 15 سال در کشور مصرف روزانه سیگار دارند و از نظر آماری حدود 14 درصد کل افراد جامعه به صورت روزانه به استعمال دخانیات می‌پردازند.[3]

به گفته وی در صورتی که مصرف تفننی سیگار و قلیان را نیز در نظر بگیریم حدود 20 تا 25 درصد افراد جامعه (زن و مرد) مصرف دخانیات دارند که در مقایسه با آمارهای جهانی از این نظر در جایگاه متوسطی قرار داریم و این در حالی است که در کشورهای همسایه ما در منطقه خاورمیانه این میزان کمی بالاتر است.

لازم به ذکر است در کشورهای شمال اروپا، کانادا، تایلند، نیوزیلند و استرالیا میزان مصرف سیگار در سنین بالای 15 سال در زنان و مردان به شش تا نه درصد افراد جامعه رسیده است.

واقعا این آمار آدمی را به بهت و حیرت وا می دارد، واقعا به کجا می رویم و کجای کار خانواده ها، مراکز فرهنگی، آموزشی( مانند آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری و سایر موسسات مرتبط با این امور) و دولت دچار اشکال و نقص است که کنترل از دست همه خارج شده[4] و دیگر انسان سازی و پرورش درست و صحیح آن از کودکی و حتی قبل از تولد در اولویت نمی باشد!

امروز سن مصرف سیگار همان گونه که بیان شد در جامعه پایین آمده است که این مساله علل اجتماعی، روانی، جسمی و زیستی دارد. و باید صریح بگویم که موج افزایش گرایش به سیگار و قلیان که خود مقدمه اعتیاد به مواد مخدر می باشد، بحران جدی باید تلقی شود و لذا اگر شرایط اجتماعی امروز کشور از سوی خانواده ها، مراکز فرهنگی- آموزشی تأثیرگذار و حکومت و دستگاه حاکمه کنترل نشود این بحران رو به تزاید، جامعه را از پا در خواهد آورد و روح جامعه را بیمار و روان پریش خواهد نمود. برای برو رفت از این معضل باید همه آن کسانی که از ایشان در این یادداشت یاد کرده ایم وارد میدان شوند و با تلاش و بهره گیری از اندیشه نوگرای اساتید برجسته علوم روانشناسی، جامعه شناسی، سیاسی، حقوقی و پزشکی؛ اقدام به تدوین و اجرای برنامه های مدونی در این خصوص نمایند تا روند پرشتاب این بلای ویرانگر خانه و اجتماع را در مرحله اول کند و در مرحله ثانی متوقف سازد تا سلامت جسم و روان پسران و دختران نوجوان و جوان ما تضمین گردد.

ششم / بپذیریم که مسأله اعتیاد به سیگارامری جهانی است وامروزازمسائل مهم اجتماعی تلقی می گردد و یکی از مشکلات عمده جوامع محسوب می شود. همان گونه که در مباحث سطور پیشین مطرح شد جامعه شناسان، روان شناسان، پزشکان ودیگر کارشناسان وهمچنین سازمان های مختلف برای پیشگیری و مبارزه با اعتیاد، طرح ها و برنامه های مختلفی را مورد اجرا گذاشته و می گذارند تا سلامت افراد و بهداشت عمومی جامعه را حفظ کنند و از هدر رفتن نیروی انسانی جلوگیری نمایند. در هرحال کارشناسان و صاحب نظران با برشمردن نکات زیرکه پایان بخش یادداشت نگارنده خواهد بود- براین باورند با آموزش مهارت‌های زندگی از قبیل:

1- مهارت خودآگاهی، 2- همدلی کردن، 3- تصمیم‌گیری، 4- حل مسئله، 5- ارتباطات، 6- نه گفتن، 7- تفکر خلاق، 8-تفکر نقادانه، 9- مدیریت استرس و مدیریت خشم که آموزش این مهارت‌ها متناسب با گروه سنی باید از کودکی و توسط نهادهایی، چون خانواده، مهدهای کودک، مدرسه و ... انجام شود و هر چه قدر از این موضوع مهم چه توسط خانواده و چه توسط حاکمیت غفلت شود، در آینده شاهد بیشتر شدن آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد به مواد مخدر خواهیم بود.

جان کلام این که؛ با مرور مسایل و مباحث ارایه شده می توان به این نتیجه دست یافت که با بهبود روابط اولیا با فرزندان، همچنین پیگیری های روابط آنان و اطلاع از نوع دوستیابی فرزندان و سبک زندگی فردی و اجتماعی آن ها می توان از بروزآسیب های روحی و روانی آسیب زا و بحران آفرین ویرانگر چالش برانگیز جلوگیری نمود که هم مهم است، هم قابل تأمل و قابل اعتنا و هم غیر قابل انکار.

پنجشنبه: 3 / 03 / 1403- 14 ذی القعده 1445- 23 می 2024


[1] - البته شعار سازمان جهانی بهداشت در روز جهانی بدون دخانیات در سال 2024 بر عنوان « حفاظت از کودکان در برابر مداخلات صنعت دخانیات» تأکید دارد. لازم به ذکراست این شعار در کشور ما با حفظ ماهیت و مفهوم جهانیش، بومی سازی شده است که در متن بحث به آن اشاره گردید.

[2] - سیگار کشیدن قبح خود را در جامعه امروز از دست داده است. خانواده‌ها کمتر به این موضوع حساس هستند. این کاهش حساسیت، هم در خصوص فرزند دختر و هم در خصوص فرزند پسر دیده می‌شود. در نتیجه شاهدیم که به راحتی خرید و فروش آن هم انجام می‌شود. در تمام کشورهای جهان، محدودیت‌های قانونی برای سن مصرف سیگار نوشته شده که از ۱۶ تا ۲۰ سال متفاوت است، اما متأسفانه در سال‌های اخیر و بنا بر گزارش سازمان‌ها و مؤسساتی که در ساماندهی معتادان و گروه‌های دیگر فعالیت می‌کنند، سن مصرف سیگار به ۱۳ و ۱۴ سال رسیده است که شواهد عینی کمتر از این را نشان می‌دهد. این در حالی است که براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، در قرن گذشته نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر بر اثر مصرف سیگار جان باخته‌اند.

[3] - بد نیست بدانید طبق تحقیقات انجام شده در بین 1119 نوجوان بین 15 تا 18 سال، 53٪ افراد سیگاری که در این سن شروع به سیگار کشیدن کرده اند، علتش را کنجاوی ذکر می کنند. در حالی که نمی دانستند با سه بار کشیدن سیگار ، نیکوتین موجود در آن در بدنشان می ماند و اعتیاد به مصرف سیگار را در آنها ایجاد می کند. در 19٪ باقی افراد، تفنن و در 15 ٪ دیگر فشار گروه همسالان، مانند تعارف کردن، علت اصلی مصرف سیگار بوده است و 7 تا 8 درصد باقیمانده علتهای دیگری داشته اند و در بین همه این ها، علت اصلی به واقع همان کنجاوی بوده و هست. علل دیگر روی آوردن جوانان به سیگار عبارتست از: خانواده، فقر، رفاه، مرگ و میرهای خاص در میان اعضای خانواده، دیدن شکست های بزرگ زندگی ، طلاق پدر و مادر ، جدا شدن فرد از خانواده، بیکاری، ابراز وجود و...

[4] - از نگاه کارشناسان به نظر می‌رسد بخشی از افزایش گرایش‌ به سمت دخانیات مخصوصا در گروه‌های سنی جوان و نوجوان، به نبود فضاهای عمومی برای تخلیه بار هیجانی معطوف می‌شود. گویی شهرها و جامعه جوری طراحی شده است که نوجوانان را هر چه بیشتر به سمت فضاهای خلوت و کنج‌ها هل می‌دهد. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به درستی معتقد است؛ به هر میزان افراد اشراف و مهارت‌های بیشتر و نیز فرصت‌هایی برای ابراز وجود و تخلیه هیجانات داشته باشند، طبیعتاً گرایش کمتری به مصرف سیگار خواهند داشت. وقتی در جامعه نشاط، امید و سرمایه اجتماعی بالا است، سیاست‌های موثری تدوین می‌شود و کیفیت روابط نوجوانان با والدین مطلوب است، افراد مهارت نه گفتن را دارند، مهارت رویارویی با تعارضات و بحران‌ها را یاد گرفته‌اند و به ‌موقع و درست در مورد استعمال سیگار آگاهی پیدا کرده‌‌اند، قطعا با آمار فزاینده استعمال دخانیات مخصوصا در گروه‌های سنی نوجوان روبرو نخواهیم بود.



ارسال توسط افشار

خداحافظ رئیس جمهور عزیز خستگی ناپذیر

اسدالله افشار

کجا آگه شما، از حال مایید

کبوترهای خونین‌بالِ مایید

صلابت در دلِ خوشحالِ مایید

کمال شوکت امسال مایید

در این دنیای دون، تکخال مایید

ابراهیم رئیسی شاید یکی ازمنحصرفرد ترین رییس جمهورانی در جهان باشد که برخوردهایش با شهروندان عادی بیشتر از دستاوردهای دیپلماتیک و اقتصادی او پس از مرگش است. اینطور نیست که رئیس جمهور فقید در این زمینه ها فعال نبود. در دوران ریاست جمهوری رئیسی بود که ایران سرانجام توانست تورم را مهار کند، شاهد رشد اقتصادی بود و به عضویت سازمان های بین المللی برجسته ای مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای درآمد. روابط این کشور با شرکای مهمی مانند روسیه و چین بی‌سابقه شکوفا شد و انجمن‌های جدیدی در آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا جهت تعامل و همکاری های مشترک تأسیس و راه اندازی شد.

اما وقتی مردم ایران دوره سه ساله ریاست جمهوری رئیسی را به یاد می آورند،علاوه بردستاوردهای چشمگیرش که بهترین خاطرات آن ها را شکل می دهد برایشان تداعی می شود و هم آن‌ها برخوردهای غیرمنتظره‌ای را که با او در روستاهای دورافتاده‌شان داشته اند، نقل قول و بازگو می‌کنند، جایی که او برای دیدن مردم محلی بدون اطلاع قبلی ظاهر می‌شد. آنها به وضوح به یاد می آورند که او را در کنار کارگران کارخانه ها، مزارع و پالایشگاه ها دیده اند و حضور صمیمی و کار گشا و گره گشایش را شاهد بوده اند. و آن‌ها موارد نادری را که به آنها اجازه داده شد داخل ون با او باشند تا شخصاً آرزوها و نگرانی‌های خود را به اشتراک بگذارند، گرامی می‌دارند.

شهیدرییسی ازافتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران است.اومجاهد مخلص وفداکارباکفایت و خستگی‌ناپذیری بود که در خدمت به مردم سرزمین ایران آرام و قرار نداشت و سرانجام در مسیر همین خدمت و دغدغه هایش نسبت به رفع مشکلات مردم؛ به ملکوت اعلی پرکشید و با شهادت خود در راه خدمت به مردم آسمانی شد و در تاریخ این مرز و بوم ماندگار و جاودانی گشت.

این تعاملات عمیقاً شخصی است که تأثیری ماندگار بر اکثر مردم ایران گذاشته است. آنها رئیس جمهور رئیسی را نه تنها به خاطر دستاوردهای برجسته اش بلکه به خاطر ارتباط عمیقش با مردم به یاد می آورند. اعتقاد تزلزل ناپذیر او به ارزش ذاتی آنها و اعتقاد او به اینکه قدرتش صرفاً برای خدمت به رفاه ملت به او اعطا شده است، عمیقاً در بین هموطنانش طنین انداز شد. میراث رئیس‌جمهور رئیسی نه تنها در سیاست‌هایی که اجرا کرد، بلکه در پیوند پایداری که با مردم ایران ایجاد کرد، نهفته است، و به آنها یادآوری می‌کند که حتی در بالاترین رده‌های قدرت، رهبری واقعی ناشی از شفقت و میل واقعی برای ارتقای کسانی است که خدمت به آنان به او سپرده شده است.

او با اخلاص در عمل و تلاش مستمر 3ساله خود در دوران ریاست جمهوریش لحظه ای مردم را تنها نگذاشت و برای کسب رضایت پروردگار و حل مشکلات مردم، فرصت ها را از دست نداد. او بی صبرانه به عنوان خادم عاشق واقعی مردم، بی تاب و بی قرار، تشنه برقراری عدالت و مبارزه با مظاهر فساد در همه ابعاد و در همه زمینه ها بود و با مدیران خاطی در هر رده از پست های کلان مدیریتی کشور برخورد می کرد و اهل مماشات در این زمینه با احدی نبود. او به طور جد با علل و عوامل «اشرافیت سیاسی»، «فساد و آقازادگی»، «تبعیض و بی‌عدالتی»، « ویژه خواری و رانتخواری»، « ارتشا» و «مأیوس‌سازی مردم» مبارزه کرد و در این زمینه نه سکوت کرد و نه اجازه داد دولت او در این زمینه کوتاهی و قصور نماید.

و شاید همه اینها دلیل درد و اندوهی است که در هر گوشه از کشور احساس می شود و اکنون فقدان ایشان مردم را نگران آن کرده است که نکند خدای ناکرده چراغی را که او برافروخته و پرچم و علمی را که او بر افراشته است خاموش کنند و بر زمین بگذارند. مردم به خوبی می دانند که خدمتگزار مخلص و ارزشمندی را از دست دادند که واقعاً آرزوی بزرگی و توسعه همه جانبه کشور، دین و ملت خود را داشتند.

درگذشت نابهنگام و ناباورانه رئیس جمهور نه تنها در سراسر ایران بلکه در سراسر منطقه و فراتر از آن موجی از غم و اندوه را به همراه داشت. مسلمانان برای درگذشت او عزاداری می کنند زیرا تعهد تزلزل ناپذیر او به حرمت قرآن کریم را به یاد می آورند که نمونه آن لحظه نمادینی است که او نسخه ای از کتاب مقدس را در مقابل مجمع عمومی سازمان ملل در دست گرفت و بالا برد.

فراتر از مرزهای آسیای غربی، شهرت رئیس جمهور رئیسی به عنوان مدافع سرسخت حقوق فلسطینیان، تحسین گسترده او را در ماه های اخیردر جامعه بین المللی برانگیخته بود. کسانی که شخصاً با او برخورد نکرده‌اند و شباهت‌های مذهبی با او ندارند، به دلیل حمایت بی‌دریغ او از مظلومان، با او ارتباط عمیقی برقرار کردند.

در سراسر جهان، میراث رئیسی در میان شهروندان عادی طنین انداز است. او علیرغم اینکه دومین مقام بلندپایه در قدرتمندترین کشور غرب آسیا است، برقرار ماند و هرگز نقش خود را به عنوان خدمتگزار جامعه بشری از دست نداد. دلسوزی و فداکاری واقعی او برای رفاه دیگران از مرزهای ملی فراتر رفت و او را به چهره ای محبوب در قلب افراد بی شماری در سراسر جهان تبدیل کرد.

درگذشت دکتر رئیسی خلأ عمیقی را برجای گذاشت، اما تعهد بی دریغ او به مبارزه با فساد، دفاع و حمایت از کیان مردم مظلوم فلسطین، عدالت، صلح و کرامت انسانی همچنان الهام بخش و راهنمای کسانی است که او را می‌شناختند و روح تزلزل‌ناپذیر او آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. [1]

او با شهادتش ثابت کرد در مسیراحیای ارزش‌های ملی و اسلامی، پای اصول و آرمان های انقلاب اسلامی ایستاده است و هیچ گاه تسلیم جوسازی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها قرار نگرفت و به دور از فرصت سوزی ها و حواشی و با صداقت و راستی خود در عمل، مسیر امیدآفرینی و اعتمادسازی ملت را پیمود و با اتکال به قدرت لایزال الهی و حمایت ملت، کارنامه‌ای بس درخشان و افتخارآمیز در پیوند خود با مردم از خود به نمایش گذاشت و به عنوان خادم جمهور؛ مزد خدمت خالصانه و بی‌منت به ملت را با شهادت دریافت نمود و جاودانه شد. این ردا و خلعت مبارکت باد ای سید و حامی محرومان و خداحافظ ای رییس جمهور عزیز خستگی ناپذیر.

خواهم که در این میکده آرام بمیرم

گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم

عمری است مرا مونس جان نام رضا است

دل خواست که در سایه این نام بمیرم

چهارشنبه: 2 / 03 / 1403- 13 ذی القعده 1445- 22 می 2024


1- Hojat Ansari. Mona. Goodbye Tireless President. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ May 21, 2024 - 22:25



ارسال توسط افشار

اسلایدر