هزینه کرد ایران و آمریکا در منطقه از نگاه تحلیل گران
اسدالله افشار
حمله تبلیغاتی و رسانه ای در مورد کمک های مالی ایران به جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا اگرچه مسئله جدیدی نیست اما به عنوان یکی از راهبردهای اصلی دولتهای مختلف آمریکا برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی ایران جهت تقابل مردم و نظام از یکسو و تضعیف قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی از سویی دیگر همواره از رئوس اصلی سیاست خارجی ساکنان کاخ سفید بوده است.
برای سالیان طولانی افسانه بخشیدن تمام ثروت کشور به لبنان، فلسطین، عراق، سوریه و… به کمک بمباران کارتل رسانه ای غرب و غربگرایان داخلی ذهن مردم ایران را به خود مشغول کرده است گرچه ظهور نیروی اهریمنی داعش که می رفت تمام منطقه را ببلعد و به مرزهای ایران نزدیک شود و نابودی این غده سرطانی بوسیله ایران و حامیانش از جغرافیای غرب آسیا تا حد زیادی چرایی کمک ایران به جریان مقاومت را برای اذهان جامعه روشن ساخت؛ اما واقعیت افسانه کمک های نجومی مالی ایران به جریان مقاومت چیست؟ مقایسه هزینه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا به همراه متحد راهبردی اش عربستان سعودی در منطقه بسیار راهگشاست. این یادداشت پاسخی است به ادعای کذب مطرح شده تا حقیقت روشن و افکار عمومی با بینش موضوع را درک و قضاوت نمایند.
انتقاداتی که در سالهای اخیر به ایران به دلیل تعهد مالی این کشور به حمایت از متحدانش در غرب آسیا شده، قابل توجه بوده است.
رسانه های غربی به طور خاص ایران را به دلیل دخالت در جنگ داخلی سوریه مورد انتقاد قرار داده اند و بر اساس گزارش های بی پایه و کذب ساختگی بدون ارائه اسناد مستدل، ادعا می کنند که این کشور بین 30 تا 50 میلیارد دلار برای حمایت از دولت بشار اسد بین سال های 2011 تا 2020 اختصاص داده است.
با این حال، صحت این ارقام مشکوک است، زیرا منابع موثق ندارند و بسیار بالاتر از بودجه تخمینی ایران برای سیاست خارجی خود هستند.
علاوه براین، چندی پیش، روزنامه تایمز گزارشی اختصاصی منتشر کرد که در آن ظاهرا فاش نموده که دولت ایران بین سالهای 2014 تا 2020 به گروه مقاومت فلسطینی حماس؛ 222 میلیون دلار کمک مالی کرده است، افشاگریی که ادعاهای گزاف در مورد هزینه ها و تعهدات خارجی ایران را زیر سوال میبرد، زیرا مبالغ گزارش شده توسط رسانه های غربی در مقایسه با مبالغ واقعی که ایران به انواع مختلف، خود اختصاص داده است، به سادگی جمع نمی شود.
منتقدان غربی استدلال میکنند که چنین هزینههایی، با توجه به کشمکشهای اقتصادی داخلی ایران، هدر دادن منابعی است که بهتر میتوان برای رسیدگی به مسائل ضروری در داخل هزینه کرد.
با این حال کسانی که منتقد هستند و این انتقادات را مطرح می نمایند چشم خود را عامدا بر روی تعهدات مالی بسیار بزرگتر ایالات متحده و مداخلات نظامی این کشور در اقصی نقاط جهان بسته و نادیده می گیرند و به سادگی از کنار آن عبور می نمایند! در حالی که هزینههای ادعایی ایران تنها کسری از سرمایهگذاری ایالات متحده در جنگهایی است که در سراسر جهان به راه انداخته و از آن ها حمایت های مالی و نظامی کرده است که نمونه اخیر آن در غزه و سوریه قابل استناد است. خوبست که بحث به اینجا کشیده شد صریح و بی پرده بگویم این روایت اغلب استراتژی مالی ایران را بیاحتیاطی نشان میدهد و آسیبهای بسیار بزرگتر ناشی از تجاوز نظامی ایالات متحده را در خاورمیانه و منطقه غرب آسیا نادیده میگیرد. این برداشت های مغرضانه از سوی به اصطلاح تحلیل گران غیر منصف وابسته به پایگاه های فکری غرب چگونه قابل توجیه است؟ این تحلیل گران مزد بگیر اجیر شده استکبار غربی چگونه حاضر به قربانی کردن اندیشه و شرافت عقلانی خود شده اند؟ این جماعت مسخ شده در برابر فرهنگ استعماری غرب چگونه در خلوت خود با این ننگ رسوا کننده کنار آمده اند و وجدان خویش را مجاب به این پذیرش خائنانه نموده اند؟ ننگ بر چنین تحلیل گران خود فروش که مایه خجالت جامعه اندیشه ورز تحلیل گر صادق هستند.
مداخله ایران در سوریه اغلب توسط رسانه های غربی به عنوان تخلیه ناپایدار منابع این کشور توصیف می شود. مبلغ ادعایی 30 تا 50 میلیارد دلاری که برای حمایت از اسد تخصیص داده شده است، زمانی که بین 83 میلیون شهروند ایرانی تقسیم می شود، تقریباً 361 تا 602 دلار برای هر نفر است. این هزینه، حتی اگر درست باشد، در مقایسه با بار مالی شهروندان ایالات متحده به دلیل مداخلات نظامی کشورشان کم رنگ است.
بعلاوه، وجوهی که ایران در سوریه خرج میکند، نشاندهنده تعهد منطقهای به حفظ نفوذ و مقابله با تهدیدهای خارجی، در راستای منافع استراتژیک این کشور در غرب آسیا است. با این حال، ایالات متحده از زمان حملات 11 سپتامبر 8 تریلیون دلار برای جنگ ها هزینه کرده است، درگیری ها در افغانستان، عراق، سوریه و فراتر از آن. این مبلغ، طبق تحقیقات موسسه واتسون دانشگاه براون در سال 2022، شامل تخصیص مستقیم جنگ، افزایش بودجه پنتاگون، مراقبت از کهنه سربازان و پرداخت سود وجوه قرض شده است.
پایان دادن به جنگهای بیهوده در منطقه غرب آسیا و بازگرداندن نیروهای آمریکایی از منطقه، از جمله شعارهای انتخاباتی «دونالد ترامپ» در سال 2016 بود.
وی که در این نوع اظهارات، سیاستهای زشت آمریکا و جنایات این کشور در جهان را بر ملا میکند، در سال 2016 علاوهبر اینکه اعتراف کرده بود، «داعش» ساخت آمریکا است، گفته بود که آمریکا در جنگ خاورمیانه(از سال 2001 به بعد)، هفت تریلیون دلار بیهوده هزینه کرده است.
حالا ترامپ در یک نشست مطبوعاتی، میگوید که آمریکا هشت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده است. این تفاوت آمار نشان میدهد که او شخصا از 2016 تا کنون، یک تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده است!
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، رئیسجمهور آمریکا طی نشست مطبوعاتی خود در کاخ سفید، گفت: «نظامیان این کشور(آمریکا) تاکنون صدهزار نفر از مردم خاورمیانه را به قتل رساندهاند.
من همیشه گفته ام که خاورمیانه خونینترین جای جهان است و نباید این گونه باشد و بدترین تصمیم کشور ما تا کنون، رفتن به خاورمیانه بوده است. میلیونها نفر از هر دو طرف کشته شدند.
برخی میگویند نباید این حرفها را بزنی اما من میگویم.باید بگویم چنین چیز وحشتناکی رخ داد ما مسیر دیگری در پیش گرفته ایم.» وی گفت: «هشت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردهایم، ولی آنچه دیدیم، تابوت سربازان ما بود.»
لازم به ذکراست پس از به دست گرفتن سکان کاخ سفید توسط دونالد ترامپ در 2016، رویکرد تغییر حکومت ایران یا رژیم چنج با تمرکز بر ایجاد آشوب های داخلی در ایران با مبنای مشکلات اقتصادی به برنامه اصلی دولت وی مبدل شد و بر این اساس ادبیاتی نظیر حکومت ایران پول مردم ایران را خرج ماجراجویی منطقه ای می کند ترجیع بند اظهارات مردان سیاست خارجی دولت ترامپ برای شوراندن مردم ایران علیه نظام را تشکیل داده است، چه اینکه در وقایع دی ماه ۹۶ و التهاب بازار تهران عوامل میدانی آمریکا از جمله سلطنت طلبان شعار ” سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن” سر می دادند. شعار ” نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران” نیز یکی دیگر از نتایج این تبلیغات است. حالا در تازه ترین فاز عملیاتی، مقامات آمریکا اخیرا حتی به جزئیات مبالغ کمک ایران نیز اشاره می کنند.
برایان هوک “رئیس گروه اقدام ایران” در وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری درباه ایران در پایگاه نظامی آناکاستیا مدعی شد: ایران همچنین وجوه نقد و جنگجویانش را به مناطق درگیری می فرستد تا از نیروهای نیابتی اش، از شام تا شبه جزیره عربی، حمایت کند. رژیم ایران ۴.۶ میلیارد دلار در قالب اعتبار به رژیم اسد داده است، بیش از ۱۰۰ میلیون دلار به گروه های فلسطینی از جمله حماس و جهاد اسلامی فلسطین پرداخته است.
هوک همچنین ۳۰ آبان در گفتگو با تلویزیون الحره مستقر در امارات می گوید: ایران رژیمی است که از سال ۲۰۱۳ میلادی حدود ۱۶ میلیارد دلار در عراق، سوریه و یمن – به منظور حمایت از گروه های شبه نظامی مختلف، تولید موشک، و همه گونه تهدید علیه صلح و امنیت – هزینه کرده است.
پیش از اینها هم دونالد ترامپ در پیام نوروزی خطاب به مردم ایران اشاره کرده بود: «سپاه پاسداران از سال ۲۰۱۲ شانزده میلیارد دلار از ثروت ایران را صرف کمک به رژیم اسد و حمایت از تروریستها در سوریه، عراق و یمن کرده است.»
اگر مبلغ ۱۶ میلیارد دلاری مورد ادعایی ترامپ و برایان هوک در مورد کمک ایران به سوریه را طی ۶ سال ( ۲۰۱۲-۲۰۱۸) و برای ۸۰ میلیون جمعیت کشور محاسبه کنیم ( نرخ دلار در زمان پیام نوروزی ترامپ) با یک ضرب و تقسیم ساده سهم هر ایرانی از این رقم در هرماه مبلغی کمتر از ۱۵ هزار تومان می شود.
در رابطه با لبنان هم گفتنی است حزب الله لبنان در انتخابات اخیر این کشور برای اولین بار رقم کل هزینه های خدماتی خود در لبنان طی ۱۰ سال گذشته را در یک نشست انتخاباتی منتشر کرد. این هزینه ها شامل خدمات اقتصادی، زیرساخت ها، منافع عمومی و هزینه های مختلف مجموعا ۹۴ میلیون دلار طی ده سال بوده است؛ به عبارتی تنها ۹/۴ میلیون دلار در سال! یعنی معادل با ۷ هزارم درصد بودجه سالانه دولت، معادل با ۱ درصد بودجه صدا و سیما، معادل با ۵ درصد بودجه دانشگاه تهران، معادل با ۶ درصد بودجه سازمان محیط زیست.۱
تبلیغات مسموم نسبت به کمک های ایران به لبنان حتی باعث واکنش خبرنگار بی بی سی نیز شده است! نفیسه کوهنورد که چند سال است توسط این شبکه به عراق اعزام شده است در حساب توییترش نوشت: اشتباه ترین تصوری که ایرانی ها دارند این است که پول حزب الله و حتی لبنان همه از ایران می آید. وقتی این تصور را به رئیس اتاق بازرگانی لبنان گفتم قهقهه زد و با اعداد وارقام نشان داد که لبنان چه حجم گسترده درآمدی از آفریقا و بعضی از کشورهای عربی دارد.[1]
نتایج هزینه کرد آمریکا؛ شکست، مرگ و خون
علیرغم مبالغ هنگفتی که ایالات متحده برای جنگ در غرب و آسیای مرکزی هزینه نمود، نتایج آن به طور گسترده از سوی تحلیل گران و حتی سیاستمداران خود آمریکا به عنوان شکست تلقی شده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در یک گردهمایی مبارزات انتخاباتی در لاکونیا در 22 ژانویه 2024، از نتیجه مداخلات ارتش ایالات متحده پس از 11 سپتامبر انتقاد کرد: «ما 9 تریلیون دلار خرج کردیم، میلیونها نفر را کشتیم و چه کارهایی انجام دادیم. ? هیچی! تنها چیزی که داریم مرگ و خون است.»
اگر این ارقام را بشکنیم، این رقم به حدود 27000 دلار به ازای هر شهروند ایالات متحده می رسد که تقریباً 54 برابر بیشتر از میانگین بودجه ادعایی ایران، که حدود 480 دلار برای هر نفر است می باشد.
این اظهارات نشان دهنده ناامیدی فزاینده در بین مردم آمریکا است، زیرا سال ها درگیری نظامی اغلب به افزایش بی ثباتی و ظهور گروه های افراطی مانند داعش منجر شده است. هزینه های انسانی سرسام آور بوده و ده ها هزار سرباز آمریکایی و میلیون ها غیرنظامی از مناطق تحت مداخله جان خود را از دست داده اند.
علاوه براین، تجاوز نظامی ایالات متحده، منابع ملی را که میتوانست برای رسیدگی به مسائل داخلی مورد استفاده قرار گیرد، تخلیه کرده است. 8 تریلیون دلاری که برای جنگ هزینه شده است به معنای سرمایه گذاری کمتر در بخش های حیاتی مانند مراقبت های بهداشتی، آموزش و زیرساخت ها است که همگی به شدت به بودجه نیاز دارند.
در حالی که مجتمع نظامی-صنعتی ایالات متحده به دنبال منافع خود هستند، این طبقه کارگر بی بضاعت آمریکایی است که با مالیات های بالاتر و کاهش خدمات عمومی، عمده بارهای مالی ناشی از آن چه را که بیان نمودیم، تحمل می کنند.
جمله مشهور ترامپ در باره دخل وخرج آمریکا در خاورمیانه
اما اوضاع دخل وخرج آمریکا در خاورمیانه چگونه است؟ مشهورترین جمله را ترامپ، در حساب کاربری اش در توئیتر نوشت؛ از اینکه آمریکا در سال های گذشته چند تریلیون دلار در غرب آسیا (خاورمیانه) هزینه کرده انتقاد کرد. او نوشت: «هفته بزرگی برای زیرساخت ها خواهد بود. بعد از این همه حماقت برای هزینه کردن ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه، حالا وقت این است که در کشور خودمان سرمایه گذاری کنیم.»
کارشناسان و تحلیلگران در همین زمینه می گویند آمریکا حدود ۱.۸ تریلیون دلار بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۷ برای جنگ های افغانستان و عراق هزینه کرده است؛ اما ارزیابی جامع تر از هزینه های آمریکا در خاورمیانه در مسائل مربوط به کشورهای عراق، سوریه، افغانستان و پاکستان نشان می دهد که در بازه زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶، حدود ۳.۶ تریلیون دلار هزینه شده است.
این هزینه های سرسام آور در حالی انجام می پذیرد که بدهی ایالات متحده به رقم نجومی ۲۲ تریلیون دلار رسیده است و نیمی از خانوارهای آمریکایی قادر به مایحتاج اولیه زندگی خود نیز نیستند. مجله TIME چندی قبل در گزارشی تکان دهنده به انعکاس اوضاع اسفناک معلمان پرداخت؛ جایی که در جلد این مجله آمده بود: فوق لیسانس دارم، ۱۶ سال سابقه کار، در دو شغل اضافه هم کار می کنم و پلاسمای خونم را هم اهدا می کنم تا قبوضم را پرداخت کنم. من یک معلم در آمریکا هستم!
در خصوص عربستان سعودی هم فقط هزینه جنگ این کشور مقابل یمن به گفته کارشناسان در خوشبینانه ترین حالت هر روز برای سعودی ها ۲۰۰ میلیون دلار هزینه دارد. در سال این رقم به ۷۲ میلیارد و در سه سال گذشته به ۲۱۶ میلیارد دلار رسیده است.[2]
درحال حاضر حدود ۲۰۰ هزار نظامی آمریکایی در صدها پایگاه نظامی در کشورهای مختلف در سراسر جهان مستقر هستند، این درحالی است که ترامپ بارها در دوران ریاست جمهوری اول خود گفته است که قصد بازگرداندن سربازان آمریکایی به کشورشان را دارد.
برخلاف درخواست ترامپ مبنی بر عقب نشینی نیروهای آمریکا از جنگهای خاورمیانه که آنها را بیپایان میداند اما از زمان روی کار آمدن وی از سه سال پیش تعداد نیروهای آمریکایی در خاورمیانه به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
مطالعهای که توسط مؤسسه امور بین الملل "واتسون" دانشگاه براون انجام شده، نشان میدهد که مالیات دهندگان آمریکایی از زمان حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، هزینه ۶.۴ تریلیون دلاری را در جنگهای خاورمیانه و آسیا متحمل شدهاند.
طبق این مطالعه، حدود ۸۰۱ هزار فرد در پی جنگ در کشورهای منطقه خاورمیانه کشته شدهاند که ۳۳۵ هزار تن از آنها غیرنظامی هستند، همچنین ۲۱ میلیون تن در نتیجه اقدامات خشونتآمیز ناگزیر به کوچ از شهرها و روستاهایشان شدهاند.
این هزینه تنها به مخارج وزارت دفاع محدود نمیشود و شامل سایر سازمانهای دولتی ایالات متحده مانند وزارت امور خارجه، سرویسهای اطلاعاتی و نهادهای دیگر هم میشود.
طبق اعلام فرماندهی مرکزی آمریکا که از شهر تامپا در ایالت فلوریدا به عنوان مرکز عملیاتهای خود از مصر گرفته تا افغانستان استفاده میکند، در حال حاضر بین ۶۰ تا ۷۰ هزار سرباز آمریکایی در خاورمیانه حضور دارد.
"دیوید دِ روشه"، کارشناس نظامی در مرکز موسوم به "خاور نزدیک و جنوب آسیا" در دانشگاه دفاع ملی آمریکا معتقد است؛ ایالت متحده پول زیادی را در نتیجه حضور نیروهایش در خاورمیانه از دست میدهد و عملیات اعزام نیرو به منطقه بسیار هزینه بردار است و هیچ کشوری به جز آمریکا توان این کار را ندارد.
وی میگوید: ما دیگر از خاورمیانه نفت وارد نمیکنیم و ناوگان ما به دلیل ماموریتهای خود در خلیج فارس برای تأمین امنیت عبور و مرور، تجارت گاز و نفت و تضمین دسترسی به چین و ژاپن، هزینههای هنگفتی را برای ما به بار میآورند. مأموریت ما از منافع همپیمانان راهبردیمان حمایت میکند و آن را با محاسبات سود و زیان محاسبه نمیکنیم.
این کارشناس نظامی آمریکایی در ادامه عنوان نمود: ترامپ نمیخواست سه بار هزینه این مسأله را پرداخت کند، بار اول هزینه آن را در زمان حمله به عراق پرداخت کردیم، بار دوم زمانی بود که در سال ۲۰۱۴ برای مقابله با داعش به این کشور بازگشتیم و اگر بار دیگر پس از خروج از عراق و بازگشت داعش به این کشور ناگزیر به بازگشت دوباره به عراق شویم، ترامپ که یک تاجر است نمیخواست هزینه آن را برای سومین بار پرداخت کند و به همین منظور رئیس جمهوری( وقت) آمریکا لزوم توقف هزینههای آمریکا برای حمایت از ملت کشورهای دیگر را ترویج میداد. [3]
تضاد بین ایالات متحده و ایران قابل توجه است
هنگام مقایسه هزینه جنگ برای شهروندان، تضاد بین ایالات متحده و ایران قابل توجه است. برای شهروندان ایالات متحده، بارمالی این جنگ ها بسیار شدیدتر بوده و میلیاردها دلار از نیازهای داخلی به سرمایه گذاری های نظامی خارجی منحرف شده است.
بودجه نظامی ایالات متحده بسیار زیاد است، اما مزایای آن برای شهروندان آمریکایی کاملاً روشن نیست. در حالی که برخی استدلال می کنند که حضور نظامی ایالات متحده در خارج از کشور برای تضمین امنیت ملی است، بسیاری این مداخلات را بیهوده می دانند، به ویژه زمانی که هزینه ها بسیار بیشتر از نتایج آن باشد.
میلیاردها دلار هزینه شده در این جنگ ها می توانست برای رسیدگی به مسائل فوری داخلی، مانند اصلاحات مراقبت های بهداشتی، آموزش، و بهبود زیرساخت ها استفاده شود. در عوض، این منابع در درگیری هایی که ایالات متحده اغلب سهم مستقیم و غیر مستقیم داشته، هدر رفته است.
در مقابل، هزینههای ایران بخشی از یک استراتژی منطقهای گستردهتر است. دولت ایران همواره حمایت خود از اسد را به عنوان اقدامی ضروری برای حفاظت از امنیت ملی خود و مقابله با تهدیدات خارجی، به ویژه نیروهای تحت حمایت غرب در منطقه، عنوان کرده است.
تعهد ایران به سوریه بازتابی از جاه طلبی های امپریالیستی نیست، بلکه تصمیمی استراتژیک بر اساس منافع امنیتی آن است.
روایتی که اغلب در رسانه های غربی مطرح می شود روایتی از ریاکاری است. در حالی که هزینههای نسبتاً پایین منطقهای ایران اغلب به عنوان تخلیه ناپایدار منابع آن مورد انتقاد قرار میگیرد، ایالات متحده همچنان درگیر مداخلات نظامی پرهزینه و مخربی است که در سراسر جهان وجود دارد.
علیرغم هزینه های بسیار بیشتر و دستیابی به نتایج مشخص، ایالات متحده اغلب به عنوان یک نیروی خیرخواه به تصویر کشیده می شود که به دنبال ارتقای دموکراسی و ثبات است، در حالی که ایران به عنوان یک کشور سرکش تصویر می شود که منابع خود را برای درگیری های خارجی هزینه می نماید.
این استاندارد دوگانه این واقعیت را نادیده می گیرد که مداخلات ایالات متحده اغلب منجر به هرج و مرج و بی ثباتی، قدرت بخشیدن به گروه های افراطی و ایجاد پیامدهای بلندمدت شده است که همچنان بر نظم جهانی تأثیر می گذارد.
ازسوی دیگر، هزینه های نظامی ایران بسیارهدفمندتراست وهدف آن حفظ ثبات منطقه و مقابله با تهدیدهای خارجی است. در حالی که ایالات متحده از طریق تجاوز نظامی خود آسیب قابل توجهی وارد کرده است، اقدامات ایران یک اقدام دفاعی برای حفاظت از حاکمیت و نفوذ آن است.[4]
چالش هزینه دارد، سازش هم هزینه دارد
با شرحی که رفت، ضروری است پس از مقایسه هزینه ها به قیاس نتایج حاصله نیز پرداخت، ایران با هزینه ای اندک در قیاس با آمریکا و سعودی، ضمن تأمین منافع ملی به قدرت اول منطقه مبدل گشته است، اتفاقی که حتی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو نیز ناگزیر از انکار آن هستند.
نتانیاهو سال گذشته مقابل چشم جهان، در سازمان ملل متحد ایران را یک امپراطوری بزرگ اسلامی معرفی کرد و گفت از دریای مازندران تا مدیترانه، از تهران تا طرطوس، ایران در حال افکندن پرده ای بر اقصی نقاط خاورمیانه است.
دونالد ترامپ هم طی میتینگی در ایالت آیوا گفت: «به ایران نگاه کنید، قبل از حضورم در کاخ سفید، ایران در حال تسلط بر خاورمیانه طی ۱۲ دقیقه بود.» ترامپ در جلسه پذیرش استعفای نیکی هیلی نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل هم گفت: «ایران مشکل دیگری بود که ما در بدو حضورمان در کاخ سفید با آن مواجه بودیم. آنها در حال تسلط بر کل خاورمیانه بودند.»
رهبر انقلاب سال گذشته در حرم امام راحل گفتند:” برخی می گویند چالش هزینه دارد، بله! اما سازش هم هزینه دارد. البته اگر چالش منطبق بر منطق باشد هزینه اش کمتر از سازش است.” این عبارت رمز دوام و قدرت در این منطقه متلاطم و پرآشوب است؛ نگاهی به اوضاع فعلی عربستان سعودی درک عمیق تری از این سخنان می دهد، جایی که پس از خرج کردن میلیاردها دلار ترامپ با تحقیر حکام سعودی، آنها را به گاو شیرده تشبیه می کند و اعتراف می کند اگر حمایت های آمریکا نباشد عربستان ظرف دو هفته از ایران شکست می خورد.[5]
جمعه: 30 / 09 / 1403- 18 جمادی الثانی 1446- 20 دسامبر 2024
[1] - چگونه ایران با 16 میلیارد دلار، آمریکا را با 7 تریلیون دلار در منطقه شکست داد؟ پایگاه اطلاع رسانی جبهه پایداری انقلاب اسلامی.
[2] - چگونه ایران با 16 میلیارد دلار، آمریکا را با 7 تریلیون دلار در منطقه شکست داد؟ پایگاه اطلاع رسانی جبهه پایداری انقلاب اسلامی.
[3] - حضور آمریکا در خاورمیانه؛ محاسبات سود و زیان. خبرگزاری ایسنا: سهشنبه ۲۴ دی ماه ۱۳۹۸ / ۱۴:۲۲- کد خبر: 98102418864.
4- Zarfam. Soheila. Funding war with taxes: $27K per U.S. citizen. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ December 18, 2024 - 21:54
[5] - چگونه ایران با 16 میلیارد دلار، آمریکا را با 7 تریلیون دلار در منطقه شکست داد؟ پایگاه اطلاع رسانی جبهه پایداری انقلاب اسلامی.
جرائم سازمانیافته؛ مهم، چالش برانگیز و پرسود
اسدالله افشار / آذر لواسانی
اشاره
گاهی افراد با تبانی به منظور دست یابی به منافع مادی و قدرت، اقدام به فعالیت های غیرقانونی و هماهنگ کرده و در این راه از هر نوع ابزار مجرمانه استفاده می کنند. این موضوع، زیر عنوان جرم سازمان یافته مورد بحث قرار می گیرد. یادداشت حاضر تلاش می کند جرم سازمان یافته را انگل و طفیلی اجتماع ناسالم معرفی نماید و آن را از مهمترین و خطرناکترین چالشهایی به شمار می آوردکه تمام جامعه بینالمللی با آن مواجه است که قطعا دنیای آینده با رشد این گونه جرائم روزگار خوشی را نخواهد داشت. امیدواریم مباحث مطروحه که در ذیل خواهد آمد، مفید واقع گردد.
جرائم سازمانیافته واقعاً چیست ?
همان گونه که در سلسله مقالا ت پیشین این موضوع مورد بحث قرار گرفت باز یادآور و تأکید می شود جرائم سازمان یافته از اصطلاحات علم حقوق بوده و به معنای فعالیتهای مجرمانه مستمری است که با هماهنگی صورت میگیرد. ویژگیهای جرائم سازمان یافته شامل سازمان بزهکار، فعالیتهای مجرمانه سازمان یافته، ابزاهای حمایتی و انحصارطلبی میشود. برخی از عوامل اساسی این رویکرد مجرمانه عبارتند از: گروهی بودن ارتکاب جرم، عدم توازن میان امکانات بازدارنده و امکانات مجرمان سازمان یافته و گسترش موضوعات مجرمانه.[1] برخی از مهمترین سازمانهای بزهکار فعال در جهان عبارتند از: مافیا که ریشه ایتالیائی و عمدتاً سیسیلی دارد، ترایاد که امروزه در هنگ هنگ فعالیت دارد و یاکوزا از انجمنهای سری و محرمانه ژاپن.
وقتی فکر میکنیم که جرائم سازمانیافته واقعاً چیست، باید دریابیم که آن بیش از حد و اندازههای انگل یا طفیلی اجتماع است. به بیان دقیقتر، جرائم سازمانیافته بیشتر روی قربانیان و استفادهکنندگان تکیه دارد تا روی دار و دسته توطئهگران. رئیس کارگران برای در صحنه نگهداشتن آشوبگران نیازمند توان و قدرت عضلانی است و فرد بازرگان و تاجر هم مشتاق خرید کالاهای دزدی یا یک تخفیف است. زندانی کردن یک تبهکار یا هزار تبهکار فرقی به حال این موضوع ندارد؛ چراکه جرائم سازمانیافته فدراسیونی از افراد به هم پیوسته بدون انسجام و انعطاف است که تبهکاران مختلف و بعضی از مافیاییها را در بر میگیرد که شلوغ کاریهای خودشان را اداره میکنند و از دیگران هم جلو میزنند. حذف یک رئیس گروه (باند) به سادگی یک خلأ ایجاد میکند، مقام پایینتر از رئیس، جانشین رئیس میشود. یک رئیس مافیا (سردسته تبهکاران) به جایگاه پایین رئیس میرسد، یک سرباز به سمت رئیس تبهکاران پیش میرود و خیابانها پر از نوحهها و تقلیدگران داخل شهری میشود.[2]
جرائم سازمانیافته از مهمترین و خطرناکترین چالشها
جرائم سازمانیافته از مهمترین و خطرناکترین چالشهایی به شمار میآید که تمام جامعه بینالمللی با آن مواجه است ؛ زیرا با این تخلفات، تمام سازمانها و ارگانهای ملی و بینالمللی و ملتها و حاکمیت دولتها بر داراییها را با خطرات و مشکلات فراوانی که درپی دارد تهدید میکند. این موضوع ، بارها باعث ایجاد تبعاتی منفی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده است؛ به طوریکه این ضرر و زیانها در مسیر رشد و ترقی کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد مشکلات اساسی شده است[3] چراکه وقوع جرائم، باعث معطوف شدن نظر و کوشش دولت به مسایل امنیتی میشود و همچنین هزینهها را دوچندان کرده و موجب صرف تمام تواناییها و نیروهای موجود برای مبارزه با این معضل میشود. باندهای جرائم بینالمللی، جلوتر از نیروهای مبارزه با جرائم، بدون هرگونه مانعی، در معرض کسب فنآوریهای پیشرفته قرار داشتند؛ همان طور که باندهای کلمبیایی، شبکهای از ماهوارههای جهانی را در خدمت گرفته بودند.
میزان رشد جرائم دردنیای آینده
در آینده جرائم در دو سطح بیشتر نمایان خواهد شد:
الف) استمرار و تکامل جرائم سنتی و قدیمی که بیشتر جنبه فیزیکی دارد و با حضور فرد در محل وقوع جرم صورت میگیرد.
ب) شکل جدیدی از جرائم الکترونیکی.
براساس این گزارش، فنآوری مؤثرترین عامل تأثیرگذار بر روی شیوه و پیچیدگی ارتکاب به جرائم است. البته جرائم سنتی ازقبیل دزدی و کلاهبرداری همچنان وجود خواهد داشت؛ اما از اهداف الکترونیکی و این امر به وسیله ابزارهای فناورانه بسیار آسان شده است. در حقیقت فناوری اطلاعات موجب شده است تا جرائم الکترونیکی از قبیل سوءاستفاده از کارتهای اعتباری، نفوذ به شبکههای اطلاعاتی و مختل کردن آنها، پولشویی و غیره به راحتی و بدون کمترین خطری صورت گیرند.
با توجه به نکاتی که گفته شد، چندین روند برای میزان رشد جرائم در دنیای آینده پیشبینی شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.[4]
جرائم پرسود آینده
همزمان با پیچیدهترین و بینالمللی شدن جرائم و افزایش و نقش و کاربرد فناوری در آنها، شیوه فعالیت این جرائم نیز سازمانیافتهتر و منظمتر میشود. علاوه بر این بیشتر جرائم پرسود آینده به صورتی است که به سازماندهیهای گسترده نیاز دارد. جرایمی مانند قاچاق اعضای بدن، قاچاق مواد هستهای، قاچاق مهاجران غیرقانونی و قاچاق انسان که تقریباً همه آنها به نوعی به سازماندهی نیاز دارد. البته جرایمی مانند کلاهبرداریهایی از راه دور، تقلب و سوءاستفاده از کارتهای اعتباری نیز که در زمره جرائم اقتصادی قرار میگیرد به سازماندهی بالایی نیاز دارند. جرائم شرکتی که قبلاً توسط نیروهای استخدامی صورت میگرفت در آینده به صورت فزایندهای توسط گروههایی در خارج از شرکت صورت خواهد پذیرفت. این مسأله شامل هر دو گروه جرائم اخلاقی و همچنین جرائم شبکهها و گروههای اقتصادی غیرسنتی که در حال بروز و ظهور هستند، خواهند شد. گروههای جرائم سازمان یافته در آینده نیز با دسترسی ابتکارات به فنآوریهای جدید و ابداع فناوری منحصر به فرد همچنان ادامه خواهد داشت.[5]
ایجاد بازارهای انبوه مصرفی و رشد جرائم سازمان یافته
ایجاد بازارهای انبوه مصرفی، رشد جرائم سازمان یافته را از چند راه افزایش میدهد. نخست اینکه، این بازارهای چندملیتی جدید را به روی سازمانهای تبهکاری بازگذاشتهاند. دوم اینکه، سازمانهای جنایی ممکن است نسبت به شرکتهای مجاز یا قانونی در بهرهبرداری از این فرصتها، مناسبتر باشند. سازمانهای جنایی یا تبهکار، در عمل کردن در خارج از چارچوب قانون، مناسبتر باشند. سازمانهای جنایی یا تبهکار، در عمل کردن در خارج از چارچوب قانون، مقررات و هنجارهای تجارت یا کار، از مهارت یا تخصص بیشتری برخوردارند و دغدغه خاطر کمتری درباره جزئیات قانونی حاکم بر نقش مرزهای بینالمللی دارند. سازمانهای تبهکاری، خارج از ساختارهای موجود قدرت عمل میکنند و تاکنون استراتژیهایی برای غلبه بر اجرای قانون هم در ملل خاص و هم در میان مرزهای بینالمللی، خلق کردهاند.
به طور روزافزون، سازمانهای جنایی، از نظر ماهیت در حال فراملیتی شدن هستند و این کار را با اجرای عملیاتهای مستقیم به طور مرکزی در سرزمین دو یا چند کشور، بسیج کردن منابع و ادامه دادن راهبردهای بهینه شدن در میان مرزهای بینالمللی انجام میدهند. این سازمانها هنوز از نظر عملی اختصاصی بوده و فقط درپی این هستند که به بازارها نفوذ کنند، نه اینکه قلمرو جدیدی به دست آورند.
برخلاف همتایان شرکتهای چندملیتیشان که درپی کسب سرزمین و بازارهای جدید از طریق مذاکره با ایالات و دولتها هستند، سازمانهای تبهکار (جنایی) از طریق فرار یا گریز به این امر نایل میشوند نه از طریق توافق یا رضایت اینان در فعالیتهای نظاممند مشغول به کار شده تا از چنگ کنترل و بازرسیهای حکومتی فرار کنند که به خاطر شرایطی که ناشی از حضورشان به وجود آمده، برای دولتها بسیار مشکل مینماید که آنها را مهار یا کنترل کنند. لذا این امکان (فرار ازچنگ کنترل دولتی) همواره وجود دارد.[6]
این بحث ادامه دارد...
پنجشنبه: 29 / 09 / 1403- 17 جمادی الثانی 1446- 19 دسامبر 2024
منابع
1.بسیونی، محمد شریف و وتر، ادوارد، درآمدی بر درک جرم سازمانیافته، ترجمه محمدابراهیم شمسناتری، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره34، بهار 1380.
2. بوسار، آندرو، بزهکاری بینالمللی، ترجمه نگار رخشانی، تهران، کتابخانه گنج دانش/ 1375.
3. شمس ناتری، محمد ابراهیم، بررسی سیاست کیفری ایران در قبال جرایم سازمانیافته با رویکرد به حقوق جزای بینالمللی، رساله دکتری، تهران، دانشگاه تربیت مدرس/ زمستان 1380.
4. کنفرانس وزارتی جهان پیرامون سازمانیافته فراملی ( ناپل، ایتالیا، 21ـ23 نوامبر 1994 ) اعلامیه سیاسی و طرح اقدام جهانی:U.N.Doc: A/49 / 748 (1994).
5. کنوانسیون ملل متحد علیه جرایم سازمانیافته فراملی، ماده 3، پاراگراف دوم.
6. کینیا، محمد، روانشناسی جنایی، تهران، انتشارات رشد/ 1374.
7. نجفی ابرند آبادی، علی حسین و هاشم بیگی، حمید، دانشنامه جرم شناسی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1377.
8. افشار؛اسدالله. جامعه بشري وپديده جرايم سازمان يافته ، تهران: سفيرارد هال/ 1395 .
[1] - شمس ناتری؛ محمدابراهیم.بررسی سیاست کیفری ایران درقبال جرائم سازمان یافته.رساله دکتری/ تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
[2] - لایمن؛ میشل دی و پاتر، گری دبلیو ، (1381) . جرائم سازمان یافته/ جلد اول، ترجمه عباسفرد قاسمی. انتشارات معاونت آموزش ناجا، صص 687ـ685 .
[3] - بیابانی؛ غلامحسین. جرائم سازمان یافته و چالشهای آینده. مجله کارآگاه / دوره دوم ،سال دوم،شماره 5، زمستان 1387.
[4] - سیدهو؛سیگ (1386) . سطوح و روند جرائم مالزی در دهه آینده. دو ماهنامه دیدهبان پلیس/ سال اول، شماره اول، صص 22ـ21 .
[5] - سیدهو؛سیگ (1386) . سطوح و روند جرائم مالزی در دهه آینده. دو ماهنامه دیدهبان پلیس/ سال اول، شماره اول، صص 22ـ21.
[6] - لایمن؛ میشل دی و پاتر، گری دبلیو ، (1381) . جرائم سازمان یافته/ جلد اول، ترجمه عباسفرد قاسمی. انتشارات معاونت آموزش ناجا، صص 405ـ404 .
تبيين آسيب شناسي امنيت ازمنظرقرآن كريم و کارکردهای آن
اسدالله افشار
مفهوم امنیت در قرآن کریم شامل مواردی از قبیل امنیت سرزمین، امنیت راه ها، ایمنی از آسیب دشمن و... است. با عنایت به اینکه امنیت پایدار پیوستاری گسترده در تمامی حوزه های داخلی، خارجی، اعتقادی و عملی است؛ قرآن کریم مؤلفه هایی از قبیل ولایت پذیری، وحدت، حفظ اسرار نظام، اقتدار حاکم، قاطعیت در مجازات اخلال گران، توان بازدارندگی در برابر تهدید خارجی و پاسخ قاطع به تجاوز دشمن را عامل پایداری امنیت معرفی می کند. قرآن کریم نسبت به مفهوم امنیت در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نگاهی جهانشمول دارد، که در آن مصالح نوع بشر تامین می شود. در این نگاه، امنیت پایدار همواره با اقتدار، وحدت، انسجام و استحکام جامعه اسلامی در ابعاد داخلی و خارجی ارتباط دارد. بنابراین هرگونه نابسامانی و ناامنی در یک بُعد، ابعاد دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد و پایداری امنیت را از بین می برد. پیش از این در سلسله مقالات ماه های گذشته در خصوص برخی از مباحث سطور پیشین، نکات و مواردی را مطرح و یادآور شده ایم اما اکنون دو بحث دیگر را تحت عنوان" تبيين آسيب شناسي امنيت ازمنظرقرآن كريم و کارکردهای آن" مورد بررسی قرار خواهیم داد.
بحث اول / مهم ترين آثاروکارکردهاي امنيت ازمنظرقرآن كريم
قرآن براي امنيت کارکردهاي در ابعاد و مسايل متعدد و متنوعي قايل است.كه به مهم ترين اين آثاردرذيل اشاره مي گردد:
1-1) آرامش روحي: از مهم ترين آثارامنيت مي توان به حوزه روان شناختي آن اشاره کرد که شخص ازنظررواني به آرامش دست مي يابد. آرامش مساله اي روحي است که فقدان آن موجب مي شود که انسان کاري را نتواند به درستي انجام دهد. فقدان آرامش به معناي فرو پاشي سلامت شخص است وشخصيت سالم کسي که در آرامش به سر مي برد. بنابراين امنيت اجتماعي موجب مي شود که شخص خود راازنظرجاني وعرض وآبرو در خطر نيابد و همين مساله خود موجب مي شود تا از نظر روحي و رواني نيز در آرامش قرارگيرد. البته امنيت اجتماعي،عامل وعلت اصلي آرامش انسان نيست ولي يکي ازعلل وعوامل تحقق آرامش است.
2- 1) رشد وتکامل انسان: ديگراثروکارکردي که مي توان براي امنيت گفت رشد وتکامل انسان است. به اين معنا که انسان درزماني که احساس امنيت بکند مي تواند ظرفيت واستعدادهاي خويش را باور سازد. امنيت است که به همگان اين فرصت را مي بخشد تا درفضايي آرام ومطمئن به عبادت اشتغال ورزد.قرآن امنيت رازمينه ساز رويکردي مردم به عبادت خدا دانسته ومي فرمايد:"وعد الله الذين آمنوا... ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لايشرکون بي شيئا"[1] و هم چنين مي فرمايد:" فليعبدوا رب هذا البيت الذي ...آمنهم من خوف: پس پروردگاراين خانه(کعبه ) را بپرستيد که ...پس ازخوف وترس به شما امنيت بخشيد".[2]
بنابراين امنيت فضايي را فراهم مي آورد تا هرکس بتواند کمالات خود را بروز و ظهوردهد؛زيرا کمالات انساني دربينش ونگرش قرآني ازراه بندگي و طاعت خدا وآموزه هاي آن پديد مي آيد و اگرقرآن ازعبوديت سخن مي گويد به يک معنا همان راه تکاملي بشراست چنان که پيامبراکرم (ص) ازهمين راه به "قاب قوسين او ادني" [3] رسيد.
در آيه ديگري قرآن به اين مساله اشاره مي کند که دفع ستمگران به کمک همين انسان ها ازراه جنگ يکي ازراه هايي است که زمينه وبستري مناسب براي عبادت و بندگي فراهم مي آيد. به اين معنا که مي فرمايد اگر جنگ نبود و برخي از ستمگران به کمک جنگ دفع نمي شدند و شرايشان از سرمومنان برداشته نمي شد، خانه هاي عبادت ازمسجد وکليسا وکنيسه ازميان مي رفت وراه بندگي و عبوديت بسته مي شد که اين به معناي بسته شدن راه کمال بشر بود.بنابراين مي توان با توجه به بينش ونگرش قرآن گفت که امنيت بستر و زمينه ساز تکامل بشر و راهي براي رسيدن انسان به خلافت الهي است.
3-1) زمينه و بستري براي تحقيقات وپژوهش: قرآن هم چنين امنيت رازمينه و بستري مي داند که در سايه سارآن انسان ها مي توانند به تحقيقات و پژوهش هايي دست زنند که ايشان را به حق برساند. به اين معنا که براي دست يابي به دانش ورسيدن به حق مي بايست بستر امنيتي مناسبي فراهم گردد وگرنه کسي که ازنظر امنيت درشرايط مساعدي نيست نمي تواند به پژوهش وتحقيقات علمي بپردازد و به دانش آموزي اقدام کند و به حق و حقانيت دست يابد. از اين رو به کساني که درجست وجوي حق هستند مي خواهد که در شرايط امنيت به اين کاراقدام کند و برمؤمنان وجامعه است تا شرايط امنيتي را براي محققان و دانش جويان حق و حقيقت فراهم آورند. [4]
4-1)رفاه و فراواني نعمت دردنياي مادي: در دنياي مادي نيز کارکردهاي امنيت را مي توان رفاه و فراواني نعمت دانست. قرآن امنيت را زمينه ساز و بستري مناسب براي رفاه وآسايش بشرمي داند و مي فرمايدکه جامعه نمونه جامعه داراي امنيتي است که همه گونه روزي به سوي آن سرازير است.[5]
افزايش گردشگري ودرآمدها و نعمت هايي که ازاين راه به جامعه داراي امنيت سرازيرمي شود از ديگرآثار و کارکردهاي امنيت است که قرآن کریم این کتاب انسان ساز درآيه 18 سوره سبأ به آن شاره کرده است.
بحث دوم / آسيب شنا سي امنيت از منظرقرآن كريم
1-2) کفر، شرک و کفران نعمت: قرآن به صراحت وروشني نشان مي دهد که کفروشرک ونيز کفران نعمت هاي الهي مهم ترين عامل براي ازدست امنيت اجتماعي است. جامعه اي که دچارکفروکفران نعمت مي شود، دچار خوف وترس مي شود ودرنتيجه آن امنيت روحي ورواني فردي و جمعي به خطرمي افتد وجامعه اي دچار فقدان امنيت مي شود نه تنها به سالم نيست بلکه دچاربحران جمعي رواني مي شوندکه خدا ازاين مساله به فقدان آرامش جمعي ياد مي کند. اين گونه است که توليد کاهش يافته و فقر و گرسنگي دامن گيرجامعه مي شود و خوف و ترس از عملکردهاي خويش از آنان سلب آرامش مي کند.[6]
قرآن به اقوام و جوامع انساني هشدارمي دهد که يکي از مهم ترين عوامل سلب امنيت اجتماعي را مي بايست درکفر و کفران نعمت دانست.[7]
2-2) آدم ربايي: ازديگرعواملي که مي توان به عنوان عامل اصلي فقدان امنيت اجتماعي ازنظر قرآن بر شمرد، عامل آدم ربايي است. قرآن نعمت امنيت را ازاين نظرمورد توجه قرارداده است و مي فرمايد که ما براي قريشيان شهر مکه را حرم امني قرارداده ايم که اين نعمت بزرگي است.
درگزارش هاي قرآني و تاريخي بي شماري به اين مورد برخورد مي کنيم که مردماني با يورش هاي روزانه وشبانه اي از خانه وکاشانه خود ربوده و يا گروگان گرفته مي شدند. اين مساله موجب شده بود تا ديوارهايي دورشهرها وآباديي ها بکشند با اين همه بازبا يورش هاي دشمنان و حاشيه نشينان ربايش صورت مي گرفت. قرآن ازآدم ربايي وگروگان گيري به تخطف ياد مي کند که به معنا ومفهوم ربايش است. درآيه 67 سوره عنکبوت به مسأله امنيتي که ازاين لحاظ براي مردمان قريش ومکه فراهم آمده ياد مي کند و آنان را به اين نعمت توجه مي دهد تا قدرشناس اين نعمت باشند. بني اسرائيل همين آدم ربايي را به عنوان توجه مطرح کرده و به ازپيروي حضرت موسي (ع) سربازمي زنند و مي گويند که مي ترسيم اگراز تو پيروي کنيم ما را بربايند و به گروگان بگيرند.[8]
خداوند با بازخواني علل و عوامل آدم ربايي به دو مسأله توجه مي دهد:
نخست اين که دوري از خدا و کفر به نعمت هاي وي را علت عمده اي براي آدم ربايي و فقدان امنيت در اين حوزه مطرح مي سازد (نحل آيه 112) و از سوي ديگر به مسأله کاهش جمعيتي و فقدان قدرت اشاره کرده و مي فرمايد که قلت و استضعاف يکي ديگر از علل و عوامل آدم ربايي و گروگان گيري است. خداوند در سوره انفال آيه 26 اين مسأله را اين گونه مطرح مي سازد که چون شما درزمين ازنظر شمارکم بوده و نيز در استضعاف قرار داشته و قدرت در اختيار ديگران بود از اين روديگران به هجوم به شما آورده و امنيت شما را از ميان مي برند. بنابراين افزايش جمعيتي ونيز وجود دولت و قدرت مي تواند حافظ امنيت باشد. همان گونه که فقدان آن دواز علل مهم اين نوع ناامني به شمار مي آيد.[9]
3-2) افشاي اخبار امنيتي و سري کشور و جامعه: از ديگرعللي که قرآن درآسيب شناسي فقدان امنيت بيان مي کند مسأله افشاي اخبارامنيتي و سري کشور و جامعه است که موجب مي شود تا دشمن با آگاهي از اطلاعات به دست آمده به جامعه هجوم آورده و امنيت کشور و جامعه را با خطرجدي مواجه سازد.[10]
علل وعوامل ديگري را قرآن براي ناامني و گسترش آن درجامعه برمي شمارد که دراين بخش نمي توان به همه آن ها پرداخت و لذا در این بحث به همين مقدار و میزان بسنده مي شود.
جان کلام این که؛ قرآن و روایات بیانگر این نکته بسیار مهم هستند که هر گونه امنیتی و در هر بُعد از ابعاد آن، در نهایت ریشه در ایمان و اعتقادات معنوی و الهی دارد و هرگونه ناامنی در عرصه ای، سرانجام ریشه اش به بی ایمانی و صفات متقابل ایمان مانند شرک، کفر، ظلم، استکبار و... برمی گردد، از سویی مؤمن و صفات ایمانی، اصلی ترین خاستگاه صدور کنش های امنیت زاست و می توان در استنتاج نهایی گفت که بسترسازی حیات معنوی طیبه و حسنه برای تربیت و تهذیب افراد چه در حوزه رفتارهای فردی و اجتماعی و ابعاد آن ها از حیات و غیر ایمانی، اصلی ترین ساز و کار تامین امنیت در نظام اسلامی است. نظام باید سعی کند با تشویق حیات مؤمنانه و پشتیبانی از مومنین و تقابل با دشمنان ایمان، امنیتی همه جانبه و فراگیر برای تمامی شهروندان جامعه اسلامی و حتی غیر مسلمانی که در پناه آن زندگی می کنند فراهم کند و بدون غفلت از زندگی دنیایی و با تأمین نیازهای زندگی این جهانی، زمینه ورود سرشار از عافیت و مسالمت و ایمن از عذاب را به زندگی آن جهانی و اخروی تمهید سازد.
این بحث ادامه دارد...
چهارشنبه: 28 / 09 / 1403 – 16 جمادی الثانی 1446- 18 دسامبر 2024
منابع
1-قرآن مجيد (ترجمه استاد محمدمهدي فولادوند)
2-اخوان کاظمي، بهرام، (1386) امنيت در نظام سياسي اسلام؛تهران:کانون انديشه ي جوان،چاپ دوم.
3-افتخاري،اصفر، (1381)، «ثبات سياسي رسانه اي»، مجموعه مقالات همايش رسانه ها و ثبات سياسي،تهران: پژوهشکده ي مطالعات راهبردي.
4-بوزان،باري،(1387)، مردم، دولت ها و هراس، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردي.
5-روحاني،محمود، (1368 ش) المعجم الاحصايي لالفاظ القرآن الکريم،(فرهنگ آماري کلمات قرآن کريم)، مشهد: آستان قدس رضوي، ج 1.
6-سجادي، سيد عبدالقيوم، (1380)، «اصول سياست خارجي در قرآن»، علوم سياسي، پاييز، شماره 15.
7-طباطبايي، سيد محمد حسين، (1374)، تفسيرالميزان، ترجمه سيد محمدباقر همداني، قم:دفتر انتشارات اسلامي، چاپ پنجم، ج 11.
8-قرباني، قدرت الله، (1379)، امنيت انسان در عصر تصوير جهان،(مندرج در گفتمان امنيت ملي،کتاب اول،تهران: مؤسسه انديشه ناب).
9-ماندل، رابرت، (1377)، چهره متغيرامنيت ملي، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردي.
10- آبراهامیان؛ ببراوند. مقالاتی درجامعه شناسی سیاسی ایران، سهیلا ترابی فارسانی، تهران: شیرازه، 1376.
11- اسکاچ پل؛ تدا. دولت ها وانقلاب های اجتماعی، سید مجید روئین تن، تهران: سروش، 1376.
12-مطهری؛ مرتضی. پیرامون انقلاب اسلامی، تهران: صدرا، 1370.
13- ماندل؛ رابـرت. «چهرة متغيــرامنيت ملـي»،ترجمـه وانتشـارات پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1377.
14- دورکیم؛ اميل. قـواعد روش جامعـه شناسـي»، ترجمه علي محمدكاردان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373.
15- افشار؛ اسدالله. امنیت؛ اجتماع، امنیت اجتماعی، تهران: سفيرارد هال، 1394.
[1] - سوره نور / 55.
[2] - سوره قريش / آیات 3 و 4.
[3] - سوره نجم / 9.
[4] - سوره توبه /6 .
[5] - سوره نحل/ 112 و نيز سوره قصص / 57 و سوره بقره / 126.
[6] - سوره نحل/ 112.
[7] - سوره شعراء /142 و 146.
[8] - سوره قصص / 57.
[9] - منصوری؛ خلیل. آسيب شناسي امنيت اجتماعي. http://samamos.com
[10] - سوره نساء آيه 82.
واكاوی بنیانهای نظری آزادی و عدالت درادیان توحیدی-بخش سوم
مهم ترین اهداف از آزادی انسان
اسدالله افشار
انسان که گل سر سبد خلقت است باید از تمام مواهب که در طریق تکامل و خوشبختی او است، بهره بگیرد، در این صورت، آزادی بسان دیگرمواهب باید در خدمت انسان باشد و اگرروزی آزادی همانند دیگر نعمتهای الهی، سعادت جسمی و روانی او را به خطر انداخت، باید او را محدود ساخت، مثلاً انسان به وسیله خوردنیها و نوشیدنی زنده است، باید از خوردنیها و نوشیدنیها در جهت رفع نیاز و سعادت خود بهره بگیرد، ولی اسراف و زیادهروی، مایه بدبختی او است، از این رو باید از آن پرهیز نماید، و به همین شیوه است «موهبت آزادی». با این توضیح کوتاه اکنون وارد بحث مورد نظر که همانا «مهم ترین اهداف از آزادی انسان» است، می شویم.
اولین هدف
اولين و مهمترين هدف از آزادي انسان شكوفايي استعدادهاي بي نهايت و به فعليت در آمدن قابليت هاي گسترده و نامحدود است. حضرت علي عليه السلام بر اين اعتقاد بود كه اگر چه انسان به زعم خود در اين جهان هستي موجود كوچكي است اما دنيايي بزرگ تر از جهان خلقت، در درون پيچيدة انسان وجود دارد.
جهان خلقت و طبيعت و موجودات زنده و غير زندة آن،داراي قوانين ، روابط، تعاملات و دنياي بسيار پيچيده و عجيبي هستند با اين همه، پيچيدگي دروني انسان به گونه اي است كه از دنياي بزرگ بيرون، بزرگتر است اين عظمت و پيچيدگي در استعدادها، قابليت ها، توان و تفكرانسان نهفته است. رشد و شكوفايي استعدادهاي قوي و همه جانبه انسان در شرايط آزادي امكان پذير است كه:
اولاً : افراد بتوانند از تمام امكانات و فرصت هاي موجود استفاده كنند.
ثانياً: هيچ مانعي در پيش روي نداشته باشند.
ثالثاً: از هر گونه دغدغه و نگراني رها باشند.
از مجموع ديدگاههاي امام عليه السلام چنين برداشت مي شود كه آزادي علاوه بر آنكه لازمه ماهيت انسان و ضرورتي براي شكوفايي استعدادهاي اوست مهم ترين عامل فراگير به فعليت درآمدن قابليت ها و استعدادهاي انسان و رشد و تكامل و تعالي او در تمام زمينه ها به شمار مي رود. اگر انسان از طمع آزاد باشد در يك بعد مراحل تكامل را طي مي كند، اگر از تعلقات دنيوي آزاد باشد مسير و بعد ديگري از قابليتهاي او شكوفا مي شود و مراحل كمال را طي مي كند و اگر از هواهاي نفساني خود آزاد باشد زوايايي ديگر از رشد و كمال را درك خواهد كرد.[1]
در هر كدام از ابعاد و زوايا، هر چه انسان آزادي بيشتري به دست آورد و قيد و بندهاي مربوط را بيشتر كنار بزند شكوفايي استعدادها و رشد و تعالي او در آن زمينه افزون تر خواهد بود. به همين نسبت در عرصه سياست و اجتماع نيز قيد و بندها و عدم وجود آزادي ، مُخل شكوفايي استعدادهاي افراد و در حوزه هاي سياسي و اجتماعي و توسعه و پيشرفت مي شود و مراحل تكامل و تعالي فرد و جامعه را كُند خواهد كرد. و موانع جدي بر سر راه آن پديد خواهد آورد. رشد و پيشرفت تنها با توسعه انساني وافزايش كيفي سطح شناخت افراد جامعه و اداي حقوق و ... ايجاد مي شود و تمام اينها در بستر آزادي به دست مي آيد. پيشرفت علوم انساني و حتي علوم رياضي و طب و علوم پايه و ... نيز با آزادي ارتباطي تنگاتنگ دارد. در فضاي غير آزاد حتي براي بالندگي علوم نظري نيز شرايط مناسب نيست.
دومین هدف
دومين هدف آزادي، ايجاد شفافيت است. اول، شفافيت در نگرش و اعتقادات مختلف، تا هر كدام از آنها به خوبي شناخته شود و افراد آنها را آن گونه كه هستند بشناسند و به آثار و پيامدهاي آنها آگاه شوند سپس هر راهي را كه صلاح ديدند برگزينند. دوم شفافيت در شرايط حاكم بر منابع،امكانات و فرصت هاي جامعه كه مهم ترين ابزار براي رشد و شكوفايي استعدادهاي انسان بشمار مي روند. در همين عرصة بدون ابهام قابل پيش بيني است كه استعدادهاي افراد كشف مي شود و هر يك ميدان رقابت سالم با شاخص ها و معيارهاي مشخص افراد لايق و شايسته شناخته مي شوند و قادر خواهند بود براي به فعليت در آوردن استعدادهاي خود از فرصتها و امكانات بيشتري بهره مند گردند.[2]
سومین هدف
سومين هدف از آزادي انسان در مباني فكري اسلام، دست يافتن به غايت و نهايت اعتقادات و اعمال و تمتع هر چه بيشتر از اهداف متعالي متصور و منظور شده در آنهاست. اسلام انسانها را به اعتقاداتي هم چون توحيد ، نبوت، معاد و ... دعوت كرده است و در عرصه عمل، آنها را به انجام اوامر و ترك نواهي دستور داده است. آن چه اسلام از اين اعتقادات و اعمال براي انسان در نظر گرفته است هدايت، تهذيب نفس رشد فضايل كنار نهادن رذايل، سعادت فرد و جامعه و در نهايت تكامل و تعالي آنهاست.
تمام اعتقادات مورد نظر اسلام امري قلبي است، اعمال تأكيد شده از سوي اسلام بايد از روي ميل و رغبت انجام پذيرند و با خواست و اراده دروني افراد همراه باشند. اگر هزاران نفر اقرار كنند كه به خداوند يا معاد اعتقاد دارند ولي قلباً هيچ گونه اعتقادي به آنها نداشته باشند اين اقرار ظاهري نه تنها هيچ گونه ارزش و فايده اي ندارد جز جريان احكام ظاهري مسلمان بر آنان بلكه دروغ گويي، ريا و دورويي را در جامعه رواج داده است و در اعتقاد قلبي آنها نيز هيچ تغييري ايجاد نشده است. پس بهتر است افراد آزاد باشند، به آن چيزي اقرار كنند كه اعتقاد دارند تا جامعه فقط از بي اعتقادي آنها رنج ببرد نه اينكه هم از بي اعتقادي آنها در رنج باشد و هم بهاي سنگين ريا، دروغ گويي و ... افراد را بپردازد. اگر اين اعتقادات و اعمال از صميم قلب و با معرفت و شناخت انجام پذيرد و هيچ گونه تظاهر، ريا و ... درآنها نباشد اثرات واقعي آنها در جامعه جلوه گر خواهد شد و اهداف مورد نظر شارع مقدس محقق مي شود و تنها در صورتي اين گونه خواهد شد كه انسانها با اراده و آزادي كامل اين اعتقادات را برگزينند و با آزادي و اختيار به كسب معرفت لازم در مورد آنها بپردازند و در نهايت از صميم قلب و با رغبت، به اوامر و فرامين الهي پاي بند باشند.[3]
با توجه به آیات متعددى که انسان را مسوول تمام اعمالش دانسته اند و برپاسخ گویى او در مقابل خداوند در قبال کوچک ترین عملش تصریح کرده اند, ضرورتا باید آزادى و اختیار انسان را به رسمیت بشناسند تا بتوانند او را مسوول و پاسخ گو بدانند. انسان مجبور نه مسوولیتى در قبال اعمال و رفتار خویش دارد، نه مى توان پیامدهاى عملش را به عهده او نهاد و نه مى توان او را باز خواست کرد.
آزادي اخلاقي در اسلام
مفهوم اخلاقي آزادي در اسلام باري غني و ژرف دارد. اين آزادي كه از آن به آزادي معنوي و رهيدن از ديو نفس تعبير مي شود.ارزش و اعتبار آن به مراتب بيش از آزادي اجتماعي است و اصولاً آزادي اجتماعي بدون آزادي اخلاقي و معنوي ميسر نيست. آزادي اخلاقي بريدن خاطره از وابستگي به ما سوي است «چيزي كه تو در بند آني،بندة آني» در واقع آزادي منفي (آزادي از) گام نخست براي رسيدن به آزادي مثبت (آزادي براي) مي باشد يعني با آزادي از قيود دنيوي، راه آزادي براي تهذيب نفس و تزكيه روح باز مي شود. انسان دو گونه غرايز دارد؛ شهوت حرص و طمع و در مقابل عقل، فطرت و وجدان اخلاقي. گاه انسان از درون بندة حرص و اسير شهوت و خشم است و گاه روحش آزاد است. يعني عقل و فطرت خود را از سيطرة غرايز طاغي حفظ نموده است. آزادة واقعي كسي است كه خود را از قيد غرايز سركش رهانيده باشد.
بعضي گمان مي كنند چون بندة زرخريد نيستند آزادند، اما در حقيقت بنده شكم، شهوت و مال و مقامند و هيچ تسلطي بر خود ندارند و معبود خود را هواي خود مي دانند.[4]
حضرت علي عليه السلام اين گونه بردگي را برتر از بردگان و غلامان زرخريد مي داند «عبدالشهوه اشد من عبدالرق» زيرا غلام زرخريد برده اما روحش آزاد است،ولي بردگان هوي از درون اسيرند مانند پيكري بي روح. قرآن براي تحقق آزادي معنوي، اكيداً از پيروي هواي نفس نهي مي كند.
هواي نفس سيري ناپذير است و اگر اندكي با او همراهي شود به چندين مفسده ديگر گرفتار مي كند، اسير نفس شدن در واقع اسير بدترين دشمن شدن است. نفس به بدي فرمان دهنده و سركش است. آزاد شدن از دام نفس، هم شدني است و هم دشوار.[5]
تنها نيرويي كه راه كنترل بر اين دشمن را مي آموزد، دين است. دين با رياضت صحيح و تحت پرورش قرار دادن نفس، غرايز را تعديل مي كند. از اين رو مجاهده با نفس در دين جهاد اكبر خوانده شده است.
برخلاف تصور آنان كه اباحه گري و آزادي از هر قيد و بند و اطاعت بي مرز از هواي نفس را ملاك انسانيت مي شمارند در تعاليم اسلام تاكيد مي كند كه از همين تمايلات و دلبستگي ها و كارهاي دلبخواهي خود را آزاد كن.
آزادي آن نيست كه انسان آنچه مي خواهد بكند، اين هرج و مرج است. آزادي حقيقي و اخلاقي از نظر اسلام رها شدن از دام نفس و پرواز در فضاي انسانيت است. آدم مطيع نفس نيازمند و محتاج است و در مقابل بي نيازي، ملاك آزادي است.
اين آزادگي رهايي از درون و ميلها و وابستگي هاست. با بدست آوردن اين روحيه، انسان مي تواند با دنيا و دنيا طلبان برخوردي آگاهانه داشته باشد. نتيجه اين مبارزه، پرورش افرادي كريم النفس، عزيز، آزاده و بي باك است كه حاضرند در راه هدف جان خود را فدا كنند. انسانهاي نمونه و كاملي چون حضرت علي عليه السلام و شاگردان مكتبش ابوذر، سلمان ... و امثال آنان كه از بند نفس و دنيا رها شده و در همان حال حساسترين قلب ها را نسبت به مسئوليتهاي اجتماعي در سينه داشتند.[6]
در بحث آتی این یادداشت؛ به موضوع آزادي اخلاقي در غرب خواهیم پرداخت.
شنبه: 24 / 09 / 1403- 12 جمادی الثانی 1446- 14 دسامبر2024
منابع
1ـ پوپر، کارل ریموند. جامعة باز و دشمنان آن (جلد 2) ترجمة عزتالله فولادوند. تهران. خوارزمی. 1365 .
2- پوپر، کارل. درس این قرن ترجمة علی پایا. تهران. طرح نو. 1376 .
3- تلیس، رابرت بی. فلسفة راولز، ترجمة خشایار دیهیمی. تهران. طرح نو. 1385 .
4- سیدنتاپ، لری. توکویل ترجمة حسن کامشاد. تهران. طرح نو. 1374 .
5- شجاعیزند، علیرضا. "مسیرهای محتمل در عرفیشدن ایران " مجلة جامعهشناسی ایران (د. هفتم ش. 1) بهار 1385 .
6- (علامه) طباطبایی، محمد حسین. المیزان قم. دارالاسلامیه.
7- فروم، اریک. روانکاوی و دین ترجمة آرسن نظریان. تهران. پویش. 1363 .
8- فروم، اریک. جزماندیشی مسیحی ترجمة منصور گودرزی. تهران. مروارید. 1378.
9- کیوپیت، دان. دریای ایمان ترجمة حسن کامشاد. تهران. طرحنو. 1376.
10- مارکوزه، هربرت. و پوپر، کارل ر. انقلاب یا اصلاح ترجمة هوشنگ وزیری. تهران. خوارزمی. 1361.
11- مجتهد شبستری، محمد. ایمان و آزادی تهران. طرح نو. 1376.
12- مطهری، مرتضی. عدل الهی تهران. صدرا. 1357.
13- مطهری، مرتضی. مقدمهای برجهانبینی اسلامی (مجلدات 7 ـ 1) قم. دفتر انتشارات اسلامی. 1362.
14- مگی، برایان. سرگذشت فلسفه؛ ترجمه حسن کامشاد. تهران. نشرنی. 1386.
15- میل، جان استوارت. در آزادی ترجمه محمود صناعی. تهران. کتابهای جیبی. 1340 .
16- یاسپرس، کارل. اسپینوزا ترجمه محمد حسن لطفی. تهران. طرح نو. 1375 .
17- یاسپرس، کارل. مسیح ترجمه احمد سمیعی. تهران. خوارزمی. 1373 .
18- یاسپرس، کارل. نیچه و مسیحیت ترجمه عزتالله فولادوند. تهران. سخن. 1380.
19- افشار، اسدالله. باز شناسی جایگاه انسان درنظام هستی، تهران: سفيرارد هال، 1394.
[1] - حكومت اسلامي. مدير مسئول؛ ابراهيم اميني. ج 21 / ص 140 .
[2] - حكومت اسلامي. مدير مسئول؛ ابراهيم اميني. ج 21 / ص 141 .
[3] - حكومت اسلامي. مدير مسئول؛ ابراهيم اميني. ج 21 / ص 142 .
[4] - اتخذو الهه هواه. جاثيه/23
[5] - انديشه حوزه؛ مدير مسئول: مصباح عاملي. شماره 21/ صص 63-62 .
[6] - انديشه حوزه؛ مدير مسئول: مصباح عاملي. شماره 21/ صص 64 .
به بهانه تبیین و ترسیم دقیق تحولات پس از سقوط نظام بشار اسد از منظر رهبر معظم انقلاب
انگار نه انگار که سرزمینی به تاراج میرود!
اسدالله افشار
بنابرگزارش ها، رژیم صهیونیستی از زمان سرنگونی رئیس جمهور سوریه در اوایل روز یکشنبه 8 دسامبر(18آذر ماه)، دست کم 310 حمله هوایی به سوریه این کشور تاریخی را با هدف تخریب و نابودی زیرساخت های نظامی و زیرساختی سوریه، مورد هدف قرار داده است و همچنان این حملات وحشیانه ادامه دارد.
در عرض 48 ساعت، ارتش متجاوز اسرائیل، حدود 80 درصد از توانمندی های استراتژیک ارتش سوریه را نابود کرده است! و به گفته یکی از کارشناسان سوریه عملا دیگر کشوری بی دفاع و بدون تجهیزات نظامی گشته است و امکان هیچ گونه مقابله نظامی با هیچ متجاوزی را ندارد.
پس از رفتن بشار اسد از سوریه و تسلط تروریستهای دستآموز بر دمشق، رژیم صهیونیستی و آمریکا - که از قبل خیز برداشته و آماده بودند - یکی از بزرگترین تجاوزهای زمینی و هوائی را به این کشور آغاز کردند؛ ولذا رژیم سفاک خون ریز خون آشام صهیونی به محض سقوط نظام سوریه و قبل از انتقال قدرت، حملات بیسابقه و سهمگینی علیه سایتها و پایگاههای ارتش به ویژه آشیانهها و انبارهای مهمات آن انجام داده و تقریبا میتوان گفت که توان رزمی سوریه را در سراسر این کشور نابود کرده است.
در همین حال، نظامیان رژیم صهیونیستی مناطقی از یک منطقه حائل غیرنظامی را که قبلاً در کنترل ارتش سوریه بود، از جمله جبل الشیخ که به لحاظ استراتژیک در 40 کیلومتری دمشق قرار داشت، تصرف کردند. همچنین گزارش شده است که سربازان در 10 کیلومتری منطقه حائل در شهر قتانا در 25 کیلومتری پایتخت مواضع خود را گرفته اند.
نقض توافق 1974 جولان توسط نتانیاهو
نتانیاهونخست وزیرجنایتکارفراری بین المللی که این روزها فضای سوریه را «بی صاحب» دیده نه تنها توافق۱۹۷۴ جولان را نقض کرد، بلکه مبادرت به ورود زمینی به سوریه کرد. به دنبال آن، جنگندههای این رژیم فرودگاهها، انبار ذخایر تسلیحاتی و هر آنچه را که در سوریه به منزله «تهدید» تلقی میشد، بمباران کردند.
حدود 50 سال گذشته قطعنامه ای در شورای امنیت برای آتش بس بین اسرائیل و سوریه صادر شد اما با سقوط دولت سوریه گویا این توافق نیز از سمت طرف رژیم صهیونیستی بر هم زده شده است به طوری که نخست وزیر رژیم صهیونیستی رسما اعلام کرد که قطعنامه 1974 دیگر اعتباری ندارد رژیم صهیونیستی و دور جدیدی از تحرکات را در سوریه آغاز کرده است. در ادامه این خبرجزییات توافق ۱۹۷۴ سوریه و اسرائیل و بدعهدی های اسرائیل در این روزهای پرتنش سوریه را خواهیم آورد.
در ۳۱ مه ۱۹۷۴ قطعنامه ۳۵۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد بین اسرائیل و سوریه، آتشبس اعلام کرد و از آن هنگام، نیروهای عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد به عنوان نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد در بلندیهای جولان حضور دارند و بر حفظ آتشبس میان سوریه و اسرائیل نظارت می کنند.
نتانیاهو مدعی شد توافق آتشبس ۱۹۷۴ دیگر معتبر نیست و ارتش اسرائیل برای تضمین امنیت مرزها و کنترل منطقه حایل با سوریه وارد عمل شده است. نخستوزیر رژیم صهیونیستی سقوط نظام حاکم بر سوریه از سوی تروریستها را فرصتی جدید و بسیار مهم برای رژیم صهیونیستی توصیف و در عین حال اعلام کرد که توافق آتشبس سال ۱۹۷۴ با سوریه فروپاشیده است!
به نقل از الجزیره، «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی با حضور در یکی از مواضع واقع در اطراف مرزهای سرزمینهای اشغالی و سوریه گفت: امروز روزی فراموشنشدنی در تاریخ خاورمیانه است.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی ادامه داد: ما به هیچ قدرت متخاصمی اجازه نخواهیم داد که در مرزهایمان مستقر شود. سقوط نظام اسد فرصتی جدید و بسیار مهم برای «اسرائیل» است، اما این موضوع بدون خطر نیز نیست.
نتانیاهو ادامه داد: تحولات سوریه را از نزدیک دنبال میکنیم و هر آنچه برای دفاع از مرزها و تضمین امنیتمان لازم باشد انجام خواهیم داد.
نخستوزیررژیم صهیونیستی گفت: به ارتش دستور دادهام که کنترل منطقه حایل با سوریه و مواضع فرماندهی مجاور آن را به دست بگیرد. توافق آتشبس سال ۱۹۷۴ از هم فروپاشیده و نظامیان سوری مواضع خود را ترک کردهاند.
«اسرائیل کاتز» وزیرجنگ رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد: نیروهایمان را در منطقه حایل با سوریه برای حمایت از اسرائیلیها در ارتقاعات جولان مستقر کردهایم.
نتانیاهو میگوید اجازه نمیدهد این تسلیحات به دست مخالفان مسلح بیفتد. «مایا گبیلی» و «میشل نیکولز» در گزارش دیروز سهشنبه در رویترز نوشتند، اسرائیل پس از تصرف منطقه حائل در جنوب سوریه، به حدود ۲۵کیلومتری (۱۶ مایلی) جنوب غربی دمشق رسیده است. اسرائیل مدعی است تصرف منطقه حائل یک اقدام دفاعی بوده است. منابع امنیتی منطقهای و افسران ارتش سوریه اعلام کردند که حملات هوایی شدید اسرائیل علیه تاسیسات نظامی و پایگاههای هوایی در سراسر سوریه در طول دوشنبه شب ادامه یافت و دهها هلیکوپتر و جنگنده و همچنین داراییهای گارد جمهوری را در دمشق و اطراف آن منهدم کرد. این منابع گفتند که طی این ۳۰۰حمله چیزی از داراییهای ارتش سوریه باقی نمانده است. بنیامین نتانیاهو همچنین روز دوشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی مدعی شد که فصل جدیدی در خاورمیانه با سقوط بشار اسد در سوریه گشوده شده است. وی در بخشی از سخنانش افزود: «بلندیهای جولان برای همیشه بخشی جداییناپذیر از اسرائیل خواهد بود.»
اوهمچنین مدعی تغییر شکل خاورمیانه شد. وزارت خارجه آمریکا میگوید نفوذ اسرائیل به آن سوی بلندیهای جولان در داخل خاک سوریه باید «موقت» باشد.در پی حملات مداوم ارتش اسرائیل، کشورهای قطر، عراق، عربستان وایران تصرف سرزمینهای سوری از سوی اسرائیل درنزدیکی بلندیهای جولان اشغالی را محکوم کردند. وزارت امور خارجه قطر روز دوشنبه اعلام کرد که دوحه تهاجم رژیم صهیونیستی را «یک تحول خطرناک و حمله آشکار به حاکمیت و وحدت سوریه و همچنین نقض آشکار قوانین بینالمللی» میداند. عربستان سعودی هم از اقدامات اسرائیل انتقاد کرد و گفت که این پادشاهی «تداوم نقض قواعد حقوق بینالملل توسط اسرائیل و عزم این رژیم برای خرابکاری در شانس سوریه برای بازگرداندن امنیت، ثبات و تمامیت ارضی را تأیید میکند.» استفان دوجاریک، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز از تصرف سرزمینهای سوری انتقاد کرد وگفت که این اقدام «نقض» توافقنامه جدایی اسرائیل و سوریه در سال۱۹۷۴ است. گیرپدرسون، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، از اسرائیل خواست تحرکات نظامی و بمباران سوریه را متوقف کند.[1]
برخی کارشناسان و تحلیل گران معتقدند در این آشفته بازار سوریه و بحران های چالش برانگیز ویرانگر این کشور مصیبت زده؛ 1- رژیم صهیونیستی هم از فرصت پیش آمده برای از بین بردن زیرساختهای نظامی سوریه استفاده میکند به ویژه آن بخش از زیرساختها که در حوزه تسلیحات استراتژیک کاربرد داشته باشند. 2- از نگاه اسرائیل باید از این شرایط در سوریه استفاده شود و زیرساختهای نظامی سوریه از بین برود تا در کوتاه و بلندمدت جریانی که جایگزین بشار اسد میشود نتواند احیانا از آنها استفاده کند. 3- به نظرآنچه که الان در معرض اهداف اسرائیل است، این است که در کوتاه مدت منطقه حائل در جولان را تصرف کند و البته گفته میشود این کار برای اطمینان یافتن از امن بودن مرزهای سوریه است، اما ممکن است اسرائیل در آینده از منطقه حائل عبور نکند و به موقعیت قبلیاش برنگردد و این شروع مرحله جدیدی از درگیریها بین اسرائیل و سوریه خواهد بود. از این رو باید مراقب اقدامات و تحرکات اسرائیل در این منطقه بود.[2]
حیرت آور و تعجب برانگیز
آن چه بسیار حیرت آور است و تعجب کارشناسان را برانگیخته است این نکته مهم می باشد که چرا در برابر نابودی توان رزمی ارتش، اشغال اراضی سوریه، واگذاری این پایگاهها و پیشروی تانکهای اسرائیلی تا نزدیکی دمشق تاکنون نه صدای اعتراضی از ارتش و فرماندهان فراری آن و نه رهبران سوریه جدید و نه حامیان آنها بلند شده است؛ انگار نه انگار که سرزمینی به تاراج میرود و چگونه عزت کشوری با تسلیم در برابر تجاوزی مسلم و آشکار که مغایر با اصول و موازین حقوق بشر بین المللی است لگد کوب می شود و صدای برخی از مجامع بین المللی هم در نمی آید و اعلام موضع نمی نمایند. به تعبیر برخی از تحلیل گران البته سکوت جهانی پرسشبرانگیز - در برابر حملات گسترده اسرائیل در حد احتمال میتواند مؤید همان معامله بینالمللی باشد که درباره سوریه نه با محوریت رسیدن مردم آن به آزادی و رهایی از استبداد اسد بلکه تأمین ابدی امنیت راهبردی اسرائیل صورت گرفته است.
سوریه دیگر تاب و تحملی برایش نمانده است. این سوریه تحت اشغال اشغالگری واقع شده است که دستش در دست آمریکا و صهیونیزم بین الملل است وآمده است تا روزهای بسیارتاریکی را برای سوریه رقم زند. جولانی تروریست را می گویم، فردی که از سوی آمریکا برای دستگیریش 10 میلیون دلار جایزه گذاشتند اما امروز به راحتی و بعد از خروج اسد از سوریه و پیروزی با شبکه های تلویزیونی آمریکا مصاحبه می کند و بی پرده می گوید ما با آمریکا و اسرائیل نمی جنگیم! سند بالاتر ازاین که رهبری در سخنرانی روز چهارشنبه 21 آذر ماه خود فرمودند؛ قرائن متعددی وجود دارد که نشان میدهد توطئهگر، نقشهکش و اتاق فرمان اصلی، آمریکا ورژیم صهیونیستی هستند.اگراینها نقشهکش حوادث سوریه نبودهاند، چرا برخلاف دیگر کشورها ساکت ننشستند و با بمباران صدها مرکز زیرساختی، فرودگاه، مراکز تحقیقاتی، مراکز تربیت دانشمند و نقاط دیگر سوریه، عملاً در حوادث جاری دخالت کردند؟
تحریر الشام؛ بانی مصیبت های امروزسوریه
به حال سوریه امروز باید گریست، این سوریه:
1-دولتش فرو پاشیده؛ 2- تروریستهای تحریرالشام بر امورشان حاکم شده اند؛ 3- مورد تجاوز آمریکا و اسراییل و ترکیه قرار گرفته اند؛ 4- زیرساختهای دفاعیشان سایر زیرساخت های مهم و حیاتی دیگرشان نابود شده؛ 5- دانشمندانشان در فهرست ترور قرار دارند؛ 6- ویرانهای تبدیل شده؛ 7- خیابانهای دمشق به صحنه غارتگری تبدیل گشته است.
آیا واقعا کسانی هستند که باور کنند تروریستهای تحریرالشام می توانند این بحران ها را که خود در آن نقش مهم و اساسی دارند مدیریت نمایند و چهره درهم شکسته سوریه و مردم مظلوم سوریه را بازسازی کنند و به مداوای والتیام زخم های جسمی و روحی آنان بپردازند؛ بعیداست کارشناس و تحلیل گری منصف پاسخ دهد این امر مهم از عهده تحریرالشام بر می آید چرا که خود آنان مصیبت سوریه هستند و خود آنان بانی هرج و مرج و آشفتگی سوریه شده اند و اصولا فرمان از اتاق فکر آمریکا و صهیونیست ها گرفته اند که سوریه بی دفاع را دو دستی تقدیم آنان کنند. اما کور خوانده اند و راهی که برگزیده اند منتهی به سراب است و بدانند متجاوز محکوم است و در هرجای دنیا هم باشند نمی توانند حاکم گردند و بر سرنوشت مردمان هر کشوی تا ابد حکومت کنند.
در هرحال آمریکا و رژیم صهیونی با این تحریرالشام خواب ها برای منطقه دیده اند و مردم منطقه باید با آگاهی و بیداری تکلیف خود را با این گروه تروریستی تحت حمایت غرب و صهیونیست ها مشخص کنند که اگر دیر بیدار شوند و دیر اقدام نمایند، خسارات فراوانی را متحمل خواهند شد و امنیت و آزادی خود را برباد رفته خواهند دید. اما اطمینان قلبی دارم مردم بیدارند و با رشادت از آب و خاک و ناموس خود دفاع خواهند کرد و متجاوزان را سرجای خود خواهند نشاند و به تعبیر و تأکید سخنان روزچهارشنبه رهبرحیکم و فرازنه انقلاب؛ همه بدانند قضایا اینگونه باقی نخواهد ماند که گروهی بیایند در دمشق و به خانههای مردم تعرض کنند و رژیم صهیونی هم با بمباران و توپ و تانک پیشروی کند. قطعاً جوانان غیور سوری بهپا خواهند خاست و با ایستادگی و حتی دادن تلفات، به این وضع فائق خواهند آمد، همچنانکه جوانان غیور عراق پس از اشغال آن به دست آمریکا، با کمک و سازماندهی و فرماندهی شهید عزیز ما توانستند دشمن را از خانه و خیابانهای خود بیرون کنند. البته این کار در سوریه ممکن است زمان طولانی ببرد اما نتیجه، حتمی و قطعی است.
سوریه و لاشخوارها
سوریه اکنون گوشت قربانی شده است و لاشخوارهایی مانند آمریکا و اسرائیل و ترکیه و جولانی به جانش افتاده اند تا چیزی از این کشور باقی نگذارند تا شاید از این رهگذر بتوانند فاتحه سوریه و مقاومت را با هم بخوانند. قطعا این آرزو را به گور خواهند برد و همان گونه که رهبر معظم انقلاب صبح چهارشنبه 21 آذر ماه در دیدار هزاران نفر از قشرهای مردم فرمودند؛ زمان نشان خواهد داد که نه آمریکا و نه اسرائیل، به اهداف خود نخواهند رسید و بدون شک مناطق تصرفشده سوریه بهدست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد و از سوی دیگر همه متجاوزان و باند جنایتکاران بین المللی مذکور به توفیق الهی بهدست جبهه مقاومت از منطقه اخراج خواهند شد. و مقاومت به آنان نشان خواهد داد که بعد از سقوط دولت سوریه، ضعیف نشده است و آمریکا و ریم صهیونیستی سخت در اشتباهند چرا که اصولاً درک درستی از مقاومت و جبهه مقاومت ندارند. رهبر معظم انقلاب در همین سخنرانی روز چهارشنبه 21 آذر ماه، مقاومت را نه یک سختافزارِ قابل شکستن و فرو ریختن، بلکه یک ایمان، تفکر، مکتب اعتقادی و تصمیم قلبی خواندند و افزودند: به همین علت، مقاومت با فشارها قویتر میشود و انگیزه افراد و عناصر آن با دیدن خباثتها، شدیدتر و دامنه آن گستردهتر خواهد شد.
رهبرمعظم انقلاب در فرازی دیگر از بیانات خود در آن سخنرانی، مقاومت را واقعیتی ریشهدار در ایمان و باور ملتها خواندند و افزودند: مقاومت به معنای ایستادگی در مقابل آمریکا و هر سلطهگر دیگر، و مخالفت با وابستگی ونوکری آمریکا، برای ملتها یک عقیده بسیارمهم است وهمین باوردر ماههای اخیر باعث طرفداری پرشور ملتهای منطقه و به تعبیری ملتهای جهان از فلسطین و ابراز تنفر از صهیونیستها شد.
جان کلام این که رهبر فرزانه انقلاب با سخنان حکیمانه و هوشمندانه خود در چهارشنبه21 آذر ماه به تبیین و ترسیم دقیق تحولات پس از سقوط نظام بشار اسد و آینده جبهه مقاومت پرداخته و دراین راستا توصیههای راهبردی خویش را در عرصه سیاست و مدیریت بحران این روزهای سخت و تاریک سوریه به عنوان نکات کلیدی راهگشا وتحولات ژئوپلیتیکی منطقه درچهارمحوراصلی با درک واقعبینی راهبردی، عقلانیت نظاممند، توکل به سنن الهی و مواجهه قاطع با کنشهای غیرمسئولانه مطرح نمودند که بخش هایی از آن مواضع در همین یادداشت مورد استناد قرار گرفت.
رهبر آگاه و روشنفکر با بصیرت انقلاب در همین سخنرانی اظهار نمودند:« نباید از دشمن غافل شد و آن را حقیر شمرد یا به تبسّم او اعتماد کرد؛ چرا که گاهی با لبخند و لحن خوش حرف میزند اما با خنجری در پشت، منتظر فرصتی برای ضربه زدن است.»
ایشان با اشاره به عدهای که کارشان خالی کردن دل مردم و ترساندن آنها است، گفتند: برخی در خارج از کشور و با رسانههای فارسیزبان این کار را میکنند که جور دیگری باید با آنها برخورد کرد اما در داخل کسی نباید این کار را بکند و اگر کسی در تحلیل یا بیان خود بهگونهای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و باید با آن برخورد شود.
رهبر معظم انقلاب در پایان سخنانشان، ملت ایران را آماده به کارخواندند و تأکیدکردند: «به توفیق الهی، ریشه صهیونیسم و عوامل خبیث غربی در این منطقه کَنده خواهد شد.» انشاءا...
جمعه: 23 / 09 / 1403- 11 جمادی الثانی 1446- 13 دسامبر 2024
[1] - سوریه زیرضرب اسرائیل. دنیای اقتصاد: چهارشنبه 21 آذر ماه 1403- شماره 6174 .
[2] - دیدگاه «نوذر شفیعی» در گفتوگو با ایسنا درباره حملات اسرائیل به منطقه حائل در جولان اشغالی سوریه. ماهیگیری رژیم صهیونیستی از آب گل آلود. ابتکار: چهارشنبه 21 آذر ماه 1403- کد خبر: 39258.
سیاست های نئولیبرالی؛ اسباب سقوط بشار اسد
اسدالله افشار
فروپاشی ناگهانی و غافلگیرانه دولت دمشق توسط تروریست های«هیات آزادیبخش شام» به رهبری ابو محمد جولانی و با نقش آفرینی آمریکا، ترکیه، اردن، رژیم صهیونیستی و یکی دو کشور عربی در خلیج فارس، بحثهای شدیدی را در مورد علل ریشههای بیثباتی پایدار سوریه برانگیخته است.
در حالی که برخی این آشفتگی را به فشارهای خارجی، مانند تحریمهای غرب و حکومت اقتدارگرایانه نسبت میدهند، یک عامل حیاتی هنوز نادیده گرفته میشود و آن نیز سیاستهای نئولیبرالی است که در دوران ریاست جمهوری «بشار اسد» اجرا گردید. این اصلاحات که متمرکز بر بازار است و به عنوان منادی رشد و نوسازی اعلام شده، نه تنها نارضایتی گسترده ای را در میان سوری ها ایجاد بلکه ساختارهای اجتماعی را هم تضعیف کرده و هم راه را برای ظهور گروه های افراطی هموار نموده است.
برای درک تأثیراین سیاستها، بررسی زمینهای که سیاستهای نئولیبرالی درآن معرفی شدند،ضروری است. در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، که در سال 1971 آغاز شد، حزب بعث یک دولت رفاه جامع با تمرکز بر تولید ملی و خدمات عمومی ایجاد کرد. علیرغم ماهیت اقتدارگرایانه دولت، این رویکرد اولا مزایای ملموسی مانند مراقبت های بهداشتی و آموزش رایگان در سطوح دانشگاهی را به همراه داشت و ثانیا تأکید بر تولید کشاورزی باعث خودکفایی در محصولات استراتژیک گردید که منجر به کاهش قیمت کالاهای اساسی شد. این ثبات با تضمین استاندارد زندگی برای میلیون ها سوری از انسجام اجتماعی حمایت کرد. اگرچه از برخی جهات محدود بود، اما دولت رفاه احساس امنیتی را ارائه میکرد که زیربنای یک جامعه نسبتاً منسجم بود.
با این حال، زمانی که "بشاراسد" در سال 2000 قدرت را به دست گرفت، سوریه از مدل رفاه دولتی به اصلاحات اقتصادی نئولیبرال با هدف ادغام این کشور در اقتصاد جهانی تغییر مسیر داد. این استراتژی های اصلاحی شامل باز کردن بازارها به روی تجارت خارجی، کاهش چشمگیر محدودیت های واردات و خصوصی سازی شرکت های دولتی بود. بین سالهای 2000 و 2007، تعداد کالاهایی که از واردات محدود شده بودند از 3000 به 100 کالا کاهش یافت که نمونهای از موضع بازار محور جدید سوریهمی باشد که برای جذب سرمایهگذاران خارجی طراحی شده است. با این حال، این امر همچنین صنایع داخلی را در معرض رقابت بین المللی قرار داد و ناکارآمدی های طولانی مدت را آشکار کرد.
اصلاحات در بخش بانکی این انتقال را تسریع کرد. در سال 2001، معرفی قانون بانک های خصوصی، ظهور بانک های خصوصی جدید با سرمایه گذاران خارجی را تسهیل کرد و چشم انداز مالی سوریه را به طور اساسی تغییرداد. تا سال 2018، سوریه میزبان 14 بانک خصوصی بود که به طور قابل توجهی متعلق به خارجی ها بودند. این تغییر که به منظور تقویت اقتصاد بود، تا حد زیادی نتوانست به رشد وعده داده شده عمل کند.
آزادسازی بخش کشاورزی یکی دیگر از ابتکارات بحث برانگیز بود. مزارع دولتی که از زمان حافظ مالکیت جمعی داشتند، خصوصی شدند و نتیجه آن تمرکز شدید مالکیت زمین بود. تا سال 2008، تنها 28 درصد از کشاورزان 75 درصد از زمین های آبی را در اختیار داشتند، در حالی که نزدیک به نیمی از کشاورزان 10 درصد اندک را در اختیار داشتند. این خصوصیسازی نیروی کار کشاورزی را که بین سالهای 2002 تا 2008 به میزان 40 درصد کاهش یافت، از بین برد. اشتغال در کشاورزی از 32.9 درصد در سال 2000 به تنها 14 درصد در سال 2011 کاهش یافت و اقتصاد روستایی را تضعیف کرد و کارگران بیشماری را آواره کرد.
بخش بهداشت نیز در دوران بشار اسد تسلیم اصلاحات نئولیبرالی شد، و توانست با تغییر به سمت تجاری سازی که توسط برنامه نوسازی بخش سلامت مورد تأیید اتحادیه اروپا بود و در سال 2003 تصویب شد، به آن تن در دهد. کیفیت خدمات بهداشت عمومی تنزل یافت و بسیاری از مردم سوریه را به سمت گزینه های مراقبت بهداشتی خصوصی سوق داد. از نقطه نظر بین المللی، هزینه های مراقبت های بهداشتی سوریه تا قبل از سال 2010 به 0.4 درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یافت که به شدت با استاندارد جهانی 5-12.5 درصد در تضاد بود.
موج دوم اصلاحات نئولیبرالی در سال 2005 پس از رایزنی های گسترده با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی آغاز شد. اینها شامل کاهش شدید یارانه ها بود که در سال 2008 منجر به افزایش 257 درصدی قیمت دیزل شد. افزایش هزینه های تولید در نتیجه، بسیاری از کشاورزان را مجبور کرد برای جستجوی شغل به مناطق شهری مهاجرت کنند، در حالی که بخش های صنعتی به طور مشابه به دلیل افزایش هزینه ها فلج شده بودند. در نتیجه، کالاهای ضروری برای بسیاری غیرقابلقبول شد و به تورم و تشدید فشار مالی گسترده کمک کرد.
دستور کار نئولیبرال پاداش های ناترازی را به همراه داشت، که به نفع نخبگان و سرمایه گذاران خارجی، به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بود، در حالی که این اتفاق و چرخش، جمعیت گسترده تری را تحت فشار قرار می داد. کاهش نرخ مالیات برای سود شرکت ها و افراد در بخش کسب و کار، نابرابری را تشدید کرد که با فرار مالیاتی مزمن همراه شد.
تغییر نئولیبرال؛ نابرابری ها را در مسکن و توسعه شهری تشدید کرد و مسکن های لوکس برای ثروتمندان در میان پس زمینه سکونتگاه های غیررسمی گسترده افزایش یافت. سیاستهای اقتصادی بشار اسد باعث فقیر شدن بیسابقهای در جامعه شد، حتی در حالی که تولید ناخالص داخلی سالانه 4.3 درصد از سال 2000 تا 2010 رشد کرد. با این حال، این دستاوردهای اقتصادی تنها به نفع نخبگان کوچکی بود که تولید ناخالص داخلی از 28.8 میلیارد دلار در سال 2005 بیش از دو برابر شد. تقریباً 60 میلیارد دلار تا سال 2010. تا سال 2007، 33 درصد از مردم سوریه زیر خط فقر زندگی می کردند و 30 درصد دیگر درست بالای خط فقر بودند.
تغییر نقش های بخش دولتی به بخش خصوصی به وضوح ناتوانی اصلاحات مبتنی بر بازار را برای دستیابی به برابری اجتماعی نشان داد. سیاستهای نئولیبرالی؛ دولت رفاه را از بین برد و به نفع سرمایهگذاران خارجی و نخبگان محلی بود و در عین حال جامعه را بیثبات کرد.
این اصلاحات با هدف مدرن سازی سوریه و ادغام آن در اقتصاد جهانی، از قضا ثبات را تضعیف کرد. کاهش یارانهها، خصوصیسازی و سیاستهای مبتنی بر بازار، خدمات عمومی را از بین برد، ثروت را متمرکز کرد و در عین حال شکافهای اجتماعی را افزایش داد. این اصلاحات بی مأخذ اندیشیده نشده بدون پیوست عدالت، راه را برای ایدئولوژیهای افراطی هموار کرد و موجب سقوط بشار اسد گردید. برای تثبیت آینده سوریه، ارزیابی مجدد چارچوب های نئولیبرالی بسیار مهم است.[1]
سقوط بشار اسد و دولت وی در مدت کمترازده روزاز هر منظر و دیدی بررسی و تحلیل شود، غیرمنتظره و بهت آور است و این سرعت و شتاب حکایت از نقش مهم مداخلات خارجی در تجهیز و حمایت های مالی و تسلیحاتی جدید از گروههای تروریستی و شورشی مخالف بشاراسد دارد که مورد اتفاق تحلیل گران و صاحب نظران هم می باشد. درباره وقایع سوریه و علل سقوط بدون مقاومت بشاراسد و دولت وی- علاوه بر آن چه در این یادداشت برگردان اشاره شد- نکاتی وجود دارد که ازنگاه نافذ تحلیل گران و صاحب نظران به این رخداد پیچیده چندلایه، کوتاه و فهرست وار در ذیل به آن ها خواهیم پرداخت:
1- سقوط بشار اسد و دولت سوریه برای بسیاری از تحلیلگران بویژه کسانی که روندهای سیاسی منطقه را دنبال میکنند، بهشدت شوکآور و تأسفبار بوده است.
2- عقبنشینیهای پیدرپی ارتش، برجای گذاشتن ادوات و صرفا تخلیه نیروی انسانی و رسمیت بخشی به نخستوزیر دولت اسد از سوی تروریستها نشانههایی از هماهنگی و معاملات پشتپرده سنگین هستند.
3- سقوط نظام سیاسی سوریه شاید ضربهای به نفوذ منطقهای ایران باشد، اما باعث تقلیل جایگاه کنونی تهران نمیشود ولی موجب فروکاست مسکو از یک قدرت جهانی به قدرت منطقهای میشود.
4- سوری ها باید مراقب باشند به وضعیت لیبی دچار نشوند که اگر این اتفاق رخ دهد بی تردید هر منطقه تحت کنترل یک گروه، قبیله یا قوم قرار خواهد گرفت.[2]
5- تحریمها نه تنها باعث ایجاد بحرانهای اقتصادی عمیق در این کشور شدند؛ بلکه بر روحیه مردم نیز تأثیر منفی گذاشتند. تحریمها باعث شدند که بازسازی کشور بویژه در زمینههای مسکن و اقتصاد با مشکل جدی مواجه شود.
6- مردم سوریه بشدت از این تحریمها رنج برده، خانههایشان در خرابه باقی مانده و مشکلات بهداشتی و اقتصادی زیادی دارند که بهطور مستقیم به کاهش حمایت از دولت و نارضایتی عمومی دامن زده است.
7- بحران اقتصادی که ناشی از شورشهای برآمده از تأمین مالی خارجی و تحریمها بود، موجب کاهش شدید روحیه مردم و فساد در میان مقامات شد. این وضعیت باعث تضعیف حمایت از نظام سوریه و در نهایت شکست آن شد.
8- دیوید اسمیت؛ استاد دانشگاه وتحلیلگر مسائل سیاسی ازملبورن استرالیا و هاکان توپکوراوغلو؛ معاون حزب وطن ترکیه معتقد هستند:
- برخی از کشورهای خارجی بویژه اسرائیل و ایالات متحده نقش بسیار مهمی در تشدید بحران سوریه داشتند.
- پایان دولت سوریه کاملاً از خارج برنامهریزی شده بود. شورش ابتدا توسط مزدوران خارجی آغاز شد و پس از آن با حمایت مالی و نظامی ادامه پیدا کرد.
- سوریه در آینده به یک میدان جنگ منطقهای تبدیل خواهد شد که بسیاری از کشورهای خارجی بویژه اسرائیل، ترکیه و ایالات متحده در آن نقش خواهند داشت.
- در غیاب بشار اسد، سوریه در معرض تجزیه و فروپاشی اجتماعی قرار خواهد گرفت.
- اگرچه بشار اسد توانسته بود وحدت نسبی میان اقلیتها و گروههای مختلف سوریه حفظ کند، اما اکنون با پایان دولت او، این وحدت احتمالاً از بین خواهد رفت و سوریه به الگویی مشابه با وضعیت لیبی تبدیل خواهد شد.»
- مداخلات خارجی، تحریمها و حمایت از گروههای مخالف در نهایت موجب تضعیف و سقوط دولت بشار اسد شد. با وجود این، آینده سوریه همچنان بهشدت مبهم است.
- قدرتهای غربی از پایان دولت بشار اسد بویژه در راستای منافع استراتژیک خود در منطقه خوشحال هستند. [3]
جان کلام این که؛ در حال حاضر با توجه به اوضاع آشفته و نابسامان سوریه و خروج بشاراسد ازسوریه و پایان کارحزب بعث و ارتش دراین کشور، مسأله مهم وسئوال اصلی درباره تحولات سوریه،آینده این کشور است. البته به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که عدم امکان تثبیت قدرت از سوی گروههای تکفیری و درگیریهای آتی در این کشور و تضعیف بیش از پیش اقتصادی، سیاسی، امنیتی و انزوا و تجزیه محتمل سوریه نیز نشاندهنده این واقعیت است که تهدیدات بسیاری متوجه امنیت و منافع ملی این کشور از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنان است، چنان چه در چند روزگذشته شاهد تجاوزرژیم صهیونی و آمریکا به خاک بی دفاع سوریه بوده ایم.
نگارنده امیدوار است با توجه به واقعیت های فعلی سوریه و با کمک مجامع بین المللی؛ تمامیت ارضی سوریه حفظ شود و انتقال قدرت به صورت مسالمتآمیز و با حفظ حقوق همه مردم و اقوام سوریه انجام شود تا شاهد از بین رفتن نگرانی های منطقه ای و بین المللی در این خصوص باشیم.
چهارشنبه: 21 / 09 /1403- 7 جمادی الثانی 1446- 11 دسامبر 2024
1- Jebraily. Seyed Yasser. How neoliberal policies fueled the fall of Assad. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ December 10, 2024 - 22:25
[2] - طالبی؛ سیدمهدی. چرا اسد رفت؟. فرهیختگان: دوشنبه 19 آذر ماه 1403- شماره 4299.
[3] - آینده سوریه در گفتوگو با دو چهره آکادمیک از استرالیا و ترکیه. ایران: دوشنبه 19 آذر ماه 1403- شماره 8625.
ضرورت بررسی و تحلیل رخداد های سوریه
اسدالله افشار
حوادث پرشتاب و پيشروي سريع مخالفان دولت بشار اسد و تصرف پياپي مناطق مختلف سوريه در چند روز گذشته که موجب سقوط دولت بشاراسد گردید،آینده مخاطره آمیز این کشور مدیترانه ای را درمیان آشوب های اجتماعی و سیاسی در هاله ای از ابهام قرار داده است. این سقوط تعجب برانگیز اگر چه غافلگيرانه بود و تحليلگران داخلي و خارجي آن را به این زودی پيشبيني نميكردند. اما از نگاه صاحب نظران با توجه به نزديك به يك دهه و نيم جنگ و بيثباتي در سوريه و پيامدها و فشارهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي حاصل از آن و برخي فرضيهها درخصوص نفوذ و تباني و انفعال در سطوح داخلی، منطقهاي و بينالمللي در ارتباط با سوريه وهمچنین پاره ای از متغيرهاي که عمدتا بيروني می باشد؛ رخدادي چنین غيرمنتظره قلمداد نمی گردید. حال این سقوط انجام شده است و این پدیده با این سرعت و بدون مقاومت نیرو های مسلح سوریه قابل بررسی و قابل تحلیل است البته به شرط داشتن داده ها و اطلاعات صحیح از اوضاع داخلی سوریه.
تحلیل گران بدرستی ابرازنظر نموده واظهار داشته اند؛ «تحولات منطقه با عملیات شورشیان هیات تحریرالشام و ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه علیه نظام بشار اسد شتاب زایدالوصفی به خود گرفته و پس از حملات اسرائیل به غزه و لبنان پیچیدگی های اوضاع، منطقه را وارد مرحله جدیدی کرده است.»
سقوط شهرها و شهرک های مهم استراتژیکی سوریه
گروههای مسلح به رهبری هیئت تحریرالشام (HTS) که سالها بخش زیادی از شمال غرب سوریه را تحت کنترل داشتند، در 27 نوامبر( چهارشنبه 7 آذرماه) یک حمله غافلگیرکننده را آغاز کردند.
آنها برخی شهرها و شهرک های مهم استراتژیکی از جمله حلب، حماه[1] و حمص را تصرف کردند و بامداد یکشنبه18 آذر ماه وارد دمشق پایتخت سوریه شدند.
مردان مسلح با حضور در تلویزیون دولتی سوریه از سرنگونی بشار اسد رئیس جمهور این کشور خبر دادند. بشار اسد مجبور به ترک کشور گردید و هم اکنون در روسیه حضور دارد.
ابومحمد الجولانی[2]؛ رهبرهیئت تحریرالشام (HTS)، روز یکشنبه گفت که نهادهای دولتی تا زمان تحویل، تحت نظارت نخست وزیر محمد غازی جلالی خواهند بود.
نگرانی ها و تحولات اخیر در سوریه؛ کانون توجه
نگرانی ها در مورد تبدیل شدن سوریه به صحنه بازی تأتر برای قدرت های خارجی که به دنبال بهره برداری از هرج و مرج در این کشور هستند، افزایش یافته است.
برخی کشورهای منطقه ای و غربی از سرنگونی دولت سوریه استقبال کرده اند. برخی از مردم سوریه نیز برکناری اسد را جشن گرفته اند.
با این وجود، در بحبوحه وضعیت آشفته کشور، نگرانی ها در حال افزایش است.
به گزارش آسوشیتدپرس؛ مردم دمشق برای تهیه ذخایر هجوم آورده اند، بسیاری از مغازهها در پایتخت بسته شدهاند و مغازههایی که هنوز باز هستند کالاهای اساسی مانند شکرشان تمام شدهاست. در این گزارش آمده است اجناس با سه برابر قیمت معمولی فروخته می شود.
آسوشیتدپرس همچنین گفت که هزاران نفر دیگر به مرز سوریه با لبنان رفته و سعی در ترک این کشور دارند. اما مقامات مرزی لبنان اواخر روز شنبه گذرگاه اصلی مرزی "المصنع" را بستند. یک مقام امنیتی لبنانی علت این مسأله را اعلام نکرد، اما پیشروی تروریستهای سوری به سوی مناطق مرزی لبنان را شاید بتوان علت این موضوع دانست. مقامات لبنانی روز جمعه 16آذر ماه( 6 دسامبر) نیز تصمیم گرفتند که در نتیجه حملات اسرائیل به گذرگاههای مرزی لبنان در مرز سوریه، همه گذرگاهها را به استثنای همین گذرگاه المصنع در شرق لبنان ببندند.
از سوی دیگر، نیروهای امنیتی لبنان اعلام کردند که تدابیر در مرز با سوریه را تشدید کردهاند.
همچنین رسانههای صهیونیستی از حمله رژیم صهیونیستی به منطقه «القصیر» در جنوب غرب حمص و نزدیک مرز لبنان خبر دادند.
تحولات اخیر در سوریه کانون توجه را به سناریوهای احتمالی معطوف کرده است.
اول از همه، نقش گروه های مسلح در تعیین آینده سوریه باید تحت نظارت دقیق قرار گیرد.
HTS ریشه در القاعده دارد و توسط ایالات متحده و سازمان ملل متحد به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته می شود. اما، الجولانی با قطع رابطه با القاعده به دنبال تغییر دیدگاه عمومی این گروه بوده است. او قول داده است که از کثرت گرایی و تساهل مذهبی استقبال کند.
وعده ها و اظهارات شبهه برانگیز الجولانی؛ کاری تبلیغاتی
القاعده و داعش که با نامهای داعش و داعش نیز شناخته میشوند، در پی ناآرامیها در این کشور پس از بهار عربی 2011، جنایات فجیعی را در سوریه مرتکب شدند.
به نظر می رسد اولا وعده ها و اظهارات شبهه برانگیز الجولانی کاری تبلیغاتی و یک شیرین کاری با هدف منحرف کردن توجه از رفتار گذشته اعضای گروهش باشد. ثانیا حکومت HTS ممکن است به احیای مجدد تروریست ها و افراط گرایان منجر شود که سال ها در منطقه ترس و ارعاب و آشوب و ویرانی و قتل و کشتار برپا کرده اند. ثالثا بلاشک و بدون تردید خلاء قدرت ناشی از فروپاشی دولت اسد می تواند منجر به جنگ داخلی شود. فقدان یک دولت مرکزی باثبات می تواند سوری ها را در مقابل یکدیگر قرار دهد و کشور را در هرج و مرج مطلق فرو ببرد. این ممکن است منجر به خونریزی بزرگ با عواقب منطقه ای شود.
حمایت ترکیه، اسرائیل و کشورهای غربی از HTS
وال استریت ژورنال در سال 2015 فاش کرد که اسرائیل مرزهای خود با سوریه را برای ارائه خدمات درمانی به تروریست های وابسته به القاعده و شاخه آن جبهه النصره باز کرد. گروههای مسلح بدون حمایت خارجی هرگز نمیتوانستند تهاجم خود را آغاز کنند و قلمروی سوریه را تصرف کنند. ترکیه از جمله کشورهایی است که متهم به همکاری با HTS است. دولت رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، اهداف ژئوپلیتیکی را در سوریه دنبال می کند.
علاوه براین،آنکارا نمیخواهد نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF) که عمدتاً ازجنگجویان کردتشکیل شدهاند، شاهد به دست آوردن قلمرو بیشتری در سوریه باشند. این کشور اوراسیا نیز با تعداد بالای پناهجویان سوری در این کشور دست و پنجه نرم می کند. ترکیه در سال های گذشته میزبان میلیون ها پناهجوی سوری بوده است. دولت اردوغان اکنون می خواهد پناهجویان را به سوریه بازگرداند تا به اقتصاد ترکیه کمک کند.
اما هنوز مشخص نیست که آیا قانون HTS به ترکیه در دستیابی به اهداف خود کمک می کند یا خیر.
اسرائیل به همراه برخی از کشورهای خلیج فارس و کشورهای غربی نیز از گروه های شبه نظامی ضد سوریه مانند HTS حمایت کرده اند.
قدرت های خارجی به دنبال بهره برداری از هرج و مرج های سوریه
همان کونه که در سطور پیشین بیان شد؛ سوریه ممکن است به صحنه بازی تأتری برای قدرت های خارجی تبدیل شود که به دنبال بهره برداری از هرج و مرج هستند، با این حال مردم سوریه هزینه های قابل توجهی از چنین مداخلاتی را متحمل خواهند شد.
خشم علیه اسرائیل به خاطر جنگ نسل کشی آن در غزه تا به امروز در سراسر جهان رو به افزایش می باشد. اما HTS و متحدانش هنوز علناً موضع خود را در مورد اسرائیل اعلام نکرده اند.
شبه نظامیانی که بخش هایی از سوریه را به دنبال هرج و مرج ایجاد شده توسط بهار عربی اشغال کردند، حتی یک گلوله به سمت اسرائیل شلیک نکردند.
لطف و محبت رژیم صهیونی به تروریست های وابسته به القاعده و شاخه های آن
در سال 2015، وال استریت ژورنال فاش کرد که اسرائیل مرزهای خود با سوریه را به منظور ارائه خدمات درمانی به تروریست های وابسته به القاعده و شاخه آن جبهه النصره که در درگیری ها مجروح شده بودند، باز کرد.
روزنامه مشهور آمریکایی در آن زمان گزارش داد که جبهه النصره "از زمان تصرف منطقه مرزی در تابستان گذشته" در امتداد بلندیهای جولان، با اسرائیل درگیر نشده است و با این رژیم نامشروع کودک کش هم برخورد قهرآمیز نداشته است.
جبهه النصره در سال 2012 توسط داعش تشکیل شد و یک سال بعد از آن جدا شد و با القاعده اعلام وفاداری کرد.
این کشور روابط خود را با القاعده قطع کرد و به گروه های دیگر پیوست تا در سال 2017 به عنوان HTS تغییر نام دهد.
درحال حاضر،عدم تمایل HTS به اتخاذ موضع سخت درقبال جنایات اسرائیل نشان می دهد که درمیان متجاوزان و باند بین المللی جنایتکاران آدم کش، همچنان رفاقت ها و راهبردهای استراتژیکی وجود دارد!
افکار حکمرانی HTS؛ در معرض قضاوت مردم سوریه وجهانیان
اگر HTS تصمیم بگیرد سوریه را به یک دست نشانده اسرائیلی تبدیل کند، مردم سوریه در مقابل این تفکر و رفتار سکوت نخواهند کرد. رهبری هیئت تحریرالشام بداند لا محاله بزودی افکار حکمرانی آنان در عرصه داخلی و بین المللی در معرض قضاوت مردم سوریه و جهانیان قرار خواهد گرفت و باید نسبت به مواضع متخذه خود در هردو عرصه پاسخگو باشند و این پاسخگویی اگر مغایر با منافع ملی و سرزمینی سوریه باشد بطور قطع با مخالفت و مقاومت و تنبیه مردم سوریه مواجه خواهند شد.
درحال حاضرخطاب این نوشته متوجه هیئت تحریرالشام، بازیگران منطقهای و بینالمللی و کسانی است که درمواجهه با سرنگونی رئیسجمهور سوریه سرمست شده اما دچار اشتباهات محض محاسباتی هم گشته اند که در آینده نزدیک نتیجه این تحلیل آشکار و هویدا خواهد شد.
ناکامی در تشکیل یک دولت فراگیر در سوریه باعث ایجاد یک انبار باروت می شود که پیامدهای آن به کل منطقه سرازیر می شود.
چنین پیامدهایی ضربه های جدی به منافع کشورهای منطقه وارد می کند. بدون شک، آشفتگی در غرب آسیا بر منافع کشورهای غربی از جمله ایالات متحده تأثیر منفی خواهد گذاشت. [3]
دوشنبه: 19 / 09 / 1403- 7 جمادی الثانی 1446- 9 دسامبر2024
[1] - حماه به دلیل کشتار فوریه ۱۹۸۲در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، برای بسیاری از مخالفان ارزش نمادین دارد. در دوم فوریه ۱۹۸۲، در پی قیام اخوان المسلمین در شهر حماه، با حمله نیروهای مسلح سوریه به این شهر برای سرکوب اعتراض مخالفان حکومت، بین ۱۷۰۰۰تا ۴۰۰۰۰نفر کشته شد.
رهبر هیات تحریر الشام، ابومحمد الجولانی روز پنجشنبه در یک صحبت کوتاه بعد از اینکه ورود نیروهایش را به شهر حماه اعلام کرد، اشاره به همین واقعه داشت و گفت که «برادران مجاهد شما شروع به ورود به شهر حماه کردهاند تا این زخمی را که ۴۰سال به طول انجامیده است، پاکسازی کنند. از شما میخواهم که این پیروزی بدون انتقام و با رحمت همراه باشد.» او پیش از این هم بر همین رویکرد نسبت به مناطقی که تصرف می شود، تاکید کرده بود.
[2] - به رغم سال ها فعالیت در سازمان های سلفی - تکفیری فراملی، با گذشت زمان، الجولانی شروع به فاصله گرفتن از ایدئولوژی جهادی فراملی القاعده کرد. هیات تحریر الشام در مقاطعی با داعش و همچنین حراس الدین، گروه مرتبط با القاعده که از هیات تحریر الشام جدا شد، جنگیده است. در سال ۲۰۲۰، صحبت های الجولانی درباره کنار گذاشتن آرمان های جهادی فراملی و تمرکز صرف بر اداره منطقه تحت کنترل هیات تحریر الشام به عنوان یک پیام برای نزدیکی به غرب و کسب مشروعیت بین المللی تلقی شد. قبل از آن هم او در سال ۲۰۱۹مرحله جدیدی را با تمرکز بر مبارزه با ایران و روسیه اعلام کرده بود. در یک مصاحبه با خبرنگاری غربی در ۲۰۲۱هم گفته بود «در ده سال فعالیت ما، در انقلاب ما هیچ تهدیدی را متوجه غرب نکردیم ، نه تهدید اقتصادی نه امنیتی... ما نگفته بودیم می خواهیم با امریکا بجنگیم...» علیرغم این اظهارات، هیات تحریر الشام همچنان در فهرست سازمان های تروریستی ایالات متحده و بریتانیا باقی ماند. با عقبه مشخص الجولانی و سازمان تحت امرش، آیا می شود پذیرفت که الجولانی و هیات تحریر الشام تحت رهبری او، واقعا از جهاد فراملی و رویکردهای افراطی سابق دست کشیده و از یک حامی و عضو فعال القاعده و سازمان های سلف داعش، به یک ملی گرای سوری تبدیل شده است؟( کدیور؛ جمیله. این مرد عامل سقوط بشار اسد خواهد بود؟. اطلاعات: یکشنبه 18 آذر ماه 1403- خبر: ۷۴۱۷۳ )
3- Saei. Shahrokh. Assad gone, Syria in twilight. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ December 8, 2024 - 22:13
رفتار رژیم صهیونی با زندانیان غزه(ازژانویه2010 تا دسامبر 2017)
اسدالله افشار
تا دسامبر 2017، حدود 320 زندانی از نوار غزه در زندانهای اسرائیل وجود داشتند. یکی از این زندانیان هنوز تحت نظر رژیم صهیونی می باشد که به واسطه قانون مبارزان، که اجازه بازداشت فردی را میدهد غیرقانونی نگهداری میشود. دولت اسرائیل» و کسی که بر اساس قوانین بین المللی بشردوستانه اگر اسیری را در اختیار داشته باشند، حقوق اسیر را باید طبق اصول و موازین حقوق بشر بین المللی مراعات نمایند.
تعداد ساکنان غزه که درپایان ماه ازژانویه2010 تا دسامبر 2017 در زندان های اسرائیل نگهداری می شوند در جدول زیر نمایش داده شده است.
Year | Jan | Feb | March | April | May | June | July | Aug | Sept | Oct | Nov | Dec |
2017 | 350 |
|
| 330 | 330 | 330 | 300 | 322 | 322 | 322 | 326 | 320 |
2016 | 328 | 339 |
|
| 341 |
| 340 | 340 |
| 350 |
|
|
2015 | 371 | 376 | 374 | 375 | 365 | 360 | 359 | 353 | 350 | 355 | 355 | 352 |
2014 | 389 | 381 | 381 | 377 | 377 | - | - | - | - | 381 | 381 | 380 |
2013 | 437 | 437 | 433 | 433 | 423 | 423 | 421 | 422 | 400 | 400 | 395 | 395 |
2012 | 459 | 462 | 461 | 456 | 453 | 451 | 454 | 449 | 445 | - | - | - |
2011 | 684 | 676 | 669 | 658 | 653 | 647 | - | 634 | 627 | 613 | 588 | 483 |
2010 | - | - | 733 | 710 | 711 | 710 | 703 | - | 698 | 691 | 694 | 686 |
دیدارهای خانوادگی
در ژوئن 2007، اسرائیل به عنوان بخشی از سیاست خود مبنی بر برخورد با نوار غزه به عنوان دشمن و منزوی کردن آن از نظر جغرافیایی از طریق ایجاد محدودیت در جابجایی افراد و هرگونه امکانات پس از انتخابات پارلمانی فلسطین در سال 2006، ملاقات خانوادگی با زندانیان غزه را به طور کامل ممنوع اعلام کرد. علاوه بر این، از نوامبر 2009 در نوار غزه، اسرائیل عملاً از دریافت پول از خانوادههایشان برای خرید مایحتاج اولیه توسط این زندانیان جلوگیری کرده است.
درنتیجه، فلسطینی های غزه که درزندان های اسرائیل محبوس بودند، کاملاً از جهان خارج منزوی شدند. آنها تا حد زیادی ازرویدادهای مهمی که درزندگی خانواده هایشان رخ می دهد، ازجمله مرگ بستگان نزدیک خود، بی اطلاع هستند. به همین ترتیب، بستگان آنها درمورد وضعیت عمومی بازداشت و وضعیت سلامت آنها در تاریکی نگه داشته می شوند. دسترسی این زندانیان به مایحتاج اولیه نیز به شدت محدود است، زیرا این وسایل معمولاً توسط اعضای خانواده درهنگام ملاقات آورده میشود یا توسط زندانیان از غذاخوری زندان با وجوهی که از خانوادههایشان منتقل میشود خریداری میکنند.
این سیاست اسرائیل از جمله توسط سازمان های حقوق بشر فلسطینی و اسرائیلی، کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC) و هیئت حقیقت یاب سازمان ملل در مورد مناقشه غزه در گزارش خود در مورد تهاجم 2008-2009 اسرائیل محکوم شده است. با این حال، در 9 دسامبر 2009، دیوان عالی دادگستری اسرائیل علیه دو دادخواست ارائه شده توسط سازمان های حقوق بشر فلسطینی و اسرائیلی در سال 2008 در اعتراض به قانونی بودن ممنوعیت ملاقات با خانواده، رأی داد! دادگاه اعلام کرد که حق ملاقات با خانواده در زندان در «چارچوب نیازهای اولیه بشردوستانه ساکنان نوار، که اسرائیل موظف است شراایط آن را فراهم کند» نمی باشد.
در جریان اعتصاب غذای دسته جمعی اسرای فلسطینی در آوریل 2012، یکی از خواسته های اصلی زندانیان بازگرداندن دیدارهای خانوادگی با زندانیان غزه بود. اگرچه اسرائیل موافقت کرد که پس از پایان اعتصاب غذا، دیدارها را از سر گیرد، اما از 30 اوت 2012، تنها حدود نیمی از 445 زندانی غزه یک ملاقات خانوادگی داشته اند، و مشخص نیست که آیا هیچ یک از آنها به طور مداوم ملاقات خواهند کرد یا خیر.
حمله 2014 اسرائیل به غزه
در 7 ژوئیه 2014، دولت اسرائیل یک حمله نظامی ویرانگر را علیه نوار غزه آغاز کرد. تا 26 اوت 2014، بیش از 2000 فلسطینی کشته شدند و مناطق وسیعی از غزه از جمله مدارس، منازل مسکونی و بیمارستان ها با خاک یکسان شدند. این حمله نظامی که ارتش اسرائیل با نام رمز عملیات لبه حفاظتی نامگذاری کرد، 50 روز مرگ و ویرانی بود. در جریان این اقدام نظامی، تعداد زیادی از فلسطینی ها از جمله کودکان با خشونت علیرغم منع کنوانسیون های بین المللی توسط ارتش اسرائیل بازداشت شدند. در جریان حمله نظامی به نوار غزه، حدود 60 ماهیگیر و تعدادی از افراد بازرگان و افراد بیمار هنگام تردد بین نوار غزه و کرانه باختری دستگیر شدند. همچنین، نیروهای اشغالگر؛ بیش از 200 فلسطینی را به عنوان جمع آوری اطلاعات در مورد مقاومت فلسطین، در تضاد با اصول اولیه حقوق بین الملل بشردوستانه که بین غیرنظامیان و شبه نظامیان یا سایر مبارزان در جریان درگیری های مسلحانه تمایز قائل می شود، دستگیر و تحت بازجویی نظامی قرار دادند. این نقض آشکار با مواد 13 و 17 کنوانسیون سوم ژنو در مورد رفتار با اسیران جنگی و مواد 71، 31 و 32 کنوانسیون چهارم ژنو در مورد حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ است. دهها زندانی از نوار غزه با شکنجههای ظالمانه جسمی و روحی، ضرب و شتم های غیرانسانی تحت بازجوییهای به اصطلاح نظامی قرار گرفتند. تا شاید با اطلاعاتی که از زندانی بدست می آورند بتوانند جان یک اسرائیلی را نجات دهند.
بازداشت افراد در این شرایط به منزله نقض تعهد به رفتار انسانی در قبال محرومیت از آزادی است که در بسیاری از معاهدات و کنوانسیون های حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. تعداد قابل توجهی از بازداشت شدگان به عنوان «سپر انسانی» توسط ارتش اسرائیل در جریان این حمله مورد استفاده قرار گرفتند. گزارش هیأت حقیقت یاب سازمان ملل متحد در مورد مناقشه غزه به این نتیجه رسید که چنین اقدامی توسط قوانین بشردوستانه بینالمللی ممنوع است و «حق زندگی غیرنظامیان را به شیوهای خودسرانه به خطر میاندازد و رفتاری ظالمانه و غیرانسانی است. استفاده از سپر انسانی نیز جنایت جنگی است.» تعدادی از افراد بازداشت شده در غزه در جریان عملیات تحت حفاظت شدید به اسرائیل آورده شده و در مراکز زندان اسرائیل زندانی شدند. تعدادی از این افراد در غزه آزاد شدند و برخی دیگر در داخل اسرائیل محاکمه و به حبس محکوم گشتند.
شهادت زندانی محمد آل آقا در هنگام بازجویی نظامی
محمد آل آقا جوان 26 ساله در 18 جولای 2014 در جریان حمله زمینی نظامی به غزه دستگیر شد. وی در سوگندنامه خود به وکیل آدامیردر11 نوامبر 2014 در زندان اشل، توضیحات مفصلی از روند بازجویی نظامی که در مرکز بازجویی اشکلون[1] در معرض آن قرار گرفته بود، ارائه کرد. او گفت:
من پس از پرسش بازجو در مورد مقاومت، موشک ها و تونل ها، هرگونه اطلاعاتی را رد کردم. در اینجا دور بازجویی نظامی شروع شد که فشار روحی و جسمی داشت. بازجوها، بازجوهای با تجربه و کهنه کار خشن دیگری را فراخواندند که به نوبه خود شروع به تهدید به شکنجه من کردند. یکی از آنها به من گفت: تو فلج از اینجا بیرون می روی و دیگر نمی توانی روی پاهایت بایستی.
بعداً مجبورم کردند روی صندلی بدون پشت بنشینم، دستانم به عقب بسته شده بود. بازجوها شروع کردند به هل دادن من به پشت، تا اینکه سرم به زمین رسید، در حالی که دستانم به پشتم بسته شده بود. بدن من شبیه موز می شود. بازجوی پاهایم را به صندلی نزدیکتر میکرد، در حالی که بازجوی دیگر قسمت بالایی بدنم را به پشت فشار میداد تا به زمین برسد. روی زمین یک پتو بود! متوجه شدم که کاغذی در جلوی بازجوها وجود دارد،شبیه به فهرست کارها،آنها به نوع شکنجه ای که روی کاغذ استفاده می کردند اشاره می کردند.
دور فشار برای چند دقیقه ادامه می یابد، سپس بازجوها مرا بالا می کشند تا یک دقیقه استراحت کنم. دوباره مرا به شکل موز برگردانند و دوباره یک دقیقه دیگر استراحت کنم. این کار حدود نیم ساعت ادامه یافت، سپس نوع و سبک بازجویی و شکنجه را به شکل دیگری تغییر دادند و بعد از نیم ساعت استراحت، دوباره به شکل اصلی موز و اشکال قبلی شکنجه مرا برگردانند.
حالت دیگر این است که دستانم را از پشت دستبند می زدند. دستهایم را روی میز بلندی میگذاشتند، جایی که پتو میگذاشتند، سپس شروع میکردند به عقب کشیدن دستهایم، یا دستها و دستبندها را میگرفتند و شروع به کشیدن میکردند، در حالی که بازجوی دیگری سرم را با فشار به عقب یا پایین میبرد. این وضعیت باعث ایجاد درد در شانه ها و گردن می گشت، اما من همیشه در ناحیه پشتم احساس درد می کردم. من همیشه از درد جیغ می زدم، اما هیچ یک از بازپرس ها اهمیت نمی دادند. موقعیت اول باعث ایجاد درد در ناحیه کمر و عضلات شکم می شد. شکل دیگر این بود که من را با زانوهای خم شده کنار دیوار می گذاشتند و بازجوها شروع به هل دادن به پایین می کردند. این باعث ایجاد درد شدید در ناحیه پاهایم می شد.
بعد از اکثر دورهای بازجویی، بازجوها 3-4 سیلی به من می زدند. بارها بازجوها همراه با سیلی، با زانوهای خود بر روی ران، ساق پا و پاهایم ضربه می زدند، بنابراین نمی توانستم صورتم را برگردانم. ساعت ها به این شکل بازجویی می کردند. بعد مرا در اتاقی می نشاندند و تنها میماندم. گاهی مرا به سلول می فرستادند تا نیم ساعت غذا بخورم و فشار را به همان روشی که در بالا گفتم ادامه می دادند. می گذاشتند که یک ساعت بخوابم و دوباره به همان روش های بازجویی را ادامه می دادند. این شکنجه ها 3 الی 4 روز ادامه داشت. نمی دانستم آن موقع ساعت چند بود. من مشخصا در یک سلول منزوی بودم. 30 روز در بازپرسی اشکلون ماندم. در 10 روز گذشته هم پس از آن تاریخ از من بازجویی نکردند.[2]
جمعه: 16 / 09 / 1403- 4 جمادی الثانی 1446- 6 دسامبر 2024
[1] - اَشکِلون ( به عبری: אשקלון ) نام شهر و بندر اسرائیلی در کنار دریای مدیترانه و در استان جنوبی اسرائیل است. اشکلون نام عبری شده عسقلان است که طی قرون متمادی یکی از شهرهای اسلامی بوده است. جمعیت شهر اشکلون طبق آمار وزارت کشوری اسرائیل در سال ۲۰۲۱، ۱۵۱، ۰۰۰ نفر و مساحت آن با احتساب شهرک های اسرائیلی نزدیک قریب به ۵۰ هزار کیلومتر مربع است.
2- GAZA PRISONERS. ADDAMEER (Arabic for conscience) Prisoner Support and Human Rights. Translator; Asadollah Afshar.
جنایتکاران جنگی؛ جایی در نهادها یا جوامع بین المللی ندارند
اسدالله افشار
وابسته نظامی جدید رژیم صهیونیستی در بلژیک توسط بنیاد هند رجب که یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در بروکسل است به جنایات جنگی متهم شده است.
سرهنگ «موشه تترو» به عنوان رئیس واحد نظامی رژیم صهیونی مسئول هماهنگی کمک به نوار محاصره شده غزه در اوایل امسال بود.
«دیاب ابوجهجه»، رئیس بنیاد هند رجب، موشه را "شخصیت کلیدی در اجرای سیاست های اسرائیل در قبال بیمارستان ها و استراتژی قحطی و تشنگی به عنوان سلاح جنگی" معرفی کرده است.
رییس این بنیاد اعلام داشته که شکایتی را به دادگاه کیفری بینالمللی (ICC) علیه «موشه تترو» ارائه نموده و بر نقش او در سازماندهی گرسنگی و هدف قرار دادن مراکز بهداشتی تأکید کرده است.
نخست وزیرجنایتکار تحت تعقیب رژیم صهیونی، بنیامین نتانیاهو، و وزیر جنگ سابق این رژیم، یوآو گالانت، به اتهام جنایات جنگی – به خاطر گرسنگی دادن به کودکان و غیرنظامیان و استفاده ازاین عمل زشت غیرانسانی به عنوان سلاح جنگی - مشمول حکم بازداشت دیوان بین المللی کیفری شده اند.
بنیاد هند رجب روز سهشنبه 13 آذر ماه ( 3 دسامبر) اعلام نمود که نامهای به وزارت امور خارجه بلژیک ارسال کرده و از آنان خواسته است تا از تأیید اعتبار سرهنگ «موشه تترو» به عنوان وابسته نظامی خودداری کند.
ابوجهجه اظهار داشت: «اجازه دادن به "موشه تترو" برای خدمت در بلژیک تأییدی بر جنایات او خواهد بود.
دولت بلژیک باید به تعهد خود نسبت به عدالت پایبند باشد و پیام روشنی ارسال کند که جنایتکاران جنگی جایی در نهادها یا جامعه بلژیک ندارند.
این بنیاد روز سه شنبه اعلام نمودکه نقش"موشه تترو" در"هدایت حملات به بیمارستان ها، از جمله بیمارستان ناصر در خان یونس و بیمارستان الشفاء در شهر غزه، نشان دهنده نقض آشکار قوانین بشردوستانه بین المللی است".
طبق گزارش این بنیاد، شواهدارائه شده به دیوان بین المللی کیفری شامل سوابق«ارتباط مستقیم اوبا مدیران بیمارستان قبل از سازماندهی حملاتی است که منجر به تلفات گسترده شد».
نیروهای سفاک خون ریز رژیم نامشروع نسل کش صهیونی پس از دو هفته محاصره که کل مجتمع را ویران کرده و انبوهی از اجساد را از خود برجای گذاشتند، در اوایل آوریل( اردیبهشت ماه) از بیمارستان الشفاء، بزرگترین مجتمع پزشکی غزه عقب نشینی کردند.
دفتر رسانه های دولتی غزه اعلام کرد که 400 نفر از جمله «مجروح، بیمار و آواره» توسط نظامیان صهیونیست در الشفاء کشته شدند. به همین ترتیب، در بیمارستان ناصر در جنوب غزه، سه گور دسته جمعی پس از حمله اسرائیل کشف شد. در اواخر آوریل حداقل 200 جسد از ویرانه های بیمارستان بیرون آورده شد.[1]
حمله به مراکز درمانی و بیمارستانها از جنایات جنگی واضح و آشکار در قوانین بین المللی محسوب میشود که صهیونیستها در جنگ 15 ماهه خود علیه غزه؛ بدون توجه به هشدارهای نهادهای جهانی به ارتکاب آن مشغول بوده اند.
این یادداشت نگارنده را برآن داشت باردیگراقدامات جنایتکارانه و وحشیانه رژیم صهیونیستی در بیمارستان شفا را هرچند تلخ و ناگوار مجدد یادآوری و مطرح نماید تا عمق فاجعه و سبعیت رژیم صهیونی و حامیان غربی و اروپایی این رژیم بیشتر درک شود.
اقدامات جنایتکارانه و وحشیانه رژیم صهیونیستی در بیمارستان شفا
ارتش رژیم صهیونیستی در سایه سکوت جامعه جهانی، بیمارستان شفا را با اقدامات جنایتکارانه و وحشیانه خود به مکانی جهنمی برای بیماران و ناتوانان تبدیل کرده بودند. این ارتش خونخوار رژیم فاشیستی صهیونی در جنایتی آشکار به مرکز درمانی شفا در شهر غزه یورش برده و بیماران و کادر درمان را هدف آماج حملات بی رحمانه خود قرار دادند.
«اسماعیل الثوابته» مدیرکل دفتررسانهای دولت غزه در آن ایام وحشت و حزن در این باره تأکید کرد: نظامیان رژیم صهیونیستی با همراهی تانکها و پهپادهای خود به مرکز درمانی شفا یورش بردند و با نقض آشکار قوانین بین الملل این بیمارستان را هدف بمباران شدید قرار دادند.
ارتش رژیم صهیونیستی در این مدت بخشی از ساختمانها و راهروهای این بیمارستان را بمباران کرده و ویرانیهای زیادی در بخشهای مختلف آن به بار آورد.
حملات نظامیان صهیونیست سبب اخلال در روند خدمت رسانی این بیمارستان شد، آن هم درحالی که این مرکزدرمانی در هفتههای اخیر مجدداً فعالیت خود را آغاز کرده بود. بیمارستان شفا در روزهای پیش از محاصره نظامی صهیونیستها با توجه به خارج شدن اکثر بیمارستانها از روند خدمت رسانی به محل اصلی رجوع بیماران و مجروحان فلسطینی در نوار غزه تبدیل شده بود.
جهاد ابو شنب خبرنگار فلسطینی می گوید که نظامیان صهیونیست یکی از مراکز وابسته به سازمان ملل را در نزدیکی بیمارستان شفا محاصره کردند.
ابوشنب اظهار داشت که شماری از افرادحاضردربیمارستان شفا به ضرب گلوله نظامیان اسرائیلی زخمی شدند.
این خبرنگار همچنین اشاره دارد که نظامیان صهیونیست اجساد شماری از شهدا را که در داخل بیمارستان شفا دفن شده بودند، خارج کرده و با خود بردهاند.
بازخوانی اعمال شنیع و غیرانسانی رژیم جلاد صهیونی دربیمارستان شفا
این اعمال زشت غیرانسانی ضد حقوق بشری که مغایر با اصول و موازین قوانین بین المللی می باشد را به جهت اهمیت آن در همیشه تاریخ اعمال ننگین جنایتکاران صهیونی فهرست وار یادآوری می نمایم: 1- قتل پدران مقابل چشمان فرزندان. 2- قتل تعدادی از کادر پزشکی و درمانی. 3- به شهادت رساندن بیش از ۱۷۰ فلسطینی و بازداشت ۸۰۰ فلسطینی در جریان حمله به بیمارستان شفا. 4- حملات سنگین توپخانه ای علیه بیمارستان. 5- جنایت هولناک زیر گرفتن بیماران با تانک. 6- بمباران و به آتش کشیدن ساختمانهای بیمارستان شفا و بخش عروق. 7- آتش زدن منازل اطراف بیمارستان. 8- تیراندازی بیوقفه به سوی بیمارستان. 9- آتش سوزی در بخشهای مختلف بیمارستان.
برکسی پوشیده نیست که اولا هدف از حمله نظامی به بیمارستان شفا نابودی کامل نظام سلامت و بهداشت در شمال غزه بوده است؛ ثانیا باند جنایتکار رژیم آدم کش صهیونی با طرح روایات دروغین و ساختگی به دنبال فریب دنیا و توجیه یورش به بیمارستان شفا برآمدند.
در برابر این جنایات ددمنشانه و سبعانه بین المللی وزارت بهداشت فلسطین خواستار مخالفت و مقابله جامعه بینالملل با جنایات رژیم صهیونیستی در بیمارستان شفا و دیگر بیمارستانهای نوار غزه شد. حماس نیز با صدور بیانیهای اعلام کرد به شدت سکوت بین المللی در قبال فاجعه انسانی که ماشین جنگی اشغالگران در بیمارستان شفا و اطراف آن رقم زده اند را محکوم می نماید. دیده بان حقوق بشر اروپا مدیترانه که یک مرکز حقوق بشری است از گزارشهای شوکه کننده شهروندان فلسطینی در نوار غزه در رابطه با ارتکاب جنایات علیه فلسطینیان از جمله اعدام را مستندسازی نمودند تا این جنایات دستخوش تحریف تاریخی جنایتکاران صهیونی و حامیان غربی این رژیم جعلی نامشروع تروریستی نسل کش قرار نگیرد.
دیدهبان حقوق بشراروپا مدیترانه همچنین درآن ایام تلخ سیاه حزن انگیزدرگزارشی، ضمن اشاره به تشدید جنایات ارتش رژیم صهیونیستی در غزه، ازدبیرکل سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا در خواست نمودند جلوی ادامه جنایات این رژیم فاشیستی نسل کش در غزه را بگیرند! [2]
جان کلام این که بنیامین نتانیاهو، و وزیر جنگ سابق این رژیم، یوآو گالانت، به عنوان جنایتکاران جنگی، تحت تعقیب دادگاه بینالمللی لاهه قرار دارند و حکم بازداشت ایشان به محض رویت در 124 کشور دنیا صادر شده است و این بدان معنا است که آنان پس از 14 ماه جنگ و تجاوز و قتل و آدم کشی و نسل کشی در غزه؛ با وجود بهره مندی از کمک های مالی و لجستیکی آمریکا و تروئیکای اروپایی بازنده این جنگ نابرابر هستند و پیروز میدان، حماس و جبهه مقاومت در منطقه هستندکه توانسته اند رژیم نامشروع غاصب صهیونی را در وضعیتی بغرنجتر از عصر هفت اکتبرقرار دهند و آسیبهای جدی و استراتژیک به آنان وارد آورند و از سوی دیگر به تعبیر برخی تحلیل گران؛ مقاومت اما با اعتماد به نفس مثالزدنی در شمال و جنوب و دریای سرخ، دشمن را تحت فشار نگه داشته تا از درون دچار اضمحلال و فرو پاشیدگی شود. این روز خواهد آمد و منطقه رنگ و بوی صلح و آرامش و امنیت و عدالت را خواهد دید و جهان بدون صهیونیزم بین الملل را تجربه خواهد کرد و جشن خواهد گرفت.
بطورقطع شکایت بنیاد هند رجب(یک سازمان غیرانتفاعی مستقردربروکسل)ازسرهنگ «موشه تترو»"شخصیت کلیدی در اجرای سیاست های اسرائیل در قبال بیمارستان ها و استراتژی قحطی و تشنگی به عنوان سلاح جنگی" به دادگاه کیفری بینالمللی (ICC) بهانه ای شد تا یادآوری نماییم، جنایتکاران جنگی جایی در نهادها یا جوامع بین المللی ندارند چه بلژیک باشد و چه در هرجای دیگراین کره خاکی.
چهارشنبه: 14 / 09 / 1403- 2 جمادی الثانی 1446- 4 دسامبر 2024
1-Zionist Military Attaché in Belgium Referred to ICC . Kayhan .ir. Translator: Asadollah Afshar. Publish Date : Wednesday 04 December 2024
[2] - کلکسیون کامل جنایات جنگی صهیونیستها در بیمارستان شفا. خبرگزاری مهر: یکشنبه 5 فروردین ۱۴۰۳/ ۱۸:۳۰- کد خبر 6061610.
آمریکا،اسرائیل و ترکیه به دنبال استراتژی تولید وحشت در منطقه
اسدالله افشار
پس از یک آرامش نسبی پنج ساله، خشونت های تروریستی در سوریه با مجموعه ای از حملات که از چهارشنبه 7 آذر ماه ( 27 نوامبر) آغاز شده است دوباره حاکمیت سوریه را مورد تجاوزی آشکار قرار داد. گزارش ها و شواهد نشان می دهد که این حملات از سوی شورشیان به رهبری گروه تروریستی تحریرالشام، صورت گرفته و این گروه مزدور که توسط ترکیه و رژیم سفاک تروریستی کودک کش صهیونی حمایت می شود توانسته است به دهها شهر و روستا در شمال غربی حلب که تحت کنترل دولت بشار اسد است، حمله نماید.
به گفته منابع خبری در ارتش سوریه و شورشیان، روز پنجشنبه جنگندههای روسیه و سوریه مناطق تحت کنترل شورشیان در شمال غرب سوریه و نزدیک مرز ترکیه را بمباران کردند تا پیشروی این گروهها که برای اولین بار در سالهای اخیر موفق شدهاند مناطقی را اشغال کنند، متوقف نمایند.
این حملات غافلگیرانه بزرگترین عملیات نظامی علیه دولت بشاراسد ازماه مارس۲۰۲۰ تاکنون محسوب میشوند.
چگونگی شکل گیری گروه تروریستی«هیئت تحریرالشام»
«هیئت تحریرالشام» (HTS) یک گروه تروریستی مرکب از سلفیهای مخالف دولت بشار اسد، از جمله جبهه فتح شام (جبهه النصره سابق)، جنبش نورالدین زنکی، لواءالحق، جبهه انصارالدین و جیش السنه و چندین گروه کوچک و بزرگ دیگر است که در ژانویه ۲۰۱۷ با هم ترکیب شدند.
ابومحمد الجولانی یکی از رهبران برجسته گروههای تروریستی در سوریه است که بهویژه بهعنوان رهبر گروه تروریستی هیئت تحریر الشام (HTS) شناخته میشود. پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در ۲۰۱۱، الجولانی به سوریه بازگشت و در سال ۲۰۱۲ جبهه النصره را تأسیس کرد. این گروه بهعنوان شاخهای از القاعده فعالیت خود را آغاز کرد و در جنگ علیه دولت بشار اسد نقش مهمی ایفا کرد.
در سال ۲۰۱۶، جبهه النصره روابط خود را با القاعده قطع کرد و خود را به نام جدید هیئت تحریرشام (HTS) معرفی کرد که با هدف فاصلهگیری از القاعده و جلب حمایت بیشتر از گروههای محلی و بینالمللی بود.
با این حال، بسیاری از اعضای ارشد تحریر الشام از جمله رهبران آن، همچنان از اعضای جبهه النصره بودند و ایدئولوژی و اهداف مشابهی را ادامه دادند. در حقیقت، تحریر الشام بهعنوان یک گروه جدید، بهطور عمده از اعضای جبهه النصره تشکیل شده است و ایدئولوژی تروریستی مشابه به آن گروه دارد.
از اینرو، اگرچه تحریر الشام بهطور رسمی از القاعده فاصله گرفته است، اما روابط داخلی و ایدئولوژیکی آن با جبهه النصره و گروههای جهادگرا همچنان حفظ شده است.
نکته مهمتر اما این است تحریر الشام به عنوان تلاشی برای ادغام گروههای مسلح و ایجاد یک جبهه واحد علیه دولت سوریه تأسیس شد.
این گروه همان گونه که یادآور شدیم؛ شامل اعضای چندین سازمان دیگرمانند نورالدین زنکی، جیشالاسلام و احرار الشام بود و رهبر اصلی تحریرالشام «ابومحمد الجولانی» است که پیشتر به عنوان فرمانده جبهه النصره شناخته میشد. الجولانی نقش کلیدی در هدایت این گروه و حفظ قدرت آن در برابر چالشهای داخلی و خارجی ایفا کرده است.[1]
عدم پایبندی ترکیه به توافقنامه مارس 2020
گروه تروریستی هیئت تحریرالشام (HTS)، در مارس ۲۰۲۰، به توافق بین ایران، روسیه و ترکیه موسوم به توافق آستانه برای ایجاد منطقه کاهش تنش تن دادند و به این ترتیب یک دوره حدوداً پنجساله از آتشبس دراستانهای حلب و ادلب به وجود آمد. توافق ۲۰۲۰ که ترکیه در آن حضور داشت، باعث جلوگیری از بازپسگیری ادلب توسط نیروهای بشار اسد شد و آن را به آتش زیر خاکستری تبدیل کرد که حالا مجدداً شعلهور شده است. ایران و روسیه در توافق سال ۲۰۲۰ به عنوان ضامن توافق از طرف دولت سوریه بودند و دولت ترکیه به ریاست جمهوری رجب طیب اردوغان نیز به عنوان ضامن پایبندی گروههای سلفی به این توافق عمل کردند، هرچند دولت ترکیه هیچگاه خود را رسماً «ضامن» از طرف سلفیها ننامید.
تحلیل گران و صاحب نظران عقیده دارند حالا قریب به پنج سال بعد ازاین توافق، به نظر میرسد سلفیهای مستقر در شمال غرب سوریه که عمدتاً در ادلب مستقر هستند، تحت شرایط جدیدی که ۱۴ ماه جنگ در غزه و ۶۶ روز جنگ حزبالله با اسرائیل به وجود آورده، ترتیبات امنیتی قبلی در سوریه را به چالش کشیدهاند و در یک عملیات غافلگیرانه، در حال حرکت به سمت حلب هستند.[2]
حمایت دولت ترکیه از رویدادهای جاری در شمال غرب سوریه
گزارشهای مختلفی درباره حمایت دولت ترکیه از رویدادهای جاری در شمال غرب سوریه منتشر شده است، به خصوص که اخیراً هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه بشار اسد را متهم کرد که برای راهحل صلح در سوریه آمادگی ندارد و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه نیز از مسکو خواست دمشق را برای عادی سازی روابط با آنکارا تحت فشار قرار دهد. برخی منابع نیز میگویند در فضای جنگی روسیه و اوکراین، برخی افسران اوکراینی هم در آموزش سلفیها در سوریه نقش داشتهاند. [3]
حلب بار دیگر شاهد هجوم نیروهای شورشی
هیئت تحریر الشام (HTS) و گروه های تروریستی متحد آن مستقر در حومه ادلب و لاذقیه به محض اجرایی شدن آتش بس بین جنبش مقاومت حزب الله لبنان و اسرائیل، حملات خود را به استان شمال غربی حلب آغاز کردند. گزارشها حاکی از آن است که تروریستها تاکنون حدود 40 درصد از حلب 2میلیونی را تصرف کردهاند.
حلب درحالی دوباره شاهد هجوم نیروهای شورشی شده که در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ در جریان جنگ داخلی سوریه متحمل تلفات و ویرانیهای گسترده شده بود. در همین حال جمعه شب برخی رسانهها از سقوط حلب، دومین شهر بزرگ سوریه خبر دادند.
برخی گزارشهای نیروهای شورشی در روز جمعه از کنترل شهرک راهبردی خان طومان نیز خبر دادند اما درستی این ادعا از سوی نهادهای خبری مستقل تأیید نشده است.
سیانان گزارش داد هیئت تحریرالشام که ائتلافی از گروههای شبهنظامی مخالف بشار اسد می باشد، از روز چهارشنبه حملاتی گسترده با نام «بازدارندگی تعرض» را در این منطقه آغازکردند. همان گونه که بیان شد این شبه نظامیان در حالحاضر توانستهاند کنترل بیش از ۴۰ روستا و چندین پایگاه نظامی ارتش سوریه را در منطقه به دست بگیرند. هیئت تحریرالشام در بیانیهای اعلام کرد این عملیات با هدف بازدارندگی دولت سوریه و حامیانش که به آنها اعلان جنگ کرده بودند درحال اجراست.
عکسها و فیلمهای منتشر شده توسط تروریستها نشان میدهد که اکثریتی از آنها حتی سوری نیستند و جنگجویان ازبکستان، چین وحتی اوکراین به رهبری یکی ازافراد مرتبط با القاعده به هیئت تحریرالشام (HTS) پیوسته اند.
رامی عبدالرحمن، رئیس دیدهبان حقوق بشرسوریه شنبه10آذر اظهار داشته،اکنون درگیریها تا دوکیلومتری شمال حلب رسیده و گزارش رسانههای دولتی سوریه هم تأییدکردهاند که براثرحملات توپخانه شورشیان به خوابگاههای دانشجویی منطقه، چهار غیرنظامی کشته شدند. دیدهبان حقوق بشر سوریه هم در تازهترین گزارش خود خبر داده که تعداد کشتهشدگان حملات شبهنظامیان درحومه شهرهای ادلب و حلب به ۲۵۵ نفر رسیده است که از این تعداد دستکم ۲۴ نفر غیرنظامی بودهاند.
انگشتان به سمت ترکیه و اسرائیل نشانه می روند
برخی کارشناسان با توجه به عملیات متجاوزانه هیئت تحریرالشام (HTS) اظهار نموده اند؛ در سال 2017، ایران، روسیه، سوریه و ترکیه بر سر ایجاد چهار منطقه امن در سوریه توافق کردند که سه منطقه امن تا پایان سال 2018 ایجاد شد. با این حال، زمانی که سه کشور دیگر به منظور تامین امنیت منطقه چهارم - شامل ادلب، لاذقیه و بخشی از حلب - ترکیه با استناد به نگرانیهای بشردوستانه مداخله کردند. اکنون، با وجود شواهد قابل توجهی که حاکی از حمایت آنکارا از شورش تروریستی جدید در سوریه است، به نظر می رسد ترکیه تصمیم گرفته است که توافق نامه های تحت روند صلح آستانه را آشکارا نقض کند.
این کارشناسان معتقدند؛ تروریست های HTS بخشی از پازل بزرگتری هستند که اسرائیل و متحدان غربی آن در تلاش برای ساختن آن هستند. اسرائیل گفته است که تمام کشورهای مرتبط با محور مقاومت را هدف قرار خواهد داد. به نظر می رسد که رژیم صهیونی و واشنگتن در زمانی که مقاومت برتحولات غزه و لبنان متمرکز شده بود، توانستند خود را برای حملات در سوریه آماده کنند.
آیا سوریه به روزهای سیاه دهه 2010 بازمی گردد؟
جنگ مجدد در حلب آینده نامعلومی را نشان می دهد. در حالی که رسانه های غربی و طرفدار اسرائیل بر دستاوردهای تروریستی تأکید می کنند، هجوم سریع حمایت نظامی ایران و روسیه حاکی از وضعیتی بی ثبات با نتیجه غیرقابل پیش بینی است.
مجتبی امانی(سفیر ایران درلبنان) که اخیراً درحمله پیجر رژیم صهیونیستی دراین کشور عربی مجروح گردیده، روزجمعه گفت که وضعیت به حالت دهه 2010 که دولت سوریه مناطق قابل توجهی را به تروریستهای داعش با حمایت باراک اوباما (رییس جمهور وقت آمریکا) از دست داده بود، برنمیگردد.
وی در گفت و گو با شبکه ملی خبر ایران گفت: اگر تروریست ها فکر می کنند می توانند وقایع اوایل دهه 2010 در حلب را تکرار کنند، اشتباه می کنند. دولت سوریه اکنون قویتر است و دولت روسیه مصممتر برای دفاع از سوریه است. جبهه مقاومت و ایران نیز به حمایت از دولت سوریه و مردم آن ادامه می دهند.
وی توضیح داد که گروه های تروریستی در سوریه معتقدند جنگ علیه اسرائیل باعث تضعیف جبهه مقاومت و حزب الله شده است.
امانی گفت: «تروریست ها فکر می کنند می توانند در این مرحله موفق شوند، اما من شک دارم که حتی یک پیروزی نسبی را بدست آورند و از آن محافظت نمایند.
قول حمایت ایران از دولت و ملت سوریه
محمدباقرقالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در سخنانی جداگانه با تأکید بر حمایت ایران از مبارزه سوریه با تروریسم، قول مساعدت مشابه آنچه در جریان شورشهای تکفیری قبلی ارائه شده بود، داد.
قالیباف روز جمعه با انتشار پستی در حساب کاربری ایکس خود گفت: تحرکات جدید گروه های تکفیری- تروریستی بخشی از توطئه آمریکا و رژیم نامشروع صهیونیستی است. جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت پس از شکست رژیم صهیونیستی مانند گذشته از دولت و ملت سوریه در برابر توطئه جدید حمایت خواهند کرد.
طی یک سال گذشته نیروهای تکفیری و مخالفان دولت سوریه در دفاع از مردم مظلوم غزه در حالی که مقاومت با رژیم صهیونیستی میجنگد، کاری از پیش نبردهاند. اکنون با حمایت قوی ارتش و دولت ترکیه، عملیات تروریستی خود را با فریبکاری افکار منطقه ای و جهانی به نام اسلام آغاز کرده اند!
با توجه به وحشیگری تروریست های هیئت تحریرالشام (HTS) و حمایت های قوی روس ها و ایرانی ها در حمایت از سوریه، نبرد شدید و خونین، قریب الوقوع و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. با این حال، ابتکارات دیپلماتیک کشورهای غرب آسیا ممکن است بارقهای از امید را برای راه حل هایی دراین زمینه زنده نگه دارد. گزارش ها حاکی از آن است که عباس عراقچی وزیر در این امور خارجه ایران قرار است بزودی دراین خصوص برای یافتن راه حل های دیپلماتیک به سوریه و ترکیه سفر کند. [4]
نکته های پایانی
تحلیل گران در چند روز گذشته از زمان شروع این عملیات تروریستی برنامه ریزی شده، به تحلیل آن اقدام و مطالبی را اظهار نموده اند که راقم این سطور بنا به اهمیت آن، ضمن اشاره ای گزینشی و مؤجز به آن ها، برخی از دیدگاه های ایشان را که قابل تأمل نیز می باشد در ذیل یادآور می شود:
1- پیشبینیها درست بود، پس از غزه و لبنان نوبت به سوریه رسید.
2- هدف از همان ابتدا تجزیه سوریه بوده است.
3-دولت ترکیه با سرکردگی اردوغان به دلیل آنکه منطقهای ازخاک سوریه را به اشغال خود درآورده اند، اشغالگر هستند.
4- رژیم جعلی نامشروع کودک کش صهیونی؛ با استفاده از تکنیک ناآرامسازی دائمی منطقه و استمرار بحرانهای امنیتی؛ پمپاژ بحران در منطقه را دستورکار خود دارد تا معادلات منطقه را به سود تلآویو و واشنگتن رقم زند.
5- رژیم تروریستی نسل کش صهیونی وآمریکا درصدد هستند با ایجاد بحران های از پیش برنامه ریزی شده؛ مقاومت را همواره تحت فشار باقی نگه دارند.
6- استراتژی تولید وحشت در منطقه، یک پروژه کلان و راهبردی هر دو حزب آمریکا محسوب میشود. دهه ها است که آمریکا با تکیه براین استراتژی، آن را تبدیل به یک فرمول ثابت درراستای استمرار مداخلهگرایی واشنگتن در نظام بینالملل نموده است.
7- بایدن معتقد است که «خلق بحرانهای مزمن سیاسی» و«تقویت شکافهای قومیتی-مذهبی» باید با مکملی بهنام «تثبیت بحرانهای امنیتی» و «فقدان آسایش حداقلی» در منطقه همراه شود تا در نهایت، بتوان فتنه ها و نقشه های شومی به نام «تجزیه کشورهای مسلمان» را در سایه آن کلید زده و عملیاتی نماید.
8- آنکارا بهجای عبرتگیری از شکست اولیه خود در بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ میلادی، بار دیگر تبدیل به کارگزار منطقهای واشنگتن و تلآویو در این نقشه شده است.
9- امروز«ثبات و امنیت منطقه» به خط قرمزآمریکا تبدیل شده و کاخ سفید از طریق عوامل خود تلاش میکند تا این ثبات و آرامش را به چالش بکشد.
10-جبهه مقاومت باید با نقشهخوانی دشمن و رصد هوشمندانه مراقب باشد این نقشه و فتنه شوم مثلث آمریکا، رژیمصهیونیستی و ترکیه در این برهه کنونی تحقق نیابد. قطعا با هوشیاری در این زمینه، عملیات متجاوزانه و تروریستی هیئت تحریرالشام (HTS) نه تنها در آینده ای نزدیک چون داعش، القاعده و... باشکست مواجه و استراتژی بازتعریف تروریسم تکفیری درابعاد میدانی و فرامتنی در نهایت ذلت و خفت، بهچالش کشیده خواهد شد.
یکشنبه: 11 / 09 / 1403- 29 جمادی الاولی 1446- 1 دسامبر 2024
[1] - اعتماد آنلاین: شنبه 10 آذر ماه 1403/ ۱۱:۳۹:۲۲- کد خبر: 687573 .
[2] - شبیخون سلفی- عثمانی در شام. جوان آنلاین: پنجشنبه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰- کد خبر: 1267585.
[3] - همان.
4- Zarfam. Soheila. Terrorists aid Israeli aims in Syria. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ November 30, 2024 - 21:58
به بهانه پیروزی تاریخی حزب الله در برقراری آتش بس
استیصال باند جنایتکار رژیم صهیونی در لبنان
اسدالله افشار
پس از بیش از دو ماه بمباران گسترده بی امان مقرهای حزب الله، مناطق مسکونی، و ترور رهبران و فرماندهان ارشد حزب ا... توسط جنگنده های آمریکایی؛ اسرائیل چاره ای جز موافقت با آتش بس در لبنان نداشت.
رژیم صهیونی در جنگ با حزب الله سنگ تمام گذاشت و هر تجاوز و تروری را در خاک لبنان انجام داد تا حزب ا... را تضعیف و ناامید سازد و آن ها را وادار به تسلیم نماید. رژیم تروریستی صهیونی در دو روز متوالی در 17 و 18 سپتامبر با انفجار پیجرها و واکی تاکی ها ترورهای خود را آغاز و زمینه جنگ با حزب ا... را کلید زد.
بمباران گسترده مناطق مسکونی توسط رژیم صهیونی، که عمدتاً محل سکونت شیعیان می باشد، به منظور دامن زدن به شورش علیه حزب الله یا ایجاد درگیری های فرقه ای در این کشور مشابه جنگ داخلی 1975-1990 صورت گرفت.
اما این حرکات شرورانه خلاف این را ثابت کرد. اکثر مردم لبنان و رهبران سیاسی و جناح های سیاسی با هر گرایش سیاسی و مذهبی در کنار حزب الله ایستادند و به کمک آوارگانی شتافتند که تعداد آنها بیش از 1.2 میلیون نفر بود. این اتفاق در حالی رخ داد که لبنان از مشکلات اقتصادی و تحریم های سخت رنج می برد و برخی از رهبران سیاسی آن با حزب الله اختلافات جدی داشته و دارند.
اکنون رژیم صهیونیستی چیزی برای آن که در جنگ خود با حزب ا... به آن مباهات کند ندارد الا آن که به جتهای جنگنده بسیار پیشرفته و بمبهای سنگر شکن خود ببالد که این ابزار جنگی هم در برابر اراده و عزم حزب ا... و مردم لبنان شکست خورده و تسلیم پذیرش شرایط آتش بس آنان شدند. و این پیمان آتشبس را باید نماد استیصال و ناکامی رژیم نسل کش اشغالگر قدس و آمریکا علیه حزبا... و مردم لبنان تلقی نمود که اسباب تحقیر آنان در منطقه و سطح بین الملل گردید.
وقوع این آتشبس؛ موجب تحلیلها و گمانهزنیهای زیادی در محافل منطقهای و بینالمللی گردید که از معدل این تحلیل های ارائه شده می توان نتیجه گرفت که عدم دستیابی رژیم اشغالگر قدس در رسیدن به اهداف خود در لبنان بوده است. و حزب ا... توانست با مقاومت و قدرت مثال زدنی خود؛ نتانیاهو، گالانت، بن گویر و مقامات ارشد موساد و ارتش رژیم اشغالگر صهیونی را در این جنگ 15 ماهه غزه و خاصه بیش از 60روز جنگ لبنان، که مدعی حذف حزبا... از معادلات نظامی و سیاسی منطقه بودند، مفتضحانه شکست دهند و طومار حیات سیاسی این باند جنایتکار را در داخل اسرائیل و منطقه و سطح بین الملل با عزت و اقتدار و البته خون پاک شهیدان درهم پیچیدند.
با شرح آن چه بیان شد رژیم صهیونی مجبور به پذیر آتش بس گردید زیرا متوجه شد که موشک های حزب ا... حیفا و تل آویو را هدف قرار می دهند، میلیون ها شهروند اسرائیلی به پناهگاه ها پناه می برند، ارتش این کشور در تهاجم زمینی خود به جنوب لبنان متحمل تلفات سنگینی شده است و حتی اقامتگاه های نتانیاهو نیز در این منطقه از حملات در امان نبوده است.
رزمندگان شیردل لبنانی خاطرات جنگ 2006 را برای نیروهای متجاوز زنده کردند. اگر این دلایل نبود، نتانیاهو که اکنون در سطح بین المللی به عنوان جنایتکار جنگی شناخته شده است، هیچ مرزی برای جنایات خود نمی دید. جنایات جنگی و جنایات این بیمار روان پریش علیه بشریت در نوار غزه همچنان که جنایت می آفریند، جلوی چشمان ماست.[1]
در خصوص پذیرش این آتش بس نکاتی وجود دارد که از تحلیل تحلیل گران می توان به اهمیت آن که موجب پیروزی حزب ا... گردید از یکسو پی برد و از سوی دیگر به اسباب شکست ذلت بار و خفت گونه رژیم صهیونی با آن همه تجهیزات پیشرفته جنگی که برخوردار ازحمایت های بی دریغ مالی و لجستیکی آمریکا و تروئیکای اروپایی بود واقف شد. اینک مروری بر آنان خواهیم داشت تا دریابیم حزب ا... چه کار بزرگ و مهمی را انجام داده است:
1- نمیتوان میان واشنگتن و تلآویو در معادلهای تحت عنوان آتشبس در لبنان تفکیکی قائل شد.
2- آمریکا شریک واقعی رژیم اسرائیل در جنگ غزه و لبنان محسوب میشود.
3- آمریکا به عنوان شریک راهبردی رژیم نامشروع صهیونی، میتوانست پیش از این جنگ در لبنان را با استناد به راهکارهای سیاسی متوقف سازد اما با تصور نابودی مقاومت، این روند را عامدا به تعویق انداخت.
4- تقلیل دادن این جنگ به نبرد حزبالله و رژیم صهیونیستی، یک خطای محاسباتی فاحش است.
5- محافل سیاسی داخلی و بسیاری از صهیونیستها بر این باورند که این آتشبس به معنای پذیرش پیروزی حزبالله و تسلیم ارتش اسرائیل در جبهه نبرد جنوب لبنان است.[2] آنها چنین توافقی را شکست و ناکامی این رژیم توصیف نمودند.
6- رژیم تروریستی کودک کش صهیونی درطول این جنگ هرگزنتوانست هیچ تغییر سیاسی قابل توجه منجر به پیروزی در لبنان و منطقه ایجاد کند.
7- رژیم جعلی نسل کش صهیونی در عرصه میدانی نیز با شکست مواجه گردید و تجاوز زمینی اش به لبنان با بنبست مواجه و از این رهگذرخسارات و تلفات زیادی را متحمل گردید.
8- روزنامه معاریو روز گذشته در گزارشی نوشت: «نتانیاهو در توصیف واقعیتی که وجود ندارد و در دادن وعدههایی که عملی نمیشود، تبحر دارد. واقعیت این است که اسرائیل قدرت نظامی و سیاسی برای از بین بردن حزبالله را ندارد و گفتن حقیقت بهتر از اظهار این توهمات دروغین است.»
9- مفاد آتشبس آنطورکه رسانههای صهیونیستی میگویند، نیست، نباید فریب جنگ روانی اسرائیل را خورد.
10- آتشبس بین لبنان و رژیم متجاوز شکست خورده صهیونی بهمثابه پایان تجاوز رژیم اشغالگرقدس است.
11- این آتشبس یک پیروزی درخشان و بسیار بزرگ تاریخی رسوا کننده علیه صهونیزم بین الملل برای جبهه مقاومت و حزبالله لبنان است.
12- حزبالله برای ضربههای مهلک و کشنده به رژیم نامشروع جنایتکار آماده خواهد ماند و اگر این رژیم دست از پا خطا کند و آتشبس را نقض نماید، آن وقت متوجه خواهد شد که چرا این آتشبس بهمعنای شکست مفتضحانه برای آنهاست.
13- اسرائیل نتوانست در دستیابی به اهداف اعلامی خود در حمله به لبنان موفق شود.[3]
14- شاید بتوان گفت معجزه جنگ 60روزه رژیم صهیونیستی علیه حزبالله، بازیابی و بازسازی توان رزمی حزبالله پس از ماجرای پیجرها و ترور رهبران و فرماندهان ارشد نظامی بود.
15- این تصور که آتشبس ۶۰ روزه میان رژیم صهیونی و لبنان به منزله ترک جنگ است یک ذهنیت اشتباه است و باید اذعان نمود؛ جنگ لبنان ضربات بزرگی بر پیکره رژیم صهیونیستی وارد کرد و حزبالله تقریبا به همه اهداف خود در این جنگ رسید.[4]
جان کلام اینکه؛این آتشبس نتیجه13 ماه مقاومت وپایداری محورمقاومت دربرابرتجاوزات رژیم صهیونیستی تلقی میشود و به تعبیر تحلیل گران این آتش بس پیروزمندانه عزت آفرین حزب الله به معنای آگهی مرگ سیاسی بنیامین نتانیاهو این جنایتکارروان پریش بین المللی تحت تعقیب می باشد که باید منتظر نتایج تأثیرگذار منطقه ای و بین المللی قابل برداشت آن در آینده باشیم.
جمعه: 9 / 09 / 1403- 27 جمادی الاولی 1446- 29 نوامبر 2024
1- Jamshidi. Matin. Netanyahu has nothing to boast of. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ November 27, 2024 - 22:20
[2] - به این موارد توجه کنید:
- نتانیاهو حرف از پیروزی نهائی و مطلق زد، اما نگفت پیروزی کدام طرف. آتشبس یعنی تسلیم در برابر حزبالله. (آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی و رئیس حزب «اسرائیل بیتنا»)
- با این توافق، دستاوردهای نیروهای ارتش اسرائیل و فرماندهان آن به یک شکست کامل امنیتی- سیاسی تبدیل شد. (نفتالی بنت، نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی)
- با اعلام آتشبس، بزرگترین فاجعه تاریخ ما در دوره مسئولیت نتانیاهو اتفاق افتاد. (یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون دولت نتانیاهو)
- تصمیم کابینه برای آتشبس، یک اشتباه بزرگ است. آتشبس در این مرحله ساکنان شمال را به خانههایشان باز نمیگرداند، حزبالله را از اقدامات خود منصرف نمیکند و اسرائیل در واقع یک فرصت تاریخی را برای ضربه به حزبالله از دست خواهد داد. (ایتمار بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی)
- نتانیاهو ترسو است، او هرگز جرات به چالش کشیدن حزبالله را نداشت. (یائیر گولان، رئیس حزب دموکرات)
- توافق خوب ساکنان شمال را به منازلشان بازمیگرداند، اما آتشبس، نه تنها به این نتیجه ختم نشد بلکه حزبالله را پشت مرزهای ما بازخواهد گرداند. (بنی گانتس، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی)
[3] - مقامات تلآویو بارها اعلام کردند هدفشان از جنگ، تبدیل لبنان به غزه بود. نتانیاهو و گالانت مدعی بودند تا رودخانه لیتانی، یعنی تا 20 کیلومتری عمق خاک لبنان پیشروی خواهند کرد. باند تبهکار حاکم بر سرزمینهای اشغالی بارها مدعی شد ۸۰ درصد توان موشکی و پهپادی حزبالله را نابود کرده است. ۵۵ روز پس از آغاز حمله به لبنان اما آنها نتوانستند در جنگ زمینی توفیقی به دست بیاورند. رزمندگان حزبالله جنوب لبنان را به قتلگاه نظامیان صهیونیست تبدیل کردند. اسرائیل ضربات سنگینی به حزبالله وارد ساخت. از ترور شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین گرفته تا ترور فرماندهان مقاومت و نیز انفجار پیجرها، همه ضربات سنگین به حزبالله بود اما آنچه مسلم است اینکه رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف اعلامی جنگ علیه لبنان ناکام ماند، بنابراین آتشبس با لبنان هرگز به عنوان یک پیروزی برای رژیم صهیونیستی به حساب نخواهد آمد.
[4] - حزب الله توانست هم در روند جنگ رژیم صهیونیستی در غزه خلل ایجاد کرد، هم مناطق شمال سرزمینهای اشغالی را تبدیل به مناطق پرخطر برای زندگی شهرکنشینان کرد، هم راهبرد بیروت در مقابل تلآویو را محقق کرد و هم برخلاف همه جنگهای گذشته، حملات هوایی رژیم به پایتخت لبنان را پرهزینه و محدود کرد. مهمتر از همه این موارد، حزبالله وظیفه خود در پیشبرد استراتژی جنگ فرسایشی را بهدرستی انجام داد.
توافق آتشبس با حزبالله؛ نشانه «شکست کامل دیپلماتیک-امنیتی» اسرائیل
اسدالله افشار
نتانیاهو نخست وزیرجنایتکار تحت تعقیب رژیم صهیونی سه شنبه شب( 6 آذر ماه / 26 نوامبر) اعلام کرد که با توافق آتش بس با حزب الله لبنان موافقت کرده است. پس از نزدیک به ۱۴ ماه جنگ میان ارتش اسرائیل و گروه حزبالله لبنان، سرانجام آتشبس میان آنها روز چهارشنبه از ساعت ۴ بامداد به وقت محلی (پنج و نیم به وقت تهران) اجرایی شد.
در پی اجرای رسمی آتش بس، حملات اسرائیل و حزب الله متوقف شده است. این آتش بس پس از حدود ۱۴ ماه جنگ میان ارتش اسرائیل و حزبالله لبنان به اجرا درآمده است. کابینه امنیتی اسرائیل روز سهشنبه ششم آذر پس از سخنرانی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر و اعلام حمایتش از طرح آتشبس آن را تصویب کرد.
جو بایدن رئیسجمهور آمریکا توافق آتشبس را «خبر خوب» خوانده و تأکید کرده که اکنون برای آتشبس در غزه تلاش میکند.
بنیامین نتانیاهو؛ جنایتکار جنگی تحت تعقیب گفته است که اسرائیل ولو با وجود آتشبس «کاملترین آزادی عمل نظامی» در لبنان را حفظ خواهد کرد.
وی گفت اگر حزبالله اقدامی برای مسلح شدن، بازسازی زیرساختها یا استفاده از راکتها کند اسرائیل آنها را هدف قرار خواهد داد.
طبق طرح آتش بس، نیروهای اسرائیلی ظرف دو ماه باید مواضع خود در خاک لبنان را ترک کنند و به اسرائیل بازگردند. حزبالله نیز به حضور نظامی خود در جنوب لبنان پایان می دهد.یک هیأت بین المللی تحت نظر آمریکا نیز بر رعایت آتشبس نظارت خواهد کرد.
شبکه 12 اسرائیل گزارش داد کابینه جنگی اسرائیل پس از دو ماه جنگ تمام عیار علیه لبنان، آتش بس را تصویب کرد.
به گفته وزارت بهداشت لبنان، پیش از اعلام این خبر، رژیم صهیونیستی حملات هوایی گسترده ای را به بیروت پایتخت لبنان انجام داد که در نتیجه آن دست کم 7 نفر کشته و 37 نفر زخمی شدند. وزارت بهداشت لبنان سه شنبه شب اعلام کرد که تعداد شهدای این کشور در نتیجه تجاوزات رژیم صهیونیستی به ۳ هزار و ۸۲۳ نفر رسیده است.
حزب الله پیشتر گفته بود که پایان کامل تجاوز اسرائیل و حفاظت از حاکمیت لبنان، شرط پذیرش هرگونه توافق آتش بس است.
این توافق راه را برای پایان دادن به درگیری که از زمان آغاز جنگ غزه در سال گذشته منجر به کشته شدن هزاران لبنانی و آواره شدن بیش از یک میلیون نفر شده است، با میانجیگری ایالات متحده و فرانسه باز می کند و انتظار می رود روز چهارشنبه اجرایی شود.
یک مقام ارشد حزب الله روز سه شنبه گفت که جنبش مقاومت لبنان پس از پایان جنگ با اسرائیل فعال خواهد ماند تا به لبنانی های آواره برای بازگشت به روستاهای خود و بازسازی مناطق ویران شده که توسط توسط حملات رژیم متجاوز صهیونی به این روز افتاده است کمک نمایند.
حسن فضل الله که یکی از اعضای پارلمان لبنان نیز می باشد، در مصاحبه ای با رویترز گفت: از این پس ما تأیید می کنیم که مقاومت (حزب الله) در صحنه باقی خواهد ماند، و لبنان از حضور آنان بهره مند خواهد شد.
وی گفت: "و شاهد آن این است که وقتی تجاوز اسرائیل به لبنان پایان یابد، مقاومتی که در میدان نبرد می جنگید، اکنون در عرصه ای دیگر برای کمک به مردم خود برای بازگشت آنان (به خانه) و بازسازی تلاش خواهد نمود.
فضل الله گفت که نهادهای بهداشتی، اجتماعی و توسعه حزب الله "برای روز بعد" آماده شده اند و با دولت لبنان برای پناه دادن به آوارگان، برداشتن آوار از مناطق آسیب دیده، دفن قربانیان و کمک به بازسازی هماهنگ خواهند شد.
به گفته مقامات، توافق آتشبس لبنان مستلزم خروج نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان و استقرار ارتش لبنان در منطقه است. حزب الله به حضور خود در امتداد مرز جنوب رودخانه لیتانی پایان خواهد داد.
عبدالله بوحبیب، وزیرامور خارجه لبنان گفت که ارتش لبنان آماده است تا حداقل 5000 سرباز در جنوب لبنان مستقر کند.
به گزارش آسوشیتدپرس، وزرای خارجه کشورهای پیشرو صنعتی( G7 ) حمایت قاطع خود را از آتشبس ابراز کردند. اما نیک می دانیم حکم بازداشت بینالمللی نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق او به خاطر جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت در غزه باید اجرا شود و به هیچ وجهی این حکم نباید کم رنگ گردد و یا کنار گذاشته شود. [1]
باید توافق آتش بس به صورت دایمی و کامل اجرا شود
دانیل هاگاری سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد که با اجرایی شدن توافق آتش بس، همچنان نیروهای ارتش در مواضع خود در جنوب لبنان مستقر هستند.
شبکه رادیو و تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز گزارش داد که ارتش این رژیم از ساکنان جنوب لبنان خواسته که به سوی روستاهای تخلیه شده حرکت نکنند.
این رسانه صهیونیستی مدعی شد که ارتش اسرائیل اعلام کرده که به ساکنان جنوب لبنان زمان امن برای بازگشت به منازلشان را اطلاع خواهد داد.
با این حال تصاویر منتشر شده نشان می دهد آوارگان لبنانی بی توجه به هشدارهای صهیونیستها بازگشت به مناطق خود را آغاز کرده اند.
حزب الله لبنان نیز اعلام کرد که به وعده های نتانیاهو اعتمادی ندارد و در دام فریب رژیم صهیونیستی نمی افتد.
از سوی دیگر «عاموس هوکشتاین» نماینده ویژه بایدن در امور لبنان گفت: نمی خواهیم که حوادث پس از جنگ سال ۲۰۰۶ تکرار شود و باید توافق آتش بس به صورت دایمی و کامل اجرا شود.
واکنش رسمی ایران به آتشبس در لبنان
اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت امور خارجه از خبر توقف تجاوز رژیم صهیونیستی علیه لبنان استقبال کرده و بر حمایت قاطع جمهوری اسلامی ایران از دولت، ملت و مقاومت لبنان تأکید کرد.
بقائی با اشاره به موضع همیشگی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ضرورت توقف فوری جنگ علیه غزه و لبنان و تحرکات گسترده دیپلماتیک کشورمان برای نیل به این هدف در ۱۴ ماه گذشته، خاطرنشان کرد نتیجه جنگافروزی و جنایات رژیم صهیونیستی که با حمایت همهجانبه آمریکا و برخی دولتهای اروپایی همراه بوده است، شهادت ۶۰ هزار نفر انسان بیگناه، زخمیشدن ۱۲۰ هزار نفر و آوارگی بیش از سه و نیم میلیون نفر از مردم مظلوم فلسطین و لبنان و تخریب گسترده زیرساختهای حیاتی در نوار غزه و لبنان بوده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه افزود: با توجه به دستورهای موقت صادره از دیوان بینالمللی دادگستری مبنی بر جلوگیری از نسلکشی و حکم بازداشت سران رژیم صهیونیستی از سوی دیوان کیفری بینالمللی به اتهام جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت، افکار عمومی جهان که در ۱۴ ماه گذشته ندای توقف جنگ و نسلکشی را سر دادهاند، امروز در انتظار محاکمه و مجازات جنایتکاران رژیم اشغالگر هستند.
محمدباقر قالیباف رییس مجلس شورای اسلامی نیز در اولین نشست خبری به عنوان رییس مجلس دوازدهم از آتش بس در لبنان استقبال کرد.
بقائی همچنین بر مسئولیت جامعه جهانی برای محافظت از صلح و ثبات در منطقه غرب آسیا و اعمال فشار موثر بر رژیم متجاوز صهیونیستی برای توقف جنگ علیه غزه تأکید کرد.
خط و نشان کشیدن نتانیاهو برای ایران و سوریه
نتانیاهو در یک سخنرانی تلویزیونی مدعی شد: چنانچه با آتش بسی که با لبنان شروع میشود حزب الله شروع به تسلیح مجدد، تهدید مجدد و سازماندهی مجدد کند ما مجدد حمله خواهیم کرد. حزبالله را سالها به عقب بازگرداندیم و حزبالله دیگر نمیتواند جنگی را علیه ما به راه بیاندازد.
نتانیاهو ادامه داد: دلایل آتشبس، تمرکز روی تهدیدات ایران، احیای ارتش، انزوای حماس و جدانمودن میدانهای نبرد نظامی است. من بارها گفتهام که توافق خوب، قابل اجرا است و ما آن را اجرا خواهیم کرد و ساکنان را به شمال باز خواهیم گرداند.
وی گفت: من مصمم هستم که هرکاری را برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای انجام بدهم.
نتانیاهو همچنین خطاب به بشار اسد رئیس جمهور سوریه گفت: اسد باید بفهمد که با آتش بازی میکند.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مورد غزه نیز بیان کرد: ما به بازگرداندن اسرا از غزه به محل اقامتشان پایبند هستیم. ما پیش از تحقق پیروزی به جنگ (غزه) پایان نخواهیم داد.
واکنش های بین المللی به این آتش بس
دولت لبنان، ریاست جمهوری فرانسه، سازمان ملل، اتحادیه اروپا و حماس از توافق آتشبس در لبنان بین رژیم متجاوز نسل کش صهیونی و حزبالله لبنان استقبال کردند و اعلام نمودند؛1- این تفاهم گامی اساسی در جهت آرامش و ثبات در لبنان و بازگشت آوارگان تلقی میشود. 2- اسرائیل به آتشبس و تصمیم عقبنشینی ملزم باشد و نسبت به قطعنامه ۱۷۰۱ پایبندی کامل داشته باشد.[2] 3- این توافق منجر به توقف جنگ در لبنان و ایمنکردن اسرائیل از تهدید حزبالله میشود. 4- این توافق شرایطی را برای بازگشت ساکنان دو طرف خط آبی ایجاد میکند. 5-آمریکا وفرانسه دربیانیه مشترکی اعلام داشتند متعهد به رهبری وحمایت از تلاشهای بینالمللی برای ظرفیتسازی نیروهای مسلح لبنان و همچنین توسعه اقتصادی در سراسر لبنان برای پیشبرد ثبات و رفاه در منطقه هستند. 6- تضمین پایداری این توافقنامه مستلزم کار جدی و تعهد کامل و مستمر از سوی طرفین است. 7- آنتونی گوترش، دبیرکل سازمان ملل نیز از اعلام آتشبین بین رژیم صهیونیستی و لبنان استقبال کرد و ابراز امیدواری کرد که این توافق پایانی بر «خشونت، ویرانی و دردورنج» باشد. 8- جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی «ایکس» اعلام کرد اجرای کامل قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل امری ضروری است و بار دیگر از رهبران لبنان دعوت میکنم تا با انتخاب رئیسجمهور مسئولیت سیاسی خود را بر عهده بگیرند. لبانیها حق دارند بدون هیچ گونه مداخله خارجی حاکمیت کامل خود را بر امور کشور بازیابند. 9-«اسامه حمدان» از رهبران ارشد جنبش حماس از حمایتهای حزبالله قدردانی و اعلام آتشبس در لبنان را مایه خوشحالی دانسته و میگوید: «حزبالله در کنار مردم ما ایستاد و فداکاریهای بزرگی در این راه انجام داد. علیرغم همه تلاشهایی که برخی برای ایجاد تفرقه و اختلاف انجام میدهند، اما مقاومت لبنان شایسته حمایت است. ما در محور مقاومت کاملاً به یکدیگر اعتماد داریم و همه جزئیات را با هم هماهنگ میکنیم.
نخستوزير جنایتکار اسراييل تحت فشار متحدان راستگراي خود
نيويورك تايمز بیش از اعلام رسمی آتش بس نوشته است؛ هشدارهايي وجود دارد مبني بر اينكه دو طرف نتوانند توافق را نهايي كنند؛ چرا كه بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل بهشدت تحت فشار متحدان راستگراي خود براي عدم پايان دادن به درگيريها قرار دارد. ايتمار بنگوير، وزير امنيت ملي سختگير اسراييل در يك پستي در شبكههاي اجتماعي گفته بود كه به واسطه اين توافق پيشنهادي فرصتي تاريخي براي تضعيف (ادعايي) حزبالله را از دست خواهيم داد. بنگوير در ادامه مدعي شده است: «همانطور كه قبلا در غزه هشدار دادم، اكنون نيز هشدار ميدهم: آقاي نخستوزير، هنوز دير نشده است كه اين توافق را متوقف كنيد! ما بايد تا پيروزي مطلق ادامه دهيم!» بن گوير همچنين مدتهاي طولاني بود كه تلاش ميكرد از هرگونه توافقي براي آتش بس احتمالي بين اسراييل و حماس در غزه جلوگيري كند.
«نفتالی بنت»، نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی، به شدت از توافق آتشبس با حزبالله انتقاد کرد. نفتالی بنت با بیان اینکه این توافق نمیتواند از توان حزبالله برای حمله به اسرائیل جلوگیری کند آن را «شکست کامل دیپلماتیک-امنیتی» توصیف کرد. بنت در بیانیه خود عدم ایجاد منطقه حائل در لبنان را مورد انتقاد قرار داد و گفت که حزبالله قادر به تشکیلاتسازی در نقاط مرزی و استفاده از آنها برای حمله به «شمال اسرائیل» (فلسطین اشغالی) خواهد بود.
توافق آتشبس با لبنان برای نتانیاهو به منزله انتخاب بین بد و بدتر
همزمان با شدت گرفتن شکست صهیونیستها در نبرد زمینی در برابر حزبالله، رسانههای اسرائیلی به نقل از نتانیاهو گزارش دادند که توافق آتشبس با لبنان برای تلآویو، ایدهآل نیست و انتخاب بین بد و بدتر است.
بلومبرگ به نقل از مقامات و منابع آگاه نوشت که اسرائیل و حزب الله به امضای توافق آتش بس نزدیک شدهاند. رسانههای اسرائیلی گزارش دادند که از نظر نتانیاهو، توافق آتشبس با لبنان بهتر از توقف جنگ تحت تهدید تحریمها است.گفته میشود که نخستوزیر اسرائیل در نشستهای بسته با مقامات اسرائیلی گفته است که توافق آتشبس با لبنان برای او به منزله انتخاب بین بد و بدتر است.وی توضیح داد که «توافق آتشبس ایدهآل نیست، اما بهتر از جایگزین احتمالی آن، یعنی اعمال تحریمها در شورای امنیت سازمان ملل است».
روزنامه اسرائیل هیوم گزارش داد که منظور نتانیاهو، این بوده که توافق آتشبس بهترازمقابله با خطر تحمیل قطعنامه یکجانبه ایالات متحده ازطریق شورای امنیت سازمان ملل است.به نوشته این روزنامه اسرائیلی، نتانیاهو این سخنان را در نشست یکشنبهشب با رؤسای دستگاههای امنیتی و وزیران جنگ، خارجه، امور راهبردی، دارایی و امنیت داخلی طرح کرده است.
«یکشنبه سیاه»؛ باعث ثبت پیروزی مقاومت و رضایت تلآویو به آتشبس
«عبدالباری عطوان»، سردبیر روزنامه فرامنطقهای رأیالیوم و تحلیلگر برجسته جهان عرب، در سرمقاله جدید خود به بررسی چند تحول میدانی پرداخته که به نظر او باعث ثبت پیروزی مقاومت و رضایت تلآویو به آتشبس شده است. عطوان با اشاره به حملات سنگین لبنانیها به سرزمینهای اشغالی در روز یکشنبه هفته جاری، از این روز بهعنوان «یکشنبه سیاه» صهیونیستها(4 آذر ماه برابر با 24 نوامبر) یاد میکند زیرا طی آن مقاومت لبنان بیش از 340 موشک و تعدادی پهپاد به سمت پایگاههای نظامی و اطلاعاتی رژیم در قلب تلآویو، حیفا و صفد شلیک کرد که در نتیجه آن 7 میلیون صهیونیست به پناهگاه رفتند.
روزنامه عبری «یدیعوت آحارونوت» وقتی اجازه یافت به بخشی از خسارتهای این حمله اشاره کند نوشت، میزان خسارتهای وارد شده «دهها میلیون شِکِل» تخمین زده شده است. این روزنامه عبری همچنین نوشت، در روزی که شاهد شدیدترین تبادل آتش در مناطق وسیعی در سراسر اراضی از زمان آغاز جنگ بودیم، دهها تیم مالیاتی به محلهای خسارتدیده آمدند، اما به دلیل گسترده بودن دامنه حوادث، هنوز امکان ارزیابی خسارتها وجود ندارد؛ اما با این وجود، خسارتهای وارد شده، دهها میلیون شِکِل برآورد شده است. روزنامه یدیعوت آحارونوت همچنین نوشت، بیش از ۸ هزار ساختمان در شمال سرزمینهای اشغالی تخریب و ویران شدهاند. در پی این حملات به یکباره عزم صهیونیستها برای برقراری آتشبس جزم شد! البته خالی از لطف نیست که بدانیم، این روزنامه عبری همچنین نوشت، میزان خرابیها در کریات شمونه باور نکردنی است و تنها بازسازی ساختمانهای آموزشی آسیبدیده ۴ ماه طول خواهد کشید. تقریباً هیچ ساختمان سالمی در شهرکهای صهیونیستنشین در مرزهای با لبنان وجود ندارد و بیشتر خانهها نیاز به بازسازی یا تخریب دارند.
عطوان معتقد است «هدف از انتشار ناگهانی این اخبار درباره تحولات مثبت آتشبس، از بین بردن وضعیت وحشت حاکم بر صهیونیستها در شمال، مرکز و جنوب فلسطین اشغالی است.» سردبیر روزنامه رأی الیوم همچین تحول مهم دیگر جنگ را رسیدن دامنه آتش موشکهای لبنان به شهر اشدود، دومین بندر بزرگ رژیم میداند. این بندر فراتر از تلآویو بوده و در نزدیکی غزه قرار دارد. با زیر آتش رفتن اشدود تقریباً تمام مراکز حضور جمعیتی صهیونیستها در فلسطین اشغالی تحت موشکباران قرار گرفته است.
آتشبس تنها مربوط به لبنان بوده و جبهههای عراق و یمن را در بر نمیگیرد
تحلیل گران براین باورند که توافق آتشبس در لبنان، ارتباط این جبهه با غزه را به هیچ وجه مسدود نمیکند زیرا در آینده و در صورت عدم صلح در فلسطین، جبهه لبنان بار دیگر شعله میکشد. به همین دلیل از نگاه صاحب نظران، صهیونیستها در هراس ناشی از شعلهور شدن مجدد آتش منازعات در جبهه شمالی، پس از آتشبس نیز باید منابع قابل توجهی را به این جبهه اختصاص دهند.[3] از سوی دیگر محرز و مشخص است که آتشبس تنها مربوط به لبنان بوده و جبهههای عراق و یمن را در بر نمیگیرد. زویکا حایموویچ، مشاور راهبردی و فرمانده پیشین تشکیلات پدافندی رژیمصهیونیستی درباره تأثیر آتشبس با لبنان این سؤال را مطرح کرده که «آیا بعد از توافق آتشبس با لبنان، یمنیها و عراقیها شلیک موشک و پهپاد به سوی اسرائیل (فلسطین اشغالی) را متوقف خواهند کرد؟»
جان کلام این که درباره تکرار کارشکنیهای صهیونیستها و خیانت دشمنان در مسیر آتشبس باید هشیار و مراقب بود.
چهارشنبه: 7 / 09 / 1403- 25 جمادی الاولی 1446- 27 نوامبر 2024
1- Israel announces truce with Hezbollah. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ November 26, 2024 - 21:55
[2] - قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا سال ۲۰۰۶ برای پایان دادن به جنگی میان اسرائیل و حزبالله به تصویب رسید که در آن حدود ۱۲۰۰ لبنانی، عمدتا غیرنظامی و حداکثر ۱۶۰ اسرائيلی، عمدتا سرباز کشته شدند. متن این قطعنامه خواستار استقرار تنها نیروهای مسلح لبنان (و نه شبهنظامیان حزبالله) به همراه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد موسوم به یونیفیل در مناطق جنوب رودخانه لیتانی در نزدیکی مرز اسرائیل است. قطعنامه ۱۷۰۱ همچنین شامل مفاد دیگری با هدف بازگرداندن حاکمیت لبنان بر خاک این سرزمین است که تحقق آن حزبالله را ملزم به تسلیم سلاحهای خود میکند.حزبالله تنها گروهی در لبنان است که پس از جنگ داخلی در این کشور طی سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ از خلع سلاح خودداری کرد. به گزارش فرانسپرس، اعتقاد عمومی بر این باور است که زرادخانه حزبالله در کل بسیار بزرگتر و مجهزتر از زرادخانه ارتش لبنان است.
[3] - طالبی؛ سید مهدی. نتانیاهو سند مرگ خود را امضا میکند؟ فرهیختگان: چهارشنبه 7 آذر ماه 1403- شماره 4290 .
تحلیل تحلیل گران ازحکم دادگاه کیفری بینالمللی
اسدالله افشار
یکم) «نسل کشی را متوقف کنید»
تظاهرات در استکهلم، آمستردام و ژنو در حالی آغاز شد که صدها معترض به خیابانها آمدند و خشم خود را از حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و لبنان ابراز کردند.
با وجود سرد بودن هوا، حدود 1000 نفر در Odenplan در استکهلم به دعوت سازمان های مختلف جامعه مدنی برای نشان دادن حمایت از فلسطین و لبنان تجمع کردند.
تظاهر کنندگان خواستار توقف حملات رژیم صهیونیستی و آتش بس فوری شدند.
تظاهرکنندگان بنرهایی را حمل می کردند که روی آن نوشته شده بود: «کودکان در غزه کشته می شوند»، «نسل کشی را متوقف کنید»، «برای همیشه فلسطین»، «[بنیامین] نتانیاهو یک جنایتکار جنگی است» و همچنین مجسمه هایی که نمادی از کودکان کشته شده در غزه بودند در دست داشتند و مظلومیت آنان را فریاد می کردند.
ماتیاس گاردل، مورخ دانشگاه اوپسالا که در این تظاهرات شرکت کرده بود، در گفتگو با خبرگزاری آنادولو گفت: من اینجا هستم تا به نسل کشی علیه مردم فلسطین اعتراض کنم.
وی افزود: "بیش از یک سال است که ما شاهد اولین نسل کشی زنده در تاریخ بشر بوده ایم."
به عنوان بخشی از تظاهرات هفتگی در شهرهای مختلف هلند در حمایت از فلسطین، صدها نفر در میدان دام آمستردام تجمع کردند.
سخنرانان خطاب به معترضان ازدولت های غربی ازجمله هلند، آمریکا، انگلیس و آلمان به دلیل ادامه حمایت از رژیم صهیونیستی انتقاد کردند.
در سخنانی که به نمایندگی از کارکنان بهداشتی و درمانی حامی فلسطین در هلند انجام شد، تأکید شد که سیستم بهداشت و درمان غزه کاملاً فرو ریخته است و مجروحان در رنج و عذاب منتظر مانده اند و قادر به درمان نیستند.
در ژنو، تظاهرات در میدان میدان نوو برگزار شد. تظاهرکنندگان قبل از راهپیمایی در مرکز شهر در میدان تجمع کردند.
آنها با اهتزاز پرچم فلسطین و لبنان شعارهایی به زبان های فرانسوی، انگلیسی و عربی سر دادند و رژیم صهیونیستی را محکوم کردند.[1]
دوم)آمار هولناک رژیم صهیونی؛ در کشتار پزشکان و پرستاران
به گزارش خبرگزاری آناتولی، مقامات محلی روز یکشنبه 4 آذر( 24نوامبر) اعلام کردند که از سال گذشته تاکنون بیش از 1000 پزشک و پرستار در حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه کشته شده اند.
دفتر رسانه های دولتی غزه در بیانیه ای اعلام کرد: بیش از 310 پرسنل پزشکی دیگر دستگیر، شکنجه و در زندان ها اعدام شدند.
ارتش اسرائیل همچنین از ورود تجهیزات پزشکی، هیئت های بهداشتی و صدها جراح به غزه جلوگیری کرده است.
این دفتر رسانه ای ارتش رژیم صهیونیستی را به هدف قرار دادن بیمارستان ها به عنوان بخشی از طرحی برای تضعیف سیستم بهداشت و درمان غزه متهم کرد.
در این بیانیه آمده است: «بیمارستانها یک هدف اعلامشده برای ارتش اسرائیل بودهاند که آنها را بمباران، محاصره و یورش بردند، پزشکان و پرستاران را کشتند و پس از هدف قرار دادن مستقیم آنها، دیگران را مجروح کردند.»
حسام ابوصفیه، رئیس بیمارستان کمال عدوان، روز شنبه 3 آذر( 23 نوامبر) در حمله هوایی اسرائیل به این مرکز و مناطق اطراف آن در شمال غزه زخمی شد.
رژیم سفاک خون ریز صهیونی در پی عملیات حماس در سال گذشته، جنگ نسل کشی نوار غزه را آغاز کرده است که بر اثر آن بیش از 44 هزار و 200 نفر که بیشتر آنها زن و کودک بودند، کشته و بیش از 104 هزار و 500 نفر زخمی شدند.
دومین سال نسلکشی در غزه با محکومیت فزایندهای بینالمللی روبهرو گشته و شخصیتها و نهادها این حملات و جلوگیری از ارسال کمکها را تلاشی عمدی برای نابودی جمعیت عنوان کرده اند.
دادگاه کیفری بینالمللی روز پنجشنبه اآذر( 21 نوامبر) حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق وی را به دلیل جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در غزه صادر کرد.
رژیم صهیونیستی همچنین به دلیل جنگ وحشیانه خود علیه غزه با پرونده نسل کشی در دیوان بین المللی دادگستری مواجه است. [2]
سوم)تحلیل تحلیل گران ازحکم دادگاه کیفری بینالمللی
در خصوص حکم صادره گفتنی فراوان است که در جای خود باید بدان پرداخته شود چنان چه تا به امروز صاحب نظران و تحلیل گران داخلی و بین المللی و حتی سیاستمداران به آن پرداخته و اظهار نظر نموده اند و نگارنده نیز وظیفه خود می داند به این موضوع فهرست وار در زیر بپردازد و پاره ای از دیدگاه های بیان شده را بصورت گزینشی و بدلیل اهمیت آن روایت، بازتاب و بازنشر دهد:
1- دادگاه بین المللی لاهه با صدور این احکام اعلام کرد که نتانیاهو و گالانت در ارتکاب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در جریان حمله به نوار غزه و لبنان نقش دارند.
2- این حکم بطور قطع میتواند بر آتشبس غزه و لبنان نیز مؤثر باشد و تلاش نتانیاهو برای استفاده از جنگ برای بقای خود در قدرت را با موانع جدی مواجه سازد و موقعیت نتانیاهو این جنایتکار روان پریش نسل کش را در برابر منتقدینش تضعیف نماید.
3- دادگاه لاهه با صدور این احکام امیدی واقعی برای تحقق عدالت در حق تعداد زیادی از قربانیان جنایت جنگی بر اساس قوانین بین المللی را در دل مردم مظلوم فلسطین و لبنان زنده کرد.
4- سازمان دیده بان حقوق بشر و سازمان عفو بین الملل صدور حکم دادگاه لاهه علیه نتانیاهو را تبریک گفته و تمام کشورهای عضو در دادگاه لاهه، آمریکا و تمام متحدان اسرائیل را به محترم شمردن عملی رأی این دادگاه و قوانین بین المللی دعوت و فرا خوانده است.
5- «جوسپ بورل» مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا نیز دستور دیوان را سیاسی ندانست و افزود: باید به تصمیم این دیوان احترام گذاشته و آن را اجرا کنیم.
6- بلاشک و بدون تردیدحکم دادگاه بینالمللی کیفری پس از یک سال انفعال و تضعیف نهادهای بینالمللی حقوقی و سیاسی که با توجه به فشار لابیهای آمریکایی-صهیونیستی، صادر شد؛ بسیار قابل توجه است و میتواند به تقویت دوباره روندهای حقوقی و جایگاه نهادی مجامع بین المللی کمک کند.
7-پیشبینی میشود فشارهای داخلی برای برکناری نتانیاهو این تروریست جانی کودک کش جنگ افروز افزایش یابد.
8- صدور حکم دادگاه بینالمللی کیفری؛ نه تنها سفرهای دیپلماتیک و بینالمللی نتانیاهو و گالانت را محدود خواهد کرد بلکه از سوی دیگر با افزایش فشار های حقوقی و سیاسی بینالمللی باید بزودی منتظر آن بود که وجهه داخلی و خارجی آن دو جنایتکار جنگی، بیش از پیش مخدوش گردد.
9- بعد از آن که چند ساعتی از صدور حکم گذشت بسیاری از کشورهای اروپایی برای بازداشت آن دو اعلام آمادگی نمودند. [3]
10-خنده داراست که باندجنایتکار رژیم صهیونی درکمال وقاحت وبی شرمی هرچه تمام ترازنخست وزیر روان پریش تروریستی اش گرفته تا «آویگدور لیبرمن» رئیس حزب «اسرائیل خانه ما»، وزیرحمل و نقل رژیم، «نفتالی بنت» نخست وزیر پیشین رژیم،«ایتامار بن گویر» وزیر امنیت داخلی رژیم،«اسحاق هرتزوگ» رئیس رژیم،«بنی گانتس» رئیس حزب اردوگاه دولتی رژیم و... نسبت به صدور این حکم موضع گستاخانه گرفته و آنرا سیاسی خوانده و اعلام کرده اند این حکم؛ الف) موجب انزوای اسرائیل و حمایت از تروریسم علیه دولت یهود است. ب) دیوان کیفری بینالمللی تصمیم گرفته است درواقع ازایران که این جنگ منطقهای را به راه انداخته حمایت کند. پ) حکم های بازداشت صادر شده به منزله «پاداشی برای تروریسم» هستند. ت) حکم دادگاه کیفری بین الملل به منزله یهودستیزی نوین تحت پوشش عدالت است! ث) این حکم ها به منزله لکه ننگی بی سابقه برای دادگاه کیفری بین المللی هستند. ج) در این حکم رنج و مشکلات گروگان های اسراییلی و اقدامات حماس نادیده گرفته شد. چ) حکم های دادگاه کیفری بین الملل ابزار دست حماس برای ادامه جنگ علیه اسرائیل است.[4]
جان کلام این که تحلیل گران معتقدند با صدوراین حکم اعتبار و جایگاه بینالمللی رژیم صهیونی به شدت مخدوش گردید و این رژیم از جایگاه همیشگی مدعی و قربانی یهودستیزی به جایگاه یک واحد سیاسی ظالم و خونریز تروریستی نسل کش که رهبرانش از سوی یک نهاد ساخته و پرداخته غرب متهم به جنایت علیه بشریت هستند، تنزل داده شد تا همینه و هیبت پوشالی این رژیم جنایتکار جنگ افروز در عرصه جهانی و بین المللی فرو ریزد و در هم شکسته شود.
دوشنبه: 5 / 09 / 1403- 23 جمادی الثانی 1446- 25 نوامبر 2024
1- Protests Held Across Europe Against Israel’s Atrocities in Gaza, Lebanon. Kayhan .ir. Translator: Asadollah Afshar. Publish Date : Monday 25 November 2024
2- Officials: Over 1,000 Doctors, Nurses Killed in Israeli Attacks in Gaza. Kayhan .ir. Translator: Asadollah Afshar. Publish Date : Monday 25 November 2024
[3] - این حکم به این معناست که ۱۲۴ کشور عضو دیوان دادگستری بینالمللی موظف هستند در صورت ورود نتانیاهو و گالانت به این کشورها، آنها را بازداشت کنند.
[4] - جنایتکاران تحت تعقیب. ابتکار: شنبه 3 آذر ماه 1403- کد خبر: 38213 .
به بهانه حکم بازداشت دیوان بین المللی کیفری علیه دوجنایتکار بین المللی رژیم صهیونی
حکمی دیرهنگام اما مهم و تاریخی
اسدالله افشار
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از زمانی که خود را در تیررس دادگاه کیفری بین المللی (ICC) دید، مانند گربه ای روی آجرهای داغ بوده است.
دیوان کیفری بینالمللی با انتشار بیانیهای در روزپنجشنبه ا آذرماه ( 21 نوامبر) در وبسایت خود اعلام کرد این دادگاه حکم بازداشت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل و «یوآو گالانت» وزیر جنگ برکنار شده اسرائیل را به دلیل جنایات جنگی مرتکب شده در جنگ غزه صادر کرده است.
در این بیانیه آمده است: «حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت به دلیل ارتکاب جنایات جنگی از تاریخ دستکم ۸ اکتبر ۲۰۲۳ الی ۲۰ مه ۲۰۲۴، روزی که دادستان درخواستی را در این خصوص ارائه داد، صادر شده است.»
دیوان کیفری بینالمللی همچنین ادعاهای رژیم صهیونیستی را در مورد «عدم صلاحیت قضایی» بابت حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت رد کرد.
در بیانیه دیوان لاهه آمده است: «دادگاه کیفری بینالمللی به دلایل قانعکنندهای دست یافته که نشان میدهند آقای نتانیاهو متولد ۲۱ اکتبر ۱۹۴۹ و آقای گالانت متولد ۸ نوامبر ۱۹۵۸ مسئول جنایاتی هستند که بهطور مشترک مرتکب شدهاند. از جمله این جنایات میتوان به استفاده از قحطی بهعنوان یک روش جنگی، جنایات علیه بشریت، قتل، آزار و اذیت و اقدامات غیرانسانی اشاره کرد.»
این دیوان تأکید کرد: «نتانیاهو و گالانت هر کدام به دلیل جنایت جنگی که از روی عمد حملهای را علیه مردم غیرنظامی انجام دادهاند، مسئولیت کیفری دارند.»
بیانیه دیوان کیفری بینالمللی در این خصوص صراحتا به محرومیت و عدم دسترسی ساکنان غزه به ملزوماتی چون غذا، آب، دارو و ملزومات پزشکی و همچنین سوخت و برق، اشاره و تاکید کرده است که این تنها بخشی از اتهامات مطرح علیه نتانیاهو و گالانت است.
این حکم به این معناست که ۱۲۴ کشور عضو دیوان دادگستری بینالمللی موظف هستند در صورت ورود نتانیاهو و گالانت به این کشورها، آنها را بازداشت کنند.
دادستان کل دیوان کیفری بین المللی تاکید کرد: من از تمام کشورها میخواهم به تعهدات بین المللی خود عمل کنند. وی افزود: ما روی همکاری تمام کشورهای ذی ربط برای اجرای مفاد احکام بازداشت حساب کردهایم. دادستان کل دیوان کیفری بین المللی اضافه کرد: ما آمادهایم با کشورهای عضو و غیر عضو همکاریهای لازم را داشته باشیم.
وی بیان کرد: نسبت به افزایش خشونتها و کاهش میزان کمکهای بشردوستانه در نوار غزه و کرانه باختری نگران هستیم.این دیوان بین المللی طی حکم بازداشت نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و گالانت وزیر جنگ سابق این رژیم را صادر کرد.
از منظر تحلیل گران و کارشناسان هرچند این حکم دیرهنگام است و احتمالاً تاثیری فوری بر وضعیت غزه نخواهد داشت، اما اولین حکم بازداشت بینالمللی علیه مقامات اسرائیلی در تاریخ اهمیت زیادی دارد. در مقایسه با دیگر قطعنامهها و احکام بینالمللی که در خصوص اشغالگری اسرائیل به اجرا در نیامدهاند، این حکم میتواند گامی بزرگ در تغییر پارادایم جهانی نسبت به اسرائیل محسوب شود.[1]
در هرحال با گذشت 400 روز از جنایات گسترده رژیم صهیونی علیه مردم مظلوم فلسطین بهخصوص ساکنان غزه، مقاومت فلسطینیها نتیجه داد و رژیم جعلی نامشروع تروریستی نسل کش صهیونی برای اولین بار و به رغم تمام تلاشهای خباثت آمیز آمریکا، در یک دادگاه معتبر جهانی و بینالمللی محکوم و ضربه ای تاریخی را دریافت کرد. در حقیقت حکم صادره پاسخ محکمی به آمریکا و متحدان اروپایی غرب بود که همیشه در حمایت از این رژیم منحوس نسل کش در شورای امنیت از حق وتوی خود استفاده می کردند تا اولا مانع تصویب قطعنامههای بینالمللی علیه اسرائیل شوند و ثانیا اجازه می دادند این رژیم کودکش به جنایاتش علیه مردم مظلوم فلسطین همچنان ادامه دهد؛ بنابراین این حکم از ابعاد سیاسی و حقوقی بسیار حائز اهمیت است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت و این حکم در تاریخ ماندگار خواهد شد چرا که با این حکم تنها نخست وزیر و وزیر دفاع سابق رژیم صهیونی محکوم و تحت تعقیب قرار نگرفته اند بلکه باید سران آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان نیز که دستشان به خون مردم مظلوم بی گناه غزه و فلسطین و لبنان آغشته است، تحت تعقیب و مورد محاکمه قرار گیرند. بلاشک و قطعا این حکم بینالمللی جایگاه رژیم صهیونیستی و حامیان غربی و سه کشور اروپایی آنان را بیش از پیش در سطح جهانی متزلزل و تضعیف خواهد کرد.
تأثیر حکم بازداشت و واکنش های جهانی آن
براساس اساسنامه رم، که دادگاه مطابق آن معاهده تأسیس شده است، 124 دولت در سراسر جهان عضو آن هستند. کشورهای عضو دیوان کیفری بین المللی قانوناً موظف به اجرای حکم دستگیری آنان طبق قانون هستند.
دیوان کیفری بین المللی این اختیار را دارد که افراد متهم به نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی در قلمرو کشورهای عضو اساسنامه رم را تحت تعقیب قرار دهد.
بنابراین، اگر هر یک از این دو مقام اسرائیلی پا به یکی از کشورهای عضو دیوان کیفری بینالمللی بگذارند، باید دستگیر و به دادگاه تحویل داده شوند.
چندین کشور گفته اند که از قوانین ICC تبعیت خواهند کرد. هنوز مشخص نشده است که آیا اعضای دادگاه، که متحدان اروپایی نزدیک به رژیم صهیونی هستند، به طور مؤثر حکم بازداشت را اجرا خواهند کرد یا خیر.
کشورهای اروپایی از صدور حکم جلب بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به علت ارتکاب جنایات جنگی استقبال کردند. وزارت خارجه فرانسه اعلام کرد: واکنش پاریس به دستور دادگاه کیفری بینالمللی مبنی بر بازداشت نتانیاهو منطبق بر اصول این دادگاه خواهد بود. وزیر امور خارجه هلند هم در واکنش به صدور این حکم تاکید کرد: ما به دستورات دادگاه بین المللی پایبند خواهیم بود و اگر نتانیاهو یا گالانت به کشور ما بیایند، دستگیر خواهند شد.
جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز گفت: دستور دادگاه کیفری بینالمللی برای دستگیری نتانیاهو و گالانت سیاسی نیست و باید به تصمیم دادگاه احترام گذاشته و اجرا شود.
وزارت دادگستری سوئیس در گفتگو با اسپوتنیک اعلام کرد، سوئیس در صورت ورود نتانیاهو به این کشور، او را دستگیر و به دیوان کیفری بینالمللی منتقل خواهد کرد.
سخنگوی دفتر کییر استارمر نخست وزیر انگلیس در واکنش به حکم جلب بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت: ما به استقلال دادگاه کیفری بین المللی احترام می گذاریم اما با این حال، بریتانیا، متحد اصلی غربی اسرائیل و یکی از اعضای دیوان بینالمللی کیفری، از پرسشهای مربوط به اجرای حکم بازداشت دیوان بینالمللی کیفری طفره رفته است.
معاون نخست وزیر بلژیک اعلام کرد که دیوان کیفری بین المللی احکام بازداشت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و یوآو گالانت وزیر جنگ این رژیم را صادر کرده و همگان باید به این حکم پایبند باشند.
حکومت آفریقای جنوبی با استقبال از حکم بازداشت نتانیاهو که از سوی دادگاه کیفری بین المللی صادر شده است، آن را گامی برای تحقق عدالت برای ملت فلسطین دانست.
نخستوزیر ایرلند اعلام کرد در صورت ورود «نتانیاهو و گالانت» به ایرلند آنها را بازداشت خواهد کرد. نخستوزیر اسلوونی نیز گفت، اسلوونی به احکام دستگیری سران رژیم صهیونیستی که توسط این دادگاه صادر شده احترام میگذارد و «به طور کامل آن را رعایت میکند.»
بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی یعنی آمریکا که با حمایتهای مالی و نظامی بیحدوحصر خود باعث و بانی کشتار مردم فلسطین شده است، اعلام کرده که با حکم دیوان لاهه مقابله خواهد کرد. جو بایدن رئیسجمهور آمریکا در واکنش به حکم دیوان بینالمللی کیفری برای بازداشت بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت، این اقدام را «شرم آور» خواند و گفت: هیچ برابری میان اسرائیل و حماس وجود ندارد. وی بار دیگر بر پایبندی واشنگتن به ایستادگی مستمر در کنار «اسرائیل» در برابر تهدیدات علیه امنیت آن تأکید کرد. همزمان برخی سناتورها نیز زبان به تهدید شدید دیوان کیفری بینالمللی گشودند. «تام کاتن» سناتور جمهوریخواه مجلس سنای آمریکا نیز دیوان بینالمللی کیفری و دادستان ارشد آن، «کریم خان» را بعد از صدور قرار بازداشت به حمله تهدید کرد! «کاتن» در شبکه ایکس نوشت: «دیوان بینالمللی کیفری یک دادگاه پوشالی است و کریم خان یک کوتهفکر دیوانه است... وای بر او و هرکسی که تلاش کند که این احکام غیرقانونی را اجرائی کند. اسم قانون آمریکا درباره دیوان بینالمللی کیفری-قانون حمله به لاهه-است و این اسم بیدلیل انتخاب نشده است. در اینباره فکر کنید.» همچنین «لیندسی گراهام» دیگر سناتور جمهوریخواه هم خواستار تحریم دادگاه لاهه شد.
«مایک والتز» مشاور امنیت ملی دولت ترامپ نیز گفت: «دیوان کیفری بینالمللی هیچ اعتباری ندارد و این اتهامات توسط دولت آمریکا رد شدهاند. اسرائیل بهطور قانونی از مردم و مرزهای خود در برابر تروریستهای نسلکش دفاع کرده است. انتظار میرود در ژانویه پاسخی قوی به تعصب ضدیهودی دیوان کیفری بینالمللی و سازمان ملل داده شود.»
برنی سندرز، سناتور آمریکایی در واکنش به حکم دستگیری نتانیاهو و یوآو گالانت، اتهامات علیه مسئولان اسرائیلی مبنی بر استفاده از گرسنگی بهعنوان سلاح و هدف قرار دادن غیرنظامیان را موجه دانست و بر اهمیت کنوانسیونهای ژنو برای حفاظت از غیرنظامیان تأکید کرد. همچنین«عبدالله حمود» شهردار شهر دیربورن آمریکا تأکید کرد «نتانیاهو و گالانت در صورت ورود به مرزهای این شهر بازداشت خواهند شد.» وی افزود «ممکن است رئیسجمهور ما هیچ اقدامی علیه این ۲ نفر نکند اما شهرهای دیگر باید اعلام کنند که آنها را دستگیر خواهند کرد.»
حماس از حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت استقبال کرده و آن را گامی مهم بهسوی عدالت دانسته، گرچه هشدار داد که اگر حمایت جهانی نباشد، محدود خواهد ماند.
برخی کشورهای دیگر مانند ایتالیا و فرانسه نیز به تعهدات بینالمللی خود اشاره کردهاند، در حالی که کشورهایی مانند آرژانتین و سوئیس مخالفت یا آمادگی خود را برای اجرای احکام اعلام کردهاند.
واکنش رژیم تروریستی و نسل کش صهیونی
دفتر نتانیاهو این تصمیم را رد و در بیانیهای این اقدام را یهودستیزانه توصیف کرد.
دفتر وی با بیان اینکه اسرائیل در دفاع از شهروندانش تسلیم فشار نخواهد شد، گفت: اسرائیل با انزجار اقدامات پوچ و دروغینی را که دیوان بینالمللی کیفری علیه آنها انجام میدهد، رد میکند.
گالانت، وزیر دفاع سابق صهیونیستها هم در واکنش به صدور حکم بازداشتش از سوی دادگاه لاهه مدعی شد: تلاش برای سلب حق اسرائیل در مسیر دستیابی به اهدافش در جنگ، با شکست مواجه خواهد شد. تصمیم دیوان کیفری بینالمللی یک سابقه خطرناک علیه حق دفاع است. این اقدام دادگاه لاهه، اسرائیل و رهبران حماس را در یک جبهه قرار میدهد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفت: هیچ حکمی من را از دفاع از اسرائیل بازنخواهد داشت. دیوان کیفری بینالمللی اکنون به ابزاری برای رویارویی سیاسی تبدیل شده و مشروعیت خود را از دست داده است. رفتار دادستان کل دادگاه ضد مفهوم عدالت است. در روز تاریکی به سر میبریم. دیوان کیفری بینالمللی به دشمن انسانیت تبدیل شده و حکم آن مغایر با حقایق و اتهامهای بیاساس و نادرستی مطرح کرده است.
نتانیاهو افزود: حکم دیوان کیفری بینالمللی حق دموکراسیها در دفاع از خود را نقض میکند و اسرائیل چنین حکمی را به رسمیت نمیشناسد.
دیپلماسی مشکوک
واکنش بایدن به حکم بازداشت دیوان بینالمللی کیفری علیه نتانیاهو و گالانت، استانداردهای دوگانه کاخ سفید را برجسته کرده است.
ایالات متحده قبلاً از حکم جنایات جنگی دیوان بین المللی کیفری علیه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و دیگر مقامات روسیه استقبال کرده بود.
در سال 2020، دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده تحریم هایی را علیه دیوان کیفری بین المللی اعمال کرد که هدف آن مقامات دادگاه و خانواده های آنها بود. مایک پمپئو وزیر امور خارجه وقت آمریکا در آن زمان گفته بود که این اقدامات تنبیهی به این دلیل اعمال شده است که دادگاه تحقیقات درباره اقدامات آمریکا و متحدانش در افغانستان و همچنین عملیات نظامی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی را دستور کار خود قرار داده است.
دیوان کیفری بینالمللی از زمان تأسیس بیش از دو دهه پیش، حکم بازداشت رهبران چندین کشور را صادر کرده است.[2]
حکم بازداشت های صادر شده از سوی دادگاه بین المللی دادگستری تا به امروز
این دادگاه در سال 2023 حکم بازداشت پوتین را به دلیل جنایات ادعایی ارتکاب یافته در جنگ روسیه با اوکراین صادر کرد.
از آن زمان، رئیس جمهور روسیه چندین سفر بین المللی داشته است، از جمله به چین که عضوی از دادگاه نیست.
او همچنین در ماه سپتامبر از مغولستان، یکی از اعضای ICC دیدن کرد و به گرمی مورد استقبال قرار گرفت.
عمر حسن البشیر، رئیس جمهور معزول سودان نیز در فهرست رهبران مستقری است که توسط دیوان کیفری بین المللی متهم شده اند. دادگاه در سالهای 2009 و 2010 حکمهایی را برای او صادر کرد. البشیر که در سال 2019 پس از سه دهه قدرت برکنار شد، به نسلکشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی در منطقه غرب دارفور متهم شده بود.
البشیر در سال 2015 به اجلاس اتحادیه آفریقا در آفریقای جنوبی سفر کرد اما دستگیر نشد.
رهبر سابق لیبی، سرهنگ معمر القذافی، معاون سابق رئیس جمهور کنیا، ویلیام روتو، و رئیس جمهور سابق ساحل عاج، لوران گباگبو نیز از جمله افرادی بودند که توسط دیوان کیفری بین المللی مورد تعقیب و محکومیت قرار گرفتند.
جنایات اسرائیل
اما قضیه اسرائیل کاملا متفاوت است. اسرائیل در دادگاه بین المللی دادگستری (ICJ) به نسل کشی متهم است. در اواخر ژانویه سال جاری، دیوان بینالمللی دادگستری به اسرائیل دستور داد تا تمام تلاش خود را برای جلوگیری از مرگ، ویرانی و هرگونه نسلکشی در غزه انجام دهد. با این حال اسرائیل چشم خود را بر این حکم بست و به حملات مرگبار خود در نوار غزه ادامه داد.
ارتش اسرائیل از زمان آغاز جنگ در غزه در 7 اکتبر 2023، بیش از 44000 فلسطینی را در غزه سلاخی کرده است. بیشتر قربانیان زن و کودک هستند.
خشم جهانی از جنایات اسرائیل در غزه نیز افزایش یافته است.
اعتراضات در سراسر جهان به وحشیگری های اسرائیل در غزه که بعداً به لبنان گسترش یافت، به یک اتفاق عادی تبدیل شده است.
در روز شنبه9 نوامبر( 19 آبان ماه)، بیش از ۵۰۰ نفر از متفکران و کارشناسان حوزههای حقوق و مطالعات بینالملل، مطالعات جنگ و مطالعات حوزه نسل کشی و سیاست از مجمع عمومی سازمان ملل و کشورهای عضو در آن خواستند رژیم صهیونیستی را از مجمع عمومی این سازمان کنار بگذارند.
این ۵۰۰ متفکر و کارشناس در نامهای که مشترکا امضا کردند فهرستی از مجموعهای از اقدامات و سیاست رژیم جنایتکار صهیونیستی از زمان تشکیل این رژیم در سال ۱۹۴۸ تا کنون که ضد قوانین بینالمللی بودهاند را ذکر و برجسته کردند. در این نامه عنوان شد رژیم صهیونیستی در تمام طول تاریخ موجودیت خود به قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل اهانت کرده است.
آنها نوشتند که این رژیم در این راستا قطعنامه ۱۹۴ (III) مربوط به سال ۱۹۴۸ که حق بازگشت فلسطینیها را در نظر میگیرد و قطعنامه ۱۸۱ (II ) مربوط به سال ۱۹۴۷ که حق حاکمیت کشور فلسطین را در نظر گرفته، نقض کرده است. این در حالی است که هر دوی این قطعنامهها به عنوان شرط عضو کردن رژیم صهیونیستی در سازمان ملل بر مبنای قطعنامه ۲۷۳ (III) مربوط به سال ۱۹۴۹ هستند.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل از جمله قطعنامههایی که از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تا کنون با موضوع غزه تصویب شدهاند را نیز به طور مداوم زیر پا گذشته است. سوابق نقض قطعنامههای شورای امنیت توسط این رژیم به ویژه قطعنامههای مربوط به اشغال فلسطین به چندین دهه قبل بر میگردد.
کارشناسان مذکور اظهار کردند سرپیچیهای رژیم صهیونیستی از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل به سطح نقض آشکار ماده ۲۵ منشور سازمان ملل میرسد و بر این مبنا باید این رژیم از سازمان ملل اخراج شود.
مجمع عمومی سازمان ملل طبق ماده ششم منشور این سازمان اختیار اخراج یک عضو از سامان ملل را بر مبنای توصیه شورای امنیت و در صورتی که این عضو «به طور مداوم اصول منشور سازمان ملل را نقض کرده باشد» پیدا میکند.
این اساتید و کارشناسان حوزه حقوق و مطالعات بینالملل از سوی دیگر اظهار کردند اسرائیل به آرای حقوقی آمرانه دیوان بینالمللی دادگستری نیز بیاعتنایی کرده که شروع آن مربوط به حکم مشورتی سال ۲۰۰۴ با موضوع احترام به حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین و همچنین یک حکم ماه ژوئیه ۲۰۲۴ با موضوع غیرقانونی بودن اشغال و ضمیمه سازی اراضی فلسطین است.
«مریم جمشیدی»، استاد حقوق دانشگاه کلرادو که یکی ازامضا کنندگان این نامه است اظهار کرد: «هماکنون پرونده حقوقی قویتری برای معلق کردن عضویت رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل در مقایسه با پرونده چند دهه پیش آفریقای جنوبی وجود دارد.»
او در مصاحبهای به وبگاه «میدل ایست آی» تأکید کرد: «اسرائیل حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت خود را برای چندین دهه از جمله با اعمال جنایت آپارتاید نقض کرده در حالی که دیوان بینالمللی دادگستری تصریح کرده مجمع عمومی و کشورهای عضو آن باید به این نقضها از سوی اسرائیل رسیدگی کنند.
به گزارش میدل ایست ای، اسرائیل علاوه بر نقض الزامات حقوقی بینالمللی خود متهم به نقض سازوکارهای حمایتی مربوط به نیروهای صلحبان و نهادهای سازمان ملل است. جرایم رژیم صهیونیستی در این زمینه شامل ممنوع کردن فعالیت آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطین و کشتن اعضا و کارمندان آن در غزه، حملات به نیروهای صلحبان سازمان ملل در لبنان، اعلام دبیر کل سازمان ملل به عنوان عنصر نامطلوب و ممنوع کردن ورود گزارشگران ویژه سازمان ملل به فلسطین اشغالی از سال ۲۰۰۸ می شود.
این اساتید و کارشناسان در نامه خود هشدار دادند نقض قوانین بینالمللی از سوی اسرائیل و تداوم مجازات ناپذیری آن باعث ایجاد یک تهدید علیه یکپارچگی نظام حقوق بین الملل شده است.[3]
در ماه اکتبر، بیش از 1100 نویسنده همچنین "بایکوت گسترده ناشران اسرائیلی را که در خلع ید از مردم فلسطین شریک هستند" آغاز کردند.
ائتلافی از گروه های همبستگی در بیانیه ای مطبوعاتی اعلام کردند که این اعلامیه بزرگترین تحریم فرهنگی علیه نهادهای اسرائیلی در تاریخ است.
در این بیانیه آمده است: «امضاکنندگان اعلام کمی نمایندکه نمیتوانند با وجدان راحت با نهادهای اسرائیلی که تفکرآپارتایدی دارند و موجب آوارگی و نسل کشی گشته اند؛ تعامل و ارتباطی داشته باشند».
در حال حاضر، حکم بازداشت دیوان بینالمللی کیفری بر انزوای بینالمللی رژیم آپارتاید اسرائیل در میان جنایات فجیع آن در غزه و لبنان صادر شده است. ارتش اسرائیل علاوه بر جنگ نسل کشی خود علیه غزه، از اکتبر سال گذشته تاکنون بیش از 3500 نفر را در لبنان کشته است.
این اقدام دادگاه می تواند به فشار بین المللی بر اسرائیل برای پایان دادن به جنگ وحشیانه خود در غزه منجر شود. همچنین می تواند موجب اعتراضات داخلی علیه شکست های نظامی اسرائیل در غزه و لبنان شود. اگرچه ارتش اسرائیل غیرنظامیان را در غزه و لبنان قتل عام کرده اما تا کنون نیروهایش نتوانستند مبارزان مقاومت را در میدان نبرد به زانو درآورند.
حکم بازداشت دیوان بین المللی کیفری؛ ضربه ای مهم به جایگاه جهانی اسرائیل
حکم بازداشت دیوان بین المللی کیفری علیه نخست وزیر و وزیر جنگ سابق اسرائیل که اکنون جنایتکاران فراری هستند فراتر از این مفاهیم است. اسرائیل اولین متحد غرب است که توسط دادگاه متهم شده است.
صدور حکم بازداشت، تصور اسرائیل از خود به عنوان یک کشور دموکراتیک ادعایی را از بین برده است.
کل جهان نیز با این واقعیت بیدار شده است که اسرائیل یک رژیم آپارتاید و جعلی است که بقای آن در کشتار و ترور بنا شده است.
حماس با اجرای عملیات الاقصی؛ تصویر اسطوره شکست ناپذیری ارتش اسرائیل را در هم شکست. این حمله نظامی بود که توسط جنبش مقاومت فلسطین در جنوب اسرائیل در 7 اکتبر سال گذشته آغاز شد و به جنگ نسل کشی در غزه منجر شد.
علاوه بر شکستهای نظامی، احکام صادر شده توسط دیوان بینالمللی کیفری، ضربه مهمی به جایگاه جهانی اسرائیل وارد کرده و انزوای بینالمللی آن را بیشتر کرده است.
به عبارت دیگر، اسراییل هم در تعاملات نظامی و هم در حوزه سیاست بینالملل شکستهای قابل توجهی را تجربه کرده است.
در پی حکم دادگاه بینالمللی کیفری، متحدان مورد حمایت ایالات متحده ممکن است در دستگیری نخستوزیر اسرائیل کوتاهی کنند. اما ترس از دستگیری نتانیاهو و دیگرجنایتکاران اسرائیلی را با وحشت روبر ساخته و دیگر راحت در مجامع بین المللی حاضر نخواهند شد تا گرفتار حکم صادره نگردند.[4]
جان کلام این که از منظر تحلیل گران و صاحب نظران این حکم تعقیب و بازداشت می تواند:
1- رژیم صهیونی را هم تحت فشاربینالمللی و هم معادلات منطقهای و جهانی را بزودی تغییر و تحت الشعاع قرار خواهد داد.
2- عمق انزوای سیاسی بینالمللی رژیم اشغالگر را به تصویر کشد.
3- میتواند حمایت جهانی از حقوق فلسطینیان را افزایش دهد.
4- رژیم صهیونیستی را به عنوان یک بازیگر ناقض حقوق بشر معرفی نماید و رسوا کند.
5- مُهر تأییدی بر مشروعیت حملههای مقاومت به مواضع ضدصهیونیستی باشد.
6- بحرانهای سیاسی داخلی رژیم صهیونی را افزایش دهد و مخالفان سیاسی در داخل اراضی اشغالی را تقویت نماید.
7- به لحاظ روحی و روانی به حیثیت آنان به سختی آسیب زند.
8- نوعي بياعتباري و بدنامي بينالمللي براي اسراييل و شخص نتانياهو ايجاد نماید.
9- اسراييل را در اين باره متحمل هزينه های بالايي سازد.
10- محدودیتهای جدی برای سفر و مذاکرات دیپلماتیک آن دو جنایتکار جنگی ایجاد سازد.
11- بیان کننده آن باشد که می شود همچنان درنظم موجود امیدوار بود روزنهای به عدالت وجود دارد.
12- و....
شنبه: 3 / 09 / 1403- 21 جمادی الثانی 1446- 23 نوامبر 2024
[1] - اسرائیل با استفاده از ابزارهای مالی، رسانهای و اتهام "یهودیستیزی"، تصویری از خود به عنوان یک ملت مظلوم و متمدن به جهانیان ارائه کرده بود، اما جنگ اخیر غزه موجب شده تا این تصویر به شدت آسیب ببیند و روایت فلسطین در دنیا به ویژه در غرب تقویت شود. با این حال، از آن جا که نهادهای بینالمللی در توقف خشونتها عاجز بودند، این حکم میتواند اعتبار این نهادها را افزایش دهد و فشار بر متحدان اسرائیل برای توقف حمایت تسلیحاتی از آن را افزایش دهد. (ملک زاده؛ فاطمه. افسار بر جانی. خراسان: شنبه 3 آذر ماه 1403- شماره 21641 )
[2] - دیوان کیفری بینالمللی تا به امروز حکم بازداشت و دستگیری 12مقام جهان را صادر کردهاست: ۱. عمر البشیر(چهارم مارس ۲۰۰۹). ۲. معمر قذافی( 2011). ۳. سیف الاسلام قذافی(2011). ۴. لوران باگبو( 2010). ۵. توماس لوبانگا( مارس 2012). ۶. ژان-پییر بمبا(2016) . 7.احمد الفقی المهدی(2013). 8.بوسکو نتاگندا(فرمانده نظامی کنگو در سال ۲۰۱۹). ۹. دومینیک اونگوین (از فرماندهان ارشد ارتش مقاومت خدا در اوگاندا در سال ۲۰۲۱). ۱۰. «علی محمد علی عبد الرحمان» (علی کوشیب) (۹ ژوئن ۲۰۲۰).11 ولادیمیر پوتین (۲۰۲۳). نتانیاهو و گالانت( 21 نوامبر2024).
[3] - درخواست اخراج اسرائیل از سازمان ملل از سوی صدها کارشناس حقوق و سیاست بینالملل. خبرگزاری ایسنا: شنبه ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۳ / ۱۴:۳۴- کد خبر: 1403081913906.
4- Saei. Shahrokh. Wanted butcher. Translator; Asadollah Afshar. Tehrantimes/ November 22, 2024 - 22:22