راه های تأمين مالی تروريسم
اسدالله افشار
فعالیتهای تروریستی به اشکال مختلف از اقدامات پنهانی گرفته تا فعالیتهای برنامهریزی شده گروههای سازمانیافته صورت میگیرد. بنابراین اشکال تأمین مالی تروریسم براین اساس متفاوت است. این نه تنها شامل تأمین مالی اقدامات تروریستی است،بلکه هرگونه حمایت ازشبکه جنایی را نیزشامل می شود. سازمانهای تروریستی به بودجه قابل توجهی نیاز دارند، هم برای انجام واقعی اقدامات تروریستی، و هم برای مسائل دیگری چون: حفظ عملکرد سازمان، تأمین نیازهای فنی اولیه آن، و همچنین پوشش هزینههای مربوط به گسترش ایدئولوژیهای مرتبط.
منابع مالی تروریست ها متفاوت است. اولا؛ ممکن است از فعالیتهای غیرقانونی، از جنایات برنامه ریزی شده گرفته تا جرایم سازمانیافته (مانند قاچاق مواد مخدر، اسلحه یا انسان) سرچشمه بگیرد. ثانیا؛ ممکن است از سازمان (معمولاً تازه واردان)یا ازطریق سوءاستفاده ازسازمانهای غیرانتفاعی بدست آمده باشد. تکنیک های جدیدتأمین مالی سازمان های تروریستی اخیرا توسط FATF دررابطه با داعش( که همچنان به عنوان "دولت اسلامی" شناخته می شود)شناسایی شده است.باتوجه به نحوه عملکرد،داعش به روشهای جدیدتأمین مالی که میتوان آن را ذاتیتربرای یک دولت درنظر گرفت، مانند اعمال مالیات یا بهرهبرداری از منابع طبیعی (مانند گاز طبیعی و نفت).
تأمین مالی فعالیت های تروریستی اغلب مستلزم جابجایی وجوه در داخل یا بین حوزه های قضایی است. این ممکن است از طریق کانال های رسمی بازار مالی و حواله های پول، از طریق کانال های غیرقانونی یا با استفاده از پیک های نقدی انجام شود. شباهت آشکاری بین تأمین مالی تروریسم و پولشویی وجود دارد، زیرا در هر دو مورد تلاش می شود تا وجوه از نظارت مقامات دولتی پنهان شود. تکنیک های انجام این کار نیز اغلب مشابه هستند. FATF در سال 2001 وظایف خود را گسترش داد و کاربرد استانداردهای خود را برای تأمین مالی تروریسم نیز گسترش داد. پس از بررسی اولیه اقدامات مبارزه با تأمین مالی تروریسم همراه با اقدامات AML، FATF اخیراً بر شناسایی تفاوتهای بین این دو پدیده با هدف انطباق استانداردهای خود با ویژگیهای تأمین مالی تروریسم (به عنوان مثال، بر اساس این واقعیت که همه منابع تأمین مالی تروریسم منشأ غیرقانونی ندارند، مانند تأکید بر سوء استفاده از NPO) متمرکز شده است.
استانداردهای FATF برچند جنبه استواراست. دردرجه اول، آنها الزامات اسناد بین المللی منعقد شده یا صادر شده در این زمینه را تکرار می کنند و از کشورها می خواهند که اقدامات قانونی اتخاذ نمایند که جرم انگاری تأمین مالی تروریسم را به عنوان یک جرم جداگانه تضمین کنند و تمام عناصری را که در کنوانسیون تامین مالی تروریسم پیش بینی شده است، پوشش دهند. و همچنین ایجاد مکانیسم هایی برای جابجایی الزامات قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل که در این رابطه صادر شده است.[1] الزامات بیشتر مربوط به بکارگیری اقدامات پیشگیرانه توسط بخش خصوصی است که منعکس کننده اقداماتی است که به منظور مقابله با پولشویی ایجاد شده است. در نهایت، الزامات خاصی بر اساس ویژگی های تأمین مالی تروریسم، به طور مشخص اقداماتی که باید در رابطه با NPO ها انجام شود، تدوین شده است.
در مجموع، ابتکارات شبکه بینالمللی با رویدادهای سالهای گذشته، بهویژه پس ازتأسیس داعش، تمرکز آن بر تروریسم و تأمین مالی مرتبط با تروریسم را افزایش داد. و البته سهامداران بین المللی نیز تمرکزخود را برجنبه های مرتبط بیشتر، به ویژه اقدامات مربوط به تروریست های خارجی و همچنین اقدامات اتخاذ شده در سطح ملی در برابر پرداخت باج، گسترش دادند.
مانی وال به طور فعال در فعالیت های جهانی علیه تأمین مالی تروریسم شرکت می کند. ارزیابی کشورهای عضو و سرزمینهای خود را با توجه به انطباق آنها با استانداردهای FATF در این زمینه و همچنین مطالعات افقی در مورد موضوعات خاص برای افزایش درک اقدامات موجود در سطح ملی و شناسایی مشکلات احتمالی انجام میدهد. در اجرای آنها این سازمان از نزدیک اقداماتی را که در سطح ملی علیه پرداخت باج انجام می شود، نظارت می کند. همچنین در تمرین جهانی که توسط FATF برای ارزیابی کلی از اجرای اقدامات CFT توسط حوزه های قضایی فردی آغاز شده است، شرکت می کند. علاوه براین، کارشناسان MONEYVAL به طور منظم در کنفرانس ها و کارگاه های بین المللی مربوط به مبارزه با تروریسم و تأمین مالی تروریسم شرکت می کنند.
مانی وال جلسات منظمی با وزرا و مقامات عالی رتبه با هدف اتخاذ اقدام قاطع برای بهبود اثربخشی اقدامات برای مبارزه با پولشویی، تامین مالی تروریسم و اشاعه و توافق بر سر جهت و اولویت های استراتژیک آینده برگزار می کند.
جلسات عمومی MONEYVAL در استراسبورگ (فرانسه) در مقر شورای اروپا برگزار می شود. تعداد جلسات عمومی سالانه سه جلسه است. آنها متشکل از هیئت های کشورهای عضو و سرزمین های MONEYVAL و دو کشور عضو FATF و همچنین نمایندگان کشورهای ناظر، سازمان ها و نهادها یا ارگان ها هستند.
در سال 2017 ، شورای اروپا تحقیقاتی را درمورد اقدامات پولشویی و مقابله با تأمین مالی تروریسم در اوکراین انجام داده است. این تحقیق توسط یک کمیته ویژه منصوب ، یعنی کمیته خبرگان ارزیابی اقدامات ضد پولشویی و تأمین مالی تروریسم (MONEYVAL) انجام شده است. این کمیته گزارش یافته های خود را در دسامبر سال 2017 ارائه کرده است. این گزارش خلاصه ای از اقدامات مبارزه با پولشویی و تأمین مالی ضد تروریسم را که در اوکراین وجود دارد ارائه می دهد. این تجزیه و تحلیل سطح انطباق با توصیه های کارگروه اقدام مالی 40 و میزان اثربخشی سیستم مبارزه با پولشویی و مبارزه با تروریسم در اوکراین را انجام می دهد. این گزارش همچنین توصیه هایی در مورد چگونگی تقویت سیستم ارائه می دهد.
مبارزه با تأمين مالی تروريسم، هدف بزرگی است و موفقيت در اين امر بستگی تامی دارد به توانايی کشورها به تصويب مقررات منطبق با استانداردها و بايسته های جهانی و همين طوربرقراری سازوکارهايی برای اجرای کامل اين مقررات. کشورهايی که پيش تر مقررات مربوط به مبارزه با پول شويی را به تصويب رسانده و به اجرا درآورده اند، برای تصويب مقررات اضافی ناظربر مبارزه با تأمين مالی تروريسم، کمتر دچار اشکال می شوند ولی در مورد انجام اقدام های اجرايیِ اضافی شامل ردگيری و تعقيب مرتکبين تأمين مالی تروريسم، لازم است تدابير جديد انديشيده شود. ولی آن دسته از کشورها که در هر دو موضوع مبارزه با پول شويی و مبارزه با تأمين مالی تروريسم فاقد زيرساخت های حقوقی و اداری لازم می باشند، حصول نتيجه به مراتب دشوارتر خواهد بود.
اکنون به برخی طرق تأمین مالی تروریسم اشاراتی خواهیم داشت:
1- تأمين مالی تروريسم از طريق نقل وانتقال غيررسمی پول
سيستم های نقل وانتقال غيررسمی پول (IFT) هم اکنون در بسياری از نقاط جهان رواج دارند،» حواله« يکی از اين سيستم هاست که به نام های مختلف در سراسر جهان مورداستفاده قرار می گيرد.البته،بايد ميان سيستم حواله و اصطلاح عام »حواله«تفاوت قائل شد.اصطلاح »حواله«در بانکداری عربی،برای يک نوع نقل وانتقال بانکی پول به کار می رود. اما،سيستم حواله،به نقل وانتقال غيررسمی پول از يک محل به محل ديگر به وسيله ی افرادی اطلاق می شود که « حواله دار» ((hawaladar نامیده میشود. در اين نقل و انتقال ،ماهيت معامله و کشورهای مبدأ و مقصد اهميتی ندارند و سيستم حواله،بيش تر به وسيله ی کارگران مهاجر ساکن کشورهای صنعتی مورد استفاده قرار می گيرد.
سيستم های محلی نقل وانتقال پول،در چين و ديگر بخش های شرق آسيا،رواج فراوان داشت و اکنون نيز
کم وبيش با نام های مختلف رواج دارد:فی چين پادالا(فيليپين)،هوندی(هند)،هوئی کوان(هنگ کنگ)و فی کوان(تايلند).باوجوداين،خاستگاه اوليه ی سيستم حواله که اکنون به طوروسيع در جهان کاربرد دارد، جنوب آسيا و خاورميانه است و در حال حاضر،کاربران عمده اين سيستم،مهاجرانی هستند که به اروپا،منطقه ی خليج فارس و آمريکای شمالی مهاجرت کرده و عوايد حاصل از کار خويش را به صورت حواله برای بستگان خويش در شبه قاره ی هند،آسيا، آفريقا،اروپای شرقی و ديگر نقاط دنيا ارسال می کنند.
در گذشته،حواله برای نقل وانتقال پول های قانونی و مشروع استفاده می شد و اکنون نيز چنين است.اما، ناشناس ماندن طرفين معامله و تبادل حداقل اسناد در جريان معامله،اين روش را برای افرادی نيز که به فعاليت های غيرقانونی مشغول اند،جذاب ساخته است. هست.ارزانی، سهولت،اعتبار و اطمينان وغير بوروکراتيک بودن از جمله مزايای نسبی اين روش در برابر روش های رسمی مالی است.
ناشناس ماندن طرفين معامله در اين سيستم،فرصتی طلايی برای پول شويی و تأمين مالی تروريسم فراهم می آورد.باوجوداين،نمی توان يک الگوی عام برای برخورد با اين مشکل به همه ی کشورها توصيه کرد.
2- پولشويی در بانک ها و مؤسسات مالی
پول شويی جرمی است غيرمشهود که مرز نمی شناسد. فن آوری جديد، راه های نوينی رابرای مخفی کردن منشأ وجوه حاصله از اعمال مجرمانه ايجاد نموده است. وجود ماشين های خودپرداز، ردگيری پول های نامشروع را، اگر نگوييم غيرممکن، بسيار مشکل نموده است.بنابراين لازم است اقداماتی هماهنگ در سراسر جهان عليه پول شويی با کنترل و نظارت بربانک ها و مؤسسات مالی صورت پذيرد.
پول شويی روشی است که بزهکاران و اشخاص درگير در معاملات غيرقانونی با توسل به آن، منشأ غيرقانونی پول هايشان را مخفی می نمايند. مثلاً در معاملات مواد مخدر که معمولاً فروشنده پول نقد دريافت می کند، حمل و نگاهداری مبالغ مذکور که اغلب گزاف نيز هست، بسيار پردردسر است و خرج آن نيز ممکن است توجه مأموران دولت و يا ساير تبهکاران را به خود جلب نمايد لذا فروشنده مواد مخدر مايل است در اسرع وقت و بدون جلب نظر، مبالغ حاصل از عمل مجرمانه خود را منتقل کند يا به طريقی تغيير شکل دهد که ظاهری قانونی ومشروع يابد تا بتواند بدون فاش شدن منبع نامشروع پول، از آن استفاده نمايد. ١ اين امر معمولاً و به کرات از طريق بانک ها و مؤسسات مالی که عموماً توجه چندانی به منشأ پول های موضوع
عمليات بانکی يا هويت واقعی مالک آن ندارند صورت می گيرد، به علاوه ايجاد ابزارهای مالی بين المللی از جمله دستگاههای خودپرداز همواره عامل مهمی در انتقال پو لهای نامشروع و رشد پديده پول شويی بوده است.
مبارزه با تأمين مالی تروريسم در اسناد و حقوق بين المللی
به منظور مبارزه با تأمين مالی تروريسم، هنجارها و بايسته هاي بين المللي گونه گونی پيش روی کشورهاست. اين قواعد و مقررات بين المللی طيف گسترده ای دارند؛ برخی (مانند قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد و نيز کنوانسيون های بين المللی متضمن قواعد آمره) الزام آورند و برخی ديگر بايسته های اختياری هستند که به طور هماهنگ توسط گروه های مختلفی از کشورها ايجاد شده اند )به طور مثال توصيه های ويژه هشت گانه گروه. اقدام مالی در مورد مبارزه با تأمين مالی تروريسم( درعين حال که در اين هنجارهای بي نالمللی، مقررات مشترکی هم وجود دارد ولی دامنه شمول و قدرت الزام آور هريک با ديگری متفاوت است.
تلاش جامعه بين المللی جهت جلوگيری و مجازات تأمين مالی تروريسم، بخشی ازتلاش جامع تری است که به منظور مبارزه با تمامی جنبه های تروريسم صورت می گيرد.اين اقدامات و تلاش ها در سطوح مختلف جهانی و منطقه ای انجام گرفته است. در سطح جهانی، سازمان ملل متحد از سال ١٩٧٠ در مورد اين موضوع فعاليت داشته است ١. شورای امنيت هم از سال ١٩٨٥ درگير موضوع تروريسم بوده است و در سال ٢٠٠١ يعنی پس ازحملات تروريستی ١١ سپتامبر، مبارزه با تأمين مالی تروريسم وجه بارز اين اقدامات شدو با تصويب قطعنامه ی ١٣٧٣ ، کميته مقابله با تروريسم ايجاد گرديد که عهده دار نظارت بر گزارش کشورهای عضو در خصوص شرايط و الزام های مقرر در قطعنامه شماره) ٢٠٠١) ١٣٧٣ می باشد. از طرف ديگر، کنوانسيون های بسياری نيز در سطح بين المللی و در سطح منطقه ای به تصويب رسيده اند علاوه بر آن، توصيه های گروه اقدام مالی نيز تهيه و ارائه شده اند.
بنابراين، در حال حاضر مجموعه ای از اسناد بين المللی وجود دارند که به موجب آن ها کشورها متعهد و مکلف به مبارزه با تروريسم می باشند. به اين ترتيب می توان مهم ترين الزام های بين المللی موجود را به ترتيب اهميت در سه مبحث طبقه بندی و معرفی نمود:
١- قطعنامه های شورای امنيت ملل متحد، به ويژه قطعنامه ١٣٧٣
٢- کنوانسيون بين المللی مبارزه با تأمين مالی تروريسم ) ١٩٩٩ (
٣- توصيه های گروه اقدام مالی
قطعنامه های شورای امنيت ملل متحد
پس از وقع چند بحران تروريستی، شورای امنيت مبادرت به صدور چند قطعنامه نمود که مهم ترين آن ها به شرح زير می باشند:
- (15اکتبر1999)1267 ،در مورد انسداد وجوه و سایر منابع مالی طالبان
- (19 دسامبر 2000)1333،در مورد انسداد وجوه و سایر منابع مالی اسامه بن لادن و سازمان القاعده
- (28 سپتامبر 2001)1373، در مورد تهديداتی که به واسطه ی عمليات تروريستی متوجه صلح و امنيت بين-المللی شده و تشکيل کميته مقابله با تروريسم؛
- (12 نوامبر2001)1377، در مورد درخواست از کشورها مبنی بر اجرای کامل قطعنامه 1373
- (19 ژانویه2002)1390 ، ناظر بر ادغام اقدامات موضوع قطعنامه های 1267 و1333
- (20 دسامبر 2002) 1452 ، در مورد مستثنيات انسداد وجوه، مقرر در قطعنامه های 1267 و 1333 ،جهت پوشش هزينه های ضروری شامل غذا، اجاره، خدمات حقوقی وهزينه های جاری نگهداری اموال و هزينه های فوق العاده پس از تصويب کميته ی موضوع قطعنامه 1267
- (17 ژانویه 2003)1455،در مورد اقداماتی که به منظور اجرای بهتر انسداد وجوه مقرردر قطعنامه های 1267 و1333و1390 ضرورت دارند.
با بررسی و مطالعه قطعنامه های شورای امنيت به ويژه قطعنامه ١٣٧٣ ، می توان دوجنبه از تلقی شورای امنيت نسبت به تروريسم را دريافت:
اول شورای امنيت طی بند سوم قطعنامه ١٣٧٣ ، هر نوع عمل تروريستی بين المللی را به عنوان تهديدی عليه صلح و امنيت بين المللی توصيف می کند.
دوم- اقدامات دسته جمعی که شورای امنيت در واکنش به تروريسم (به عنوان تهديد عليه صلح و امنيت بين-المللی) تجويز می کند، مستلزم اقدام کشورها عليه اشخاص، گروه ها،سازمان ها و دارايی آن هاست. به طورمعمول در اين گونه موارد، دستورهای شورای امنيت،متوجه و ناظر بر اعمال و سياست های دولت هاست.
کنوانسيون بين المللی مبارزه با تأمين مالی تروريسم
متن کنوانسيون بين المللی مبارزه با تأمين مالی تروريسم در تاريخ ٩ دسامبر ١٩٩٩ توسط مجمع عمومی موردتصويب قرار گرفت و تا تاريخ ٣٠ آوريل 2003، 132 کشور آن را امضا نموده و از ١٠ آوريل٢٠٠٢ بين ٨٠ کشورلازم الاجرا شده است.
«کنوانسیون» سه تعهد عمده برای کشورهای عضو قائل شده:
1- جرم انگاری تأمين مالی اعمال تروريستی در قوانين جزايی
2-همکاری گسترده با ساير کشورهای عضو و ارائه معاضدت قضايی در موضوعات مربوط به کنوانسيون
٣- وضع مقررات و الزامات مربوط به ايفای نقش مؤسسات مالی در کشف و گزارش دهی موارد تأمين مالی اعمال تروريستی.
جدول خلاصه مطالب «کنوانسیون»
ماده موضوع
4 جرم انگاری تأمين مالی تروريسم به شرح مذکور در مواد 2و3 «کنوانسیون»
5 ايجاد مسئوليت )کيفری، مدنی و اداری( برای اشخاص حقوقی به عنوان
تأمين مالی تروريسم
6 عدم پذيرش ملاحظات سياسی، فلسفی و غيره، به عنوان معاذيری جهت
7 ايجاد صلاحيت قضايی نسبت به جرم تأمين مالی تروريسم
8 ايجاد اختيار برای کشور جهت شناسايی، کشف، انسداد، توقيف يا ضبط
وجوهی که به منظور تأمين مالی تروريسم مورد استفاده قرار گرفته است
17،19 ، 9 ايجاد آيين و روش دستگيری اشخاص مظنون به تأمين مالی تروريسم (شامل اعلام آن به سایر کشورها و مراجعی که ممکن است به قضیه مرتبط باشند)
10 اجرای اصل «تعقیب یا استرداد»
11 اجرای مقررات مربوط به استرداد مجرم
12تا 15 اجرای مقررات مربوط به معاضدت قضايی و استرداد.
16 اجرای مقررات مربوط به نقل وانتقال افراد بازداشت شده و زندانی
1-18
الف) اتخاد اقدامات پيشگيرانه از تأمين مالی تروريسم، شامل:
منع تشويق، تحريک، سازماندهی يا استخدام جهت ارتکاب جرايم تأمين مالی
تروريسم؛
ب) الزام مؤسسات مالی به بکارگيری کارآمدترين اقدامات به منظور شناسايی
مشتری و معاملات مشکوک و گزارش دهی معاملات مشکوک و به همين منظور
تدوين مقررات ناظر بر صاحبان حساب و ذينفعهايی که شناسايی نشدهاند؛
تدوين مقررات مربوط به مستندات و مدارک لازم جهت افتتاح حساب برای
اشخاص حقوقی؛ تدوين مقررات مربوط به نحوهی گزارشدهی معاملات مشکوک
و تدوين مقررات ناظر بر نحوه نگهداری بايگانی مربوط به معاملات
2-18 ساير تعهدات مربوط به پيشگيری از جرم:
الف) انجام اقدامات نظارتی، از جمله شامل: اعطای مجوز به مؤسسات واسطه ای وجوه
ب) انجام اقدامات عملی به منظور ردگيری يا کنترل جابجايی و نقل وانتقال
برون مرزی وجوه
3-18 برقراری کانال های مبادله ای اطلاعات بين نهادهای ذی ربط؛
ايجاد آيين و روشی برای همکاری با ساير اعضای کنوانسيون جهت پاسخگويی
به سؤالات مربوط به اشخاص و وجوه مظنون به دخالت در تأمين مالی تروريسم
4-18 مبادله اطلاعات از طريق پليس بين الملل
جان کلام این که؛ درجامعه دیجیتالیزی دنیا، خطرات مربوط به پولشویی و تأمین مالی تروریسم به طور فزاینده ای افزایش می یابد. برای سازمانها آگاهی از این خطرات مهم است. سازمان ها باید با رعایت نکات، دقیق عمل کنند. در هلند، این امر به ویژه در مورد مؤسساتی که تعهداتی در رابطه با قانون هلند در مورد جلوگیری از پولشویی و تأمین مالی تروریسم (Wwft) منوط می شود، صدق می کند. این تعهدات به منظور کشف و مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم نصب شده است.
این بحث ادامه دارد....
چهارشنبه: 31 / 03 / 1402- 2 ذی الحجه 1444- 21 ژوئن 2023
[1] -برای اطلاعات بیشتر در مورد مصوبات شورای امنیت سازمان ملل که در این رابطه به تصویب رسیده اند، به بخش تحریم های مالی هدفمند مراجعه کنید.
ازعلل و عوامل ایجاد و رشد تروریسم تا گونه های آن
اسدالله افشار
همان گونه که در مباحث دویادداشت قبلی مطرح شد؛ هراس افکنی یا تِروریسم که در زبان فارسی از آن با عنوان وحشت افکنی، هراس افکنی و ارعاب گری نیز نام برده شده است، به استفاده از خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی، یا ایدئولوژیک گفته می شود، تروریسم استفاده غیرقانونی از خشونت یا ارعاب است، بالاخص بر علیه غیر نظامیان، برای دنبال کردن اهداف سیاسی است. البته، در جهان امروزی، تعریف دقیقی از واژه «تروریسم» در دست نیست.
به عبارت دیگر تروریسم یا تروریست به مکتبی گفته می شود که اساس روش تحمیل عقاید به دیگران را صرفا با زورآزمایی، ترور، جنگ، اعمال خشونت آمیز، ترس و وحشت، آشوب آفرینی، عملیات های چریکی، کشتار جمعی، نسل کشی، شکنجه و کودتا می داند. به شخص، گروه یا دولتی که مکتب تروریسم را پذیرفته باشد و آنرا جهت رسیدن به اهداف و آرمان هایش به مرحله اِعمال رسانده باشد، تروریست گفته می شود. برای تمایز تروریست از مبارزه راه آزادی سه معیار مطرح شده است:
۱. تفاوت در روش جنگی؛
۲. انقلابیون یا مبارزان راه آزادی با نظام حاکمیت ظالمانه می جنگند؛
۳. تروریست ها با رژیم های خودکامه هم پیمانند.
با توجه به توضیحات ارائه شده لازم است درنظرداشته باشیم که در برخورد با تروریسم باید به شناخت ریشهها و علل به وجود آمدن این پدیده شوم توجه شود تا بتوان با آن به درستی مبارزه کرد. از مهمترین علت های پیدایش و گسترش تروریسم می توان به عوامل زیر اشاره کرد:
1- شهرنشینی و کلاً تمرکز جمعیت را از نظر نتایج و آثار مورفولوژیکی آن می توان یکی از موجبات پیدایش و گسترش تروریسم در جامعه دانست. در جامعه های بیابانگرد وکوه نشین پدیده ای به نام ترور شناخته شده نیست. چون همانطور که ذکر شد ترور جنبه سیاسی داشته است و سیاست مستلزم وجود دولت و تأسیسات دولتی منجمله نیروهای انتظامی است. و اینها همه ازنتایج شهرنشینی است. جامعه های ابتدایی که هنوز به مرحله شهر نشینی نرسیده اند، نه دولتی می شناسند، نه سیاستی و نه تروری.
2- عدم تعادل و انسجام، و بی قانونی در جامعه عامل دیگری برای پیدایش و رشد تروریسم است. هر قدر همبستگی و پیوند میان قشرها و اجزاء جامعه ای بیشتر باشد به همان نسبت رشد تروریسم در آن کمتر است.
3- خودکامگی و استبداد بی حد و مرز و بی خردانه نیز از موجبات بروز تروریسم در درون خود هیئت حاکمه بوده است.
4- دوران تحول و دگرگونی نظامهای سیاسی، یا حتی تغییر حکام و فرمانروایان؛ در این دوران رشد و افزایش تروریسم مشاهده می شود. ترور می تواند وسیله ای برای فراهم کردن فرمانروای جدید به جای شاه پیشین باشد.
5- اختلاف و تضادهای مذهبی و ایدئولوژیکی یکی از عوامل بسیار مهم و مؤثر در گسترش تروریسم است. دین، مذهب و ایدئولوژی عامل بسیار مهمی در انگیختن احساسات انسان و تحریک او به انجام عملیات جسورانه و از جان گذشتگی است.
غیر از اینها ممکن است عوامل دیگری را نیز در پیدایش و گسترش تروریسم مؤثر دانست. اما نکته مهم و قابل توجه آن است که در اغلب موارد بیش از یک عامل بلکه مجموعه ای از عوامل مؤثر بوده اند منتها یکی از این عوامل، نمایان تر و اثربخش تر بوده است.
نمودارعلل گرایش به تروریسم Davis & Jenkins, 2002
طرح جامع راهبردهای ضد تروریسم
طرح راهبردهای ضد تروریسم تلاش دارد جامع و مانع باشد؛ از این رو راهکارهای ضد تروریسم را از ابعاد گوناگون به بحث گذاشته است. در نهایت با دسته بندی آنها بر اساس سنخیت و موضوعیت این راهبردها، به آنها پرداخته است. بدین ترتیب طرح جامع راهبردهای ضد تروریسم شامل هفت سرفصل به شرح زیر است که نمایی از آنها در شکل ذیل آمده است:
1- راهبردهای ضد تروریستی در سطوح مختلف جغرافیایی؛
2-راهبردهای ضد تروریسم در قبال حوادث تروریستی در بازه زمانی مختلف؛
3-سیاست های ضد تروریسم بر اساس ماهیت؛
4-راهبردهای متمرکز بر گروه های تروریستی؛
5-سیاست های کلان معطوف تحدید فعالی تهای گرو ههای تروریستی؛
6-سیاست های تحدید و دفع تروریسم در مبدأ ( و اجازه ندادن به ارتقا و گسترش افقی یا عمودی آن)
7-مقابله با تمام انواع تروریسم موجود یا پیش روی کشور.
گونه های تروريسم از حيث دوران های تاريخی
فهم پدیده تروریسم در عصر جهانیشدن و ارتباط میان آن دو، با توجه به تحولات صورتگرفته در فضای فکری مدرنیته امکانپذیر است. مدرنیته، تنها عامل ظهور گروههای تروریستی نیست؛ بلکه از عوامل اصلی بروز تروریسم مدرن و پسامدرن است. آنچنان که میتوان در یک دستهبندی کلی از سه گروه متفاوت تروریست نام برد: تروریستهای سنتی، مدرن و پسامدرن. تروریستهای مدرن و پسامدرن برآمده از تحولاتی هستند که با موج فزایندۀ مدرنیته و بهتبع آن جهانیشدن پا به عرصه گذاشتهاند. در تمام تحرکات صورتگرفته از سوی این دو گونه میتوان نشانهها و رگههای جدی ازستیز ودشمنی با جهانیشدن را مشاهده کرد؛ درصورتی که تروریستهای سنتی با روشی دیگرفعالیت میکردند. اهداف تروریستهای سنتی محدود بود؛ درحالی که تروریستهای مدرن و پسامدرن اهداف خود را فراتر از اشخاص سرشناس و ترور مسئولان دولتی انتخاب میکنند. همانند اندیشه مدرنیته که هیچ محدودکنندهای را نمیپذیرد، تروریستهای مدرن و پسامدرن نیز راهی را برای تفکراتشان راهِ برداشته نشدنی نمیدانند. در حقیقت باید اذعان داشت پدیده تروریسم مدرن و پسامدرن برخلاف تروریسم سنتی واکنشی به پیامدهای مدرنیته و جهانیشدن است.[1]
در تئوريزه کردن پديده تروريسم، به لحاظ عينيت تاريخی، با تسامح می توان گفت در هرکدام از دوره های تاريخی خاص، تروريسم شکل خاصی به خود گرفته است، هرچند هرکدام از آن اشکال جای بحث، بررسی و نقد دارند.
به نظرمی رسد تقسيم بندی ای که دراينجا ارائه می شود، نسبت به تقسيم بندی هايی که تابه حال در مورد انواع تروريسم ارائه شده است، ازعينيت و تاريخيت بيشتری برخورداراست. ازاين حيث، می توان تروريسم را به ترتيب فرايند تاريخی به انواع ذيل تقسيم بندی کرد:
1- تروریسم پیشامدرن (سنتی)( Premodern terrorism)
تروريسم سنتی، به منظور هموار کردن موانع فيزيکی بر سر راه رسيدن به قدرت سياسی است. يعنی در تروريسم سنتی، هدف، بيشتر از بين بردن موجوديت فيزيکی دارندگان قدرت است که در نظر ترور کننده، وارث نامشروع قدرت شده است. اگر کشتن به منظور تضعيف دشمن به لحاظ قدرت فيزيکی باشد، اين نوع کشتن، ترور سنتی است.
2- تروریسم مدرن ( Modern terrorism)
با تحول نظام های سياسی از سيستم اعمال قدرت اقتدارگرايانه به سيستم اعمال قدرت دموکراتيک، مردم تحت عنوان« ملت nation» يکی از بازيگران عرصه ی قدرت سياسی شدندو در انتقال قدرت در فرآیندهای سیاسی نقش ایفا کردند. ديگر مثل دوران قديم، کسب و گرفتن قدرت يک بازيگر سياسی به زور از طريق يک بازيگر ديگر ساده و آسان نيست. بازيگران عرصه ی قدرت سياسی بايد در رفتارهای معنادار سياسی خود، عمل و عکس العمل مردم را که اکنون يک بازيگر سياسی شده اند لحاظ بکنند.
بدين ترتيب از چشم انداز تاريخی، اشکال مختلف تروريسم سيستماتيک، باوجوداينکه در بسترهای سياسی متفاوت و متنوع اتفاق افتاده اند و حتی به علت های مختلف عقلانی،مذهبی، روان شناختی، اجتماعی و ... به وقوع پيوسته اند، ولی از يک جهت خواستگاه مشترکی داشته اند.« همه آن ها با خيزش دموکراسی و ملت گرايی در ارتباط بوده اند».
باوجوداينکه پديده تروريسم به عنوان يک پديده سياسی، متفاوت از ساير پديده های سياسی مانند جنگ، شورش، کودتا و ...است همچنان در تاريخ سياسی کشورها همان طور که قبلاً بود، مرتباً اتفاق افتاده و می افتد، اما با سرعت گرفتن روند دموکراتيزاسيون جوامع وکشورها، اين پديده سيستماتيک ترشده و دامنه آن نيز گسترش پيدا کرده است و مردم عادی جامعه را نيز در برگرفته است.
بعضاً مردم عادی بی گناه در بين ماجرا قربانی شده اند که يا به طورتصادفی به عنوان ابزاری برای رسيدن به يک هدفی انتخاب شده اند يا آنکه صرفاً به طور اتفاقی در موقعيت های تروريستی حضور داشته اند و لذا قربانيان ترور، سنگين تر از ترور چهره های سرشناس شده است. به هرحال، مشخصه تروريسم در دوران مدرن، کشيده شدن مردم به صحنه جنگ قدرت و استفاده از مردم در اتخاذ راهبردهای مستقيم و غيرمستقيم برای کسب قدرت و امتياز است
3- تروریسم پسا مدرن ( Postmodern terrorism)
تروريسم پسامدرن در واقع تعميق و پيچيده شدن رويدادهای تروريستی در جوامع است.به اين معنا که همچنان شکل پيشامدرن و مدرن حرکت های تروريستی در جوامع ادامه پيدا کرده اند و ادامه خواهند يافت. در عين حال لايه ديگری از لايه های مختلف اجتماعی درگير اين پديده شده است. در جهان امروز به دليل توسعه ارتباطات و تبادل اطلاعات، مرزهای ملی کشورها در نورديده شده اند .سازمان ها و نهادهای فراملی و فروملی قدرت بيشتری يافته اند و به همان ميزان حوزه اقتدار دولت های ملی کاهش يافته است. در نتيجه فضا برای ظهور سازمان ها و گروه های خصوصی باز شده است.«جهانی شدن» نيز فرصت ها را بر تروريست ها برای رسيدن به اهداف خود فراهم کرده است.
در تروریسم پسامدرن لزوما جان انسان ها در خطر نیست، هرچند ممکن است افرادی هم در اين راه قربانی شوند. اما مشکلات مشابهی هم به وجودخواهد آمد.مثلاً تروريست ها به جنايتکاران معمولی تبديل می شوند، بازارهای مالی را دستکاری می کنند و بعضاً به تجار سالم و درستکار تبدیل می شوند!
این بحث ادامه دارد...
سه شنبه : 30 / 03 / 1402- 1 ذی الحجه 1444- 20 ژوئن 2023
[1] - آل غفور؛ سیدمحسن و رضا صادقیان. مدرنیته، جهانی شدن و پدیده تروریسم مدرن و پسامدرن. فصلنامه سیاست، سال چهل و هشتم شماره 3 (پیاپی 47، پاییز 1397). صفحات: 589 تا 608 .
براساس نتایج یک نظرسنجی انجام شده توسط مرکز تحقیقات و بررسی سیاست فلسطین؛
مقاومت در برابراشغال؛ انتخاب اکثر فلسطینی ها
اسدالله افشار
براساس نتایج یک نظرسنجی انجام شده توسط مرکز تحقیقات و بررسی سیاست فلسطین، اکثر پاسخ دهندگان فلسطینی گفتندکه معتقدند جنبش های مقاومت درنوار محاصره شده غزه مانندحماس و جهاد اسلامی عملکرد بهتری از تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) [1] که رئیس جمهورآن محمود عباس می باشد، در شکوفایی برای کشور فلسطین داشته اند.
مرکزتحقیقات و بررسی سیاست فلسطین در رام الله، درشهر اشغالی کرانه باختری که مقر تشکیلات خودگردان فلسطین تحت کنترل فتح است، مستقر می باشد. نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که ۸۰ درصد فلسطینیها خواهان کنارهگیری محمود عباس از ریاست تشکیلات خودگردان هستند و این نشان میدهد که فلسطینیها چقدر به دیدگاه رئیسجمهور خود برای حل و فصل مناقشه فلسطین و اسرائیل امید کمی دارند.
تنها 27 درصد از پاسخ دهندگان گفتند که از فشار تشکیلات خودگردان برای راه حل موسوم به «دو دولت» حمایت می کنند، در حالی که 70 درصد مخالف این ایده شکست خورده هستند.
علاوه بر این، تنها 18 درصد گفتند که تأسیس ساف در اوایل دهه 1960 بهترین اتفاقی بود که برای فلسطینیان افتاد. این در حالی است که تنها 14 درصد گفته اند که تأسیس تشکیلات خودگردان پس از امضای توافقنامه اسلو[2] در سال 1993 مثبت ترین اتفاقی است که برای فلسطینی ها از زمان ایجاد اسرائیل در سال 1948 رخ داده است.
توافقنامه اسلو و گفتوگوهای مخفی در نروژ
سال 1990 بوش پدر با اعلام طرحی در کنگره آمریکا به نام «روند صلح خاورمیانه» اعلام کرد قصد دارد برای اجرای این طرح کنفرانسی را با مشارکت تمام کشورهای عربی منطقه غرب آسیا و اتحاد جماهیر شوروی برگزار کند. کنفرانسی که سال 1991 با این هدف در مادرید اسپانیا آغاز و پس از دو سال بدون هیچ نتیجهای عقیم به اتمام رسید در این راستا برگزار شد.
در جریان کنفرانس مادرید- که قرار بود کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی با شعار «صلح در برابر زمین» به مذاکره بنشینند- صهیونیستها حاضر نشدند فلسطینیها در کنفرانس شرکت دهند. چرا که حضور آنها در آن کنفرانس به آنها رسمیت می بخشید و اسرائیل هیچ گاه به دنبال آن نبود که ساف را به رسمیت بشناسند تا چیزی به نام ملت فلسطین را به رسمیت شناخته باشند. لذا هیئت فلسطینی که با شرط عدم حضور هیچ عضوی از ساف یا شهر قدس در این کنفرانس حاضر شد در قالب هیئت اردنی وارد کنفرانس مادرید شدند.
در همین زمان در حالی که در جریان نشستهای کنفرانس مادرید دو طرف داخل کنفرانس با یکدیگر درگیر بودند، محمود عباس به همراه یک هیئت به نمایندگی از سازمان آزادی در اسلوی بلژیک با صهیونیستها پای میز مذاکره نشسته بود. این مذاکرات که کاملاً سری و مخفی برگزار میشد 12 دور به طول انجامید و پس از دو سال در سال 1993 خروجی خود را نشان داد که همان توافقنامه اسلو بود که در 13 سپتامبر 1993 در واشنگتن بین دو طرف به امضا رسید.
امتیازهای رد و بدل شده بین دو طرف
در جریان توافقنامه اسلو سازمان آزادی بخش فلسطین، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و هرگونه خشونت و تروریسم را (اشاره به مقاومت) محکوم کرد. در مقابل رژیم صهیونیستی سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان نماینده رسمی مردم فلسطین به رسمیت شناخت و دو طرف خواستار مذاکره برای حل مشکلات و اختلافات موجود شدند.
10 دوره مذاکره بینتیجه
توافقنامه اسلو در سال 1993 تنها این نتیجه را در برداشت که یاسر عرفات به همراه تعدادی از اعضای ساف به نوار غزه وارد شده، حکومت موقتی را با عنوان «حکومت خودگردان فلسطین» تشکیل دادند تا این حاکمیت موقت طی یک دوره حداکثر 5 ساله جای خود را به دولت مستقل فلسطین بدهد.
از آن زمان 10 دوره مذاکره بین رژیم صهیونیستی تا سال 2014 انجام شد اما نتیجه هر دور مذاکره، عقب نشینیها و پسگرفتن خواستههای فلسطینیان توسط سازمان آزادی بخش فلسطین بود. سرانجام با روی کار آمدن دونالد ترامپ، صهیونیستها اعلام کردند دیگر فلسطینیها باید تشکیل دولت مستقل فلسطین را فراموش کنند.
حالا ابومازن برای خروج از منطقه خود باید از اسرائیل مجوز خروج بگیرد و زمانی نخواهد گذشت که او را به همراه تمام فلسطینیهای ساکن کرانه باختری از این منطقه بیرون کنند.
اختلاف، تنها نتیجه اسلو
تنها نتیجه اسلو ایجاد اختلاف بین فلسطینیان بود. اسلو عملاً فلسطینیان را به دو دسته سازشکار و مقاومتی تقسیم کرد. دستهای از فلسطینیان با قبول اسلو راه مذاکره را برگزیدند و برخی گروهها با رد مذاکره با رژیم صهیونیستی بر مسیر مقاومت باقی ماندند. برخی از گروهها عملاً دچار انشقاق شدند و گروهی از آنها در کنار سازشکاران ماندند و گروهی دیگر به مقاومتیها پیوستند. اسلو عملاً همین یک نتیجه را داشت و فلسطینیها را به دو دسته کاملاً متضاد تقسیم کرد.
این بدان معنا است که صهیونیستها علاوه بر تمام بهره برداریهایی که از اسلو کردند، سیاست تفرقه افکنی خود را با توافقنامه اسلو به بهترین شکل اجرا کرد. لذا اگر روزی فلسطینیان بخواهند به شکل حقیقی به وحدت برسند باید در وهله نخست مهمترین مانع بر سر وحدت فلسطین یعنی توافقنامه اسلو را از میان بردارند.
مقاومت تنها زبان گویای فلسطینیان
در مقابل 30 سال مذاکره بینتیجه سازشکاران فلسطینی، گروههای مقاومت با مقابله مسلحانه در مقابل رژیم صهیونیستی ابتدا رژیم صهیونیستی را از نوار غزه اخراج کردند و حالا با ایجاد بازدارندگی علیه این رژیم، آنها را به جایی رساندهاند که جرأت تعرض به فلسطینیان را در هیچ جای فلسطین نداشته باشند. معنای این مقایسه بین دو جریان سازش و مقاومت یک نتیجه بیشتر نیست و آن اینکه اشغالگران تنها زبان مقاومت را می فهمند و مقاومت تنها راه رسیدن به حقوق مشروع ملت فلسطین است.[3]
پاکسازی نژادی اسرائیل در کرانه باختری
این نظرسنجی تعجب آور نیست زیرا اسرائیل اخیراً با کشتن تعداد بیشتری از فلسطینی ها و گسترش گسترده شهرک های غیرقانونی یا تخریب خانه های بیشتر فلسطینی ها در کرانه باختری؛ پاکسازی نژادی کرده است.
همه اینها در حالی ادامه داشته است که تشکیلات خودگردان همچنان درگیر مذاکره با ایالات متحده و اسرائیل برای ایجاد نوعی صلح در کرانه باختری اشغالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند دهه های گذشته نشان داده است این مهم هرگز از طریق مذاکره با اسرائیل یا ایالات متحده به دست نخواهد آمد.
تحلیلگران می گویندکه فلسطینی ها، به ویژه جوانان، بیش از تشکیلات خودگردان به این موضوع و این واقعیت که اگر هیچ گونه مقاومتی انجام نشود، اشغالگران صهیونیستی به سرعت گسترش خواهند یافت و تمام فلسطینی ها را از کرانه باختری به همراه تشکیلات خودگردان محو خواهند کرد، پی برده اند.
شهرک نشینان اسرائیلی اکنون توسط سربازان رژیم تشویق می شوند تا به تجاوز و حمله به روستاهای فلسطینی بپردازند، در حالی که روستائیانی که برای دفاع از معیشت خود بیرون می روند، توسط سربازان اسرائیلی از رویارویی با شهرک نشینان جلوگیری می نمایند.
به همین دلیل است که جوانان فلسطینی اموررا به دست گرفته و علیه نیروهای رژیم در کرانه باختری اشغالی اسلحه به دست گرفته اند. این نکته نیز همچنین رکورد افزایش تلفات در میان جوانان فلسطینی در کرانه باختری در سال جاری را توضیح می دهد، زیرا آنها در برابر حملات روزانه ارتش اسرائیل به شهرها، شهرک ها و روستاها، مقاومت می کنند.
در دهههای گذشته، تشکیلات خودگردان با ایالات متحده و اسرائیل برای راهحل دو کشوری فشارآورده اند، یعنی مردم فلسطینی شاهد خروج رژیم غاصب از سرزمینهایی باشد که در سال 1967 اشغال کرده بود، قدس شرقی را پایتخت آن اعلام نمود. این ایده می تواند اسرائیل را در زمینی که در سال 1948 غصب کرده بود، برای تصرف محق نشان دهد!
از سوی دیگر، مقاومت به دنبال کشوری است که تمام سرزمین فلسطین را قبل از ایجاد تشکیلات اسرائیل در سال 1948 در بر گیرد و همه مسلمانان، مسیحیان و یهودیان عرب فلسطینی در کنار هم در صلح از رود اردن تا دریای مدیترانه زندگی کنند.
فلسطینیان و ایده رفراندوم
فلسطینیها حتی از ایده رفراندوم در میان همه ساکنان سرزمین فلسطین بدشان نمیآید، این اردوگاههای آوارگان در منطقه و دیاسپورای فلسطینی است، از جمله آنهایی که حق بازگشت دارند تا در مورد اینکه چه کسی بر سرزمین حکومت میکند، رأی دهند.
این یک گزینه منصفانه برای حل مناقشه است. اسرائیل از این ایده امتناع می ورزد زیرا کاملاً آگاه است که فلسطینیان تحت اشغالش و همچنین فلسطینی های دیاسپورا[4] و کسانی که حق بازگشت دارند از شهرک نشینان اسرائیلی بیشتر است و در چنین همه پرسی پیروز خواهند شد.
این امر، در اصل، به معنای بسیاری از مهاجران اسرائیلی است که به اروپا، ایالات متحده و سایر کشورهایی که قبل از مهاجرت به ایالت فلسطین در سال 1948 و سال های بعد و دردست گرفتن سرزمین ساکنان بومی بازگردند ، باز می گردند.
وقتی در این نظرسنجی سؤال شد که بهترین اتفاق برای آنها از زمان نکبت[5] چیست، جناح های مقاومت در مرحله اول قرار گرفتند. این نظرسنجی که نشان دهنده حمایت از مقاومت در برابر PA است ، همچنین جای تعجب ندارد زیرا مقاومت مسلح در جنگ هایی که رژیم غاصب اسرائیل بر روی نوار غزه انجام داده و آن را محاصره نموده، وارد شده و به غائله محاصره پایان داده است.
نتایج این نظرسنجی همچنین نشان می دهد که اسماعیل هنیه، رهبرارشد سازمان حماس، که ازجناح مقاومت است و جنگ های متعدد علیه اسرائیل انجام داده، محبوب تر از محمود عباس است.
در پاسخ به سئوالی در مورد نامزد ارجح خود برای جایگزینی محمود عباس 87 ساله، رهبرفتح، مروان بارغوتی، که 22 سال توسط اسرائیل زندانی شده است ، در درجه اول قرار گرفت.
براساس این نظرسنجی، اگر انتخابات امروز در سرزمین های فلسطین برگزار شود، هنیه با 56 ٪ آراء بر محمود عباس با 33 ٪ پیروز می شود.
تنها در طول دو سال گذشته، جهاد اسلامی، ازجناح مقاومت فلسطین که نوار غزه در محاصره حمله اسرائیل غاصب بوده در دو نوبت بر صهیونیسم ها پیروز شده اند. و این پیروزی ها باعث شده است تادر کرانه باختری اشغالی شاهد آن باشیم که ، بیشتر جوانان فلسطینی در حال پیوستن به جناح های مقاومت مسلح تازه تشکیل شده هستند.
اکثریت قریب به اتفاق، معادل 71 ٪ از مردم فلسطین، از تشکیل گروه های تازه مسلح در کرانه باختری مانند گردان جنین ابرازحمایت کردند. بیش از 85 ٪ از پاسخ دهندگان گفتند که PA حق ندارد اعضای گروه های مسلح را دستگیر کند تا از عملیات تلافی جویانه علیه ارتش یا مهاجران اسرائیل جلوگیری کند.
این جوانان فلسطینی هویت ملی خود را که به نظر می رسد نسل قبلی پس از انتفاضه سال 2001 از آن باقی مانده است، دوباره برقرار کرده اند. آنها همچنین شاهد حملات وحشیانه اسرائیل علیه مسجد اوبسا در الوادو اشغالی (اورشلیم) هستند.
امسال، مانند گذشته، سربازان رژیم اسرائیل به مسجد بیت المقدس حمله کرده اند، آنان بی رحمانه زنان و مردان و کودکان را مورد ضرب و شتم قرار داده و می دهند.
براساس نتایج این نظرسنجی، 66 ٪ از فلسطینی ها معتقدند که اسرائیل صدمین سالگرد خود را نه خواهد دید و جشن نه خواهد گرفت. کارشناسان معتقدند قدرت رو به رشد مقاومت در برابر اسرائیل این رژیم کودک کش آپارتاید است که مرتکب جرایم بی شماری شده است، برای مدت طولانی قادر به انجام اعمال بربریت نخواهد داشت. [6]
یکشنبه: 28 / 03 / 1402- 29 ذی القعده 1444- 18 ژوئن 2023
[1] - تشکیلات خودگردان فلسطینی (به عربی: السلطة الوطنیة الفلسطینیة)، (به انگلیسی: Palestinian National Authority (به معنی حکومت ملی فلسطین)) یک سازمان اداری تحت کنترل فتح است که حکومت بر بخشهای ای و بی کرانه باختری رود اردن را بر عهده دارد. این تشکیلات کنترل نوار غزه را نیز بر عهده داشت تا این که پس از جنگ داخلی فلسطین در سال ۲۰۰۷ که حماس موفق شد کنترل نوار غزه را بر عهده بگیرد. تشکیلات خودگردان فلسطینی در سال ۱۹۹۴ و متعاقب پیمان اسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل و به عنوان یک حکومت انتقالی پنج ساله تأسیس شد تا در این مدت مذاکرات نهایی دو طرف انجام پذیرد. طبق پیمان اسلو کنترل مسائل امنیتی و کشوری مناطق شهرنشین و فقط کنترل مسائل کشوری مناطق روستایی به حکومت فلسطین تفویض شد. بقیه مناطق، و از آن جمله مناطق مسکونی اسرائیل، منطقه دره اردن و جادههای عبوری بین مناطق فلسطینینشین تحت کنترل انحصاری اسرائیل باقی میماند و بیتالمقدس شرقی هم از شمول مفاد این پیمان مستثنی شد. تشکیلات خودگردان فلسطینی را نباید با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) اشتباه گرفت. ساف تنها نهادی است که به عنوان نماینده مردم فلسطین در سطح بینالمللی شناخته میشود و در سازمان ملل نیز عضویت دارد. اما دولت خودگردان به امور داخلی مناطق فلسطینینشین میپردازد.
[2] - 13 سپتامبر 1993 توافقنامه اسلو بین سازمان آزادی بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی به امضا رسید. این توافقنامه در زمانی بین دو طرف منعقد شد که از دو سال قبل دو طرف در جریان کنفرانس مادرید به شدت با یکدیگر درگیر بودند. انتشار خبر انعقاد این قرار داد در آن شرایط همچون یک شوک جامعه جهانی را تکان داد اما تنها نتیجهای که میتوان برای آن تعریف کرد اختلافی است که این توافق بین فلسطینیان ایجاد کرد و عملاً آنها را به دو دسته کاملاً متضاد تقسیم کرد.
[3] - توافقنامه اسلو؛ عقب نشینی و اعطای امتیاز پیدرپی به اسرائیل و دیگر هیچ. خبرگزاری تسنیم: ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۷:۳۴.
[4] - فلسطینی های پراکنده ( عربی: فلسطینیو الشتات ) واژه ای است که برای توصیف فلسطینی ها در خارج از فلسطین استفاده می شود. تعداد کل فلسطینیان در جهان بین ۹ تا ۱۱ میلیون نفر است که حداقل نیمی از آنها در خارج از کشور زندگی می کنند. از زمان جنگ ۱۹۴۸، مردم فلسطین دچار رنج بسیاری شدند و بعنوان تبعیدی در بسیاری از کشورهای میزبان زندگی می کردند. علاوه بر پناهندگان فلسطینی که در جنگ ۱۹۴۸ آواره شدند، صدها هزار فلسطینی در جنگ ۱۹۶۷ آواره شدند. این دو نوع جابجایی اکثریت قریب به اتفاق فلسطینی های دور از وطن را تشکیل می دهند. برخی از فلسطینی ها به دلایل دیگری جابجا شدند، از جمله: به عنوان مثال، پس از جنگ ۱۹۶۷، به طور متوسط ۲۱۰۰۰ فلسطینی مجبور به ترک مناطق تحت کنترل اسرائیل شدند که این سبک همچنان در دهه های ۱۹۷۰، ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ ادامه یافت. این امکان وجود ندارد که یک سرشماری دقیق از تبار روستایی در فلسطین تعیین شود، به ویژه در صورت عدم آمار جامع جمعیت برای همه تبار فلسطین و فلسطینی هایی که در فلسطین باقی مانده اند. بر اساس گزارش اداره مرکزی آمار فلسطین ( PCBS ) ، تعداد فلسطینیان در جهان در پایان سال ۲۰۰۳، ۹٫۶ میلیون نفر بوده است که از سال ۲۰۰۱، ۸۰۰ هزار نفر افزایش یافته است. روبین کوهن در کتاب جهانی دایاپورا توضیح می دهد که برای فلسطینی ها و دیگران مانند بومیان آمریکایی، یهودیان و برخی از آفریقایی ها، اصطلاح دیاسپورا معنای مرتبط با ظلم و ستم و خشونت را نمادی از آسیب و مجازات جمعی می کند تا شخص با رویاهای خانه در تبعید زندگی کند. مسئله حق بازگشت فلسطینی های پراکنده از سال ۱۹۴۸ دارای اهمیت است. این نیز برای بسیاری از فلسطینی ها رؤیا است. علی رغم این واقعیت که ۹۷ درصد ساکنان اردوگاه ها و روستاها و شهرهای اصلی خود را در فلسطین نمی بینند، اکثر اصرار به حق بازگشت را یک حق پایمال شده می دانند که به آن دیگر دسترسی نخواهند داشت.
[5] - روز نکبت (به عربی: یوم النکبه) نامی است که فلسطینیان و حامیان آنان برای اشاره به سالگرد بیرون راندن صدها هزار فلسطینی و تشکیل اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ میلادی استفاده کرده و در آن روز عزا میگیرند. طبق اعلام خبرگزاری سازمان ملل، روز نکبت، «روز آوارگی دسته جمعی فلسطینیها از سرزمینی بود که قرار بود به اسرائیل تبدیل شود»، و موجب شد «۷۰۰ هزار نفر فلسطینی تقریباً یک شبه به پناهنده تبدیل شوند».
6- "Resistance against occupation": The choice of most Palestinians. By Ali Karbalaei. Translator: Asadollah Afshar. TEHRAN Times/ June 16, 2023 - 23:48
تاریخ تروریسم و اوج آن
اسدالله افشار
ترور را به کشتن و حذف فیزیکی افراد به قصد ایجاد ارعاب و وحشت معنا نمودهاند. در یک معنای دیگر ترور به معنای کشتن بیگناهان یا غیرنظامیان برای رسیدن به اهداف سیاسیای است که بدون آن امکانپذیر نمیشود. این تعاریف تنها تعداد بسیار معدودی از تعاریفی هستند که پس از یازده سپتامبر تاکنون توسط نظریه پردازان تولید گردیده است. آنچه در این تعاریف مشترک است نادیده گرفتن تاریخ طولانی ترور در تاریخ سیاسی و روابط قدرت است.
در واقع ترور فینفسه پدیدهای نیست که فقط به دوران معاصر یا دوره مدرن تعلق داشته باشد بلکه ترور پدیدهای به درازای قدمت تمدن بشری و کنش سیاسی بشر است. در تاریخ بشر نمونههای بسیار زیادی از ترور را میتوان مشاهده نمود که با تعاریف یادشده همخوانی ندارد. بگذارید این ترورها را ترور سنتی بنامیم. ترورهایی که عمدتاً شاه، رهبر و یا شخصیتهای خاصی را مورد هدف قرار میداد و هدف از ترور حذف فیزیکی آن شخص بود. این نوع ترور در کل تاریخ بشر از سوی افراد و گروهها بکار گرفته میشده است.
امروزه مردم اغلب به تروریسم به عنوان یک تهدید مدرن فکر می کنند، اما هیچ چیز مدرنی در آن وجود ندارد. اغلب اوقات در تاریخ بشریت مردم از خشونت افراطی و عمومی برای ایجاد رعب و وحشت و ترساندن مخالفان خود استفاده کرده اند. یهودیان قرن اول که Zealots نامیده می شوند سعی داشتند از طریق ارعاب و ترور حکومت روم را سرنگون کنند. ترور در روزهای مقدس در طول دوران جنگ صلیبی نوع رایجی از ارعاب بود؛ شیوه برگزیده این فرقه برای کسانی که به عنوان قاتلان شناخته می شدند.
با این حال، همانطور که می دانیم کلمه "تروریسم"، ریشه در حکومت ترور، در فرانسه دارد. از 1793 تا 1794، انقلاب فرانسه به شکل خشنی پیشرفت، طوری که رهبران انقلاب شروع به جمع کردن و اجرای حکم اعدام با گیوتین برای مخالفان عمومی کردند. ماکسیمیلیان روبسپیر[1]، رهبر انقلاب، اظهار داشت که ترور چیزی جز عدالت نیست، در نتیجه اعدام غیرقانونی 40،000 نفر را توجیه کرد.
لازم به توضیح است که تاریخ ترور با انقلاب فرانسه وارد دوران جدیدی گردید و در این برهه ما با ترور مدرن روبرو میگردیم. پس از انقلاب فرانسه ترور به شکل نظاممندی علیه بخشی از شهروندان فرانسه به کار گرفته شد و میتوان ریشههای تروریسم دولتی را در آن ردیابی نمود. ترور در این مرحله اصطلاحی است که از کلمه terror به معنای وحشت و ترس اخذ گردیده است و به نظام و رژیمی مرتبط با وحشت اطلاق میشود. پری موراتز درباره کاربرد این اصطلاح در این دوره مینویسد: تروراولین بار توسط ژاکوبنها[2] وضع گردید واین کلمه برای توصیف اعمال خود آنها بکار رفت البته بدون معنای منفیای که این واژه دارد. درواقع منظورژاکوبنها ازتروریسم هرگونه خطمشی ویانحوهی عمل سفتوسخت علیه دشمنان در برمیگرفت.
اما اوج تاریخ تروریسم با بنیادگرایی درخاورمیانه پیوند دارد. درحقیقت تروردر قالب پارادایم جدید بهعنوان کنشی جمعی و خشونت باری که عدهای از بیگناهان را برای رسیدن به هدف سیاسی بکشند، پدیده ای قرن بیستمی به شمار میرود و بهویژه ناظر به همین مرحله از تروریسم است.
با وجود تاریخ طولانی ترور اما اندیشیدن به تروریسم و ترور، تنها در دو سه دهه اخیر و بهویژه بعد از یازده سپتامبر 2001 بود که یک مسئله سیاسی و یک حوزه مطالعاتی در رشتههای مختلف علوم اجتماعی بدل شده است.
تاکتیک های تروریسم مدرن کمی بعدتر، دردهه 1870 درروسیه ظاهرشد[3]. کسانی که به دنبال سرنگونی حکومت سزار بودند، تصمیم گرفتند دولت او را از طریق اقدامات خشونت آمیزشدید و عمومی تضعیف کنند، با منظور انجام سه مورد زیر:
• بی ثبات کردن دولت
• تقسیم جمعیت
• مجبور کردن مقامات به پاسخگویی با استفاده از ایجاد رعب و وحشت
این تاکتیک ها به سرعت از روسیه خارج شد، تا جایی که آنارشیست ها، انقلابیون و مخالفان تحت سلطه امپراتوری های عثمانی و انگلیس نیز آنها را پذیرفتند. بنابراین، تروریسم نخست به عنوان یک راه مبارزه با امپریالیسم و بی ثبات کردن حکومت های استعماری، تقسیم وفاداری مردم و تحریک مقامات استعماری برای واکنش بیش از حد به یک پدیده جهانی تبدیل شد. البته، مفهوم تروریسم تنها از آنجا شروع به رشد کرد.
در اوایل قرن بیستم، گروه های آنارشیست شروع به استفاده از تاکتیک های تروریستی برای تضعیف دولت ها کردند. دولت های فاشیستی مردم خود را ترور کردند تا نظم را حفظ کنند. پس از جنگ جهانی دوم، تروریسم به عنوان بخشی از مبارزات ضد امپریالیستی ادامه دار آفریقا و غرب آسیا تبدیل شد. این زمان جایی است که اغلب مردم تصور می کنند تاریخ تروریسم ازآنجا شروع شده است. گروه های رادیکال(تند رو)، که اغلب از سوی ایالات متحده یا U.S.S.R(شوروی سابق) تأمین می شوند، از تاکتیک های فزاینده ی شدید به ترتیب برای تضعیف رژیم های کمونیست و سرمایه داری استفاده کردند.
جنگ سرد در نهایت بین ایالات متحده و U.S.S.R به پایان رسید، اما تروریست های رادیکال همچنان در حال مبارزه بودند، با ایدئولوژی های افراطی و سال ها از سوی قدرت های جهانی حمایت مالی می شدند. این نوع جدیدی از تروریسم را معرفی کرد که در آن خودکشی تبدیل به ابزار وحشت شد و نشان دهنده عزم سازمان های تروریستی جدید و مدت زمانی که می توانستند به ره خود ادامه دهند بود.
هنگامی که به تعریف تروریسم می رسیم، تعاریفی که توسط سازمان های دولتی نوشته شده اند همیشه این سئوال (معنی تروریسم چیست) را از اقدامات ارتش ملی یک کشور و نسبت به اقدامات بازیگران غیردولتی که به جنگ های نامتقارن برای رسیدن به اهداف سیاسی خود کشیده می شوند دارند.
همان گونه که بیان شد تاریخ تروریسم مدرن با انقلاب فرانسه آغاز شده و از آن زمان تاکنون تکامل یافته است. شایع ترین علل یا ریشه های تروریسم شامل تمدن ها یا درگیری های فرهنگی، جهانی شدن، مذهب، درگیری های اسرائیل-فلسطین یا تهاجم روسیه به افغانستان است. دلایل شخصی تر یا فردی برای تروریسم، ناامیدی، محرومیت، هویت منفی، هویت منفی،خشم ناخوشایند و / یا انزوای اخلاقی است.
در ایالات متحده، تروریسم تحت عنوان 18 قانون اساسی فدرال تعریف شده است. بخش 2331 فصل 113 (ب) تعریف زیر از تروریسم را ارائه می دهد:
اقدامی که شامل اعمال خشونت آمیز یا اعمال خطرناک برای زندگی انسان است که نقض قوانین جنایی ایالات متحد یا هر کشور دیگر را در بر دارد، یا ممکن است یک خشونت جنایی در نظر گرفته شود اگر در محدوده قضایی این کشور با اهداف زیر صورت بگیرد:
• برای تهدید و یا اعمال خشونت علیه غیرنظامیان؛
• برای تأثیرگذاری بر سیاست دولت با ارعاب یا اجبار؛
• برای تخریب، کشتار، یا آدم ربایی، به منظور تأثیر بر رفتار دولت.
قانون جنایی ایالات متحده همچنین فراتر می رود و تمایز جغرافیایی بین تروریسم بین المللی و داخلی تعیین می کند. اولی که عمدتا در خارج از حوزه سیاسی ایالات متحده قرار دارد، در حالی که این دومین مورد حمله به مرزهای جغرافیایی خود این کشوراست.
به عنوان مثال، بمب گذاری سال 1983 سربازخانه دریایی ایالات متحده در بیروت نمونه ای از یک حمله تروریستی بین المللی بود، در حالی که حملات 11 سپتامبر نمونه هایی از انواع تروریسم داخلی بود.
نکته قابل تأمل که باید به آن اشاره داشت این است که امروزه مبارزه با تروریسم دست آویز حکومت هایی شده که خود نماد و سمبل تروریسم دولتی و بین المللی هستند. آمریکا و اسرائیل از سردمداران تروریسم بین المللی هستند که ادعای مبارزه با تروریسم دارند. آمریکا به عنوان مبارزه با تروریسم به کشورها حمله می برد و اسرائيل تحت عنوان مبارزه با تروریسم، ملت فلسطین را به خاک و خون می کشد.
موضوع تروریسم در کمیته ششم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مورد بحث قرار گرفت. در این مجمع کشورهای غربی با هر گونه ترور مخالفت داشتند، اما کشورهای مسلمان و آزادی خواه از جمله جمهوری اسلامی ایران، ضمن محکوم کردن اصل تروریسم، اعتقاد داشتند که تروریسم با حرکت های آزادیبخش ملت ها تفاوت اساسی دارد. برای نمونه مبارزه ملت فلسطین علیه اشغالگران صهیونیسم و یا مبارزه سیاه پوستان آفریقا در مقابل نژادپرستان سفیدپوست، اعمال تروریستی به حساب نمی آید. دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران، در سازمان ملل متحد بیانیه ای را درباره تروریسم صادر نمود که در بخشی از آن چنین است: «ایران به عنوان یک عضو سازمان ملل تا کنون متحمل مصایب زیادی از ناحیه تروریسم شده است. جمهوری اسلامی ایران قويا همه اعمال تروریستی علیه افراد بی گناه را بدون توجه به ملیت و اعتقادات آنها محکوم می کند. دولت و ملت ایران به عنوان یک قربانی تروریسم، آلام و رنج های خانواده های قربانیان و تمامی اقدامات تروریستی و تأثیری را که این اعمال بر جامعه می گذارد، کاملا درک می کند.»
این بحث ادامه دارد...
جمعه: 26 / 03 / 1402 – 27 ذی القعده 1444- 16 ژوئن 2023
[1] - ماکسیمیلیان فرانسوا ماری ایزیدور دو روبِسپیر (Maximilien François Marie Isidore de Robespierre) (زاده ۶ مه ۱۷۵۸ – درگذشته ۲۸ ژوئیه ۱۷۹۴) حقوقدان و دولتمرد فرانسوی بود که تبدیل به یکی از معروفترین و اثرگذارترین و البته جنجالیترین چهرههای انقلاب فرانسه شد. او به عنوان یکی از اعضای مجلس طبقاتی اتاژنرو، مجلس ملی مؤسسان و باشگاه ژاکوبنها، برای تحقق اهدافی از قبیل حق رأیگیری مردانه جهانی،حق رأی برای رنگینپوستان، یهودیان، بازیگران و کارگران خانگی، لغو شرط تجرد روحانیون مسیحی، و لغو شرکت فرانسه در تجارت برده در اقیانوس اطلس فعالیت میکرد. روبسپیر در سال ۱۷۹۱ به عنوان «دادستان عمومی» منصوب شد و از آن پس، نماینده پرسروصدای شهروندان مردی بود که تریبون سیاسی نداشتند، و به دنبال پذیرش بدون محدودیت آنها در گارد ملی فرانسه، مناصب عمومی و درجات بالای ارتش بود و برای تحقق حق درخواست و حق حمل اسلحه در دفاع از خود تلاش میکرد. روبسپیر در شورشی که منجر به سقوط پادشاهی فرانسه در ۱۰ اوت ۱۷۹۲ و تشکیل کنوانسیون ملی فرانسه شد نقش مهمی ایفا کرد. هدف او ایجاد یک فرانسه واحد و تفکیکناپذیر (جمهوری اول فرانسه)، ایجاد برابری در برابر قانون، لغو حقوق و امتیازهای ویژه و انحصاری، و دفاع از اصول دموکراسی مستقیم بود. او به دلیل پایبندی سختگیرانه به ارزشهای اخلاقی، «فسادناپذیر» لقب گرفته بود.
[2] - ژاکوبنها (جمهوریخواهان تندرو): که خواستار واژگونی نظام موجود بهطور خشونت بار توسط یک انقلاب و اعلام جمهوری بودند. ژاکوبنها چون در صومعه ژاکوبوس (دومینیکن) واقع در خیابان سن ژاک پاریس گرد هم میآمدند بدین نام مشهور شدند. تاریخ دانان آغاز دوره ترور را ۵ سپتامبر ۱۷۹۳ میدانند. ژاکوبنهای تندرو و انقلابی، به رهبری ماکسیمیلیان روبسپیر، قدرت را به دست گرفتند. این دوره ۱۰ ماه به درازا انجامید. ژاکوبنها، ژیروندنها را از مجلس کنوانسیون بیرون کردند و دو کمیته «نجات ملی» و «امنیت عمومی» را برگزیدند. این دو بزودی به قدرت مخوفی بدل شد و مجلس را بازیچه دست خود کرد تا از آن راه، قوانین ظالمانه را تصویب کند. مجمع ملی ۱۷۹۳ قانون مهمی به نام «قانون مظنونات» را به تصویب رساند که طبق آن هر کس مورد سوء ظن قرار میگرفت تحت تعقیب واقع میشد. در دوره ترور، ۲۲ تن از ژیروندنهای انقلابی(جمهوریخواهان میانهرو: که خواستار برپایی مسالمت آمیز حکومت جمهوری و برچیده شدن نظام پادشاهی مطلقه بودند. بیشتر اعضای ژیروندنها از ولایت ژیروند بودند) در دادگاههای انقلاب محاکمه و اعدام شدند و بسیاری از مردان انقلابی دیگر نیز، یکی پس از دیگری به تیغ گیوتین سپرده شدند که از جمله آنها ژرژ دانتون، رهبر انقلابی و قهرمان دفاع از حقوق طبقات فقیر را باید نام برد.
[3] - دومین موج ترور مدرن با ترورهای بیشماری که چپیها و کمونیستهای سرخورده در سده بیستم میلادی به انجام رساندند بروز یافت. آنچه طرفداران مارکسیسم را به ترور ترغیب نمود شکستهایی بود که نظریهی انقلاب خودجوش تودهای به آن دچار شده بود. طبق یک نوع قرائت مارکسیستی، پرولتاریا در کشورهای صنعتیتر روز به روز به وضعیت نابسامانتری دچار خواهند شد و ستم سرمایهداران عرصه را بر کارگران بیشتر تنگ خواهد نمود درنتیجه کارگران در کشورهای صنعتی انقلاب خواهند کرد . برخلاف چنین پیشگوییهایی وضعیت کارگران تااندازهای بهبود یافت هم به لحاظ دستمزدهای دریافتی و هم از منظر تعداد ساعاتی که برای کار صرف میکردند، در برخی کشورهایی نظیر انگلیس و امریکا دولت رفاه شکلگرفته بود. درنتیجهی اصلاحاتی که در نظام سرمایهداری به وجود آمده بود برخی انقلابات شکست خوردند و در برخی از کشورها هیچگونه رخدادی که نشاندهنده انقلاب باشد دیده نمیشد بنابراین برخی از حلقات مارکسیستی از دیدگاه انقلاب خودجوش پرولتاریایی انصراف کردند و به این دیدگاه متمایل شدند که ترور میتواند بهمثابه یک راهحل انقلابی برای براندازی نظام سرمایهداری مفید واقع شود.
عدم اجماع جهانی بر سر تعریف تروریسم
اسدالله افشار
در عصر حاضر هیچ واژهای مانند تروریسم تا این حد، شوم، نفرت انگیز و هراس افکن نبوده است که با شنیدن آن، فهرست بلند بالایی از انواع خشونت، سوءقصد، قتل و بمبگذاری به ذهن انسان خطور میکند. طیف وسیعی از سازمانهای سیاسی برای پیشبرد اهداف خود از تروریسم استفاده نمودهاند. از گروههای چپی، تا گروهای راستی، ناسیونالسیتها، گروهای مذهبی افراطی، انقلابیون، و حتی دولتهای حاکم از این حربه استفاده نمودهاند. سمبلیزم تروریسم استفاده از عامل ترس انسانی برای کمک به رسیدن اهداف است.
عدم اجماع جهانی بر سر تعریف فراگیر و رهایی بخش از تروریسم و اینکه تروریسم چیست، ضد تروریسم کیست، حمایت کنندگان مالی و منابع تمویل تروریسم یا شاهرگ اصلی اقدامات تروریستی در کجاست، از مباحث وسیع حوزه مطالعات تروریسم و ضد تروریسم است؟ تا کنون هیچکدام از ارگان های بین المللی، شورای امنیت و مجموع عمومی سازمان ملل متحد، و حتی سازمان های بین المللی ویا کارشناسان حقوق بین الملل و حوزه حقوق بین المللی جزا/کیفری، تعریف عام و پذیرفته شده ای از تروریسم ارائه نکرده اند وکوشش صورت گرفته تا به تعاریف موردی و خاص از اعمال تروریستی مثل بمب گذاری تروریستی، جرایم علیه امنیت افراد حمایت شده بین المللی، کمک مالی به تروریسم، اعمال غیرقانونی علیه امنیت پرواز و... بسنده شود.
پدیده تروریسم در جهان در حال گسترش است. بیتردید امروزه تروریسم بازیگری مهم در عرصه بین الملل است. نگاهی راهبردی به امواج تروریسم در جهان نمایانگر بروز شواهد قوی برای ظهور موج جدید تروریستی در جهان است. این پدیده خصوصا از آغار ربع آخرقرن بیستم میلادی شدیدا فراگیر شده است. براساس آماروزارت خارجه آمریکا دربین سال های 1968 تا 1982 حدود 8000 اقدام تروریستی انجام شده است. نرخ سالانه وقوع اقدامات تروریستی بین 580 تا 600 در نوسان بوده که به رقم حدودی دو عملیات در روز میرسد. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شورای امنیت با صدور قطعنامه هایی چهره دگرگونی در راستای مبارزه با تروریسم بین المللی از خود به نمایش گذاشت. قطعنامه ۱۳۶۸ با تروریستی خواندن اقدامات صورت گرفته، آنرا تهدیدی به امنیت بین المللی خواند و از دولت ها خواسته شد تا مرتکبان، سازمان دهندگان و حمایت کنندگان مالی این اقدامات را به محضر عدالت فراخواند و آنانی را که مسئولیت کمک، حمایت و پناه دادن به تروریست ها را به عهده دارد، مورد محاکمه قرار داده و وقوع اقدامات تروریستی جلوگیری گردد.
جامعترین سند مجموعه عمومی سازمان ملل متحد مبنی بر اقدامات پیشگیرانه از تروریسم بین المللی در نهم دسامبر ۱۹۹۴ با وفاق عموم تهیه گردید. به بیان این اعلامیه، اقدامات تروریستی تحت هیچ ملاحظه سیاسی، فلسفی، ایدئولوژی، نژادی، قومی، مذهبی و هر انگیزه دیگری که برای موجه قراردادن آن مورد استفاده قرار گیرد، قابل توجیه نیست. با این وجود در این سند هم تعریف قابل قبولی از تروریسم ارائه نگردید و شورای امنیت همچنان نسبت به این موضوع بی توجه است.
تعریف تروریسم
تروریسم یا تروریزم که درفارسی از آن بعنوان وحشتافکنی، دهشتافکنی یا هراسافکنی نام برده شدهاست، به استفاده از خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی، یا ایدئولوژیکی گفته میشود. در روزگار مدرن، تروریسم یکی از عوامل اصلی تهدید جامعه به شمار میرود و طبق قوانین ضد تروریسم در اکثر کشورهای دنیا توسط سیستم قضایی جرم به حساب میآید. همچنین چنانچه در جنگی علیه غیر جنگجویان مانند شهروندان عادی، نیروهای بیطرف یا اسیران جنگی به کار گرفته شده باشد جنایت جنگی به حساب میآید.
رایج ترین معنای تروریسم، استفاده از خشونت عمدی به عنوان وسیله ای برای ایجاد رعب وحشت به منظور دستیابی به یک هدف سیاسی، مذهبی یا ایدئولوژیکی می باشد. این معنی ابتدا برای اشاره به خشونت علیه اهداف زمان صلح و یا در جنگ علیه غیر نظامیان به کار رفته است. اصطلاحات "تروریست" و "تروریسم" طی انقلاب فرانسه اواخر قرن 18 به وجود آمدند ، و در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان (1981-1989) پس از بمب گذاری های سال 1973 بیرورت و همین طور پس از حملات نیویورک و واشنگتن دی سی در سپتامبر 2001 و در بالی در اکتبر 2002 گسترده تر شدند.
تعریف عمومی و رایجی از"تروریسم" وجود ندارد .این واژه اغلب به عنوان یک اصطلاح پیچیده است با اشاره به چیزی "که از نظر اخلاقی نادرست" است،که اغلب هم توسط دولت مردان و هم گروه های دولتی برای سوء استفاده یا سرکوب گروه های مخالف به کار می رود. دسته های گسترده ای از سازمان های سیاسی، ادعا می کنند که برای رسیدن به اهداف خود درگیر تروریسم می شوند. قوانین مربوط به تروریسم با در نظر گرفتن "تروریسم" به عنوان یک جرم در کشورهای مختلف به اشکال مختلف اتخاذ می شوند. توافق جهانی در مورد این موضوع که "تروریسم" به گونه ای باید به عنوان یک جرم جنگی در نظر گرفته شود یا خیر، وجود ندارد.
فعل لاتین terrere به معنای: ترساندن است. واژه انگلیسی «ترور»، همانند واژه فرانسوی terreur، از آن کلمه لاتین مشتق شده اند و به معنای قدیمی تر: ترس، هشدار، وحشت، (ترسناک، مرگبار) رعب، اضطراب است. دیکشنری انگلیسی آکسفورد بیان می کند که کلمه "تروریست" (فرانسوی:terroriste) در سال 1794، در طول انقلاب فرانسه اختراع شد. درنتیجه نخستین معنی کلمه "تروریست" به معنی: فرد وابسته یا حامی ژاکوبینها بود. یک مقاله در این زمینه که در روزنامه گاردین منتشر شد نشان می دهد که "ژاکوبین" معادل "ژاکوبین ها " در معنی ای که آکسفورد ارائه داده است به گروهی به رهبری ماکسیمیلین رابسپیر اشاره دارد که "Montagnards" نیز نامیده می شود، که پس از سال 1794 به گفته برخی مفسران مسئول حکومت سرکوبگر و خشن حاکم بر فرانسه بین ژوئن 1793 و ژوئیه 1794 بوده است، دوره ای که به نام "حکومت ترس" نامیده می شد اشاره دارد.
تعریف ارائه شده در دیکشنری آکسفورد نشان می دهد که اصطلاح "تروریست" در اولین استفاده خود اصطلاحی به معنی سوء استفاده از ایده ها یا مفاهیم سیاسی یا تاریخی یک شخص، نه به عنوان توصیف اقدامات شخص بوده است. در دسامبر 1795، ادموند برک از"کلمه تروریست ها" در توصیف دولت جدید فرانسه که "دایرکتوری" نامیده می شد، استفاده کرد:
"بعد از یک مبارزه وحشتناک، سربازان [دایرکتوری] بر شهروندان غلبه کردند (...) برای حفاظت بیشتر، آنها دارای یک نیروی قوی و غیرمستقیم مسلح هستند. هزاران نفرازآن وحشی ها به نام تروریست خوانده می شوند. کسانی که در سرتاسر مبارزات انقلابی خود در زندان بوده اند، به عنوان ماهواره های تیرانی، در قبال لو دادن مردم آزاد می شوند.»
بدیهی است، در این مورد، بورک از واژه«تروریست ها» برای برچسب زدایی از سربازان مسلح استخدام شده توسط دولتی که او از آن نفرت دارد استفاده کرده است.
مورخ فرانسوی سوفی وانیچ (فرانسوی) بین ترور انقلابی در انقلاب فرانسه و تروریست های حملات 11 سپتامبر تمایز قائل می شود و می گوید:
ترور انقلابی تروریسم نیست. ایجاد همبستگی اخلاقی بین سال دوم انقلاب و سپتامبر 2001، از نظر تاریخی و فلسفی بی معنی است. . . خشونتی که در 11 سپتامبر 2001 اعمال شد نه با هدف برابری و نه با هدف آزادی بود. در مورد جنگ پیشگیرانه که توسط رئیس جمهور ایالات متحده اعلام شد نیز چنین است.
بیش از 109 تعریف متفاوت از تروریسم وجود دارد. فیلسوف سیاسی آمریکایی ایالات متحده آمریکا در سال 2002 نوشت: "تروریسم کشتن عمدی مردم بیگناه ، به طور تصادفی است، تا ترس را از طریق یک جمعیت کل و با اجبار به دست رهبران سیاسی اش گسترش دهد". این معنی می تواند به سرگئی نچایف که خود را "تروریست" توصیف کرد، برگردد. نچایف گروه تروریستی روسیه "عدالت مردمی" (Народная расправа) را در سال 1869تأسیس کرد .
در نوامبر 2004، دبیرکل سازمان ملل متحد تروریسم را به عنوان هر اقدامی که "باعث مرگ و میر و یا آسیب جدی به شهروندان و غیر نظامیان به منظور ارعاب جمعیت یا تحمیل یک دولت یا یک سازمان بین المللی برای انجام دادن یا عدم انجام هر کاری می شود" تعریف می کند به جای پاسخ دادن به تحولات جنگ های مدرن، پل جیمز و جاناتان فریدمن بین تروریسم دولتی علیه غیر نظامیان و تروریسم دولتی علیه رزمندگان، از جمله تاکتیک های شوک و آزار تمیز قائل می شوند:
"ترس و وحشت" به عنوان زیرمجموعه "سرکوب سریع"، نامی است که به مداخله عظیم طراحی شده برای حملات تروریستی به اذهان دشمن به آن داده شده است. این نوعی از تروریسم دولتی است. اما این مفهوم، پیش از جنگ دوم خلیج توسط هارلن اولمن به عنوان رئیس مجمع پرسنل نظامی بازنشسته توسعه یافت.
اما ثابت شده است که تعریف تروریسم بحث برانگیز است. سیستم های حقوقی سازمان های دولتی مختلف از تعاریف مختلف تروریسم در قوانین ملی خود استفاده می کنند. علاوه بر این، عملکرد جامعه بین المللی برای تدوین تعریفی که به طور کلی مورد توافق قرار بگیرد و از نظر قانونی تعریف این جرم را در بر بگیرد سکوت کرده است. این مشکلات ناشی ازاین واقعیت است که اصطلاح "تروریسم" بارمعنایی سیاسی و احساسی دارد . در این راستا، آنگوس مارتین، وزیر امور خارجه استرالیا، بیان می کند:
"جامعه بین المللی هیچگاه موفق به توسعه یک تعریف جامع قابل قبول در مورد تروریسم نمی شود. طی دهه های 1970 و 1980، سازمان ملل متحد ، عمدتا به علت اختلاف نظر بین اعضای مختلف در مورد استفاده از خشونت در زمینه اختلافات درباره آزادسازی ملی و خودمختاری، در تلاش است تا این اصطلاح را تعریف کند
این اختلافات تصویب یک کنوانسیون جامع در مورد تروریسم بین المللی توسط سازمان ملل متحد را غیر ممکن ساخته است؛ چیزی که یک تعریف واحد، جامع، قانونی و تعریف قانون جرم تروریسم باشد. جامعه بین المللی مجموعه ای از کنوانسیون های بخشی را تصویب کرده است که انواع مختلف فعالیت های تروریستی را تعریف می کند.
از سال 1994، مجمع عمومی سازمان ملل متحد مکررا فعالیت های تروریستی را با استفاده از توصیفات سیاسی زیر از تروریسم محکوم کرده است:
اعمال جنایی ای که یک حالت از رعب و وحشت در میان مردم در نظر گرفته شده یا به آن دلالت دارند که توسط گروهی از افراد یا افراد خاصی برای مقاصد سیاسی در هر شرایط غیر قابل اثبات انجام می گیرند، گر چه ملاحظات سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیکی، نژادی، قومی، مذهبی و یا هر نوع دیگر که ممکن است توجیهی برای آن اعمال تلقی شوند.
در هر صورت تروریسم از جمله موضوعاتی است که امروزه چالش بزرگی برای جهان متمدن به حساب می آید. با وجود مشکلات بسیاری که در این زمینه ایجاد شده است و علیرغم تلاش های بسیاری که به نظر می رسد دولت ها در راستای مبارزه و پیشگیری از تروریسم صورت داده اند، این موضوع همچنان به عنوان یک مشکلی لاینحل باقی مانده است. عمده مشکل موجود در این راه به مفهوم تروریسم باز می گردد. عدم توانایی جامعه بین المللی برای رسیدن به اجماعی از تروریسم خود بسته به دیدگاه های متفاوت دولت ها است که این دیدگاه ها نیز خود بسته به منافع سیاسی دولت ها تغییر می کنند.
در این راه تلاش های بی نتیجه زیادی صورت گرفته است که هر یک حوزه های متفاوتی را در بر می گیرد. گرچه در عرصه سیاسی تروریسم دارای یک بار معنایی نسبی است، با این حال در عرصه حقوقی تلاش های چندی در حوزه حقوق داخلی به انجام رسیده است که می تواند نقطه آغاز خوبی برای مبارزه منطقی و عادلانه با اقدامات تروریستی باشد.
این نکته مهم است تا یادآوری شود چندین مفهوم در روابط بین الملل و حقوق بین الملل وجود دارند که در تعریف و ارایه مصداق بسیار پیچیده هستند. حقوق بشر، تروریسم، حق توسعه و امنیت از پربحث ترین و مناقشه آمیزترین این مفاهیم هستند. مفهوم تروریسم با توجه به رویدادهای یازدهم سپتامبر بیشتر مورد توجه قرار گرفته و این موضوع سبب می شود تا راهبردهای مناسبی برای رویارویی با آن پیش بینی شود. مهمترین راهبرد برای رویارویی با این پدیده؛ شناخت مفهوم و مصداق های آن است. دستیابی به یک هم فکری برای تعریف تروریسم اگرچه دشوار است، اما می توان بنیادهای یکسانی برای شناخت یک عمل تروریستی به دست آورد.
صاحب نظران با بهره گیری از روش تازه ای در پژوهش های خود تلاش کرده اند تا تعریف تازه ای از تروریسم ارایه نمایند، بلکه تلاش داشته تا به رغم ارایه بیش از 200 تعریف از تروریسم تاکنون، راه کار دستیابی به یک تعریف یگانه را پیدا کنند. بدین منظور، از دکترین، قراردادهای بین المللی و منطقه ای و قطعنامه های شورای امنیت و مجمع عمومی در پژوهش های خود بهره برده اند تا به پرسش کلیدی این یادداشت پاسخ دهند: آیا یک راه کار نهایی برای تعریف مفهوم تروریسم وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش کلیدی این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که: تعریف مفهوم تروریسم بین المللی نیازمند یک تعریف ترکیبی از علوم سیاسی و حقوق بین الملل است که همه معیارهای مشترک و متمایز کشورهای عضو جامعه بین المللی را در بر داشته باشد. با این وجود و با همه تلاش های صورت گرفته باید اعتراف کرد که در جهان امروزی، تعریف دقیقی از واژه «تروریسم» ارائه نشدهاست؛ زیرا هنوز هیچ تعریفی از تروریسم در سازمان ملل متحد تعریف نشده که مورد توافق همه کشورهای عضو باشد.
این بحث ادامه دارد...
پنجشنبه: 25 / 03 / 1402- 26 ذی القعده 1402- 15 ژوئن 2023
سفر با اهمیت؛ استراتژیک و راهبردی رییسی به آمریکای لاتین
اسدالله افشار
رئیس جمهوررییسی در سیزدهمین سفرخارجی خود[1] در پاسخ به سفر نیکلاس مادورو سفرمنطقهای و چند روزهای را از صبح روز دوشنبه22 خرداد ماه سال جاری در رأس یک هیئت بزرگ سیاسی-اقتصادی، به آمریکای لاتین آغاز وتهران را برای سفر به سه کشور آمریکای لاتین؛ ونزوئلا، نیکاراگوئه وکوبا ترک نمودند.[2]
این سفرپنج روز به طول خواهد انجامید.
ازنگاه تحلیلگران این سفرگامی عملی در راستای گسترش همکاریها با کشورهای این منطقه میباشد؛ منطقهای که سابقه ارتباط و دوستی ایران با آن به بیش از یک قرن میرسد.
درخصوص این سفر مهم وحساس و اهمیت آن نکاتی وجود دارد که از چشم تیز بین صاحب نظران، تحلیل گران و نویسندگان رسانهای کشور دورنمانده که در این یادداشت کوتاه به برخی ازآنها فهرست وار اشاره می شود:
1- رئیس جمهور پیش ازعزیمت ارتباط بین ایران وکشورهای مستقل درامریکای لاتین را ارتباطی راهبردی توصیف و تصریح کرد: موضع مشترک جمهوری اسلامی ایران و 3 کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا، ایستادگی در مقابل نظام سلطه و مقابله با یکجانبهگرایی است.
2- از نگاه وزیر امورخارجه ایران؛ سیاست خارجی متوازن، دیپلماسی پویا و تعامل هوشمند، دکترین دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل است.
3- براحدی پوشیده نیست که روابط تاریخی، پیوندهای عمیق فرهنگی و تمدنی، آرمانهای بلند و منافع مشترک اقتصادی و تجاری مهمترین انگیزههای دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران برای حفظ، تداوم و توسعه روابط با کشورهای منطقه امریکای لاتین است.
4- امیرعبداللهیان به درستی در یادداشت خود به این نکته مهم اشاره دارد که؛ ظرفیتهای بزرگ اقتصادی در حوزههای کشاورزی، انرژی، صنعتی، معدنی، فناوریهای نوین، خدمات فنی و مهندسی، پزشکی و... از بخشهای اساسی توسعه روابط بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه امریکای لاتین به شمار میآیند.
5-ازنگاه وزیردستگاه دیپلماسی؛این سفرنه تنها تحولی روشن درجهت تثبیت وتقویت همکاریهای سودبخش برای منافع مشترک دولتها وملتهای ایران ومنطقه امریکای لاتین است بلکه باید اززمره سفرهایی محسوب شود که پنجرهای نو در روابط دیرینه ایران و آمریکای لاتین میگشاید و همکاریهای سودبخش متقابل را درحوزههای انرژی، علمی، فناوری، بهداشتی، پزشکی، کشاورزی وصدور کالا و خدمات فنی مهندسی تقویت میکند.
6- سفر رئیسی به منطقه آمریکای لاتین که پس از بازدید مادورو از عربستان و عادیسازی روابط میان تهران- ریاض انجام میشود، پیام مهمی را از منظر بین المللی مخابره می نماید که بسیار دارای اهمیت می باشد.
7- جمهوری اسلامی در جستوجوی متحدان جدید با هدف کاهش فشاردشمنان غربی است و به نظر نمیرسد که این سفر مهم صرفا برتجارت متمرکز باشد و نگاهی به مسائل سیاسی، فرهنگی و عرصه های مرتبط دیگر نداشته باشد. در حقیقت دولت سیزدهم؛ تحکیم و توسعه روابط با کشورهای همپیمان و ضدغربی را نیز در دستور کار دیپلماسی خود قرار داده است.
8- رئیسی دردیدار«فلیکس پلاسنسیا گونسالس» وزیرخارجه وقت ونزوئلا، با اشاره به دیپلماسی دولت سیزدهم اظهار داشت: «آمریکای لاتین بویژه ونزوئلا جزو اولویتهای دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است و مصمم هستیم روابط خود را با این کشورها توسعه دهیم».
9- ونزوئلا را میتوان پل ارتباطی ایران با کشورهای آمریکای لاتین دانست که هر ساله، این توسعه روابط در حال گسترش و افزایش است.[3]
10-همان طور که اشاره شد میتوان سفر رئیسی به سه کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا را نقطهعطفی دانست که میتواند سطح مناسبات تجاری ایران با کشورهای آمریکای جنوبی را همسطح مناسبات سیاسی افزایش دهد.
11- قطعا دستیابی به اهداف مشترک در این سفر استراتژیک- راهبردی در منطقه آمریکای لاتین؛ می تواند نویدشکست پروژههای ریزودرشت براندازانه سیاستهای آمریکادرهمه زمینه ها خصوصاخنثیسازی تحریم ها علیه کشورهای مستقل را داشته باشد و مسلما این رویکرد میتواند یک مکانیسم معتبر دیگر در برابر این دشمن مشترک باشد.
12- در نخستین مقصد رئیس جمهوری در سفر به آمریکای لاتین نشست مشترک رئیس جمهور ایران سید ابراهیم رییسی و نیکولاس مادورو رییس جمهور ونزوئلا در محل کاخ ریاست جمهوری این کشور برگزار شد. همچنین مراسم امضای اسناد همکاریهای دوجانبه ایران و ونزوئلا در حضور روسای جمهور دو کشور برگزار شد و مقامات عالیرتبه حاضر۱۹ سند و تفاهمنامه همکاری در حوزه های نفت، پتروشیمی، پالایشگاهی، معدن، دریایی و... امضا کردند[4] و در ادامه برنامههای سفر رسمی رئیسی به ونزوئلا، رئیس جمهوری این کشورنشان افتخارملی و نزوئلا (نشان درجه یک زنان و مردان آزادیبخش ونزوئلا) را به رئیس جمهوری اسلامی ایران اعطا کرد. رئیسی گفت: حجم مبادلات تجاری تهران-کاراکاس به ۲۰ میلیارد دلار قابل افزایش است.
13- سفر رئیس جمهور به منطقه آمریکای لاتین، واکنش کاخ سفید را هم به همراه داشته است. جان کربی، هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفیدروزگذشته در جمع خبرنگاران در واشنگتن درباره سفر رئیس جمهوری ایران به آمریکای لاتین اظهار داشته است که ایران باید در خصوص اهداف سفر رئیس جمهور این کشور به آمریکای لاتین صحبت کند(!). ما مسلماً نگران رفتار بی ثبات کننده ایران هستیم و به انجام تمهیدات برای مقابله با این رفتار ادامه خواهیم داد.[5]
این اظهارات و مواضع اعلامی در شرایطی بیان شد که ایران، ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا نگاه مشترکی به مبارزه با نظام سلطه دارند.
14- نکته مهم دیگر در این سفر پراهمیت که قطعا می تواند از اهداف سفر باشد گذار از دلار است، موضوعی که تحقق آن، به معنای سقوط هژمونی ادعایی آمریکاست.[6]
چهارشنبه: 24 / 03 / 1402- 25 ذی القعده 1444- 14 ژوئن 2023
[1] - در ۲۱ ماه گذشته یعنی از وقتی رئیسجمهور دولت سیزدهم استراتژی خود را بر مبنای روابط دوستانه با همه همسایگان و کشورهای مستقل در شرق و غرب و شمال و جنوب دنیا قرار داد، ۱۲سفر خارجی داشته که البته بیشتر آنها به کشورهای منطقه و آسیا بوده است. سفر اول رئیسی با تاجیکستان در شهریور ۱۴۰۰ آغاز و سپس با دو سفر به ترکمنستان، روسیه، قطر، عمان، ازبکستان، آمریکا (سازمان ملل متحد)، قزاقستان، چین، سوریه و نهایتا اندونزی دنبال شد.
[2] - گرایش فزاینده جمهوری اسلامی به سمت آمریکای لاتین به دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد (۲۰۱۳-۲۰۰۵) برمی گردد. احمدینژاد که به اظهارات ضدغربیاش معروف است، بیامان به دنبال مشارکت با کشورهای چپگرای آمریکای لاتین بود و مفهوم گسترش نفوذ ایران در «حیاط خلوت آمریکا» را برای کاهش نفوذ دشمن اصلیاش ترویج میکرد. در دولت روحانی و در ماه مه ۲۰۲۰ پنج نفتکش با حدود ۶۰ میلیون گالن بنزین تصفیه شده به کاراکاس ارسال و فروشگاه مگاصیص (اتکا) در سال ۱۳۹۹ نیز در کاراکاس افتتاح شد.
[3] - رئیسجمهور کشورمان به دعوت رسمی همتایان خود در رأس یک هیأت عالیرتبه بامداد دیروز (دوشنبه 22 خرداد) و طی سفری پنج روزه، برای اولینبار عازم سه کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا شد. سفری که یک سال پس از حضور مادورو در تهران و امضای سند همکاریهای جامع ۲۰ ساله، میتواند جهشی در روابط رو به پیش دو شریک راهبردی در غرب آسیا و آمریکای لاتین تلقی شود.
[4] - ایران و ونزوئلا در مجموع حدود ۴۰ درصد از ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند اما هر دو کشور با تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه صنعت نفت روبهرو هستند. با وجود این تحریمها، ایران توانسته ۸۵ درصد از تجهیزات لازم برای صنعت نفت را بومیسازی کند تا افزون بر تأمین نیاز داخلی، در صادرات خدمات فنی و مهندسی به کشورهای منطقه و دیگر کشورهای نفتی از جمله ونزوئلا وارد شود.
[5] - واقعیت امر این است که مقامات آمریکایی نسبت به شکلگیری مجدد زنجیره سوسیالیستی و چپگرایانه در آمریکای لاتین شدیدا نگران هستند و این بار تلاش میکنند با ارسال سیگنالهای دیپلماتیک، درصدد جلوگیری از تبلور سیاستهای ضدآمریکایی در برزیل، کوبا، ونزوئلا، آرژانتین، کلمبیا و... برآیند.
[6] - گذار از دلار انگیزه خاص طرفین یعنی ایران و مخالفان آمریکا در آمریکای لاتین است و مسلما آن نیز یکی از موضوعاتی است که می تواند به یک کاتالیزور و عامل تسریعکننده در روند شکلگیری مناسبات جدید ایران و آمریکای لاتین تبدیل شود. رئیسجمهور برزیل مانند مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا و دیگر سوسیالیستهای آمریکای لاتین بارها از جایگاه دلار آمریکا در معاملات جهانی و نقش صندوق بینالمللی پول انتقاد کرده و خواستار شکلگیری شبکههای اعتباری و مالی مستقل در نظام بینالملل شده است.
در باره عملیات ضد تهاجمی اوکراین علیه نیروهای روسیه
اسدالله افشار
نیروهای مسلح اوکراین تقریبا یک هفته پس از آغاز عملیات ضد تهاجمی، سه روستای خط مقدم در غرب دونتسک[1] را آزاد کردند. سربازان از خود که در حال برافراشتن پرچم اوکراین بر فراز روستای بلاهوداتنه، در جنوب شهر ولیکا نووسیلکا، یکی از محورهای اصلی ضد حمله بوده فیلم گرفته و در معرض نمایش قرار داده اند. نیروهای یک تیپ دیگر از خود با بنر واحدشان در نسکوچنه فیلم گرفته و آن را نیز در شبکه های اجتماعی به نمایش گزارده اند. یکشنبه شب 11 ژوئن 2023( 21 خرداد1402)، هانا مالیار، معاون وزیر دفاع گفته است که روستای سوم به نام ماکاریوکا تصرف شده و سقوط کرده است.
والری شرشن سخنگوی ارتش اوکراین گفته است که بلاگوداتنه در مرز مناطق دونتسک و زاپوریژیا قرار دارد یعنی جایی که در یک هفته گذشته مسکو از حملات شدید اوکراینیها خبر داده بود. وی مدعی شد که در حمله به این منطقه چند نظامی روس و طرفدار روسیه نیز اسیر شدهاند.
اوکراین درباره اینکه آیا ضدحمله این کشور علیه نیروهای روس آغاز شده است یا خیر، سکوت کرده است اما ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه جمعه گفت که این ضدحمله آغاز شده و شکست خورده است.
اندیشکده «موسسه مطالعات صلح» در واشنگتن شنبه 20 خرداد 1402( 10 ژوئن 2023) اعلام کرد که ضدحمله نیروهای اوکراین دستکم در چهار منطقه شروع شده است.
ولودیمیر رلنسکی رئیس جمهور اوکراین با اشاره به اظهارات رئیس جمهور روسیه با تاکید بر اینکه نظر تمام ژنرالهای ارتش این کشور درباره اقدامات دفاعی و ضدحمله علیه نیروهای روسیه مثبت است، افزود: اقدامات متقابل و دفاعی علیه نیروهای روسیه در اوکراین در حال انجام است اما من در مورد اینکه این اقدامات در چه مرحلهای هستند، صحبت نمیکنم.[2]
هانا مالیار در برنامه پیام رسان تلگرام گفت: «در مناطقی که نیروهای ما در حالت دفاعی هستند، هیچ موقعیتی از بین نرفته است.
این شهرکها اولین شهرکهایی هستند که نیروهای مسلح از زمان شروع ضدحمله یک هفته قبل، آزادسازی آنها را رسماً تأیید کردند.
به گفته وبلاگ نویسان نظامی روسی، سکونت گاه دیگری در جنوب همین جاده، "اوروژاین"، به شدت مورد حمله قرار گرفته است.
یک افسر اوکراینی از جبهه جنوب پیامک داده است: «در ضمن، ما هنوز نیروهای اصلی خود را جابجا نکردیم. بنابراین دلایلی برای باور به بهترین ها وجود دارد.
یک گزارشگر نظامی دیگراوکراینی که تحت عنوان گزارشگری از اوکراین وبلاگ می نویسد، نوشت: در مجموع، در یک هفته عملیات تهاجمی در اطراف ولیکا نووسیلکا، اوکراینی ها موفق شدند حدود 95 کیلومتر مربع از زمین ها را آزاد کنند.
پیشروی به سمت جنوب از ولیکا نووسیلکا نشاندهنده مهمترین دستاوردهای ضدحمله تا به امروز است، اما نیروهای اوکراینی هنوز تا رسیدن به خط دفاعی مستحکم اصلی روسیه راه زیادی در پیش دارند.
بر اساس گزارشها، روز یکشنبه، خطوط راهآهن منطقه Zaporizhzhia و کریمه تحت اشغال روسیه در دو حمله خرابکارانه منفجر شدند، یکی بر روی پل راهآهن در Yakimivka در Zaporizhzhia و دیگری در Kirovskoye در کریمه، جایی که گفته میشود یک لوکوموتیو باری آسیب دیده است.
درکنار نشانههایی مبنی بر اینکه حمله متقابل، حداقل در یک منطقه، در حال شتاب گرفتن است، شواهد بیشتری در روز یکشنبه از شکافها در رهبری نظامی روسیه وجود داشت. یوگنی پریگوژین، رئیس سازمان گروه واگنر[3]، اقدام وزیر دفاع، سرگئی شویگو، را رد کرد تا جنگندههای واگنر را تحت کنترل وزارتخانه قرار دهد و به همه «جنبشهای داوطلب» دستور داد تا تا پایان ماه قراردادهایی با این وزارتخانه امضا کنند.
پریگوژین گفت: "واگنر هیچ قراردادی با شویگو امضا نخواهد کرد."
در سراسر جبهه، پیشرفت آهسته و طاقتفرسا برای اوکراینیها در هفته اول ضدحمله بود، زیرا سربازان روسی معمولاً در مواضع بسیار مستحکم و مینگذاریشده موضع خود را حفظ میکردند. اما تحلیلگران نظامی گفتند که کیف تا کنون بخشی از 12 تیپ خود را در اختیار داشته است.
مؤسسه مطالعات جنگ (ISW) [4]در گزارش روزانه خود در روز یکشنبه گفت: «نیروهای اوکراین در حال حاضر در حال تلاش برای یک عملیات تاکتیکی فوقالعاده دشوار هستند - حمله از جلو علیه مواضع دفاعی آمادهشده، که به دلیل عدم برتری هوایی پیچیدهتر شده است - و این موارد اولیه حملات نباید برای پیش بینی همه عملیات اوکراین تعمیم داده شود.
ارتش روسیه همچنان خطرناک است و نیروهای اوکراینی قطعاً با نبرد سختی روبرو هستند، اما اوکراین هنوز اکثریت قریب به اتفاق نیروهای ضد تهاجمی خود را بسیج نکرده است و دفاع روسیه هم در تمام بخشهای خط مقدم به طور یکسان قوی به نظر نمی رسد.
مؤسسه مطالعات جنگ ISW گزارش داد که منطقه اطراف ولیکا نووسیلکا( Velyka Novosilka )یکی از حداقل چهار جهت اصلی حمله اوکراین در آخر هفته بود، بقیه در اطراف Bilohorivka در لوهانسک، در حدود 6 مایلی غرب شهر Luhansk. باخموت در شمال دونتسک؛ و غرب Zaporizhzhia، به ویژه در جنوب شهر Orikhiv.
در همین حال، رسانهها در مسکو گزارش دادند؛ در دریای سیاه، یک کشتی شناسایی جمعآوری اطلاعات نیروی دریایی روسیه به نام «پریازوویه» در حالی که در حال گشتزنی برای حفاظت از خطوط لوله گاز زیردریایی «ترک استریم» و «جریان آبی» ترکیه و اروپا بود، مورد حمله شش قایق پهپاد اوکراینی قرار گرفت. گزارش ها حاکی از آن است که «پریازوویه» توانسته حمله را دفع کند و فیلم های ویدئویی منتشر شده در شبکه های اجتماعی نیز نشان می دهد که از عرشه کشتی به سمت قایق های کوچک بدون سرنشین شلیک می شود که یکی از آنها منفجر شده است.
نیروهای اوکراینی باید همزمان با استفاده از برخی منابع خود برای کمک به امدادرسانی در مناطق خرسون و میکولایف که در اثر سیل پس از تخریب سد نوا کاخوفکا در روز سه شنبه16 خرداد1402( 6 ژوئن 2023) ویران شده اند، ضد حمله را دنبال کنند.
مرگ شش نفر در ساحل رودخانه «دنیپرو» که در کنترل اوکراین است تأیید شده است؛ و ایهور کلیمنکو، وزیر کشور، روز یکشنبه اعلام کرده که هنوز 35 نفر از جمله هفت کودک مفقود هستند. کلیمنکو گفت 77 شهر و روستا در خرسون و میکولایف دچار سیل شده و 3700 نفر تخلیه شده اند.
اعتقاد براین است که مرگ و میر بسیار بیشتری در کرانه چپ رود "دنیپرو" که در کنترل روسیه است وجود دارد، جایی که بسیاری از مردم در شهرها و روستاهای زیر آب به حال خود رها شدند. کیف خواستار مداخله آژانس های بین المللی بشردوستانه در این زمینه شده است.
مارتین گریفیتس، هماهنگ کننده امداد اضطراری سازمان ملل متحد، روز جمعه 19 خرداد1402گفت که دفتر او با مقامات روسیه در تماس بوده و به دنبال مجوز برای دسترسی ایمن به خطوط هوایی بوده است.آری کانکو، سخنگوی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد، روز یکشنبه21 خرداد1402 در پاسخ به این سئوال که آیا پیشرفتی در مذاکرات صورت گرفته است، تنها گفت: «تلاش ها با هر دو طرف ادامه دارد تا اطمینان حاصل شود که می توان کمک های حیاتی را به مناطق سیل زده آسیب دیده رساند.
کیف از زمان فروریختن سد در حال هماهنگی با سازمان ملل بر سر تدارکات امدادی بوده است و اوکراینیها تلاش کردهاند تا افرادی را که درکرانه چپ گیر افتادهاند، علیرغم اینکه از سوی مواضع روسیه مورد تیراندازی قرار گرفتهاند، تخلیه کنند. در حمله به یک قایق، سه نفر کشته و 10 نفر زخمی شدند.
روسلان استریلتز، وزیر حفاظت از محیط زیست اوکراین، گفت که تخریب سد، یک اقدام خرابکارانه توسط نیروهای روسی که کنترل ایستگاه برق آبی در محل را در دست داشتند بوده که یک میلیون اوکراینی را از آب آشامیدنی محروم کرده است.[5]
مقاومت «سرسختانه» روسیه در برابر «ضد حملات اوکراین»
همزمان با خبرها مبنی برآغاز «ضد حملات اوکراین» علیه مواضع روسیه درمناطق الحاقی ازجمله در زاپوروژیا، روزنامه پولیتیکو عنوان کرد که این حملات با مقاومت «سرسختانه» روسیه مواجه است.
تارنمای روزنامه آمریکایی پولیتیکو می گوید؛ تیپهای مسلح و مکانیزه [مجهز به خودروهای زرهی و جنگی] اوکراین حملات خود در اطراف «باخموت» و منطقه «زاپوریژیا» (Zaporizhzhia) را دو چندان کردهاند اما به نظر میرسد این حملهها با مقاومت توانمند روسیه روبهرو شده است و هر دو طرف در پنج روز گذشته خسارات سنگینی را متحمل شدند.
با شدت گرفتن عملیات ضد حمله اوکراینیها، نیروهای اوکراین یک حمله «قابل توجه» را در شبهای هفتم و هشتم ژوئن (چهارشنبه و پنجشنبه/ ۱۷ و ۱۸ خرداد) در منطقه زاپوریژیا ترتیب دادند اما دادههای اندیشکده آمریکایی «مطالعات جنگ» نشان میدهد که نیروهای روسیه این حمله را دفع و در نهایت مواضع خود را حفظ کردند.
این موسسه میگوید تصاویر و فیلمهای جغرافیایی نشان میدهد در ابتدا اوکراینیها توانستند از نخستین خط دفاعی روسیه بین وربوو (Verbove) و روباتین (Robotyne) در زاپوریژیا عبور کنند اما روسها در نهایت آنها را به عقب راندند.
همچنین درگیری شدیدی در اطراف «ولیکا نووسیلکا» (Velyka Novosilka) نزدیک مرز زاپوریژیا و دونتسک گزارش شده است.
در این میان، در باخموت نیز که به تازگی و پس از ماهها درگیری به کنترل روسها در آمده است، اوکراینیها مدعی پیشرفت یک هزار و ششصد متری شدند. اولکساندر سیرسکی فرمانده نیروی زمینی اوکراین پنجشنبه شب مدعی شده بود نیروهای اوکراینی در منطقه باخموت در شرق اوکراین پیش روی داشتهاند.[6]
روزنامه پولیتیکو عنوان کرده است؛ ولودیمیر زلنسکی رییسجمهوری اوکراین در سخنرانی شبانه تلویزیونی خود در روز پنجشنبه بدون اشاره مستقیم و رسمی به آغاز عملیات ضد حمله که از ماهها پیش وعده آن را داده بود، با تقدیر از پیشرویها در باخموت، گفته بود که وی در ارتباط مستمر با ارتش است.
درگیریهای شدید به دنبال هفتهها تلاش اوکراینیها برای یافتن نقاط ضعف خطوط دفاعی روسیه صورت میگیرد.
نیروهای روسیه چندین خط دفاعی را در اطراف منطقه زاپوریژیا از جمله زمینهای مین گذاری شده، تلههای تانک موسوم به «دندان اژدها» و گودالها مهیا کردهاند. یک اندیشکده نظامی انگلیسی موسوم به «مؤسسه خدمات واحد سلطنتی بریتانیا» معتقد است دفاع روسیه یک مشکل اساسی برای عملیات ضد حمله اوکراین است.
بنابر گزارش این موسسه، ثابت شده که «مهندسی» یکی از نقاط قوت ارتش روسیه است. این اندیشکده ادامه میدهد: خط دفاعی کنونی روسیه متشکل از موانع پیچیده و استحکامات میدانی، چالش تاکتیکی بزرگی را برای عملیات تهاجمی اوکراین ایجاد خواهد کرد.
بسیاری از کارشناسان پیشتر زاپوریژیا را به عنوان محتملترین هدف اوکراینیها برای ضد حمله معرفی کرده بودند، زیرا یک ضدحمله موفق در این منطقه میتواند بزرگترین دستاورد بالقوه را برای کییف به ارمغان آورد. این امر به نیروهای اوکراین اجازه میدهد تا با پیشروی به سمت بردیانسک، ملیتوپل و توکماک به هدف خود برای قطع پل ارتباطی روسیه و مناطق جنوبی تحت کنترل آن در اوکراین نزدیک شوند.
پلیتیکو اضافه میکند که زلنسکی هفته گذشته از اوکراینیها خواسته بود تا برای یک نبرد طولانی مدت و دشوار با هزینه سنگین آماده شوند.
به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، مردم منطقه زاپوریژیا سال گذشته در یک همهپرسی به الحاق این منطقه به روسیه رأی داده بودند. در حال حاضر، حدود ۷۰ درصد از منطقه زاپوریژیا تحت کنترل روسیه قرار دارد و نیروهای اوکراین نیز کنترل شهر زاپوریژیا مرکز این منطقه را در دست دارند.[7]
در هر حال چند نکته پایانی در خصوص«آغاز حملات اوکراین» علیه مواضع روسیه قابل طرح است که در ذیل بیان می شود:
1- رئیس جمهور روسیه؛ «آغاز عملیات ضد تهاجمی اوکراین» را تأیید کرده است.
2- اوکراین ۶ ماه را صرف آماده سازی برای این عملیات کرده است.
3- نیروهای کییف به توپخانه، تانک و آموزش غربی مسلح هستند.
4- ارتش روسیه نیز زمان کافی برای تقویت مواضع خود و استقرار نیروهای اضافی در اختیار داشته است.
5-رئیس جمهور روسیه همچنین گفته است که تاکنون نیروهای اوکراینی نتوانستهاند به اهداف خود دست یابند و طرحهای آنها توسط نیروهای روسیه خنثی شده است.
6-تحلیل گران بر این عقید هستند که؛ شکست کییف در دستیابی به دستاوردهای قابل توجه، شبح یک درگیری منجمد و یا حتی پیروزی روسیه را افزایش میدهد.
7- به نظر میرسد اوکراین در حال تلاش برای شکستن خطوط روسیه در بخش جنوب شرقی است، که نشان میدهد یکی از اهداف اصلی ممکن است قطع پل زمینی روسیه به کریمه باشد؛ در نتیجه این اقدام خطوط اصلی تامین روسیه را قطع خواهد شد.
8- «سرگئی شویگو»، وزیر دفاع روسیه اخیرا گفت که نیروهای روسیه عملیات بزرگی را در منطقه «زاپروژیا» دفع کرده و تلفات سنگینی را به اوکراین متحمل کردهاند.
9- در همین حال، معاون وزیر دفاع اوکراین مدعی شد که اوکراین، نیروهای روسیه را «در حالت دفاعی» در نزدیکی شهر «اوریخیف» در زاپروژیا نگه داشته و کییف همچنین برای کنترل شهر «ولیکا نووسیلکا» در جمهوری دونتسک در حال نبرد است.
10- مؤسسه «مطالعات جنگ» در آخرین ارزیابی خود میگوید: عملیات ضد حمله اولیه ممکن است سختترین و کندترین باشد، زیرا شامل نفوذ به مواضع دفاعی آماده است؛ شکستهای اولیه قابل انتظار است و این مرحله همچنین ممکن است بیشترین تلفات برای اوکراین را داشته باشد.
11- پنتاگون اعلام کرد که ۲.۱ میلیارد دلار دیگر به عنوان کمک تسلیحاتی درازمدت به اوکراین ارائه خواهد کرد.
بسته کمکی جدید شامل بودجه بیشتر برای مهمات باتری موشک پاتریوت، سامانهها و موشکهای دفاع هوایی «هاوک» و پهپادهای کوچک «پوما» است که میتوانند با دست پرتاب شوند.
12- همان گونه که در این یادداشت عنوان شد شدیدترین درگیریها در شرق سد «کاخوفکا» در جریان است که روز سهشنبه گذشته تخریب شد و شهرهای اطراف منطقه «خرسون» را با درگیر سیلاب کرد.چندین نفر بر اثر سیل ناشی از تخریب سد جان باختند هزاران نفر آواره شده و دهها هزار نفر آب آشامیدنی ندارند.
«ولادیمیر سالدو»، سرپرست فرمانداری منطقه «خرسون»، گفت که ارتش اوکراین یک اردوگاه کودکان در منطقه «خرسون: را با موشکهای «طوفان سایه» هدف گرفت.
به گفته وی، یک موشک توسط پدافند هوایی سرنگون شده و ۲ موشک دیگر به این مرکز غیرنظامی اصابت کرد.[8]
دوشنبه 22 / 03 / 1402- 23 ذی القعده 1444- 12 ژوئن 2023
[1] - ستان دونتسک از استانهای شرقی کشور اوکراین است. این استان با حدود ۴٫۵ میلیون نفر جمعیت پرجمعیتترین استان اوکراین است و با مساحتی بالغ بر ۲۶۹۰۰ کیلومتر مربع تقریباً ۴٫۴ درصد از مساحت کل اوکراین را تشکیل میدهد. مرکز این استان شهر دونتسک میباشد. این استان که در جنوب شرق اوکراین واقع شده تا نوامبر سال ۱۹۶۱ به افتخار ژوزف استالین به نام استان استالینو شناخته می شدهاست. حدود ۵۷ درصد از مردم استان دونتسک از نژاد اوکراینی و ۳۸ درصد روس تبار و حدود ۵ درصد از سایر نژادها هستند. ولی به لحاظ زبان تکلم، حدود ۷۵ درصد مردم استان دونتسک به زبان روسی تکلم میکنند و تنها ۲۴ درصد به زبان اوکراینی صحبت میکنند. در شمال شرق آن، استان لوهانسک و در شمال غرب آن استان خارکیف قرار دارد. این استان از غرب با استانهای دنیپروپتروفسک و زاپروژیا هممرز میباشد. این استان در جنوبش با دریای آزوف ساحل دارد و از شرق با کشور روسیه مرز مشترک دارد. از شمال تا جنوب این استان حدود ۲۷۰ کیلومتر و از شرق تا غرب آن در عریضترین جای ممکن حدود ۱۹۰ کیلومتر پهنا دارد.
[2] - خبرگزاری جمهوری اسلامی به نقل از خبرگزاری فرانسه. یکشنبه 21 خرداد ماه 1402- 31: 22- کد خبر: 85137421.
[3] - گروه واگنر یا ارتش خصوصی واگنر یک گروه شبه نظامی یا شرکت نظامی خصوصی با وابستگی غیر مستقیم به ارتش روسیه است که با استخدام داوطلب در جنگهای نیابتی مشارکت میکند. مشارکت در جنگ داخلی سوریه ، جنگ در دونباس و حمله روسیه به اوکراین از جمله فعالیتهای این گروه است.[۱۳]
یوگنی پریگوژین مدیر و یکی از سهامداران اصلی شرکت امنیتی واگنر و از نزدیکان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه است. او همچنین متهم است که با ارتش کوکلس کلان نیز همکاری کرده است. این گروه از ژوئن ۲۰۱۷ در لیست تحریم ایالات متحده آمریکا قرار دارد. اتحادیه اروپا نیز با انتشار بیانیه ای در روز دوشنبه ۲۲ آذر۱۴۰۰، گروه واگنر همراه با پنج فرد و سه نهاد مرتبط با آن را تحریم کرد.
[4] - مؤسسه مطالعات جنگ (ISW) یک اندیشکده مستقر در ایالات متحده است که در سال ۲۰۰۷ توسط کیمبرلی کاگان تأسیس شد و در زمینه مسائل دفاعی و امور خارجی تحقیق و تحلیل میکند. این مؤسسه در مورد جنگ سوریه، جنگ در افغانستان و جنگ عراق، «با تمرکز بر عملیات نظامی، تهدیدات دشمن، و روندهای سیاسی در مناطق مختلف درگیری»، گزارش تهیه کردهاست.این مؤسسه در حال حاضر در مورد حمله ۲۰۲۲ روسیه به اوکراین گزارشهای روزانه منتشر میکند. تحقیقات ISW به سه دسته اصلی تقسیم میشود: پروژه عراق، پروژه افغانستان، و پروژه امنیت خاورمیانه.
پروژه افغانستان: پروژه افغانستان ISW کارایی عملیات افغانستان و ائتلاف را برای برهم زدن شبکههای دشمن و تأمین امنیت مردم نظارت و تجزیه و تحلیل میکند و در عین حال نتایج انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۱۰ را نیز ارزیابی کرد.
پروژه عراق؛کیمبرلی کاگان در عراق، ۲۰۰۸: در پروژه عراق ISW گزارشهای کاملاً مستندی را تهیه میکند در واقع این مؤسسه، پویاییهای امنیتی و سیاسی در حال تغییر در عراق را رصد و تحلیل میکند. از زمان پایان عملیات نظامی در عراق و پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، ISW اکنون تحقیقات خود را بر روی پویایی امنیتی و سیاسی در آنجا متمرکز کردهاست.
پروژه امنیت خاورمیانه: در پروژه امنیت خاورمیانه این مؤسسه گزارشهایی در مورد وضعیت ارتش ایران و همچنین نفوذ ایران بر همسایگان خود در منطقه منتشر کردهاست. این گزارشها شامل «دو نیروی دریایی ایران» و «نفوذ ایران در سوریه، مصر، عراق و افغانستان» است که با همکاری مؤسسه امریکن اینترپرایز نوشته شدهاست. در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۲ گزارشی توسط پروژه تهدیدهای حیاتی (CTP) در مؤسسه امریکن اینترپرایز با پشتیبانی مؤسسه مطالعات جنگ (ISW) تهیه شد که در این گزارش آمدهاست: اعتراضات ضد حکومت ایران در ۲۶ اکتبر بهطور قابل توجهی گسترش یافت و در حداقل ۳۳ شهر در ۲۳ استان رخ داد. این اعتراضات از زمانی که CTP شروع به انتشار به روز رسانی روزانه اعتراضات در ۲۸ سپتامبر کرد، گستردهترین اعتراضات در یک روز است. هزاران ایرانی برای گرامیداشت چهلمین روز کشته شدن مهسا امینی به خیابانها آمدند. معترضان در ملایر استان همدان یک افسر اطلاعات سپاه را به ضرب گلوله کشتند و از زمان آغاز این موج اعتراضی در ۲۵ شهریور، تعداد کشتهشدگان نیروهای امنیتی به حداقل ۳۳ نفر افزایش یافت.
5- Julian Borger. Ukraine claims to have liberated three frontline villages in Donetsk. Guardian News & Media Limited or its affiliated companies. Sun 11 Jun 2023 18.56 .
[6] - خبرگزاری جمهوری اسلامی( ایرنا) به نقل از تارنمای روزنامه آمریکایی پولیتیکو. شنبه 20خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۵۹ - کد خبر: 85135442.
[7] - خبرگزاری جمهوری اسلامی( ایرنا) به نقل از تارنمای روزنامه آمریکایی پولیتیکو. شنبه 20خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۵۹ - کد خبر: 85135442.
[8] - ضدحمله کییف در بخش جنوب شرقی اوکراین/ کرملین واکنش نشان داد. پایگاه خبری صاحب خبران. شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۲-
شناسه خبر: 60642513 .
انسان؛ حقیقت او و جایگاهش در نظام آفرینش
اسدالله افشار
از میان تمامی مخلوقات عجیب و حیرت انگیز جهان هستی انسان به اشرف مخلوقات ملقب گشته است. حقیقت انسان چیست؟ که توانسته به این مقام بزرگ نایل آید؟ متناسب با پاسخی که هر کس برای چیستی حقیقت انسان قایل است؛ نحوه برنامه ریزی زندگی اش را سامان می دهد. از سویی انسان اصلی ترین موضوعی است که همه علوم به طور مستقیم وغیر مستقیم با آن سر و کار دارند. لذا شایسته است که ابعاد وجودی انسان و تفاوتهای او با سایر موجودات، ملاک انسانیت باشد وجایگاهش در نظام هستی وارتباط او با خالق شناخته شود. انسان موجودی است که درسرشت او علاوه برعناصرمادی که در جمادات، گیاهان و نباتات وجود دارد؛ عنصری ملکوتی والهی نیز وجود داشته باشد. روح بُعدِ غیرمادی انسان است. انسان موجودی مرکب از طبیعت و ماوراطبیعت، ماده و معنا، جسم و جان است. انسان دارای دو مَن ملکوتی و ناسوتی می باشد که این دو مَن در عرض هم و مستقل ازهم نیستند، بلکه مَن، واحد بوده ودارای مراتب عالی و دانی می باشد.
انسان حیوانی است که از طریق علم و ایمان از سایر جانداران ممتاز می گردد و روح او زاییده دامن جسم اوست که به تدریج به تکامل و استقلال یافته و حیوانیت انسان به منزله لانه وآشیانه ای است که انسانیت او در آن به مدد اختیار و اراده اش رشد یافته و متکامل می گردد.
شخصیت انسان همان اندیشه ها، خواسته ها و گرایش های اوست که از فطرت او سرچشمه می گیرند. لذا تفاوت های اساسی انسان با حیوانات در ناحیه ادراک کشف خود و جهان، جاذبه های که بر انسان احاطه دارد و کیفیت تاثیر پذیری از جاذبه ها و انتخاب ها و گزینش آنها است.
این موجود انسانی چه شگفت مخلوقی است! گاهی در پستی چنان می شود که هیچ جانور درنده خویی به او نمیرسد، و گاه در عظمت تا آنجا اوج میگیرد که در خیال نیز نمیگنجد.
مولانا چه زیبا سروده است:
ای نسخه اسرار الهی که تویی
و ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
از خود بطلب آن چه خواهی که تویی
معیارهاي انسانیت
در بحثِ معیار انسانیت به شش معیار بر می خوریم . یک علم و دانش دو خلق و خوی انسانی مانند محبت سه اراده (تسلط انسان بر نفس خود) چهار آزادی از جبرها و اسارت قدرت ها پنج مسولیت گرایی و تکلیف اندیشی شش زیبایی گرایی معنوی و انسانی. اشاره می شود که هر کدام به تنهایی شرط لازم انسانیت هستند ولی شرط کافی نمی باشد. و اگر همه این ارزش ها به طور هماهنگ و درحد اعلی وبا جهت گیری الهی، در انسانی رشد کند او انسان کامل است و چنین انسانی برگزیده از طرف خداوند، خلیفه و جانشین او درزمین خواهد بود. پس در حقیقت فرایند تکاملی انسان ازخود آگاهی انجام می پذیرد. انسان با تمام ظرفیت علمی و عملی نامحدودش جز با یاد الهی و جز در بارگاه او آرام نمی گیرد.
ویژگی بسیار ممتاز انسان
در بین آفریدگان، انسان ویژگی بسیار ممتازی دارد که دربین همهی موجودات به او برتری بخشیده است. از منظر قرآن کریم، انسان به منظور امتحان وآزمایش که زمینه سازسعادت حقیقی اوست پا به این جهان گذاشته است تا با حسن اختیار خویش، طریق عبودیّت خداوند را برگزیده و طی کند و از این رهگذر به مقام قرب الهی و خلیفه اللهی نائل گردد و از آنجا که جهان مادّی و موجودات دیگر، تأمین کننده محیطی ممکن و مناسب برای این امتحان وابتلا هستند، به تبع وجود انسان خلق شده و جامه وجود بر تن کرده اند خداوند در قرآن کریم انسان را به واسطه نیروی عقل واندیشه بردیگر موجودات برتری داده و به وی کرامت ذاتی بخشیده است. امّا با رجوع به تمامی آیات دراین زمینه مشخّص می شود که کرامت حقیقی انسان، نوعی کرامت اکتسابی است که در سایه ایمان و عمل صالح و در پیش گرفتن تقوای الهی به دست می آید وهمین نوع کرامت است که ملاک حقیقی برتری انسان بردیگر موجودات است و او را به مقام خلیفه اللهی نائل می کند. در مورد این مقام باید گفت که مقامی تکوینی بوده و به شاخصه های وجودی و کمالات شخص خلیفه بستگی دارد. لازم به ذکراست که استعداد رسیدن به این مقام درهمه انسانها قرار داده شده ولی تنها کسانی قادر رسیدن به این مقام هستند که با عبودیّت پرودرگار، مظهراسماء ذات الهی گشته و به بالاترین درجات قرب، نائل گردند.
مولانا این عارف الهی چنین انسانی را در شعر زیبایش آرزوست:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
خلقتِ جهانِ آفرینش؛ مقدّمه خلقت آدم
جهان آفرینش به عنوان یکی از شگفت انگیز ترین مخلوقات پروردگار، بنا به حکمت الهی، هدفی را دنبال می کند و بیهوده و عبث خلق نشده است. امّا سؤال اساسی این است که خداوند از خلقت نظام کائنات و موجودات بی شمار کرهی خاکی و در یک کلام از خلقت عرش و فرش چه هدفی را دنبال کرده است.
از آیات متعدّدی از قرآن کریم می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان آفرینش مقدّمه خلقت آدم بوده است و کل جهان هستی و آراستن زمین به نباتات و جانداران و جنگل ودشت، همگی زمینه سازی برای قدم نهادن انسان بر روی کره خاکی است. این ادّعا در بدو امر قدری مبالغه آمیز و خودبینانه می نماید و اثبات آن، محتاج شواهد و ادله زیادی است؛ کما اینکه برخی از متفکّرین معاصر معتقدند که «اینکه ما بگوییم تمام دستگاه هستی برای انسان آفریده شده است، این مطلب نیاز به تحلیل و بررسی زیاد دارد» امّا با رجوع به قرآن کریم و کلام وحی، آیاتی را می توان یافت که همگی دال براین معنا است .
یکی از شوا هد بر این مسئله که در قرآن کریم به آن اشاره شده و در آیاتی چند، از آن سخن به میان آمده است، موضوع تسخیر کائنات و موجودات توسّط انسان است. خداوند در سورهی لقمان می فرماید: «آيا ندانستهايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مسخر شما ساخته و نعمت هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است...»[ لقمان/20 ] تسخیر در لغت به معنای در اختیار گرفتن یک شیئ است به نحوی که هیچگونه اختیاری از خود نداشته باشد به تعبیر دیگر، شیئ مسخّر موجودی است که «در قهر و غلبه دیگری داخل شده به نحوی که هیچ گونه اراده و اختیاری بر خلاص کردن خود ندارد» انسان از چنان ارزش و مقامی برخوردار است که به فرمان خداوند، همه موجودات جهان آفرینش مسخّر او هستند و به گونه ای آفریده شده است که بتواند همه نیروهای طبیعت را تسخیر کند و ازآنها به نفع خود استفاده کند. از این رو می توان نتیجه گرفت که دراین عالم همه موجودات از زمین گرفته تا آسمان، از جمادات تا نباتات و جانداران، همگی دارای غرض و غایت هستند. امّا هدف نهائی خلقت همهی اینها همانا خلقت انسان و تعالی وجودی اوست؛ یعنی همه موجودات آفریده شده اند تا انسان از آنها بهره گیری کرده و خود را به قرب ربوبی و هدف خلقت یعنی به خلافت الهی برساند. مقصود از آفرینش جهان و پدیدآمدن تدریجی موجودات، این بوده که انسان پدید آید. غرض ازپدیدآمدن نباتات، به وجود آمدن حیوانات بوده و منظور ازآفرینش همهی اینها، پیدایش هیکل بشری و مقصود از آن، حصول ارواح انسانی و خلافت الهی در زمین بوده است. شناخت رازهستی وحقیقت انسان را می توان دو محوراساسی تفکّرات و کوشش های علمی و عملی اندیشمندان، عرفا و فلاسفه در طول تاریخ بشر قلمداد کرد.
مولانا در همین رابطه چنین سروده است:
در حدیث آمد که یزدان مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گره را جمله عقل و علم وجود
آن فرشته است او نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوی
نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی
هم چو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف
از شقاوت غافل است و از شرف
این سوم هست آدمیزاد و بشر
نیمِ او ز افراشته و نیمش خر
نیمِ خر خود مایل سفلی بود
نیمِ دیگر مایل علوی بود
آن دو قدم آسوده از جنگ وحراب
و این بشر با دو مخالف در عذاب
بحث انسان کامل و جایگاه او در جهان هستی
همه عالم براي انسان و همه عالم براي كمال انسان. روح وحقيقت جهان، انسان كامل است. انسان كامل جانشين خدا و گستراننده علم، معرفت و عدالت و پرچمدار عشق و محبت و برادري است. انسان، موجودي جهاني وبزرگ ترين و والاترين كتاب الهي بشمار می آید؛ همة خلقت مسخرانسان كامل است؛ همه عالم براي انسان ودرخدمت انسان می با شد؛ برارزش هاي انسا ني تأکید دارند؛ وحيات طيبه انساني؛ درسايه حاکميت انسان کامل بدست میآید؛ايمان به آرمان هاي بلندانساني جهان رادراختيارانسا نهاي صالح قرارخواهد داد، وانسان كامل، ياري رسان انسان هاست و این است رمز ماندگاري انسانيت انسان .
در حقيقت خداي متعال انسان كامل را به عنوان معيار آفريده و در اختيار بشر قرار داده است. انساني كه كامل است تجلي همه اسماء الهي است؛ يعني اگر كسي او را شناخت حقيقت انسان را شناخته است و هركس به هر نسبت به انسان كامل، پيامبر و امام به لحاظ شخصيت، ايمان، اخلاق و ادارك نزديك شد، به همان ميزان تجلي اسماء و صفات خداست و به همان اندازه خدايي و الهي است و هرچه شناخت ما نسبت به انسان كامل بيشتر، احاطه ما بر عالم هستي بيشتر و دايرة علم ما گسترده تر و علم ما نافع تر. در نهايت الگو و قله انسان براي رسيدن به سعادت بشري انسان كامل، امام عصر (عج) است و هر جامعه اي براي رسيدن به كمال هستي بايد براي خود، انسان كامل را الگو و نمونه قرار دهد كه آن انسان كامل متعلق به گروه و قوم خاصي نيست بلكه به همه مردم تعلق دارد .
در حقیقت نکته مهم آن است که بدانیم انسان کامل،اصطلاحی است عرفانی و به تعبیری،اقوال نیک،اخلاق نیک وافعال نیک که در انسان به کمال رسیده باشد .خورشید عرفان در سرزمین وجود یکایک ما در تجلی است،هر یک از ما که بتواند ابر های تیره تار را کنار بزند مستقیما در تابش این نور قرار میگیرد میتواند خود را از درگیری های روزانه رهایی داده و از طی منزلگاه های خطرناک که در بسیاری از موارد به پرتگاه های کوه قاف تشبیه شده اند، بگذرد و به وادی نور وارد شود و به اتصال ربانی نایل گردد. در کلیه ادیان بزرگ و مکتب های معتبر فلسفی و فکری جهان شرق و غرب، به الگوهایی از انسان آرمانی بر می خوریم، که تا کنون مورد ستایش و قبله امید واقع شده اند. یکی از مهم ترین بحث ها و مقوله عرفانی در فرهنگ های مختلف ،از جمله فرهنگ اسلامی ایران بحث انسان و جایگاه او در جهان هستی است.
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
زبان حافظ، زبان عشق و محبت و از خود نشانه تمام عیار انسانی عاشق است پس به جرأت می توان گفت که او گرفتار به دام عرفان بوده و گردن زده به تیغ عشق است.
بحث انسان کامل در اشعار حافظ جایگاه خاصی یافته است به حدی که او توانسته است نقش بنیادین انسان را در عینیت جامعه به زیباترین صورت و ژرف ترین معنا تصویر کند. او اخلاق و صداقت را بالاتر از هر چیزی می داند و شرافت آدمی را با همین محک می سنجد؛ بنابرین انسان در دیوان او به اوج مقام آدمیت می رسد و از چهره او هر چه پستی، ریا و نامردی است، پاک می شود. فلسفه حافظ برمبنای انسان دوستی و تقدس بخشیدن به حیات آدمی است، در قاموس او جایی برای اذیت و آزار نیست:
مباش در پی آزار هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
حافظ هر چند که سیر در آفاق نداشته اما سیر در انفس، چنان صفایی به باطن او بخشیده است و او را که مدار محور اشعارش، انسان است.
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک راسقف بگشایم و می در ساغر اندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش بر اندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطر گردان را شکر در مجمر اندازیم
حافظ این عارف “رند ” سر سازش و تسلیم ندارد و با شکستن هنجار های جامعه گاهی به جد و گاهی به طنز، حقایق اجتماعی را عریان و بی پرده بیان می کند و جایگاه انسان را در این وسط تعیین می کند.
یا رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می انسان نشود
این چنین است که شعر حافظ بازتاب زندگی می شود، گویا می دانسته است که تنها بازتاب حقایق زندگی انسانی است که هنری راستین به وجود می آورد و بدون انسان و در خارج از محدوده ی نیازها و نگرش های او هیچ هنری نمی تواند وجود داشته باشد.
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سر حلقه رندان جهان باش [1]
انسان، مظهر جلال و جمال خداوند
انسان، مظهر جلال و جمال خداوند است و مي توان شناخت حقیقت انسان را از محورهاي اساسی تفکّرات و کوشش های علمی و عملی اندیشمندان، عرفا و فلاسفه در طول تاریخ بشر قلمداد کرد. بازشناسی جایگاه انسان درنظام هستی، رهنمونی بسیار شایسته برای شناخت معنای زندگی است و معنای زندگی انسان، تنها در پرتو درک گستره وجودی او و هدف از خلقت او امکان پذیر است و بدون شناخت انسان، هرگز نمی توان معنایی را برای زندگی وی مطرح کرد، همان طور که زندگی نیز بدون داشتن این بینش، چندان معنادار نخواهد بود. هر چند که در طول تاریخ، متفکّران و فلاسفه، تعاریف بسیاری از انسان و حقیقت او و جایگاه او در هستی ارائه کرده اند، به جرئت می توان گفت که خداوند متعال، در کلام خویش، جامع ترین بینش را درباره انسان ارائه می دهد؛ بینشی که از جزئی نگری دور است، انسان را محدود نمی سازد و از یک بُعد به او نمی نگرد؛ بینشی که هم چگونگی پیدایش انسان و هم فلسفه خلقت او را مطرح می سازد و به پرسش های از کجا آمده ایم و به کجا می رویم، پاسخ کافی می دهد و با این همه، باز آدمی را به تأمّل و تفکّر درباره این که از چه و برای چه
خداوند انسان را به عنوان آيينة تجلي خودش آفريده است.
خدا انسان را آفريد تا به واسطه خلق او به همه ملائك و موجودات عالم فخر كند. اگر انسان نبود، جايي براي تجلي صفات خدا و راهي براي شناخت خدا وجود نداشت. خدا انسان را به عنوان عالي ترين، زيباترين و بهترين مخلوقات قرار داد و بهترين بندگان خود را براي هدايت انسان برگزيد. انسانها هرچه پاك تر، مؤمن تر و متعالي تر، تابنده بيشتر نور خدا هستند و خدا را جلوه گري مي كنند. ساختن انسان متعالي، انسان كمال يافته، هدف همه انبياء الهي است. بدون انسان كامل و صالح امكان تجربه زندگي سعادتمند در اين دنيا وجود ندارد و بدون رسيدن به قله هاي كمال امكان بهره مندي از حيات جاويد در اعلي عليين و در مراتب بالاي تعالي براي انسان ممكن نيست.
سعدی علیه الرحمه در غزل شماره 18 خود چه زیبا سروده است:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت
جان کلام آن که؛ کمال آدمی به این است که از نظر صفات جمال و جلال الهی به معرفت عالی دست یابد و هر دو را با هم داشته باشد؛ و باید در نهایت صداقت اذعان و اعتراف نمود که بشریت معاصر از چنین کمالی عاری است و دنیای امروزنیز بخاطر فقدان آن در معرض خطر جدی و فروپاشی اخلاقی عظیمی قرار دارد و شتابان به سوی ابتذال، بی هویتی و بی خدایی و بی دینی گام بر می دارد. باید منتظر عواقب، نتایج و پیامدهای این انحراف ویرانگر- دین ستیزی و خدا ستیزی- در زندگی بشری در سر تا سر عالم باشیم.
شنبه: 20 / 03 / 1402- 22 ذی القعده 1444- 11 ژوئن 2023
منابع
1- جعفری، محمد تقی، آفرینش انسان، دفتر تبلیغات اسلامی.
2- نصری، عبدالله، مبانی انسان شناسی در قرآن، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
3-جوادی آملی،عبداللله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، «صورت و سیرت انسان در قرآن»، مرکز نشر اسراء.
4- قربانی، زین العابدین، فلسفهی آفرینش انسان.
5- واعظی، احمد، انسان از دیدگاه اسلام، پژوهشکده حوزه ودانشگاه.
6- جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، نشر اسراء، 1385.
[1] - پوررجبی؛ ساناز. انسان کامل در” اشعار حافظ ”. پایگاه خبری تحلیلی همای خبر. تیر ماه 1395.
ازاعتیاد در مدل نظام اجتماعی تا اعتیادپژوهی و حرمت انسانی
اسدالله افشار
اعتیاد در مدل نظام اجتماعی، نوعی مصرف موادمخدررا نزد معتاد میرساند که بواسطه جریان سرمایههای مالی انسانی- اجتماعی جان گرفته و سیاستهای خاصی را له یا علیه خویش یافته و به الگوهای رفتاری معینی در عرصه فرهنگ تحقق بخشیده است. معتاد پول خود را بالای موادی میدهد که جانش را در بلندمدت رفته رفته میستاند؛ اما او این مرگ تدریجی را فدای لذتی آنی میکند که با هر بار تخدیر از آن نیز کاسته میشود. معتاد اما منابع و برنامهها و کارهایش را در این راستا تنظیم میکند و مخالفتهای هنجاری جامعه را با این رفتار نیز به چیزی نمی گیرد؛ زیرا نفع و تعلق تخدیر و تحریک با این مواد اعتیادآمیز را برتر ارزیابی میکند، خصوصاً این که منابع مالی در دست خویش را سرمایهای هم نمی داند که به نیابت از جامعه و در راستای پیشبرد رفاه همگانی لازم است به کار گرفته شود و حتی حاضر نیستند این منابع را متعلق به همه اعضای خانواده خویش نیز بدانند و بلکه سهم کل این مجموعه را هم دائماً به نفع مصرف فزاینده مواد مخدر خویش میکاهند و رفته رفته به کش رفتن از آن نیز مبادرت میورزند.
در این که معتادان سلامت و جان خویش را چونان سرمایههای اجتماعی از این رهگذر به مهلکه میاندازند، تردیدی نیست؛ اما مهم تر این که جامعه هم به سرمایه گذاری برای ترک اعتیاد آنان اعم از پرورش پزشک و روان پزشک و مددکار و داروساز و تجهیزات پزشکی لازم و احداث بیمارستان و اردوگاه ترک اعتیاد میپردازد و میکوشد با تأمین شرایط مطلوب پس از ترک مواد نظیر ایجاد اشتغال به حفظ حضور آنان در مسیر مستقیم زندگی انسانی- اجتماعی یاری رساند و نگذارد سلامت همگانی از این زاویه خدشه پذیرد. این همه البته با تحقیقاتی نیز توأم است که فرصتهای معطوف به این رفتارهای انحرافی را محدود کرده و جریان رفاه اجتماعی را منصرف به این رویه ننماید و از مکانیسمهای معمول عضویت اجتماعی سوءبرداشت نکند.
هزینه اتلاف نیروی انسانی و خصوصاً نیروی انسانی تجهیز شده بر حسب اعتیاد چون با سودآوری اقتصادی آن تراز شود، میتواند نمایانگر انحراف سرمایه گذاریهای رفاهی به سوی اعتیاد باشد[1] و سیاست را تحت نظارت فرهنگ به تغییر این جریان معطوف سازد؛ زیرا این سیاست نیز جز قدرت تفویضی اعضای جامعه جهت نیل به اهداف مشترک شان چیز دیگری نیست و نمی تواند خلاف خواست و منافع و تعلقات همین اعضا گام بر دارد.[2] در غیر این صورت اصلاح کارکردهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظایر آن ها الزامی است و صرفاً نمی توان تغییر رفتار معتاد را با تمرکز بر خود او چشم داشت و مثلاً به سادگی تصور کرد او از زشتی عملش آگاه نیست و با آگاه سازی وی میتوان نسبت به اصلاح رفتارش توفیق یافت؛ بلکه خوشایندسازی رفتارهای جایگزین بنا به مبادلات دستاوردهای همان خرده نظامها است که میتواند حظی وافر را در این تغییر رفتار پیش پایش نهد و او را به پیگیری سعادتمندی خود خواستهای از این رهگذر رهنمون سازد. در طراحی این مدل علاوه برتاریخچه زندگینامه اشخاص معتاد و غیرمعتاد در اشکال همزمان و درزمان لازم است به تاریخ تعاملات آنان در قالب های محلی و ملی و بینالمللی هم نگریست.[3]
قواعد نظریه بازی نظیر تعادل پویای چانه زنی، دسترسی به اطلاعات کامل، شناخت و امکان و تمایل به تحقق انتظارات عقلانی و امثالهم را نیز در این مجموعه جاری و ساری یافت[4] و نه تنها شرایط ارگانیستی که احوال روان کاوانه و انگیزههای روانی نظیر سرکوب میل با عقل به انگیزه نفع پرستی و سرک کشیدنهای نشانگان انیمائی[5].
در نمادهای انیموسی[6] تا حد ملالت تمدن را هم از قلم نیانداخت که به روایت خود معتادان قابل دسترسی و تفسیر مینماید[7] و میتوان علاوه بر فراگیری معتاد از خود تأملی هایش در این پرتو به فراگیری محققان و بلکه سایر اعضای جامعه و حتی کل خرده نظامهای اجتماعی از این مدل سازی نیز عنایت داشت و علاوه بر پیش بینی منویات فردی، جریانات اجتماعی نظیر استدلالات تیمی[8] را نیز به سوی تغییر اوضاع موجود به مطلوب هم هدایت کرد.[9]
از نگاه جامعه شناسان با توجه به مباحث بیان شده دلایل و علل پویه انتخاب رفتار اعتیادآمیز در شخص خلاصه نمی شود و کلیه خرده نظامهای اجتماعی را در بر میگیرد و حسب تعاملات مؤلفههای همان ناحیه نیز قابل کنترل مینماید. نسبت هزینه فایده انتخاب این رفتار، میزان اراده داشتن به چنین کاری و بالاخره مواجهه با پیامدهای این انتخاب برای شخص همانند سایر خرده نظامهای اجتماعی عمل میکند.
اعتیاد پژوهی و حرمت انسانی
دريافت اعتياد به مواد مخدر تابع درک چارچوب کلی نظام اجتماعي و خرده نظام هاي آن است و تحقيق كيفي نشان ميدهد چگونه معاني مواد مخدر وابسته به اين بافتارند؛ زيرا اين محيط است كه به استفاده از مواد و اثراتش معنا ميبخشد و بدون شناخت اين محيطهاي اجتماعي نميتوان به رفع اعتياد اميدوار بود. استفاده از داده هاي كيفي نشان مي دهد تنها از طريق فارماكولوژي نميتوان به رفع اعتياد اقدام كرد؛ بلكه اين امر تابع شناخت فرهنگي مباني اجتماعي اعتياد در فضاي اقتصادي- سياسي جامعه است. در اين صورت توجه همدلانه به روايت معتادان از اعتيادشان در قالب انواع مصاحبه و خصوصاً مصاحبه عميق پس از جلب اعتماد و تفاهم¬شان با حفظ فاصله بي طرفانه از موضوع و «دادن حق پرسش و بيان ديگر "واقعيات" به مصاحبه-شوندگان» و محق دانستن آنها در «توصيف آگاهي و شناخت شان در رابطه با جهان خويش» با همه مشكلات كشف معنا و تجربه زندگي و «تركيب واقعيت و بازنمائي در آن» ضروري است تا مواجهه متاملانه با اين پديده پويا نزد ايشان نامعقول یا غیرقابل درك جلوه نكند و بلكه مشاركت ايشان با ساير شركت كنندگان در تحقيق، رفع اعتياد را هم به دنبال داشته باشد و مسئوليت و نظارت مشتركي در اين زمينه رقم زند و جلوي هر گونه تعذر و بهانهگيري را بگيرد. مثلاً استفاده از سرنگ مشترك خصوصاً ميان نزديكان و شركاي جنسي نه تابعي از اختلال شناختی معتادان يا بي خبري آنها از ریسک اين استفاده يا باور به تقدير و سرنوشت كه منوط به بافتار اجتماعي و منطق فرهنگی حاكم بر معانی مزايا و معايب استفاده مزبور با همه مخاطرات وضعيتي است. اين تعلق خاطر به مصاحبه مثلاً در تامل راجع به اعتياد تاکید منعطف بر کشف و یادگیری در تحقیق کیفی با طرح فرضیههای استفهامي و نظريات داده نگر قوام مي آيد و تحقیقات اکتشافی در اين عرصه به توسعه، پالایش و شاید تغییر مسیر محتمل ایدههای پژوهش در مطالعات ميداني مي كشد.
نسبت اخلاقی مطالعه اعتياد با حرمت انسانی
به لحاظ اخلاقی مطالعه اعتياد نمي تواند حرمت انسان را در هم شكند يا آن ها را دچار بیماری، درد و رنج كند و حقوق افراد و جوامع را به مخاطره افكند يا آسیبهای اجتماعی معتادان را به منزله گروهي حاشيه¬اي مثلاً از طريق طرح وضعيت شان در رسانه هاي جمعي بيافزايد. تلاقي انتخاب فردی و آزادی و سلامت اجتماعي از جمله مسائل دشوار اخلاقی در انجام پژوهش هاي مربوط به استفاده از مواد مخدر و مشکلات مربوط به اعتیاد است. حمایت از حقوق شرکت کنندگان در تحقیق با احترام به افراد مثلاً از طريق مشارکت داوطلبانه و از سر رضايت آگاهانه آن ها در جريان پژوهش است.
محققان همچنین نباید شرکت کنندگان را در معرض خطر يا آسیب جسمی- روانی بواسطه اين مشاركت قرار دهند. نتايج تحقيق بايد محرمانه بماند و حريم خصوصي زندگي آنان را مختل نكند و مزاياي آن بيش از معايبش باشد. اخلاق پژوهش تابعي از اخلاق جامعه است و هم از اين رو مطالعه اعتياد مي تواند با عناوين مجرمانه خوانده شود يا با اصطلاحاتي چون سوءمصرف مواد مخدر به نوعي بيماري تحويل شود يا حسب تحديد منافع عمومي و استقلال فردي برجسته گردد و در هر حال خطراتش بيش از هزينه هاي درمان باشد. مشكل بزرگتر به رسميت شناخته شدن سهم هر يك از معتادان و شرايط اجتماعي شان در اعتياد است كه قاعدتاً مانعي بر سر راه سهم و مسئوليت هر يك در درمان اعتياد هم مينمايد. مثلاً اگر آنها با اراده خود به دام اعتياد نيافتاده باشند، چگونه ميتوانند با اراده خود از اين دام برهند يا اگر قبل از اعتياد، ظرفيت درك عواقب اعتياد را نداشتهاند، در حال اعتياد چگونه ميتوانند بنا به اين قابليت تن خود را از آن رهایی بخشند.
نکته پایانی این که استفاده مزمن از مواد مخدر میتواند نقائص شناختی قابل توجهی ایجاد كند و لذا ظرفیت رضایت آگاهانه را براي مشاركت در تحقيق مختل سازد. به علاوه معتادان بايد به درستی قادر به ارزیابی عواقب شرکت در پژوهش باشند تا بتوانند آن را انتخاب كنند.[10]
سه شنبه: 16 / 03 / 1402- 17 ذی القعده 1444- 6ژوئن 2023
1- Becker, G. (1976). The Economic Approach to Human Behavior. Chicago: University of Chicago Press.
2- Becker, G. S. and Murphy, K. M. (1988). A theory of rational addiction. Journal of Political Economy 96 (4): 675–700 .
3- Ross, D. (2005). Economic Theory and Cognitive Science: Microexplanation. Cambridge, MA: MIT Press.
4- Camerer, C. F. (2003). Behavioral Game Theory: Experiments in Strategic Interaction. Princeton, NJ: Princeton University Press .
[5] - ضمیر ناخود آگاه.
[6] - ضمیرخود آگاه.
7- Montague, P. R. and Berns, G. (2002). Neural economics and the biological substrates of valuation. Neuron 36: 265–84 .
8- Bacharach, M. (2006). Beyond Individual Choice. Princeton: Princeton University Press .
9- Herrnstein, R. and Prelec, D. (1992). “A theory of addiction.” In G. Loewenstein and J. Elster (eds.). Choice Over Time. New York: Russell Sage Foundation .
10- R eference:
Lindesmith, A. (1947). Opiate Addiction. Bloomington, IN: Principia Press. -
. Zinberg, N. (1984). Drug, Set and Setting. New Haven, CT: Yale University Press -
- Reinarman, C., Murphy, S. and Waldorf, D. (1994). Pharmacology is not destiny: the
contingent character of cocaine abuse and addiction. Addiction Research, 2: 21–36.
-Reinarman, C. and Levine, H. G. (2004). Crack in the rearview mirros: deconstructing
drug war mythology. Social Justice, 31: 182–99 .
- Weinstein, R. (1980). Vocabularies of motive for illicit drug use: an application of the accounts framework. Sociological Quarterly, 21: 577–93.
-Patton, M. Q. (1990). Qualitative Evaluation and Research Methods. London: Sage .
- Holstein, J.and Gubrium, J. (1997).“Active interviewing.” In D. Silverman (ed.). Qualitative Research. London: Sage.
- Baker, C. (1984). The search for adultness: membership work in adolescent-adult talk. Human Studies: 7: 301–23 .
- Scott, M. B. and Lyman, S. M. (1968). Accounts. Sociological Review, 33: 46–62 .
- Dingwall, R. (1997). “Accounts, interviews and observations.” In G. Miller and R. Dingwall (eds.). Context and Method in Qualitative Research. London: Sage .
- افشار، اسدالله(1399)، سلسله مقالات اعتیادپژوهی( نگاه واقع بینانه به مسئله جامعه شناختی اعتیاد)، تهران. مناره.
- محمدی اصل، عباس (1397). جامعه شناسی اعتیاد، موسسه هم اندیشی جهانی راه برتر، تهران.
در باب منظومه فکری تحول خواه امام خمینی(ره)
اسدالله افشار
امام خمینی( ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی و مبتکر یک مکتب فکری، مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و به گفتمان مهمی در جهان تبدیل شده است. 34سال است که روح بلند آسمانی این مجاهد فی سبیل ا...، مرجع عالیقدر، عارفِ زاهدِ پارسا، فیلسوف، حکیمِ فرزانه، رهبرِ آزادگان جهان، امام عقلانیت و احیاگر تشیع و تمدن اسلامی به ملکوت اعلی پیوسته اما همچنان در قلوب مردم ایران و علاقمندانش در سرتاسر عالم از محبوبیت برخوردار و مورد احترام و ادب و قابل ستایش و تحسین هستند.
امام خمینی(ره) با توجه به مرام و مسلک سیاسی خود از نگاه کارشناسان و تحلیل گران منصف آگاه داخلی و بین المللی فردی است که تمام قواعد نظام استکباری جهان را به چالش کشیده و با درایت و تیز بینی خاصش، طرحی نو در سپهر حکمرانی جهانی برپا ساخته است.
13خرداد مصادف با سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) است. او برای بسیاری از شخصیت های جهانی شناخته شده است و از ویژگی های متفاوتی برخوردار است که او را از دیگر رهبران جهان متمایز می کند. تفاوت او با دیگران را می توان در تفسیر مواضع و دیدگاه هایش در سخنان بزرگان جهان مشاهده کرد.
همان گونه که بیان شد مکتب امام خمینی به یک گفتمان مهم فکری تبدیل شده است. انقلابی که او پایه گذاری کرد به ایران محدود نبوده و آثار آن را در منطقه و سایر نقاط جهان می توان دید. تاریخ معاصر ایران، چهره ها و جریان های سیاسی مختلفی را به خود دیده است که هر یک به نوعی مدعی رویکرد تحول، پویایی و اصلاح در جامعه ایران بوده اند. اما در میان این شخصیتهای سیاسی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به دست آمد و رویکرد تحولگرایانه ایشان در این موضوع نقش اساسی داشت.
تحول در مفهوم اسلام سیاسی اولین مؤلفه ای است که باید در دیدگاه تحول آمیز امام خمینی به آن توجه کنیم.
بسام ابوعبدالله استاد روابط بینالملل دانشگاه دمشق در آستانه سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در گفتگو با وب سایت شبکه پرس تی وی اظهار داشته است: امام خمینی (ره) ایران را به یک قدرت منطقهای تبدیل کرد که در تحولات سیاسی جهان ایفای نقش میکند. در واقع، ایران از کشوری وابسته به آمریکا به کشوری مستقل، قدرتمند و دارای نفوذ قابل توجه در منطقه و جهان تبدیل کرد.
به گفته ابوعبدالله، امام خمینی نه تنها ایران، بلکه بسیاری از کشورهای جهان را تحت تأثیر قرار داد. اکنون جهان در حال تحول بزرگی است و ایران در قلب این تحول در کنار روسیه و چین قرار دارد.
این استاد روابط بین الملل دانشگاه دمشق در همین گفت و گو در باب شخصیت امام خمینی اظهار داشته است: شخصیت امام خمینی (ره) از چند جهت، قابل توجه و تأمل است؛ نخست، نظراتی را درباره لزوم مستقل بودن ملتها و مقاومت در برابر قدرتهای سلطه گر مطرح کردند. دوم؛ مهارتهای سیاسی و قدرت فکری امام خمینی (ره) در توانایی ایشان در ایجاد قانون اساسی که قدرت را بین ارکان مختلف جمهوری اسلامی تقسیم میکرد، نمایان شد؛ و سوم آنکه؛ امام خمینی (ره) تأثیر بسیار زیادی بر نسل انقلاب و همچنین نسلهای بعد از خود داشت. این عوامل باعث شد که ایران به یک قدرت منطقهای تبدیل شود.
ابوعبدالله می گوید: برای درک بهتر عظمت امام خمینی (ره) و نفوذ ایشان بر ملتهای جهان، باید نگاهی به رفتار دشمنان با ایشان داشت. مدت کوتاهی پس از انقلاب، ایران به مدت هشت سال با تجاوزات وحشیانه صدام حسین (دیکتاتور عراق) مواجه شد و پس از آن نیز ایران هدف تحریمهای شدید قرار گرفت و این موضوع همچنان ادامه داد.
این استاد روابط بین الملل دانشگاه دمشق به پرس تی وی اظهار داشته و می گوید: ایران تحت این فشارها رشد کرد و در مسیر شکوفایی به موفقیتهای بزرگی دست یافته است. همچنین توانست قدرت دفاعی خود را بالا ببرد و نیازهای مردم را تأمین کند و به خودکفایی در حوزه تولید مواد غذایی برسد.[1]
جمهوریخواهی و اسلام گرایی در ایده امام خمینی به عنوان دو ستون اصلی تأسیس جمهوری اسلامی، نقش اساسی در تغییر بنیادها و سیستم اداری کشور داشت.
امام شخصی بود که طرفدار تحول بود، نقش او محدود به معلم و مربی صرف نبود ، بلکه او به معنای واقعی کلمه، نقش یک فرمانده فعال را در این زمینه بازی می کرد. او بزرگترین تحولات را در دوران خود به همراه داشت که حوزه ها و عرصه ها و زمینه های بی شماری را در بر می گرفت.
در منظومه فکری امام خمینی چند نکته قابل مهم وجود دارد که قطعا در ایجاد تحولات بنیادی در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی می تواند نقش اساسی ایفا کند و جامعه را به رشد و تعالی مد نظر رهنمون سازد. این چند نکته، کلیدی بوده و در این یادداشت تنها به آن ها اشاره می گردد: اصل توحید، اصل ولایت، اصل عبودیت و بندگی، فقه پویای مبتنی بر فقه جواهری و سنتی، استقلال، آزادی، وحدت و اتحاد اقوام ایرانی در پرتو اسلام و ایران، «جمهوریت» و «اسلامیت»، عدالت، امنیت، پیشرفت و تمدن، مبارزه با فساد و انواع فساد، عدالت اجتماعی، طرد و نفی خوی کاخنشینی و اشرافیگری، تجملپرستی برای مسوولان جمهوری اسلامی، کارآمدی نظام اجرایی کشور، درک زمانه و مقتضیات آن، دشمنشناسی و بصیرتافزایی و...
استنباط صحیح منظومه فکری حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) نیازمند کار عمیق اجتهادی و مجتهدانه است که در نهضت بازگشت به اندیشه های معمار انقلاب اسلامی، به آن نیازمندیم. در این میان، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان امتداد دهنده راه معمار کبیر انقلاب اسلامی و شارح و مفسر بزرگ اندیشه های ایشان، در طول دوران زعامت خود با درک حضوری و شهودی و رجوع مداوم به اندیشه های مکتوب امام راحل؛ به استنباط مجتهدانه و تبیین منظومه فکری حضرت امام به مناسبت های مختلف پرداخته اند و از این لحاظ کامل ترین و دقیق ترین استنباط اجتهادی اندیشه های امام را در منویات ایشان باید جست و به عبارت دیگر اندیشه های ناب امام راحل را در آیینه و مرآت رهبر معظم انقلاب باید نگریست و فهم کرد.
صاحب نظران معتقدند؛ مشارکت حداکثر مردم در تصمیم گیری از طریق صندوق های رأی، دومین موضوع تحول در دیدگاه امام خمینی است. ایشان از همان آغاز قیام، به توانایی جامعه اسلامی برای تأمین نیازهای خود و حرکت در مسیر تعالی اعتقاد داشت. وی همچنین معتقد بود كه اگر جامعه، آزادی و استقلال داشته باشد و از استبداد داخلی و استعمار خارجی رهایی یابد، جامعه مملو از خلاقیت و نوآوری خواهد بود. این عقیده ایده نوآورانه امام برای طراحی آینده دولت و جامعه اسلامی ایران بود.
بدون شک، جهان اسلام از روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحت رهبری امام خمینی و تأثیرآن، با تغییر و تحول روبرو شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، شاهد افزایش جنبش های اسلامی در منطقه بودیم.
استراتژی امام خمینی در شکل گیری دولت اسلامی تجربیات ارزشمند و غنی را به جنبش های اسلامی به ارمغان آورد.
انقلاب اسلامی در ایران اولین تجربه موفق و پیروزمندانه در نوع خود بود که توانست برای اولین بار اهداف و آرمان های قیام های اسلامی در ایران را تحقق بخشد. اینگونه بود که امام جنبش خود را آغاز کرد و منجر به تحول در سطح ملی شد. امام ملت ایران را به معنای واقعی کلمه ، چه در زمان فعالیت های انقلابی و چه پس از پیروزی انقلاب ، دگرگون کرد.
بسیاری براین باورند که دیدگاه های امام ، که جنبش سیاسی وی را مؤثرکرده است ، همه مسلمانان را در مبارزات فرهنگی و سیاسی خود علیه شرق و غرب متحد می کند.
امام امام تحول بود ... ما باید از امام درس یاد بگیریم. هر جامعه زنده و پویا نیاز به تحول دارد. امروز، ما درحوزه های گوناگون و عرصه های مختلف، نیاز به تحول داریم و اگر این تحولات در سطح کلان انجام نشود، نظام اجرایی کشور کارآمدی خود را از دست خواهد داد و حاکمیت با بحران ها وچالش های جدی آسیب پذیری مواجه خواهد شد که چه بسا مشروعیت و مقبولیت نظام را زیر سئوال برده و جامعه را با خطراتی روبرو سازد.[2]
امام خمینی روح جمهوری اسلامی است و آنچه او در مکتب و منظومه فکری خود با رویکرد تحول خواهی برای کشورمان و ملت های مسلمان رقم زد، همگی بر پایه فکر، اندیشه عمیق، ایمان الهی و هوشیاری در برابر تهدیداتی بود که امام سر راه کشورمان و سر راه جوامع اسلامی می دید. امام در زمینه اداره بهینه کشور، استوار کردن امور بر پایه اراده ملی، ضرورت آگاهی بخشی به جامعه در زمینه برنامه ریزی های دشمنان برای آینده ملل مسلمان و رساندن ملت ایران به قله پیشرفت و توسعه و عزت و اقتدار هر کدام مبانی دقیقی را تدوین ساختند که بازخوانی و بررسی آن نه تنها برای نسل جوان جامعه امروز بلکه برای مدیران سطوح عالی اجرایی و سیاسی کشور بسیار ضروری است.
بلاشک با تأسی و با بازگشت به آموزه های مکتب فکری تحول خواه امام راحل قادر خواهیم بود بر مشکلات اقتصادی ریز و درشت کشور که مردم عزیزمان را رنج داده و کارآمدی نظام را به چالش کشانده با هوشمندی، درایت، امید، ایمان فائق آییم تا کشتی انقلاب اسلامی را به ساحل امن رسانده و حیات پر برکتش را تضمین نماییم.
یکشنبه : 14 / 03 / 1402- 15 ذی القعده 1444 - 4 ژوئن 2023
[1] - خبرگزاری دانشجو به نقل از وب سایت شبکه پرس تی وی. شنبه 13 خرداد ماه 1402- 40: 16- کد خبر: ۱۰۷۹۰۱۱.
2- Ruhollah Khomeini: Imam of transformation. By Zahra Pakravan. Translator: Asadollah Afshar. TEHRANTIMES/ June 3, 2023 - 17:8
عوامل پیروزی اردوغان در انتخابات 2023 ترکیه
اسدالله افشار
سرانجام پس ازکش و قوس های فراوان، انتخابات 2023 ترکیه با پیروزی و برتری ناچیز رجب طیب اردوغان، سیاستمدار کهنه کار آنکارا به پایان رسید که بار دیگر تا پنج سال آینده میزبان کاخ Bestepe خواهد بود.[1] البته از نگاه کارشناسان این پیروزی نه چندان قوی و محکم از دوستگی عمیق در جامعه ترکیه حکایت دارد. البته باید به این نکته مهم نیز اشاره داشت که؛ شکاف های تاریخی بین قومیت های ترک و کرد، مذهبیون و لایک ها و نیز در نوع نگاه به شرق و غرب در ترکیه وجود داشته ولی در چند سال اخیر اقدامات نه چندان موفق اردوغان بر این دوستگی ها افزوده است.
با توجه به آن چه در سطور بالا بیان شد و همچنین فضای بسته و امنیتی بعد از کودتای سال 2016، بیکاری و تورم پس از سال 2020 که همه جریان ها را از مذهبی گرفته تا سایر جریان های سیاسی و اجتماعی را دلخور کرده است، نکته قابل تأمل این است که؛ تحت این شرایط و به رغم شکست ائتلاف مخالف پیش بینی می شود که بعد انتخابات مخالفت ها با اردوغان همچنان ادامه دار باشد.
مجدد تأکید می شود این دور از انتخابات ریاست جمهوری ترکیه غیرقابل پیش بینی ترین و پرتنش ترین انتخابات در تاریخ این کشور بوده است.در این دور رقابت عملا شاهد شکاف عمیقی در جامعه و سیاست ترکیه و تقابل دو گفتمان سیاسی مختلف یعنی اسلام گرایی و سکولاریسم بوده ایم.
با این حال، تا حدودی غیرقابل تصور بود که اردوغان، این سیاستمدار کهنه کار با تجربه ترکیه، شکست بخورد. دلیل این امر این است که با وجود همه بحران های اقتصادی و سختی های پس از زلزله ترکیه، رئیس جمهور این کشور همچنان یک چهره سیاسی محبوب در این کشور محسوب می شود. اما سئوال اصلی این است که چه عواملی در پیروزی اردوغان و شکست کمال قیلیچداراوغلو[2] مؤثر بوده است؟ در زیر به برخی دلایل پیروزی اردوغان اشاره می شود:
دلیل اول – بی اعتمادی مردم به قیلیچداراوغلو
در ابتدا باید گفت که اگر این دور پیروزی اردوغان به سختی به دست آمد و انتخابات امسال به دور دوم کشیده شد، به دلیل افزایش محبوبیت قیلیچداراوغلو نبود، بلکه به دلیل رکود اقتصادی و ضعف مدیریتی در مقابله با زلزله ای که در بهمن ماه در کشور رخ داد، بود.
اما مهم ترین دلیل شکست مجدد قلیچداراوغلو در برابراردوغان، اتحاد او با رهبران مخالف موسوم به «ائتلاف ملی» است. تفاوت در رویکرد و دیدگاه بین شش حزب مخالف دراین ائتلاف یکی ازمهم ترین عوامل بی اعتمادی مردم به قیلیچداراوغلو به عنوان نامزد ریاست جمهوری این ائتلاف بود. زیرا پیش بینی می شد که در روز انتخابات بین این احزاب اختلاف نظر شدیدی در مورد نحوه اداره کشور وجود داشته باشد و در نتیجه شرایط اجتماعی نه به سمت توسعه و پیشرفت بلکه به ترکیه قبل از اردوغان بازگردد. سکوت خانم مرال آکشنر، رهبر حزب خوب، به عنوان یکی از اعضای ائتلاف ملی پس از دور اول انتخابات، شکاف عمیقی را در ائتلاف نشان داد، همین امرکافی بود تا حامیان ائتلاف ملی را از پیروزی قلیچداراوغلو ناامید کند.
بکرآغردار مدیرعامل شکرت تحقیقات و نظرسنجی کُندا، از نخستین تحلیلگرانی بود که درباره نتایج انتخابات ریاست جمهوری ترکیه اظهار نظر کرد. او در گفتگو با شبکه تلویزیونی فاکس تی. وی ترکیه گفت: «به نتایج آرا نگاه کنید. اردوغان با نتیجه ۵۲ به ۴۸ برنده شده است. بر اساس قوانین دموکراسی و انتخابات، او پیروز است. اما اختلاف رأی بسیار ناچیز است و حالا میتوانیم بگوییم که ترکیه، عملاً مانند یک هندوانه، از وسط قاچ شده و تبدیل به دو نیمه مساوی شده است. نیمی از مردم ترکیه در یک سر قطب و نیم دیگر نیز در سر دیگر قطب سیاسی و اجتماعی جمع شده اند و ظاهراً تحت هیچ شرایطی به هم نمیرسند. این همه تحول سیاسی و اقتصادی روی داده، اما بر آرای مردم اثر نگذاشته است. چرا؟ چون ما در واقع انتخابات نداریم! ما فقط سرشماری داریم! ما هر بار جمع میشویم تا تعداد علاقهمندان به این دو نصف هندوانه را سرشماری کنیم».[3]
مصطفی قارا علی اوغلو از دیگر تحلیلگران ترکیه در تحلیل اینکه چرا قلیچداراوغلو شکست خورد و اردوغان چگونه پیروز شد می گوید: «درتحلیل اینکه چرا قلیچداراوغلو شکست خورد و اردوغان چگونه پیروز شد، نکات فراوانی برای گفتن وجود دارد، اما هیچ کدام مهمتر از این نیست که بدانیم از لحاظ ساختارجامعه شناسی ترکیه، با اکثریت ۶۵ درصد محافظهکار - ملیگرا - راستگرا، باز هم کسب رأی ۴۸ درصدی توسط بلوک سکولاری که در شرایط عادی تنها ۳۰ درصد رأی دارد، موضوع مهمی است».[4]
دلیل دوم- امنیت و اقتصاد؛ مهم ترین مؤلفه برای مردم ترکیه
دلیل دوم را می توان در توجه مردم به مسئله بقا و امنیت در اقتصاد بررسی کرد؛ منتقدان اردوغان اعم از احزاب و روزنامه نگاران در دو سال گذشته با توسل به هجمه و انتقاد سعی در زیر سئوال بردن مدیریت اردوغان و رویکرد تیمش به اقتصاد داشتند تا زمینه شکست وی در انتخابات را فراهم کنند. آنها توانستند درصد قابل توجهی از جامعه را به خود جذب کنند اما این برای شکست اردوغان کافی نبود. زیرا موضوعی که اردوغان توانست به افکار عمومی القا کند اهمیت امنیت و بقای کشور در برابر تهدیدات خارجی بود. زمانی که مقامات آنکارا انتخابات را به موضوع بقا مرتبط دانستند و گفتند این انتخابات مربوط به بقای کشور است، این ترس را در افکار عمومی ایجاد کردند که در صورت شکست اردوغان و حزب وابسته به او، احتمال به خطر افتادن ثبات و امنیت کشور وجود دارد. پیروزی اردوغان نشان میدهد که با وجود نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی این کشور، امنیت مهمترین مؤلفه برای مردم ترکیه است.
دلیل سوم- محبوبیت اردوغان در بین گروه های اسلامی و سنتی
دلیل سوم محبوبیت مداوم اردوغان در بین گروه های اسلامی و سنتی است. این گروه برای اردوغان از اهمیت زیادی برخوردار است و در واقع مهمترین دارایی وی برای ادامه زندگی سیاسی است. به همین دلیل، در سالهای اخیر، اردوغان تمام تلاش خود را کرده است تا این گروه اسلامی را درکنارخود داشته باشد. بنابراین، بخش مهمی از سخنان اردوغان همیشه بر موضوعاتی متمرکز است که به این گروه علاقه مند هستند. به عنوان مثال، در پایان سخنان خود، اردوغان همیشه دعا می کند. این دقیقاً همان چیزی است که میهن پرستی و ارادت اسلامی را در بین گروه های سنتی ایجاد می کند. این گروه که به دلیل اعتقادات مذهبی و رعایت حجاب در دوره های قبلی دچار سختی های زیادی شده اند، اردوغان را ناجی خود می دانند و ترجیح می دهند که وی به عنوان رهبرآنان در وضعیت فعلی ترکیه باقی بماند.
دلیل چهارم- موفقیت اردوغان در عرصه تولید و صادرات
در میان این همه، پیشرفت های حاصل در بخش صنعت در زمان سلطنت حزب عدالت و توسعه نباید به عنوان چهارمین عامل پیروزی اردوغان فراموش شود. به عنوان مثال، تولید و صادرات هواپیماهای بدون سرنشین Bayraktar و حمایت همه جانبه دولت فعلی ترکیه برای شرکت Baykar یک افتخار ملی برای ترکیه محسوب می شود. این شماره مانند کارت برنده بود که رسانه های نزدیک به اردوغان در سالهای اخیر روی آن تمرکز کردند تا احساسات ناسیونالیستی را تحریک و تهییج کنند که با این که طرف دیگری به قدرت برسد، این پیشرفت ها حاصل نخواهد شد. علاوه براین ، Haluk Bayraktar ، مدیرعامل شرکت Baykar ، همیشه از احتمال رأی نیاوردن اردوغان و نبود او در مقام ریاست جمهوری که می تواند بر عملکرد شرکتش تأثیرگذار باشد ابراز نگرانی می نمود.
دلیل پنجم- موفقیت اردوغان در رویکرد سیاست خارجی
با این حال، می توان دلیل پیروزی اردوغان را در رویکرد سیاست خارجی خود تحلیل کرد. اردوغان به عنوان بخشی از سیاست های استراتژیک وی ، سیاست مبتنی بر تعادل با دولت های منطقه ای و غربی را در اولویت قرار داد. رئیس جمهور ترکیه نیز با وجود روابط مطلوب با دولت های اروپایی ، به روابط کشورش با دولت های منطقه ای در منطقه خلیج فارس توجه کرد.
تنها اشتباه اردوغان در سیاست خارجی شکاف روابطش با سوریه بود و البته چندماه قبل از انتخابات برای بهبودی این شکاف تلاش نمود. اما این مسئله بر تعداد آراء وی تأثیر گذار نبود. البته، اردوغان با از سرگیری روابط آنکارا با ابوظبی و ریاض، فرصت انتقاد مخالفان از خود را سلب نمود. تلاش های آنکارا به عنوان یک بازیگرتأثیرگذار در جنگ روسیه و اوکراین و واسطه گری وی برای انجام توافق های مهم نیز در بین دستاوردهای سیاست خارجی اردوغان طی دو سال گذشته غیرقابل انکار است. شاید برخی از سیاست ها و رویکردهای منطقه ای اردوغان مورد حمایت سایر دولت ها قرار نگیرد، اما این نوع سیاست برای شهروندان ترکیه محبوب و مطلوب بوده است.
باید گفت که بزرگترین خطای Ekrem Imamoglu در نامزدی وی بود. اردوغان خوب می دانست که اگر رقیب او اماموگلو باشد ، می تواند او را شکست دهد. به همین دلیل قبل از انتخابات ، هر بار که در سخنرانی های خود به او خطاب می کرد ، گفت: "اوه ، اکرم اماموگلو ، اگر حقیقت را می گویید، خودتان کاندیدای ریاست جمهوری باشید."
باید پذیرفت که اردوغان هنوز به عنوان یک شخصیت سیاسی کاریزماتیک در جامعه ترکیه و جامعه جهانی شناخته می شود ، و اگرچه اماموگلو سعی کرد با ایجاد اتحاد با احزاب دیگر و ایجاد جبهه ای در برابر اردوغان ، او را شکست دهد، اما هنوز به همان اعتبار سیاسی به عنوان اردوغان دست نیافته است.
اماموگلو با توجه به نظرسنجی های انجام شده توسط مؤسسات انتخاباتی ترکیه و خارجی که پیش بینی زودرس کرده و او را "پیروزی این رقابت" اعلام کردند، هیجان زده شد ه و فریب خورده و به شدت از آن ضربه دریافت نمود. در حالی که او قبلاً شکست در برابر اردوغان را تجربه کرده بود، وارد مبارزات انتخاباتی شد. شاید به همین دلیل است که این روزها در ترکیه او را "مردی که از باختن و بازنده شدن خسته نمی شود" خوانده و یاد می کنند.
با توجه به مباحث و تحلیل ذکر شده در بالا ، می توان گفت که سرانجام اردوغان با به دست آوردن حمایت سینان اوگان، نماینده ائتلاف ATA (در دور اول انتخابات) توانست پیروزی خود را در دور انتخابات تضمین کند تا یک بار دیگر وارد کاخ ریاست جمهوری با کالسکه شش اسب شود.[5]
تانجو توسون، استاد دانشگاه علوم سیاسی ترکیه در مورد اصلیترین دلیل پیروزی اردوغان میگوید: «بخش مهمی از رأی دهندگانی که در دور نخست به سینان اوغان رأی دادند، این بار به اردوغان رأی دادند. در عین حال، حمایت امید اوزداغ ملی گرا از قیلیچداراوغلو و تقویت برخی گفتمانهای ملی گرایانه در ائتلاف ملت، تا حدودی از آرای کردهای حامی قیلیچداراوغلو کاسته است».[6]
باید منتظرشد و دید آیا اردوغان با رویکرد جدید و با وعده « قرن ترکی» در سده جدید می تواند باعث رشد، شکوفایی و پیشرفت کشورش گردد و با بازسازی در اندیشه و نگاه نو سیاسی خود آیا در برخورد با رسانه های منتقد و منتقدان خود ملتزم به دموکراسی خواهد بود و از سرکوب آنان دست خواهد کشید؟ و اصولا آیا مردم ترکیه با اردوغانی مواجه خواهند شد که پوست اندازی کرده و در دوره سوم و آخرین دور از حضورش برمسند ریاست جمهوری، خاطرات خوش وعملکردی قابل دفاع ازخود برجای خواهد گذاشت؟
چهارشنبه: 10 / 03 ز/ 1402- 11 ذی القعده 1444- 31 مه 2023
[1] - کمیسیون عالی انتخابات ترکیه شامگاه یکشنبه 28 مه( 7 خرداد1402) اعلام کرد که «رجب طیب اردوغان»، برای دوره جدید ریاست جمهوری این کشور پیروز شد. «احمد یانار»، رئیس کمیسیون عالی انتخابات ترکیه، همان شبِ انتخابات دور دوم گفت که نتایج نشان میدهد «اردوغان» 53 درصد آراء و «قلیچداراوغلو» ۴۷ درصد آراء را به دست آوردهاند. پس از قطعی شدن پیروزی اردوغان، او که خیلی ذوقزده بود به روی سقف یک اتوبوس در اسلامبول رفت و برای مردم آواز خواند. او سپس با تبریک به مردم گفت: «ما عاشق اسلامبول هستیم، کار خود را با اسلامبول شروع کردیم و با آن ادامه خواهیم داد.» او که گویا خوشحالی به سخن و دادن وعدههای بزرگ وادارش میکرد، گفت: «شما دوباره این وظیفه را به ما دادید، ما با هم قرن ترکیه را خواهیم ساخت.» همچنین هواداران اردوغان در شهرهای مختلف از جمله آنکارا و اسلامبول به خیابانها آمده و پیروزی او را جشن گرفتند.
[2] - کمال قیلیچداراوغلو؛ نامزد شکست خورده در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در اولین سخنرانی خود پس از پایان دور دوم انتخابات از روند انتخابات انتقاد کرد و آن را «ناعادلانه» خواند. قلیچداراوغلو در اولین سخنرانی خود پس از پایان دور دوم انتخابات ریاست جمهوری گفت که به فعالیتهای اپوزیسیونی خود ادامه خواهد داد. وی ضمن انتقاد از روند انتخابات ریاستجمهوری گفت: «ما ناعادلانهترین روند انتخاباتی را در سالهای اخیر تجربه کردهایم...در این انتخابات، اراده مردم برای تغییر آشکار شد و ما به مبارزه برای برقراری دموکراسی ادامه خواهیم داد.» البته او دیگر نتایج را زیر سؤال نبرد و به طور غیر مستقیم پذیرای شکست خود شد؛ یک اخلاق خوب سیاسی که برخی در ایران باید آن را یاد بگیرند!
[3] - جوان آنلاین: دوشنبه ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۷- کد خبر: 1160407.
[4] - همان.
5- Five factors that lead to Erdogan win. By Azar Mahdavan. Translator: Asadollah Afshar. TEHRANTIMES/ May 30, 2023 - 11:55
[6] - جوان آنلاین: دوشنبه ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۷- کد خبر: 1160407.
دیدگاه گاردین در مورد پیروزی اردوغان؛ پیروزی برای قطب بندی، نه اتحاد
برگردان: اسدالله افشار
رئیس جمهور ترکیه در حالی که دهه سوم قدرت را آغاز می کند، به استفاده از قدرت های گسترده برای تفرقه انداختن و حکومت کردن ادامه خواهد داد. حالا که اردوغان تنها با اختلاف ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار رأی برنده شده است، ناظرین سیاسی معتقدند که آرای بالای رقیب او را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری کنونی ترکیه یکشنبه 28 مه 2023 با شکست رقیبش، کمال قلیچداراوغلو در انتخابات، بار دیگر توانست کرسی ریاست جمهوری را برای یک دوره پنج ساله تصاحب کند.[1] او در سخنرانی خود به عنوان رئیس جمهورترکیه این پیروزی را با دعوت به وحدت ملی جشن گرفت. وی به حامیان خود گفت: «ما تنها کسانی نیستیم که پیروز شدهایم، ترکیه پیروز شده است... دموکراسی ما پیروز شده است.[2]
لازم به ذکر است رجب طیب اردوغان رهبر حزب عدالت و توسعه در سخنرانی حماسی و عاطفی در جمع هواداران خود، در آغاز برای چند لحظه با یک ترانه که از بلندگو پخش میشد همراهی کرد و با صدای بلند آواز خواند و سپس در یک نطق کوتاه پر غرور اما غیراخلاقی، رقیب خود کمال قلیچداراوغلو را تحقیر کرد و از هواداران خواست، عبارت «بای بای کمال» را تکرار کنند.
در حالی که آقای اردوغان سومین دهه قدرت را با یک دستور محافظه کارانه و ملی گرایانه - و با قدرت های اقتدارگرای فزاینده برای اجرای آن آغاز می کند - میلیون ها نفر دیگر از ساکنان ترکیه نیز دلایل خوبی برای باور نکردن لفاظی های آفتابی او دارند.
گاردین با موضع گیری صریح می گوید: در یک محیط "ضد ترور" که به طور فزاینده ای نظامی- امنیتی شده است، سرکوب سیاسی و آزار و اذیت مردم این کشور قرار است ادامه یابد. مبارزات انتخاباتی رئیس جمهور مملو از سخنان و اطلاعات نادرست در مورد حزب دموکراتیک خلق های عمدتا کرد بود که از رقیب شکست خورده اردوغان، کمال قلیچداراوغلو حمایت نمودند.
انتخاب اردوغان و نگرانی از افزایش نفوذ اسلام گرایان در پارلمان
گاردین روزنامه بریتانیایی در این زمینه می نویسد: گروههای مدافع حقوق زنان – که قبلاً با پیامدهای تصمیم ۲۰۲۱ مبنی بر خروج از یک کنوانسیون بینالمللی برای مبارزه با تبعیض جنسیتی و خشونت مبارزه میکنند – با نگرانی به افزایش نفوذ اسلامگرایان در اکثریت پارلمانی رئیسجمهور اشاره کردهاند. پناهجویان سوری که در پیش از رأی گیری روز یکشنبه 28 مه به طرز شرم آور قربانی شدند، از اینکه چه زمانی آقای اردوغان قصد دارد به وعده خود مبنی بر اخراج یک میلیون نفر از آنها به آینده ای عمیقا نامشخص در آن سوی مرز عمل کند، تعجب خواهند کرد. درکشوری که درآن تغییرات قانون اساسی تحت فشار رئیس جمهور،کنترل ها وتعادل ها را از بین برده است و به طور بالقوه عصر حکومت یک نفره را آغاز کرده است، همه از آینده نگران خواهند بود.
در یک کشور به شدت قطبی شده، آقای اردوغان محاسبه کرد که چنین حوزهها و نگرانیهای آنها میتواند توسط یک ائتلاف مبتنی بر هویت - ائتلافی متشکل از رأیدهندگان محافظهکار اجتماعی، اسلامگراها و نیروهای ملیگرای سکولارتر، از بین برود. دقت این رویکرد با پیروزی به دست آمده با وجود تورم نزدیک به 50٪ و انتقادات گسترده از واکنش ضعیف دولت به زلزله های ویرانگر در فوریه تأیید شد.
آقای اردوغان در انتخاباتی که آزاد اما عادلانه نبود، پیروز شد
برای احزاب اپوزیسیون که برای حمایت از آقای قلیچدار اوغلو متحد شدند، خوشبینی پیش از دور اول به ناامیدی کوبنده تبدیل شده است. همانطور که سازمان امنیت و همکاری اروپا اشاره کرده است، آقای اردوغان در انتخاباتی که آزاد اما عادلانه نبود، پیروز شد. رئیس جمهور اکثریت قریب به اتفاق رسانه های ترکیه را کنترل می کند، در حالی که مخالفان سیاسی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در برخی موارد زندانی شده اند. اما در میان نظرسنجیهای تشویقکننده قبلی، منتقدان آقای اردوغان در داخل و خارج جرأت کردند امیدوار باشند که او با در اختیار گرفتن قدرتهای شبه سلطنتی، هزینه سیاسی ریاست بر بحرانهای کنونی را بپردازد. در عوض، پایگاه وفادار رئیس جمهور اعتقاد دارد که اردوغان مرد قدرتمندی است که قادر می باشد بر مشکلات فائق آید و بر حل بحران ها چاره اندیشی نماید!
رئیس جمهور و دموکراسی ترکیه بازنده بزرگ یکشنبه شب بود
برای غرب، مهمترین راهبرد پیروزی آقای اردوغان این است که رهبران باید در سختترین شرایط ژئوپلیتیکی با یک عضو غیرقابل پیشبینی ناتو که از همسویی کامل با غرب خودداری میکند، ادامه دهند. از آنجایی که لیر ترکیه پس از انتخاب مجدد آقای اردوغان به پایین ترین سطح خود می رسد، نیاز به کاهش عمیق تر بحران اقتصادی ممکن است فرصت های جدیدی برای مذاکره و نزدیکی ایجاد کند. از نظر داخلی، برای کسانی که امیدوار بودند این انتخابات بتواند به رانش اقتدارگرایانه دهه دوم آقای اردوغان پایان دهد، تصویر بی وقفه تیره و تار است. رئیس جمهور و دموکراسی ترکیه بازنده بزرگ یکشنبه شب بود.[3]
سقوط لیر ترکیه با انتخاب مجدد آقای اردوغان
لیر ترکیه پس از پیروزی رجب طیب اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری این کشور به پایین ترین سطح خود رسیده است که نشانه ای از مشکلات اقتصادی است که انتظار می رود کشورش در دهه سوم حکومت او با آن مواجه شود.
با اعلام پیروزی اردوغان، لیر در برابردلار کاهش یافت. صبح دوشنبه 29 مه، بانک سرمایهگذاری مورگان استنلی آمریکا پیشبینی کرد که ارزش پول ترکیه در سال جاری کاهش بیشتری خواهد یافت و سریعتر از پیشبینیهای قبلی به 26 یا حتی 28 در هر دلار خواهد رسید.
اردوغان و ادامه تصمیمات سیاست خارجی و اقتصادی سرکش و غیرمتعارف
اردوغان شامگاه یکشنبه 28 مه از بالکن کاخ ریاستجمهوری در آنکارا خطاب به هوادارانش پس از پیروزی لحنی جنگ طلبانه به راه انداخت و مخالفان سیاسی خود را به شدت نکوهش و تخریب نمود و قبل از خواندن شعری ناسیونالیستی متعهد به ادامه سیاستهای اقتصادی غیرمتعارف خود شد.
سونر کاگاپتای، زندگینامه نویس رهبر ترکیه و تحلیلگر اندیشکده آمریکا در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک گفت: «این نتیجه اردوغان را وسوسه می کند که بگوید می تواند مسیر را ادامه دهد.
تحلیل گران ترکیه در باره اردوغان و انتخاب او می گویند
چاگاپتای به پیروزی 4 درصدی اردوغان اشاره کرد ه و می گویدکه نتیجه این کمپین انتخاباتی تفرقهانگیز بود که در طی آن هر دو طرف اطلاعات نادرست را به کار بردند و رئیسجمهور اردوغان مخالفان خود را حامی تروریسم خواند و این امر را تأیید کرد که به همان تصمیمات سیاست خارجی سرکش و سیاستهای اقتصادی غیرمتعارف سال های اخیر ادامه خواهد داد.
چاگاپتای با بیان اینکه جنگ های فرهنگی جایی بود که اردوغان شکوفا شد، افزود: «اپوزیسیون تلاش کرد این انتخابات را در مورد اقتصاد، و درباره پیامدهای زلزله مفسده آمیز نشان دهد. اما در عوض، اردوغان این موضوع را مطرح کرد که چگونه توانست از ترکیه در برابر تروریست ها، سیاست های هویتی و دوقطبی شدن دفاع کند.
ضیا مرال از مؤسسه خدمات متحد سلطنتی اعلام کرد؛ اتحادی که این باراردوغان را به قدرت رساند توسط یک پایگاه رأیدهندگان ملیگرا امضا شد، اما همچنین برای ایجاد احساس فوریت در میان حامیانش طراحی شد که چه شبهنظامیان کرد، چه لیبرالهای غربگرا یا قدرتهای خارجی، همه آنها میخواستند اردوغان را در این انتخابات سرنگون کنند.
مرال افزود: "کاری که اردوغان انجام می دهد همان کاری است که ما شاهدیم محافظه کاران فرهنگی در سراسر اروپای شرقی و حتی روسیه انجام می دهند و ادعا می کنند که شیوه زندگی ما مورد حمله قرار گرفته است و "من از ارزش های سنتی دفاع می کنم". پس از برنده شدن در انتخاباتی مانند این، یک چرخش کامل 180 درجه به زبانی فراگیر و آشتی جویانه تعجب آور خواهد بود.[4]
Semercioğlu از سازمان بررسی حقایق Teyit گفت: «قبل از انتخابات حجم زیادی از اطلاعات نادرست منتشر شد. به نظر می رسد ما همچنان شاهد این اطلاعات نادرست در تلویزیون و رسانه های اجتماعی خواهیم بود.
توانایی اردوغان برای کسب یک دوره سوم در کشوری که به طور فزاینده قطبی شده است، در برابر چالشی هماهنگ برای رهبری او، قبلاً مورد تردید به نظر می رسید. تنها سه ماه قبل، مانورخودروی سواری ریاستجمهوری او بین خانه های ویران شده، جایی که شهروندان غمگین پس از دو زمینلرزه قدرتمند که بیش از 50000 نفر را در ترکیه کشتهاست و به دنبال اجساد بستگان خود میگشتند موجب آزردگی روح و روان مردم عزیز ازدست داده شد.
در سرتاسر کشور، شهروندان از افزایش هزینه های زندگی شکایت داشتند، بحرانی که اردوغان اخیراً با ارائه گاز طبیعی رایگان به مدت یک ماه و افزایش حداقل دستمزد برای بار دوم، کمی قبل از انتخابات، به طور موقت سعی در رفع آن داشت.
نتایج انتخابات، از جمله پیروزی اردوغان در مناطق زلزلهزده، حاکی از آن است که او در میان رأیدهندگان از انتقاداتی که اغلب متوجه حزب عدالت و توسعه (AKP) او میشود، بالاتر رفته است، حتی اگر شرایطی که باعث اعتراض به حکومت او میشود، باقی بماند.
اردوغان به دنبال عملی کردن وعده هایش
اردوغان هنگام اعلام پیروزی، وعده های گاز طبیعی رایگان به حامیان خود را تکرار کرد و به استقلال اقتصادی ترکیه از صندوق بین المللی پول می بالید و اعتقاد خود را تکرار کرد که کاهش نرخ بهره به جای افزایش، تورم را کاهش می دهد.
وی با بیان اینکه رفع مشکلات ناشی از افزایش قیمت ها به دلیل تورم و جبران خسارات رفاهی از ضروری ترین موارد در دستور کار روزهای آینده خواهد بود، افزود: رفع این مشکلات برای ما سخت نیست. "
اردوغان پس از سوار شدن بر موجی از احساسات ناسیونالیستی تندرو که منجر به پیوستن سینان اوغان نامزد سابق ریاست جمهوری افراطی ناسیونالیست به او برای اعلام پیروزی در آنکارا شد، قول ادامه سیاست بازگرداندن پناهجویان سوری را تکرار کرد.
همین احساسات ناسیونالیستی همچنین منجر به تشکیل راستگراترین پارلمان در تاریخ اخیر ترکیه شد و ناظران را بر آن داشت تا هشدار دهند که اردوغان احتمالاً حملات علیه جامعه دگرباشان جنسی و زنان را افزایش خواهد داد. او با اعلام پیروزی بر بالای اتوبوسی در نزدیکی محل سکونتش در استانبول، از هوادارانش خواست تا به او در مخالفت با حزب «دگرباش جنسی» بپیوندند.
جان کلام این که اردوغان هیچ فرصتی را برای تحت فشار قراردادن پایگاه خود برای ادامه مبارزه از دست نداد و خشم خود را به سمت انتخابات محلی سال آینده سوق داد، جایی که حزب عدالت و توسعه تلاش خواهد کرد تا کنترل بزرگترین مراکز شهری ترکیه را به دست گیرد. رقیب او، شهردار استانبول، اکرم امام اوغلو، با انتشار پیامی حامیان مخالف اردوغان را به مبارزه تشویق کرد. اوگفت: «همه چیز از نو شروع می شود.
در باره انتخابات ترکیه و انتخاب مجدد اردوغان برای سومین بار تحلیل فراوان است و بسیار می توان در این خصوص نکاتی را مورد اشاره قرار داد و مباحث عدیده ای را مطرح نمود که از حوصله این بحث خارج است اما می توان در یادداشت های متعدد به آن پرداخت و قطعا تحلیل گران داخلی و بین المللی به خوبی به این موضوع در روزهای آتی خواهند پرداخت.
سه شنبه: 9 / 03 / 1402- 10 ذی القعده 1444- 30 مه 2023
[1] - رجب طیب اردوغان نامزد ائتلاف جمهور پیروز شد و با کسب ۵۲ درصد آرا (۲۷ میلیون و ۸۰۰ هزار رأی)، برای سومین بار به عنوان رئیس جمهور ترکیه برگزیده شد. رقیب او کمال قلیچداراوغلو نامزد مورد حمایت ائتلاف ملت نیز ۴۸ درصد آرای مردم (۲۵ میلیون و ۵۰۰ هزار رأی) را به دست آورد. این بار هم ۸۷ درصد از واجدین شرایط رأی دادن، پای صندوقهای رأی رفتند و مردم ترکیه از این حیث، رکورد بالایی از میزان علاقه مندی به سرنوشت سیاسی را ثبت کردند.
[2] - آن چه در خصوص رجب طیب اردوغان می توان اشاره کرد آن است که وی قلب تپنده تصمیمهای سیاسی در ترکیه شناخته میشود. در سوابق سیاسی او آمده است؛ این سیاستمدار با سابقه ۶۹ ساله از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ به عنوان شهردار استانبول فعالیت میکرد و بعدها به یکی از قدرتمندترین رؤسای جمهور این کشور تبدیل شد. او در سال ۲۰۰۱ حزب عدالت و توسعه را بنیان گذاشت و یک سال بعدش این حزب را به قدرت رساند. اردوغان از ۲۰۰۳ سال ۲۰۱۴ نخستوزیر بود، سپس به ریاست جمهوری رسید و جایگاه خود را در ساختار سیاسی ترکیه به گونه گسترده توسعه داد. اردوغان گسترش قدرت خود را در نتیجه یک همهپرسی در سال ۲۰۱۷ در قانون اساسی تحکیم کرد. او در حال حاضر، سیاست، اداره و قوه قضائیه را بیشتر از هر رهبر دیگر ترکیه در ۱۰۰ سال گذشته کنترل میکند. اردوغان در سال ۲۰۱۲ از تفکیک قوای سهگانه به عنوان یک "مانع" انتقاد کرده بود. اردوغان در سالهای اخیر به دلیل بحران اقتصادی و محدودیتهای فزاینده در عرصههای حقوق بشری و حاکمیت قانون زیر فشارهای سیاسی قرار گرفته است. حزب تحت رهبری او و متحدانش در انتخابات پارلمانی ۱۴ مه به اکثریت دست یافت.
3- The Guardian view on Erdoğan’s victory: a triumph for polarisation, not unity. Guardian News & Media Limited or its affiliated companies. Mon 29 May 2023 18.28
4- Turkish lira plunges as Erdoğan claims mandate to continue divisive rule. Ruth Michaelson in Istanbul. Guardian News & Media Limited or its affiliated companies. Mon 29 May 2023 18.06
مصاحبه روزنامهنگار لبنانی با دکتر بلال لکیس، محقق سیاسی لبنانی
بررسی احیای روابط عربستان با ایران و تأثیر منطقه ای آن
برگردان: اسدالله افشار
یک هیئت عالیرتبه حماس برای اولین بار از سال 2015 به عربستان سفر کرد. اعلام شد که سفر اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس برای انجام عمره است، اما ناظران سیاسی معتقدند که این سفر در چارچوب نزدیکی عربستان سعودی با ایران و آشتی های منطقه ای به ویژه پس از آزادی تعدادی از زندانیان فلسطینی است که که در عربستان نگهداری می شدند.
موسی ابومرزوق، رئیس سابق دفتر سیاسی حماس، در سال 1988 با شاهزاده ترکی الفیصل در جده ملاقات کرد. اما دستگیری محمد الخدری نماینده حماس و 60 نفر دیگر توسط مقامات سعودی به بهانه جمع آوری کمک های مالی برای حمایت از مقاومت باعث بدتر شدن روابط بین دو حزب شد.
سفر هنیه به پادشاهی همزمان با سفر فیصل المقداد وزیر خارجه سوریه پس از یک دهه به ریاض مصادف با استقبال بشار اسد از وزیر خارجه عربستان در دمشق بود.
در واقع، حماس یک بازیگر استراتژیک منطقه ای به ویژه در مورد مسائل مربوط به فلسطین است و البته باید در نظرداشت که حماس بخشی جدایی ناپذیر از محور مقاومت است و روابط نزدیکی با ایران دارد. و ریاض نیز گویا متوجه شده است که نمی توان به آمریکایی ها اعتماد کرد. این را البته نمی توان از نقش فزاینده ایران، روسیه و چین جدا دانست و تفیک نمود. بنابراین، بلاشک عربستان سعودی تمام تلاش خود را برای اصلاح اختلافات خود با کشورهای همسایه و قدرت های منطقه ای انجام خواهد داد و خودش را به آن ها نزدیک و نزدیک تر خواهد نمود.
بدون شک این امر دشمن صهیونیستی را به شدت ترسانده و عصبی می کند. این را کانال عبری «کان» تأیید کرده و گفته است: «نزدیکی با دمشق و صنعا باعث نگرانی است. این تحولات در مجموع - به شرط اینکه ریاض به عقلانیت خود پایبند باشد - بار دیگر سقوط به اصطلاح «توافق ابراهیم» را تأیید می کند. همچنین به معنای پیروزی نهضت مقاومت و خون شهدا به رهبری حاج قاسم سلیمانی است.
در همین حال، فعالان شبکههای اجتماعی و تحلیلگران سیاسی؛ سفر رضا پهلوی، پسر بدنام شاه را در دیدار از رژیم اشغالگر قدس به سخره گرفتهاند و ابراز داشته اند: پدرش به غرب وفادار بود و هرگز منافع مردم خود را در نظر نمی گرفت، اما برخلاف او، جمهوری اسلامی که پس از غارت اموال و اموال عمومی توسط خاندان پهلوی، نقش و توانایی ایران را تقویت کرد.
روزنامهنگار لبنانی - کارشناس مسائل بحرین - برای بررسی بیشتر مفاهیم نزدیکی عربستان و ایران، به ویژه در مورد بحرین، با دکتر بلال لکیس، محقق سیاسی لبنانی، مصاحبه کرده است. در متن این مصاحبه نکات مهمی مطرح شده که بنا به اهمیت آن ترجمه اش در زیر خواهد آمد:
س: قبل از هر چیز، آیا می خواهید ما را در فضایی قرار دهید که زمینه ساز نزدیکی عربستان و ایران شد؟
ج: خوب، انگیزه های این همگرایی چندگانه است. اینها در اهمیت و اولویت های خود متفاوت هستند. در بررسی این انگیزه ها باید بررسی شود که کدام یک از دو طرف - در حال حاضر - بیشتر به دیگری نیاز دارد، اما مهمتر از همه این است که دو طرف وجود دارند که نیاز به احیای روابط دوجانبه را یافته اند. اول، انگیزه های درونی هم برای ایران و هم برای عربستان سعودی و هم انگیزه های خارجی (بین المللی و منطقه ای) وجود دارد. مقصود از انگیزه های ذاتی این است که چگونه هر یک از طرفین علاقه مندی به این نزدیکی را تشخیص می دهند. ثانیاً با توجه به انگیزههای بیرونی و بهویژه ایران، معتقدم در سالهای گذشته جریانهای سیاسی داخلی در داخل ایران وجود داشتند که دغدغه اصلی آنها بهبود روابط ایران با غرب، علاوه بر پرونده هستهای بود. در مورد دوران رئیس جمهور فعلی، سید ابراهیم رئیسی، اولویت نزدیک شدن به همسایگان منطقه ای به ویژه با کشورهای حوزه خلیج فارس است. به همین دلیل، ما شاهد بوده ایم که تهران - در دو سال گذشته - تمایل خود را برای باز شدن گره های ارتباطی با طرف سعودی، احیای روابط و گفتگو با آنان نشان داده و پیشقدم بوده است.
س: طرف سعودی چطور؟
ج: طرف سعودی در ابتدا واکنشی نشان نداد. با این حال، محمد بن سلمان - به ویژه پس از بررسی ها - مطمئن شد که گزینه های او در همه زمینه ها به طور جدی شکست خورده است. به خوبی به یاد داریم که سخنرانی او با ایران خصمانه بود و طرفدار انتقال جنگ به ایران بود. محمد بن سلمان متوجه شده است که سیاست خارجی او نیاز به اصلاح مجدد دارد. بنابراین، صرف وقوع این دگرگونی مؤید ناکامیهای وی است که مستلزم عبور از یک دالان و معرفی یک گفتمان سیاسی و دیپلماتیک جدید است، همانطور که او توانست به اصطلاح «اصلاحات» را در جامعه سعودی - از نظر اجتماعی و فرهنگی – و از نظر شکستن هنجارهای سنتی شروع کند و تا حدی با فشارامنیتی آن ها را جلو برد. اما او در ادامه مسیر و با توجه به شرایط داخلی و بین المللی و جنگ با یمن دریافت چهرهاش به دلیل سیاستهای افراطی مخدوش و از محبوبیت عاری گشته، و اکنون برای ترمیم این مهم بهدنبال آن است که خود را اصلاح و همچنان نشان دهد سیاستمداری با اجماع عربی و اسلامی در منطقه می باشد.
س: خوب، ایده میانجیگری چین در تنشهای ایران و عربستان چگونه ظاهر شد؟
ج: محمد بن سلمان متوجه شده است که تنها یک راه برای ایجاد این تغییر وجود دارد، یعنی از طریق مسیر اقتصادی. من معتقدم اقتصاد شکننده عربستان - که مبتنی بر نفت است - مستلزم تأمین امنیت در منطقه است و این امر با تکیه بر آمریکایی ها محقق نمی شود. اتکا به آمریکا به معنای ادامه تنش با جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه تنش در منطقه خلیج فارس است. بنابراین، طرف سعودی آشتی با تهران و کاهش تنش را ضروری دانسته است. از آنجایی که چین یک قدرت استراتژیک است، گزینه کمک گرفتن از طرف چینی از همین امر ناشی گشته و به وجود آمد .
س: این حرکت تا چه اندازه بر سایر مسائل منطقه ای تأثیر می گذارد؟
ج: طرف ایرانی از همان ابتدا برای این لحظه آماده بوده و بارها به طرف سعودی نسبت به رویکرد اشتباه خود هشدار داده است. این صراحت طرف سعودی در برابر همتای ایرانی خود به طور قاطع منجر به آتش بس با یمن، آشتی با سوریه و برقراری ارتباط سیاسی با اخوان المسلمین، ترکیه و قطر شده است. همچنین لازم به یادآور شوم که طرف سعودی لزوم عبور از مرحله «واکنش» به مرحله «بلوغ سیاسی» را درک کرده است. بدون شک، طرف سعودی از نزدیک تغییرات بین المللی را رصد می کند. این کشور دریافته است که تمرکزش بر درگیری ها به نفعش نیست، بلکه به نفعش است تا از رشد اقتصادی چین که در آینده به نفت عربستان سعودی نیاز دارد، بهره مند شود. طرف سعودی دریافته است که به نفع خود است که روابط بین المللی خود را متنوع کند و تنها به طرف آمریکایی تکیه نکند. منظور این است که سعودی ها سعی دارند از هر گونه صعود سه گانه چینی/روسی/ایرانی حداکثر سود را برای خود تضمین و برداشت کنند و به موازات آن روابط خوب خود را با طرف آمریکایی حفظ نمایند. این اصل معمولاً توسط کشورهای «قدرت میانی» برای حفظ تعادل و منافع ملی دنبال میشود، به این معنی که به نفع آنهاست که در پرتو تحولات سریع و غیرمنتظره، طرف مقابل دیگری قرار نگیرند.
س: آیا این تغییرسیاست عربستان واشنگتن را آزار نمی دهد یا حکومت محمد بن سلمان را تهدید نمی کند؟
ج: به نظر من این رویکرد طرف آمریکایی را آزار نمی دهد. بله، واشنگتن از نزدیکی راهبردی عربستان و چین به ستوه آمده است، اما این تغییری نیست که - به گفته واشنگتن - پس از تقویت - طی دو سال گذشته – در ظاهرموجب اخلال روابط آمریکا با عربستان سعودی گردد. از سوی دیگر، محمد بن سلمان نزدیکی سنجیده و ملموسی را با هموطنان خود - به ویژه رده جوانان - در آنچه امروز به عنوان "باز بودن" و کاهش نفوذ وهابیت در عرصه سعودی شناخته می شود، ایجاد کرده است. در نتیجه، من معتقدم که هرگونه تلاش آمریکا برای سرنگونی محمد بن سلمان به نفع این کشور نیست، زیرا این به معنای سقوط کل موجودیت سعودی است. طرف سعودی در نقش خود خوب عمل می کند و آن را منطقی انجام می دهد و هیچ گامی برای تحریک واشنگتن از جمله برقراری روابط امنیتی با طرف چینی بر نخواهد داشت. بله، ممکن است قراردادهای خرید تسلیحات با چین انجام دهد - اما مخفیانه و بدون اعلام قبلی. آمریکایی معتقد است کاهش هژمونی خود در منطقه تنها با تقویت نقش امنیتی خود قابل جبران است. ظاهراً طرف آمریکایی نگران حضور اقتصادی چین نیست زیرا عمدتاً به منافع امنیتی خود متکی است.
س: در حال حاضر این روند چگونه در مسائل منطقه ای منعکس می شود؟
ج: این روند بدون شک در منطقه منعکس شده است و بستگی به میزان شتاب/کاهش آن دارد. صرف اعلام بازگشایی سفارتخانه ها باعث ایجاد آرامش در بین مردم منطقه شده است. از سوی دیگر، این نزدیکی تنها باعث ناراحتی برخی قماربازانی شده است که روی آمریکایی ها و اسرائیلی ها شرط بندی کرده اند، از جمله رژیم بحرین. به عنوان مثال، در مورد لبنان، بسیاری روی ریشهکن کردن مقاومت حزبالله به زور شرط میبندند، سپس از تلاشهای فرانسه برای گفتوگو با آن، سپس از نزدیکی ایران، عربستان سعودی و عربستان و ایران، و آمادهسازی شرایط جوی برای انتخاب سلیمان فرنجیه به عنوان رئیس جمهور لبنان شوکه شدند. در واقع، همه کسانی که روی قدرت های خارجی و غرب شرط بندی می کنند - به نظر من - در حال حاضر در "شوک" هستند. مهمتر از همه، همه دلایل نگرانی ادعایی «شیعه-سنی» از بین رفته است. شدت نگرانی و «آشفتگی» عربی-ایرانی به یک آشفتگی قابل تأمل در داخل نهاد اشغالگر قدس منجر گشته است. علاوه بر این، جناحهای مقاومت فلسطین در حال قویتر شدن هستند و در نتیجه مسیر عادیسازی را مسدود میکنند. این مسیر همچنین باعث شرمساری رژیم بحرین شده است که برای حفظ امنیت خود در برابر آنچه «تهدید ایران» میخواند به رژیم اشغالگر پناه برده و این ادعا را باطل کرده است. این همگرایی بدون شک در آینده که قابل پیش بینی می باشد آثار تبعی خود را خواهد داشت و در سیاست کشورهای منطقه نیز بازتاب و انعکاس خواهد داشت و قطعا بحرین باید تکلیف خود را مشخص کند و جبهه خود را برگزیند.
س: مخالفت بحرین چطور؟
ج: مردم بحرین با استواری بی سابقه خود شناخته شده اند. در طول دهه گذشته، آنها با صبر و حوصله چشمگیری در امور سیاسی خود عاقلانه برخورد کرده اند و نشان داده اند که هر چقدر هم که فداکاری ها بالا باشد، آماده ایستادگی هستند. ما متوجه شده ایم که چگونه اختلاف با قطر به تدریج کاهش یافت. از این رو، رژیم نمی تواند در برخورد با بحران هولناکی که مهمترین آن پرونده زندانیان عقیدتی است، به همان رویکرد بدخواهانه ادامه دهد. این تغییر با قطر و استقبال هیئت پارلمانی ایران مؤید بطلان این روایت دروغین است که «ایران دشمن و تهدید است». این گونه است که امتیازات رخ می دهد. نقطه قوت خیزش مردمی بحرین، ثبات گفتمان سیاسی و ثبات مطالبات آن است. دلیل این بلوغ سیاسی در بین مردم بحرین، تیزبینی و زیرکی روحانیون و رهبران سیاسی آن است. به موازات آن، از بهمن 1390، محور مقاومت بسیار مشتاق بوده که مسیر جنبش را مختل نکند، چرا که - اصلاً - سعی نکرده از این جنبش سوء استفاده کند یا در امور آن دخالت کند، زیرا به خوبی می داند که اگر این اتفاق افتاد، بحرین را - خدای ناکرده - به جنگی می کشاند که کمتر از آنچه در سوریه اتفاق افتاد، نخواهد بود، به خصوص که چندین حزب به دنبال شعله ور کردن خصومت فرقه ای، تحریک و استفاده از سخنان نفرت انگیز بودند.
ایران و رهبران محور مقاومت در سازماندهی جنبش مردمی، تدوین رویکرد و انتخاب مسیر دیپلماتیک و سیاسی، زمام امور را به خود بحرینی ها واگذار کرده اند و به استراتژی خود مخالفان و رویکرد کاملاً صلحآمیز آن احترام گذاشتهاند و با برخی پیشنهادها برای رویارویی مسلحانه و آنچه که در شبه جزیره عربستان در جنگ فرقهای و خونریزی به معنای آن است، مخالفت کردهاند.
س: آیت الله عیسی قاسم چه نقشی در ایجاد این واقعیت داشته است؟
ج: در واقع، اپوزیسیون بحرین و رهبران آن ثابت کردهاند که نمونهای استثنایی از صبر و آگاهی - به رهبری آیت ا... شیخ عیسی قاسم و شیخ علی سلمان - و همچنین در تعهد خود به همان لفاظیهای شدید در طول دهه گذشته هستند. مطالبات آنها - دیروز، امروز و آینده - روشن، شناخته شده و اعلام شده است. بارزترین آنها سلطنت مشروطه و پایان دادن به تبعیض فرقه ای است. این رهبری زیرک از ویژگیهای بحرین، شرایط آن و گزینههای مشروع احتمالی برای قیام کاملاً آگاه است. پیشنهاد «سلطنت مشروطه» - برای مثال - نشان دهنده هوشیاری، اعتماد به نفس، بلوغ و رد کامل آنها از گزینه های بیهوده و حذف کننده است. آنها فقط خواستار مشارکت برابر و مؤثر در تصمیم گیری سیاسی شده اند. عزم آنان در حدیث امام علی (علیه السلام) تعریف شده است که می فرماید: «در نوسان الشرائط، علم جواهر مردان است».
مخالفان بحرینی علیرغم بی عدالتی و آزار و اذیتی که متحمل می شوند، هرگز شعارهای بیهوده ای را مطرح نکرده اند، بلکه مشتاق خواسته هایی هستند که همزیستی و وحدت ملی را تداوم می بخشد. این تجربه واقعاً یک الگو است و شایسته لمس و مطالعه در دانشگاه هاست.
س: تعهد مردم بحرین نسبت به آرمان مردم فلسطین چگونه است؟ و آیا از عادی سازی رورابط با رژیم اشغالگر حمایت می کنند؟
ج: از سال 2011، بلکه از سال 1948 تا امروز، مردم بحرین از آرمان فلسطین حمایت کرده اند. موضع آنها تغییر نکرده است. پان عربیسم مردم بحرین اصیل و منحصر به فرد است و اسلام آوردن آنها نشان دهنده یقین، ایمان و صداقت است. پان عربیسم - برای بحرینی ها - به معنای برادری، بزرگواری، صداقت و کرامت است. فقط کسانی که حس انسانی و کرامت انسانی خود را از دست داده اند از عادی سازی با دشمن مردم حمایت می کنند. آنچه بحرینی ها را متمایز کرد رهبری خداپسند، وفادار، تلاشگر، شجاع، خردمند، صبور و متعادل آنها بوده است. آیت الله قاسم به تنهایی یک رهبر استثنایی است که نه از روی بیهودگی یا ترس، بلکه از روی اعتقاد راسخ موضع گیری می کند. این خود عاملی است که در انقلاب های موسوم به «بهار عربی» که توسط شخصیت های بی پروا و عوامل استکبار غربی رهبری می شد، کم بود. بنابراین، مجدداً تاکید میکنم که این حرکت برای الگو بودن نیاز به مطالعه دقیق مراکز تحقیقاتی دارد. مردم بحرین مردمی «مؤمن [مومن]» با اصولی هستند که تکان نمیخورد یا تضعیف نمیشود. آنها با صبر و استواری خود بیشتر شبیه مردم عزیز ایران هستند که نسلهای متوالی آنها -از پیروزی انقلاب اسلامی - ارزشهای مقاومت و همبستگی با فلسطین را به ارث برده و ماندگار کرده اند. بحرینی ها با وجود همه نارضایتی ها عقب نشینی نمی کنند. خوشبختانه استکبار غربی معنای قوم «مؤمن» را نمی فهمد. خاورشناسان موفق نشدند فلسفه این اصطلاح را به آنها منتقل کنند، زیرا "مومن" بودن مستلزم تعهد به آرمان فلسطین است. این عقیده دارای بُعد اخلاقی و اعتقادی اساسی در جامعه بحرین است. علاوه بر این، تعهد مردم بحرین - مسلمانان و چپها - به آرمان فلسطین بخش اساسی هویت و اصول استوار انسان دوستانه آنهاست.
س: نظر شما درباره انعکاس مواضع رهبر بازداشت شده الوفاق به خاطر چاپ کتابی با عنوان «فلسطین از نگاه الوفاق» چیست؟
ج: مواضع ارائه شده در مقدمه کتابچه جناب شیخ علی سلمان، مواضع پدر مشتاق و رهبر فرزانه است. البته با سخنان آیت الله شیخ عیسی قاسم همخوانی دارد. برای این دو رهبر نمونه، فلسطین یک اولویت ایدئولوژیک است که فراتر از منافع سیاسی است. احتمالاً اگر رژیم بحرین رابطه خود را با نهاد موقت قطع می کرد، بلافاصله از این اقدام تمجید می کردند و آن را به منافع سیاسی خود مرتبط نمی کردند. این استراتژی منعکس کننده "ذهنیت کل نگر" آنهاست که در تمایز بین چیزها خوب است و این همان چیزی است که ملت ما برای تسلط بر سرمایه گذاری فرصت ها و مدیریت آگاهانه و عاقلانه تنوع به آن نیاز دارد.
س: مسئولیت مردم منطقه در قبال فلسطین چیست؟
ج: حمایت از آرمان فلسطین راهی برای اثبات حقانیت حامیان آن است، بنابراین حرکت رژیم بحرین در جهت مخالفت با نفع آن نیست و چاره ای هم ندارد با ید همسو با حرکت مردم باشد. اگر به مردم بحرین اجازه می دهد که راهپیمایی های همبستگی با برگزار کنند، صداقت آنها را نشان نمی دهد، اما به نظر می رسد رژیم هرگز نمی تواند گاهی خود را مقابل مردم قرار دهد. بنابراین، مسئولیت مردم منطقه این است که اگر این مبارزه را شروع می کنند دلیلش آن است که این امر یک سرمایه گذاری سودآور است.
س: در رابطه با موضوع یمن، نظر شما در مورد روند وقایع چیست؟
ج: در مورد یمن، به نظر می رسد آتش بس موجود ادامه دارد و به نظر می رسد که محاصره به تدریج برداشته خواهد شد. من معتقدم پس از 8 سال جنگ، روند اعتماد سازی بین طرف سعودی و طرف یمنی مدتی طول خواهد کشید. بدون شک نگرانی های آمریکا و اسرائیل به ویژه در مورد آینده جغرافیای دریایی همچنان وجود دارد. در حال حاضر می توان انتظار رفع جزئی محاصره را داشت و در انتظار یک راه حل سیاسی جامع بود. من معتقدم که فعال کردن حل و فصل سیاسی به ویژه به نفع طرف سعودی است. شکی نیست که رقابت عربستان و امارات در جنوب وجود دارد، اما این درگیری به انصارالله آسیب نمی رساند، بلکه به سعودی ها و اماراتی ها آسیب می رساند. علاوه بر این، من فکر نمی کنم که سعودی ها از ایده تجزیه یمن حمایت کنند، زیرا تجزیه یمن به معنای اولین گام برای تقسیمات پی در پی در شبه جزیره عربستان است. به همین ترتیب، طرف سعودی - بیهوده - سعی می کند خود را به عنوان "حامی" راه حل و تقسیم قدرت معرفی کند، همانطور که پس از جنگ داخلی لبنان در طائف انجام داد، اما یمنی ها اصرار دارند که سعودی ها "یک حریف" هستند. منافع عربستان دستیابی به توافقی است که وحدت یمن را حفظ کند و امنیت منطقه خلیج فارس را تضمین کند. در واقع، طرف سعودی - امروز - قادر به ادامه رویکرد جنگ، حتی با حمایت واشنگتن نیز نیست. به همین ترتیب، اشغال بحران زده قادر به محافظت از خود نیست و نمی توان به آن اعتماد کرد. کاری که ریاض انجام می دهد - برای ایجاد انتظارات غیر واقعی - تغییر به سمت "مدیریت اختلافات" است و نه مرحله "تدوین اتحاد".
س: لطفا اگر نکته دیگری دارید درپایان این مصاحبه مطرح کنید؟
ج: امام خمینی (ره) پس از چهار دهه با درایت و تیزبینی خاص خود ثابت کرد که انتخاب مقاومت و مقابله با دشمن صهیونیستی امن ترین و مطمئن ترین راه است. حاکمان سعودی مسئول اتلاف سرمایه گذاری ها درزمان و فرصت ها هستند. در این راستا از سفر اسفبار فرزند شاه به سرزمین های اشغالی فلسطین که بار دیگر ورشکستگی دشمنان و توطئه گران علیه انقلاب اسلامی ایران را نشان داد و حقایقی را برملا کرد، تشکر می کنم. در لحظهای که با نیروها اشغالگر مبارزه می شود، پسر شاه؛ چهره شرور بی مقدار خود را آشکار میکند، زیرا ثابت می کند که آشکارا عامل و مهره «اسرائیل» است. در واقع یکی از علل اصلی که امام راحل را وادار به انجام انقلاب پربرکت خود نمود این بود که رژیم شاه، همپیمان با رژیم اشغالگر قدس بود. [1]
شنبه: 6 / 03 / 1402- 7 ذی القعده 1444- 27 می 2023
1- Any country that bet on foreign powers is in ‘shock’ now: Lebanese researcher. By Sondoss Al Asaad. Translator: Asadollah Afshar. TEHRANTIMES / April 26, 2023 - 0:12
حمله شبه نظامیان همسو با اوکراین به بلگورود روسیه
اسدالله افشار
مسکو مدعی شده است که حمله به خاک روسیه به رهبری شبه نظامیان همسو با اوکراین را دفع کرده است که بر ادامه کارزار خود اصرار دارند. استان بیلگاراد؛ یکی از واحدهای فدرالی روسیه است. این استان در مرز اوکراین و از نظر جغرافیایی در لبه جنوبی دشت روسیه میانی واقع شده است. جمعیت آن ۱٬۵۱۱٬۶۲۰ نفر (سرشماری سراسری جمعیت روسیه در سال ۲۰۰۲) و مرکز آن شهر بیلگاراد است.صبح اول خرداد ۱۴۰۲ واحدهایی از لژیون روسیه آزاد(روس هایی که در جبهه اوکراین می جنگند) با استفاده از خودروهای زرهی و تانک وارد منطقه بلگورود روسیه شده و برخی قسمت های خاک روسیه را تصرف کردند.از سویی دیگر در منطقه بلگرود وضع اضطراری اعلامیه شد که دلیل آن وجود سایت ذخیره سازی سلاح های هسته ای که تنها ۱۷ کیلومتر با مرز اوکراین فاصله دارد بود.
ویاچسلاو گلادکوف فرماندار منطقه مرزی بلگورود روسیه گفت: پس از حمله روز دوشنبه 1 خرداد ماه 1402 ( 22 مارس 2023) یک گروه خرابکار اوکراینی به این منطقه نیروهای مسلح این کشور امشب (سهشنبه) نیز با حمله پهپادی اهداف غیرنظامی را مورد هدف قرار دادند.
به نقل از رویترز، اخباری که دوشنبه در برخی شبکهها منتشر شد، حاکی است که ساختمانهای وزارت کشور و سرویس امنیت روسیه FSB در بلگورود هدف حمله این گروه قرار گرفتند و نیروهای امنیتی حمله این گروه را دفع کردند.
در جریان آنچه فرماندار بلگورود در تلگرام به عنوان بمباران و حملات هواپیماهای بدون سرنشین توصیف کرد، چندین نفر مجروح شدند و چندین خانه و یک ساختمان اداری محلی آسیب دیدند.
گلادکوف افزود: عملیات پاکسازی توسط وزارت دفاع روسیه و سازمانهای مجری قانون در حال انجام است و به ساکنان منطقه گفته شده است که هنوز نمیتوانند به خانههای خود بازگردند.
نشریه نیویورک تایمز نیز در همین رابطه نوشت: درگیریها برای دومین روز در روز سهشنبه 2خرداد1402 در منطقه بلگورود در جنوب روسیه ادامه یافت، زیرا یک گروه شبهنظامی وابسته به اوکراین مدعی شد که روستاها را تصرف کرده و ضدحملهها را دفع میکند که تا به امروز برجستهترین نمونه این دست حملات از ورود جنگ به خاک روسیه است.
وزارت دفاع روسیه بعدازظهر سهشنبه اعلام کرد که شبهنظامیان را از مرز عقب رانده است و افزود که تعداد زیادی از خرابکاران کشته شدهاند.
وزارت دفاع روسیه روز دوشنبه هم در بیانیهای گفته بود که "رژیم کییف بعد از شکست در شهر باخموت به اقدامات تروریستی علیه غیرنظامیان روی آورده است."
به گفته وزارت دفاع روسیه نزدیک به ۷۰ نفر از تروریستهای ملیگرای اوکراینی کشته و چهار خودروی زرهی و پنج کامیون نظامی منهدم شدند.
رسانه خبری Hromadske اوکراین به نقل از منابع اطلاعاتی ارتش این کشور نوشت که دو گروه مخالف دولت روسیه به نام «لژیون آزادی روسیه» و «یگان داوطلبان روسیه» این حمله را انجام دادند.
این رسانه افزود که این گروهها مشتکل از اتباع روس بوده و با مقامهای کرملین مبارزه میکنند.
میخایلو پودولیاک مشاور ریاست جمهوری اوکراین گفت که کییف دراین حمله نقشی نداشته است اما «تحولات منطقه بلگورود را رصد میکند.»
فرماندار بلگورود گفت که پس از این حمله، «رژیم ضدتروریسم» را به اجرا درآورده و مجوز اعمال اختیارات گسترده برای سرکوب عوامل حمله را صادر کرده است.
وی افزود که در دو حمله جداگانه گروه «خرابکار» خانهها و ساختمانهای اداری در دو شهر «بوریسوفکا» و «گرایوورون» آسیب دیدند.
به نوشته رویترز، کانال تلگرامی «بازا» که ارتباطاتی با سرویسهای اطلاعاتی روسیه دارد، پیشتر یک ویدیوی هوایی منتشر کرد که ظاهرا پیشروی یک خودروی زرهی اوکراین در پست مرزی گرایوورون را نشان میداد.
دمیتری پسکوف سخنگوی کرملین گفت که ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه از این حمله مطلع شده و اقدامات لازم برای عقب راندن «خرابکاران» در حال انجام است.
فرماندار بلگورود تأیید کرد که ارتش، گارد مرزی، گارد ریاست جمهوری و سرویس امنیت روسیه در حال انجام عملیات هستند.
وی افزود که دستکم هشت نفر زخمی و سه خ1انه و ساختمان اداری آسیب دیدهاند.[1]
آمریکا: حملات در خاک روسیه را تشویق نمیکنیم
متیو میلر سخنگوی جدید وزارت خارجه آمریکا روز سهشنبه به وقت محلی در جمع خبرنگاران، افزود که ایالات متحده گزارشهای جداگانهای را در رسانههای اجتماعی مشاهده کرده که ادعا میکنند از "سلاحهای ارائه شده توسط آمریکا برای حمله" به خاک روسیه استفاده شده است.
میلر ادعا کرد: ما در حال حاضر در مورد اعتبار این گزارشها تردید داریم.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا یادآور شد: موضع آمریکا در قبال خصومتها در خاک روسیه تغییری نکرده است.
وی تأکید کرد: ما حملات در داخل روسیه را تشویق نمیکنیم و با این حملات مخالفیم. این امر را به صراحت اعلام کردهایم اما همانطور که گفتهایم، چگونگی انجام این جنگ به اوکراین بستگی دارد.
نویسنده گاردین در مقاله ای تحت عنوان؛ روسیه مدعی دفع حمله بلگورود توسط جنگجویان ضد پوتین است می نویسد: وزارت دفاع روسیه ویدئوهایی را منتشر کرد که مدعی بود حملات توپخانه ای و بمباران را نشان می دهد که اعضای دو واحد را هدف قرار می دهد: سپاه داوطلب روسیه و لژیون آزادی روسیه.آن ویدیوها را نمیتوان بهطور مستقل تأیید کرد. آنها شامل حمله هوایی به ساختمانی بودند که به نظر میرسید شبیه پاسگاه مرزی گریورون است، جایی که شبهنظامیان ویدیویی را بارگذاری کرده بودند که شامل یک مرزبان روسی بود که در برکهای از خون افتاده بود.
درادامه مقاله آمده است: اعضای آن واحدها گفتند که کمپین آنها ادامه دارد و ادعای روسیه مبنی بر کشته شدن ده ها نفر از آنها را رد کردند. یکی از ویدئوهای ارسال شده توسط سپاه داوطلب روسیه نشان میدهد که جنگجویان سوار بر یک خودروی زرهی در آن چیزی که آن را «بخش کوچک، اما از قبل [آزادشده] میهن ما میخواند» نشان میدهد. یکی دیگر به آنها نشان داد که از محلی که مدعی بودند در داخل روسیه است گلوله های خمپاره شلیک می کنند.
این نویسنده در مقاله خود مدعی است؛ روس ها ویدئوهایی از هلیکوپترها در حال پرتاب آتش بر فراز یک شهر منتشر کردند، در حالی که رسانه های اوکراینی ویدئویی از پهپاد منتشر کردند که نشان می دهد دود از یک روستا پس از گلوله باران بلند می شود. چنین صحنههایی در شهرها و شهرهای اوکراینی که توسط روسیه مورد حمله قرار گرفتهاند، فراگیر شدهاند، اما در سمت روسیه مرز نادر هستند.
این حمله برون مرزی توسط برخی به عنوان یک عملیات بالقوه «شکل دهی» به منظور منحرف کردن توجه روسیه در میدان نبرد قبل از حمله متقابل مورد انتظار اوکراین در نظر گرفته شد.
در حالی که اوکراین هرگونه ارتباط با این یگان ها را رد کرده است، اما آنها در خاک اوکراین مستقر هستند و به نظر می رسد که مجهز به خودروهای نظامی ساخت ایالات متحده از جمله هاموی و خودروهای ضد مین بین المللی Maxxpro 1224 هستند. ایالات متحده در سال 2022 اعلام کرد که صدها خودرو از این نوع را به ارتش اوکراین تحویل خواهد داد.
در واشنگتن، مقامات درباره ادعاهایی مبنی بر استفاده از تسلیحات ارائه شده توسط ایالات متحده تردید کردند!
مقامات آمریکایی می گویندکه ما در حال حاضر نسبت به صحت این گزارش ها شک داریم. به عنوان یک اصل کلی تر، همانطور که گفتیم ، ما حملات در داخل روسیه را تشویق یا فعال نمی کنیم و این را به صراحت بیان کرده ایم. متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه، گفت: اما همانطور که ما همچنین گفتیم، این به اوکراین بستگی دارد که چگونه این جنگ را انجام دهد.
اعضای واحدهای ضد کرملین، که شامل جنگجویان ضد پوتین با راست افراطی روسیه هستند، ویدیوهایی از خود منتشر کرده بودند که میگفتند مرز "باز شده است" و مدعی شدهاند که یک نفربر زرهی روسی را ربودهاند.
تعداد جنگجویان شبهنظامی را 80 نفر تخمین زده اند، در حالی که برخی وبلاگنویسان نظامی روسی نزدیک به وزارت دفاع میگویند که این تعداد میتواند به 500 نفر برسد.
روسیه باید به جنگ خود در اوکراین ادامه دهد
دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین روز سه شنبه گفت که این حمله "نگرانی عمیق" را برانگیخته است و به این معناست که روسیه باید به جنگ خود در اوکراین ادامه دهد. پوتین در مراسم اعطای جوایز در مسکو در حالی که خواستار "تحکیم ملی" در مورد تلاش در جنگ شد؛ گفت روسیه "در حال تجربه روزهای سختی می باشد"
یک منبع بریتانیایی در روز سهشنبه اعلام کرد: «روسیه با یک تهدید امنیتی چند حوزهای جدی فزاینده در مناطق مرزی خود، با تلفات هواپیماهای جنگی، حملات بمبهای دستساز به خطوط راهآهن، و در حال حاضر اقدام مستقیم حزبی مواجه است. روسیه تقریباً به طور قطع از این حوادث برای حمایت از روایت رسمی که قربانی جنگ است استفاده خواهد کرد.»
میخایلو پودولیاک، مشاور دولت اوکراین، گفت: «به طور جدی، زمان آن رسیده است که رژیم روسیه به واقعیت عینی فکر کند: هر چه زودتر تمام سرزمینهای اوکراین را ترک کنید، روسیه در نهایت با فاجعه کمتری مواجه خواهد شد.»
جزئیات این حمله و تعداد تلفات در عصر روز سه شنبه منتشر شد. روزنامه کامرسانت گزارش داد که یک پایگاه روسی به نام بلگورود-22 بارگلوله باران شد که منجر به کشته شدن دو سرباز روسی شد. این پایگاه در گذشته به عنوان محل ذخیره سازی کلاهک های هسته ای استفاده می شده است. و قبل از این حمله هیچ حمله ای به این پایگاه قبلاً گزارش نشده است.
همان گونه که در ابتدای یادداشت بیان شد؛ گلادکوف شامگاه سهشنبه گفت که بلگورود مورد حمله جدید یک پهپاد قرار گرفته است که یک وسیله انفجاری را رها کرده و به یک خودرو آسیب رسانده است. بعداً گفت که پهپاد دوم سرنگون شده است. صدها نفر از ساکنان بلگورود روز دوشنبه از خانه های خود تخلیه و پس از شروع درگیری در خانه های موقت قرار گرفتند. روز سه شنبه و در میان ادامه درگیری ها، فرماندار به مردم هشدار داد که به خانه های خود باز نگردند.[2]
چهارشنبه: 3 / 03 / 1402- 4 ذی القعده 1402- 24 می 2023
1- https://www.dailymail.co.uk/wires/reuters/article-۱۲۱۱۱۱۹۹/Russian-regional-governor-says-Ukrainian-sabotage-group-crossed-border.html
2- Andrew Roth and David Smith. Russia claims to repel Belgorod attack by anti-Putin fighters. Translator: Asadollah Afshar . Guardian News & Media Limited or its affiliated companies. Wed 24 May 2023 00.37
تربیت؛ مهم، ضروری و از ارزش های انسانی – اجتماعی
اسدالله افشار
تربيت يکی ا ز خطيرترين پديده های انسانی – اجتماعی است. اين پديده ا ز سه وجه برخوردا ر است : از يک سو تربيت متضمن اصول و الگوهايی است که از شکل پذيری بايسته آدمی داد سخن می دهد؛ ازطرف ديگرتربيت به مکانيسم ها و فرايندهايی اشاره دارد که طبق آنها می توان ارزش های انسانی_اجتماعی را در درون آدمي نهادينه کرد و بالاخره تربيت مبين نتيجه و تجلي آثار اين نهادينگي در شخصيت آدميان می نمايد.
تربيت به هرمضمون اما از شرايط ساختی روزگا ر و تا ريخ حاکم برجامعه تأثيرمی پذيرد. مثلا در عصرالهياتی، اصول ماورائی وآموزه های وحيانی هستند که به عنوان ملاک تربيت درنظرگرفته می شوند. از سوی ديگر در دوره حاکميت چشم اندازهای فلسفی، علل وعوامل مؤثربرکمال آدمی به عنوان ا شرف مخلوقات مد نظر قرارگرفته و ترويج می گردد. همچنين درعصر علم گرايی به تربيت بنا به اصولی در نظر گرفته می شود که ازتعا ملات و ميثاق های اجتماعی مايه گرفته است.
اگر بخواهيم جامعه مهر و سامان داشته باشد و به سوی رشد در حرکت باشد چاره ای نيست جزاين که به تر بيت فرزندان خود بپردازيم. نمی خواهيم دختران و پسران که زنان و مردان آينده به شمار می آيند در دنيا به سان لاله ها در باغ باشند و فقط منظره ای زيبا بسازند و به درد هيچ چيز نخورند بلکه بايد مسئوليت سازندگی نسل را بر عهده گيرند و برای بشريت همان چيزی را به ارمغان آورند که مورد نياز و آرزوست . در امر تربيت، تربيت دختران با لحاظ کردن برخی عوامل بر پسران مقدم می باشد. اين نسل است که بايد افراد شريف، متعهد، مومن، آگاه و خدمتگزار به جامعه بسازد و تحويل دهد.
رهبران جامعه، متفکران، مخترعان، نخبگان علمي و فرهنگي جامعه، افراد پاک و مسئول، مردان و زنان شايسته و عفيف ازدامن زن ها برخواسته اند و اين امرقابل تحقق نبوده و نيست، جز در سايه تربيت اوليه ايشان و اعطای آن چيزی که می خواهيم از آنان باز گيريم.
حق اين است که در طول تاريخ در امر تسهيل رشد طبقه زنان مسامحه بسياری صورت گرفته است و بشريت بايد غرامت سنگيني را بابت اين سهل انگاری ها بپردازد. اگر در جامعه ای فساد است ،انحطاط است، لغزش و انحراف است، سير رو به زوال ملکات و فضايل است، بخشي از آن بدان خاطر است که دختران ديروز، همسران خوب، مادران مؤمن و آگاه و سنگر دارانی وفادار تربيت نشده اند! و اگر بخواهيم در جامعه ای رشد و حرکت باشد، ايمان و اعتقاد باشد، شرافت و نجابت حکومت کند، بايد به دنبال مادران و دختران رويم و از آنها بخواهيم که چنين اهدافی را در خود پديد آورند و تثبيت نمايند.
به گفته" فورير" تغيير در يک دوره تاريخی هميشه به وسيله پيشرفت وترقی زنان تعيين می شود. ارزش توجه به زن را هنگامی می توان دريافت که در يابيم آمار مرگ روانی نسل در جامعه چقدر است. انحرافات و لغزش، جرم ها و جنايت ها، دست کشيدن از عزت و شرافت و روی آوردن به سوی پستي ها و انحطاط ها حکايت از مرگ روانی نسل ها دارد. مادران نا آگاه فرزندانی زنده به دنيا می آورند، با فطرتی خدا آشنا و گرايش به خير و حسن، ولی به علت جهل و غفلت وخوش گذرانی و توقعات بيجا و تنوع طلبی های افراطی، خودخواهی و حسادت ها و غرور های کاذب عامل مرگ روانی آن ها می شوند و يا فطرتشان را در زير توده هايی از خاکستر های گوناگون قرار می دهند.
ما امروزه در جامعه اسلامی خود، در کنار زنان و مادران پاک سرشت و آگاه و از خود گذشته ، با زنان لا ابال و غير مسئول و غير متعهد و خودباخته که اسير کبر و غرور می باشند مواجه هستيم که از يک شخصيت متزلزل، آشفته و غير قابل باور و تربيت نشد ه برخوردارند و همين امر موجب آن گرديده تا نسل پديد آمده از ايشان متحمل ضربه های سخت جبران نا پذيرمادی و معنوی گردند و جامعه به سراشيبی و انحطاط سوق داده شود! علت اين امر بدان خاطر است که تا کنون به تربيت صحيح و انسانی و فرهنگی و اخلاقی و مذهبی ايشان توجه جدی مبذول نگرديده است و نگارنده اعتقاد دارد تنها راه نجات، بازگشت از وضع نا بسا مان موجود به وضع مطلوب آرما نی است و باید مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی، آموزشی و همچنین حکومت و حاکمیت در این خصوص نقش اساسی خود را ایفا نمایند و گام های مؤثری را دراین زمینه مهم و حیاتی بردارند که اگر در این خصوص کوتاهی ورزند که تا کنون قصور و تقصر نموده اند باید در پیشگاه تاریخ این مرز و بوم پاسخگو باشند. اگرفرزندان ما خوب تربيت نشوند ويا درتربيت آنها اهمالی صورت گيرد، فاجعه ای اسفبار برای جامعه ببار خواهد آمد که باید همگان تاوان سنگینی را در این زمینه تحمل نماییم.
90% بدبختي ها و پريشاني های خانواده ها که سر انجامش به طلاق وجدايی وخودکشی و قتل و پستی می کشد ناشی از تربيت نشدن صحیح فرزندان است. اگردر جامعه ای زمينه های فساد، فحشا، تباهی و حيوانيت و بی عفتی است، اگردر جامعه ای فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غرب زدگی، بوزينه صفتی، رفتارها و کردارهای زشت است، زن صفتی درمردان، مرد صفتی در زنان است، يک علت عمده آن به احتمال قوی اين است که فرزندان دختر و پسر ما در دوران کودکی درست تربيت نشده اند و اينک مادران و پدران جامعه اند.
اگر دختران امروز که مادران فردا هستند، نيکو تربيت نشوند بچه های نامتعادل مشکل دار مسئله ساز به وجود خواهند آورد و ديگر نخواهند توانست فرزندان خوب، با صلابت و قوی تربيت کنند، زيرا تربيتی که از سوی مادر انجام می شود و رکن اساسی سعادت خانواده و جامعه است به خاطر نقصان از جنبه های مادی و معنوی آن اثر گذاری عمیق ماندگار در فرزندان ندارد.
روايات بسياری در اسلام داريم که تربيت را برای فرزندان حق و برای والدين بدهی به حساب آورده اند و ابعاد و تربيت را در باره فرزندان ذکرکرده اندکه شامل تعيين نام نيکو، آموزش قرآن، تعليم و تعلم، تأمين امنيت، فراهم نمودن محيط مساعد جهت رشد مادی و معنوی، شکوفا نمودن استعداد های ذاتی و...است.
در اسلام زن همان حقوق و شخصيتی را دارد که مرد، مثل حق تحصيل، حق کار- با حفظ و رعايت شئونات اخلاقی متناسب با جنسيت و فرهنگ خانواده، حق مالکيت، حق رأی دادن و رأی گرفتن. همچنين در بينش قرآنی، شخصيت فرزندان جزئی از شخصيت افراد محسوب می شود و مسائل تر بيتی و انسانی مربوط به آنها فوق العاده اهميت دارد و طبيعی است دختر و پسر در اين مورد فرقی نداشته و ندارند.
اگر در اسلام فرزند صالح همانند گلی از گلهای بهشت بحساب می آيد- انّ الوالد الصّالح ريحانه من رياحين الجّنه- بايد بدانيم که تأمين صلاحيت او در سايه ادای حق تربيت ميسّر است و آن کس که خواستار فرزندی صالح است بايد تربيت او را امری ضروری بداند.
کيست که نخواهد فرزندش، پای بند به تعاليم اخلاقی، فرهنگی و انسانی و مذهبی نباشد و در سايه راه و روش آن، عفت و شرافتش را حفظ نکند و يا موجبات رشد خود را با اتکای به آن چه بیان شد فراهم نیآورد. ولی بايد دانست هيچ راه و روشی و هيچ فرهنگ و مذهبی در سايه نادانی رشد نکرده و نخواهد کرد.
نگاهی به ابعاد مهم و ضروری تربيت
1- برای زندگی خانوادگی
دختران و زنانی که خوب تربيت شده و تعليمات عاليه را ديده اند، دارای وسعت فکر و هوش و فراستی خواهند شد که در خانه داری و انجام امور خانواده فوق العاده به او کمک خواهند کرد و قوه دور بينی و مآل انديشی را در ايشان ايجاد می نمايد که بتوانند وقايع و خوادث غير مترقبه را پيش بينی کنند. دختر وزن فاضل و با اخلاق در اثر نفوذ معنوی خود همت شوهرش را بر می انگيزد و پايه آمال و مقاصد او را در برابر مدارج عالی تری قرار می دهد در صورتی که دختر و زنی خوب تر بيت نشده باشند و عامی فکر نمايند و در تجملات دنيوی گرفتار آمده باشند و از دوستان و معاشران اجتماعی خوبی برخوردار نباشند نه تنها با خودخواهی ، همسران خود را به دون همتی و فرومايگی تشويق و ترغيب می نمايند بلکه بعد از مدتی در پی تنوع طلبی و خوشگذراني ها، زندگی خويش را با جدايی و طلاق، به بهانه های واهی، بر باد فنا خواهند داد!
2- برای حيات اجتماعی
زندگی اجتماعی به آگاهی و فنونی نياز دارد که اساس آن دارای جنبه اکتسابی است. بخشی مهم از عدم تجانس ها، برخوردها و تصادم ها در زندگی بدان خاطر است که افراد راه و رسم آن را نياموخته اند و يا برا ی حيات اجتماعی آن چنان که لازم است تر بيت و پرورش نيافته اند.
برای اين که آنها به حقوق و تکاليف اجتماعی خود آگاه شوند، در انجام آن مجاهدت نمايند، در برخوردها و تصادم ها مظلوم واقع نشوند، ضروری است تربيت يابند. انحرافات و لغزش ها در جوامع ،ناشی از کسانی است که تربيت خوب وکافی نيافته اند و يا پرورششان در دامان مادران با تقوايی نبوده است!
3- برای تربيت نسل
دختران امروز مادران فردای جامعه هستند. اگراينان درست تربيت شوند، مردان و زنان آينده سا خته خواهند شد وهم اگر دختران امروز از نظر اخلاق ، فرهنگ، عفت، شرف، انسانيت، حجاب و...پرورش يابند، فرزندان آينده جامعه نيز از اين بابت مصونيت خواهند داشت.زن مربی جامعه است و ازدامن اوست که انسانها پيدا می شوند؛ و اگر او تربيت يافته نباشد چگونه می توان به رشد و پرورش نسل اطمينان داشت.
اين که بخواهيم مردانی برجسته ، عاقل، شريف، پاک و با ايمان تربيت کنيم ، نياز به وجود دخترانی داريم که از اصول اين تربيت سر در آورند و هم فراموش نکنيم که بهشت زير پای آن مادرانی است که خود تربيت يافته و بهشتی باشند و گرنه" الجّنه تحت اقدام الامّهات"درباره همگان صادق نخواهد بود.
4- برای حيات سيا سی
از آن جا که کيفيت اخلاقی ملل مربوط به طرز تربيت خانوادگی افراد است، تربيت زنها را بايد از امورمهم ملی تلقی نمود. دادن حق رأی و حق انتخاب مشکل هيچ جامعه ای را حل نمی کند،اصل بر اين است که آنها درست تربيت و آنگاه رأی بدهند. پيش از شروع به تغيير دادن عالم بايد به تغيير دادن زندگانی زنان و مردان مبادرت کرد. آنها بايد بيشترصاحب عقل و اخلاق قوی شوند تا بتوانند زندگانی خود را اداره کنند و به آزادی، يک رفيق حيات برای خود برگزينند. اگر دختران و زنان، مردان و پسران در جامعه اصلاح شوند، می توان اميد داشت که نقشی فوق العاده در بنياد ها ی يک جامعه متحرک داشته باشند و هديه ای به بشريت عرضه کنند. تربيت درست زمينه ساز وقار و آرامش برای زنان و مردان بشمار می آيد و اين در شرايط سياسی جامعه فوق العاده مؤثر است.
دانشمندی مدعی است اگر از او بپرسند که راهی برای تأسيس صلح بين المللی هست يا نه؟ گفته است می گويم هست و آن راه ، تربيت زنان و مردان عالم است، بشرطی که همه زنان و مردان عالم به يک نحو صحيح و اصولی و مبنایی تربيت شوند.
دوشنبه: 1 / 03 / 1402- 2ذی القعده 1444- 22 می 2023
منابع
1- اسلام و تعليم و تربيت ، بخش اول ، تربيت. تأليف : دکتر حجتی، سيدمحمد باقر. ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
2- اسلام و تعليم و تربيت ، بخش دوم ، تعليم. تأليف: دکتر حجتی، سيدمحمد باقر. ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
3- انسان و سرنوشت. تأليف استاد شهيد مطهری (ره)، مرتضی. ناشر : شرکت افست.
4- خانواده و مسائل نوجوان و جوان. ج (1) و (2) . تأليف دکتر قائمی، علی .ناشر: انتشارات شفق.
5- گفتارفلسفی. کودک از نظر وراثت و تربيت ج (1) و (2). ناشر: هيات نشر معارف اسلامی مرحوم فلسفی،محمد تقی.
6- نظام حقوق زن در اسلام. تأليف استاد شهيد مطهری (ره)، مرتضی. ناشر : شرکت افست.