ازعلل و عوامل ایجاد و رشد تروریسم تا گونه های آن

اسدالله افشار

همان گونه که در مباحث دویادداشت قبلی مطرح شد؛ هراس افکنی یا تِروریسم که در زبان فارسی از آن با عنوان وحشت افکنی، هراس افکنی و ارعاب گری نیز نام برده شده است، به استفاده از خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی، یا ایدئولوژیک گفته می شود، تروریسم استفاده غیرقانونی از خشونت یا ارعاب است، بالاخص بر علیه غیر نظامیان، برای دنبال کردن اهداف سیاسی است. البته، در جهان امروزی، تعریف دقیقی از واژه «تروریسم» در دست نیست.

به عبارت دیگر تروریسم یا تروریست به مکتبی گفته می شود که اساس روش تحمیل عقاید به دیگران را صرفا با زورآزمایی، ترور، جنگ، اعمال خشونت آمیز، ترس و وحشت، آشوب آفرینی، عملیات های چریکی، کشتار جمعی، نسل کشی، شکنجه و کودتا می داند. به شخص، گروه یا دولتی که مکتب تروریسم را پذیرفته باشد و آنرا جهت رسیدن به اهداف و آرمان هایش به مرحله اِعمال رسانده باشد، تروریست گفته می شود. برای تمایز تروریست از مبارزه راه آزادی سه معیار مطرح شده است:

۱. تفاوت در روش جنگی؛

۲. انقلابیون یا مبارزان راه آزادی با نظام حاکمیت ظالمانه می جنگند؛

۳. تروریست ها با رژیم های خودکامه هم پیمانند.

با توجه به توضیحات ارائه شده لازم است درنظرداشته باشیم که در برخورد با تروریسم ‌باید به شناخت ریشه‌ها و علل به وجود آمدن این پدیده شوم توجه شود تا بتوان با آن به درستی مبارزه کرد. از مهمترین علت های پیدایش و گسترش تروریسم می توان به عوامل زیر اشاره کرد:

1- شهرنشینی و کلاً تمرکز جمعیت را از نظر نتایج و آثار مورفولوژیکی آن می توان یکی از موجبات پیدایش و گسترش تروریسم در جامعه دانست. در جامعه های بیابانگرد وکوه نشین پدیده ای به نام ترور شناخته شده نیست. چون همانطور که ذکر شد ترور جنبه سیاسی داشته است و سیاست مستلزم وجود دولت و تأسیسات دولتی منجمله نیروهای انتظامی است. و اینها همه ازنتایج شهرنشینی است. جامعه های ابتدایی که هنوز به مرحله شهر نشینی نرسیده اند، نه دولتی می شناسند، نه سیاستی و نه تروری.

2- عدم تعادل و انسجام، و بی قانونی در جامعه عامل دیگری برای پیدایش و رشد تروریسم است. هر قدر همبستگی و پیوند میان قشرها و اجزاء جامعه ای بیشتر باشد به همان نسبت رشد تروریسم در آن کمتر است.

3- خودکامگی و استبداد بی حد و مرز و بی خردانه نیز از موجبات بروز تروریسم در درون خود هیئت حاکمه بوده است.

4- دوران تحول و دگرگونی نظامهای سیاسی، یا حتی تغییر حکام و فرمانروایان؛ در این دوران رشد و افزایش تروریسم مشاهده می شود. ترور می تواند وسیله ای برای فراهم کردن فرمانروای جدید به جای شاه پیشین باشد.

5- اختلاف و تضادهای مذهبی و ایدئولوژیکی یکی از عوامل بسیار مهم و مؤثر در گسترش تروریسم است. دین، مذهب و ایدئولوژی عامل بسیار مهمی در انگیختن احساسات انسان و تحریک او به انجام عملیات جسورانه و از جان گذشتگی است.

غیر از اینها ممکن است عوامل دیگری را نیز در پیدایش و گسترش تروریسم مؤثر دانست. اما نکته مهم و قابل توجه آن است که در اغلب موارد بیش از یک عامل بلکه مجموعه ای از عوامل مؤثر بوده اند منتها یکی از این عوامل، نمایان تر و اثربخش تر بوده است.

نمودارعلل گرایش به تروریسم Davis & Jenkins, 2002

طرح جامع راهبردهای ضد تروریسم

طرح راهبردهای ضد تروریسم تلاش دارد جامع و مانع باشد؛ از این رو راهکارهای ضد تروریسم را از ابعاد گوناگون به بحث گذاشته است. در نهایت با دسته بندی آنها بر اساس سنخیت و موضوعیت این راهبردها، به آنها پرداخته است. بدین ترتیب طرح جامع راهبردهای ضد تروریسم شامل هفت سرفصل به شرح زیر است که نمایی از آنها در شکل ذیل آمده است:

1- راهبردهای ضد تروریستی در سطوح مختلف جغرافیایی؛

2-راهبردهای ضد تروریسم در قبال حوادث تروریستی در بازه زمانی مختلف؛

3-سیاست های ضد تروریسم بر اساس ماهیت؛

4-راهبردهای متمرکز بر گروه های تروریستی؛

5-سیاست های کلان معطوف تحدید فعالی تهای گرو ههای تروریستی؛

6-سیاست های تحدید و دفع تروریسم در مبدأ ( و اجازه ندادن به ارتقا و گسترش افقی یا عمودی آن)

7-مقابله با تمام انواع تروریسم موجود یا پیش روی کشور.







گونه های تروريسم از حيث دوران های تاريخی

فهم پدیده تروریسم در عصر جهانی‌شدن و ارتباط میان آن دو، با توجه به تحولات صورت‌گرفته در فضای فکری مدرنیته امکان‌پذیر است. مدرنیته، تنها عامل ظهور گروه‌های تروریستی نیست؛ بلکه از عوامل اصلی بروز تروریسم مدرن و پسامدرن است. آنچنان که می‌توان در یک دسته‌بندی کلی از سه گروه متفاوت تروریست نام برد: تروریست‌های سنتی، مدرن و پسامدرن. تروریست‌های مدرن و پسامدرن برآمده از تحولاتی هستند که با موج فزایندۀ مدرنیته و به‌تبع آن جهانی‌شدن پا به عرصه گذاشته‌اند. در تمام تحرکات صورت‌گرفته از سوی این دو گونه می‌توان نشانه‌ها و رگه‌های جدی ازستیز ودشمنی با جهانی‌شدن را مشاهده کرد؛ درصورتی که تروریست‌های سنتی با روشی دیگرفعالیت می‌کردند. اهداف تروریست‌های سنتی محدود بود؛ درحالی که تروریست‌های مدرن و پسامدرن اهداف خود را فراتر از اشخاص سرشناس و ترور مسئولان دولتی انتخاب می‌کنند. همانند اندیشه مدرنیته که هیچ محدودکننده‌ای را نمی‌پذیرد، تروریست‌های مدرن و پسامدرن نیز راهی را برای تفکراتشان راهِ برداشته ‌نشدنی نمی‌دانند. در حقیقت باید اذعان داشت پدیده تروریسم مدرن و پسامدرن برخلاف تروریسم سنتی واکنشی به پیامدهای مدرنیته و جهانی‌شدن است.[1]

در تئوريزه کردن پديده تروريسم، به لحاظ عينيت تاريخی، با تسامح می توان گفت در هرکدام از دوره های تاريخی خاص، تروريسم شکل خاصی به خود گرفته است، هرچند هرکدام از آن اشکال جای بحث، بررسی و نقد دارند.

به نظرمی رسد تقسيم بندی ای که دراينجا ارائه می شود، نسبت به تقسيم بندی هايی که تابه حال در مورد انواع تروريسم ارائه شده است، ازعينيت و تاريخيت بيشتری برخورداراست. ازاين حيث، می توان تروريسم را به ترتيب فرايند تاريخی به انواع ذيل تقسيم بندی کرد:

1- تروریسم پیشامدرن (سنتی)( Premodern terrorism)

تروريسم سنتی، به منظور هموار کردن موانع فيزيکی بر سر راه رسيدن به قدرت سياسی است. يعنی در تروريسم سنتی، هدف، بيشتر از بين بردن موجوديت فيزيکی دارندگان قدرت است که در نظر ترور کننده، وارث نامشروع قدرت شده است. اگر کشتن به منظور تضعيف دشمن به لحاظ قدرت فيزيکی باشد، اين نوع کشتن، ترور سنتی است.

2- تروریسم مدرن ( Modern terrorism)

با تحول نظام های سياسی از سيستم اعمال قدرت اقتدارگرايانه به سيستم اعمال قدرت دموکراتيک، مردم تحت عنوان« ملت nation» يکی از بازيگران عرصه ی قدرت سياسی شدندو در انتقال قدرت در فرآیندهای سیاسی نقش ایفا کردند. ديگر مثل دوران قديم، کسب و گرفتن قدرت يک بازيگر سياسی به زور از طريق يک بازيگر ديگر ساده و آسان نيست. بازيگران عرصه ی قدرت سياسی بايد در رفتارهای معنادار سياسی خود، عمل و عکس العمل مردم را که اکنون يک بازيگر سياسی شده اند لحاظ بکنند.

بدين ترتيب از چشم انداز تاريخی، اشکال مختلف تروريسم سيستماتيک، باوجوداينکه در بسترهای سياسی متفاوت و متنوع اتفاق افتاده اند و حتی به علت های مختلف عقلانی،مذهبی، روان شناختی، اجتماعی و ... به وقوع پيوسته اند، ولی از يک جهت خواستگاه مشترکی داشته اند.« همه آن ها با خيزش دموکراسی و ملت گرايی در ارتباط بوده اند».

باوجوداينکه پديده تروريسم به عنوان يک پديده سياسی، متفاوت از ساير پديده های سياسی مانند جنگ، شورش، کودتا و ...است همچنان در تاريخ سياسی کشورها همان طور که قبلاً بود، مرتباً اتفاق افتاده و می افتد، اما با سرعت گرفتن روند دموکراتيزاسيون جوامع وکشورها، اين پديده سيستماتيک ترشده و دامنه آن نيز گسترش پيدا کرده است و مردم عادی جامعه را نيز در برگرفته است.

بعضاً مردم عادی بی گناه در بين ماجرا قربانی شده اند که يا به طورتصادفی به عنوان ابزاری برای رسيدن به يک هدفی انتخاب شده اند يا آنکه صرفاً به طور اتفاقی در موقعيت های تروريستی حضور داشته اند و لذا قربانيان ترور، سنگين تر از ترور چهره های سرشناس شده است. به هرحال، مشخصه تروريسم در دوران مدرن، کشيده شدن مردم به صحنه جنگ قدرت و استفاده از مردم در اتخاذ راهبردهای مستقيم و غيرمستقيم برای کسب قدرت و امتياز است

3- تروریسم پسا مدرن ( Postmodern terrorism)

تروريسم پسامدرن در واقع تعميق و پيچيده شدن رويدادهای تروريستی در جوامع است.به اين معنا که همچنان شکل پيشامدرن و مدرن حرکت های تروريستی در جوامع ادامه پيدا کرده اند و ادامه خواهند يافت. در عين حال لايه ديگری از لايه های مختلف اجتماعی درگير اين پديده شده است. در جهان امروز به دليل توسعه ارتباطات و تبادل اطلاعات، مرزهای ملی کشورها در نورديده شده اند .سازمان ها و نهادهای فراملی و فروملی قدرت بيشتری يافته اند و به همان ميزان حوزه اقتدار دولت های ملی کاهش يافته است. در نتيجه فضا برای ظهور سازمان ها و گروه های خصوصی باز شده است.«جهانی شدن» نيز فرصت ها را بر تروريست ها برای رسيدن به اهداف خود فراهم کرده است.

در تروریسم پسامدرن لزوما جان انسان ها در خطر نیست، هرچند ممکن است افرادی هم در اين راه قربانی شوند. اما مشکلات مشابهی هم به وجودخواهد آمد.مثلاً تروريست ها به جنايتکاران معمولی تبديل می شوند، بازارهای مالی را دستکاری می کنند و بعضاً به تجار سالم و درستکار تبدیل می شوند!

این بحث ادامه دارد...

سه شنبه : 30 / 03 / 1402- 1 ذی الحجه 1444- 20 ژوئن 2023



[1] - آل غفور؛ سیدمحسن و رضا صادقیان. مدرنیته، جهانی شدن و پدیده تروریسم مدرن و پسامدرن. فصلنامه سیاست، سال چهل و هشتم شماره 3 (پیاپی 47، پاییز 1397). صفحات: 589 تا 608 .


ارسال توسط افشار

اسلایدر