علی لاریجانی حامل پیام مستقیم از سوی رهبر انقلاب به ولادیمیر پوتین
پیامی فراتر از مناسبات دوجانبه
اسدالله افشار
دیدار مشاور ارشد رهبر انقلاب با رئیسجمهور روسیه در شرایط کنونی منطقهای و بینالمللی یک رویداد عادی نیست؛ این دیدار همزمانیهای حساس و فرامتنهایی دارد که معنا را تغییر میدهد.
دیدار علی لاریجانی با ولادیمیر پوتین، حامل پیام مستقیم از سوی رهبر انقلاب بوده و در بستر توقّف گفتگوهای ایران با غرب و تداخل گفتوگوهای همزمان روسیه با اسرائیل و ایالات متحده رخ داده است. این عنصر «همزمانی» — تماس تلفنی پوتین با نتانیاهو و سپس تماس پوتین با ترامپ — نشان میدهد مسکو در آن بازه نقش محوری و فعال دیپلماتیک ایفا میکند و تهران با اعزام پیامرسانی سطح بالا میکوشد موقعیت خود را در این معادلات تثبیت و بهصورت راهبردی ارتقا دهد. منابع رسمی روسی و ایرانی محفوظات دیدار و تحویل پیام را تأیید کردهاند.
این دیدار پیامی فراتر از مناسبات دوجانبه داشت — پیامِ ثباتسازی و بازتعریف توازن قدرت در برابر تلاشهای دیگر بازیگران برای نفوذ یا محدودسازی همکاریها.
بخش اول ) بستر زمانی و شبکه همزمانیها (Context & Timing)
هر رخداد دیپلماتیک در دل زمان و توالی رخدادها معنا میگیرد؛ زمانبندی لاریجانی/پوتین کلیدِ درک اهداف پشت پرده است.
سفر درست پس از تماس پوتین ـ نتانیاهو و اندکی پیش/پس از تماس پوتین ـ ترامپ اتفاق افتاد؛ چنین توالیای امکان دارد نشاندهنده سه پیامِ همزمان باشد: (۱) به تلآویو: «مفاد همکاری تهران ـ مسکو تضعیفپذیر نیست»، (۲) به مسکو: «میخواهیم همکاری راهبردی را تعمیق کنیم»، (۳) به واشنگتن: «ایران بازیگر مستقل منطقهای است و باید محاسبات جدید بپذیرد». این ارزیابی با گزارشهایی که زمانبندی تماسها و دیدار را ثبت کردهاند سازگار است.
زمانبندیِ دقیق پیام را تقویت میکند: تهران میخواهد همزمان پیام احتیاط و قطعیت را به رقبای منطقهای و فرامنطقهای بفرستد.
بخش دوم ) اهداف تهران از ارسال پیام از طریق لاریجانی
چرا رهبر انقلاب پیام را بهصورت رسمی و از طریق مشاور ارشد خود ارسال کرد؟ چند هدف عملی و نمادین میتواند پشت این انتخاب باشد.
انتخاب لاریجانی بهعنوان فرستاده دلایلی عملی و سمبولیک دارد: او چهرهای با سابقه دیپلماتیک و آشنا به روسیه و عرصه امنیت ملی است؛ این انتخاب موجب میشود پیام «رسمیت» و «اهمیت» بیشتری داشته باشد. اهداف احتمالی عبارتاند از: تضمین ادامه یا گسترش همکاریهای نظامی-فنی، هماهنگی در سطح سیاست خارجی درباره پروندههای منطقهای (سوریه، قفقاز، یمن و خلیج فارس)، و دریافت تضمینهایی در قبال تلاشهای دیپلماتیک روسیه برای دفاع یا میانجیگری در مناسبات ایران-غرب. گزارشها تصریح کردهاند که موضوعات هستهای، منطقهای و روابط دوجانبه محور گفتگو بودهاند.
پیام نه تنها نماد پیوند؛ بلکه ابزار تضمین منافع راهبردی و هماهنگی عملی میان تهران و مسکو است.
بخش سوم ) پیام به تلآویو و واکنش به تماس نتانیاهو ـ پوتین
هنگامی که طرف سوم (ایران) میخواهد به تماس میان دو بازیگر (پوتین ـ نتانیاهو) پاسخ دهد، معمولاً چه پیامهایی ارسال میکند؟
خبرها حاکی از آن بود که محور تماس نتانیاهو با پوتین تلاش برای محدودسازی همکاریهای نظامی ایران و روسیه بوده است. درچنین وضعیتی،ارسال یک پیام مستقیم و صریح ازسوی رهبرانقلاب — از طریق لاریجانی — میتواند چند هدف دنبال کند: خنثیسازی تلاشهای تلآویو برای «جدا کردن» مسکو از تهران، نشان دادن آمادگی ایران برای ادامه همکاریها حتی در صورت فشارهای خارجی، و هشدار ضمنی به اینکه هر تلاش برای اعمال محدودیت، میتواند منجر به واکنشهای متقابل یا تعمیق روابط شود. شواهد رسانهای نشان میدهد محور گفتگوها شامل موضوعاتی فراتر از مناسبات صرفاً دوجانبه بوده است.
این دیدار میتواند پاسخی فنی-سیاسی به تلاشهای نفوذ تلآویو در مسکو تفسیر شود.
بخش چهارم ) پیام به واشنگتن: از پیام هشدار تا امکان میانجیگری مسکو
تماسهای پوتین با ترامپ و سپس دیدار با لاریجانی چگونه میتواند به تهران فرصتی یا هشداری به واشنگتن تبدیل کند؟
همزمانی تماس پوتین - ترامپ با دیدارلاریجانی این پتانسیل را پدید میآورد که روسیه بخواهد نقش «کمیمبهم» میانجی را بازی کند: از یکسو با تهران همکاری کند، و از سوی دیگر به واشنگتن راههایی برای کاهش تنش نشان دهد. پیام ایران میتواند هم جنبه احتیاط (هشدار درباره پیامدهای فشار فزاینده) و هم جنبه عملگرایانه (آمادگی برای مذاکره در چارچوب چندجانبه، در صورت رفع برخی فشارها) داشته باشد. در سطح عملی، ایران نیازمند دسترسی به اعضای دائم شورای امنیت و بازیگران کلیدی برای جلوگیری از انزوای دیپلماتیک است - و مسکو مسیری برای چنین دسترسیای فراهم میکند. مواضعی که کرملین درباره حل سیاسی مسائل منطقه و تمایل به گفتگو مطرح کرده، در این چارچوب قابل خوانش است.
پیام ایران میتواند هم هشدار و هم دعوت به راهحلهای دیپلماتیک از مسیرهای چندجانبه باشد؛ مسکو نقش دروازهبان/میانجی را دارد.
بخش پنجم ) پیام در حوزه نظامی و هستهای: تضمین همکاریها و خطوط قرمز
همکاری ایران و روسیه در حوزههای حساس چگونه باید تفسیر شود و چه خطوط قرمزی را میتواند نمایش دهد؟
اگر محور گفتگوها شامل مسائل هستهای و همکاریهای نظامی بوده باشد، پیام تهران میتواند چند لایه داشته باشد: تأکید بر ادامه همکاریهای فنی و احتمالا دفاعی؛ درخواست جلوگیری از اعمال فشارهای بینالمللی که به زیان تهران است؛ و مشخص کردن خطوط قرمز در قبال هرگونه تلاش برای محدود کردن ظرفیتهای دفاعی ایران. این امر پیام روشنی به بازیگران منطقهای و جهانی دارد: هرگونه تلاش برای تحمیل «مکانیسم ماشه» یا بازگرداندن تحریمها باید با واکنشهای متقابل و با هزینه سیاسی همراه باشد. خبرگزاریها گزارش دادهاند که برنامه هستهای و مسائل منطقهای از موضوعات مورد بحث بودهاند.
تهران در پی تضمین عملی برای همکاریهای حساس و مشخصکردن مرزهای قابل قبول برای همپیمانانش است.
بخش ششم ) پیام نمادین به بازیگران منطقهای و همسایگان
سیاستورزی فراتر از مذاکرات رسمی است؛ نمایشِ اعتبار و اتحاد نیز پیامهایی به همسایگان و بازیگران منطقهای ارسال میکند.
دیدار در مسکو، با حضور پیام رهبر معظم انقلاب و شخصیت برجستهای مثل لاریجانی، این پیام را میدهد که تهران آماده و توانمند است تا در عرصه منطقهای بازیگری فعال و مستقل باقی بماند. این میتواند روی کشورهای همسایه و گروههای منطقهای اثرِ بازدارنده داشته باشد و همزمان به متحدان ایران اطمینان بدهد که تهران شبکه پشتیبانی راهبردی دارد. همچنین پیامی برای کشورهای کوچکترمنطقه است که محاسبات امنیتیشان را بر اساس واقعیتِ توازنهای جدید تنظیم کنند. منابع رسمی خبر دیدار و محتوای کلی مذاکرات را تأیید کردهاند.
بخش نمادین پیام میخواهد نشان دهد ایران از انزوا خارج است و اتحادهایش قابلیت عملیاتی و سیاسی دارند.
بخش هفتم ) سناریوهای عملیاتی پیشرو و راهبردهای متقابل
هر پیام دیپلماتیک باید به سناریوهای بالقوه و واکنشهای ممکن منجر شود؛ در این بخش سناریوها را مرور میکنیم.
سه سناریوی اصلی در این خصوص قابل تصور است:
۱) تقویت همکاریها: توافقهای عینی در زمینه تبادل اطلاعات، تسهیل تحریمزدایی دوجانبه یا مراودات اقتصادی محدود؛
۲) میانجیگری روسیه: مسکو از موقعیت خود برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن/تلآویو استفاده کند و ایران امتیازهایی محدود جهت کاهش فشار ارائه دهد؛
۳) تشدیدِ رقابت: بازیگران رقیب (بویژه اسرائیل و برخی شرکای منطقهای) واکنش نشان دهند و تلاش کنند روابط تهران ـ مسکو را تحت فشار قرار دهند که میتواند منجر به افزایش تنش منطقهای شود.
هرکدام از این سناریوها پیامدهای متفاوتی درسیاستگذاری خارجی ایران دارد وتهران بایدبسته به واکنشهای بعدی مسکو، واشنگتن و تلآویو انعطاف تاکتیکی داشته باشد. منابع رسمی گفتگوها و زمینههای بحث را گزارش کردهاند، اما جهت دقیق توافقات احتمالی باید صبر کرد تا اطلاعات تکمیلی منتشر شود.
احتمال تحول واقعگرایانهای وجود دارد و تهران باید برای هر سه سناریو آماده باشد.
بخش هشتم ) پیام نهايی و توصیههای راهبردی برای تهران
دیدار با پوتین یک پنجره فرصت و همزمان یک آزمون است؛ تصمیمات بعدی تهران اهمیت تعیینکنندهای خواهند داشت.
توصیهها (خلاصهشده):
- شفافسازی اهداف: تهران باید مشخص و شفاف اعلام کند که از همکاری با روسیه چه انتظاراتی (سیاسی، اقتصادی، امنیتی) دارد تا از برداشتهای ناصحیح جلوگیری شود.
- مدیریتِ همزمانی پیامها: با توجه به تماسهای پوتین با تلآویو و واشنگتن، تهران باید پیامی واحد و سازگار منتشر کند تا از سوءتفاهمها جلوگیری شود.
- آمادهسازی سناریویی: دستگاه دیپلماسی و امنیتی ایران باید سناریوهای سیاسی، اقتصادی و نظامی را برای واکنشهای محتمل از سوی رقبای منطقهای و غربی آماده کنند.
- بهرهگیری از ظرفیتهای چندجانبه: استفاده از کانالهای چندجانبه (شامل گفتگو با اعضای دائم شورای امنیت و تکیه بر ابزارهای دیپلماتیک) برای کاهش احتمال انزوای بینالمللی.
این توصیهها مبتنی بر تحلیل همزمانی رخدادها و اهداف اعلامشده در گزارشهاست.
تهران باید از این دیدار بهعنوان نقطه شروعِ یک راهبرد حسابشده و نه صرفاً نمایش نمادین استفاده کند.
بخش نهم ) آیا پیام ارسالی می تواند مرتبط با آتش بس فعلی در غزه باشد؟
در پاسخ کوتاه: نمیتوان با قطعیت گفت پیام ارسالشده از سوی رهبر معظم انقلاب که توسط علی لاریجانی به ولادیمیر پوتین تسلیم شده است؛ مستقیماً مرتبط با آتشبس فعلی در غزه (بین اسرائیل و حماس) است، اما چند نکته وجود دارد که احتمال وجود پیوند غیرمستقیم یا همبسته را تقویت میکنند:
شواهد و ارتباطات
- گزارشهای رسمی ایران میگویند که لاریجانی حامل «پیام کلی» از سوی رهبری ایران به پوتین بوده است، شامل «دیدگاههای کلی جمهوری اسلامی درباره تحولات خاورمیانه و مناسبات دوجانبه.»
- از سوی دیگر، آتشبس یا توقفِ نسبی درگیریها بین ایران و اسرائیل در بامداد جمعه 23 خردادماه ۱۴۰۴/ 17 می ۲۰۲۵ گزارش شده است؛ مثلاً در ژوئن ۲۰۲۵ اعلام شد که دو طرف«آتشبس کامل و کلی» برقرار کردهاند، یا نزدیک به آن.
- همچنین، تحولات در غزه و طرح متوقف شدن جنگ با میانجیگری آمریکا (دونالد ترامپ) در همان بازه زمانی مطرح بوده است.
اما چرا نمیتوان آن را «مستقیماً مرتبط» دانست؟
- متن پیام ربر معظم انقلاب به پوتین بهصورت علنی بر ای عموم منتشر نشده است؛ یعنی علناً نگفتهاند پیام دقیق آن چیست و آیا شامل غزه یا آتشبس اسرائیل-حماس بوده است یا خیر.
- محورهای گزارششده عمدتا حول برنامه هستهای ایران، مناسبات ایران و روسیه و وضعیت منطقه کلی خاورمیانه بودهاند — نه الزاماً فقط غزه.
- آتشبس غزه فرایندی چندجانبه است که بازیگران متعددی در آن دخیلاند (ایران، حماس، اسرائیل، آمریکا، مصر، قطر). بنابراین اگرچه ایران میتواند پیام خود را با لحاظ این بُعد بفرستد، اما نمیتوان گفت که فقط یا عمدتا برای آن بوده است.
تحلیل راهبردی؛ احتمال و انگیزه
با لحاظ آنچه بیان شد، میتوان این تحلیل را مطرح کرد:
- یکی از انگیزههای ایران برای ارسال پیام به روسیه ممکن است اطمینانبخشی به مسکو در مورد اینکه تهران در وضعیت کنونی منطقه میتواند بازیگری فعال حتی در موضوع غزه باشد.
- همچنین، ایران ممکن است از این طریق بخواهد به اسرائیل و واسطههای بینالمللی نشان دهد که «شبکه روابط راهبردی» ایران همچنان فعال است و با فشارها تغییری در تعهدات راهبردیش ایجاد نشده است.
- در شرایطی که آمریکا و اسرائیل طرحهایی درباره غزه پیش میبرند، ایران با این دیدار و پیام به روسیه میتواند جایگاه خود را در معادله منطقه تثبیت کند تا در صورت پیشرفت آتشبس یا بازسازی غزه، بتواند از موقعیت بهتری برخوردار شود.
یکشنبه: 27 / 07 / 1404- 26 ربیع الثانی 1447- 19 اکتبر 2025
چاپ در پایگاه خبری تحلیلی نیک رو: یکشنبه 27 / 07 / 1404- 00 : 09– شناسه: ۱۱۳۸۱۰
لینک کوتاه: 810 https://www.nikru.ir/p/113