گزارش رسواکننده دانشگاه براون آمریکا علیه ماجراجویی های نظامی آمریکا

اسدالله افشار

اشاره:

مسلماچنانچه جامعه بشری با جنایات‌ و کشتارهای بیرحمانه آمریکای فاشیست جانی آشنا شود، ادعای حمایت از حقوق بشر او رنگ خواهد باخت و جامعه جهانی به این باور خواهد رسید که تمام حرف‌های سردمداران آمریکایی در این موضوع، دروغی بیش نبوده و نمی باشد. تکلیف همه آزادگان دنیاست که چهره واقعی خون ریز آمریکا را به نمایش بگذارند و مردم جهان را با ظلم و ستمگری‌ها و جنایات آنان آشنا سازند. این یادداشت که در حقیقت ترجمه گزارش رسواکننده دانشگاه براون آمریکا علیه ماجراجویی های نظامی آمریکا تحت عنوان پروژه Costs of War ( هزینه های جنگ) می باشد، نمایی از چهره کریه استکبار جهانی را در منطقه غرب آسیا به بهانه مبارزه واهی با تروریسم مطرح و نشان می دهد تا همه، بار دیگر زشتی‌ها و پلیدی های آمریکا را بهتر و عمیق تر بر اساس گزارشات تحقیقی درک و ادراک نمایند.

گزارش دانشگاه براون آمریکا؛ افشاگر چهره کریه استکبار جهانی

تحقیقات جدید نشان می دهد که جنگ به اصطلاح ایالات متحده علیه تروریسم باعث کشته شدن حداقل 000/500/ 4 تا 000 / 600 / 4 میلیون نفر شده است. این مطالعه ای که در گزارشی توسط دانشگاه براون در ایالت رود آیلند آمریکا تحت عنوان پروژه Costs of War ( هزینه های جنگ) منتشر گشته، ارقام وحشتناکی را در نتیجه ماجراجویی نظامی به رهبری ایالات متحده در افغانستان، عراق، پاکستان، سوریه، یمن، لیبی و سومالی نشان می دهد. این گزارش به تلفات مستقیم جنگ از جمله حملاتی که به طور مستقیم نزدیک به یک میلیون نفر را کشته است، اشاره دارد.

بر اساس این تحقیقات، یکی دیگر از جنبه های مهم دیگری که به طور غیرمستقیم باعث کشته شدن میلیون ها نفر شده است، تخریب نظامی، اقتصادی، مراکزخدمات عمومی، زیرساخت ها و محیط زیست است که مدت ها پس از رها شدن بمب ها بر تعداد کشته ها افزوده می شود و با گذشت زمان نیز افزایش می یابد. این گزارش تخمین می زند که این عوامل در مرگ بیش از 000 / 500 / 3 میلیون نفر نقش داشته است.

جنبه دوم به تحقیقات بیشتری نیاز دارد. این پروژه "بسیاری از پیامدهای درازمدت و نادیده گرفته شده جنگ" را که نیاز به مطالعه دقیق تر دارد، برجسته می کند.

تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که تلفات مستقیم جنگی که منجر به کشته شدن نزدیک به یک میلیون نفرگشته، بیشمار است، چیزی که گزارش دوباره به آن اشاره می‌کند و می‌گوید «آمار مرگ ‌و میر دقیق نیست و در هاله ای از ابهام، باقی مانده است».

در بخش دیگری از گزارش این پروژه در مورد تلفات در عراق، آمده است: «تخمین تلفات جنگی در عراق به بحث برانگیز بوده است. مقاله ای در سال 2006 در لنست تخمین زد که حدود 600000 عراقی به دلیل خشونت های جنگی بین سال های 2003 و 2006 کشته شده اند.

این گزارش ادامه می دهد که جنجال بر سر گزارش های متناقض در مورد تعداد کشته ها در عراق ناشی از خبرگزاری های مخالف جنگ است که تعداد کشته ها را بیش از حد نشان می دهند، در حالی که آنهایی که از تهاجم غیرقانونی حمایت می کنند تعداد کشته ها را کم اهمیت جلوه می دهند!

این پروژه به گزارشی از لنست استناد می کند که می گوید تعداد کشته شدگان در عراق از سال 2003 و تنها در سه سال بعد به 600000 عراقی رسیده است. مطالعات مختلف بی طرفانه ای انجام شده و به این نتیجه رسیده است که بیش از یک میلیون عراقی در نتیجه تهاجم و اشغال عراق از سال 2003 تا 2011 توسط ایالات متحده کشته شده اند.

زمانی که گزارش‌های روزانه از بمب‌گذاری‌های تروریستی که منجر به کشته شدن ده‌ها یا صدها عراقی می‌شد، حتی مرگ یک میلیون مرگ را می‌توان ناچیز دانست. و سپس به آن دوران که "جنگ علیه ترور" نامیده می شود؛ جنایات آمریکا و داعش از سال 2014 تا 2017 را نیزاضافه کنید که در آن صدها هزار نفر دیگر سلاخی شدند و تصور اینکه بیش از یک میلیون عراقی در نتیجه جنایات شنیع آمریکا جان خود را از دست داده اند و امروز نیز همچنان این کشتارهای بیرحمانه ادامه دارد و می میرند دشوار نیست.

تردیدی وجود ندارد که ایالات متحده با حضور نظامی خود چیزی جز ناامنی و بی ثباتی در غرب آسیا به ارمغان نیاورده است. مسئله‌‌ حضور فسادانگیز آمریکا در غرب آسیا و ضرورت پایان پذیرفتن آن در بیانات ۱۸ دی ماه 1398رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با مردم قم نیز از سوی ایشان مورد اشاره قرار گرفته و بر «اتمام حضور نیروهای آمریکایی در منطقه» به‌عنوان راه‌حل این معضل تأکید شده بود: «حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود. آنها در این منطقه جنگ آوردند، اختلاف آوردند، فتنه آوردند، ویرانی آوردند، خراب شدن زیربناها را آوردند... این منطقه قبول نمی کند حضور آمریکا را در کشورهای منطقه؛ ملّت های منطقه قبول نمی کنند، دولت های برخاسته از ملّت ها قبول نمی کنند؛ بدون تردید.»[1]

آخرین تحقیقات پروژه Costs of War همچنین هشدار می دهد که "این جنگ ها برای میلیون ها نفر در سراسر جهان که با آثار آنها زندگی می کنند و می میرند ادامه دارد." در این گزارش به تأثیرات جنگ های ایالات متحده بر زنان و کودکانی که "از آثار آن دائما متحمل رنج و درد می شوند" تأکید و اشاره شده است.

این گزارش همچنین خاطرنشان می‌کند که در حالی که برخی از مردم به ویژه کودکان در جنگ کشته شده‌اند، در اثر آثار مخرب جنگی جنگ‌های ایالات متحده، مانند گسترش بیماری و آسیب های جدی به مراکزخدمات عمومی مثل بیمارستان ها، مراکز درمانی و بهداشتی، آموزشگاه ها، بسیار بیشتر کشته شده‌اند. در این گزارش آمده است: «مطالعات بیشتری در مورد تأثیر تخریب مراکزخدمات عمومی، به ویژه فراتر از سیستم مراقبت‌های بهداشتی، بر سلامت جمعیت ضروری است.» به عنوان مثال، آسیب به سیستم‌های آب و فاضلاب، جاده‌ها و زیرساخت‌های تجاری مانند بنادر، پیامدهای قابل توجهی دارد اما کمتر قابل درک و التفات است.»

این تحقیق می‌گوید جنگ‌ها و درگیری‌هایی که ایالات متحده از 11 سپتامبر 2001 به بهانه مقابله با تروریسم به راه انداخته یا درگیر آن بوده است، روشن می‌سازد که تأثیرات خشونت‌های مداوم جنگ آنقدر گسترده و پیچیده است که قابل اندازه‌گیری نیست.

لازم به ذکر است که پس از حملات 11 سپتامبر، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به جنگ و درگیری به ویژه در غرب آسیا دامن زد. با این حال، در نتیجه ماجراجویی نظامی ایالات متحده، گروه های تروریستی که قبل از مداخله واشنگتن در منطقه هیچ حضوری در غرب آسیا یا کشورهایی مانند سومالی نداشتند، به شدت افزایش یافته است.

به عبارت دیگر، به اصطلاح «جنگ علیه تروریسم» اثری کاملاً معکوس با شعاری که پنتاگون بر اساس آن یک کمپین بی‌ثباتی در غرب آسیا به راه انداخته است که به تروریسم امکان خودنمایی و گسترش می دهد.

در این گزارش آمده است که خسارات ناشی از جنگ‌ها و مرگ‌های جاری به این معناست که کسانی که این جنگ‌ها را به راه انداخته‌اند باید مسئولیت ترمیم خسارات وارده را بر عهده بگیرند.

این مطالعه می‌گوید که میلیون‌ها نفر در هر دو منطقه جنگی کنونی و سابق هنوز در مضیقه، درد و آسیب‌های روحی هستند و از ایالات متحده و متحدانش می‌خواهد تا تلفات و رنج‌های مداوم میلیون‌ها نفر را کاهش دهند و غرامت‌های لازم را هرچند آسان و ارزان نیست به ایشان ارائه کنند. این یک امر مهم، اجتناب ناپذیر و «ضروری» است.

این پروژه، ایالات متحده را به خاطر نقشش در ماجراجویی نظامی که پس از 11 سپتامبر آغاز کرده، به ویژه تلفات وارده در طول جنگ دو ساله آمریکا و اشغال افغانستان، سرزنش می کند.

این گزارش بر افغانستان به عنوان نمونه ای از چگونگی مرگ مردم، به ویژه زنان و کودکان که از آسیب پذیرترین افراد جامعه بشمار می آیند، تمرکز می کند، زیرا علیرغم خروج آمریکا از این کشور، آسیبی که واشنگتن به خدمات حیاتی افغانستان مانند بخش سلامت وارد کرده است، می باشد. و آسیبی که ایالات متحده در 20 سال جنگ و اشغال به بهداشت و سایر زیرساخت‌های کشور افغانستانوارد کرده، به این معنی است که افغان‌ها در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ هستند.

این گزارش ضمن هشداری خاطرنشان می کند: "اگرچه در سال 2021 ، نیروهای نظامی ایالات متحده از افغانستان عقب نشینی کرد ، و آمریکا به طور رسمی جنگی را پایان داد که با حمله خود 20 سال قبل آغاز کرده بود، امروز افغان ها رنج می برند و از دلایل مربوط به جنگ، رشد نرخ هزینه ها می باشد که زندگی افغان ها را تحت الشعاع قرار داده و آنان ر ا در شرایط بحرانی اقتصادی به چالش کشانده است.

در این گزارش آمده است: برای جمع آوری داده های کافی تر "برای هدایت مداخلات صرفه جویی در زندگی مردم افغان"، تحقیقات بسیار بیشتری لازم است.

در این گزارش آمده است: "مطالعات بیشتر در مورد تأثیر نابودی جنگ بر خدمات عمومی ، به ویژه فراتر از سیستم مراقبت های بهداشتی بر سلامت جمعیت ، ضروری است." "به عنوان مثال ، آسیب به سیستم های آب و فاضلاب ، جاده ها و زیرساخت های تجاری مانند بنادر عواقب قابل توجهی اما کمتر درک شده دارد."

به عنوان مثال، در مورد سومالی، مداخله ایالات متحده و جنگی که پس از آن مانع از تحویل کمک های بشردوستانه شده است. و در این تحقیق اشاره شده همین امر می تواند قحطی را تشدید کند. این یک فاجعه عجیبی است که اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد مبلغ زیادی را در برنامه های کمک های بشردوستانه خرج کند و نه رادیکال کردن، جمعیت محلی (و افزایش تروریسم و خونریزی) با بمباران غیرنظامیان با هواپیماهای بدون سرنشین در آسمان ، کاهش می یابد.

در بخشی از همین گزارش آمده است: "گرچه همه احزاب متخاصم باید مسئولیت پذیر باشند، در بخش هایی از مسیرهای علیت این گزارش به ویژه در مورد عواقب مربوط به اقدامات ایالات متحده به طور خاص حس می کند زیرا این جایی است که هزینه های پروژه جنگ مستقر است و دارای بیشترین پتانسیل برای ارتقاء پاسخگویی دولت. "

منتقدین استدلال می كنند كه اگر ایالات متحده جنگ علیه كشورها در غرب آسیا یا ایجاد درگیری در منطقه را انجام نداده بود ، سایرگروه ها در هیچ مأموریت جنگی شرکت و مشارکت نمی نمودند. در این حالت، ایالات متحده باید صرفاً مسئول مرگ و میر مستقیم و غیرمستقیم در نتیجه اقدامات نظامی تحریک آمیز و غیرقانونی خود باشد.[2]

آمریکا براساس مستندات موجود در طول ۲۴۵ سال در ۲۲۷ جنگ شرکت داشته و تنها در نیمه دوم قرن بیستم، به ۲۲ کشور حمله نظامی کرده است. این آمار به ما می گوید آمریکا حق ندارد با این پیشینه ننگین خباثت بار آمیخته به جنایات و ظلم و طغیان و خیانت، دم از حقوق بشر زند و خود را حامی حقوق ملت ها معرفی کند. کارنامه سراسر نکبت بار آمریکا در سراسر جهان ثابت می کند آمریکا بزرگترین ناقض حقوق بشر است و باید سردمداران این کشور به علت همه ظلم ها و تعدی ها، در دادگاه بین المللی لاهه محاکمه شوند و به سزای اعمال این همه گناه و فساد و کشتار و غارت و طغیان خود برسند.


[1] - بخشی از بیانات ۱۸ دی ماه 1398رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم قم. پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.

2 Karbalaei, Ali. Study: ‘War on terror’ has killed more than 4.5 million since 9/11: Translator: Asadollah Afshar. TEHRAN Times May 20, 2023 - 21:12



ارسال توسط افشار

تربیت؛ ضرورت و از ارزش های انسانی اجتماعی

اسدالله افشار

تربيت يکی ا ز خطيرترين پديده های انسانی اجتماعی است. اين پديده ا ز سه وجه برخوردا ر است : از يک سو تربيت متضمن اصول و الگوهايی است که از شکل پذيری بايسته آدمی داد سخن می دهد؛ ازطرف ديگرتربيت به مکانيسم ها و فرايندهايی اشاره دارد که طبق آنها می توان ارزش های انسانی_اجتماعی را در درون آدمي نهادينه کرد و بالاخره تربيت مبين نتيجه و تجلي آثار اين نهادينگي در شخصيت آدميان می نمايد.

تربيت به هرمضمون اما از شرايط ساختی روزگا ر و تا ريخ حاکم برجامعه تأثيرمی پذيرد. مثلا در عصرالهياتی، اصول ماورائی وآموزه های وحيانی هستند که به عنوان ملاک تربيت درنظرگرفته می شوند. از سوی ديگر در دوره حاکميت چشم اندازهای فلسفی، علل وعوامل مؤثربرکمال آدمی به عنوان ا شرف مخلوقات مد نظر قرارگرفته و ترويج می گردد. همچنين درعصر علم گرايی به تربيت بنا به اصولی در نظر گرفته می شود که ازتعا ملات و ميثاق های اجتماعی مايه گرفته است.

اگر بخواهيم جامعه مهر و سامان داشته باشد و به سوی رشد در حرکت باشد چاره ای نيست جزاين که به تر بيت فرزندان خود بپردازيم. نمی خواهيم دختران و پسران که زنان و مردان آينده به شمار می آيند در دنيا به سان لاله ها در باغ باشند و فقط منظره ای زيبا بسازند و به درد هيچ چيز نخورند بلکه بايد مسئوليت سازندگی نسل را بر عهده گيرند و برای بشريت همان چيزی را به ارمغان آورند که مورد نياز و آرزوست . در امر تربيت، تربيت دختران با لحاظ کردن برخی عوامل بر پسران مقدم می باشد. اين نسل است که بايد افراد شريف، متعهد، مومن، آگاه و خدمتگزار به جامعه بسازد و تحويل دهد.

رهبران جامعه، متفکران، مخترعان، نخبگان علمي و فرهنگي جامعه، افراد پاک و مسئول، مردان و زنان شايسته و عفيف ازدامن زن ها برخواسته اند و اين امرقابل تحقق نبوده و نيست، جز در سايه تربيت اوليه ايشان و اعطای آن چيزی که می خواهيم از آنان باز گيريم.

حق اين است که در طول تاريخ در امر تسهيل رشد طبقه زنان مسامحه بسياری صورت گرفته است و بشريت بايد غرامت سنگيني را بابت اين سهل انگاری ها بپردازد. اگر در جامعه ای فساد است ،انحطاط است، لغزش و انحراف است، سير رو به زوال ملکات و فضايل است، بخشي از آن بدان خاطر است که دختران ديروز، همسران خوب، مادران مؤمن و آگاه و سنگر دارانی وفادار تربيت نشده اند! و اگر بخواهيم در جامعه ای رشد و حرکت باشد، ايمان و اعتقاد باشد، شرافت و نجابت حکومت کند، بايد به دنبال مادران و دختران رويم و از آنها بخواهيم که چنين اهدافی را در خود پديد آورند و تثبيت نمايند.

به گفته" فورير" تغيير در يک دوره تاريخی هميشه به وسيله پيشرفت وترقی زنان تعيين می شود. ارزش توجه به زن را هنگامی می توان دريافت که در يابيم آمار مرگ روانی نسل در جامعه چقدر است. انحرافات و لغزش، جرم ها و جنايت ها، دست کشيدن از عزت و شرافت و روی آوردن به سوی پستي ها و انحطاط ها حکايت از مرگ روانی نسل ها دارد. مادران نا آگاه فرزندانی زنده به دنيا می آورند، با فطرتی خدا آشنا و گرايش به خير و حسن، ولی به علت جهل و غفلت وخوش گذرانی و توقعات بيجا و تنوع طلبی های افراطی، خودخواهی و حسادت ها و غرور های کاذب عامل مرگ روانی آن ها می شوند و يا فطرتشان را در زير توده هايی از خاکستر های گوناگون قرار می دهند.

ما امروزه در جامعه اسلامی خود، در کنار زنان و مادران پاک سرشت و آگاه و از خود گذشته ، با زنان لا ابال و غير مسئول و غير متعهد و خودباخته که اسير کبر و غرور می باشند مواجه هستيم که از يک شخصيت متزلزل، آشفته و غير قابل باور و تربيت نشد ه برخوردارند و همين امر موجب آن گرديده تا نسل پديد آمده از ايشان متحمل ضربه های سخت جبران نا پذيرمادی و معنوی گردند و جامعه به سراشيبی و انحطاط سوق داده شود! علت اين امر بدان خاطر است که تا کنون به تربيت صحيح و انسانی و فرهنگی و اخلاقی و مذهبی ايشان توجه جدی مبذول نگرديده است و نگارنده اعتقاد دارد تنها راه نجات، بازگشت از وضع نا بسا مان موجود به وضع مطلوب آرما نی است و باید مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی، آموزشی و همچنین حکومت و حاکمیت در این خصوص نقش اساسی خود را ایفا نمایند و گام های مؤثری را دراین زمینه مهم و حیاتی بردارند که اگر در این خصوص کوتاهی ورزند که تا کنون قصور و تقصر نموده اند باید در پیشگاه تاریخ این مرز و بوم پاسخگو باشند. اگرفرزندان ما خوب تربيت نشوند ويا درتربيت آنها اهمالی صورت گيرد، فاجعه ای اسفبار برای جامعه ببار خواهد آمد که باید همگان تاوان سنگینی را در این زمینه تحمل نماییم.

90% بدبختي ها و پريشاني های خانواده ها که سر انجامش به طلاق وجدايی وخودکشی و قتل و پستی می کشد ناشی از تربيت نشدن صحیح فرزندان است. اگردر جامعه ای زمينه های فساد، فحشا، تباهی و حيوانيت و بی عفتی است، اگردر جامعه ای فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غرب زدگی، بوزينه صفتی، رفتارها و کردارهای زشت است، زن صفتی درمردان، مرد صفتی در زنان است، يک علت عمده آن به احتمال قوی اين است که فرزندان دختر و پسر ما در دوران کودکی درست تربيت نشده اند و اينک مادران و پدران جامعه اند.

اگر دختران امروز که مادران فردا هستند، نيکو تربيت نشوند بچه های نامتعادل مشکل دار مسئله ساز به وجود خواهند آورد و ديگر نخواهند توانست فرزندان خوب، با صلابت و قوی تربيت کنند، زيرا تربيتی که از سوی مادر انجام می شود و رکن اساسی سعادت خانواده و جامعه است به خاطر نقصان از جنبه های مادی و معنوی آن اثر گذاری عمیق ماندگار در فرزندان ندارد.

روايات بسياری در اسلام داريم که تربيت را برای فرزندان حق و برای والدين بدهی به حساب آورده اند و ابعاد و تربيت را در باره فرزندان ذکرکرده اندکه شامل تعيين نام نيکو، آموزش قرآن، تعليم و تعلم، تأمين امنيت، فراهم نمودن محيط مساعد جهت رشد مادی و معنوی، شکوفا نمودن استعداد های ذاتی و...است.

در اسلام زن همان حقوق و شخصيتی را دارد که مرد، مثل حق تحصيل، حق کار- با حفظ و رعايت شئونات اخلاقی متناسب با جنسيت و فرهنگ خانواده، حق مالکيت، حق رأی دادن و رأی گرفتن. همچنين در بينش قرآنی، شخصيت فرزندان جزئی از شخصيت افراد محسوب می شود و مسائل تر بيتی و انسانی مربوط به آنها فوق العاده اهميت دارد و طبيعی است دختر و پسر در اين مورد فرقی نداشته و ندارند.

اگر در اسلام فرزند صالح همانند گلی از گلهای بهشت بحساب می آيد- انّ الوالد الصّالح ريحانه من رياحين الجّنه- بايد بدانيم که تأمين صلاحيت او در سايه ادای حق تربيت ميسّر است و آن کس که خواستار فرزندی صالح است بايد تربيت او را امری ضروری بداند.

کيست که نخواهد فرزندش، پای بند به تعاليم اخلاقی، فرهنگی و انسانی و مذهبی نباشد و در سايه راه و روش آن، عفت و شرافتش را حفظ نکند و يا موجبات رشد خود را با اتکای به آن چه بیان شد فراهم نیآورد. ولی بايد دانست هيچ راه و روشی و هيچ فرهنگ و مذهبی در سايه نادانی رشد نکرده و نخواهد کرد.

نگاهی به ابعاد مهم و ضروری تربيت

1- برای زندگی خانوادگی

دختران و زنانی که خوب تربيت شده و تعليمات عاليه را ديده اند، دارای وسعت فکر و هوش و فراستی خواهند شد که در خانه داری و انجام امور خانواده فوق العاده به او کمک خواهند کرد و قوه دور بينی و مآل انديشی را در ايشان ايجاد می نمايد که بتوانند وقايع و خوادث غير مترقبه را پيش بينی کنند. دختر وزن فاضل و با اخلاق در اثر نفوذ معنوی خود همت شوهرش را بر می انگيزد و پايه آمال و مقاصد او را در برابر مدارج عالی تری قرار می دهد در صورتی که دختر و زنی خوب تر بيت نشده باشند و عامی فکر نمايند و در تجملات دنيوی گرفتار آمده باشند و از دوستان و معاشران اجتماعی خوبی برخوردار نباشند نه تنها با خودخواهی ، همسران خود را به دون همتی و فرومايگی تشويق و ترغيب می نمايند بلکه بعد از مدتی در پی تنوع طلبی و خوشگذراني ها، زندگی خويش را با جدايی و طلاق، به بهانه های واهی، بر باد فنا خواهند داد!

2- برای حيات اجتماعی

زندگی اجتماعی به آگاهی و فنونی نياز دارد که اساس آن دارای جنبه اکتسابی است. بخشی مهم از عدم تجانس ها، برخوردها و تصادم ها در زندگی بدان خاطر است که افراد راه و رسم آن را نياموخته اند و يا برا ی حيات اجتماعی آن چنان که لازم است تر بيت و پرورش نيافته اند.

برای اين که آنها به حقوق و تکاليف اجتماعی خود آگاه شوند، در انجام آن مجاهدت نمايند، در برخوردها و تصادم ها مظلوم واقع نشوند، ضروری است تربيت يابند. انحرافات و لغزش ها در جوامع ،ناشی از کسانی است که تربيت خوب وکافی نيافته اند و يا پرورششان در دامان مادران با تقوايی نبوده است!

3- برای تربيت نسل

دختران امروز مادران فردای جامعه هستند. اگراينان درست تربيت شوند، مردان و زنان آينده سا خته خواهند شد وهم اگر دختران امروز از نظر اخلاق ، فرهنگ، عفت، شرف، انسانيت، حجاب و...پرورش يابند، فرزندان آينده جامعه نيز از اين بابت مصونيت خواهند داشت.زن مربی جامعه است و ازدامن اوست که انسانها پيدا می شوند؛ و اگر او تربيت يافته نباشد چگونه می توان به رشد و پرورش نسل اطمينان داشت.

اين که بخواهيم مردانی برجسته ، عاقل، شريف، پاک و با ايمان تربيت کنيم ، نياز به وجود دخترانی داريم که از اصول اين تربيت سر در آورند و هم فراموش نکنيم که بهشت زير پای آن مادرانی است که خود تربيت يافته و بهشتی باشند و گرنه" الجّنه تحت اقدام الامّهات"درباره همگان صادق نخواهد بود.

4- برای حيات سيا سی

از آن جا که کيفيت اخلاقی ملل مربوط به طرز تربيت خانوادگی افراد است، تربيت زنها را بايد از امورمهم ملی تلقی نمود. دادن حق رأی و حق انتخاب مشکل هيچ جامعه ای را حل نمی کند،اصل بر اين است که آنها درست تربيت و آنگاه رأی بدهند. پيش از شروع به تغيير دادن عالم بايد به تغيير دادن زندگانی زنان و مردان مبادرت کرد. آنها بايد بيشترصاحب عقل و اخلاق قوی شوند تا بتوانند زندگانی خود را اداره کنند و به آزادی، يک رفيق حيات برای خود برگزينند. اگر دختران و زنان، مردان و پسران در جامعه اصلاح شوند، می توان اميد داشت که نقشی فوق العاده در بنياد ها ی يک جامعه متحرک داشته باشند و هديه ای به بشريت عرضه کنند. تربيت درست زمينه ساز وقار و آرامش برای زنان و مردان بشمار می آيد و اين در شرايط سياسی جامعه فوق العاده مؤثر است.

دانشمندی مدعی است اگر از او بپرسند که راهی برای تأسيس صلح بين المللی هست يا نه؟ گفته است می گويم هست و آن راه ، تربيت زنان و مردان عالم است، بشرطی که همه زنان و مردان عالم به يک نحو صحيح و اصولی و مبنایی تربيت شوند.

شنبه: 30 / 02 / 1402- 29 شوال 1444- 20 می 2023

منابع

1- اسلام و تعليم و تربيت ، بخش اول ، تربيت. تأليف : دکتر حجتی، سيدمحمد باقر. ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

2- اسلام و تعليم و تربيت ، بخش دوم ، تعليم. تأليف: دکتر حجتی، سيدمحمد باقر. ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.

3- انسان و سرنوشت. تأليف استاد شهيد مطهری (ره)، مرتضی. ناشر : شرکت افست.

4- خانواده و مسائل نوجوان و جوان. ج (1) و (2) . تأليف دکتر قائمی، علی .ناشر: انتشارات شفق.

5- گفتارفلسفی. کودک از نظر وراثت و تربيت ج (1) و (2). ناشر: هيات نشر معارف اسلامی مرحوم فلسفی،محمد تقی.

6- نظام حقوق زن در اسلام. تأليف استاد شهيد مطهری (ره)، مرتضی. ناشر : شرکت افست.



ارسال توسط افشار

28می؛ کدام رقیب پیروز است؛ اردوغان یا قلیچداراوغلو؟

اسدالله افشار

شورای عالی انتخابات ترکیه تأیید کرد که انتخابات ریاست‌جمهوری روز 14 می نتوانست به دور دوم کشید و هیچ یک از رقبا، اردوغان، رئیس جمهور فعلی و قلیچداراوغلو، نامزد اصلی اپوزیسیون، به آستانه 50 درصد برای پیروزی کامل نرسیدند و در نتیجه نامزد برگزیده ریاست جمهوری در دور دوم در 28 می( یکشنبه 7 خرداد) تعیین خواهد شد.

همزمان انتخابات پارلمانی برای انتخاب 600 نماینده مجلس شورای ملی بزرگ ترکیه- که برای یک دوره پنج ساله می باشد- برگزار شد.[1]

رقابت تنگاتنگی بین رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور و کمال قلیچدار اوغلو، رئیس حزب اصلی اپوزیسیون جمهوری خواه خلق (CHP) برگزار شد.

نامزد سوم سینان اوگان برای آرای ملی گرایان درخواست داد و محرم اینجه، نامزد چهارم ریاست جمهوری از رقابت های انتخاباتی که در روز یکشنبه 14 مه برگزار شد، انصراف داد.

لازم به ذکر است دور نخست انتخابات تركيه با مشاركت ۸۶.۹۹ درصد واجدين شرايط به انجام رسيد و آقاي اردوغان با ۴۹.۵ درصد آرا و آقاي كمال قليچداراوغلو با۴۴.۸۹ درصد آرا به ترتيب حايزين اكثريت آرا شدند. در اغلب نظرسنجي‌ها آقاي اردوغان حدود ۴۳ تا ۴۵ درصد آرا و آقاي كمال قليچداراوغلو حدود ۴۷ تا ۴۹ درصد آرا را به خود اختصاص مي‌دادند و حتي چند نظرسنجي احتمال پيروزي آقاي اوغلو در دور نخست را داده بودند.

با توجه به حاشیه ها، آرای 5.25 درصد ریخته شده در سبد اوگان[2] کمک بزرگی به اردوغان یا قلیچداراوغلو خواهد بود.[3]

اوگان از سیاست خارجی پرهزینه اردوغان به ویژه نزدیکی ترکیه به روسیه و دوری آن از غرب انتقاد کرده و قول روابط نزدیکتر با کشورهای غربی را داده است. پس از خرید سامانه دفاع هوایی اس-400 ترکیه از روسیه در سال 2019، ایالات متحده ترکیه را از برنامه جت های جنگنده اف-35 حذف کرد.

اردوغان 69 ساله، بنیانگذار و رهبر حزب حاکم عدالت و توسعه، از سال 2014 به عنوان دوازدهمین رئیس جمهور این کشور را رهبری می کند. او از سال 14-2003 به عنوان نخست وزیر و از سال 8-1994 به عنوان شهردار خدمت کرده است.

قلیچداراوغلو، 74 ساله، برای اولین بار به عنوان یک بلوک شش حزبی از احزاب مخالف که از او حمایت می کنند، شانس انتخاب شدن در مرحله دوم را دارد. او همچنین با حروف اول خود KK، یک اقتصاددان، کارمند دولتی بازنشسته، و سیاستمدار سوسیال دموکرات است. او رهبرCHP است و از سال2010رهبر اپوزیسیون اصلی در ترکیه بوده است. او از سال 2002 تا 2015 به عنوان نماینده پارلمان در حوزه دوم انتخاباتی استانبول و از سال 2015 به عنوان نماینده منطقه دوم انتخاباتی ازمیر خدمت کرده است.

میزان مشارکت

دقایقی قبل از افتتاح رسمی رأی‌گیری روز یکشنبه 14 می در سراسر کشور در ساعت 8 صبح (تا 5 بعد از ظهر)، بسیاری از رأی‌دهندگان از قبل در مدارس و برخی مؤسسات عمومی در بزرگترین شهر های ترکیه مانند استانبول و آنکارا(پایتخت) با داشتن 15.4 میلیون نفر جمعیت؛ صف کشیده بودند.

نزدیک به 89 درصد از بیش از 64 میلیون واجد شرایط رای در ترکیه روز دوشنبه برای انتخاب رئیس جمهور و پارلمان رای دادند.

ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، مشارکت بالای مردم را پیروزی دموکراسی در کشور همسایه خواند و نشریه اکونومیست آن را مهم‌ترین انتخابات سال ۲۰۲۳ اعلام نمود.

در ترکیه بیش از 60 میلیون واجد شرایط رای دادن وجود داشت، از جمله نزدیک به پنج میلیون رای دهنده که برای اولین بار رای می دادند، و تخمین زده می شود که 5.3 درصد از رای دهندگان ترکیه برای رای دادن در خارج از کشور ثبت نام کرده اند.

احمد ینر، رئیس شورای عالی انتخابات (YSK) می گوید 1,817,010 رأی در خارج از کشور به صندوق ها ریخته شد و تنها 30.8 درصد از این صندوق ها تا صبح روز سه شنبه 16 می باز شده بود.

به گزارش یورونیوز، انتخاب حدود 3.4 میلیون رأی دهنده در خارج از کشور - عمدتا در اروپا و به ویژه در آلمان - در تصمیم گیری برای نتیجه انتخابات یکشنبه و همچنین دور دوم بسیار مهم بود. رأی دهندگان ترک در اروپا در انتخابات ریاست جمهوری سال 2018 از اردوغان حمایت کردند که 60 درصد آرای آنها را به دست آورد.

در همین حال، اردوغان بر تحویل خودروهای برقی بومی توسط خودروساز توگ، اولین خودروی برقی ترکیه و اولین خودروی ساخته شده توسط صنعت خودروی ترکیه در اوایل آوریل و درست پیش از انتخابات تأکید کرد. این سازنده EV قصد دارد صادرات خود را به اروپا از پایان سال 2024 آغاز کند.

اردوغان روز دوشنبه 15می با آغاز محموله‌های مورد انتظار، رسماً اولین مالک خودروی الکتریکی بومی شد. بسیاری این را ترفند اردوغان برای حفظ حمایت خود در اروپا و خارج می دانند.

حزب عدالت و توسعه و اردوغان مدتهاست که از سیاست تبدیل ترکیه به ریاست اجرایی و جایگزینی سیستم پارلمانی موجود حمایت کرده اند. هنگامی که اردوغان در آوریل 2018 خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام شد و پیروز گشت، خواستار تغییرات در قانون اساسی گردید که با این تغییرات؛ اختیارات قانونگذاری پارلمان را کاهش داده و از سوی دیگر قدرت اجرایی و اختیارات رئیس جمهور را افزایش دادند.

چالش ها

چالش‌های اردوغان در دوران تصدی ریاستش بر دولت:

1-یکی مسئله مقابله دولتش با زلزله 6 فوریه بود.

2- دیگری چالش های اقتصادی از جمله تورم بالا و افزایش نرخ ارز و ضعیف شدن پول ملی نیز بود. لیر در روز دوشنبه 15می پس از رسیدن به 19.70 در معاملات قبلی، در 19.66 در برابر یک دلار آمریکا بود که ضعیف ترین آن از زمان ثبت رکورد 19.80 در مارس امسال پس از زلزله به حساب می آید.

3-در جنگ اوکراین، ترکیه بی طرف مانده است و همزمان با روسیه و اوکراین نیز همکاری کرده است.

4- فنلاند به عضویت ناتو درآمده است، اما درخواست سوئد تا قبل از نتیجه نهایی انتخابات ترکیه متوقف خواهد ماند. [4]

در هرحال با توجه به شرایط داخلی و بین المللی ترکیه؛ اولا آنچه از رأی دور دوم در دو هفته بعد به دست خواهد آمد موضوعی است که هر دو نامزد رقیب رقابت تنگاتنگی را که حفظ کرده اند با هم خواهند داشت. و مسلما این سخت ترین نبرد انتخاباتی اردوغان بوده و رأی دهندگان ترکیه به زودی در مورد این انتخابات تصمیم نهایی را خواهند گرفت؛ ثانیا فاصله کم بین دو نامزد اصلی این گمانه زنی را به وجود آورده است که اردوغان ممکن است در صورت شکست، در انتخابات دخالت کند و نتایج را به چالش بکشد یا حتی از پایبندی و پذیرش نتایج حاصله امتناع کند و کشور را وارد بحران نماید. باید منتظر ماند تا نظاره گر باشیم در تاریخ 28 مه (یکشنبه؛ 7 خرداد) رئیس‌جمهور ترکیه بین «رجب طیب اردوغان» و «کمال قلیچداراوغلو» چه کسی خواهد بود و چه کسی انتخاب خواهد شد؛ اردوغان یا قلیچداراوغلو؟ و آیا هردو خصوصا اردوغان پس از شکست تن به قاعده دموکراسی خواهند داد و به قانون تمکین خواهند نمود؟! یا ترکیه را با چالش و بحران سیاسی مواجه خواهند ساخت!

پنجشنبه: 28 / 02 27 شوال 1444- 18 می 2023


[1] - روز یکشنبه 14 می انتخابات دیگری نیز برگزار شد، انتخابات پارلمانی که تحت‌الشعاع انتخابات ریاست‌جمهوری بود. نتیجه انتخابات پارلمانی حاکی از این است که با وجود کاهش سهم آرای حزب عدالت و توسعه، حزب حاکم، از ۴۲.۵ درصد در سال ۲۰۱۸ به ۳۵.۷ درصد در انتخابات ۲۰۲۳، ائتلاف جمهور به رهبری این حزب، با کسب حداقل ۳۲۲ کرسی، همچنان اکثریت پارلمان را در اختیار خواهد داشت. بدین‌ترتیب، با وجود رشد ۳ درصدی آرای حزب جمهوری خلق، ائتلاف ملت به رهبری حزب جمهوری خلق، ۲۱۳ کرسی را تصاحب کرد. حالا باید دید که نتیجه انتخابات مجلس روی تصمیم رأی‌دهندگان در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تاثیرگذار خواهد بود؟

[2] - سینان اوغان، یک آکادمیسینِ ملی‌گرایِ محافظه‌کارِ اهل شهر ایغدیر ، بود. او در سال ۲۰۱۲ از حزب راست افراطیِ حرکت ملی‌گرا وارد مجلس شد. سینان در سال ۲۰۱۶ با همراهی گروهی در درون حزب، به رهبری مرال آکشنر، خواستار برگزاری انتخابات درون حزبی و کنار رفتن دولت باغچه‌لی، رهبر کهنسال حزب حرکت ملی‌گرا شد. اما این حرکت درون حزبی شکست خورد و او به همراه با مرال آکشنر و امید اوزداغ از حزب حرکت ملی‌گرا اخراج شدند. اگرچه با تأسیس حزب نیک در پاییز ۲۰۱۷ انتظار می‌رفت که اوغان در رده رهبری این حزب قرار گیرد اما ترجیح داد تا پس از انشعاب امید اوزداغ از حزب نیک و تشکیل حزب ظفر که مهم‌ترین خواسته‌اش اخراج اتباع خارجی از ترکیه است، فعالیت حزبی خود را از سر بگیرد. او در انتخابات دیروز به عنوان کاندیدای حزب ظفر و ائتلاف راست افراطیِ «پدر» شرکت کرد و با کناره‌گیری محرم اینجه ، سبد رأی شهروندان معترضی را به سوی خود جلب کرد که اگرچه نسبت به عملکرد آقای اردوغان معترض هستند و خواستارِ تغییر اما به هر دلیلی حاضر به رأی دادن به قلیچداراوغلو نیز نیستند. ( رقابت ناتمام در ترکیه. رسالت: چهارشنبه 27 اردیبهشت ماه 1402- شماره 10587)

[3] - در چنین شرایطی، صحبت از ۳ میلیون رأیی به میان آمد که در مناطقی که عمده ساکنانش طرفدار حزب جمهوری خلق بودند، به صندوق‌ها ریخته شده بود ولی ناظران حزب عدالت و توسعه مدام نسبت به نتایج شمارش آنها اعتراض می‌کردند و مانع از امضای صورت‌جلسه نهایی می‌شدند؛ به طوری که آرای برخی از این صندوق‌ها تا ۱۱ بار بازشماری شد. رهبران حزب جمهوری خلق امیدوار بودند که با افزوده شدن نتایج شمارش آرا در این صندوق‌ها نسبت رأی قلیچداراوغلو از ۵۰ درصد بگذرد و شکست آقای اردوغان قطعی شود.اما در نهایت، نتایج تغییر فاحشی نکرد تا اردوغان در سخنرانی سنتی‌اش که از بالکن ساختمان مرکزی حزب عدالت و توسعه در آنکارا ایراد می‌کند، برای نخستین بار پس از ۲۱ سال، حرفی از پیروزی قاطع خود نزند. ( رقابت ناتمام در ترکیه. رسالت: چهارشنبه 27 اردیبهشت ماه 1402- شماره 10587)

4-Parviz, Salman.Turkey elections head for a runoff. Translator: Asadollah Afshar. TEHRAN Times / May 16, 2023 - 21:6



ارسال توسط افشار

به بهانه روز نکبت، روز تأسیس رژیم غاصب جعلی اشغالگرقدس

نقش دولت های غربی و اروپایی در خلق روز نکبت

اسدالله افشار

مسئله فلسطین یکی از مهم ترین مسائل در صحنه سیاسی جهان از بدو پیدایش آن است. مسئله فلسطین یک موضوع اصلی و اولویت اول در جهان اسلام است. و البته مسئله فلسطین از جنبه بین المللی هم در کانون توجه مردم جهان قرار گرفته و از مرزهای جهان اسلام عبور کرده است. امروزه به موضوع فلسطین، یک نگاه انسانی وجود دارد و از منظر انسانیت به آن پرداخته می شود.

کشورهای اروپایی و دیگرکشورهای غربی در گذشته شرایطی را به وجود آوردند تا با کمک به صهیونیست‌ها آن ها بتوانند برفلسطین حاکم گردند و با تسلط بر این سرزمین آن را غصب و سلطه منحوس خود را بر مردمان غافلگیر شده تحمیل نمایند. امروز مردم اروپا و غرب که در همان مناطق تحت همین دولت‌ها زندگی می‌کنند از عملکرد دولت‌های فاشیست خود خشنود نیستند؛ بلکه با دیدن شرایط و وقایع فلسطین در کنار فلسطینیان هستند. بنابراین می توان گفت که مسئله فلسطین یک امر جهانی و انسانی است.

روز نکبت روزی است که صهیونیست‌های غاصب در 15مه 1948 پس از استقرار حکومت غیرقانونی خود بر فلسطین، جنایات انسانی گسترده‌ای را علیه مردم محلی فلسطین انجام دادند.

دراین روزتمام جنایات وحشیانه و بربریت گذشته توسط سازمان های تروریستی صهیونیستی[1] نه تنها رنگ می بازد بلکه در پیشگاه تاریخ روسفید می گردند. یکی از سازمان های تروریستی صهیونیستی، هاگانا[2] نام داشت که جنایاتش در تاریخ ثبت و ضبط شده است.

میلیون ها فلسطینی محلی به اجبار از سرزمین خود یعنی فلسطین اخراج و به مرزهای کشورهای همسایه - لبنان، سوریه، اردن و مصر- رانده شدند. حتی امروز نیز با وجود محتاط بودن نرم افزارهایی مانند گوگل، گوگل مجبور است بنویسدکه تعداد 800000 فلسطینی توسط تروریست های غاصب صهیونیستی با ظلم و بی رحمی از فلسطین بیرون رانده شدند. صدها و هزاران کودک بی گناه به شیوه های وحشتناکی از جمله آلودکردن آب آشامیدنی و تجاوز به زنان کشته شدند.

البته برای فلسطینی ها چه فاجعه ای وحشتناک تر و بدتر از این که ملتی از خانه خود رانده شود. این اتفاق شوم و خائنانه که محصول عمل دولت انگلیس و برخی کشورهای غربی از جمله فرانسه بود[3] در 15 می 1948 بوقوع پیوست و از آن روز به عنوان نکبت[4] (به معنای ویرانی بزرگ و وحشتناک که یک روز فاجعه بار است) یاد می کنند. این روز، سالگرد تشکیل رژیم صهیونیستی و اخراج و آوارگی صد‌ها هزار فلسطینی از سرزمین خود است و آن نیز مقدمه ای شد تا یک دولت جعلی نامشروع تجاوزگر تحت حمایت سلطه غرب در داخل فلسطین و فلسطینیان تشکیل شود. صهیونیست ها اشغالگر؛ باغ ها و هر چیزی که مربوط به زندگی بود از جمله خرمن ها را تجاوزکارانه تصرف کردند. با فشار صیهونیست ها، فلسطینیان روز به روز تحت ظلم و ستم بوده و از خاکشان رانده و مجبور به مهاجرت می گشتند. این درد را فقط کسانی می توانند بفهمند و احساس کنند که وطن و خانه شان را غارت شده است. همه اینها برای ملت مظلوم فلسطین اتفاق افتاد.

درطول روز‌های بعد از روز نکبت در سال ۱۹۴۸، حداقل ۱۵ هزار فلسطینی شهید و ۷۵۰ هزار فلسطینی از کشورشان اخراج شدند. این رقم بیشتر از نصف جمعیت فلسطین در آن زمان بود. در مجموع ۷۰ درصد فلسطینی‌ها اخراج یا مجبور به ترک خانه‌های اصلی خود شدند. بنا به آماری که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، تعداد پناهندگان و نوادگان فلسطینی‌های اخراج شده که حالا در کشور‌های مختلف پراکنده شده‌اند به بیش از هفت میلیون نفر می‌رسد. با شروع اشغال رسمی فلسطین از سال ۱۹۴۸، بیش از ۵۳۰ شهر و روستای فلسطینی تخریب شد. بسیاری از این تخریب‌ها با این هدف صورت گرفته که فلسطینی‌های آواره نتوانند به خانه‌های خود بازگردند.

آگرچه فرآیند آوارگی سازمان یافته و گسترده مردم فلسطین، بعد از تأسیس رژیم صهیونیستی در روز نکبت شدت یافت؛ اما روند مذکور پیش از این تاریخ نیز، آغاز شده بود. نخستین خروج دسته‌جمعی، به بعد از مصوبه سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ نسبت داده می‌شود. در واقع روز نکبت، نقطه اوج روندی بود که از سال قبل، آغاز شده بود.

شمار فلسطینی‌هایی که پیش از تأسیس رژیم اسرائیل از سرزمین‌هایشان خارج شدند، بیش ۳۵۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود. در کمتر از ۶ ماه، از دسامبر ۱۹۴۷ گروه‌های مسلح صهیونیست حدود ۴۴۰ هزار فلسطینی را از ۲۲۰ روستا بیرون کردند. در خلال جنگ فلسطینیان با اشغالگران صهیونیست و تشکیل این رژیم، همان گونه که در سطور پیشین گفته شد 8۰۰.۰۰۰ فلسطینی آواره شده و بسیاری از مناطق تخریب شدند.

با توجه به آن چه بیان شد خوبست یادآوری کنیم که حتی تا به امروز نیز پس از 75 سال، فلسطینی ها امید خود را برای بازگشت به خانه و میهن خود از دست نداده اند. اگر چه آنها مجبورند به عنوان پناهنده در کشورهای مختلف جهان از جمله لبنان، سوریه، اردن و مصر زندگی کنند، اما مادران فلسطینی دراین اردوگاه ها کلید خانه خود را دارند. آنها این کلیدها را محفوظ نگه می دارند با این امید که به زودی روزی برسد که همه این فلسطینی ها با نسل سوم خود به سرزمین مادری خود فلسطین بازگردند.

مردم فلسطین در جنبش حق بازگشت فعال هستند. صدای فلسطینی ها که «ما برمی گردیم» در جهان طنین انداز گشته و امیدواریم صدای ملت های سراسر جهان نیز با صدای ملت فلسطین یکی شود و این آرزوی مشروع ملتی آواره و تحت ظلم محقق و برآورده شود.

با توجه به تغییرات سریع سناریوی سیاسی جهان، تلاش بسیار زیادی صورت می گیرد تا به نوعی موضوع فلسطین را از یاد برده و سرد جلوه دهند یا در این زمینه در جهان سکوت کنند. دولت‌های آمریکا، انگلیس و اروپاییان در رأس دولت‌های حامی اسرائیل غاصب هستند و می‌خواهند مسئله فلسطین به فراموشی سپرده شود.

دولت های غربی آرزو می کنند که هیچ بحثی در مورد حق بازگشت فلسطینیان وجود نداشته باشد. اما فلسطینی ها بر این اصل پیمان بسته و مصمم هستند و عزم راسخ نشان داده که ما برگردیم. امروز مردم فلسطین در اقصی نقاط جهان در تلاش هستند تا با اتحاد و انسجام با حرکت رو به جلو حق مشروع تاریخی خود را با شعار «ما برمی گردیم» حق بازگشت به وطن خود را فریاد کنند و این حق را با قوت و قدرت بگیرند. این در واقع یک راه حل عادلانه برای مشکل فلسطین است. در واقع اسرائیل غاصب کلید مرگ و نابودی دولت صهیونیستی است. اگر بومیان فلسطین به فلسطین باز گردند، وضعیت غیرقانونی صهیونیست های مهاجر بیش از پیش مشخص و از صحنه حذف می شوند و یقیناً صهیونیست ها به کشورهای که بوده اند باز خواهند گشت و فلسطین از اشغال خارج می شود.

مسلمانان جهان همواره با آرمان فلسطین همراه بوده اند. رابطه ای تاریخی با آرمان فلسطین داشته و دارند. مسلمانان جهان همواره از حقوق فلسطینیان حمایت کرده اند و طرفدار فلسطینی ها هستند.

نتیجه اینکه روز دیگری از نکبت فرا رسیده است. فلسطینی ها ناامید نیستند. مبارزه فلسطینیان هر روز به سمت توسعه پیش می رود. این پیشرفت شامل خون پاک و فداکاری شهداست. از جمله احساسات و صداقت مردم در سراسر جهان. عشق آنها شامل آرمان فلسطین می شود. اگرچه دولت های جهانی اولویت های دیگری دارند، اما مردم جهان آرمان فلسطین را اولویت اول خود می دانند و در حمایت از فلسطینی ها ایستادگی می کنند.

دولت غیرقانونی صهیونیستی اسرائیل روز 15 مه روز نکبت را به عنوان روز استقلال جشن می گیرد. منظور از این چیست؟ کاملا غیر منطقی؟ حال سئوال این است که اسرائیل از دست چه کسانی آزاد شده است؟ این سئوال خود حاکی از نامشروع و غاصب بودن موجودیت اسرائیل است.

امید است جنبش حق بازگشت فلسطینیان به همین منوال پیش برود و به زودی همه آنان با فتح و پیروزی از سراسر جهان به وطن خود بازگردند. تغییر شرایط به نفع فلسطین در منطقه نیز به همین جهت است که رؤیا و شعار فلسطینی ها مبنی بر «بازخواهیم گشت» به زودی محقق خواهد شد. البته این یک وعده الهی است که فلسطین آزاد خواهد شد و اسرائیل نابود و از صفحه روزگار محو خواهد گردید.[5]

دوشنبه: 25 / 02 / 1402- 24 شوال 1444- 15 مه 2023


[1] - آژانس یهود (در عبری: הסוכנות היהודית و در انگلیسی: Jewish Agency) به لحاظ ماهوی همان سازمان جهانی صهیونیسم یا بخشی از موسسه‌ها و هیئت‌های سازمان است که با خارج ارتباط دارند.این عبارت در مقابل سازمان صهیونیستی که مضمونی ایدئولوژیک دارد، به معنی تجمیعی از انسان‌ها با افکار معین است. در حالی که اصطلاح آژانس یهود حاوی مفهومی عملی بوده و به ادارات و موسسات و دفاتر و غیره اشاره می‌کند. آژانس یهود، عنصری رسمی از عناصر حکومت در اسرائیل است.اصطلاح آژانس یهود به هنگام سند قیمومیت انگلیس بر فلسطین وضع شد. در ماده ۴ این سند که در آن سازمان صهیونیستی به رسمیت شناخته شد آمد است: سازمان صهیونیستی، آژانس یهودی مناسب است برای ارائه مشورت به اداره قیمومیت و همکاری با آن در امور اقتصادی و اجتماعی و دیگر اموری که ممکن است در ایجاد وطن ملی یهود مؤثر باشد و نیز جهت کمک و مشارکت در ارتقای کشور، به این شرط که همواره زیر نظر اداره قیمومیت باشد ...

در ماده ۶ سند قیمومیت دولت فلسطین آمده‌است که باید در دو زمینه با آژانس یهود همکاری کند:

تسهیل مهاجرت یهودیان به کشور در شرایطی مناسب؛

تشویق استقرار ایشان در زمین‌های دولتی و اراضی موات که مورد نیاز عمومی نباشد.

در ماده ۴ سند قیمومیت آمده‌است که سازمان صهیونیسم باید پس از رایزنی با دولت انگلیس تدابیر لازم را برای جذب یاری همه یهودیان خواهان کمک به تشکیل موطن یهودی اتخاذ کند.

[2] - هاگانا یا هگانا یا هه‌گَنه (به معنای دفاع) یک سازمان شبه‌نظامی یهودی وفادار به ایدئولوژی صهیونیزم بود که سال ۱۹۲۰ در فلسطین تحت قیومیت انگلستان به جای سازمان هاشومیر تشکیل شد. این سازمان به‌تدریج به شاخه نظامی غیررسمی آژانس یهود تبدیل شد و علیه اعراب فلسطینی و حکومت قیم بریتانیا مبارزه می‌کرد. با اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی و برپائی نیروهای دفاعی اسرائیل، هر سه جنبش زیرزمینی هگانا، اتسل و لحی منحل شدند. این سازمان از میانه‌های دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و به تلافی‌جویی در برابر حملات و تعرضات اعراب پرداخت. هگانا همچنین در اعتراض به محدودیت‌هایی که از سوی حکومت قیم بریتانیا علیه مهاجرت یهودیان به اسرائیل وضع شده بود، علیه حکومت قیم دست به یکسری عملیات خرابکاری زد. هگانا بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین سازمان نظامی یهودی پیش از سال ۱۹۴۸ در فلسطین بود که یک سرویس اطلاعاتی بنام «شای»، به منظور گردآوری اطلاعات برای فعالیت‌های خود و نیز به منظور رساندن اطلاعات به رهبران اسرائیل جهت مبارزه سیاسی و نظامی با اعراب ساکن فلسطین و با کشورهای عربی و با حکومت قیم بریتانیا برپا نموده بود.

[3] - به گزارش اندیشکده آمریکایی «موسسه خاورمیانه»، آمریکا در جنایات صهیونیست‌ها حول موضوع روز نکبت دخیل هستند. این اندیشکده عنوان کرده است: آمریکا از آشکار شدن روز نکبت آگاه بوده و دلایل پنجگانه ای را برای این آگاهی بشرح ذیل بیان می کند:

اول. آمریکایی‌ها مطلع بودند که صهیونیست‌ها در مرز‌های تعیین شده توسط سازمان ملل، متوقف نمی‌شوند. سرکنسولگری وقت ایالات متحده، در گزارش خود به وزارت خارجه به نقل از رهبر وقت صهیونیست‌ها نوشته بود: «هدف اصلی یهودیان، کل فلسطین است.»

دوم. آمریکایی‌ها تایید کردند که مهاجرت و فرار ناشی از ترس فلسطینی‌ها از سرزمین خود، نتیجه جنایات صهیونیست‌ها بوده است؛ نه یک اتفاق طبیعی به خاطر مسائل ناشی از جنگ. به عبارت دیگر، طرح اخراج فلسطینیان از سرزمین‌های خود، از ابتدا مشخص بود و اسرائیلی‌ها قصد داشتند که با جنگ، فلسطینیان را اخراج کنند و آمریکایی‌ها نیز از این موضوع مطلع بودند.

سوم. غارت و تخریب سیستماتیک اموال به منظور جلوگیری از بازگشت آوارگان فلسطینی. آمریکایی‌ها می‌دانستند تخریب عمدی خانه‌ها با هدف جلوگیری از بازگشت فلسطینی‌هاست. سرکنسول وقت آمریکا در اورشلیم در گزارش خود نوشته بود: «همه خانه‌ها و مغازه‌های عرب کاملا غارت‌شده و حتی قاب پنجره‌ها، درها، لوله‌کشی‌ها، وسایل برقی و تاسیسات برداشته شده است. امکان بازگشت اعراب به خانه‌های خود در اسرائیل یا فلسطین اشغالی یهودیان، بسیار کم است.»

چهارم. فلسطینیان تحت کنترل اسرائیل با رفتار‌های سخت و تبعیض آمیز مواجه شدند و این نکته نیز مورد اطلاع آمریکایی‌ها قرار داشت.

پنجم آمریکایی‌ها به وضعیت بد فلسطینی‌هایی که تحت کنترل اسرائیل مانده بودند و همچنین آن‌ها که آوره شده بودند اقرار داشتند. نخستین سفیر آمریکا در دولت تازه تاسیس اسرائیل می‌نویسد: «تراژدی پناهندگان عرب در حال رسیدن به ابعاد فاجعه‌بار است و باید به عنوان یک فاجعه با آن برخورد شود.» ( روز نکبت و جنایات صهیونیست‌ها از سال ۱۹۴۸ تا به الان. باشگاه خبرنگاران جوان: ۱۶:۲۵ - ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲- کد مطلب ۸۴۴۰۹۸۰)

[4] - در سال ۱۹۱۵، یعنی یک سال پس از آغاز جنگ جهانی اول، انگلستان به این نتیجه رسیده بود که متفقین پیروز جنگ خواهند بود و امپراطوری عثمانی تجزیه می‌شود. بنابراین، به سراغ برنامه ریزی به منظور امتداد استعمارگری در دوران بعد از جنگ رفت. در این زمان، یک سرهنگ انگلیسی به نام مارک سایکس با یک دیپلمات فرانسوی به نام فرانسوا پیکو، در سفارت بریتانیا در فرانسه با هم مذاکراتی داشتند که خروجی آن، نقشه سایکس-پیکو شد.براساس این نقشه، کشور‌های منطقه غرب آسیا با هدف نفوذ و استعمار، میان انگلستان و فرانسه تقسیم شدند و ملاک اصلی این تقسیم بندی، دسترسی به منابع انرژی، به ویژه نفت بود و بر همین اساس، ایران مورد توجه انگلیسی‌ها قرار داشت. اما در این میان، یک منطقه‌ای وجود داشت که سایکس و پیکو در مذاکرات خود به نتیجه نرسیدند که مستقیم در اختیار انگلستان قرار گیرد یا فرانسه و در نتیجه، توافق کردند این منطقه که هم از نظر منابع انرژی و هم از نظر گذرگاه‌های بین‌المللی، موقعیت مناسبی دارد، به طور مشترک تحت کنترل انگلستان و فرانسه قرار گیرد و قیمومیت آن برعهده انگلستان باشد. نام این منطقه، فلسطین بود. البته برای پیشبرد اهداف خود، نام منطقه بین‌المللی را بر آن نهادند. بین سایکس و پیکو تصمیم بر آن شد که گروهی از یهودیان ساکن اروپا را به آن جا منتقل کنند. توافق استعماری سایکس -پیکو، مبنای شکل گیری رژیم صهیونیستی قرار گرفت که عملا در سال ۱۹۴۸، اجرایی شد.اصطلاح روز «نکبت» به قدری پذیرفته شده است که حتی کسی در سطح «بان‌کی‌مون»، رئیس وقت سازمان ملل در سال ۱۳۸۷، در گفتگو با تشکیلات خودگردان فلسطین، از این اصطلاح استفاده کرد. این روز بعد از جنگ میان فلسطینیان و تجاوزگران صهیونیست و اعلام استقلال اسرائیل، نام گذاری شد.در سال ۱۹۴۷ قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل متحد، معروف به قطعنامه «تقسیم»، به تشکیل دو دولت عربی و یهودی در مرز‌های فلسطین رای داد. براساس این طرح استعماری، قرار شد که ۴۷درصد از سرزمین فلسطین به اعراب و سایر بخش‌ها به یهودیان اختصاص داده شود. لازم به ذکر است که رژیم صهیونیستی به این قطعنامه استعماری و ضد بشری هم پایبند نماند و در این سال‌ها، بیش از ۸۵ درصد از سرزمین فلسطین، تحت اشغال و تجاوز صهیونیست‌ها قرار گرفت. این طرح که با مخالفت کشور‌های عربی مواجه شد، نخستین طرح رسمی برای تقسیم فلسطین و تجاوز به حقوق فلسطینی‌ها بود. با اجرای این طرح، درگیری‌هایی میان فلسطینی‌ها و شبه نظامیان صهیونیستی آغاز شد. این طرح در حالی سهم بیشتر را به یهودیان می‌داد که در آن زمان، جمعیت اعراب بیش از دو برابر یهودیان تخمین زده می‌شد.

5. Abu Maryam, Dr. Sabir (is the Secretary-General of Palestine Foundation Pakistan). We shall return. Translator: Asadollah Afshar. TEHRAN Times/ May 15, 2023 - 0:23



ارسال توسط افشار

نگرش واقع بینانه جهانی به امرمبارزه با اعتیاد و مواد مخدر

اسدالله افشار

امروزه اعتياد به مواد مخدر یکی از مهم‌ترين و شاخص‌ترين مسائل اجتماعي در دنیا به شمار مي‌رود، و فرد معتادکه مبتلا به افیون شده است بیمارتلقی می گردد. این بیماری، صعب العلاج نبوده و با اراده و همت فرد ، خانواده و جامعه قابل درمان می باشد. چنان چه طالب پیشگیری ازاعتیاد و خواهان ترک معتادان هستیم و می خواهیم این معضل و بحران حل و یا به حداقل رسانده شود؛ باید ازظرفیت های علمی متخصصان و صاحب نظران،تعامل وهماهنگی متولیان امردر دستگاه های ذیربط دراین زمینه و همچنین پتانسیل خانواده ها، به نحو شایسته بهره گیری شود. برای کنترل و مبارزه با امراعتیاد ضروری است نسبت به این موضوع اولا ابعادش شناسایی وثانیا اطلاعاتش درحوزه های زیستی، رفتاری، اجتماعی و قانونی جمع آوری تا بتوان ازطرق علمی و راهکارهای دانش بنیان براین معضل فائق آمد.

کدام عوامل درگسترش گرایش به اعتیاد نقش اساسی ایفا می کنند؟

بدون تردید طیف وسیعی ازعلل و عوامل متعدد و مؤثرفرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بهداشتی، امنیتی و قضایی درگسترش گرایش به اعتیاد نقش اساسی ایفا می نمایند. کوتاهی و قصور مبادی و مراجع یاد شده درمبارزه جدی با این آفت و بلای خانمانسوز قطعا موجب: فروپاشی خانواده ها، نابودی نسل نوجوان و جوان، بسترسازی برای بزهکاری و انحرافات اجتماعی و اضمحلال سرمایه های پویا و خلاق مادی و معنوی می گردد. برای سرو سامان دادن به چنین اوضاع آشفته باید پیشگیری را مقدم بر درمان دانست و شرائطی را فراهم آورد تا عوامل ساختاری و نارسائی بخش های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه اصلاح و به کمک پیشگیری آید.

برای رفع معضل اعتیاد، باید به سراغ ریشه ها رفت

برای رفع معضل اعتیاد، باید به سراغ ریشه ها رفت، زیرا تا ریشه های اعتیاد قطع نشود، پیشگیری و درمان آن امکان ندارد. علاوه بر آن، باید تحقیقات وسیع علمی نیز به منظور شناسایی دقیق علل روی آوردن افراد، به اعتیاد صورت گیرد. در حوزه «مقابله با عرضه» و«پیشگیری» باید مدل نظری در سیاستگذاری حوزه اعتیاد داشته باشیم و از تجربه های جهانی دراین زمینه استفاده بهینه نماییم. بنابراین تنها با تولید اطلاعات و دانش دقیق و روزآمد دربهره گیری از پژوهش های جامعه شناختی و روان شناختی است که می توان کیفیت سیاستگذاری ها، برنامه ریزی ها و اقدامات اجرایی دراین زمینه را ارتقا بخشید تا حصول نتایج محقق گردد.

بدیهی است نتایج این قسم پژوهش ها، نگرشی واقع بینانه به امرمبارزه با اعتیاد و مواد مخدر، بررسی و توصیف وضعیت موجود است که؛ موجب توجه به بخش های مغفول و در نتیجه بهبود در روند سیاستگذاری ها، برنامه ریزی ها و اهداف مد نظر خواهد شد.

تلاش های بین المللی مقابله با مصرف مواد و قاچاق مخدر

ابزارهایی که به صورت ملی و بین المللی درکاهش سوءمصرف و قاچاق موادمخدر به کار گرفته شده اند هنوز تا کنون نتایج قابل قبول و قابل مشاهده و چشمگیری از منظر بین المللی نداشته اند. در نتیجه، اعتبار و تناسب ابزارهای کنترل موادمخدری که دولت ها به صورت پیوسته در کنوانسیون های بین المللی قبول کرده بودند، مورد تردید واقع شده است. وضعیت قاچاق و سوءمصرف موادمخدر که با خشونت وفساد همراه شده، وحشتناک می باشد، اما هنوز جایگزین های معتبری برای سیاست های فعلی که قادر به معکوس نمودن شرایط فعلی باشد، پیدا نشده است. تلاش های بین المللی مقابله با مصرف مواد و قاچاق مخدر باید در یک مسیر هماهنگ بین المللی به منظور دستیابی به نتایج مثبت آتی ادامه یافته وتنظیم شود. به علاوه، روشن است که مصرف موادمخدر ارتباط نزدیکی با مشکلات اقتصادی، اجتماعی وسیاسی دارد که پیشرفت در این حوزه ها در حل مشکلات سوءمصرف موادمخدر غیرقابل انکاراست. در برخی کشورها، فعالیت های مثبتی صورت گرفته است که باید بسیار دقیق مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و تجربیات مثبت هر کشور اولا مورد توجه واقع شود و ثانیا در صورت موفق بودن طرح ها، این طرح ها بومی سازی شود.

ادغام فعالیت های مرتبط با موادمخدر غیرقانونی با اقتصادملی واقعیتی خطرناک

در بعضی از کشورها، کشت، تولید و قاچاق موادمخدر غیرقانونی، تأثیرعمیقی بر اقتصاد داشته و درصد بالایی از درآمدهای ملی را پوشش می دهد. در جایی که اقتصاد ملی به برخی فعالیت های غیرقانونی وابسته باشد، هرگونه تلاش مقابله ای، با موانع قابل توجهی مواجه خواهد شد. ادغام فعالیت های مرتبط با موادمخدر غیرقانونی با اقتصادملی واقعیت خطرناکی است و دولت ها باید قبل از این که این فعالیت ها به نتایج بسیار ناگوار وتلخی بیانجامد، کلیه ابزارهای پیشگیرانه را به کار گیر ند.

کشت و قاچاق غیرقانونی موادمخدر منجر به ناپایداری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی کشورهای متعددی شده است. به ویژه ارتباطات زیادی میان کشت غیر قانونی و قاچاق موادمخدر و فعالیت سازمان های خرابکار در برخی کشورهای آمریکای جنوبی، اروپایی، آسیا و دیگر مناطق جهان مشاهده شده است. در واقع، درآمدهای از کشت غیرقانونی و مشارکت در بازاریابی و توزیع محصولات غیرقانونی، بعضا مبنای درآمدهای مالی فعالیت های غیرقانونی را تشکیل می دهد.

بنابراین، همکاری های نزدیک بین المللی وملی، سنگ بنای مبارزه با کارتل های بزرگ موادمخدر می باشد. برای توسعه چنین فعالیت هایی، پیشنهاد می شود؛ کلیه دولت ها اهمیت فعالیت های مبتنی بر قوانین ملی را همواره به یادداشته باشند واین قوانین رابامعاهدات کنترل بین المللی موادمخدرونیز قوانین عمومی بین المللی منطبق نمایند.

نقش دولت های جهانی در تغییر مصرف و قاچاق موادمخدر

مصرف موادمخدر طی سال های اخیر به طرز چشم گیری درحال عادی شدن بوده وحتی صنعت فیلم نیز تحت عنوان« افسانه هروئین»ایجاد شده و بسیاری درعرصه موسیقی و سینما دراین مورد بی پرده سخن گفته و صحبت کرده اند و استفاده تفریحی از موادمخدر را امری طبیعی در زندگی افراد قلمداد نموده اند! به تصویر کشیدن مسائل مربوط به مصرف موادمخدر در رسانه های جهان خصوصا مصرف ماری جوانا، آزاد سازی و قانونی سازی، نه تنها مانع مصرف مواد نشده بلکه براین معضل اجتماعی در سطح دنیا نیز دامن زده است.

برهمگان روشن است که قاچاق بین المللی موادمخدر و مواد روان گردان منفعت زیاد و سود سرشاری برای سازمان ها، گردانندگان اصلی و باندهای مافیایی به دنبال داشته و دارد. این فعالیت های غیرقانونی سرمایه و سود تولید کرده و درآمد حاصل، اغلب در اقتصاد قانونی گنجانده شده یا در زمینه رشوه خواری و اعمال مجرمانه به کار می رود. تمامی این امور موجب شده تا فعالیت ها و پیگردهای قانونی و بین المللی در این زمینه افزایش یابد. اما باید اذعان داشت با توجه به برخی نواقص سیستم کنترل بین المللی موادمخدر؛ کنوانسیون های موجود که عنوان جهانی بودن را یدک می کشند، تا کنون نتوانسته اند با شرائط جهانی تطبیق یافته و کاربردی شوند. مفهوم این سخن آن است که؛ نظام بین المللی مقابله با موادمخدر، هنوز بنابر برخی ملاحظات فنی و سیاسی، نتوانسته است فرصت فعالیت با همه ظرفیت خود را در این زمینه به دست آورد. صاحب نظران معتقدند؛تبعیت وتعهدجهانی، پیش شرط­های کلیدی اثربخشی نظام بین المللی کنترل موادمخدر می باشند. به منظور کارایی بیشتر، نظام بین المللی مقابله با موادمخدر باید توان انطباق پذیری سریع با شرائط در حال تغییر مصرف و قاچاق موادمخدر را داشته باشد.

فرهنگ سازی در راستای برخورد با مصرف موادمخدر؛ امری مهم و ضروری

دولت ها اخلاقا و قانونا باید تعهدات قانونی کنوانسیون کنترل بین المللی موادمخدر را رعایت کرده و با همه اشکال«تحریک عمومی» نسبت به ترغیب مصرف موادمخدر و مواد روانگردان مقابله نمایند. دولت ها باید اقدامات لازم در این زمینه را انجام داده و با افرادی که قصد تغییرنگرش جامعه نسبت به مصرف موادمخدر را دارند، مقابله نمایند. دولت ها به استراتژی های نوین نیاز دارند و باید از تأثیرگذارترین ابزارهای موجود مانند؛ صنعت رسانه، ورزش و سرگرمی بهره گیرند. همچنین رهبران جامعه، سیاستمداران، روشنفکران، صاحبان فکر و خرد و معلمان نقش مهمی در فرهنگ مقابله با « دوستی با موادمخدر» ایفا می نمایند. همه تأثیرگذاران باید در موضوع پیشگیری از مصرف موادمخدر و نیز حل معضلات و آسیب ها و انحرافات اجتماعی و بهداشتی وابسته به آن، از دولت هایشان حمایت نمایند.

نکته ای که دراین خصوص مهم است و باید به آن توجه داشت این است که؛ فرهنگ سازی در راستای برخورد با مصرف موادمخدر که در بلند مدت ایجاد می شود، قوی ترین شکل پیشگیری از مصرف موادمخدر و تغییر نگرش افکار عمومی محسوب می شود که در زمینه پیشگیری از مصرف سیگار نیز مؤثر بوده است. تغییر نگرش در مصرف سیگار که به کاهش مصرف تنباکو منجر گردیده، مدت زمان مدیدی به درازا کشیده است.

جان کلام این که؛ اگر دولت ها به اجرای سیاست های ملی متعهد باشند و در کنترل موادمخدر سرمایه گذاری کنند، جهان به موقعیت حذف طلایی سوء مصرف موادمخدر و قاچاق غیرقانونی نزدیک تر می شود. اساسا امنیت جهانی، صلح و توسعه بدون بیان شفاف مشکلات حوزه موادمخدر؛ قابل دستیابی نیست.

یکشنبه: 24 / 02 / 1402- 23 شوال 1444- 14 مه 2023



ارسال توسط افشار

انتخاب مردم ترکیه در 14 مه؛ اردوغان یا قلیچداراوغلو؟

اسدالله افشار

هرچه به انتخابات ریاست جمهوری ترکیه نزدیک می شویم، کوره تبلیغات سیاسی داغ می شود و جامعه ترکیه بیشتر به آینده انتخابات توجه می کند. این روزها خیابان ها و کوچه های ترکیه مملو از رنگ و بوی انتخابات است و آنچه مشاهده می شود عزم اپوزیسیون برای شکست رجب طیب اردوغان است.

اگرچه قلیچداراوغلو، اردوغان، محرم اینجه[1]و سینان اوغان چهار نامزد اصلی ریاست جمهوری هستند، اما نظرسنجی ها ونظارت برانتخابات نشان می دهدکه برنده نهایی این ماراتن یااردوغان یاقلیچداراوغلو[2] خواهد بود.

تبلیغات سیاسی هوشمندانه قلیچداراوغلودر دو سال گذشته به گونه ای بوده است که او توانسته اقشار مختلف جامعه به ویژه بخشی از محافظه کاران را به دست آورد. ائتلاف او با حزب سعادت (حزب اسلامی ترکیه)، حزب آینده، حزب دموکرات و حزب خوب موسوم به "اتحاد ملت" راه را برای جلب اعتماد عمومی برای حزب وابسته به او، حزب جمهوری خواه خلق، هموارکرده است. این سیاستمدارکهنه کار با دادن وعده های اقتصادی در جلسات مبارزات انتخاباتی خود توانسته درصد قابل توجهی از مردم ترکیه را امیدوار کند.

این امید وجود دارد که پس از رکود اقتصادی و زلزله ویرانگر، ترکیه روزهای روشن تری را پیش رو داشته باشد. صرف نظر از اینکه وعده های انتخاباتی او پس از پیروزی احتمالی چقدر محقق خواهد شد، باید گفت که پیروزی قلیچداراوغلو از طرف اتحاد ملت و روزهای پس از انتخابات با سه چالش بزرگ اجتماعی و سیاسی همراه خواهد بود.

چالش اول مربوط به نوع همکاری بین شش حزب مختلف در اتحاد ملت است. رویکردها و انواع تفکرات سیاسی در داخل اتحاد به قدری متفاوت است که می توان پیش بینی کرد که پس از انتخابات و پیروزی قلیچداراوغلو، اعضای ائتلاف ملت در اداره کشور با اختلافات اساسی مواجه خواهند شد.

به عنوان مثال، حزب جمهوری خواه خلق به رهبری قلیچداراوغلو یک حزب سکولار است، در حالی که حزب خوب به رهبری مرال آکشنر یک حزب ملی گرا و سکولار است و حزب سعادت به رهبری تمل کارام الله اوغلو یک حزب اسلامی است که میراث سیاسی نجم الدین اربکان، نخست وزیر سابق ترکیه را به ارمغان آورده است.

علی باباجان، رهبر حزب دموکراسی و پیشرفت و احمد داود اوغلو، رهبر حزب آینده نیز از جمله احزابی هستند که زمانی در خط مقدم سیاست های حزب عدالت و توسعه اردوغان قرار داشتند.

حال با توجه به اختلافات این احزاب که تنها نقطه اشتراک آنها برکناری اردوغان از قدرت است، تا چه حد احتمال دارد در اداره کشور انسجام و وحدت داشته باشند، موضوعی که احمد داوود اوغلو اخیرا در سخنرانی های خود پیش بینی کرده بود.

اما چالش دوم به هویت ملی مربوط می شود. هر دولتی پس از به دست گرفتن قدرت تمام تلاش خود را برای تعریف هویت ملی انجام می دهد. اردوغان در بیست سال اخیر توانسته است هویت ملی جدیدی بر اساس عثمانی گری ترسیم کند.

احیای فرهنگ عثمانی در قالب احترام به میهن، پرچم و ارتش در ترکیه دقیقاً مشابه هویت ملی ترکیه بود که حامیان اردوغان از آن پیروی می کردند. اردوغان با یادآوری دوران باشکوه عثمانی توانست حس میهن پرستی را در بین مردم این کشور ایجاد کند. با وجود این، قلیچداراوغلو و حامیانش هرگزدیدگاه مثبتی نسبت به هویت ملی نئوعثمانی که اردوغان ایجادکرده است نداشته اند. بنابراین می توان پیش بینی کرد که در صورت پیروزی قلیچداراوغلو ، هویت جدیدی تعریف می شود. با این حال، با توجه به تنوع و تعدد احزاب در اتحاد ملت، مشخص نیست که این هویت ملی به چه شکل خواهد بود، زیرا سه دیدگاه مهم وجود دارد: ملی گرایی، اسلام گرایی و سکولاریسم در اتحاد ملت.

اما چالش سوم ؛ پیش بینی فضای متلاطم در ر وزهای پس از انتخابات است. مهمترین تغییر سیاسی در هر کشور برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است زیرا زمانی که یک رئیس جمهور جدید در کشوری قدرت را به دست می گیرد، جامعه می تواند تغییرات اساسی را در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده کند.

این نوع تغییرات ممکن است برای برخی از نیروهای سیاسی و غیرسیاسی آن جامعه مطلوب باشد اما این تغییرات ممکن است باعث نارضایتی سایر اقشار جامعه نیز شود. از این رو در برخی از تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، بحث های سیاسی، انتقادات متقابل و کشمکش های کاندیداها و سیاستمداران نزدیک به هر نامزد به حدی داغ می شود که این فضای متشنج می تواند سرنوشت و آینده آن جامعه را تحت تأثیر قرار دهد.

در دو سال گذشته شاهد چنین فضایی در ترکیه بوده ایم که انتخابات تأثیر بسزایی در جامعه دارد. توجه مردم ترکیه به روند انتخابات و بیان نظرات آنها در مورد نظام سیاسی این کشور نشان می دهد که انتخابات روزیکشنبه 14 مه 2023 ( 24 اردیبهشت1402)ترکیه در مقایسه با انتخابات قبلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

در این زمینه، عزم اپوزیسیون و حامیان آن برای پایان دادن به حکومت حزب حاکم و انتقاد شدید آنها از احزاب مخالف، فضای سیاسی شدیدی را در ترکیه ایجاد کرده است تا جایی که حامیان هر ائتلاف، به ویژه اتحاد خلق و ائتلاف ملت، در صورت شکست نامزدهای مورد نظرشان احساس شکست می کنند.

نوع بحث ها و ابراز اعتراض مردم ترکیه، مصاحبه های خیابانی و نظرات کاربران شبکه های اجتماعی نشان می دهد که رأی گیری نسبت به سال 2018 و انتخابات قبل از آن برای جامعه ترکیه اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است. صرف نظر از اینکه چه کسی بین دو نامزد اصلی، اردوغان و قلیچداراوغلو پیروز می شود، این احتمال وجود دارد که پیروزی هر نامزدی با اعتراض نامزدهای شکست خورده و حامیان آنها مواجه شود.

با توجه به ناآرامی های اخیر بین هواداران نامزدها، این احتمال وجود دارد که در صورت عدم مدیریت؛ امنیت انتخابات و برگزاری انتخابات زیرسئوال برود و درنتیجه شاهد اعتراضات خیابانی مردم ترکیه به صورت خشونت آمیز باشیم.[3] بنابراین، اگرچه سخنان قلیچداراوغلو به هوادارانش امید می دهد و آن ها امیدوار می شوند، اما به دلیل وجود چالش های اجتماعی فراوان - که در این یادداشت به سه مورد از آنها اشاره گردید-، این چالش ها آسیب های جدی روانی در جامعه ترکیه ایجاد خواهد کرد؛ لذا باید منتظر ماند تا اگر قلیچداراوغلو در انتخابات 14 مه پیروز گشت آیا مرد این میدان خواهد بود چالش ها را با تدبیر از سر راه مردم و جامعه ترکیه بردارد و یا آن چه در دوران تبلیغات نامزدیش مطرح کرده است شعارها و مواضع انتخاباتی بوده و به مانند بسیاری از رؤسای جمهور دنیا با عوامفریبی مردم را جهت کسب آرا فریب داده است!

شنبه: 23 / 02 / 1402- 22 شوال 1444- 13 مه 2023


[1] - روز پنجشنبه 21 اردیبهشت 1402، تنها سه روز مانده به انتخابات ترکیه، محرم اینجه، یکی از 4 نامزد اصلی انتخابات ریاست جمهوری این کشور، کناره‌گیری خود را از فرایند رقابت‌ها اعلام کرد، تا شانس رجب طیب اردوغان، حداقل برای کسب اکثریت آرا در دور اول به طور قابل توجهی کاهش یابد. رئیس جمهور ترکیه در واکنش به انصراف اینجه از انتخابات، اعلام کرد که از شنیدن این خبر غمگین شده است. به گزارش سایت شبکه خبری بی‌بی سی، ظهر پنجشنبه محرم اینجه که از مدتی پیش از سوی ائتلاف اپوزیسیون تحت فشار بود تا آرای این ائتلاف را با حضور خود در انتخابات نشکند، با حضور در جمع خبرنگاران تأکید کرد: «برای کشورم از فرایند انتخابات خارج می‌شوم.» او سپس به تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی از زندگی خصوصی او منتشر و با آنها ادعا شده بود، او پایبند مسائل اخلاقی و خانواده نیست، اشاره و اعلام کرد، یکی از دلایل کناره‌گیری‌اش از انتخابات نیز همین مسأله بوده است.او با این حال با گله‌مندی از کسانی که در یکماه و نیم گذشته تلاش کردند، با «ترور شخصیت» به او ضربه بزنند، تصاویر منتشر شده را جعلی خواند و گفت: «من بیش از 40 سال در عرصه سیاسی کشور حضور داشتم و همواره تلاش کردم تا حق کسی را پایمال نکنم. اما آنچه در 45 روز اخیر دیدم را هرگز در 45 سال گذشته تجربه نکرده بودم. متأسفانه برخی این تصاویر جعلی را به اشتراک گذاشتند.» وی همچنین تأکید کرد، نمی‌خواهد ائتلاف مخالفان در صورت شکست احتمالی شان در انتخابات وی را مسئول ناکامی خود بدانند و بنابراین ترجیح می‌دهد، از رقابت‌ها خارج شود. وی در پایان خبر داد، هرچند او از انتخابات ریاست جمهوری کناره‌گیری کرده است اما حزب وی، «مملکت» در انتخابات پارلمانی حضور خواهد داشت. به گفته ناظران کنار رفتن محرم اینجه از انتخابات می‌تواند کفه ترازوی رقابت‌ها را به نفع مخالفان اردوغان و به طور خاص کمال قلیچدار اوغلو سنگین کند. اینجه دو ماه قبل زمانی که اعلام کرد، در انتخابات ریاست جمهوری حضور خواهد داشت، هدف انتقادات بسیاری قرار گرفت و ناظران او را آلترناتیوی جوان برای قلیچداراوغلوی 74 ساله دانستند. اپوزیسیون نیز معتقد بود، حضور اینجه باعث شکسته شدن آرای مخالفان می‌شود و در نتیجه پیروزی را تقدیم اردوغان خواهد کرد. با این حال به نوشته سایت شبکه خبری دویچه وله، روز پنجشنبه بعد از اینکه وی کناره گیری‌اش از انتخابات را اعلام کرد، قلیچدار اوغلو با هدف جلب حمایت او و به دست آوردن آرای حامیان اینجه در توئیتی نوشت: «بیایید دلخوری‌ها را کنار بگذاریم.» اردوغان هم که به نظر می‌رسید از تصمیم اینجه راضی نیست، در مراسمی در پایتخت ترکیه گفت: «یکی از نامزدهای انتخابات کناره گیری‌اش را اعلام کرد. نمی‌توان فهمید چرا این اتفاق افتاده است. صادقانه بگویم، من غمگین هستم و آرزو می‌کردم او تا پایان در انتخابات بماند.» (غلامی؛ بنفشه. روزهای سخت اردوغان. ایران: شنبه 23 اردیبهشت ماه 1402- شماره 8183)

[2] - قلیچ دار اوغلو در دوره کارمندی‌اش، به عنوان مدیر کل موسسه بیمه اجتماعی کار کرده است. در انتخابات محلی سال ۲۰۰۹، هم به عنوان نامزد حزب جمهوری خواه خلق برای شهرداری استانبول معرفی شده، اما در برابر نامزد حزب عدالت و توسعه شکست خورده است. اما انتخابش به عنوان معاون رئیس انترناسیونال سوسیالیست در ۳۱ آگوست ۲۰۱۲، به محبوبیتش نزد چپ‌های ترکیه افزوده است. قلیچداراوغلو از سال ۲۰۱۰ رهبر حزب متبوع خود بوده و باعث افزایش آرای حزبش در انتخابات‌های بعدی از این سال بوده است اما در انتخابات‌های متعدد نتوانسته است حزب عدالت و توسعه را به قدری عقب براند که از قدرت تعیین کننده آن در فضای سیاسی ترکیه کم کند.او که تحصیلات تکمیلی خود را در فرانسه گذرانده است، جزو اقلیت دینی «علوی» ترکیه است و یکی از شگفتی‌هایی که در این انتخابات ایجاد کرده همین اشاره علنی به تعلق خودش به علویان ترکیه است که گروه چندان محبوبی در میان مسلمان‌های عموماً سنی ترکیه به حساب نمی‌آیند.» (قاسم زاده؛ ابوالقاسم. انتخابات ترکیه. اطلاعات: شنبه 9اردیبهشت ماه 1402- شماره 28376)

3- Mahdavan, Azar. The clash of fear and hope in the 2023 Turkish elections. Translator: Asadollah Afshar. TEHRAN Times. May 11, 2023 - 9:13.



ارسال توسط افشار

سربازان اوکراینی؛ "ما باید شنیده شویم"

مقاله: "ما باید شنیده شویم": سربازان اوکراینی با استرس با مجروحیت در جنگ دست و پنجه نرم می کنند (‘We need to be heard’: Ukrainian soldiers struggle with post-traumatic stress)

نویسنده: پیتر بومونت / بورودیانکا (Peter Beaumont in Borodianka)

انتشار دهنده: روزنامه بریتانیایی گاردین(Guardian News & Media Limited or its affiliated companies)

تاریخ انتشار: سه شنبه 9 مارس 2023(Tue 9 May 2023 07.00 BST)

برگردان: اسدالله افشار(Translator: Asadollah Afshar)

اشاره:

سال های جنگ به عنوان یک پدیده ناخوشایند و استرس زا می تواند عامل آشکار کننده اختلالات روان پزشکی محسوب شود.به طورکلاسیک وثبت شده اولین بارطی جنگ های داخلی قاره آمریکا(1865-1861) پزشکان از نوعی عارضه عصبی در سربازان جبهه به نام Nostalgic نام بردند. بعدا اصلاحات و اسامی دیگری چون Neurosis Fright و Effort Syndrome به کارگرفته شد. لذا،از آنجا که جنگ روسیه برکشور اوکراین تحمیل گردیده و تعداد زیادی از نیروهای نظامی اوکراین در آن شرکت کردند که هم اکنون به مشکلات روحی و روانی مبتلا گشته اند. بررسی و مطالعه روان شناختی نیروهای نظامی صدمه دیده ناشی از جنگ از اهمیت بسیاربالای جدی برخوردار است؛ زیرا با شناخت دقیق بیماری های روانی شایع ناشی ازجنگ، درمان آنان امکان پذیر می شود. از این رو، مقاله زیر که نمونه و موردی از آسیب های روحی ناشی از جراحات و صدمات جنگ می باشد ترجمه و تقدیم نگاه خوانندگان محترم می شود.

مشکلات ولودومیرکوچرنکو با استرس پس از سانحه نه با تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022، بلکه هشت سال پیش با شروع جنگ در دونباس آغاز شد. در میان آنچه قرار بود آتش بس باشد، او با یگان خود که برادر شوهرش هم بود در حال استراحت بود آنها را در حیاط خانه روستایی خودشان با خمپاره مورد هدف قرار دادند. برادر شوهرش که در اولین حمله از ناحیه پا مجروح شد، خود را روی کوچرنکو پرتاب کرد تا از او در برابر ترکش محافظت کند. جراحاتی که او برای محافظت از رفیقش متحمل شد، کشنده بود.

کوچرنکو جنگ را تجربه کرده است. پس از بیش از یک سال نبرد سخت وحشتناک مستمر، مجروحان اوکراین - چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی- به یک واقعیت اجتناب ناپذیر در یک جنگ خانمانسوز تبدیل شده اند که اغلب در محله های نزدیک زیر شلیک گلوله ها و حملات ناجوانمردانه آتش موشک ها وپهپادها قرار دارند.

اوضاع روحی کوچرنکو از آن زمان پیچیده ترشده است. او می‌گوید هنوز احساس می‌کند دوست مرده‌اش با او صحبت می‌کند، گاهی نصیحت می‌کند، گاهی با او به خاطر قولی که در موردی به او داده است و نتوانسته آن را انجام دهد سرزنشش می‌کند.

او می گوید: خشم نیز وجود داشته و دارد. تألمات روحی دیگر، زمانی به وجود آمد که سال گذشته ستون‌های زرهی روسی در منطقه پس ازحدود یک ساعت رانندگی در پایتخت، (کیف) - جایی که او در روستایی خارج از "بورودیانکا" زندگی می‌کند، هجوم آوردند و تهاجم کردند.

کوچرنکو در یک واحد نظامی، داوطلبانه اسلحه به دست گرفته و برای مبارزه با نیروهای روسی در اطراف ماکاریف فرستاده شد،این اعزام در حالی صورت گرفت که نیروهای نظامی روسیه تلاش های زیادی را برای تصرف پایتخت انجام دادند که ناموفق بودند. و کوچرنکو در این منطقه جنگی بار دیگر مجروح گردید و از صحنه جنگ خارج شد.

کوچرنکو که در یک منطقه کارگاهی در مزرعه با اسب های خود مشغول بود، خانه و مزرعه اش سال گذشته ویران شد و دچار مشکلات روحی و روانی گشت. او به خاطر مسائل روحی و روانیش تحت درمان قرار دارد. درمانگر او فردی به نام ایرینا نیزوتس از درمانگران مرکز مجاور در بورودیانکا است. این درمانگر درگیر توانبخشی روانی سربازان و غیرنظامیان اوکراینی است.

کوچرنکو می‌گوید: «از همان حادثه اول، احساس می‌کنم برادر شوهرم هنوز با من صحبت می‌کند. «وقتی به مشاوره نیاز دارم، گاهی اوقات با او صحبت می کنم. احساس می کنم کمک می کند. نکته دیگر این است که من رؤیا نمی بینم. یا حداقل خواب دیدن را به خاطر نمی‌آورم.»

کوچرنکو می‌گوید که بودن با اسب‌هایش به او کمک می‌کند، همانطور که جلسات او در مرکز نیز به او کمک می‌کند. اما او می گوید که وقتی سال گذشته به سربازی بازگشت، احساس همچون «ماهی ای را داشته که در آب» است و از کار افتادن او پس از مجروحیت دوم، او را مضطرب و نگران کرده است که دیگر به درد کاری نمی خورد.

او می گوید این مشکلی است که بسیاری از سربازان احساس می کنند. ما جنگیدیم چون وظیفه ما بود. اما اکنون نمی دانیم که از ما چه انتظاری می رود. بخشی از آن احساس این است که ما نیاز به شنیده شدن داریم.»

او ادامه می دهد: «بدترین حالت وقتی است که خودم در خانه باشم. من احساس اضطراب و گناه می کنم زیرا ارتش دیگر من را نمی خواهد. اما وقتی عصبی می شوم به مرکز بورودیانکا می روم و با آنها صحبت می کنم. و پس از مشاوره با درمانگر همیشه احساس بهتری دارم.»

در حالی که هنوز خیلی زود است که ابعاد این موضوع در اوکراین را بدانیم، مرکز ملی PTSD در وزارت امورکهنه‌سربازان ایالات متحده [1]تخمین زده است که "در مقطعی از زندگی، از هر 100 جانباز هفت نفر به PTSD مبتلا خواهند شد". با این حال، سطح تجربه PTSD نیز بر اساس درگیری متفاوت است، با ارقام نشان می دهد که تا 29٪ از جانبازان عراقی در مقطعی از زندگی خود آن را تجربه کرده اند، در حالی که 10٪ در ویتنام خدمت می کردند.

در باره «اختلال استرس پس از سانحه» یا به اختصار «PTSD»

پس از جنگ داخلی آمریکا، بیش از نیمی از بیماران روانی که در موسسات نگهداری می‌شدند، سرباز بودند. در این زمان «اختلال استرس پس از سانحه» یا به اختصار «PTSD» به عنوان یک بیماری برای سربازانی که از جنگ بازگشته‌ بودند، شناخته شد.

اختلال استرس پس از سانحه یکی از اختلالاتی است که بعد از مواجه شدن فرد با واقعه آسیب زا مانند جنگ، تجاوز، آدم ربایی و ... بروز می‌کند. اگر فردی شاهد آسیب جسمانی و مرگ غیرمنتظره یکی از عزیزان خود باشد، می‌تواند به این بیماری مبتلا شود. علایم اصلی این اختلال یادآوری و تجربه مجدد سانحه در خواب و بیداری، اجتناب شدید از یاداوری خاطرات آن سانحه، تحریک پذیری و برانگیختگی شدید، افسردگی، اضطراب وحملات وحشتزدگی (panic disorder) است. اغلب مبتلایان به «PTSD» گوشه گیر،عصبانی و حساس به سر و صدا هستند و گاه به خاطر عذاب وجدان از زنده ماندن احساس گناه می‌کنند. برخی اوقات شدت افسردگی در این بیماران باعث خودکشی آنها می‌شود.

به طور میانگین هر ساله 6 هزار و 500 کهنه سرباز آمریکایی دست به خودکشی می‌زنند که این آمار بسیار بیشتر از تعداد کل کشته‌های ارتش آمریکا در افغانستان و عراق است.

روان‌شناسان می‌گویند تقریبا تمام کسانی که درطول عمر خود بیش از 40 روز در خط مقدم یک جبهه جنگی حضور یافتهاند، احتمالا تا پایان عمر خود به نوعی با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم خواهند کرد. برخی از اینکهنه سربازان فشار روانی را در کنار نقض عضو تحمل می‌کنند و این وضعیت به گونه‌ای دشوار است که غالب آن‌ها تصور می‌کنند سربار جامعه شدند. این وضعیت تا جایی پیش می‌رود که برخی به فکر انتخاب راه خودکشی می‌شوند و تحمل انتظار برای مرگ را هم ندارند.

مستند «wartorn» یا «جنگ‌زده» اثرات مزمن و اضطراب‌های ناشی از «PTSD» بر روان نظامیان و مردمی که از نزدیک شاهد جنگ بودند را در طول تاریخ آمریکا، از جنگ‌های داخلی این کشور تا جنگ‌های مدرن عراق و افغانستان مورد بررسی قرار می‌دهد. اثراتی که ناشی از دیدن خونریزی‌هایی است که در طول جنگ‌ها رخ می‌دهد.

جیمز جونیور گاندولفینی بازیگر آمریکایی، ایتالیایی تبار، سازنده «wartorn» است. او این فیلم را در ساعت 2010 ساخت و 3 سال بعد در 19 ژوئن 2013 در سن 51 سالگی به دلیل حمله قلبی در رم درگذشت.[2]

در مرکز بورودیانکا، که پس از تخریب دفاتر آن در دفاتر استادیوم فوتبال شهر مستقر شد، لیودمیلا بویکو، رئیس مرکز، و تاتیانا سوشکو، معاونش، کار با سربازان -که برخی ازآنها به جبهه بازگشته‌اند- توصیف می‌کنند.خانواده ها و کودکان، همه از نظر روانی تحت تأثیرجنگ قرار گرفته اند.

«برخی از سربازان احساس گناه می کنند و نسبت به اطلاعات مربوط به افراد در حال مرگ بسیار حساس هستند. آنها فلاش بک دارند یا مدام در مورد آنچه تجربه کرده اند رؤیا می بینند. برخی دیگر در خوابیدن مشکل دارند یا از الکل به عنوان خود درمانی استفاده می کنند. معمولاً آنها مقداری معالجه می‌کنند و سپس به واحد خود برمی‌گردند.»

سوشکو می افزاید: «مشکل دیگر زمانی است که مردم سعی می کنند همدردی کنند و بگویند که می فهمند. آنها نمی خواهند آن را بشنوند.»

آنها داستان یک کهنه سرباز تاجری را روایت می کنند که پس از فرار از یک تانک در حال سوختن، به آغوش خانواده اش بازگشته بود. شب هنگام در رختخواب، همسرش او را در حال دعوا در خواب می بیند. مرد انکار کرد که خواب های خشونت آمیز می بیند، تا اینکه همسرش از خواب او فیلم گرفت. او که شوکه و ترسیده بود مبادا به پسرشان صدمه بزند، در ماشینش می خوابید.

بویکو می‌گوید: «ما قبل از 24 فوریه 2022 (زمانی که تهاجم گسترده روسیه آغاز شد) با سربازان کار می‌کردیم، اما اکنون خیلی بدترشده است. ما شاهد غیرنظامیانی هستیم که در جنگ گرفتار شده و همه چیز را از دست داده اند. در حال حاضر ما هر ماه 1500 نفر را می بینیم و با مشاوره تحت درمان قرار می دهیم.

سوشکو می‌گوید: «برای کودکانی که خانه‌شان سوخته است، خیلی سخت است. آنها می خواهند بدانند چه بلایی بر سر چیزهایی که داشتند( مانند اسباب بازی ها یا گربه ها و سگ هایشان) آمده است. آنها می گویند: "پدر من در جبهه است و دیروز با ما تماس نگرفت."

بعد از آن ضربه روحی برای همسران و مادرانی که مردانشان در خط مقدم هستند، گاهی اوقات در شرایطی روحی اسفباری قرار می گیرند که شغل خود را از دست می دهند.

درمانگران در"بورودیانکا" - Borodianka - با آگاهی از مقیاس وظیفه ای که در نهایت جنگ با آن روبرو خواهند شد، در حال برنامه ریزی استراتژی های جدیدی برای درمان هستند، از جمله ایجاد مرکزی که در دل طبیعت وجود دارد و می تواند این مرکز برای درمان بیماران روحی مفید باشد و این بیماران در حال گردش و بازدید در آن جا درمان شوند.

کوچرنکو در مزرعه خود ایده های خود را دارد. او می‌گوید: «وقتی جنگ تمام شد و ما پیروز شدیم، بسیاری از مردم به کمک نیاز خواهند داشت. «سربازانی که برمی‌گردند به کمک افرادی نیاز دارند که واقعاً درک می‌کنند که چه کرده‌اند.آنها باید در ارتش ادغام شوند.»

سه شنبه: 19 / 02 / 1402- 18 شوال 1444- 9 مارس 2023


[1] - وزارت امور کهنه‌سربازان ایالات متحده آمریکا (United States Department of Veterans Affairs) یکی از ادارات دولت فدرال ایالات متحده آمریکاست که معادل یک وزارتخانه در نظام‌های سیاسی دیگر کشورها می‌باشد. اداره کل بهداشت سربازان بازنشسته زیر نظر این وزارتخانه اداره می‌شود.وزیر امور کهنه‌سریازان ایالات متحده آمریکا (United States Secretary of Veterans Affairs) رئیس اداره امور کهنه‌سربازان ایالات متحده آمریکاست. این مقام در نظام سیاسی حکومت فدرال این کشور معادل وزیر در دیگر کشورهاست. این اداره (معادل یک وزارتخانه در کشورهای دیگر) عضوی از هیئت دولت فدرال ایالات متحده آمریکا و مسئول مدیریت خدمات مزایای خاص، سلامتی-درمانی، یادواره‌ها و قبرستانهای مربوط به بازنشستگان، معلولین جنگی و کشته‌های افراد نظامی این کشور است. دبیر این اداره عضوی از هیئت دولت این کشور می‌باشد. تا بحال تمامی دبیران منتصب در این اداره از افراد دارای پیشینه نظامی بوده‌اند، هرچند به صورت نظری و عرفی این امر الزامی نیست اما عملاً این‌گونه است. هرگاه این منصب خالی بماند تا زمانی‌که نامزد مورد انتخاب رئیس‌جمهور این کشور توسط مجلس سنا تأیید گردد، معاون دبیر امور کهنه‌سربازان این کشور یا هر فرد دیگری که توسط رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب گردد می‌تواند به عنوان دبیر موقت، ریاست این اداره را بدست گیرد.

[2] - «PTSD» کابوسی برای سربازان آمریکایی. خبرگزاری تسنیم: 16شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۷.



ارسال توسط افشار

حمایت ستاره جهان و نماد موسیقی راک از فلسطین در قلب پاریس

اسدالله افشار

ستاره جهان و نماد موسیقی راک این بار شجاعت و آزادی خود را در پاریس به نمایش گذاشت.

پنجشنبه، 4 می 2023(5شنبه 14 اردیبهشت 1402)، راجر واترز دومین و آخرین کنسرت تور پاریسی «This Is Not a Drill» خود را اجرا کرد. این کنسرت بین آهنگ‌های راک از دیسکوگرافی پینک فلوید و رپرتوار انفرادی او، صحنه‌نگاری، فیلم‌برداری فوق‌العاده دقیق، و لحظات درگیر و سیاسی، (تقریبا) همه را با اجرا قوی به اوج رساند.

در طول این کنسرت عبارت «حقوق فلسطین» در صفحه نمایش بسیار بزرگ آکور آرنا نقش آفرینی کرد. البته این اولین بار نیست که واترز از فلسطین حمایت می کند.

در ژوئیه 2022، مؤسسه سیاست خارجی کانادا میزبان یک گردهمایی آنلاین و رویداد مطبوعاتی با حضور راجر واترز از پینک فلوید در حمایت از دانشجویان مک‌گیل بود که با حملات متعددی برای پیشبرد آرمان فلسطین مواجه گشتند.

موزیسین 79 ساله بریتانیایی و یکی از بنیانگذاران پینک فلوید در کنسرت خود در نیویورک در سپتامبر 2022 با ادای احترام به شیرین ابواکله، خبرنگار الجزیره که توسط ارتش اسرائیل در جنین کشته شد، حمایت خود را از فلسطین ابراز کرد.

حمایت واترز از فلسطین بدون هزینه نبوده است. برخی از کشورهای غربی کنسرت های او را لغو کرده اند و حامیان رژیم اسرائیل با سر دادن شعارهای ضدیهودی سعی در بایکوت کردن مواضع و فعالیت های او دارند. اما زیر سئوال بردن هنر کسی که 60 سال کار هنری در بالاترین سطح انجام داده و در سطح جهانی محبوبیت دارد، کار آسانی نیست. واترز تنها از فلسطین حمایت نمی کند. او را می توان حامی همه اقشار آسیب پذیر دانست.

حمایت از فلسطنیان وموضع‌گیری علیه رژیم صهیونیستی

دیلی استار در گزارش در ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ نوشت: راجر واترز ترانه‌سرا و خواننده سرشناس حامی مردم فلسطین در پیامی از بلند کردن پرچم فلسطین پس از موفقیت لسترسیتی در فینال جام حذفی انگلیس حمایت کرد. پس از پایان این مسابقه، ۲ بازیکن لسترسیتی در جشن قهرمانی این تیم پرچم فلسطین را به نشانه حمایت از مردم مظلوم این کشور در دست گرفتند و نسبت به حملات وحشیانه رژیم اشغالگر قدس واکنش نشان دادند. راجر وارتز گفت: با دیدن اینکه ۲ بازیکن جوان چنین در برابر ظلم و هتک حرمت انسان رژیم صهیونیستی موضع گرفتند قلبم از شادی پرید.

عضو سرشناس گروه «پینک فلوید» افزود در مواضعش علیه رژیم صهیونیستی استوار است و برای مقابله با ظلم آنها در غزه تهیه طوماری را آغاز کرده است. وی گفت سعی می‌کنیم از طریق فیفا و یوفا به اتحادیه فوتبال رژیم صهیونیستی بگوییم تا زمانی که مسئولان آنها از قوانین بین‌المللی پیروی نکنند و حقوق اساسی بشر را تضمین نکنند، نمی‌توانند محترمانه در رقابت‌های باشگاهی و بین المللی حضور یابند.

در سال 2006 واترز به درخواست فلسطینی ها کنسرت خود را از تل آویو اسرائیل به روستای عرب نشین Neve Shalom منتقل کرد. راجر واترز همچنین در نامه‌ای به تالار مشاهیر راک اندرول در سال 2013 بر پیوستن به کمپین BDS علیه اسرائیل تأکید کرد و گفت: «لطفاً به من و همه برادران و خواهرانم در جامعه مدنی جهانی در رد آپارتاید در اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی فلسطین بپیوندید. و از همه می خواهم که تا زمانی که اسرائیل قوانین بین المللی و اصول جهانی حقوق بشررا رعایت نمی کند وآ نها را زیرپا می گذارد و لگد مال می کند، در اسرائیل کنسرتی اجرا نکنند."

راجر واترز در 3 ژوئن 2010 نسخه جدیدی از آهنگ معروف "ما غلبه خواهیم کرد" را برای حمایت از مردم فلسطین و اعتراض به حملات رژیم اسرائیل منتشر کرد. این موسیقی توسط خودش در شبکه اجتماعی یوتیوب منتشر شده است.

دفاع راجر واترز در جریان ناآرامی های 1401 از مردم ایران

سال گذشته در جریان ناآرامی در ایران، شبکه ضدایرانی ایران اینترنشنال با دعوت از مشاهیر بریتانیایی و ایرانی برنامه ای ترتیب داد تا مخفیانه بر نظرات مردم ایران تأثیر بگذارد.

با این حال همه چیز طبق برنامه پیش نرفت و راجر واترز همه را شگفت زده کرد. وقتی ایران اینترنشنال از این سلبریتی بریتانیایی پرسید پیام شما برای مردم ایران چیست؟ راجر واترز پاسخ داد: اگرچه ممکن است تصویری منفی از مردم ایران در رسانه های آمریکایی ارائه شود، اما من همه حمایت های خود را از مردم ایران در حالی اعلام می نمایم که آمریکایی ها در یک نظرسنجی به این نتیجه رسیده اند که ایران باید نابود شود!

این خواننده انگلیسی می افزاید: مثلا ببینید با سوریه و عراق چه کردند و ایران هم در این لیست قرار دارد چون سیاست خارجی آمریکا بر تخریب کشور زیبای ایران متمرکز شده است.

در این گفتگو در حالی که مجری شبکه ایران اینترنشنال نسبت به اظهارات میهمان انگلیسی ابراز نارضایتی می کرد، این کانال ارتباط زنده خود را با این سلبریتی آزاده بریتانیایی قطع کرد! [1]

راجر واترز را بهتر بشناسیم

راجر واترز در 6 سپتامبر 1943 در گریت بوکام انگلیس به دنیا آمد. وی فرزند دوم ماری وایت و اریک فلچر واترز بود و یک برادر بزرگ‌تر داشت. پدرش معلم مدرسه و یک مسیحی معتقد و از اعضای حزب کمونیست بود. پدر واترز بعدا موضع خود را تغییر داد و به ارتش پیوست و در 18 فوریه 1944، در حالی که راجر تنها 5 ماه داشت در جنگ آنزیو کشته شد. در 18 فوریه 2014، واترز از بنای یادبودی که به یاد پدرش و سایر کشته‌شدگان جنگ آنزیو ساخته شده بود رونمایی کرد.

مادر راجر که او نیز یک معلم بود، پس از مرگ شوهرش، با دو پسرش به کمبریج نقل مکان کرد. واترز در دبیرستان پسرانه کمبریج شایر با سید برت (عضو گروه پینک فلوید) تحصیل می‌کرد و دیوید گیلمور، گیتاریست آینده پینک فلوید نیز در نزدیکی آن‌ها زندگی می‌کرد. راجر واترز در 15 سالگی در ورزش بسیار موفق بود و عضو مهم تیم‌های کریکت و راگبی دبیرستانش بود. واترز از مدرسه ناراضی بود و می‌گفت:

صرف نظر از بازی‌ها، من از هر ثانیه مدرسه متنفر بودم. جو بسیار ظالمانه‌ای حاکم بود. یک دانش‌آموز نه تنها مورد ظلم سایر همکلاسی‌هایش قرار می‌گرفت، بلکه معلم نیز به او ظلم می‌کرد.

در حالی که واترز از کودکی برت و گیلمور را می‌شناخت، نیک میسن و ریچارد رایت، اعضای آینده پینک فلوید را نیز در دانشگاه وست مینستر لندن ملاقات کرد. واترز در ابتدا حرفه‌ای مربوط به مهندسی مکانیک را انتخاب کرده بود.

سال های 1965 تا 1985: شکل گیری گروه پینک فلوید و دوران رهبری برت

در سپتامبر 1963، واترز و میسن علاقه خود را به تحصیل از دست دادند و به همراه رایت کار موسیقی را شروع کردند. آن‌ها به همراه دو نفر دیگر گروهی تشکیل دادند که در ابتدا سیگما 6 و سپس Meggadeaths نام داشت. واترز گیتار ریتم، میسن درامز و رایت کیبورد مینواختند. با رفتن آن دو عضو دیگر، برت به گروه پیوست و گروه Abdabs نام گرفت. در اواخر 1964، گروه نام‌های دیگری مانند Leonard’s Lodger و Spectrum Five و Tea Set هم گرفت. تا بالاخره در اوایل 1966 نام Pink Floyd را انتخاب کردند.

در اوایل سال 1966 برت رهبر گروه و همچنین نوازنده گیتار و ترانه‌سرا بود. با وخیم شدن حال روحی برت در اثر استعمال مواد و رفتارهای عجیب او، اعضا توافق کردند که وی گروه را ترک کند و دیوید گیلمور را به جای او بیاورند. واترز نیز رهبری گروه را بر عهده گرفت.

دوران رهبری راجر واترز در پینک فلوید

راجر واترز با پر کردن جای برت در سال 1968، به مسیر هنری پینک فلوید جهت داد و به ترانه‌سرا و مغز متفکر گروه تبدیل شد. وی به همراه گیلمور و رایت خواننده گروه بود. او اکثر ترانه‌های مفهومی 5 آلبوم پینک فلوید را قبل از ترک گروه نوشت. آلبوم The Dark Side of the Moon با اشعار واترز یکی از موفق‌ترین آلبوم‌های راک در تاریخ موسیقی بوده است. این آلبوم به مدت 736 هفته در جدول بیلبورد قرار داشت و بیش از 40 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسید. این آلبوم، دومین آلبوم پرفروش جهان و بیست و یکمین آلبوم پرفروش در ایالات متحده است.

واترز در آثار خود به اثرات مخرب جنگ و همچنین به از دست دادن پدرش اشاره کرده است؛ مانند آهنگ های راجر واترز به نام‌های Corporal Clegg، آهنگ Free Four، آهنگ Us and Them و When the Tigers Broke Free. مضمون آلبوم The Wall تاثیر گرفته از رشد او در یک جامعه انگلیسی است که پس از جنگ جهانی دوم مردان خود را از دست داده بود. ترانه‌های آلبوم The Wall به طور کلی توسط راجر واترز نوشته شد و عمدتا بر اساس داستان زندگی خودش بود. این آلبوم با فروش بیش از 23 میلیون نسخه، یکی از سه آلبوم پرفروش تاریخ در آمریکا بود. راجر واترز در پینک فلوید با آلبوم The Wall در لس‌آنجلس، نیویورک، لندن و دورتموند تور اجرا کرد. آخرین اجرای این گروه با واترز در سال 1981 در لندن بود و پس از آن واترز از گروه جدا شد.

در سال 1983 آخرین همکاری نیک میسن، راجر واترز و دیوید گیلمور، یعنی آلبوم The Final Cut ساخته شد. واترز تمام ترانه و آهنگ‌های این آلبوم را نوشت. در اشعارش از دولت محافظه کار زمان انتقاد می‌کرد و نام نخست وزیر مارگارت تاچر را ذکر کرده بود. مجله Rolling Stone به این آلبوم پنج ستاره داد و این آلبوم به یک دستاورد فوق‌العاده و تاج سر هنر راک شهرت یافت. مجلات آن زمان، این آلبوم را اساسا آلبوم انفرادی راجز واترز می‌دانستند. در آن زمان اختلافات میان اعضای گروه به خصوص واترز و گیلمور شدت گرفت. دیوید گیلمور می‌گوید: من فکر می‌کنم آهنگ Comfortably Numb ازگروه Pink Floyd آخرین توان من وراجر برای همکاری مشترک بود.

ترک گروه و دادخواست قانونی

با بالا رفتن اختلافات میان اعضای گروه، واترز، پینک فلوید را در سال 1985 ترک کرد و به علت استفاده از نام خود و محتوای آثارش در گروه، کار را به دادگاه و شکایت کشاند. اما گیلمور و میسن قصد داشتند با نام پینک فلوید کار هنری خود را ادامه دهند. در دسامبر 1987 واترز و پینک فلوید به توافق رسیدند و او حق کپی رایت ایده The Wall و عروسک بادی خوک را برای خود حفظ کرد.

پینک فلوید سه آلبوم بدون او منتشر کرد: A Momentary Lapse of Reason (1987)، آلبومThe Division Bell (1994) و The Endless River (2014). در سال 2005 واترز در رابطه با خصومت 20 ساله‌شان گفت: فکر نمی‌کنم هیچ کدام از ما در آن‌ سال‌ها وجهه خوبی از خودش به جای گذاشته باشد آن زمان جو بد و منفی حاکم بود و من به سهم خودم از این موضوع و ماجرای دادخواست قانونی پشیمانم.

سال های 1984 تا 2004: آثار تک نفره راجر واترز

در سال 1984، واترز اولین آلبوم انفرادی خود را منتشر کرد: The Pros and Cons of Hitch Hiking. در این آلبوم نوازندگان بزرگی مانند اریک کلپتون و دیوید سانبورن با واترز همکاری کردند. واترز و کلپتون تور این آلبوم را با یکدیگر و با گروه و محتوایی جدید اجرا کردند. در تور سال 1984 استکهلم سوئد بلیت‌های زیادی فروش نرفت و برخی از اجراها در مکان‌های بزرگ‌تر لغو شدند. واترز تخمین زد که 400 هزار پوند در این تورها ضرر دیده است. در مارچ 1985 واترز در آمریکای شمالی در مکان‌های کوچک‌تری کنسرت را برگزار کرد و علاوه بر آلبوم تکی خودش، تعدادی از آهنگ‌های قدیمی پینک فلوید را نیز اجرا کرد.

در سال 1987 راجر واترز آلبوم مفهومی Radio K.A.O.S را منتشر کرد. این آلبوم درباره یک مرد لال به نام بیلی بود که توانایی دستکاری امواج رادیویی را در سرش داشت. بیلی موفق شد با رادیو دیجی ارتباط برقرار کند و کامپیوترهای جهان را کنترل کند. بیلی که از وضعیت جهان ناراضی بود، یک حمله هسته‌ای را شبیه سازی کرد. واترز تور این آلبوم را نیز در سال 1987 برگزار کرد.

در سال 1989 با فروپاشی دیوار برلین، راجر واترز یکی از بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین کنسرت‌های راک تاریخ موسیقی را در برلین اجرا کرد: The Wall. بیش از 200 هزار نفر در کنسرت شرکت کردند و یک میلیارد نفر از تلویزیون آن را تماشا کردند. واترز در این کنسرت از گروه ارکستر سمفونیک آلمان شرقی، یک گروه راهپیمایی اهل شوروی و یک جفت هلیکوپتر استفاده کرد. دیواری که در کنسرت استفاده شده بود 25 متر ارتفاع و 170 متر طول داشت. عروسکهای بادی در اندازه‌های بزرگ‌تری نسبت به کنسرت‌های قبلی طراحی شدند و از شخصیت‌های بزرگ راک برای شرکت در این کنسرت دعوت به عمل آمد؛ اما از گیلمور، میسن و رایت دعوت نشد.

در سال 1992 واترز همچنین سومین آلبوم خود یعنی Amused to Death را منتشر کرد. این آلبوم تحسین برانگیز‌ترین آلبوم انفرادی واترز است. واترز این آلبوم خود را یک «اثر هنری خیره کننده» توصیف کرده است. فروش این آلبوم به یک میلیون نسخه در سراسر جهان رسید.

سال های 2005 تا 2010: پیوستن دوباره به پینک فلوید و تورهای کنسرت

بالاخره پس از سال‌ها اجرای انفرادی، راجر واترز در جولای 2005 در کنسرت Live 8 هاید پارک لندن به پینک فلوید پیوست. واترز در رابطه با این کنسرت به اسوشیتد پرس گفت:

با وجود این‌که تجربه اجرای دوباره با پینک فلوید مثبت بود، اما با توجه به اختلافات نظر با گیلمور، احتمال پیوستن به این گروه بسیار کم است.

در سال 2006 واترز تور کنسرت زنده‌ی Dark Side of the Moon (نیمه تاریک ماه) را آغاز کرد. این تور دو سال به طول انجامید و از اروپا آغاز شد و سپس به آمریکای شمالی رفت. واترز در سال 2008 در فستیوال کوچلا به عنوان خواننده حضورداشت ودرهمین سال نیزازاحتمال انتشار یک آلبوم جدید به نام Heartland خبر داد.

از 2010 تا کنون

در سال 2010 واترز یک تور کنسرت جدید آغاز کرد. کنسرت The Wall Live در واقع نسخه آپدیت شده اجراهایی با همین نام و توسط گروه پینک فلوید بود. راجرز نیز اعلام کرد که این تور احتمالا آخرین تورش باشد. او در این باره گفت:

«من دیگه مثل قبل جوان نیستم. مثل B. B. King یا Muddy Waters نیستم. یک خواننده یا نوازنده بزرگ نیز نیستم اما هنوز آتشی در وجودم زبانه می‌زند و هنوز حرفی برای گفتن دارم. احتمالا این آخرین اجرای من باشد.»

در سال 2017 واترز پس از حدود 25 سال، یک آلبوم انفرادی جدید منتشر کرد. این آلبوم با نام Is This the Life We Really Want? منتشر شد. در سال 2020 راجر واترز اعلام کرد که تور کنسرت This Is Not a Drill را اجرا خواهد کرد. قرار بود این تور از آمریکای شمالی برگزار شود و یک ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری 2020 به اتمام برسد اما به دلیل شیوع کرونا، این اجرا به تعویق افتاد. این کنسرت قرار است از جولای تا اکتبر 2022 و فقط در آرناها اجرا بشود.[2]

برخی ترانه هایی که برای فیلم ها خوانده است

وی ترانه‌هایی نیز برای فیلم‌های «وقتی که باد می‌وزد» - ۱۹۸۶، ساخته جیمی تی موراکامی، «رفتار مضطربانه» - ۱۹۹۸ ساخته دیوید ناتر، «قدرت ذهن» - ۱۹۹۸ ساخته رابرت رودریگز، «افسانه ۱۹۰۰» - ۱۹۹۸ ساخته جوزپه تورناتوره، «شغل ایتالیایی» - ۲۰۰۳ ساخته گَری گرِی، «روز، شب بخیر» - ۲۰۰۳ ساخته مارکو بلوچیو، «قلاب و وال‌ها» - ۲۰۰۵ ساخته نوح بامبچ، «د. ی. و. ا. ن. ه.» - ۲۰۰۵ ساخته ژان مارک واله، «اربابان شهر سگی» - ۲۰۰۵ ساخته کاترین هاردویک، «رفتگان» - ۲۰۰۶ ساخته مارتین اسکورسیزی و «آخرین میمزی» - ۲۰۰۷ ساخته رابرت شای نیز اجرا کرده‌است.[3]

این یادداشت بهانه ای شد تا به شرح زندگینامه راجر واترز، مغز متفکرگروه پینک فلوید داشته باشیم و همچنین برخی آهنگ های وی را مرور نماییم.

یکشنبه: 17 / 02 / 1402- 16 شوال 1444- 7 مارس 2023


1. Torabi. Sadra. Palestine in Heart of Paris. Translated by: Asadollah Afshar . TEHRAN Times/ May 5, 2023 - 22:49.

[2] -قنبری؛ نگین. بیوگرافی راجر واترز ؛ عضو سابق گروه پینک فلوید. سایت پلازا: 7 مهرماه 1401-09:30.

[3] - همشهری آنلاین: دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۱- کد خبر 601698.



ارسال توسط افشار

سفر رییسی به سوریه؛ مهم، تاریخی، استراتژیک و راهبردی

اسدالله افشار

رئیس جمهور ایران برای اولین بار در بیش از یک دهه گذشته به سوریه سفر کرد که به نظر می رسد نقطه آغاز مرحله جدیدی در روابط تهران-دمشق باشد. آری سید ابراهیم رئیسی چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت‌ماه سال جاری وارد دمشق شد. این نخستین سفر رئیس جمهوری ایران به سوریه پس از آغاز جنگ جهانی تروریسم در این کشور است. آخرین بار محمود احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری خود در سال ۱۳۸۸ به سوریه رفت.

ابراهیم رئیسی را در این سفر دو روزه؛ برخی از وزرا با شخصیت های سیاسی و اقتصادی همراهی می نمایند.

رئیس جمهور پس از ورود به دمشق، ماهیت استراتژیک این سفر را که در راستای روابط راهبردی ایران و سوریه می باشد ارزیابی کرده و به درستی معتقدند که این سفر نقطه عطفی در روابط ایران و سوریه است.

این دیدار مهم در زمانی انجام می شود که سوریه در حال برخاستن از خاکستر یک جنگ ویرانگر است که هدف اصلی آن سرنگونی دولت سوریه و جایگزینی آن با یک دولت دست نشانده متمایل به غرب بود. ایران، متحد سرسخت سوریه، از روز اول با این چالش روبرو شد و انواع حمایت‌ها را برای دمشق فراهم کرد تا از جنگ جلوگیری نماید. [1]

در مورد دلایلی که ایران در طول این مدت در کنار سوریه ایستاده، بسیار گفته شده است. اگرچه روابط ایران و سوریه همواره بر اساس منافع متقابل بوده است، اما یکی از جنبه های این روابط که به ویژه مورد غفلت قرار گرفته است و به آن کمتر اشاره گردیده، پیوند تاریخی تهران و دمشق است.

جنگ ایران و عراق در دهه 1980 نقش مهمی در تحکیم روابط ایران و سوریه ایفا کرد، زیرا دولت سوریه تنها کشور عربی بود که با تمام وجود از ایران در برابر تجاوزات بعث حمایت کرد. این در حالی است که تقریباً سایر کشورهای عربی نه تنها از ایستادن در کنار ایران خودداری کردند، بلکه در کنار رژیم صدام قرار گرفتند و به او اسلحه، مهمات سنگین شیمیایی، تجیهزات پیشرفته نظامی، نیروی نظامی آموزش دیده و پول دادند.

بحران سوریه که در سال 2011 آغاز شد فرصتی برای ایران بود تا کمک های سوریه را در ایام جنگ تحمیلی جبران کند. ایران تمام قدرت خود را پشت سر دولت سوریه قرار داد تا عملا در این شرایط حساس، متقابلا و عملا قدردانی خود را نشان دهد و در روزهای سخت سوریه کنار دولت و ملت سوریه باشد و یاری و مدد رساند.

و سرلشکر قاسم سلیمانی نماد و چهره کلیدی این تلاش است. او برای کمک به سوری هایی که با یک جنگ جهانی در کشورشان مواجه بودند شتافت. او به ثبات دمشق کمک و تضمین کرد که گروه های تروریستی هرگز پایتخت سوریه را تسخیر نکنند. او طی سال‌ها، محور مقاومت را علیه تروریسم بسیج کرد و گروه‌های تروریستی فاشیستی افراطی متعددی را که در سراسر سوریه و منطقه نفوذ کرده و گسترش یافته بودند شکست داد.

رییس جمهوررئیسی در سفر خود به سوریه مشتاق ادای احترام به میراث سردار سلیمانی بود که در اوایل سال 2020 توسط آمریکا ترور گشته بود.

رئیسی با بیان اینکه شهید سلیمانی را قهرمان مبارزه با تروریسم می دانیم، افزود: وی با کمک گروه های مقاومت مردمی عراق و سوریه با تهاجمات داعش و گروه های تکفیری مقابله کرد و موفق بود.

رئیسی خاطرنشان کرد: سردار سلیمانی با همکاری مردم عراق و سوریه و با همکاری حزب الله لبنان توانست جریان تروریست ها را ریشه کن کند. «چه کسی او را ترور کرد؟ رئیس جمهور وقت آمریکا در آن زمان؛ ترامپ جانی.»

رئیس‌جمهور رییسی تصریح کرد: آنها فکر می‌کردند با ترور حاج قاسم سلیمانی افکار او را ترور می‌کنند که در این خصوص بسیار دچار اشتباه گشتند و امروز عواقب آن را در سراسر منطقه به خوبی حس می کنند. مردم منطقه و جوانانش به سلیمانی بسیار افتخار می کنند. و اکنون او بعد از شهادتش، به مکتب فکری مردم ما و جوانان مقاومت در سراسر منطقه تبدیل شده است.[2]

در هرصورت این سفر در شرایط حساس ایران در منطقه انجام و منتج به امضای ۱۴ سند همکاری‌ بین دو کشور در حوزه‌های همکاری‌های تجاری، نفت‌ و انرژی، فنی-مهندسی، مسکن، حمل و نقل ریلی‌ و هوایی، مناطق آزاد و بخش خصوصی، ارتباطات و فناوری‌ و زلزله و امدادرسانی و تسهیل امور زیارتی گردید. این اسناد توسط وزرای خارجه، راه و شهرسازی، اقتصاد،‌ نفت‌ و ارتباطات و فناوری اطلاعات‌ با همتایان سوری‌ آن‌ها امضا شد که در حقیقت نه تنها مبین برنامه جامع همکاری‌های راهبردی و بلندمدت ایران و سوریه در حوزه‌های مختلف می باشد بلکه به تعبیر رییس جمهور محترم ایران می تواند آغازگر فصل جدیدی در روابط دو کشور باشد.

گوشه ای از تحلیل ها، بازتاب ها و واکنش های نسبت به این سفر

در خصوص این سفر دوروزه تحلیل ها و واکنش های داخلی و بین المللی صورت گرفته است که به برخی از آن ها در ذیل اشاره می گردد:

1- سفر رئیسی به دمشق؛ چیدن میوه پیروزی مقاومت است.

2- رخداد مهم توافق عربستان سعودی-ایران در حقیقت موجب بسترسازی برای نشست سران چهارکشور ایران، ترکیه، روسیه و سوریه است. و قطعا این توافق منجر به تسریع روند عادی سازی کشورهای عربی جنوب خلیج فارس و شمال آفریقا با سوریه شده است.

3- اراده دو کشور بر توسعه روابط است و زمینه‌های بسیاری برای گسترش همکاری‌ها وجود دارد.

4- گسترش روابط میان تهران و دمشق به نفع دو ملت و منطقه خواهد بود.

5- باید همه به حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه اهتمام داشته باشیم و احترام گذاریم.

6- جمهوری اسلامی ایران در برقراری صلح و امنیت پایدار در کشور سوریه نقش آفرینی داشته و بنابر درخواست بشار اسد می تواند با حضور مؤثر در بازسازی مناطق جنگ‌زده نیز نقش سازنده ای ایفا نماید.

7- يوني بن مناحيم، كارشناس امور راهبردي رژيم اسراييل در تحليل سفر رييسي معتقد است كه ايران به دنبال پياده كردن سياست جديد در منطقه و حل اختلافات با كشورهاي عربي است. او معتقد است سياست جديد ايران روي حل اختلافات با كشورهاي عربي به منظور منزوي كردن رژيم اسراييل متمركز است.

8- روزنامه بریتانیایی گاردین: تهران به دنبال تقویت نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بر رژیم اسد است!

9- رسانه اسراييلي «جروزالم ‌پست» در تحليلي درباره سفر ابراهيم رييسي به دمشق نوشت:... به نظر مي‌رسد كه در شرايط كنوني، حمايت تهران از دمشق براي سوريه كه مي‌خواهد به اتحاديه عرب بازگردد، مهم است.[3]

10- روزنامه فایننشال تایمز با پرداختن به سفر سید ابراهیم رئیسی به سوریه نوشت: «سفر رییسی نمایش قدرت برای انتقال این پیام است که ما توانستیم اسد را در قدرت نگه داریم و قصد داریم حضور پررنگ در منطقه را حفظ کنیم. ایران می‌خواهد در دوران صلح هم دست بالا داشته باشد.»

11- اسامه دانورا، تحلیلگر مستقر در دمشق خاطرنشان کرد: که این سفر «صفحه جدیدی را در روابط نزدیک بین دو کشور باز خواهد کرد. این سفر می‌تواند بر استراتژی‌های اقتصادی بلندمدت متمرکز باشد، چون ایران به‌شدت خود را یکی از مشارکت‌کنندگان در مرحله بازسازی مطرح کرده است.

12- رئیسی با این سفر و دیدار به دنبال آن است که اتحادی قوی تر ضد اسرائیلی در منطقه ایجاد کند.

13- این سفر را باید نشانه پیروزی راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه دانست و تلقی نمود.

14- ورود رئیس جمهوری اسلامی ایران به سوریه جشن پیروزی مقاومت و نشانگر سیاست اصولی ما در حمایت از دولت و ملت سوریه است. ما در جای درست تاریخ ایستادیم و باهم پیروز شدیم.

15- شبکه 13صهیونیستی اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران خواهان یکپارچه و متحد کردن محور ایران-حزب الله- حماس- جهاد اسلامی است و این امر باعث می شود که برنامه جدیدی درخصوص سیاست خاورمیانه پیاده کند.

16- شبکه قطری الجزیره نیز با اشاره به این که سفر رییسی به سوریه «یک موفقیت راهبردی» تلقی شده است، با اشاره به مدت زمان این سفر و استقبال رسمی از رییس جمهور ایران نوشت: تهران پس از حمایت از اسد در دوران جنگ‌ سوریه، حالا به دنبال جایگاهی مستحکم‌تر در آینده اقتصادی این کشور است و می‌خواهد با توسعه تجارت با این کشور، راهگشای شرکت‌های دولتی و خصوصی‌اش به آن باشد.

17- خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی این دیدار را «غیرمعمول و استثنایی» تلقی کرده و نوشت: سید ابراهیم رئیسی، رییس جمهور ایران روز چهارشنبه 13 اردیبهشت ماه سال جاری در دمشق با بشار اسد، رییس جمهور سوریه به منظور تقویت همکاری‌ها میان این دو متحد منطقه‌ای دیدار کرد.

18- سفر رئیس‌جمهور ایران توانست با امضای اسناد یادشده موتور تقویت و بهبود روابط تهران‌-‌دمشق را از حوزه‌های سیاسی، امنیتی، نظامی و دفاعی گرفته تا اقتصادی و تجاری روشن کند.

19- برخی تحلیل گران داخلی سفر رئیس‌جمهور ایران را بعد از ۱۳ سال به خاک سوریه یک پوست‌اندازی دیپلماتیک تلقی کرده و معتقد و بر این باورند که نشان می‌دهد سوریه به مرز ثبات و عبور از دوره بحران و جنگ داخلی رسیده است.

20- ودانت پاتل معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز چهارشنبه در نشستی خبری در واشنگتن در پاسخ به سئوالی درباره واکنش واشنگتن به سفر آیت الله سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران به سوریه، تلاش کرد هراس و نگرانی آمریکا را به سایر کشورها نیز نسبت دهد و گفت: حکومت های ایران و سوریه به گسترش روابط خود ادامه می دهند و این گسترش روابط باید برای آمریکا و کشورهای منطقه و همچنین جهان نگران کننده باشد.

پاتل ادامه داد: آمریکا روابط خود را با حکومت بشار اسد عادی سازی نخواهد کرد و از عادی سازی روابط سایر کشورها با سوریه نیز حمایت نمی کند و این امر را به صراحت به شرکای خود اعلام کرده ایم.

جان کلام این که؛

- ایران با حمایت های نظامی، لجستیکی، سیاسی و اقتصادی خود نقش بسیار مهم، محوری و اساسی در پیروزی سوریه در جنگ علیه تروریسم و در تقویت پایداری و استقامت دولت این کشور داشت.

-این سفر به لحاظ زمانی در حالی صورت گرفته است که بادهای تغییر در منطقه وزیدن گرفته و موجی از فضای مثبت در روابط دو طرف خلیج فارس مشاهده می شود و این موج هرچند به طور کلی بازتاب مثبتی بر منطقه خواهد گذاشت.

- این سفر و متعاقب آن تعاملات روبه گسترش دولت های سوریه و ایران موجب ثبات در روابط منطقه ای و بین المللی به عنوان دو بخش اصلی محور مقاومت در مقابله با دشمن اسرائیلی و نفی هژمونی آمریکا خواهد شد.[4]

جمعه: 15 / 02 / 1402- 14 شوال 1444- 5 مارس 2023


[1] - ایران و روسیه به طور مشترک حامی دولت سوریه مقابل ارتش تروریست‌های بودند که ناتو از ۸۰ کشور جهان وارد این کشور کرده بود.

با استناد به موسسه صلح ایالات متحده (USIP)، بیش از ۷۰% اراضی سوریه از وجود تروریست‌ها پاکسازی شده و در کنترل دمشق قرار گرفته است. (usip.org/publications/2023/03/syrias-stalemate-has-only-benefitted-assad-and-his-backers)

مؤسسه واشنگتن (Washington Institute) نیز برآورد کرده که دولت سوریه اکنون بر دو-سوم خاک این کشور مسلط است. همچنین جمعیتی بالغ بر ۱۲ میلیون نفر در قلمروی تحت کنترل دمشق هستند. حدود ۷ میلیون سوری نیز به عنوان پناهنده در خارج از کشور زندگی می‌کنند. (washingtoninstitute.org/policy-analysis/assad-regime-has-failed-restore-full-sovereignty-over-syria)

2. Zarfam, Soheila. Brothers of Hard Days. Translator: Asadollah Afshar. TEHRAN TIMES/ May 3, 2023 - 21:36.

[3]- نمايش‌حضور پايدار ايران در سوريه پسابحران. اعتماد: چهارشنبه 13 اردیبهشت ماه 1402- شماره 5474 .

[4] - اسامه دنوره، کارشناس مسائل سوریه در گفت و گو با شبکه العالم. چهارشنبه 13 ارديبهشت 1402 - 15:23.



ارسال توسط افشار

استراتژی اوکراین در مقابله با پیشروی تدریجی روسیه در باخموت

مقاله: اوکراین هشت تیپ طوفانی جدید برای ضدحمله تشکیل می دهد(Ukraine forms eight new ‘storm’ brigades for counterattack)

نویسنده: دن صباغ خبرنگار دفاعی و امنیتی(: Dan Sabbagh Defence and security correspondent)

انتشار دهنده: روزنامه بریتانیایی گاردین(Guardian News & Media Limited or its affiliated companies)

تاریخ انتشار: سه شنبه 2 مارس 2023(Tue 2 May 2023 17.37 BST)

برگردان: اسدالله افشار(Translator: Asadollah Afshar)

هشت تیپ جدید از سربازان اوکراینی برای شرکت در یک ضد حمله آینده در میان گمانه زنی های فزاینده درمورد زمان آن و اینکه آیا می تواند در تحمیل شکست جدی به مهاجمان روسی موفق شود، تشکیل شده اند.

وزارت کشور اوکراین روز سه‌شنبه 2 مارس 2023( 12 اردبیهشت1402) اعلام کرد که تیپ‌های اولیه «طوفان» متشکل از 40000 سرباز را «به‌طور کامل» تشکیل داده است، اما افزود که آنها قبل از آمادگی برای شرکت در جنگ، به آموزش‌های بیشتری نیاز دارند.

ایهور کلیمنکو، وزیر کشور اوکراین، در مصاحبه ای گفت که نیروها دوباره تجهیز خواهند شد و روند آموزش دو تا سه هفته دیگر طول می کشد تا آنها بتوانند در کنار ارتش اوکراین "عملیات تهاجمی مناسب" را انجام دهند.

در بحبوحه نگرانی از کاهش تعداد اوکراینی‌هایی که مایل به جنگ هستند با رسیدن جنگ به مرز 15 ماهه، سؤالاتی در مورد موفقیت آمیز بودن روند استخدام برای نیروهای طوفان مطرح شده است.

هر دو طرف همچنان درگیر نبردهای فرسایشی در سراسر جبهه شرقی هستند، به ویژه در اطراف باخموت، جایی که اوکراین جای پای خود را، علیرغم نزدیک به یک سال حملات روسیه در داخل و اطراف شهرک صنعتی که کوچک هم می باشد حفظ کرده است.

روز دوشنبه 1 مارس 2023، ایالات متحده تخمین زد که بیش از 20،000 سرباز روس در تنها پنج ماه نبرد در اوکراین، عمدتاً در اطراف باخموت، جایی که نیروهای مسکو مجبور به نبرد ساختمانی به ساختمان بودند، کشته و بیش از 80،000 زخمی شدند!

روسیه روز سه‌شنبه 2مارس2023 این ادعا را رد کرد و گفت که این رقم "از هوا بیرون کشیده شده است" و افزود که واشنگتن راهی برای به دست آوردن اطلاعات صحیح ندارد. تخمین تلفات میدان نبرد برای اشخاص ثالث دشوار است، اما این رقم نشانه گسترده ای از شدت درگیری را نشان می دهد.

ایالات متحده و سایر متحدان غربی تلفات اوکراین را به طور علنی تخمین نمی زنند و می گویند این اطلاعات حساسی است که می تواند یک متحد را تضعیف کند. اما اسناد محرمانه افشا شده نشان می‌دهد که تعداد کشته‌شدگان در ماه فوریه تاکنون بین 15500 تا 17500 نفر بوده است.

یوگنی پریگوژین، فرمانده گروه شبه‌نظامی واگنر، روز سه‌شنبه مدعی شد که یک فرمانده اوکراینی، سرلشکر ایهور تانسیورا، رئیس نیروهای دفاع ارضی این کشور در راه باخموت بر اثر حمله توپخانه‌ای کشته شده است.

اما این موضوع چند ساعت بعد به سرعت توسط اوکراین رد شد. ما رسما این بیانیه را تکذیب می کنیم. ما در مورد هرگونه پخش تبلیغات دشمن اظهار نظر نمی کنیم. سخنگوی نیروهای ارضی در بیانیه ای که به تلویزیون اوکراین داده است، گفت: همه زنده و سالم هستند.

پیش از این، پریگوژین گفته بود که گلوله باران واگنر "یک ماشین زرهی" را که "احتمالاً تانسیورا" در آن قرار داشت، منهدم کرده است. او افزود که این خودرو از روستای چاسیو یار در نزدیکی اوکراین به سمت باخموت در حرکت بود.

سرهنگ الکساندرسیرسکی، فرمانده نیروی زمینی اوکراین، که از باخموت بازدید کرده اظهار داشته: «تصمیمات لازم را با هدف تضمین دفاع مؤثر و وارد کردن حداکثر خسارات به دشمن اتخاذ کرده ایم».

این فرمانده در ویدئویی از بازدید خود که در آن جوایزی را نیز به سربازان اهدا کرده، گفته است: ما به ذخایر خود فرصت آماده سازی می دهیم و خودمان برای اقدامات بعدی آماده می شویم.

استراتژی اوکراین این است که با پیشروی تدریجی روسیه در باخموت، خسارات سنگینی به روسیه وارد کند. اسناد افشا شده پنتاگون نشان می‌دهد که نیروهای کمکی را برای جلوگیری از محاصره شهر وارد عملیات کرده است، در حالی که به تدریج نیرویی را وارد می‌کند که قادر به انجام یک ضدحمله با بهبود شرایط آب و هوایی باشد.

در همان اسناد فاش شده آمده است که در رزمایش جنگی به این نتیجه رسیده اند که اوکراین برای مقاومت در برابر تهاجم نظامی روسیه به 12 تیپ تازه آموزش دیده و مجهز به لئوپارد غربی و سایر تانک ها، خودروهای زرهی و سایر تجهیزات که استاندارد ناتو است نیاز دارد.

مشخص نیست که نیروهای طوفان تازه تشکیل شده، که وظیفه کمک به ارتش منظم را بر عهده دارند، بخشی از تیپ های مورد نیاز یا ذخیره اضافی هستند. کلیمنکو گفت که اگرچه توسط وزارت کشور تشکیل شده است، اما پس از استقرار این نیرو تحت کنترل وزارت دفاع است.

اعضای این نیروها همه داوطلب و ترکیبی از نیروهای جوان، نیروهای پلیس و برخی کهنه سربازان جنگ های قبلی با روسیه هستند که آن را تشکیل داده اند، اگرچه برای انجام عملیات تهاجمی به طور کلی از نظامیان آموزش دیده مجرب باید استفاده شود و این موضوع در این شرایط حساس جنگی ضروری تلقی می شود.

روسیه همچنین در حال آماده شدن برای مرحله بعدی جنگ است، با این امید که بتواند اوکراین را از هر گونه پیشرفت معناداری باز دارد و تسلط خود را بر قلمروی مناطقی که در شرق و جنوب تصرف کرده است، مستحکم کند.

وزیر دفاع، سرگئی شویگو، گفت که به شرکت های تسلیحاتی روسی گفته شده است که «سرعت و حجم تولید» و به ویژه تولید موشک های با دقت بالا را دو برابر کنند. او در تلویزیون دولتی گفت که موفقیت تهاجم به "بازسازی به موقع" بستگی دارد.

چهارشنبه: 13 / 02 / 1402- 12 شوال 1402- 3 مارس 2023



ارسال توسط افشار

قانون جدید نظم عمومی در بریتانیا؛ نژاد پرستانه و ضدحقوق بشر!

اسدالله افشار

لایحه جدیدی که روز چهارشنبه 26 آوریل 2023( 6 اردیبهشت ماه 1402) توسط پارلمان بریتانیا تصویب شد، به پلیس این اختیار را می دهد که اعتراضات مسالمت آمیز نقض حقوق بشر را سرکوب کند.

منتقدان معتقدند این لایحه مبهم موسوم به "لایحه نظم عمومی" با هدف توقف فعالیت فعالان، اعتراضات ضد دولتی و حتی پایان دادن به تجمعات خیابانی در حمایت از فلسطینیان مظلوم، مانند روز جهانی قدس در هر سال است.

اگر تظاهرات مسالمت‌آمیز را بیش از حد پر سر و صدا تلقی کنند، اکنون می‌توان از برگزاری تظاهرات مسالمت‌آمیز توسط پلیس جلوگیری کرد. مخالفان اکنون از مقامات می پرسند که چه اعتراضاتی را بیش از حد پر سر و صدا می دانند. قانون جدید چقدر مبهم است.

کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد هشدار داده است که قانون جدید "متأسفانه تعهدات حقوق بشری را تضعیف می کند" که بریتانیا بر اساس قوانین بین المللی موظف به رعایت آن است.

این قانون "عمیقا نگران کننده" توصیف شده است و محدودیت هایی را بر آزادی بیان و تجمعات مسالمت آمیز اعمال می کند که "نه ضروری و نه متناسب" هستند.

در حالی که بریتانیا تحریم‌هایی را علیه کشورهایی اعمال می‌کند که پلیس‌شان در میان شورش‌ها و تروریسم به قتل رسیده‌اند، داونینگ استریت مدعی است که این تحریم‌ها به دلیل سرکوب «تظاهرات مسالمت‌آمیز» اعمال شده‌اند. این در حالی است که دولت بریتانیا تلاش می کند تظاهراتی را در قلمرو خود ممنوع کند که ماهیت کاملاً مسالمت آمیز دارد و هیچ خطری برای پلیس انگلیس یا امنیت بریتانیا ندارد.

دبیرکل حقوق بشر سازمان ملل گفت: «تصویب این لایحه متأسفانه تعهدات حقوق بشری بریتانیا را تضعیف می‌کند».

بار دیگر، منتقدان می‌گویند که پرچمداران خودخوانده حقوق بشر از «حقوق بشر» برای پیشبرد برنامه‌های سیاسی خود در خارج از کشور استفاده می‌کنند و در عین حال بر حقوق بشر شهروندان خود در داخل کشور سخت گیری کرده و مهر بطلان می‌زنند.

دولت محافظه کار معتقد است که "لایحه نظم عمومی" قانون لازمی است و به پلیس اختیارات جدیدی را می دهد تا بتواند برای جلوگیری از آنچه داونینگ استریت ادعا می کند؛ اقلیت کوچکی از عموم مردم هستند که عمدتاً بر سر مسائل زیست محیطی اعتراض می کنند و زندگی را مختل می کند، اعمال قانون و نظم و امنیت نمایند تا جامعه و حقوق شهروندان از آسیب های جدی اجتماعی در امان بماند.

این در حالی است که تحقیقات نشان می دهد که عموم مردم بریتانیا از اعتراضات به نفع مسائل زیست محیطی حمایت می کنند. و این لایحه‌ای است که حدود یک سال است که در مجلس مطرح بوده، بنابراین در روایت دولت که این قانون با هدف برخورد با کسانی است که «عمدتاً به خاطر مسائل زیست‌محیطی اعتراض کرده‌اند و زندگی مردم را مختل کرده‌اند، علامت‌ سئوال های اساسی برای عموم مردم در جامعه ایجاد کرده است.

گروه های حقوق بشر می گویند پلیس از قبل قدرت کافی برای مدیریت امن اعتراضات و جلوگیری از بروز خشونت یا هر گونه فعالیت جنایی جدی دیگر را دارد.

مخالفان قانون جدید می‌گویند که این قانون قدرت بسیار گسترده‌ای را در اختیار پلیس قرار می دهد تا صدای مدافعان حقوق بشر را ساکت کند و جلوی آن را بگیرد، اعتراضات خیابانی را ممنوع کند، همراه با بسیاری از مسائل دیگر که بریتانیا می‌خواهد ریشه‌کن کند اما چون نمی‌تواند راهی قانونی برای این کار بیابد اکنون با مصوبه «لایحه نظم عمومی» قادر به سرکوب چنین اعتراضات خواهد بود.

گروه‌های حقوق بشر «لایحه نظم عمومی» را به شدت مورد انتقاد قرار داده‌اند و گفته‌اند که این لایحه نژادپرستی و پلیس بیش از حد گروه‌های به حاشیه رانده شده در بریتانیا را به سطحی حتی بالاتر از آنچه در حال حاضر وجود دارد می‌برد.

پلیس بریتانیا مدت‌هاست که سیاه‌پوستان یا مسلمانان را با متوقف کردن تصادفی آنها و بازرسی در ملاء عام ایشان را علی‌رغم انتقاد شدید از این که چقدر این اقدام غیرمولد بوده و تا چه حد مورد سوء استفاده قرار گرفته است مورد هدف قرار داده اند.

ولکر ترک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، این اقدام را "قانونی عمیقا نگران کننده" توصیف کرده و از دولت بریتانیا خواسته است که از مسیر خود عقب نشینی کند و "در اسرع وقت این قانون را لغو نماید".

تورک تأکید کرد که هدف قرار دادن آشکار قانون از "کسانی که به حقوق بشر اعتراض می کنند" به ویژه نگران کننده است.

رئیس حقوق بشر سازمان ملل حتی ادعای دولت مبنی بر اینکه هدف این قانون عمدتاً فعالان محیط زیست است را محکوم کرد و خاطرنشان کرد: «در حالی که جهان با بحران های سه گانه سیاره ای تغییرات آب و هوایی، از دست دادن تنوع زیستی و آلودگی مواجه است، دولت ها باید از اعتراضات مسالمت آمیز حمایت و تسهیل کنند و موجب مانع و انسداد آنها نگردند.»

قانون نظم عمومی «دستورالعمل های پیشگیری از اختلال جدی» را معرفی می کند که به گفته دفتر عالی حقوق بشر سازمان ملل، این پتانسیل را دارد که آزادی معترضان را به میزان قابل توجهی محدود کند. این به دادگاه‌ها اجازه می‌دهد افراد را از حضور در مکان‌های خاص در زمان‌های خاص، بودن با افراد خاص یا حتی استفاده از اینترنت محدود کنند.

بر اساس قانون جدید، فعالان می توانند به صورت الکترونیکی تحت نظارت قرار گیرند تا از انطباق با اتهامات خود اطمینان حاصل شود، حتی اگر هرگز به هیچ جرم کیفری محکوم نشده باشند.

«به ویژه نگران‌کننده است که قانون اختیارات پلیس را برای متوقف کردن و بازرسی افراد، افزایش می‌دهد و برخی از جرایم کیفری جدید را به صورت مبهم و بیش از حد گسترده تعریف می کند. تورک گفت این قانون تحریم‌های جنایی غیرضروری و نامتناسب را بر افرادی که تظاهرات مسالمت‌آمیز را سازماندهی می‌کنند یا در آن شرکت می‌کنند، اعمال می‌کند.

او اصرار داشت که با توجه به اختیارات پلیس بریتانیا برای اقدام علیه تظاهرات خشونت‌آمیز، این قانون «کاملاً غیرضروری» است. او همچنین از جرم انگاری اعتراضات مرتبط با قانون جدید انتقاد کرد. تورک گفت که دولت‌ها باید ضمن «محافظت از عموم مردم در برابر اختلال جدی و مداوم»، تظاهرات مسالمت‌آمیز را تسهیل کنند، اما قانون نظم عمومی می‌تواند «پیشگیرانه اعمال قانونی آینده افراد از حقوق خود را محدود کند». او همچنین گفت که پلیس بریتانیا از قبل این اختیار را دارد که در طول درخواست خود از لندن در مورد لغو قانون بحث برانگیز، علیه تظاهرات خشونت‌آمیز و مخرب اقدام کند.

دولت‌ها موظفند تظاهرات مسالمت‌آمیز را تسهیل کنند و البته از مردم در برابر اختلالات جدی و پایدار محافظت کنند. اما خطر بزرگ در اینجا این است که این دستورات پیشگیرانه اعمال قانونی آینده یک نفر از حقوق خود را محدود می کند. به نظر می‌رسد پایانی برای اعتراضات گسترده در بریتانیا ودر بسیاری از بخش‌ها، با وجود تورم بی‌سابقه در نتیجه جنگ اوکراین که توسط ائتلاف نظامی ناتو به رهبری ایالات متحده علیه روسیه آغاز شده است، وجود نداشته باشد.[1] و تا مسائل داخلی و بین المللی بریتانیا با جنگ اوکراین گره خورده باشد، اعتراضات هم وجود دارد و سرکوب آن ها نه تنها گره ای از کار دولت بریتانیا و هیچ دولت اروپایی باز نمی کند بلکه شیرازه امور را از دستشان خارج می سازد.

جنگی که دولت‌های اروپایی به بهای ضرر مردم اوکراین و همچنین خانواده‌هایشان وارد آن شدند، در حالی است که مجتمع صنعتی نظامی غرب سود کلان حاصل از صادرات تسلیحاتی را به جیب زده است که غیرقابل تصور می باشد و البته تاوان آن را خواهد پرداخت و اعتراضات اروپایی تاوان آن می باشد.

دوشنبه: 11 / 02 / 1402 10 شوال 1444- 1 مارس 2023


1. UN alarmed over UK’s ban on “peaceful protests . By Ali Karbalaei. Translated by: Asadollah Afshar . TEHRAN Times. April 28, 2023 - 19:17.



ارسال توسط افشار
 
تاريخ : ۱۴۰۲/۰۲/۱۰

اقتصاد کانادا در خطر سقوط

اسدالله افشار

به گفته‌رئیس سابق بانک مرکزی کانادا، خطر سقوط سخت اقتصاد کانادا[1] از رگ گردن هم نزدیکتر است.

استفان پولوز «Stephen Poloz»، رئیس سابق بانک مرکزی کانادا می‌گوید که اقتصاد این کشور در معرض خطر سقوط سخت است. این بدان معناست که اقتصاد کانادا قرار است پس از کندی سریع، مجددا رشد کند و سپس به رکود نزدیک شود.

بانک مرکزی در بحبوحه افزایش نرخ بهره برای مهار تورم، آن را به ۲.۵ درصد در ماه فوریه کاهش داد. این نرخ نسبت به نرخ ۵.۹ درصدی ماه ژانویه دچار کاهش شده و به نسبت رکورد ۴۰ ساله تابستان امسال که معادل ۸.۱ درصد در ماه ژوئن بود نرخ کمی به حساب می‌آید.

استفان پولوز «Stephen Poloz»، در مصاحبه مشترکی با وزیر دارایی سابق حزب لیبرال، «John Manley»، به Vassy Kapelos مجری برنامه سی‌تی‌وی گفت: «تلاش‌های بانک کانادا و دولت فدرال برای مهار تورم کارساز است، اما احتمال سقوط سخت همچنان وجود دارد. بروز این خطر با وجود اتفاقات اخیر هم افزایش یافته و ما همچنان منتظر باقی اثرات افزایش نرخ بهره هستیم.» وی در ادامه نسبت به حوزه عرضه در اقتصاد کانادا ابراز خوشحالی کرد.

وی افزود: «این همان جایی است که می‌توان گفت فرود نرم اتفاق میافتد. این مهندسی چیز عجیبی از جانب بانک مرکزی نیست. اما از آنجایی که طرف عرضه همچنان در حال رشد است. این پدیده در افرادی که به تازگی از طریق مهاجرت یا والدینی که از سیاست جدید مراقبت از کودک استفاده می‌کنند، وارد بازار کار شده‌اند قابل مشاهده است. اینها هستند که آرام آرام اقتصاد کانادا را تقویت می‌کنند.»[2]

در هرحال بر اساس داده‌هایی که پشتیبان برنامه‌های بانک مرکزی برای تعلیق نگه داشتن افزایش نرخ بهره است، اقتصاد کانادا در ماه فوریه کمتر از حد انتظار رشد کرد و انتظار می‌رود در ماه مارس با بحران جدی مواجه شود.

مرکزآمار کانادا اعلام کرده است تولید ناخالص داخلی فوریه 0.1 درصد نسبت به ژانویه افزایش یافته است که کمتر از افزایش 0.2 درصدی پیش بینی شده توسط تحلیلگران پس از افزایش 0.6 درصدی رشد در ژانویه است. Statscan در برآورد اولیه گفته که تولید ناخالص داخلی مارس به احتمال زیاد 0.1 درصد کاهش داشته است.

برآورد فوری برای ماه مارس، که ممکن است با انتشار آمارنهایی در ماه آینده تغییر کند، به این معنی است که اقتصاد کانادا احتمالاً در سه ماهه اول سالانه 2.5 درصد رشد کرده است. در حالی که بانک مرکزی کانادا رشد 2.3 درصدی تولید ناخالص داخلی واقعی را در سه ماهه اول پیش بینی کرده است.

داگ پورتر، اقتصاددان ارشد در BMO Capital Markets می‌گوید: «به نظر می‌رسد که اقتصاد کانادا در اوایل بهار پس از شروع پرشتاب اولیه اکنون کند شده است و درسراشیبی سقوط قرار دارد.»

به گفته تحلیلگران، بزرگترین اعتصاب در تاریخ کانادا، که اکنون در دهمین روز خود قرار دارد، بر رشد ماه جاری تأثیرخواهد گذاشت، و تأثیرکلی آن شروع ضعیف ترسه ماهه دوم نسبت به آنچه قبلاً انتظارمی رفت، خواهد بود. اعتصاب کارکنان دولت فدرال به نمایندگی از اتحادیه خدمات عمومی کانادا بر خدماتی از اظهارنامه مالیاتی تا تمدید پاسپورت تأثیر می گذارد.

داگ پورتر، اقتصاددان ارشد در BMO Capital Markets همچنین می‌گوید: «در این پس‌زمینه، انتظار می‌رود بانک کانادا با فرض ادامه کاهش تورم و علی‌رغم صحبت‌های ناامید کننده آنها در مورد احتمال افزایش بیشتر نرخ‌ها، در حالت تعلیق باقی بماند.»

بانک مرکزی که طی سال گذشته نرخ های بهره را با سرعت بی سابقه ای افزایش داده بود تا اقتصاد را کنترل کند و قیمت ها را پایین بیاورد، اولین بانک مرکزی بزرگی بود که کمپین سخت گیری خود را متوقف کرد و گفت در صورت ادامه کاهش تورم، نرخ بهره را افزایش نخواهد داد.

بانک مرکزی کانادادر این ماه برای دومین بار متوالی نرخ اصلی خود را در بالاترین سطح 15 سال گذشته یعنی 4.5 درصد نگه داشت و توانست با لحن تندآمرانه و انتظارات بازار را برای کاهش در سال جاری به دلیل کاهش ریسک رکود کاهش دهد.

بانک مرکزی کانادا رشد مثبت اما ضعیف را در طول سه فصل باقی مانده از سال جاری انتظار دارد. این بانک در نشست ماه جاری خود، در خصوص افزایش نرخ ها به دلیل رشد سرسام آور دور از حد انتظار، بازار کار فشرده و نگرانی در مورد تورم در بخش خدمات هم بحث و گفت و گو نموده است.

بخش تولید کالا و خدمات هر کدام در کانادا در ماه فوریه 0.1 درصد رشد و افزایش داشته است.

رشددربخش های عمومی، ساخت و ساز، مالی و بیمه به دستاوردهای فوریه کمک کرد در حالی که بخش های عمده فروشی و خرده فروشی با مشکل مواجه شدند.

Statscan گفت که در ماه مارس، تولید ناخالص داخلی احتمالاً تحت تأثیر کاهش در بخش‌های تجارت خرده‌فروشی و عمده‌فروشی قرار گرفته است.

دلار کانادا پس از رسیدن به ضعیف ترین ارزش خود در یک ماه گذشته، با 0.3 درصد کاهش به 1.36 برابر دلار یا 73.37 سنت آمریکا معامله شد.[3]

نکته های پایانی

1- با اینکه رئیس سابق بانک مرکزی کانادا معتقد است رشد عرضه می‌تواند نشانه خوبی باشد، اما در این مرحله برای رسیدن به فرود نرم و اجتناب از رکود به مقداری شانس هم نیاز است.

او مدتهاست که به کانادایی‌ها هشدار می‌دهد که ممکن است برای جلوگیری از تحریک تورم منتظر محدودیت مالی باشند، اما سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه هم ممکن است. به عنوان مثال تدابیر هدفمندی که دولت برای کمک به کاهش اثرات تورم به انضمام ۱۹۶ میلیارد دلار بودجه بهداشتی برای استان‌ها و مناطق تا ۱۰ سال آینده تعیین کرده یا هزینه‌هایی که برای کمک به رقابت با کاهش تورم ایالات متحده در جهت اقتصاد پاک در نظر گرفته است. این همان قانون کاهش تورم است که میلیاردها دلار را به انرژی پاک در جنوب مرز اختصاص می‌دهد.

2- با این حال، استفان پولوز «Stephen Poloz»، بودجه فدرال سال گذشته را یک فرصت از دست رفته برای ترکیب متفاوتی از مخارج خواند که باعث کاهش مسیر نرخ بهره بانک مرکزی کانادا شده است. وی افزود که ریسک مقابله هزینه‌های دولت با تأثیرات نرخ بهره بانک مرکزی کانادا در حال حاضر احتمال کمتری دارد.

3- رئیس سابق بانک مرکزی کانادا گفت: «من فکر می‌کنم این موضوع دیگر از وقتش گذشته است و سال گذشته زمان مناسب‌تری برای تحریک اقتصاد کانادا بود. این ممکن بود برای همه بهتر باشد. اما این فرصت حالا از دست ما رفته و اکنون اقتصاد واضحا در حال کند شدن است. این خبر خیلی زودتر از اینها به ما رسید، یعنی در فصل مالی چهارم، زمانی که هیچکس انتظارش را نداشت.»

وی در آخر اذعان داشت: «تمام بخش‌های حساس به نرخ بهره مانند سرمایه‌گذاری در مسکن و بیزینس قبل از اینها سه فصل بود که دچار کاهش شده بود، بنابراین می‌توان گفت که رکود از همین حالا در جریان است. من فکر می‌کنم به همین دلیل است که بیزینس ایجاد تورم در چنین فضایی از میز خارج شده است.»[4]

4- بنابر گزارش مرکز آمار کانادا، اقتصاد کشور در سه ماهه آخر سال ۲۰۲۲ به هیچ وجه رشد نکرده است و در دسامبر نیز ضعیف بوده است. این کاهش سه ماهه که پس از پنج فصل متوالی رشد روی داده عمدتاً بدلیل حضور کمرنگ صاحبان کسب‌وکار و خانواده‌ها در پروژه‌های سرمایه‌گذاری بوده است.

5- در ماه دسامبر، کل رشد اقتصادی کانادا، ۰.۱ درصد نسبت به سطح نوامبر افزایش داشته است. در سه ماهه آخر سال ۲۰۲۲، مخارج تجاری ماشین‌آلات و تجهیزات برای دومین فصل متوالی، ۷.۸ درصد کاهش یافت.

و در بخش مصرف‌کننده نیز، سرمایه‌گذاری مسکن ۲.۳ درصد در فصل آخر سال گذشته کاهش یافت که سومین کاهش متوالی فصلی بوده است. حتی بخش مسکن کانادا سال گذشته پس از سال‌ها رشد بالا، به طرز چشمگیری دچار رکود شد. زیرا خریداران و مالکان تحت تأثیر سرعت بی‌سابقه افزایش نرخ بهره بانکی بودند.

در سال ۲۰۲۲ به طور کلی، سرمایه‌گذاری در بخش مسکن کانادا بیش از ۱۱ درصد کاهش داشته است.[5]

6- استفان براون، یکی از اقتصاددانان Capital Economics، می گوید؛ که در بازده اقتصادی پایان سال ۲۰۲۲، اقتصاد کانادا به معنی واقعی دچار رکود بود. و بدترین وضعیت مورد انتظار بانک مرکزی کانادا قرار داشت. احتمالا داده‌های ضعیف اقتصاد کشور ممکن است خبری خوشایند برای بانک مرکزی کانادا باشد تا نرخ تورم کشور را کنترل ، مهار وکاهش دهد. [6]

7- به نظر می‌رسد بازگشت قوی و رشد اقتصادی کانادا در آغاز سال کوتاه مدت بوده است. داده‌های جدید نشان می‌دهد رشد اقتصادی پس از گذشت چهار ماه دوباره وارد روند نزولی شده است. مدت هاست که انتظار می‌رود رکود اقتصادی با افزایش نرخ بهره کاهش یابد. همچنین با اینکه برخی از اقتصاددانان پیش بینی کرده بودند که این روند نزولی زودتر از اینها ظاهر شود، نشانه‌های رکود حالا پس از گذشت ۴ ماه از سال بیشتر خودشان را نشان می‌دهند. «اندرو گرانتان»،اقتصاددان CIBC، نوشت: «دیری نپایید که اقتصاد کانادا درست کمی پس از شروع سال ۲۰۲۳، دوباره در ماه مارس دچار افول شد.»

8- با ادامه کند شدن روند رشد اقتصادی کانادا ، انتظار می‌رود بازار کارهم از این قائله بی‌نصیب نماند و دچار آسیب شود. قدرت این بازار تا همین الان هم با وجود نرخ بیکاری پنج درصدی ماه مارس همه را شگفت‌زده کرده است. جانزن اعلام کرد که کاهش روند رشد ممکن است دو تا سه ماه طول بکشد تا بر سطح اشتغال تأثیر بگذارد. انتظار می‌رود که بیکاری در سال جاری افزایش یابد، زیرا کسب‌وکارهایی که با کاهش فروش مواجه هستند، ممکن است برنامه‌های نیروی کار خود را تغییر دهند.[7]

یکشنبه: 10 / 02 / 1402- 9 شوال 1444- 30 آوریل 2023


[1] - اقتصاد کانادا یکی از توسعه یافته‌ترین و قدرتمندترین اقتصادهای جهان است. بر اساس آخرین اطلاعات بدست آمده از بانک جهانی (World Bank) در سال 2020، تولید ناخالص داخلی سالانه (GDP) این کشور 1.64 تریلیون دلار است که این امر باعث شده کشور کانادا به نهمین اقتصاد برتر از لحاظ تولید ناخالصی جهان شناخته شود.وضعیت اقتصاد کانادا به شدت به تجارت بین‌المللی وابسته است. صادرات و واردات کالاها و خدمات هر کدام حدود یک سوم تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهند. املاک و مستغلات، معدن و تولید سه صنعت مهم و پر رونق هستند که نقش پررنگی را در اقتصاد کانادا ایفا می‌کنند. همچنین عمده زیادی از اقتصاد متکی به دریافت مالیات است. اخذ مالیات یکی از منابع مهم در اقتصاد کانادا می باشد.

[2] - شبکه اجتماعی هُدهُد: چهارشنبه 5 آوریل 2023- https://hodhod.ca/?p=71934

[3] - کیهان بین المللی. یکشنبه 30 آوریل 2023( 10 اردیبهشت ماه 1402)

[4] - شبکه اجتماعی هُدهُد: چهارشنبه 5 آوریل 2023- https://hodhod.ca/?p=71934

[5] - همان.

[6] -همان.

[7] - شبکه اجتماعی هُدهُد: شنبه 29 آوریل 2023- https://hodhod.ca/?p=73355



ارسال توسط افشار
 
تاريخ : ۱۴۰۲/۰۲/۰۹

به مناسبت روز معلم و بزرگداشت این روز با شکوه

معلمان عزیز؛ معماران جامعه

اسدالله افشار

دوازدهم اردیبهشت ماه در تقویم ایران مصادف با سالروز شهادت استاد شهید مطهری است. این شخصیت بی بدیل و برجسته در طول عمر با برکتش با صراحت لهجه و مواضع عالمانه خود و با تکیه بر قدرت علمی، عقیدتی و فلسفی، هرگونه شبهه و سؤال در حوزه دین را پاسخ می داد و با شمشیر قلم و بیان و با منطق و استدلال، با التقاط و انحرافات و کژی ها و نامرادی ها شجاعانه مبارزه کرد.

سالروز شهادت او که یکی از شاخص ترین ایدئولوژیست های انقلاب اسلامی بشمار می آید و از استوانه های اندیشه، دین، دانش، آگاهی، بینش، علم، فلسفه، حکمت، فقه و فقاهت و معرفت تلقی می گردد؛ روز معلم نام گرفته است. روز معلم روز ویژه ای برای ادای احترام به معلمان و قدردانی از تلاش های آنهاست که شامل جشن هایی برای تجلیل از آنها به دلیل مشارکت ویژه آنها در آموزش نسل جوان است.

معلمان در ایران به خاطر سخت کوشی و تلاش های خستگی ناپذیرشان علیرغم همه سختی هایی که در شغل خود با آن روبرو بوده اند، بسیار مورد احترام هستند. اکنون که در آستانه 12 اردیبهشت ماه 1402 قرار داریم مایل هستم به مناسبت روز معلم و بزرگداشت این روز با شکوه در مورد اهمیت وجود معلم در زندگی دانش آموزان نکاتی را یادآور شوم:

1- معلمان نقش بسیار مهمی در شکل دادن به آینده دانش آموزان خود دارند. درست از مهدکودک تا دانشگاه، آنها هستند که دانش را منتقل می کنند و در مورد همه آن چه مهم هستند به ما آموزش می دهند. علاوه بر این، آنها همچنین ارزش های اخلاقی را به ما می آموزند و ما را به پایبندی در ارزش های اخلاقی دعوت و هدایت می نمایند. بنابراین، می توان گفت که معلمان شخصیت ما را با این ارزش ها بسیار قوی و شگفت انگیز می سازند. دنیای بدون معلم قطعا آشفته خواهد بود. تنها چند نفر در زندگی ما هستند که بر دنیای ما تأثیر می گذارند و قطعاً معلمان یکی از آنها هستند.

2- آنها نقش یک مربی و مراقب برای دانش آموزان خود را بر عهده می گیرند. گاهی اوقات هم دوست ما می شوند و در مشکلات شخصی به ما کمک می کنند. معلم کسی است که به ما کمک می کند تا فردی مثمرثمر، شایسته، مفید به حال خود، مردم و جامعه باشیم.

3- علاوه بر این، آنها ظرفیت و پتانسیل دانش آموزان خود را زمانی می بینند که هیچ کس دیگری نمی تواند این استعداد را ببیند. جوانان در محضر آنان به رشد و کمال نایل آمده و قادر خواهند بود تا سرنوشت یک ملت را تعیین و رقم زنند. وقتی جوانان آموزش ببینند و آگاه شوند طبیعتا آینده کشور در دستان امن آنان به آرامش، ثبات، امنیت، پیشرفت و اقتدار خواهد رسید.

4-در واقع سرنوشت دانش آموزان در دست معلمان آنهاست.آنها دانش آموزان را برای دستیابی به موفقیت های علمی اخلاقی در زندگی فردی و اجتماعی سوق می دهند. در نتیجه، آنها فقط با کمک یک معلم معلوم می شوند که پزشک، وکیل، خلبان، دانشمند و غیره خواهند شد. در ایران، ما حتی روز معلم را جشن می گیریم تا در12 اردیبهشت هر سال به آنها احترام بگذاریم و ادای دین نماییم و مقام شامخ او را گرامی بداریم.

5- در حالی که برخی از مردم فکر می کنند حرفه معلمی حرفه ای آسان است، در حالی که اگر عمیق به موضوع فکر کنند متوجه خواهند شد نقش معلم بسیار چالش برانگیز و به همان اندازه مهم است. این مسئولیت آنهاست که دانش صحیح و به شیوه صحیح را منتقل کنند. آنها باید به طور روشمند که قبلا دروس خود را از قبل آماده کرده اند؛ تدریس و ارائه کنند. بنابراین آنها می توانند با استفاده از تکنیک های دقیق به دانش آموزان خود انگیزه دهند.

6- یک معلم خوب به دانش‌آموزانش تکالیف می‌دهد و آن‌ها را نیز به طور منظم برای تمرین بهتر مورد بررسی قرار می دهد. علاوه بر این، آنها برای الگوی تدریس بهتر برنامه ریزی دقیقی دارند. در ابتدای سال، آنها کل برنامه درسی را برای یک تجربه تدریس آرام برنامه ریزی می کنند.

7- معلم علاوه بر تدریس، سازمان دهنده خوبی نیز هست. آنها باید فعالیت های مختلفی را که در طول سال در مدرسه انجام می شود، سازماندهی کنند. علاوه بر این، آنها باید مراقب چیزهای کوچک و در عین حال مهم دیگری مانند چیدمان صندلی، فعالیت های کلاس درس و موارد دیگر باشند.

8- آنها همچنین بر بسیاری از وظایف و فعالیت ها در مدرسه نظارت می کنند. به عنوان مثال، حضور، تکالیف، رفتار نیز توسط معلمان نظارت می شود. آنها مسئول حفظ نظم، حمایت و پشتبانی از حقوق مسلم دانش آموزان هستند.

9- مهمتر از همه، آنها دانش آموزان را در هر مرحله راهنمایی می کنند. آنها باید با اطمینان و اعتماد قابل تقدیر به همه دانش آموزان توجه یکسانی داشته باشند. در واقع، معلمان باید تصمیم بگیرند که چگونه توجه خود را نسبت به دانش آموزانی که بیش از دیگران به آن نیاز دارند تقسیم کنند.

10- بنابراین، منصفانه است که بگوییم معلمان ما کسانی هستند که این دنیا را به مکانی بهتر تبدیل می کنند. آنها با بهبود زندگی دانش آموزان، این دنیا را به مکانی بهتر تبدیل می کنند. معلمان کسانی هستند که نقش افراد زیادی را در زندگی یک کودک بازی می کنند. گاه در نقش یک مربی، یا والدین، یا یک دوست و موارد دیگر از این باب، که همه تفاوت ها را در زندگی فرد ایجاد نماید.

11- در سراسر جهان، تدریس تاثیرگذارترین شغل است. معلمان می‌دانند که ذهن جوانان را شکل می‌دهند، زیرا بدون دانش هیچ‌کس نمی‌تواند در این دنیا وجود داشته باشد. معلمان می‌توانند ارزش‌ها و مفاهیم خوب را به کودکان منتقل کنند و آنها را به شهروندانی مسئولیت‌پذیر تبدیل کنند.

12- معلمان معماران جامعه هستند و بدون آنها هیچ جامعه ای نمی تواند در مسیر ترقی قدم بگذارد. تدریس یک هنر است و معلم یک هنرمند. دانش، تفکر و خلاقیت از ویژگی های معلم است که با علم روز همراه است.

13- به دلیل تأثیر معنوی معلمان، دانش آموزان به شدت تحت تأثیر آنها قرار می گیرند به طوری که حتی ممکن است سرنوشت ملت خود را تغییر دهند. اکثر مردم موفقیت خود را مدیون معلمان خود هستند.

14- مانند بسیاری از نقاط جهان، تدریس در ایران نیز مقدس است و پیر و جوان برای کسانی که برای افزایش دانش آنان بسیار تلاش کردند، در این روز با هدیه ای کوچک یا گل از آنها تجلیل کرده، احترامی بی پایان به عنوان معلم برایشان قائلند؛ ولذا طی مراسم ویژه ای به مناسبت روز معلم که در مدارس، مؤسسات آموزشی و دانشگاه های سراسر کشور برگزار می شود، از آنان تجلیل و قدر دانی بعمل می آید. این قدردانی که خالصانه است و از سوی والدین و دانش آموزان صورت می گیرد بسیار شایسته و جای تشکر و سپاس دارد اما وزارت آموزش و پرورش و دولت محترم نیز باید مراتب قدردانی و سپاسگذاری خود را به نحو نیکو و در نهایت احترام نسبت به جامعه فرهنگی کشور ادا کند و مطالبات به حق مادی و معنوی آنان را که مطالبات صنفی است و سیاسی نمی باشد برآورده سازند که چنان چه در این خصوص کوتاهی صورت پذیرد چه بسا این مطالبات صنفی، سیاسی گردد و مورد دستبرد و دستاویز دشمنان قسم خورده این سرزمین دانایی قرار گیرد و از آب گل آلود ماهی فتنه خود را صید نمایند. بنابراین ضرورت دارد دولت محترم با چاره اندیشی انقلابی، مطالبات صنفی معلمان عزیز را در روز معلم- 12 اردیبهشت ماه- برآورده سازد و عملا نشان دهد در این زمینه کوتاهی و قصور نخواهد نمود و با اهتمام جدی آن مطالبات را که قانونی، مشخص و معین است و در چارچوب حقوق قانونی مورد درخواست می باشد، پرداخت خواهد نمود.

در پایان این یادداشت روز معلم را به تمامی معلمان زحمتکش این مرز و بوم تبریک و تهنیت گفته و با جان ودل و از روی اخلاص دست آنان را به عنوان پدران معنوی بوسیده و براین بوسه افتخار می کنم. فرزندان جامعه ایران ، رشد، تعالی، پیشرفت و حیاتش را تا همیشه مرهون و مدیون معلمان فرهیخته خود می داند.

شنبه: 9 / 02 / 1402- 8 شوال 1444- 29 آوریل 2023



ارسال توسط افشار

نقش اسرائیل و غرب در جنگ داخلی سودان

اسدالله افشار

پس از جنگ شش روزه بین اعراب و اسرائیل در سال 1967، رهبران عرب در خارطوم گرد آمدند. نشست سران اتحادیه عرب در اول سپتامبر با قطعنامه هفت ماده ای پایان یافت. این نشست به دلیل بند سوم قطعنامه معروف و تاریخی شد.

در بند سوم قطعنامه خارطوم تأکید وآمده است:

سران کشورهای عربی توافق کرده‌اند که تلاش‌های سیاسی خود را در سطح بین‌المللی و دیپلماتیک برای از بین بردن اثرات تجاوز و تضمین خروج نیروهای متجاوز اسرائیل از سرزمین‌های عربی که از زمان تجاوز 5 ژوئن تحت اشغال بوده‌اند، متحد شوند. این امر در چارچوب اصول اصلی که کشورهای عربی به آن پایبند هستند، یعنی عدم صلح با اسرائیل، عدم به رسمیت شناختن اسرائیل، عدم مذاکره با آن و پافشاری بر حقوق مردم فلسطین در کشور خود انجام خواهد شد.

در این مرحله، سه تعهد مهم وجود داشت که به «سه نه» معروف شد. از آن زمان تاکنون سودان فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته است، از جمله حدود 15 کودتا.[1]

دو سال پس از آنکه ارتش سودان به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان، عمر البشیر رئیس جمهور این کشور را با کودتا سرنگون کرد، یک هیئت سیاسی از رژیم اسرائیل از سودان بازدید کرد. در این دیدارها و مذاکرات، سران کودتا با نمایندگان اسرائیل به توافق رسیدند تا راه را برای آشتی سودان با اسرائیل هموار کنند.

رئیس هیئت اسرائیلی الی کوهن بود. او پیروزمندانه از خارطوم بازگشت و گفت که "سه نه" به "سه بله" تبدیل شده است: "ما در حال ساختن واقعیت جدیدی با سودانی ها هستیم که در آن "سه نه" به "سه بله" تبدیل خواهد شد: بله به مذاکرات بین اسرائیل. و سودان، بله به رسمیت شناختن اسرائیل و بله به صلح بین کشورها و بین مردم. این رابطه ادامه یافت و کوهن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در آخرین سفردر 2 فوریه 2023 با ژنرال البرهان و وزیر دفاع دولت کودتا در خارطوم دیدار کرد.[2]

ژنرال «عبدالفتاح البرهان» که درهای خارطوم را به روی رژیم کودک کش باز کرده بود، انتظار نداشت که به او خیانت شود. پس از اینکه محمد حمدان دقلو» ملقب به «حميدتي» ، فرمانده شبه نظامیان RSF علیه او کودتا کرد و سودان را وارد میدان جنگ و آشوب کرد، تل آویو در کنار«حمیدتی» ایستاد.

«حمیدتی» و هم «البرهان» وفاداری خود را به اسرائیل نشان داده‌اند، اما «حمیدتی» ویژگی‌هایی دارد که در حال حاضر برای اسرائیل مفیدتر است. کنترل «حمیدتی» بر سودان می تواند منجر به فروپاشی ارتش این کشور شود. لازم به ذکر است که بدنه ارتش سودان متشکل از نیروهای اسلامگرا و ضد اسرائیلی است و فروپاشی آن یک برد برای تل آویو است.

اما متأسفانه درگيري‌ها بين نيروهاي ارتش به فرماندهي «عبدالفتاح البرهان» و نيروهاي پشتيباني سريع به فرماندهي «محمد حمدان دقلو» ملقب به «حميدتي» در روزهای گذشته بويژه در شهر خارطوم آغاز شد و تمرکز درگيري‌ها در روزهاي اخير در اطراف کاخ رياست جمهوري و فرماندهي کل بود و ميانجيگري‌هاي بين‌المللي براي پايان دادن به آن و نشستن طرف‌هاي درگير بر سر ميز گفت‌ وگوها تاکنون ثمري نداشته است. رسانه‌هاي غربي معتقدند که حمايت تسليحاتي گروه روسي واگنر از کانال ژنرال حفتر در ليبي منجر به احساس قدرت نيروهاي واکنش سريع و آغاز جنگ شده است.

درهرحال بحران داخلی و درگیری‌های اخیر در سودان میان ارتش و گروه موسوم به «نیروهای واکنش سریع» که بسیاری آن را تحت عنوان «جنگ قدرت بین دو ژنرال» توصیف می‌کنند، این روزها در صدر اخبار رسانه‌های جهان و منطقه قرار دارد.این درگیری‌ها بین ارتش به فرماندهی «عبدالفتاح البرهان» و نیروهای واکنش سریع به فرماندهی «محمد حمدان دقلو» ملقب به «حمیدتی» سودان را در آستانه یک تنش بزرگ قرار داده که به زعم برخی ممکن است یک جنگ داخلی فاجعه‌بار به همراه داشته باشد؛ جنگی که همانند همه دوره‌های قبل بازنده و قربانی آن مردم خواهند بود.

در10 روز درگيري سنگين نيروهاي ارتش به فرماندهي «عبدالفتاح البرهان» و نيروهاي پشتيباني سريع به فرماندهي «محمد حمدان دقلو» ملقب به «حميدتي» حداقل 450 نفر کشته و 3700 تن زخمي شدند. در ميان دود و آتشي که خارطوم را فراگرفته، «محمد البشير»[3] ديکتاتور مخلوع سودان از جنگ داخلي خشنود است و هيچ بعيد نيست که در آشوب جنگ داخلي خارطوم ، «البشير» از حبس فرار کند.

نکته دیگر اینکه «حمیدتی» برای حرکت به سمت اهداف اسرائیل جسارت بیشتری نشان داده و نیروهایش می توانند نقش مزدوران اسرائیل را در مناطق اطراف و حتی دورتر بر عهده بگیرند. آنها این نقش را به طور گسترده در جنگ یمن بر عهده گرفتند. پیروزی «حمیدتی» راه را برای تقسیم سودان باز می کند، همانطور که اسرائیل با سودان جنوبی انجام داد.

منابع خبری گفته اندکه موساد با «حمیدتی» ارتباط داشته و واسطه این تماس نیز امارات است. این تماس و حمایت ژنرال «البرهان» را که قول عادی سازی روابط با اسرائیل را داده بود، خشمگین کرده است.

آن چه مهم است در ربطه با اوضاع این روزهای آتش و خون سودان و مردم سودان بیان شود آن است که شرایط سودان بیش از گذشته پیچیده شده است و مردم این کشور تاوان جنگ قدرت بین ژنرال ها را می پردازند. نکته جالب ماجرا و خنده داراین است که اسرائیل در آخرین موضع رسمی خود اعلام کرده است که می خواهد میان این دو ژنرال میانجیگری کند!

آنچه مسلم است همانگونه که اسرائیل به ژنرال «البرهان» خیانت کرد، درصورت لزوم به «حمیدتی» نیز پشت خواهد کرد. از نگاه صاحب نظران؛ نتیجه خیانت به آرمان فلسطین و تبانی با دشمن شماره یک جهان اسلام چیزی جز اثر بومرنگ نیست. ژنرال ها در سودان می آیند و می روند، اما نظر مردم مسلمان در مورد اسرائیل تغییر نمی کند.[4]

«حمیدتی» که زمانی از متحدان نزدیک البشیر بود، از اختیاراتی برخوردار است که توسط رئیس جمهور پیشین به او تفویض شده است. اینها شامل کنترل معادن طلا است که منبع اصلی درآمد برای کشور است. سودان در سال 2022 بیش از 18 تن طلا تولید کرد.

او تحمل ابراز مخالفت مخالفان را ندارد و زود از خود عکس العمل نشان می دهدکه نمونه عینی آن به 2019 باز می گردد. شاهدان عینی می‌گویند که نیروهای او به تظاهرکنندگان طرفدار دموکراسی و سرکوب خونین کمپ اعتراضی در سال 2019 در خارج از وزارت دفاع که در آن بیش از 100 نفر کشته شدند، شلیک کردند. «حمیدتی» آن را رد می کند. چیزی که «حمیدتی» انکار نمی کند این است که سودان باید روابط نزدیک تری با اسرائیل برقرار کند. وقطعا برنده خشونت خونین این روزهای سخت سودان که از سوی اسرائیل و بازیگران خارجی حمایت می شود احتمالاً به عنوان دیکتاتور بعدی آن کشور شناخته شده و ظاهر خواهد شد.

اکنون با توجه به شرایط بحرانی امروز سودان و مباحث مطرح شده؛ چندنکته پایانی را یادآور می شویم:

1- قبل از تسلط ارتش بر سودان، این کشور از آرمان فلسطین حمایت می کرد. طی سال‌ها، دور شدن سودان از محور ضد اسرائیلی با استقبال گسترده رژیم صهیونیستی مواجه شد. «حمیدتی» در اکتبر2020 ادعا کرد: «ما به اسرائیل نیاز داریم.» او افزود: «چه بخواهیم و چه نخواهیم، ​​روابط با اسرائیل با حذف سودان از فهرست ایالات متحده از دولت‌های حامی تروریسم مرتبط است.»

2- هرجا که یک رژیم استبدادی روی کره زمین با منابع اقتصادی گسترده وجود داشته باشد، نماینده اصلی ایالات متحده در غرب آسیا، اسرائیل را نیز می توان برای تصرف آن منابع به هر قیمت در آن جا در کمین یافت.

3-دراصل، «حمیدتی» همه مسیرها را برای اسرائیل علامت‌گذاری می‌کند، نه تنها به این دلیل که روند عادی‌سازی رژیم با جهان عرب و اسلام طبق برنامه پیش نمی‌رود، بلکه مهم‌تر از آن، این که، سودان را به دلیل دارایی‌های ژئوپلیتیکی و سائر منابع مادی و معنوی در اختیار رژیم غاصب کودک کش قرار دهد و خود چندصباحی به عنوان گربه دست آموز صهیونیزم بین الملل بر اریکه قدرت بنشیند، باقی بماند و جولان دهد.

4- تسلط ایالات متحده و اسرائیل بر سودان به آنها اجازه خواهد داد تا جای پایی بر دارایی های نظامی پرسود در طلا، کشاورزی، تجارت و سایر صنایع داشته باشند. علاوه بر کنترل بر منطقه ساحل، دریای سرخ و کانال سوئز، مسیر قابل توجهی برای انرژی، کالاها، کالاهای مصرفی از غرب آسیا به اروپا و اساساً شاخ آفریقا، یک منطقه مهم ژئوپلیتیکی، به آنها می دهد.

5-«حمیدتی» و هم «البرهان» برای تجارت با اسرائیل همیشه آماده بوده و استقبال کرده اند. به نظر می رسد رژیم صهیونیستی با توجه به تجربه چند دهه رزمی نیروهای RSF در جنگ، «حمیدتی» را ترجیح می دهد. این یک امتیاز ممتاز برای اسرائیل برای ایجاد تشکیلات منطقه ای با ساختار دلخواه با اهداف صهیونیزم خواهد بود.

6- از زمان به قدرت رسیدن ارتش در سودان از طریق کودتاهای نظامی، رژیم صهیونیستی از طریق وزارت خارجه و سازمان جاسوسی خود موساد نقش مهمی در سودان ایفا کرده است. این فعالیت‌ها سال‌ها تحت شدیدترین نظارت ها بوده است.

7- ایالات متحده و اسرائیل با حفظ حاکمیت «حمیدتی» در کشور بزرگ آفریقایی سودان می دانند که به معادن طلا، نفت و سایر منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک آنان در دریای سرخ و رود نیل، دسترسی خواهند داشت و از سود سرشارآن بهره مند خواهند شد.

8- اسرائیل هم «البرهان» و هم «حمیدتی» را قبول دارد و در این جنگ قدرت به نظاره نشسته است تا ببیند کدامیک برنده از میدان خارج خواهد شد تا با فرد پیروز دست داده و اهدافشان را در سودان پیاده کنند. اگر چه تا کنون هم با هردو برمبنای توافقات پشت پرده همکاری داشته اند ولذا پیروز میدان هرکدام از آن دو باشند رژیم غاصب کودک کش نمی تواند کنترل خود را بر این کشور آفریقایی از دست بدهد و از آن چشم پوشی نماید.

9- اسرائیل که نقش اصلی این جنگ داخلی را برعهده دارد و از پشت پرده آن را مدیریت می کند در یک اقدام مزورانه به عنوان میانجی‌گری به رهبری یک مقام ارشد اسرائیلی ناشناس طی چند روز گذشته، پیشنهاد میزبانی از رهبران نظامی رقیب سودانی را برای گفتگوهای آتش‌بس پیشنهاد نموده است!

10- الی کوهن، وزیر امور خارجه اسرائیل در بیانیه‌ای که منتشر نموده گفته است: از زمان شروع جنگ در این کشور، اسرائیل در کانال‌های مختلف برای دستیابی به آتش‌بس فعالیت می‌کند و پیشرفت در چند روز گذشته در مذاکرات با طرف‌ها بسیار امیدوارکننده است. در این بیانیه جزییات بیشتری به جز اینکه این مقام در حال مذاکره با ژنرال های متخاصم بوده، ارائه نکرده است. کوهن همچنین ابراز امیدواری کرده است که تلاش برای دستیابی به آرامش "امضا امضای توافقنامه صلح تاریخی" بین سودان و رژیم کودک کش را فراهم کند.

11- این بدان معناست که سودان دیگر حاکمیتی ندارد و اسرائیل و ایالات متحده تمامیت ارضی این کشور را نقض می کنند و طلا و سایر منابع طبیعی آن را غارت می کنند. برای مردم سودان، انتخابات دموکراتیکی که برای این ماه برنامه ریزی شده است، ممکن است اکنون مانند یک رویا به نظر برسد.

12- اما هنوز همه چیز تمام نشده است. نهضت اسلامی تاکنون درگیر نبوده است و در صورت تشدید خشونت، خطر مهاجرت پناهندگان بسیار زیاد است. به ویژه اروپا این را به خوبی می داند. با آسیب رساندن جنگ اوکراین به این قاره، آخرین چیزی که اروپا در حال حاضر می تواند با آن کنار بیاید، دور دیگری از بحران پناهجویان با ورود صدها هزار سودانی به سواحل آن است.[5] بنابراین برای این که این اتفاق صورت نگیرد و اروپا در امان بماند درخواست‌های بین‌المللی برای آتش‌بس دائمی و بازگشت به حالت عادی می‌تواند بسیار مفید باشد و از کشته شدن مردم بی گناه سودان و یا مهاجرت اجباری آنان جلوگیری نماید. سئوال این است آیا مجامع بین المللی به داد مردم گرفتار در آتش و خون سودان که بازیچه دست نظامیان کودتاچی نوکر صفت صهیونیسم بین المللی و غرب و متحدانشان شده اند؛ خواهد رسید و یا در همراهی با این قدرت های استکباری، نظاره گر بدبختی و فلاکت سودان و مردم سودان خواهند بود؟!

پنجشنبه: 7 / 02 / 1402- 6شوال 1444- 27 آوریل 2023


[1] - کسانی که با امور نظامی و سیاسی کشورهای آفریقایی آشنایی داشته باشند،متوجه می‌شوند که چرا سودان به سرزمین کودتاها معروف است. وضع فعلی ، سودان را در معرض سناریوهای خطرناکی قرار داده که بارزترین آن جنگ داخلی است. برای بررسی اینکه تحولات سودان به کدام سمت و سو خواهد رفت و جنگ قدرت بین دو ژنرال به کجا می‌‌رسد، بهتر است نگاهی به تاریخ کودتاهای نظامی سودان شود. جمهوری سودان از زمان استقلال خود از اشغالگری انگلیس در سال ۱۹۵۶ شاهد سلسله کودتاهای نظامی بوده که شاید برجسته‌ترین آنها توسط «عمر البشیر» رئیس جمهوری پیشین این کشور علیه دولت احزاب دموکراتیک به ریاست «صادق المهدی» در سال ۱۹۸۹ باشد که راه را برای ۳۰ سال حکومت البشیر در سودان هموار کرد.

2- Sarfi, Mohammad. The price of betrayal to "The Three Noes of Khartoum". TEHRAN TIMES April 27, 2023 - 0:14.

[3] - او که متولد 1944 روستاي «حوش‌بانقا» در نزديکي شهر «شندي» در شمال سودان است ؛ اگرچه دير وارد آکادمي نظامي و ارتش شد اما خيلي سريع مراتب رشد را طي کرد. البشير در سال 1989 با تعدادي از افسران ارتش، «الصادق المهدي» نخست وزير منتخب را سرنگون کرد و خودش قدرت را به دست گرفت و بعد از آن بود که 3 بار به عنوان رئيس جمهوري در انتخابات پيروز شد. عمر البشير، هفتمين رئيس جمهور سودان از سال 1989 تا سال 2019 و رهبر حزب کنگره ملي بود. او 30 سال در سودان يکه‌تازي کرد و از اين منظر طولاني‌ترين دوره حکمراني را در ميان رؤساي جمهور سودان داشت. او هم‌چنين طولاني‌ترين دوره حکمراني را در خاورميانه و آفريقا در ميان کساني دارد که با کودتا به قدرت رسيده‌اند.البشير در سال 2005 براي پايان دادن به جنگ دوم داخلي سودان تن به همه‌پرسي و استقلال سودان جنوبي داد. او باني جنگ خونين دارفور بود که هزاران کشته و 2.5ميليون آواره برجاي گذاشت.

4-Sarfi, Mohammad. The price of betrayal to "The Three Noes of Khartoum". TEHRAN TIMES/ April 27, 2023 - 0:14.

5- Karbalaei, Ali. Israel Between Two Generals. TEHRAN TIMES/ April 26, 2023 - 20:31.



ارسال توسط افشار

هولوکاست؛ افسانه ساختگی، دروغ و فریب صهیونیست ها!

اسدالله افشار

هولوکاست[1] به افرادی وابسته به دین یهود اطلاق می‌شود که صهیونیست‌ها بر اساس دروغ و فریب در جهان تبلیغ کرده‌اند که بین سال‌های 1933 تا 1945 توسط نازی‌های آلمان به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیده‌اند.

صهیونیست ها کشتار یهودیان توسط نازی ها را یک قتل عام سیستماتیک تحت حمایت دولت نامیدند و از این رو اکنون از آن به عنوان "هولوکاست" یاد می شود.

صهیونیست‌ها که مسؤول آغاز جنگ جهانی اول در جهان بودند، همواره تلاش‌هایی برای بی‌ثبات کردن دولت‌ها از طریق شورش در کشورهای مختلف جهان انجام داده‌اند. سقوط خلافت عثمانی نیز نمونه ای از شورش صهیونیست ها بود.

پس از جنگ جهانی اول، تعدادی یهودی در آلمان زندگی می کردند. در جنگ جهانی اول آلمان متحمل رنج های زیادی شد؛ در واقع جنبش صهیونیسم بود که جنگ جهانی اول را تحت پوشش آن آغاز کرد. در واقع صهیونیست ها می خواستند دنیا را در آتش جنگ بسوزانند و طرح اشغال فلسطین را اجرا کنند تا نفوذ آنها در منطقه آینده تثبیت شود.

گفته می شود که نازی های آلمان از این همه یهودی و صهیونیست متنفر بودند و شاید همین نفرت دلیلی بود که آنها از یهودیان خواستند آلمان را ترک کنند. اکنون در مورد هولوکاست، این موضوع از اینجا می بینیم که یک دیدگاه صهیونیستی وجود دارد که از حمایت آمریکا نیز برخوردار است. به همین دلیل سازمان ملل متحد نیز ضمن ابراز همدردی با صهیونیست ها اعلام کرده است که روز هولوکاست را جشن می گیرد. این روز هر سال در 27 ژانویه جشن گرفته می شود.

برعکس، هنوزدر اروپا دیدگاهی وجود دارد که می گوید هولوکاست چیزی جز دروغ و فریب صهیونیست ها نیست.

کسانی که به دیدگاه دیگر معتقدند، مخالف حقوق بشر هستند. پژوهشگرانی با چنین دیدگاه‌هایی حتی در زندان‌های دنیای مدرن غرب امروزی به سر می‌برند. اگر همه حق دارند نظر خود را بیان کنند. سپس این سئوال مطرح می شود که چرا هنوز بحث هولوکاست در دانشگاه های اروپا و به طور کلی غرب ممنوع است؟ حتی امروز در آموزش عالی هیچ تحقیقی در مورد موضوع هولوکاست مجاز نیست؟

ریاکاری و توخالی بودن دنیای غرب در موضوع هولوکاست بسیار مشهود است که چگونه یک دیدگاه به طور سیستماتیک سرکوب می شود.

در میان همه این سؤالات، یکی از مهمترین سؤالات این است که حتی اگر نازی های آلمان در جنگ جهانی دوم با یهودیان جنگیده باشند و تعدادی از یهودیان در این جنگ کشته شوند، دیدگاهی در اروپا می گوید که صهیونیست ها در چنین حوادثی اغراق کرده اند. و سعی کردند با جلب حمایت جهانی از آن به نفع خود استفاده کنند.

اگر در اینجا خوب فکر کنید، این موضوع تا حدودی صحت دارد، زیرا صهیونیست های غاصب برای تسلط بر سرزمین مقدس فلسطین و پی ریزی دولت غیرقانونی صهیونیستی، تلاش کردند جهان را به این باور برسانند که یهودیان مورد ظلم واقع شده اند و باید وطن جداگانه ای ایجاد کنند؛ و لذا بر این اساس صهیونیست ها با کمک انگلیس، آمریکا و فرانسه فلسطین را اشغال کردند.

با این حال، اگر هولوکاست واقعاً در آلمان وجود داشته است، باز هم ناعادلانه است که مردم فلسطین و سرزمین مقدس فلسطین تاوان جنایات نازی‌های آلمان را بپردازند. به عنوان یک نویسنده، سعی کردم دیدگاه سومی را در مورد مطالعه هولوکاست در دوران مدرن ارائه دهم.

دیدگاه سوم این است که هولوکاست در آلمان اتفاق افتاد و یهودیان به تعداد زیادی قتل عام شدند. جنایات بسیاری نیز علیه یهودیان انجام شد. آنها می خواستند آلمان را در جنگ بزرگ شکست دهند و از طرفی با اعلام قربانی شدن خود در برابر جهانیان، نقشه شوم تشکیل دولت صهیونیستی در فلسطین را اجرا کنند. در واقع صهیونیست ها در کشتار یهودیان دست داشتند. صهیونیسم پشت هولوکاست بود.

صحبت از هولوکاست جرم محسوب می شود

امروزه در دنیای مدرن صحبت از هولوکاست جرم محسوب می شود. شما مجبورید فقط دیدگاه صهیونیستی را مطرح کنید وگرنه تحریم هستید.

لازم به توضیح است که بدانیم بر اساس قانونی که پیش نویس آن در اوایل دهه ۸۰ قرن نوزدهم، توسط تعدادی از اعضای آژانس بین المللی صهیونیسم، تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات»، خاخام معروف فرانسه تهیه و در ژوئیه سال ۱۹۹۰م. در فرانسه به تصویب رسید، هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار - مورد ادعای - یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاق‌های گاز و حتی کمترین تردید در رقم ۶ میلیونی یهودیان کشته شده، جرم تلقی می‌شود و هرکس در فرانسه از این قانون تخلف کرده، در سه موضوع یاد شده تردید کند، به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت ۲ هزار تا ۳۰۰ هزار فرانک جریمه محکوم می‌شود. بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس صهیونیستی، این قانون در اکثر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید؛ به طوری که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاستِ مورد ادعا و ابعاد و اجزای آن، در اروپا جرم تلقی می‌شود![2]

جرج بوش، قانون «آنتی سیمیتیزم» را برای به اصطلاح کنترل این پدیده در جهان امضا کرد. هدف از قانون یهودستیزی دولت بوش، این است که تمام انتقادها علیه رژیم اسرائیل را به سکوت کشانده و ددمنشی‌ها و دروغ‌های این رژیم را از بین ببرد.[3]

سرانجام با تلاش رژیم صهیونیستی، این افسانه، جنبه‌ای جهانی به خود گرفت و مجمع عمومی سازمان ملل، با تصویب قطع نامه‌ای، روز ۲۷ ژانویه[4] را به عنوان روز یادبود هولوکاست، نام گذاری کرد.[5] ،[6]

به همین ترتیب، این بحث با دیدگاه مطرح شده درباره هولوکاست نیزدر اروپا هم جرم محسوب می شود!

در تمام این شرایط، این سئوال باید در ذهن جامعه بین الملل ایجاد شود که آیا هولوکاست واقعا اتفاق افتاده است؟

در دنیای امروز، اعلامیه هایی برای جشن گرفتن این روز در سطح جهانی براساس داستان ها و افسانه های هشتاد ساله انجام می شود، اما آیا سازمان ملل متحد و سایرسازمان های بین المللی تا به حال به این فکر کرده اند که هولوکاست به طور مداوم 80 سال است که در فلسطین در جریان است؟

هرروزی که بر مردم مظلوم فلسطین می گذرد آن روز کمتر از هولوکاست نیست. عجیب است که هولوکاستی که برای فلسطینی ها اتفاق می افتد هیچگاه توسط سازمان ملل متحد یا سازمان های به اصطلاح بین المللی حقوق بشردیده نشده ونمی شود! اما براساس یک افسانه دروغین ساختگی درحمایت از صهیونیست ها[7]، روز هولوکاست را تبلیغ می کنند و حتی صحبت علیه هولوکاست را جرم دانسته و مخالفان را به پای میز محاکمه می کشانند. با این وجود باید اذعان داشت که تا به امروز این افسانه دروغین من درآوردی، سیلی محکمی به مجامع و نهادهای به اصطلاح بین المللی حقوق بشر زده و آبرو و حیثیت این گونه مراکز و کانون های بین المللی را برده و بی اعتبار نموده است.[8]

نحوه برخورد غرب با هولوکاست

نحوه برخورد غرب با هولوکاست و جلوگیری از تحقیقات علمی و مستند دانشمندان، نه تنها با ادعای آزادی عقیده و بیان منافات دارد، بلکه خود حاکی از ساختگی و غیرواقعی بودن این قضیه است. مدعیان حقوق بشر با بزرگ نمایی بخشی از جنایات جنگ جهانی دوم - در مقابل سایر جنایاتی که در این جنگ اتفاق افتاد؛ مانند بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا و همچنین سایر نسل کشی‌ هایی جهان - سیاسی بودن جانبداری خود از حقوق بشر را به اثبات رسانده‌اند. بر اساس تحقیقات علمی و مستندات تاریخی انجام شده توسط محققان و متخصصان، ماجرای هولوکاست و کوره‌های آدم سوزی، اتاق‌های گاز قتل عام ۶ میلیون یهودی و هر آن چه صهیونیست‌ها در این باره ادعا می‌کنند، دروغ محض و یک افسانه ساختگی است.[9] با دروغ بودن افسانه هولوکاست، اساس تشکیل دولت اسرائیل و توجه مضاعف به این مولود بی هویت انگلیس و آمریکا، زیر سئوال می‌رود. واقعیت این است که افسانه هولوکاست با فلسفه وجودی دولت اسرائیل و منافع حیاتی صهیونیسم بین الملل و دولت‌های غربی ارتباطی ناگسستنی دارد و برجسته کردن مسئله هولوکاست، صرفاً سرپوش نهادن بر ماهیت نامشروع اعمال توسعه طلبانه و جنایات رژیم اسرائیل در فلسطین و جهان می‌باشد.[10]


[1] - هولوکاست (Holocaust)، به معنای «سوزاندن با آتش است که به طور کامل از میان برود» و واژه‌ای است یونانی که از دو واژه Holosبه معنی همه وKaustus به معنی سوزاندن و نابود کردن ترکیب شده است و در لغت، به معنای «همه سوزی» است.( محمد احمدی، پژوهه صهیونیست (مجموعه مقالات)، مرکز مطالعات فلسطین. (مقاله واقعیت یهودستیزی، ص۲۱۴ ) برخی از زبان شناسان، این واژه را برگرفته از جنایت یهودیان در یمن باستان می‌دانند(این واقعه قبل از بعثت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در یمن اتفاق افتاده است و در سوره مبارکه بروج به آن اشاره شده است. در این واقعه هولناک، جمع انبوهی از مردان، زنان و کودکان، در حالی که غل و زنجیر بر دست و پا و گردن آنها زده‌اند، تنها به خاطر ایمان به خداوند و پیروی از حضرت مسیح، زنده زنده به درون آتش‌انداخته و سوزانده شدند ) که به تدریج و در گذر ایام، مفهوم عام تری یافته، به سوزاندن زنده زنده انسان‌ها اطلاق شده است و در اصطلاح، به نظریه‌ای اطلاق می‌شود که ادعا دارد شش میلیون یهودی در طول جنگ جهانی دوم، بر اثر اعمالی از قبیل اعدام در اتاق‌های گاز و سوزانده شدن در کوره‌های آدم سوزی اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها، کشته شده‌اند. (پروفسور روبر فوریسون، اتاق‌های گاز در جنگ جهانی دوم، واقعیت یا افسانه؟ ترجمه دکتر سید ابوالفرید ضیاءالدینی، مؤسسه فرهنگی - پژوهشی ضیا )

[2] - شریعتمداری؛ حسین. هولوکاست افسانه نیست. روزنامه کیهان: ۲۲ آذر ۱۳۸۴.

[3] - محمد سیندی؛ عبدالله.(استاد دانشگاه نیویورک). هولوکاست افسانه‌ای خاص صهیونیسم است. خبرگزاری مهر: ۶/۱۱/۱۳۸۴.

[4] - این روز، روز آزادسازی اردوگاه اسرای جنگی آشویتس در لهستان، توسط ارتش سرخ روسیه در جنگ جهانی دوم است.

[5] - هولوکاست.

[6] - دروغ تاریخی ۲۷ ژانویه.

[7] - در بررسی انگیزه‌های طرح افسانه هولوکاست، با دو عامل عمده مواجه‌ایم که از این قضیه به صورت‌های مختلف بهره مند شده‌اند؛ یکی صهیونیسم که با انگیزه های سیاسی، اقتصادی و روانی ذی نفع عمده هستند و دیگری انگیزه ها و اهداف خود دولت‌های غربی و اروپایی.

8. Abu Maryam. Dr. Sabir. the Secretary General of Palestine Foundation Pakistan. Holocaust: The Zionist myth. Tehran Times (TT). April 19, 2023 - 23:9

[9] - بر اساس تحقیقات و مستندات تاریخی، چنین چیزی نیز اصلاً واقعیت نداشته است. مارشالکو بر مبنای شواهد متعدد آماری نشان می‌دهد که تمام یهودیان اروپا در سال ۱۹۳۳م. بالغ بر ۰۰۰/۶۰۰/۵ نفر بوده‌اند و این رقم، مورد تاکید یهودیان آمریکا نیز می‌باشد. اگر از این تعداد، یک میلیون یهودی بیرون خط مولوتف - روبین تروپ، کسر شود و اگر یهودیان ساکن در کشورهای بی طرف و متفقین را هم کسر کنیم، رقم ۰۰۰/۵۰۰/۲ باقی می‌ماند؛ در حالی که بنا به نظر کارشناسان، جمعیت یهودیان ساکن در قلمرو هیتلر و هیملر، به نیم میلیون هم نمی‌رسید. (مارشالکو ؛ لوئیس( 1392 ) . فاتحین جهانی. مترجم: عبدالرحیم گواهی. حامیان آزادی قدس. ص۱۸۲-۱۸۱ ) مارشالکو می‌افزاید: «در بالاترین سطح ممکن، تعداد یهودیان جان باخته را نمی‌توان بیش از ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر دانست؛ اما در مقایسه با این، ملل مسیحی تلفات به مراتب بیشتری را متحمل شدند. اجازه دهید ملت کوچک مجارستان را در نظر آوریم که کل جمعیت آن شاید از تعداد یهودیان امروز بیشتر نباشد. تعداد قربانیان جنگ مجارستان، چه آنهایی که در بمباران‌های هوایی مرده بودند و یا این که در اردوگاه‌های مرگ سیبری از گرسنگی جان باخته‌اند و یا یخ زده باشند، حداقل به رقم یک میلیون نفر می‌رسید». (فتح جهان با دروغی به نام «کوره یهودی سوزی)

[10] - هولوکاست. ویکی‌فقه تدوین دانشنامه‌ حوزوی. پایگاه حوزه علمیه قم: 25 اسفند ماه 1395.



ارسال توسط افشار

اسلایدر