تحلیل نقش اروپا در خاورمیانه: میان «صلح‌طلبی» ادعایی و اجرای دستورات واشنگتن و تل‌آویو

وضعیت فعلی اروپا در خاورمیانه

اسدالله افشار

در دهه‌های اخیر، اتحادیه اروپا و کشورهای بزرگ اروپایی (به‌ویژه فرانسه، آلمان و بریتانیا) خود را بازیگران کلیدی در مسائل خاورمیانه معرفی کرده‌اند: میانجی‌گری، کمک‌های بشردوستانه، و طراحی سازوکارهای دیپلماتیک مانند نقش E3 در پرونده ایران یا فشارهای دیپلماتیک در مناقشه فلسطیناسرائیل. با این حال، پرسش اساسی این است که آیا اروپا واقعاً مستقل از نفوذ واشنگتن و تل‌آویو عمل می‌کند یا بیشتر تابعی از الزامات و فشارهای فراآتلانتیکی و لابی‌های منطقه‌ای است؟ در این یادداشت تلاش می‌کنیم با بررسی تاریخی، سازوکارهای تصمیم‌گیری، نقش لابی‌ها، نمونه‌های عینی (ایران، فلسطین، انرژی)، پیامدها و راهکارهای بازسازی استقلال، به پاسخ‌های مستند و تحلیلی برسیم.

۱ ) تاریخچه مختصر سیاست خارجی اروپا در خاورمیانه و میزان استقلال تصمیم‌گیری

برای درک جایگاه امروز اروپا، نخست باید نگاهی به گذشته بیندازیم. اروپا از دهه‌های ۱۹۶۰۱۹۷۰ به بعد نقش بیشتری در خاورمیانه ایفا کرده؛ اما این نقش همواره محدود و گاه متناقض بوده است. اتحادیه اروپا (و قبلاً جوامع اروپایی) تلاش‌هایی برای ایجاد سیاست خارجی مشترک داشتند، اما تضاد منافع داخلی کشورها و وابستگی‌های امنیتی به ناتو و آمریکا مانع از «اتحاد سیاست خارجی» کامل شد. مفهوم «استقلال استراتژیک/autonomy» در دو دهه گذشته به‌عنوان هدفی سیاسی مطرح شده اما در عمل محدودیت‌های ساختاری (نبود نیروها و ظرفیت‌های نظامی مشترک، وابستگی اطلاعاتی به آمریکا، اختلافات داخلی) مانع از تحقق آن شده است. مطالعات و اسناد پژوهشی نشان می‌دهد اروپا در عمل اغلب بین تمایل به ایفای نقش مستقل و نیاز به هماهنگی با آمریکا توازن برقرار می‌کند.

۲ ) سازوکار تصمیم‌گیری اروپا و نقاط ضعف ساختاری در سیاست‌خارجی منطقه‌ای

پس از مرور تاریخچه، اکنون پرسش کلیدی این است که «چگونه» تصمیمات اروپا در سیاست خارجی گرفته می‌شود. شناخت سازوکار تصمیم‌گیری به ما کمک می‌کند بفهمیم چرا اروپا اغلب دچار تردید و ناهماهنگی در خاورمیانه است. تصمیم‌گیری در سیاست خارجی اتحادیه مرکب است: بازیگران ملی(پاریس، برلین، لندن) و نهادهای اروپایی (شورای اروپا، دستگاه دیپلماتیک EEAS). این تقسیم قوا باعث تشتت پیام و تأخیر عملی می‌شود.

نبود یک نیروی نظامی اروپایی مستقل و اتکا به آمریکا در زمینه اطلاعات و عملیات امنیتی، ظرفیت اروپا را در اجبار بازیگران منطقه‌ای کاهش می‌دهد. همچنین وابستگی اقتصادی (گاز، نفت) و زنجیره‌های تأمین سبب می‌شود تصمیمات امنیتی اغلب با ملاحظات اقتصادی و ترانساتلانتیک آمیخته شوند.

۳ ) نقش لابی‌ها و فشارهای آمریکا و اسرائیل در شکل‌دهی سیاست اروپا

اما سازوکار داخلی تنها بخشی از ماجراست. باید دید چه نیروهای بیرونی بر این سیاست‌ها تأثیر می‌گذارند. یکی از مهم‌ترین عوامل، فشارهای آمریکا و اسرائیل و شبکه‌های لابی همسو در اروپا است...

1- نفوذ آمریکا: ساختار ناتو و پیوندهای امنیتی ـ اقتصادی اروپا با واشنگتن باعث می‌شود که تمایلات راهبردی اروپا در بسیاری از موارد با اولویت‌های ایالات متحده همسوشود. در مواقع بحران، هماهنگی سریع با واشنگتن عملاً اروپا را در موقعیت «همراهِ» آمریکا قرار می‌دهد.

2-نفوذ و لابی‌های pro-Israel: اگرچه نقش لابی اسرائیلی در اروپا نه به شکل دقیقِ امریکایی آن است، اما گروه‌های همسو با اسرائیل، روابط دیپلماتیک نزدیک و کانال‌های رسانه‌ای و دیپلماسی عمومی دارند که در کنار منافع استراتژیکِ برخی کشورهای اروپایی منجر به سیاست‌هایی می‌شود که عملاً از خطوط مورد علاقه تل‌آویو فراتر نمی‌رود. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که نگرانی‌های امنیتی، مبارزه با تروریسم و جریان‌های سیاسی داخلی (ازجمله سیاست‌گذارانِ همسوبا اسرائیل)به شکل‌گیری مواضع اروپایی کمک کرده‌اندخصوصاً در مقاطع حساس.

۴ ) نمونه‌های عملی: پرونده ایران

برای ملموس‌تر شدن بحث، سراغ نمونه‌های عینی می‌رویم. پرونده هسته‌ای ایران و تعامل اروپا با آن، آینه‌ای روشن از کشاکش میان «استقلال ادعایی» و «تابعیت عملی» اروپا از واشنگتن است.

نقش E3 (فرانسه، آلمان، بریتانیا) در مذاکرات هسته‌ای ۲۰۱۵ و سپس تلاش برای حفظ سازوکارها، مثال بارزی از تمایل اروپا به بازیگری دیپلماتیک مستقل است؛ اما بازگرداندن تحریم‌ها («snapback») و هماهنگی اخیر با آمریکا و برخی متحدان، نشان می‌دهد وقتی منافع راهبردیِ بزرگتری در میان است، اروپا به سرعت در کنار واشنگتن می‌ایستد. (تصمیم اخیربازگرداندن برخی تحریم‌ها/اعمال مجدد تدابیرمرتبط با JCPoA نمونه‌ای از این تعامل است).

تکیه اروپا برسازوکارهای چندجانبه (مانند سازوکار مالی INSTEX دردوره تحریم‌ها) نشان‌دهنده تلاش برای حفظ منافع اقتصادی واستقلال نسبی است؛ ولی فشارهای فرا-قاره‌ای و تهدیدات ثانویه اقتصادی (مثلاً تحریم‌های آمریکایی علیه شرکت‌های اروپایی) کارآیی این تلاش‌ها را محدود کرد.

۵ )نمونه فلسطین و جنگ‌های منطقه‌ای: تردید، تجانس و اضطراب مشروعیت

پرونده ایران تنها میدان آزمون اروپا نیست. مناقشه فلسطیناسرائیل و جنگ‌های خاورمیانه نیز بارها نشان داده‌اند که اروپا میان بیانیه‌های صلح‌طلبانه و اقدام‌های واقعی سرگردان است.

اتحادیه اروپا رسماً خواهان آتش‌بس وراه حل دودولتی است و در بیانیه‌ها و اقدامات دیپلماتیک به طرح‌های صلح اشاره می‌کند؛ با این حال دسته‌ای از کشورهای اروپایی در واکنش‌های عملی متفاوت عمل کرده‌اند (برخی تحریم‌های تسلیحاتی اعمال یا صادرات نظامی را معلق کرده‌اند، برخی کشورها به‌رغم فشار عمومی مواضع محافظه‌کارانه اتخاذ کرده‌اند).

مثال: واکنش رسمی شورای اروپا به خواست آتش‌بس و همچنین مخالفت‌ها و تحرکات برخی دولت‌ها؛ و اقدامات تک‌کشوری مانند تعلیق صادرات نظامی اسپانیا.

پیوستگی و هماهنگی اروپایی در پرونده فلسطین به دلیل اختلافات داخلی و فشارهای خارجی آسیب‌پذیر است؛ در عین حال برخی دولت‌های اروپایی (ایرلند، اسپانیا، اسلوونی و نروژ) در سال‌های اخیر به شکل مستقل به شناسایی فلسطین پرداخته‌اند که نشان می‌دهد شکاف میان پایتخت‌ها واقعی‌ست و امکان حرکات مستقل وجود دارد.

۶ ) انرژی و قراردادها: منافع اقتصادی در برابر ملاحظات سیاست خارجی

اگر از میدان سیاست صرف فراتر برویم، به اقتصاد می‌رسیم. انرژی همواره رگ حیاتی سیاست خارجی اروپا بوده است. در اینجا تناقض میان منافع اقتصادی و شعارهای اخلاقی آشکارتر می‌شود.

وابستگی اروپا به مسیرها و بازارهای انرژی (گاز/نفت و منابع جایگزین) باعث می‌شود که سیاست خارجی تا حدی تابع ملاحظات بلندمدت انرژی باشد. قراردادها و تعاملات اقتصادی با بازیگران منطقه‌ای گاه منافع اروپا را در جهت تسهیل روابط صلح‌آمیز سوق می‌دهد، و در برخی موارد منافع اقتصادی می‌تواند مانع از اتخاذ مواضع سخت‌گیرانه شود. این تناقض بین «اخلاق دیپلماتیک» و منافع اقتصادی در پرونده‌هایی مثل لیبی، مصر و برخی قراردادهای انرژی قابل مشاهده است. (مطالعات و گزارش‌های تحلیلی در این حوزه وجود دارد که نشانگر رقابت میان منافع اقتصادی و اصول سیاسی است).

۷ ) پیامدهای این رفتار برای مشروعیت اروپا در سطح جهانی

پس از بررسی نمونه‌ها، باید به این پرسش پاسخ داد: رفتار متناقض اروپا چه اثری بر اعتبار و مشروعیت آن در جهان دارد؟ بسیاری از کشورهای منطقه و حتی بازیگران جهانی اروپا را «دوگانه‌گو» و «وابسته» می‌دانند.

تناقض گفتار و عمل (خواست «صلح» در بیانیه‌ها اما هماهنگی عملی با واشنگتن/تل‌آویو یا ناتوانی در جلوگیری از خشونت) مشروعیت بین‌المللی اروپا را تضعیف می‌کند؛ به‌خصوص در چشم کشورهای منطقه که اروپا را «پراکنده» و گاهی «دوگانه‌گو» می‌بینند.

این وضعیت همچنین سبب می‌شود کشورهای منطقه (و بازیگران نوظهورمانند BRICS یاقدرت‌های منطقه‌ای) ظرفیت نفوذ و ائتلاف‌سازی علیه هژمونی غرب را تقویت کنند؛ از جمله افزایش نقش بازیگران غیراروپایی در حل و فصل مسائل منطقه‌ای.

۸ ) فرصت‌ها و راهکارهای بازسازی استقلال و اعتماد بین‌المللی اروپا

با وجود این چالش‌ها، همه چیز از دست نرفته است. اروپا همچنان فرصت دارد نقش خود را بازسازی کند. برای این منظور باید هم در سطح نهادی و هم در سطح راهبردی تغییراتی ایجاد کند. برای بازسازی نقش مستقل و مشروع، اروپا می‌تواند از ترکیبی از ابزارهای زیر استفاده کند:

  • تقویت سازوکارهای دیپلماتیک و دفاعی مشترک؛
  • ایجاد ساختارهای عملیاتی سریع واکنش اروپایی، توسعه ظرفیت اطلاعاتی مستقل، و تمرین‌های هماهنگ منطقه‌ای تا وابستگی مستقیم به آمریکا کاهش یابد (مطالعات مفهوم «استراتژیک آتونومی» را پیش‌نهاد می‌کنند)؛
  • پیگیری سیاست خارجی مبتنی بر ثبات منطقه‌ای و حقوق بین‌الملل به‌جای مواضع حاشیه‌ای؛
  • اجماع براصول روشن (مثلاً الزام به آتش‌بسِ فوری، حمایت ازراهکار سیاسی مبتنی بر دو دولت) و اجرای تدابیر شفاف برای پاسخ‌دهی به نقض‌ها که قابل دفاع در عرصه بین‌المللی باشد؛
  • کاهش تأثیر فشارهای خارجی از طریق مقاومت اقتصادی و نهادسازی؛
  • توسعه ابزارهای مالی و تجاری که اروپاییان را از اجبار به تبعیت از تحریم‌های فرامرزی مصون دارد؛ نمونه‌های تجربی مانند تلاش برای حفاظت از شرکت‌های اروپایی فعال در ایران در دوره قبل نشان می‌دهد که راه‌هایی برای کاهش فشار وجود دارد، اگر به‌صورت جدی دنبال شود؛
  • ارتقای شفافیت و گفت‌وگوی عمومی برای کاهش نفوذ لابی‌ها؛
  • قوانین سختگیرانه‌تر دربارهٔ لابی‌گری، شفافیت در تعاملات دیپلماتیک و رسانه‌ای و تقویت دیپلماسی عمومی اروپا می‌تواند فضا را برای تصمیم‌گیری مستقل‌تر فراهم کند. (این به حفاظت از مشروعیت داخلی و خارجی کمک خواهد کرد)؛
  • ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای مستقل و شبکه‌سازی با بازیگران محلی؛
  • همکاری با دولت‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای (عرب‌ها، ترکیه، ایران و بازیگران محلی) بر پایه منافع مشترک و عدم تحمیل دیدگاه‌های یک‌جانبه؛ این روش می‌تواند منجر به راهکارهای بومی‌محور با مقبولیت بیشتر شود.

9) بازسازی استقلال و اعتبارِ اروپا؛ نیازمندیک راهبرد بلندمدت است

در مجموع، سیاست اروپا در خاورمیانه ترکیبی از تلاش برای استقلال و گرفتار شدن در دام وابستگی به آمریکا و فشارهای اسرائیل بوده است. نتیجه آن، تضعیف مشروعیت جهانی و کاهش نقش مستقل اروپا است. اما اگر اراده سیاسی و سازوکارهای نهادی تقویت شود، اروپا می‌تواند بخشی از اعتبار از دست رفته خود را بازیابد.

همان گونه که بیان شد باز تأکید می شود وضعیت فعلی اروپا در خاورمیانه را می‌توان ترکیبی از تلاطم سیاست داخلی، وابستگی امنیتی به آمریکا، تمایل به ایفای نقش دیپلماتیک و فشارهای داخلی و خارجی دانست. در عمل، اروپا گاه نقش میانجیِ مستقل را ایفا کرده ولی در بزنگاه‌های حساسبه‌خصوص وقتی منافع امنیتی یا فشارهای بزرگ بین‌المللی مطرح استتمایل به هماهنگی با واشنگتن و در موارد مشخص، مواضع‌ همسو با اسرائیل نشان داده است. این ساختار نه‌تنها مشروعیت اروپا را در منطقه تضعیف می‌کند، بلکه فضای قدرت را برای بازیگران دیگر (اعم از ایالات متحده، روسیه، چین یا بازیگران منطقه‌ای) باز می‌گذارد.

برای بازسازی استقلال واعتبار؛اروپا نیازمندیک راهبرد بلندمدت است که تجهیز نیروی عملیاتی و دیپلماتیک، شفافیت در فرآیندها، کاهش تأثیر لابی‌گری‌های خارجی و ایجاد سازوکارهای اقتصادی مقاوم را در بر گیرد. تحقق این اهداف دشوار اما ممکن است؛ بشرط اراده سیاسی و سرمایه‌گذاری مستمردر نهادسازی.

جمعه: 11 / 07 / 1404- 10 ربیع الثانی 1447- 3 اکتبر 2025

چاپ در پایگاه خبری تحلیلی نیک رو: جمعه 11 / 07 / 1404- 57 : 11 شناسه: ۱۱۳۲۳۱

لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/113231

منابع

۱. بیانیه شورای اروپا درباره بازگشت/بازاعمال تحریم‌های مربوط به ایران (snapback).

۲. بیانیه‌ها و اسناد E3 و وزارت‌خارجه‌های فرانسه / آلمان درباره فعال‌سازی snapback و سیاست‌های مرتبط با ایران.

۳. اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های EEAS و شورای اروپا درباره وضعیت خاورمیانه و درخواست آتش‌بس در غزه.

4. گزارش‌ها و تحلیل‌ها درباره اقداماتی که برخی کشورها (مانند اسپانیا) در تعلیق صادرات نظامی یا شناسایی فلسطین انجام دادند.

5. بررسی‌های تحلیلی درباره «استقلال استراتژیک» اروپا وموانع ساختاری آن(ECFR ودیگر مراکز پژوهشی).

6.مطالعات تاریخی وتحلیلی پیرامون سیاست خارجی اتحادیه اروپادرخاورمیانه(Brookings،Wilson Center).



ارسال توسط افشار

اسلایدر