حمله اسرائیل به قطر و پاسخ به پرسش های کلیدی

اسدالله افشار

تحولات اخیر درگیری‌های منطقه‌ای که با ضربات متقابل (از جمله حملات هوایی و موشکی بین اسرائیل و ایران، و نفوذ نظامی به قلمرو کشورهای ثالث مانند قطر، سوریه و لبنان) تسریع شده‌اند، یک نقطه‌ی عطف راهبردی و سیاسی در خاورمیانه پدید آورده‌اند. این وقایع نه تنها ماهیت بازدارندگیِ متعارف را به پرسش گذاشته، بلکه اعتماد میان ‌مدت به تضمین‌های امنیتی فرامنطقه‌ای را به‌ویژه نسبت به ایالات متحده تضعیف کرده‌اند. پژوهش حاضر تلاش می‌کند پاسخ به پرسش‌های کلیدی زیر را فراهم آورد:

  1. ماهیت و الگوی حملات و تلافی‌ها چه تغییری در قواعد درگیری منطقه‌ای ایجاد کرده است؟
  2. نقش و مسؤولیت ایالات متحده، سه دولت اروپایی منتخب (بریتانیا، فرانسه و آلمان) و کشورهای عربی منطقه در این دگرگونی‌ها چیست؟
  3. ابعاد حقوقی بین‌المللیِ این تعرضات (حمله به قلمرو ثالث، عبور از آسمان کشورهای منطقه، و ادعای دفاع مشروع) چگونه قابل تحلیل است؟
  4. بازتاب‌های منطقه‌ای و بین‌المللی این روند چه پیامدهایی برای معماری امنیتی و توازن سیاسیِ خاورمیانه دارد؟

در ادامه، تحلیل مفصّل در قالب شش بخش اصلی عرضه می‌شود: توصیف وقایع و الگوها؛ نقش آمریکا؛ رفتار سه بازیگر اروپایی؛ واکنش و مراودات کشورهای عربی؛ ابعاد حقوقی؛ و پیامدهای راهبردی و راه‌حل‌های سیاستی.

1. الگوی کنونی حملات و تلافی‌ها ملاحظات و شواهد

در سال‌های اخیر الگوی درگیری تغییرکرده است: ضربات هدفمند اسرائیل به مراکز و افراد در خاک کشورهای ثالث (نمونه‌ی اخیر در دوحه) و نیز عملیات مستقیم علیه تأسیسات ایران، با واکنش موشکی و پهپادی گسترده از جانب ایران همراه شده است. این سیکل نشان‌دهنده حرکت از «منطقه‌ای‌سازی غیرقابل‌پیش‌بینی» است که در آن ضربات فرامرزی دیگر منحصر به مراکزِ درگیری مستقیم نیستند و خطوط قرمزی که پیش‌تر پنهان یا ضمنی بودند، آشکارا نقض می‌شوند. گزارش‌های میدانی حاکی از حملات همزمان ایرانی به بندرها و نواحی کلیدی اسرائیل و حملات هوایی اسرائیل به اهداف ایرانی و مواضع میانجی‌گر (از جمله در قطر) است.

پیام کلیدی: الگو به‌گونه‌ای است که هم «هزینه‌ سازی سریع» (fast, punishing strikes) و هم «هدف‌گیری فرامرزی» را در خود جمع می‌کند؛ امری که بازدارندگی سنتی را دگرگون می‌سازد. برخی تحلیل‌گران برجسته نیز معتقدند تجربه جنگ اخیر نشان داد ظرفیت تلافی‌جویی ایران می‌تواند از حد انتظارات فراتر رود.

2. نقش و مسؤولیت ایالات متحده

ایالات متحده در این دوره؛ سه نقش همزمان بازی کرده است: (۱) حمایت سیاسی-دیپلماتیک از اسرائیل، (۲) تضمین/بهره‌گیری از پایگاه‌ها و امکانات نظامی منطقه‌ای، و (۳) واسطه‌گری در برخی آتش‌بس‌ها و مذاکرات. اما حوادث اخیر نشان داد که پیوند عملیات اسرائیل با پوشش یا اطلاع آمریکا، و درعین‌حال فاصله‌گذاری واشینگتن در برخی لحظات، باعث پیچیده شدن وضعیت شد و اعتماد برخی هم‌پیمانان منطقه‌ای را تضعیف کرد. بلومبرگ و دیگر گزارش‌ها اشاره کرده‌اند که حمله‌ی اسرائیل به قطر پرسش‌هایی جدی درباره تضمین‌های امنیتی آمریکا در خلیج‌فارس به‌وجود آورد.

تحلیل راهبردی: حضور مستمر آمریکا (پایگاه‌ها، تأمین اطلاعات، حمایت لجستیک) عملاً سیاست‌های بازدارندگی منطقه‌ای را ساخت؛ ولی وقتی بازیگری مثل اسرائیل از این پویایی برای حملات برون‌مرزی استفاده می‌کند، هم‌پیمانان منطقه‌ای (به‌خصوص میزبانان پایگاه‌ها و میانجی‌ها) دچار تردید می‌شوند. پیامد بلندمدت می‌تواند کاهش تمایل پایگاه‌میزبانان به همکاری امنیتی یک‌سویه و افزایش گرایش به تنوع‌بخشی به شرکا باشد.

3. مواضع سه قدرت اروپایی: بریتانیا، فرانسه و آلمان

سه بازیگراروپایی به‌طورکلی برلبه‌ی دوگانه «محکوم کردن تشدید خشونت» و «حفظ پیوندهای امنیتی و دیپلماتیک با آمریکا و طرف‌های منطقه‌ای» حرکت کرده‌اند.

  • بریتانیا: سنتاً از نزدیک‌ترین متحدان آمریکا و اسرائیل است اما در واکنش‌های عمومی به خسارات انسانی و خطر بی‌ثباتی منطقه، تمایل به میانجی‌گری و دعوت به خویشتنداری نشان داده است.
  • فرانسه: به‌دلیل منافع تاریخی و دیپلماتیک در منطقه و نقش سنتی پاریس در پرونده فلسطین، گاهی مواضعی مستقل‌تر اتخاذ می‌کند که بر راه‌حل سیاسی و حفظ قواعد بین‌المللی تأکید دارد.
  • آلمان: رویکرد اقتصادی-حقوقی و تمایل به ثباتِ ساختاری (و نه ماجراجویی نظامی) را دنبال می‌کند؛ لذا بیشتر بر دیپلماسی چندجانبه و حقوق بشری مانور می‌دهد.

مجموعاً، اروپایی‌ها بین ملاحظات اتحاد با واشینگتن و پاسخگویی به افکار عمومی و منافع بلندمدت منطقه‌ای گرفتار شده‌اند؛ وضعیتی که می‌تواند به کاهش نفوذ آنها در میانجی‌گری‌های آتی منتهی شود.

4. واکنش و موقعیت کشورهای عربی منتخب (قطر، عربستان، امارات، اردن)

کشورهای خلیج‌فارس و بازیگران عربی در شرایط دشواری قرار گرفته‌اند: از یک‌سو مصالح امنیتی-اقتصادی و پیمان‌های نظامی با آمریکا و توافق‌های عادی‌سازی (مانند برخی بندهای ابراهام)؛ و از سوی دیگر خشم عمومی و هنجارهای منطقه‌ای نسبت به حملات علیه بازیگران میدانی و میزبانان میانجی. نمونه‌ی برجسته، واکنش شدید قطر به حمله در دوحه و کنفرانس فوق‌العاده‌ی عربی-اسلامی در دوحه است که در آن بسیاری از کشورها از اسرائیل انتقاد کردند و نسبت به ادامه عادی‌سازی هشدار دادند. همچنین گزارش‌ها حاکی ازآن است که برخی کشورها (از جمله امارات) مواضعی مستقل‌تر اتخاذ کرده‌اند.

موضوع حیاتی: استفاده اسرائیل از فضای هوایی کشورهای عربی برای حمله و درعین‌حال چشم‌پوشیِ عملیِ برخی از آنها از واکنش (یا فعال نکردن پدافند) نشان می‌دهد که «همکاری امنیتی» و «اعتماد متقابل» از هم جدا شده‌اند؛ یعنی حضور پایگاه یا قراردادهای عظیم مالی تضمینی برای جلوگیری از تعرض به میزبان نیست. این شکاف می‌تواند کشورها را به سمت «متنوع‌سازی تضمین‌ها» و نزدیکی به بازیگران دیگری چون چین یا حتی تعامل‌گرایی محتاط با ایران سوق دهد.

5. ابعاد و تحلیل حقوقی بین‌المللی

چند محور حقوقیِ کلیدی وجود دارد:

1- مبدأ مشروعیت حمله: حقوق بین‌الملل عرفی و منشور ملل متحد، اصل «دفاع مشروع» (ماده 51 منشور) را به رسمیت می‌شناسد؛ اما حمله به خاک سوم (مثلاً ضربه به قطر یا عبور از آسمان کشورهای ثالث) بدون رضایت آن کشور یا منشأ فوری تهدید، مشمول تردید قانونی است. تعرض هدفمند که به تلفات غیرنظامی قابل توجه بینجامد، ممکن است واجد ارکان نقض حقوق بشر بین‌المللی یا حتی جنایات بین‌المللی باشد.

2-حریم هوایی و حقوق دولت میزبان: استفاده از حریم هوایی یک کشور توسط نیروی حمله‌کنندهِ ثالث، ولو با کسب گذر از پیش، اگر بدون اطلاع و رضایت کامل دولت میزبان صورت گیرد یا به‌گونه‌ای عمل شود که امنیت آن کشور را نقض کند، از منظر حقوق بین‌الملل ناقض حاکمیت ملی آن کشور تلقی می‌شود. مطالعات معاصر بر ضرورت کسب رضایت و اطلاع‌رسانی قبلی (یا حضور مستقیم درگیری) تاکید دارند.

3- مقابله و متقابلیت: واکنش متقابل (retorsion) که از حد دفاع مشروع بگذرد و به استفاده نامتناسب یا هدف‌گیری مراکز غیرنظامی بینجامد، با اصول تناسب و تمایز در حقوق بشری و حقوق درگیری مسلحانه مغایرت دارد. هر کشوری که ادعای دفاع مشروع می‌کند باید نشان دهد که پاسخ تناسبی، ضروری و زمان‌مند بوده است.

نتیجه حقوقی کلی این است که بسیاری از حملات فرامرزی، به‌ویژه هنگامی که منجر به تلفات غیرنظامی یا نقض حاکمیت کشور میزبان می‌شوند، مستعد بررسی و محکومیت در سطح بین‌الملل‌ هستند؛ ولی واقعیت سیاسیِ قدرت‌های بزرگ و روابط ائتلافی، امکان اجرای کامل مسئولیت‌پذیری بین‌المللی را محدود می‌کند.

6. پیامدهای راهبردی و توصیه‌های سیاستی

الف. پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی

  • کاهش اعتماد به تضمین‌های امنیتی یک‌جانبه و افزایش گرایش به «چندجانبه‌گرایی محافظتی» یا تنوع‌بخشی به شرکای امنیتی (چین، روسیه، بازتعریف روابط بین خلیج و تهران).
  • تضعیف یا بازتعریف فرآیندهای عادی‌سازی (Abraham Accords): اگر حملات فرامرزی ادامه یابد، ظرفیت توافقات جدید کاهش و هزینه سیاسی آشتی با اسرائیل افزایش خواهد یافت.
  • احتمال افزایش تسلیحات بازدارنده توسط بازیگران منطقه‌ای (موشک‌های بردبلند، ظرفیت دفاعی مستقل) که مارپیچی از رقابت تسلیحاتی را ممکن است تشدید کند.

ب. توصیه‌های سیاستی (برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای)

1-شفاف‌سازی خطوط قرمز و مکانیزم‌های اطلاع‌رسانی فوری: به‌منظور جلوگیری از سوءتفاهم و تشدید تصاعدی، کشورها (از جمله آمریکا و اسرائیل) باید پروتکل‌های اطلاع‌رسانی اضطراری برای میزبانان پایگاه‌ها و دولت‌های منطقه‌ای وضع کنند.

2-تقویت سازوکارهای حقوقی و دیپلماتیک منطقه‌ای: تشکیل مجرای قضایی/تحقیقی مشترک عربی-اسلامی (با استانداردهای بین‌المللی) برای رسیدگی به حملات فرامرزی و ادعاهای نقض حاکمیت.

3- تنوع‌بخشی امنیتی برای کشورهای خلیج: از طریق توسعه ظرفیت‌های دفاعی ملی، همکاری‌های منطقه‌ای مستقل و دیپلماسی متوازن با بازیگران غیرغربی.

4- احیای کانال‌های میانجی‌گرانه با ضمانت‌های بین‌المللی:احیای نقش بازیگران ثالث معتبر (سازمان ملل، اتحادیه اروپا، برخی دولت‌های منطقه‌ای با بی‌طرفی نسبی) جهت پیشگیری از چرخه تلافی‌ها.

قواعد بازی در خاورمیانه در حال بازنویسی است

راه‌حلِ پایدار نیازمند تلفیق دیپلماسی قاطع، ساز و کارهای حقوقی شفاف، و بازتعریف تضمین‌های امنیتی به‌گونه‌ای است که میزبانان منطقه‌ای دیگر احساس نکنند امنیت و حاکمیت‌شان فقط کالایی قابل معامله است.

تحولات اخیر نشان می‌دهد که قواعد بازی در خاورمیانه در حال بازنویسی است: مرزها کمتر از گذشته مانع عملیات نظامی هدفمند می‌شوند، بازدارندگی سنتی متزلزل و اعتماد به تضمین‌های خارجی به چالش کشیده شده است. پاسخ‌های متقابل سنگین (ازجمله حملات موشکی ایران به بنادر و شهرها) و تعرض به قلمرو کشور ثالث (نظیر دوحه) فضای سیاسی-حقوقی منطقه را به سمت تنش و بازنگری بنیادی در معادلات امنیتی هدایت کرده‌اند.

سه شنبه: 25 / 06 / 1404- 23 ربیع الاول 1447- 16 سپتامبر 2025

چاپ در پایگاه خبری تحلیلی نیک رو: سه شنبه 25 / 06 / 1404- 12 : 09 شناسه: ۱۱۲۵۹۸

لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/112598



ارسال توسط افشار

اسلایدر