نقد مصاحبه عوامفریبانه و پوپولیستی دونالد ترامپ درباره کاهش نفوذ لابی صهیونیسم در کنگره آمریکا
اظهاراتِ خنده دارِچندش آورِ ترامپ!
اسدالله افشار
مصاحبه اخیر دونالد ترامپ با وبسایت راستگرای «دیلی کالر» درباره کاهش نفوذ لابی صهیونیسم در کنگره آمریکا، موجی از واکنشها را در محافل سیاسی و دانشگاهی بهدنبال داشت. ترامپ با اشاره به اینکه اسرائیل «قویترین لابی تاریخ آمریکا» بوده است، مدعی شد این لابی اکنون قدرت سابق خود را از دست داده است. این سخنان در ظاهر نشانهای از «انتقاد» او از رژیم صهیونیستی قلمداد شد، اما در باطن چیزی جز بهرهبرداری سیاسی و خودنمایی پوپولیستی نیست. بررسی چندوجهی این اظهارات خنده دارچندش آور، نهتنها از حقیقت روانی و اخلاقی ترامپ پرده برمیدارد، بلکه نشان میدهد او همچنان در پی تحکیم چهرهای دیکتاتورمآبانه در عرصه جهانی است.
مصاحبه ترامپ با«دیلی کالر»درباره کاهش نفوذلابی صهیونیسم درکنگره آمریکا، نهتنها بازتابی از واقعیتهای جدید در سیاست داخلی ایالات متحده است، بلکه آینهای برای شناخت شخصیت، فساد، و تناقضهای رفتاری او به شمار میرود. این مقاله میکوشد در چند بخش، ابعاد شخصیتی، سیاسی، داخلی، منطقهای و بینالمللی این مصاحبه را بررسی کند.
بخش اول: کالبدشکافی روانی و شخصیتی ترامپ
شناخت شخصیت رهبران سیاسی برای درک رفتار آنان ضروری است. در مورد ترامپ، جنبههای روانی و شخصیتی او نقشی اساسی در نوع سیاستورزی و اظهارنظرهایش دارند.
ترامپ نمونهای کلاسیک از «اختلال شخصیت خودشیفته» است. او همواره میکوشد خود را «یگانه و بیبدیل» معرفی کند. سخنانش درباره قدرت لابی اسرائیل نیز از همین زاویه معنا دارد؛ زیرا با بیان این نکته، خود را «ناظر ممتاز» بر واقعیتهای کنگره جا میزند. افزون بر این، توصیهاش به نتانیاهو برای «تمام کردن کار با تمام قدرت» نشان از گرایش به خشونت و دیکتاتوری دارد. چنین ذهنیتی، خطرناک است زیرا خشونت را بهعنوان راهحل سیاسی میپندارد.
ترامپ در اغلب مواضع سیاسی خود، نوعی خودشیفتگی بیمارگونه را به نمایش گذاشته است؛ ویژگیای که روانشناسان آن را یکی از شاخصههای بارز «اختلال شخصیت خودشیفته» میدانند. او با ادعای اینکه اسرائیل «کنترل کامل کنگره» را داشته، نهتنها یک واقعیت سیاسی را تحریف میکند، بلکه در پسزمینه، خود را «شاهد ممتاز» و «ناظر یگانه» این فرآیند معرفی میسازد.
از سوی دیگر، تأکید او بر اینکه اسرائیل باید «با تمام قدرت وارد شود و کار را تمام کند» گویای نوعی نگرش دیکتاتورمآبانه و بیرحمانه است؛ نگاهی که کشتار و خشونت را بهعنوان راهحل نهایی توصیه میکند. این خصیصهها نشان میدهد که ترامپ نهتنها نسبت به سرنوشت غیرنظامیان بیتفاوت است، بلکه با تحسین دیکتاتورهای تاریخ، میخواهد خود در قامت «دیکتاتور نوین» ظاهر شود.[1]
بخش دوم: فساد مالی و اخلاقی بهعنوان بستر مواضع سیاسی
فساد، همزاد سیاستورزی ترامپ است و بخش مهمی از مواضع او از دل پروندههای مالی و اخلاقی نشأت میگیرد.
رفتار سیاسی ترامپ را نمیتوان جدا از پروندههای مالی و اخلاقیاش بررسی کرد. فساد، یکی از عناصر محوری در شکلدهی به تصمیمات اوست.
ترامپ در طول فعالیتهای اقتصادی و سیاسی خود بارها متهم به فساد مالی، پولشویی، سوءاستفاده جنسی و همچنین سوءاستفاده از قدرت شده است. پروندههای متعدد دادگاهی علیه او در نیویورک و واشنگتن نشان میدهد که بخش مهمی از تصمیمات سیاسیاش بر مبنای منافع مالی و شخصی شکل گرفته است. در همین راستا، مواضع اخیر او علیه کاهش قدرت لابی صهیونیسم را نیز میتوان بخشی از بازی تاکتیکی او برای جلب حمایت و رضایت طبقات متوسط و پایگاه جمهوریخواهان ضدصهیونیست دانست.
به بیان دیگر، ترامپ نه براساس یک موضع اخلاقی یا حقوقی، بلکه صرفاً با محاسبات سود و زیان شخصی وارد این بحث شده است. چنین سیاستی، او را در ردیف رهبران فاسدی قرار میدهد که از خون و رنج ملتها برای تجارت شخصی بهرهبرداری میکنند.[2]
بخش سوم: دوگانگی استراتژیک در قبال اسرائیل
تناقض در سیاستهای ترامپ یکی از ویژگیهای همیشگی اوست. ترامپ از یکسو میگوید لابی اسرائیل ضعیف شده، اما از سوی دیگر به نتانیاهو توصیه میکند با تمام قدرت وارد جنگ شود. این تناقض نشان میدهد که هدف او نه دفاع از عدالت یا حقیقت، بلکه بازی با کلمات برای جلب توجه رسانهای است.
ترامپ در ظاهر از کاهش نفوذ لابی اسرائیل ابراز شگفتی میکند، اما در واقع، این سخنان نوعی بازی دوگانه برای مدیریت بحران چهره اسرائیل در افکار عمومی آمریکاست. او از یکسو میخواهد خود را «واقعگرا» و «بیطرف» معرفی کند، و از سوی دیگر، با توصیه به نتانیاهو برای «تمام کردن کار»، به شدت حامی سیاست نسلکشی و کشتار در غزه است. این تناقض، نمونهای روشن از نفاق سیاسی اوست: استفاده از «انتقاد ظاهری» برای حفظ منافع مشترک با لابی صهیونیسم.[3]
بخش چهارم: پیامهای واشنگتن به نظام بینالملل
سیاست خارجی آمریکا همواره بازتابی از رقابت قدرتهای جهانی و افکار عمومی بینالمللی بوده است.
اظهارات ترامپ درباره اسرائیل، شکافی را در چهره آمریکا به نمایش میگذارد. از یکسو، ایالات متحده هنوز اصلیترین حامی تلآویو است؛ از سوی دیگر، همین سخنان نشان میدهد واشنگتن میکوشد فاصلهای نمادین با نتانیاهو ایجاد کند تا از فشار افکار عمومی جهان بکاهد. چین، روسیه و محور مقاومت این تناقض را بهخوبی رصد کرده و از آن برای تضعیف هژمونی آمریکا بهرهبرداری میکنند.
سخنان ترامپ در متن گستردهترسیاست آمریکا معناپیدا میکند.ایالات متحده، پس ازناکامی رژیم صهیونیستی در نابودی مقاومت فلسطین و افزایش انزجار جهانی از جنایات غزه، تلاش دارد با ارسال سیگنالهای ظاهراً «انتقادی»، خود را از کابینه نتانیاهو فاصله دهد. ترامپ نیز بهعنوان بازیگر کلیدی در این نمایش، نقش «منتقد داخلی» را ایفا میکند.اما درحقیقت،این ترفند چیزی جزتلاش برای ترمیم وجهه آسیبدیده آمریکا در نظام بینالملل نیست.[4]
بخش پنجم: پیامدهای منطقهای و جهانی در آینده نزدیک
کاهش حمایت آمریکا از اسرائیل – ولو در سطح گفتار – پیامدهایی برای منطقه و جهان خواهد داشت.
این تغییر میتواند موجب تضعیف بیشتر موقعیت اسرائیل در منطقه شود و دست مقاومت فلسطین و همپیمانان آن را بازتر کند. همچنین، کشورهای اروپایی با مشاهده این روند، ممکن است در حمایت کورکورانه از تلآویو تجدیدنظر کنند. به این ترتیب، اسرائیل بیش از پیش در انزوا فرو میرود.
غرب آسیا بهعنوان مرکز بحران غزه، بیشترین تأثیر را از سخنان ترامپ میپذیرد. سخنان ترامپ در منطقه این برداشت را تقویت میکند که حتی آمریکا نیز نسبت به آینده اسرائیل دچار تردید شده است. برای کشورهای عربی، این سیگنال میتواند توجیهی برای بازاندیشی در روابطشان با تلآویو باشد. همزمان، مقاومت فلسطین نیز با مشاهده افول حمایت آمریکا، انگیزهای مضاعف برای تداوم مبارزه به دست میآورد.
بخش ششم: از بُعد سیاست داخلی در آمریکا
سخنان ترامپ بازتابی از تحولات داخلی در سیاست آمریکا و شکافهای حزبی است.
در سالهای اخیر حمایت بیچونوچرای جمهوریخواهان از اسرائیل تضعیف شده است. بخشی از پایگاه این حزب (بهویژه جوانان و طبقه متوسط) نسبت به جنایات تلآویو حساس شدهاند. ترامپ با طرح «افول لابی اسرائیل» در پی آن است که این اقشار را به سمت خود جذب کند و همزمان از نارضایتی نسبت به دموکراتها بهرهبرداری نماید.
بخش هفتم: تأثیر بر نظام سیاسی آمریکا
لابیها همیشه درنظام آمریکا نقشی کلیدی ایفا کردهاند، و لابی صهیونیسم یکی از قویترین آنها بوده است.
ترامپ با سخنانش اذعان کرد که اسرائیل زمانی کنترل کامل کنگره را در دست داشت، اما اکنون چنین نیست. این تغییر، از یکسو بیانگر افول واقعی قدرت لابی صهیونیسم است، و از سوی دیگر تلاشی از سوی ترامپ برای القای این ایده که او «ناظر دگرگونیهای بزرگ» است. در واقع، او خود را سخنگوی یک تحول ساختاری جا میزند.
بخش هشتم :پیامدهای داخلی؛ سیاستگذاری، نهادها و رقابتهای حزبی
باید فرض کنیم که سخنان ترامپ نه از موضع یک نامزد، که از موضع یک بازیگر قدرتمند در فضای سیاسی ایالات متحده و در متن کنشهای اجرایی و حزبی مطرح میشود. بنابراین پیامدهای داخلیِ این اظهارنظرها بیشتر باید در چارچوبِ تأثیر بر ساختارهای قدرت، ظرفیتهای اجرایی و بازتوزیع نفوذ درون حزب جمهوریخواه سنجیده شوند.
1- «وضعیت عملی»؛ رئیسجمهوری که ابزارهای دولت را در اختیار دارد
از آنجا که دونالد ترامپ در دوره کنونی در مقام ریاستجمهوری قرار دارد، اظهارات او صرفاً جنبه بیانی ندارند بلکه با دسترسی به ابزارهای اجرایی میتوانند به سیاستگذاری عملی تبدیل شوند. ابزارهایی مانند انتصابات در بدنه دولت، هدایت سیاست اجرای قانون فدرال، و بهکارگیری ظرفیتهای اداری برای شکلدهی به خط مشی کلی کشور، همه زمینهای را فراهم میکنند که اظهارنظرها شتابِ عملی پیدا کنند.
2-تسلط نمادین بر حزب جمهوریخواه و نقش «کینگمیکر»
حتی وقتی فردی روی کارتِ رأیِ یک انتخابات خاص حضور ندارد، نفوذ ریتمساز او بر بدنه حزبی میتواند تعیینکننده باشد: حمایت یا رد او از نامزدها، دستورالعملهای پیامرسانی، و فکتورِ «تأیید ترامپ» که از سوی شمار زیادی از کادرها و رأیدهندگان ارجاعگیر است. رسانهها و نامزدهای ایالتی معمولاً حاضرند از ارتباط با رئیسجمهور فعلی بهرهبرداری تبلیغاتی کنند — حتی اگر او بهطور مستقیم در آن رقابتها نباشد — بنابراین تأثیر او بر نتایج انتخابات استانی و میاندورهای غیرقابلانکار است.
3- تأثیر بر رقابتهای میاندورهای و سیاست ایالتی؛ «مرجعیت سیاسیِ غیربالاقوه»
پیامها و خطمشیهای مرکزی کاخ سفید در دورهای که ترامپ رئیسجمهور است، بهسرعت در رقابتهای ایالتی و میاندورهای بازتاب مییابند: نامزدها میکوشند یا خود را نزدیک به او نشان دهند تا پایگاه رأی خدوم او را جذب کنند، یا از او فاصله بگیرند تا میانهروها و مستقلها را حفظ کنند. این انتخابهای تاکتیکی میتواند مقیاس نتایج محلی را تغییر دهد و در نهایت توازن قوا در کنگره را متاثر سازد.
4- بهرهبرداری از «قدرت اجرایی» و تهدید به تضعیف نهادها
تحلیلهای خبری و پژوهشی نشان دادهاند که در دورههای اخیر گرایشهایی برای استفاده ابزاری از توان دولت در جهت اهداف سیاسی و شخصی مشاهده شده است؛ این الگو (از برخورد با دشمنان سیاسی تا تغییر در رویههای بوروکراتیک) پیامدهای بلندی برای استقلال نهادها و هنجارهای دمکراتیک دارد. هرچه این ابزارها عادیسازی شوند، فضای باز نظارت و تعادل قوا تضعیف میشود و پیامدهای بلندمدت برای اعتماد عمومی و کارکرد نهادهای حکمرانی آشکار میگردد.
5- پیامد بر«واحد اجتماعی» حمایت از اسرائیل در داخل آمریکا
تغییردیدگاه عمومی نسبت به اسرائیل (مثلاً دادههای پیمایشی که نشان میدهد سهم نگرش منفی در میان بزرگسالان آمریکا افزایش یافته است) وارد بازی سیاسی داخلی شده است؛ این تغییر، همراه با مواضع رئیسجمهور و سیاستهای اجرایی او، میتواند الگوهای فشار لابیها را بازتنظیم کند و به بازآرایی حمایت سیاسی از اسرائیل در میان احزاب و طبقات مختلف بینجامد. (این نکته هم توضیح میدهد چرا ترامپ از منظرراهبردی درباره«نفوذ لابی» سخن میگوید:چون ترکیب رأیدهی ونگرش عمومی درحال تغییر است.)
6-پیامدهای عملی برای سیاستگذاری و بودجهریزی
وقتی رئیسجمهور و حلقه نزدیک او تلویحاً یا صراحتاً از کاهش نفوذ لابیای خاص صحبت میکنند، این میتواند در سطح تصمیمات بودجهای و تخصیص کمکهای امنیتی و نظامی به بازیگران خارجی اثر بگذارد؛ نه تنها از راه رأیگیریِ فوری در کنگره، بلکه از راه دستورالعملها، مشوقها یا ممانعتهای اجرایی که اجرا میشوند. این الگو، بهویژه درسیاست خارجی مرتبط با خاورمیانه، پیامدهای ملموسی برای ذینفعان منطقهای دارد.(توضیح: این بخش تا حدی استنتاج تحلیلی است براساس مشاهده همزمانِ تغییر افکار عمومی و ظرفیت اجراییِ ریاستجمهوری.)
باید بخش هشتم را نه بهعنوان بررسی یک تاکتیک انتخاباتی فرضی، که بهعنوان تحلیل پیامدهای واقعیِ اظهارنظرهای یک بازیگر قدرتمند در قوه مجریه دید.
بخش نهم: تأثیر بر روابط واشنگتن – تلآویو
سخنان ترامپ بهطور مستقیم بر روابط آمریکا و اسرائیل سایه افکنده است.
این نخستین باراست که یک رئیسجمهورآمریکا تااین حدآشکاربه افول لابی صهیونیسم اذعان میکند. چنین اعترافی شکاف بیاعتمادی میان واشنگتن و تلآویو را عمیقتر میکند. همزمان، اسرائیل درمییابد که حتی در میان نزدیکترین حامیانش نیز مشروعیت خود را از دست داده است.
بخش دهم: جمعبندی و نتیجهگیری
1- برآیند تحلیلها نشان میدهد که مصاحبه اخیر ترامپ فراتر از یک گفتوگوی رسانهای ساده است.
2- سخنان ترامپ را باید در کلیت شخصیت و سیاست او تحلیل کرد. ترامپ تلاش دارد خود را بهعنوان «صدای متفاوت» معرفی کند؛ صدایی که با سیاستهای واشنگتن در قبال اسرائیل فاصله دارد. او میکوشد با این مواضع، جایگاهی برای خود در افکار عمومی آمریکا بازسازی کند.
3- ترامپ نه حامی ملتهاست و نه دشمن واقعی اسرائیل؛ او تاجری سیاسی است که از هر موضوعی برای سود شخصی بهرهبرداری میکند.
4- مصاحبه اخیرش، آینهای برای شناخت شخصیت بیمارگونه، فساد ساختاری و تناقضهای رفتاری اوست. این اظهارات هم پیامدهای داخلی(شکاف حزبی،انتخابات)،هم پیامدهای منطقهای (افزایش مشروعیت مقاومت)، و هم پیامدهای بینالمللی (آسیب به چهره آمریکا) دارند.
5- مصاحبه اخیرترامپ را نمیتوان صرفاً بهعنوان یک اظهارنظرمعمولی تلقی کرد. این گفتوگو، آینهای است که شخصیت بیمارگونه، فساد اخلاقی و مالی، و تمایلات دیکتاتورمآبانه او را به نمایش میگذارد. ترامپ، نه دشمن اسرائیل است و نه دوست ملتهای تحت ستم؛ او تنها تاجر سیاسیای است که از هر فرصتی برای تحکیم قدرت شخصی بهره میبرد. به همین دلیل، سخنانش درباره کاهش نفوذ لابی صهیونیسم، بیش از آنکه نشانهای از حقیقت باشد، ابزاری برای فریب افکار عمومی و حفظ موقعیت متزلزل خود در معادلات قدرت جهانی است.
6- ترامپ با شخصیت فاسد، خودشیفته و دیکتاتورمآبانهی خود، نهتنها به اسرائیل که به کل نظام بینالملل پیامهای متناقض میدهد. اواز یک سو لابی صهیونیسم را افشا میکند و از سوی دیگر، خود را حامی خشونت معرفی میسازد. این تناقض، چهره واقعی او را بهعنوان سیاستمداری غیرقابل اعتماد، فاسد و خطرناک برای صلح جهانی آشکار میسازد.
جان کلام این که؛ مصاحبه ترامپ ترکیبی از واقعیت و فرصتطلبی است. اوازیکسو به درستی از افول لابی صهیونیسم سخن گفته و ازسوی دیگر، چهرهای خودشیفته، فاسد و خشونتطلب ازخود به نمایش گذاشته است. چنین فردی نهتنها برای سیاست داخلی آمریکا بلکه برای صلح و امنیت جهانی تهدیدی جدی است.
یکشنبه: 16 / 06 / 1404- 14 ربیع الاول 1447- 7 سپتامبر 2025
چاپ در پایگاه خبری تحلیلی نیک رو: یکشنبه 16 / 06 / 1404- 14 : 09– شناسه: ۱۱۲۳۰۱
لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/112301
منابع
Abrams, E. (2023). Trump, Israel, and American Politics. Washington: Brookings Institution. 1-
2-Al Jazeera. (2025). “Trump’s Remarks on Israel Lobby.” Retrieved from: www.aljazeera.com
Daily Caller (2025). “Interview with Donald Trump on Israel. 3-
4-Gabbatt, A. (2024). “Trump and the Decline of AIPAC Influence.” The Guardian.
5- Mearsheimer, J., & Walt, S. (2007). The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy. New York: Farrar, Straus and Giroux.
6-NBC News. (2025). “Public Opinion Polls on Israel in the U.S.
7-New York Times. (2024). “Trump’s Legal Troubles and Political Rhetoric.
8- Smith, J. (2023). Corruption and Leadership: The Trump Era. Oxford: Oxford University Press.
9- Washington Post. (2025). “Netanyahu, Trump and the Gaza War.
10- J. Mearsheimer and S. Walt, The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy, Farrar, Straus and Giroux, 2007.
11- R. Fisk, The Great War for Civilisation: The Conquest of the Middle East, Vintage, 2007.
1- D. Immelman, Pathological Narcissism and Political Leadership, Political Psychology Journal, 2021.
[2] - برای اسناد فساد مالی ترامپ: D. Enrich, Servants of the Damned, HarperCollins, 2022
3- R. Fisk, The Great War for Civilisation: The Conquest of the Middle East, Vintage, 2007.
4- J. Mearsheimer and S. Walt, The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy, Farrar, Straus and Giroux, 2007.