امنيت؛ نتيجه توسعه همه جانبه، متوازن و پايدار
اسدالله افشار
امنیت یکی از نیازهای اساسی انسان و حتی سایر موجودات زنده است. جامعه بشری در سایه امنیت است که می تواند در راه پیشرفت و ترقی گام بردارد. حتی واژه «مؤمن» از «امن» گرفته شده و می توان گفت در نبود آن، انسان باایمان به سعادت و نیکبختی کامل نمی رسد.
امنیت به سبب ارزش و جایگاه عظیم آن در زندگی هر انسانی، عظیمترین نعمت الهی دانسته شده است. آثار و برکاتی که برای امنیت بیان شده و می شود، خود بهترین شاهد در اهمیت و ارزش امنیت و آرامش در زندگی بشر است. البته انسانی که گرفتار ترس و مصیبت و فقدان امنیت شده باشد، قدر امنیت، عافیت و سلامت را خوب میداند و تلاش میکند تا دمی بدون آن زیست نکند. از این رو امنیت را از بزرگترین نعمت های الهی برشمردهاند.
درارزش واهميت امنيت همين بس که يکي از ويژگي هاي بهشت و مدينه فاضله، وجود امنيت است؛ زيرا چنان که روشن خواهد شد، فقدان امنيت به گونه اي است که هرتلاش انساني را با شکست مواجه خواهد ساخت و آدمي گاه به جايي مي رسد که دست از هر گونه تلاش مي شويد؛ زيرا بدون وجود امنيت همه جانبه زندگي دوزخي است که قابل تحمل نخواهد بود. خداوند مي فرمايد که در بهشت ، مومنان در امنيت مي باشند ازاين رو نه اندوه و حزني برگذشته خويش و نه ترس و خوفي ازآينده خود خواهند داشت.
دردنيا نيزقرآن به امنيت وارزش آن درزندگي بشر اشاره کرده ومي فرمايد که يکي ازخواسته هاي اساسي بلکه نخستين درخواست حضرت ابراهيم هنگام بازسازي ويا بنيان گذاري کعبه وشهر مکه، ايجاد امنيت براي اين شهرنوساز است:" واذ قال رب اجعل هذا بلداآمنا: و هنگامي که ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر را شهري امن قرار ده!"(1)
درداستان ورود خاندان يوسف به مصر،آن حضرت به پدر و برادارنش به عنوان يک جمله دعايي و اميد به آينده به تنها مسأله مهمي که اشاره مي کند مسأله امنيت ايشان دراين شهراست که شامل امنيت جاني و مالي و اخلاقي وروحي ورواني خواهد بود. خداوند درآيه 99 سوره يوسف اين درخواست حضرت يوسف براي ورود وطرح مساله امنيت را اين گونه گزارش مي کند:" فلما دخلوا علي يوسف آوي اليه ابويه وقال ادخلوا مصران شاء الله آمنين: پس هنگامي که آنان بر يوسف وارد شدند، يوسف پدرومادرش را درکنف حمايت خويش گرفت وگفت: وارد مصر شويد اگر خدا بخواهد شما در امنيت در آن به سر مي بريد".
دراين جا نيز نخستين خواسته و مسأله براي گروهي تازه وارد به يک مسأله امنيت است.ازاين رو اگر کسي درشهرخويش احساس امنيت نکند ازآن جا مهاجرت مي کند ويا اگردرشهري امنيت نباشد هرگز واردآن نشده وبدان جا کوچ نمي کند.خداوند دربيان نعمت هايي که به مردم قريش داده به مساله امنيت اشاره کرد ومي فرمايد:" الذي اطعمهم من جوع وآمنهم من خوف: خداوندي که ايشان را از گرسنگي سير گرداند و از ترس و خوف به امنيت رساند".(2)
يا درباره نعمت هايي که به مردم سبا ويا بني اسرائيل داده بود ازمساله امنيت جاني ومالي وغذايي ايشان ياد مي کند(3) و در باره شهرفاضله و نمونه اي که مي بايست آن را نمونه شهرهاي برتر و جامعه نمونه دانست مي فرمايد:"وضرب الله مثلا قريه کانت آمنه مطمئنه يأتيها رزقها رغدامن کل مکان: وخداوند براي شهرهاي نمونه به آباديي مثال مي زند که آبادي درامنيت وآرامشي است که روزي آن به فراواني ازهرسوي برايشان مي آيد".(4)
از نظر قرآن بهترین مکان ها جایی است که امنیت در آن حاکم باشد و مردم از نظر اقتصادی نیز تأمین باشند.(5) از همینرو با توصیف مکه به شهر امن (6) بر اهمیت امنیت توجه می دهد. همچنین خداوند شهر و جامعه نمونه را جامعهای میداند که دارای امنیت فراگیر و جامع باشد و مردم در آن با اطمینان و آرامش و آسایش زندگی کنند. در حقیقت خوشبختی جوامع به آرامش و آسایش است.
خداوند در آیه 108 سوره بقره، در تبیین ویژگی های شریعت اسلام، به این نکته توجه می دهد که اسلام مردم را به برقرارى صلح و امنيّت اجتماعى دعوت می کند و خود در ایجاد و گسترش آن تلاش دارد. این مسئله بیانگر اهمیت و ارزشی است که امنیت در فرهنگ اسلام دارد.
اسلام بر آن است تا در چارچوب کتاب و قانون، جامعهای نمونه و ایدهآل در زمین ایجاد کند که در آن آرامش و آسایش به نسبت پایدار فراهم باشد.( 7)
همچنین خداوند در آیه 33 سوره مائده بر ضرورت پاسدارى از امنيّت و سلامت جامعه ايمانى با سركوب آشوبگران و فساد انگيزان، خواهان تأمین امنیت و حفظ و صیانت از آن است. این مهمترین گواه بر ارزش و اهمیتی است که امنیت در تفکر اسلامی دارد؛ زیرا فرمان جهاد برای تأمین امنیت و حفظ آن را می دهد؛ چرا که گاه نمی توان تنها با کار فرهنگی و آموزشی و تربیتی دیگران را به حفظ امنیت دعوت کرد؛ بلکه لازم است تا گروهی را که ظالم و امنیت زدا هستند با تیغ تیز شمشیر حذف کرد یا با فشار سهمگین تازیانه بر جایشان نشاند. (8)
اين ها نمونه هايي است که قرآن به مسأله امنيت وارزش و جايگاه آن اشاره مي کند. البته با توجه به آياتي که به مسأله آثاروکارکردهاي رواني و اجتماعي و فردي و جمعي و نيزدنيايي و اخروي امنيت پرداخته است، مي توان ازآن ها به ابعاد ديگراهميت وارزش وجايگاه امنيت دربينش ونگرش قرآني دست يافت.
نقش امنیت در زندگی انسانها
مسلماً همه ما با واژه امنیت ومشتقات آن برخورد کرده ایم، واژه هایی همچون: امنیت روانی، امنیت شغلی، امنیت اجتماعی،امنیت جانی،امنیت ملی و…
ازدیرباز امنیت یکی از نیازهای اولیه بشر بوده است و بسیاری از جنگ ها و صلح ها جهت بدست آوردن و حفظ امنیت رخ می داده اند. اگر بخواهیم نقش امنیت در زندگی انسانها را بررسی کنیم می توان آن را به دو بخش امنیت درونی و بیرونی دسته بندی نمود.
امنیت درونی یا همان امنیت روانی، مسلماً مهمترین فاکتورزندگی سالم هرانسانی می باشد. با پیچیده شدن جوامع و پیرو آن روابط اجتماعی، متغیر هایی که برروی امنیت روانی افراد تأثیرمستقیم و غیر مستقیم دارند بسیارگسترده گردیده. شغل، طبقه اجتماعی، امید به زندگی، سیاست، عشق،اعتبار اجتماعی و بسیاری موارد دیگر می توانند امنیت روانی افراد را تضمین یا مختل نمایند.
در عین حال امنیت اجتماعی وبه عبارت دیگر امنیت بیرونی لازم وملزوم امنیت روانی یک جامعه می باشد. رخداد های مانند جنگ،سوانح طبیعی،فساد وهرج و مرج های اجتماعی،تحدید کننده امنیت اجتماعی یک جامعه می باشد و به طبع آن تاثیر مستقیمی برروی امنیت روانی افراد یک جامعه می گزارد. از جهت دیگر بزرگترین دستاورد ادیان الهی حفظ امنیت روحی و روانی انسان ها در مقابل پلیدی ها و وسوسه های شیطانی بوده است، درمورد دیگر دستاورد های اجتماعی بشرنیزمی توان رده پایی از امنیت را به وضوح مشاهده کرد .
باید توجه داشت برداشت ما از واژه امنیت و عوامل تأمین کننده آن با توجه به زمان و فرهنگ جوامع مختلف متغیرمی باشد . ممکن است در برخی از جوامع اقتصاد و معیشت نقشی اساسی در امنیت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد و بی کاری ، فقر و گرسنگی تحدید اصلی برای امنیت افراد آن جامعه تلقی گردد، در عین حال در دیگر جوامع مشکلات اقتصادی ممکن است کاهش پیداکرده باشد و مردم از معیشت نسبتا مناسبی برخوردار باشند. درچنین جوامعی ممکن است موارد دیگری ازجمله احترام به آزادی بیان،آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی به عنوان امنیت اجتماعی در جامعه به حساب آید .
در جامعه امروز ایران و با توجه به ساخت اجتماعی آن مقوله امنیت روانی و اجتماعی بسیارحائز اهمیت است و باید توجه داشت بسیاری از مشکلات ومفاسدی که جامعه امروزما را تحدید می کند ریشه در موارد دیگری دارد، که حل آن به جزریشه یابی مسائلی که مستقیما امنیت روانی و اجتماعی افراد را تحدید می کند مقدور نباشد.
ضرورت وجودامنيت براي حكومت
امنيت، انتظار نخست انسانها ازحكومت هاست كه امروزه ابعاد گسترده و متنوعى يافته است. تأثيرپذيرى امنيت ازاقتصاد، فرهنگ، صنعت وجمعيت و تأثيرگذارى آن بر همه شاخه هاى توسعه و حيات انسانى، به آن نقش بنيادين داده و همه فيلسوفان سياسىِ گذشته و حال را به تأمل درآن وا داشته است.
فيلسوفانى كه دغدغه عدالت داشته اند،آن را شرط ضرورى عدل دانسته اند، وكسانى كه به«رفاه» مى انديشيده اند،آن را عامل اصلى آسايش شمرده اند وآنان كه بر توسعه سياسى يا اقتصادى تكيه كرده اند، امنيت را «عامل» و نيز«حاصل» آن تلقى كرده اند وهمه كسانى كه براى حاكميت ارزش هاى معنوى تلاش دارند،آن را مقدمه اين واجب مى دانند. بديهى است مقوله اى با اين گستردگى، دربيانات علوى(ع)، به شكل مبسوط و در قالب هاى متنوع مطرح شده كه ارائه گزارشى از آن، به نگارش حجيم واثرى مستقل نيازمند است. علاوه بر اين، تحليل عالمانه بيانات امير مؤمنان(ع) دراين باره و بررسى سيره عملى حضرت در دوران حكومت از اين زاويه، كارى بس سترگ و عميق است كه خارج از چارچوب اين مقاله قراردارد.
يكى از مقولات جوهرى ريشه اى درتعريف حكومت و شاخصه هاى حكومت اسلامى تشكيل دهنده ابعاد آن، مقوله امنيت اعم ا امنيت فردى اجتماعى وداخلى و بين المللى است.
حكومت بدون امنيت،حكومت نيست و يكى ازاصلى ترين واساسى ترين مقولات هر حكومتى، تأمين و برقرارى امنيت براى مردم و دفاعِ ازحقوق آنها است. امنيت سنگ زيربناى حيات فرد وجامعه است و پيش شرط هرگونه توسعه و رشد ورفاه وارتقاى مادى ومعنوى به حساب مى آيد. ازبيان امام على(ع) در مورد ضرورت حكومت اين معنا به خوبى استفاده مى شود.حضرت درپاسخ شبهه خوارج كه مى گفتند«لا حُكْمَ اِلّا لله» فرمود:«لابدّ للناس من امير برّ او فاجر ... ويقاتِل به العدوّ و تأمنُ به السّبل و يؤخذ به للضعيف:به ناچار براى مردم اميرى لازم است؛ خواه نيكوكار يا بدكار، تا به وسيله او با دشمن جنگ شود و راهها امن گردد و حقوق ضعفا از اقويا گرفته شود و نيكوكاران در رفاه باشند و از شرّ بدكاران آسايش داشته باشند.»( 9)
دراين بيان نورانى، امام(ع)، فلسفه حكومت وضرورت آن را بيان مى فرمايد و از اهداف و اصول آن برقرارى امنيت، دفاع و مقابله با دشمنان، حمايت از حقوق مظلومان و ستمديدگان و مقابله با ستمگران و متجاوزان وتأمين رفاه و آسايش و آرامش جامعه و جمع آورى بيت المال ومصرف صحيح آن را برمى شمرد، كه با هرج و مرج و تهاجم دشمنان و زورگويى قلدران به مبارزه برخيزد وحقوق محرومان را تأمين نمايد.
درفرهنگ ومعارف وفقه اسلامى، كتاب و باب مستقلى تحت عنوان امنيت تدوين نشده، اما به صورت گوناگون مباحث مربوط به امنيت مطرح شده است، مانند: جهاد، امر به معروف و نهى ازمنكر،دفاع، دفاع فردى و ملى و عمومى، برقرارى قسط وعدل، قضاوت عادلانه، اجراى حدود الهى، برخورد با اشرارومحاربان وباغيان و مفسدان و برخورد با عناصر شرور و اسلحه به دست كه مردم را مى ترسانند، برخورد با دزدان و فتنه گران، برخورد با جاسوسان، عدم اجازه نفوذ دشمنان،عدم سلطه بيگانگان و بيگانه پرستان، رفع فقر و محروميت، برقرارى روابط عادلانه بين المللى، عدم استفاده از زور در روابط دوجانبه وچندجانبه و دهها موضوع ديگر.
لازم است با توجه به اهميت موضوع وابعاد آن، به صورت كتابى مستقل درفقه و معارف اسلامى اين موضوع مورد تحقيق و دقت نظر قرار گيرد و مسايل مربوط به آن با كليه زوايا وزمينه ها شكافته شود و مورد پژوهش علمى و فقهى و كارشناسى قرار گيرد ويا درمباحث مربوط به حكومت اسلامى و ولايت فقيه اين بحث به صورت يكى از عميق ترين وضرورى ترين مباحث، مورد تدقيق و تأمل فقيهانه ومحققانه قرارگيرد. امروز مفهوم امنيت و حوزه مربوط به مطالعات امنيتى بسيار وسيع و شامل موضوعات فراوانى مى شود كه به نحوى با مفهوم و حوزه توسعه انسانىِ پايدارمربوط مى شود و داراى شاخه هاى گوناگون و شاخصه هاى فراوانى است.
امنيت درفرهنگ قرآنى
ريشه امنيت درلغت ازامن، استيمان، ايمان وايمنى است كه به مفهوم اطمينان،آرامش دربرابرخوف و ترس ونگرانى وناآرامى است.به عبارت ديگر،امنيت را به اطمينان وفقدان خوف تفسير،تعريف و ترجمه نموده اندكه تا حدود زيادى به واقعيت نزديك و شامل دو بُعد ايجابى وسلبى درتعريف امنيت است. ازيك سو اطمينان، آرامش فكرى وروحى وازسوى ديگرفقدان خوف،دلهره و نگرانى، كه موجب سلب آرامش و اطمينان مى گردند.
«راغب»، لغت شناس برجسته قرآن كريم درتعريف امنيت آورده است:«اصل امنيت، طمأنينه وآرامش نفس و از ميان رفتن ترس و خوف است. امن و امانت و امان در اصل مصدر هستند و به حالت و وضعى اطلاق مى گردد كه انسان در آرامش باشد. گاه نيز بر چيزهايى اطلاق مى شود كه انسان بر آن امانتدار و امين است.»
درحقيقت امنيت يك معناى نسبى دارد و بسته به وضع و شاخص هاى مربوط به آن است و به نوعى مترادف با ايجاد فرصت براى استفاده ازظرفيت ها و كاهش آسيبها وتهديدها و خطرات براى فرد، خانواده، جامعه، ملت و كشور است وشامل ثبات وامنيت اقتصادى،قضايى وحقوقى، فرهنگى، اخلاقى واجتماعى، سياسى ونظامى مى شود.امنيت فردى را بايد درايمان واقعى وآرامش روحى واطمينان وطمأنينه نفس وياد خداوند متعال جستجوكرد كه«اَلا بِذكْرِ اللهِ تَطْمَئنُّ الْقُلوبُ».(10)
امنيت اجتماعى را بايد در سايه تقوا و عدالت و رعايت حرمت و حقوق انسان ها و دفاع ازمظلومان و محرومان و برخورد با فاسدان و مجرمان و بزهكاران و رفع فقر و رفاه و تأمين معيشت مردم و حفظ آزادي هاى مشروع و حاكميت عدل وحق وقانون و معيارهاى انسانى والهى جستجو كرد.
امنيت ملى را در سايه اقتدار و استقلال و دانايى و توانايى و ارتباطات قوى و سازنده امت اسلامى در كليه ابعاد و زوايا و ايستادگى دربرابر يورش و توطئه و تهديد دشمنان و بيگانگان وبيگانه پرستان و نفوذ ايادى شيطانى آنان بايد پيگيرى كرد. به يك معنا امنيتِ ملى تركيبى است از امنيت داخلى، خارجى و اجتماعى و ايمنى در برابرتهديدات و توطئه ها و خطرات خارجى و سلامت جامعه در برابر هرگونه تهديد داخلى و خارجى.
در فرهنگ قرآنى امنيت يك مفهوم وسيع، متوازن و عميق دارد و شامل تمامى ابعاد زندگى و حوزه هاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى وامنيتى و داخلى و خارجى مى شود و بر الگويى از امنيت تأكيد مى شود، كه با اقتدار و انسجام و وحدت و ارتباط جامعه اسلامى و استحكام درونى جامعه پيوند دارد و شرط امنيت ملى را در بُعد امنيت خارجى و استحكام درونى امت اسلامى مى داند و هر گونه دغدغه و نگرانى و ناامنى در يك بُعد را مؤثر در ابعاد ديگر مى شمرد و هر گونه قوت و قدرت در يك حوزه را منشأ قدرت و اقتدار در حوزه هاى ديگرمى داند.
قرآن كريم يكى از نعمت هاى بزرگ الهى را امنيت غذايى، اقتصادى و امنيت در برابر تهديدات خارجى و توطئه هاى گوناگون داخلى و خارجى مى داند و در راستاى تحقق اين اصول، بر ايجاد اطمينان و آرامش عمومى و عبادت و معنويت تأكيد مى نمايد تا از الطاف خداوند، قدرشناس و شاكر باشند و به عبادت و تحصيل كمال بپردازند. امنيت وسيله و زمينه براى اهداف متعالى انسانى و وصول به درجات قرب و كمال و استفاده مطلوب از فرصت هاست.
مفهوم امنيت برآيند و محصول عوامل گوناگون و اوضاع مختلف اجتماعى و نتيجه رابطه متقابل اين عوامل است، و اين نظير مفهوم توسعه است. نتيجه توسعه همه جانبه و متوازن و پايدار به طور طبيعى امنيت خواهد بود، كه در تحقق آن عوامل گوناگون نقش دارد و هدف نهايى از آن ايجاد زمينه براى قرب به خدا و بندگى حضرت حق است. بايد از اين نعمت الهى وتأمين معاش وآباد كردن بلاد و برقرارى امنيت براى عباد، راه را براى عبوديت همواركرد، و برعزت بندگى و ربوبيت خداوند تأكيد نمود. (11)
جان کلام این که؛ در فقه اسلامی با توجه به اهمیت زیاد امنیت و آرامش در سعادت بشر از منظر قرآن، به این امر توجه ویژه ای مبذول شده است. توجه قرآن به امنیت در این گستره وسیع از آیات خود گواهی روشن بر مسئولیت و تکلیف امت و امام برای تأمین آن است.
نگاهی به درخواست امنیت از سوی حضرت ابراهیم (بقره، آیه۱۲۶؛ ابراهیم، آیه۳۵) و تأکید قرآن بر حرمت جنگ در ماه های حرام برای تأمین امنیت و منتگذاری بر قریش و اهل مکه به سبب تأمین آن و یادآوری بعضی اقوام بهرهمند از نعمت امنیت مانند قوم سبأ (سبأ، آیه 18) نشانگر جایگاه و ارزش امنیت در فرهنگ قرآنی است.
هم چنین ارتباط بخش فراوانی از مباحث فقهی مانند حدود، دیات و جهاد با مقوله امنیت، نشان از اهمیت امنیت دراسلام وزمینهای برای نهادینه شدن فرهنگ امنیت درجامعه اسلامی است.(12)به هرحال، برحاکمیت و دولت اسلامی است تا به اشکال گوناگون از امنیت افراد جامعه دفاع و صیانت کند و به تأمین آن قیام و اقدام نماید.
پنجشنبه : 26 / 07 / 1403- 13 ربیع الثانی 1446- 17 اکتبر 2024
پانویس ها
1- سوره بقره /126 .
2- سوره قريش / 4 .
3- سوره سبأ/ 15 و 18؛ سوره نور/55 و سوره قصص / 57 .
4- سوره نحل / 112 .
5- سوره قصص/ 57.
6- سوره تین/3
7- سوره فتح / 27 .
8- جواهر دهی؛ علی. اهمیت امنیت در اسلام. کیهان: ۰۵ اسفند ماه ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۳- کد خبر: ۱۲۶۹۳۱.
9- نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 40 .
10- سوره رعد/ 28 .
11- درّى نجف آبادى؛ قربانعلى. نگاهى به امنيت ازمنظراميرمؤمنان(ع). فصلنامه حكومت اسلامى / شماره 18.
12- جواهر دهی؛ علی. اهمیت امنیت در اسلام. کیهان: ۰۵ اسفند ماه ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۳- کد خبر: ۱۲۶۹۳۱.
منابع
1- موسی غنی نژاد، «دموکراسی درپرتومفهوم آزادی وقدرت»،کیان، شماره 32، سال 75.
2- حسن آیت، درسهایی ازتاریخ سیاسی ایران، تهران،حزب جمهوری اسلامی، 1363.
3- ببراوند آبراهامیان، مقالاتی درجامعه شناسی سیاسی ایران، سهیلا ترابی فارسانی، تهران، شیرازه، 1376.
4- تدا اسکاچ پل، دولتها وانقلابهای اجتماعی، سید مجید روئین تن، تهران، سروش، 1376.
5- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، 1370 .
6- اصغر افتخاری، وفاق ملی: جامعه شناسی سیاسی وحدت ازدیدگاه امام خمینی(ره)، تهران، ناجا، 1382.
7- رابـرت مانـدل، «چهرة متغيــرامنيت ملـي»،ترجمـه وانتشـارات پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1377.
8- اميل دوركيم، قـواعد روش جامعـه شناسـي»،ترجمه علي محمدكاردان،انتشارات دانشگاه تهران، 1373.