در باب انواع تروریسم در جهان
اسدالله افشار
در جهان امروز، پدیده تروریسم[1] به عنوان عامل محرکه تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و...، جایگزین پدیده های سیاسی شناخته شده، مثل انقلاب، جنگ ها، شورش ها و... شده و زندگی سیاسی در سطوح مختلف آن را به چالش کشیده است.
تروریسم به عنوان وجهی از خشونت، هم در تاریخ کشورهای غربی و هم در تاریخ کشورهای شرقی مدام اتفاق افتاده است و این وضعیت تا به امروز نه تنها کمتر شده بلکه حتی به سمت تئوریزه شدن هم رفته است[2] با این وجود، تا قبل از حادثه یازدهم سپتامبر، حوادث تروریستی در عرصه ی جهانی در اولویت نخست قرار نگرفته بود و حتی بعضا به لحاظ لجیستکی و تبلیغاتی، مورد حمایت کشورهای بزرگ قرار گرفت اما با حوادث یازهم سپتامبر مسأله تروریسم به عنوان مقوله در ضدیت با صلح و امنیت جهانی درکانون توجه قرار گرفت.
تصویب قطعنامه 1373 در 28 سپتامبر 2001 تنها در ظرف سه دقیقه، نقطه آغازین روندی به سوی تدوین کنوانسیون فراگیر علیه تروریسم جهانی بود[3] درکنار تدوین کنوانسیون ها برای مقابله با تروریسم، راههای متعدد دیگری نیز مورد توجه قرار گرفت.
یکی از مهم ترین این راه ها، شناسایی تأمین مالی این گروه ها و مقابله با آن است؛ زیرا بین توانایی اقتصادی این گروهها و انجام فعالیت های تروریستی ارتباط مستقیم وجود دارد و بدون پشتوانه مالی انجام فعالیت های تروریستی امکان پذیر نیست.[4]
تروریسم بی شک یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه کنونی است. دنیای کنونی تروریسم را بسان آفتی همسنگ اعتیاد به مواد مخدر و تجاوز به حقوق مسلم انسانها و ملتها و افراختن آتش جنگ شناخته است. صدها سمینار وکنفرانس برای شناختن و بررسی علل و ریشه های آن و روش های جلوگیری از آن در کشورهای غرب وشرق تشکیل شده وهزاران کتاب برای پژوهش درباره آن از دیدگاه های گوناگون و در زمینه های مختلف مانند جامعه شناسی، سیاسی، حقوقی، مذهبی و اخلاقی منتشر گردیده است. لیکن نه تنها تروریسم از بین نرفته یا تخفیف نیافته، بلکه بر وسعت دامنه و تنوع صور آن افزوده شده است.[5]
مقوله تروریسم دیگر در کنش خشونت بار چریکی خلاصه نمی شود. امروزتروریسم به صورت ماهوی در حوزه هایی چون مدیاتروریسم، سایبرتروریسم، آگروتروریسم، نارکوتروریسم، اکانوتروریسم، لینگوتروریسم، تکنوتروریسم، ساینتوتروریسم و… بسط یافته است. لذا جنگ با تروریسم نه تنها در مواجهه با تروریسم چریکی ناموفق بوده است، بلکه موجب گسترش دامنه آن به حوزه های ناشناخته، مبهم نوینی شده است که بشر برای مواجهه در آن میدان ها هیچ تجربه ای ندارد.
با توجه به مقدمه کوتاه مذکور اکنون به بحث انواع گونه های تروریسم خواهیم پرداخت.
1- تروریسم بین المللی
انواع مختلفی از تروریسم وجود دارد، اما تصویررایج آن بمبگذاری های انتحاری، هواپیماربایی و سربریدن مردم عادی است، ما خاورمیانه را به عنوان منطقه ای که بیشترین فعالیت های تروریستی در آن صورت می گیرد در نظر می گیریم و این تعصب بی دلیل نیست، اما واقعیت این است که انواع تروریسم در سراسر جهان رخ می دهد، چون که مردم تسلیم گفتگوهای سیاسی به نفع ابزار خشونت آمیز می شوند.
اندونزی، فیلیپین، ژاپن، آمریکای جنوبی، بخش پایینی قاره هند، چچن و فراتر از آن همه تحت تأثیرات انفجار عملیات های تروریستی در مرزهای خود قرار گرفته اند. در ایالات متحده، برای اکثرآمریکایی ها، نمونه هایی از تروریسم چیزی است که در شهرهای دور افتاده اتفاق می افتد و تنها در اخبار روزانه گزارش می شود.
فارغ از مسائل پشت پرده این ماجرا، حمله11سپتامبرتوسط 19شهروندعربستان سعودی ویمنی تحت فرماندهی رهبران القاعده انجام گرفت، چهار هواپیمای جت تجاری را ربودند و آنها را به سمت مرکز تجارت جهانی، در واشنگتن دی سی هدایت کردند و یک هواپیمای دیگر نیز پس از اینکه مسافران هواپیما متوجه عاملان حمله شدند و اقدام به متوقف نمودن ربایندگان کردند در میدان پنسیلوانیا سقوط کرد. حمله ای که ریشه در تروریسم بین المللی داشت، به داخل کشور کشیده شده بود.
همانطور که محققان، سیاستمداران، متخصصان و کارشناسان نظامی روی بهترین راه برای پایان دادن به عذاب تروریسم بحث می کنند، راه حل ها باید به نابرابری های ذاتی ای متوسل شوند که مردم را از میز مذاکره بیرون و وارد میدان جنگ می کنند.
2- تروریسم دولتی
در قرن بیستم و بیست و یکم کاربرد واژه ترور و تروریسم بسیار بیشتر از قرون قبل شده است و دلیل آن بروز برخوردهای خشونتآمیز بین احزاب و گروههای مختلف در یک کشور یا انجام عملیات خرابکارانه در خاک کشور بیگانه به وسیله فرد یا گروه یا کشور خارجی است. اصطلاح تروریسم دولتی یک اصطلاح جدید و نو است.
برخی ازکشورها، دولتهای دیگر را به تروریسم دولتی متهم میکنند. تفاوت برداشتهای مختلف از این واژه و نیز مغایرت آن با تروریسم فردی یا گروهی بر اهمیت موضوع میافزاید.
واژه تروریسم دولتی واژهای جنجالبرانگیز است. تروریسم دولتی اصطلاحی است که برای دخالت دولت یا دولت هایی در امور داخلی یا خارجی دولتی دیگر که به وسیله اجرا یا مشارکت در عملیات تروریستی یا حمایت از عملیات نظامی برای زوال، تضعیف و براندازی دولت مذکور یا کل دستگاه حاکمه آن کشورانجام میشود.
کمک های مادی ومعنوی(مثل حمایت سیاسی)به گروههای مخالف ومشارکت درعملیاتی چون بمبگذاری، مین گذاری بنادر و سواحل، آدمربایی،هواپیماربایی و ترور مقامهای عالی مملکتی، نمونههایی از تروریسم دولتی است.[6]
تروریسم دولتی استفاده سیستماتیک از ترور توسط یک حکومت برای کنترل جمعیت خود است. این مورد نباید با تروریسمی که تحت حمایت دولت قرار دارد اشتباه گرفته شود، جایی که دولت ها از گروه های تروریستی حمایت می کنند، تروریسم دولتی توسط گروهی که قدرت را در یک کشور و نه در یک سازمان غیر دولتی در دست دارند انجام می پذیرد. این فرم اصلی تروریسم است.
برایان جنکینس از خبرنگاران مشهور در موضوع تروریسم، از تروریسم دولتی به عنوان «جنگ از طریق قائم مقام» یاد میکند. وی میگوید: «این کشورها (پیروان تروریسم دولتی) بر محدودیتهای جنگهای متعارف واقف اند؛ بنابراین ترجیح میدهند از امکانات سازمانهای تروریستی، که خود راساً آنها را ایجاد کردهاند یا تغذیه مالی آنها را بر عهده دارند، برای تهدید دشمن یا اخلال در ثبات سیاسی و اقتصادی آن کشور یا ایجاد بیثباتی سیاسی و اقتصادی در آن مملکت بهره گیرند». جنکینس معتقد است که این شکل از تروریسم به سرمایهگذاریبسیار کمتری نسبت به یک جنگ متعارف نیاز دارد، دشمن را از پای میاندازد و میتوان ارتباط با تروریستها را بهطور کلی منکر شد.[7]
انقلاب فرانسه در سال 1793 و هزاران حکم اعدامی که نتیجه آن بود اغلب به عنوان نخستین نمونه تروریسم دولتی به شمار می آیند، روشی که قرن ها است حاکمان حقیقتا از آن برای کنترل مردم خود استفاده می کنند. تروریسم دولتی یک اقدام خشونت آمیز است که توسط دولت موجود انجام می شود. معمولا، تروریسم دولتی شامل درگیری با کشور دیگر یا شامل هدف دولت برای کنترل جمعیت است. تروریسم دولتی یکی از قدیمی ترین انواع تروریسم است که به انقلاب فرانسه در سال 1793 بر می گردد:
مثال ها : انقلاب فرانسه که در بالا ذکر شد، مهمترین مثال است، با این وجود تروریسم دولتی بسیار گسترده است. در مورد هر دیکتاتوری در تاریخ، که مسلما از تروریسم دولتی به عنوان راهی برای کنترل مردم خود استفاده کرده است. برای نمونه های معاصر بیشتر می توان به استفاده از خشونت توسط صدام حسین علیه کردها و یا حتی سرکوب معترضان دموکراتیک در سوریه نظر کرد.
به عنوان نتیجه این بحث باید گفت تروریسم دولتی عبارت است از دخالت دولت یا دولتهای بیگانه در امور داخلی یا خارجی دولتی دیگر به منظور ایجاد رعب و وحشت، به وسیله اجرا یا مشارکت در عملیات تروریستی یا حمایت از عملیات نظامی برای زوال، تضعیف و براندازی دولت مذکور یا سقوط دستگاه حاکمه آن کشور در واقع تروریسم دولتی همان تروریسم است که مجری آن یک دولت است.[8]
تفاوت عمده تروریسم دولتی و تروریسم غیردولتی
تفاوت عمده تروریسم دولتی و تروریسم غیردولتی در مجری آن است. بدین معنی که مجری و طراح اعمال تروریستی غیردولتی افراد، گروهها و احزاب اند، و مجری و طراحی اعمال تروریستی دولتی، یک دولت یا چند دولت خاص هستند. علاوه بر این دخالت دولت یا دولتها در اعمال تروریستی دو گونهاست:
1. به صورت مستقیم؛ یعنی خود دولت اعمال تروریستی را علیه دولت دیگر انجام میدهد.
2. به صورت غیرمستقیم؛ یعنی به وسیله فرستادن کمکهای مادی مانند این که اسلحه، مهمات و وسایل پیشرفته نظامی در اختیار گروههای مخالف دولت مذکور قرار داده شود یا گستردن چتر حمایت معنوی از گروههای مزبور مانند حمایت سیاسی یا اقتصادی یا تبلیغاتی.
به اعتقاد مؤلفان کتاب فرهنگ اصطلاحات سیاسی و استراتژیک، سه مقوله را باید از تروریسم دولتی استثنا نمود و غیردولتی تلقی کرد:
۱. گروههای آزادی بخش ملی (مثل سازمان آزادیبخش فلسطین)؛
۲. گروههای انقلابی (مثل بریگاد سرخ در ایتالیا)؛
۳. گروههای قومی یا مذهبی (مانند سیکها در هند). [9]
اما به عقیده ما نمیتوان کسانی را (مثل فلسطینیها) که برای آزادی سرزمین غصب شده خود و کسب ابتداییترین حقوقشان مبارزه میکنند درزمره تروریستها قرار داد. حمایت از مبارزه مردمی علیه اشغالگران خارجی و تسلط استعماری، هم چنین حق مبارزه نظامی و دفاع از خود علیه نیروی اشغالگر در اسناد سازمان ملل مورد توجه و شناسایی قرار گرفته است. تعدادی از قطع نامههای مجمع عمومی سازمان ملل از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۱ براین موضوع تأکید کردهاند. با وجود این از سال ۱۹۹۴ در مصوبات این سازمان، نهضتهای آزادی بخش از فعالیتهای تروریستی استثناء نشدهاند و از سال ۱۹۹۶ حتی نظریههایی وجود دارد مبنی بر این که عدم اشاره به این تمایز به معنای عدم موضوعیت آن برای این سازمان است،[10] اما وجدان عمومی جهانی هرگز نمیپذیرد که دفاع انسانهای آواره شده از وطن خویش، اعمال و حملات تروریستی نامیده شود.
3- تروریسم داخلی
تحت این نوع فشار از داخل و خارج، دولت به طور روزافزون به دنبال روش هایی برای مبارزه با تروریسم به منظور کمک به جلوگیری از ریشه دواندن این خطر در کشور است. منتقدان خاطر نشان می کنند که این روش ها ریسک آزادی های فراوانی را به وجود می آورد که این نوع تروریسم برای تخریب آن ها طراحی شده است. با اتخاذ «قانون پاتریوت»، و پس از ظهور استراق سمع گسترده توسط آژانس امنیت ملی، این انتقادات بی جا نیست؛ در حالی که ما به بررسی آنچه که به عنوان یک جامعه در تلاش هایمان برای حفظ آزادی اساسی از دست می دهیم می پردازیم.
قانون پاتریوت (The Patriot act)
قانون پاتریوت تنها ۴۵ روز بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر بوسیله اکثریت قریب به اتفاق هر دو مجلس ایالات متحده تصویب شد (۳۵۶ به ۶۶ در مجلس نمایندگان و ۹۸ به ۲ درمجلس سنا). در۲۳ اکتبر، نماینده مجلس نمایندگان جیمزسنسن برنر( James Sensenbrenner) ضمن مطرح نمودن قانون، آن را به ۹ کمیته اصلی مجلس فرستاد.جالب آنکه این قانون در این کمیتهها ابتدا وتو و سپس تصویب گشت. روز بعد آن را به صحن مجلس فرستادند که در آن نیز بیدرنگ به تصویب رسید و سرانجام جهت امضاء نزد بوش، رئیس جمهوری وقت، برده شد. این قانون تنها در کمتر از۷۲ ساعت بعد از طرحش در مجلس نمایندگان به امضاء رسیده بود. مسلماً قوانین بسیاری قبل از طرح قانون پاتریوت در انتظار بودند، اما ظاهراً برنامه کاری هر دومجلس نمایندگان دچار تحیّر شده بود و این قانون در کمترین زمان ممکن به تصویب رسید. عنوان قانون هم از کنار هم نهادن حروف اول کلمات ذیل در جهت اتحاد و تقویت ظاهری جامعه آمریکا حکایت مینمود:
Patriot = Providing Appropriate Tools Required to Intercept and Obstruct Terrorism
پاتریوت:تهیه مناسب ابزارهای مورد نیاز جهت توقیف وجلوگیری از تروریسم
اهداف این قانون به شرح زیر بیان شده است:
• افزایش امنیت داخلی علیه ترورسیم
•افزایش انواع روشهای نظارت بروی شهروندان و غیر شهروندان
•توقیف بیگانگان و شهروندانی که در روند فعالیتهای ترورسیتی مشارکت دارند.
•تطبیق قوانین جنایی و آییننامههای دادرسی
•توقف حمایتهای مالی از تروریست
• فراهم کردن اعمال حاکمیت فوری و ابزار سازی برای آن
همچنین این قانون یک قدرت فزآیندهای را به حاکمیت دولت مرکزی آمریکا در جهت بازجوییهای گسترده از افراد مظنون به همکاری و مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تضعیف کنندگان امنیت ملی اعطاء کرد. درهمین جاست که این قانون به عنوان یک زنگ خطر برای آزادیهای مدنی در ایالات متحده به صدا درآمد.تمامی شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که وزارت امنیت داخلی آمریکا تحتالشعاع یک محیط دیوانهوار بنا شد. بوش در ژوئن ۲۰۰۲، لایحه آن را به مجلس اعلان نمود، حال آن که در ۱۳ نوامبر به تصویب مجلس نمایندگان و در ۲۵ نوامبر به تأیید سنا رسید. ایجاد وزارت امنیت داخلی ایالات متحده در واقع بزرگترین بازسازی اداری دولت مرکزی از زمان تأسیس وزارت دفاع بعد از جنگ جهانی دوم بود. تعدادی از مهمترین و حساسترین آژانسهای سیاسیـامنیتی در آن جذب و ادغام شدند که از آن جمله میتوان به گارد ساحلی آمریکا، سرویس مخفی و اداره مهاجرت و تابعیّت اشاره کرد.
در هر صورت این قانون با الحاق مفاد متعددی به قوانین مربوط به مهاجرت و امنیت در واقع مقررات مربوط به اقامت، تابعیت و مهاجرت شهروندان غیرآمریکایی مقیم آمریکا را سخت میکند و به دستگاه مجریه اجازه میدهد که آزادانهتر از گذشته و به بهانه ضرورت امنیتی به اقدام پیشگیرانه در داخل آمریکا دست بزند.[11]
به طور کلی، این قانون شامل سه ماده اصلی بود:
افزایش تواناییهای نظارتی مجری قانون، از جمله با شنود تلفنهای داخلی و بینالمللی؛
ارتباط بین سازمانی آسانتر برای اینکه آژانسهای فدرال به طورمؤثرتری ازهمه منابع موجود در تلاشهای ضدتروریسم استفاده کنند. و افزایش مجازات برای جنایات تروریسم و فهرست گسترده ای از فعالیت هایی که واجد شرایط اتهامات تروریسم هستند.
این قانون به دلیل مجوز بازداشت نامحدود بدون محاکمه مهاجران، و به دلیل مجوزی که به مجریان قانون برای جستجوی اموال و سوابق بدون مجوز، رضایت یا آگاهی داده شده، بحث برانگیزاست. (اگرچه به طور کلی، آنها برای انجام بازرسی نیاز به حکم یا رضایت دارند.) از زمان تصویب آن، چندین چالش قانونی علیه این قانون مطرح شده است و دادگاه های فدرال حکم داده اند که تعدادی از مقررات مغایر قانون اساسی است.
براساس گزارش واشنگتن پست، قانون پاتریوت که در سال ۲۰۰۷ توسط آمریکا تصویب شده به ایجاد یک برنامه مخفی در NSA انجامید که بعدها پریسم خوانده شد. گفته میشود که این برنامه حاصل تجاربی است که از دیگر برنامههای نظارتی اجرا شده بعد از۱۱ سپتامبر تحت عنوان «برنامه نظارت برتروریسم» به دست آمده است.
«قانون پاتریوت» به دادستان و رئیس سازمان امنیت ملی اجازه میدهد بدون نیاز به داشتن اهداف مشخص از افراد و مکانها و کشورهای دیگر اطلاعات جمع آوری کنند. این یعنی وقتی یک قاضی ایالتی در فرمانی مخفی نقشه مورد نظر سازمان امنیت ملی را تأیید میکند، سازمان مذکور میتواند از شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک تقاضای ارسال دادهها را به دولت بکند و این موضوع را مادامی که تحت ضوابط نقشه مشخص شده باشد ادامه دهد.
براساس آمار روی برنامه مخصوص دیتا ماینینگ متعلق به NSA، هرماه ۹۷ میلیارد بسته اطلاعاتی توسط دستگاههای امنیتی آمریکا در جهان ضبط و مانیتور میشود که از این تعداد ۱۴ میلیارد بسته متعلق به ایران است. پاکستانیها با ۵٫۱۳ میلیارد بسته، اردن یکی از متحدان نزدیک امریکا با ۷٫۱۲ میلیارد بسته دیتا، مصر با ۷/۶ میلیارد بسته و هند با ۶/۳ میلیارد بسته در ردههای بعدی جای میگیرند.
این آمار مربوط به ماه مارس ۲۰۱۳ است و نشان میدهد دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، شبانه روزی در حال رصد و جمع آوری اطلاعات از کشورها و مانیتور کردن آنها هستند. [12]
این بحث ادامه دارد...
یکشنبه: 4 / 04 / 1402- 6 ذی الحجه 1444- 25 ژوئن 2023
[1] - واقعیت این است که هیچ تاریخ روشنی از تروریسم موجود نیست. برخی آغاز تروریسم را از انقلاب فرانسه می دانند و برخی دیگر شروع آن را مصادف با گسترش تفکرات آنارشیستی در قرن 19می دانند و برخی دیگر بر این باورند که سابقه اقدامات تروریستی حداقل به قرن اول پیش از میلاد باز می گردد. واژه تروریسم از زبان فرانسه قدیم و لاتین گرفته شده و به معنای ترساندن و به وحشت انداختن است. ترور را معمولا در فارسی، به معنای «قتل سیاسی» بکار می برند.( آقایی خواجه پاشا، داود، (1392)، تحلیلی بر راهکارهای سیاسی- حقوقی مقابله با تروریسم بین المللی، فصلنامه سیاست، دوره 43، شماره یکم)
[2] - فیرحی، داوود، (1387)، تروریسم؛ تعریف، تاریخچه و رهیافت های موجود در تحلیل پدیده تروریسم، فصلنامه سیاست، شماره سوم، دوره سی و هشتم.
[3] - یزدانی، عنایت الله، (1386)؛ تروریسم اسلامی؛ افسانه یا واقعیت، مجله علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، شماره سی و نهم و چهارم.
[4] - نساج، حمید و نظری، مینا و پور رنجبر، مهدیه. شناسایی و تأمین منابع مالی داعش -بخش اول. فصلنامه حبل المتین شماره 11.
[5]خامه ای، انور. شاه کشی در ایران و جهان(جامعه شناسی و تاریخ تروریسم). چاپخش.
[6] - علی بابایی، غلامرضا ،( 1369)، فرهنگ علوم سیاسی، چاپ دوم: تهران، شرکت نشر و پخش ویس، ص ۱۷۶.
[7] - جفری ام الیوت» و «رابرت رجیناله»، ( 1373)،ترجمه میرحسین رئیسزاده لنگرودی، چاپ اول: تهران، چاپخانه مهدی، ص 27.
[8] - منابع زیر برای مطالعه بیشتر در این زمینه معرفی میشود:
. دکتر ابراهیم جانان، آنارشی در سایه اسلام (علل، تدابیر و راههای چاره)، چاپ دوم: ترکیه، انتشارات جهان، ۱۹۸۴ م.
. مصطفی مفتی اوغلو، جنایتهای سیاسی عصر ما، ]بیجا[، انتشارات یاغمور، ۱۹۷۵ م.
. بهمنی آقایی، فرهنگ سیاسی، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۵۶ ش.
. علی آقا بخشی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، انتشارات تندر، ۱۳۶۳ ش.
. محمد جاسمی و بهرام جاسمی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۵۷ ش.
[9] - جونز، و.ت. ( 1362)، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه علی رامتین، تهران. امیرکبیر.
[10] - سووه، توماس،( 1354)، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی، ترجمه م. آزاده، تهران، انتشارات مازیار.
[11] - فوکویاما، فرانسیس، (۱۳۸۶ ). اصول، حزم و تدبیر، آمریکا بر سر تقاطع، ترجمه مجتبی امیری وحید، نشر نی، ص ۴۳.
[12] - قانون پاتریوت؛ نقض آشکارحریم خصوصی. مؤسسه مسیر رسانه.

