تحلیلِ چندبُعدیِ نقض آتش بس در لبنان
اسدالله افشار
حوادث روز پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ / 6نوامبر 2025در جنوب لبنان ــ که با مجموعهای از حملات هوایی وسیعِ رژیم صهیونیستی همراه شد بار دیگر مرز شکننده آتشبس میان لبنان و رژیم صهیونیستی را به موضوعی استراتژیک و منطقهای بدل کرد. این رخداد نه فقط ابعاد نظامی داشت، بلکه لایههای حقوقی، سیاسی، اجتماعی و رسانهای را نیز فعال کرد؛ بهویژه آنجا که ادعا شد این حملات «هشدار» به دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله بوده و از حمایت سیاسی و اطلاعاتی واشنگتن برخوردار بوده است. در تحلیل زیر تلاش شده از نگاه علمی-پژوهشی و سیاسی، عوامل محرّک، پیامدها و گزینههای پیشِروی بازیگران کلیدی بررسی شود.
۱. خلاصه رویداد و وضعیت میدانی
در روز پنجشنبه ۶ نوامبر ۲۰۲۵ (۱۵ آبان ۱۴۰۴) نیروی هوایی رژیم صهیونیستی ضرباتی را به مناطق جنوبی لبنان وارد کرد؛ گزارشها از تلفات و خسارات و همچنین واکنش قاطع حزبالله حکایت دارند. دولت لبنان و نهادهای بینالمللی نسبت به نقض آتشبس هشدار دادند و در رسانههای عبری-انگلیسی انعکاس گستردهای یافت. همزمان منابع عبری و برخی گزارشها به نقش سیاستی-دیپلماتیک آمریکا در چرخه فشارها اشاره کردند.
۲. بُعد حقوقی: آتشبس، حق دفاع مشروع و قواعد بینالملل
از منظر حقوق بینالملل، هرگونه اقدام نظامی در شرایط آتشبس میبایست بهصراحت در چارچوب مفاد توافقِ مربوط بررسی شود. اگر آتشبس شامل بندِ منع اقدام تهاجمی متقابل باشد، حملات هوایی یکجانبه میتواند مصداق نقضِ تعهدات بینالمللی و افزایش مسئولیت بینالمللی باشد؛ مگر اینکه رژیم صهیونیستی آن را به عنوان «اقدامِ پیشگیرانه مشروع» یا پاسخ به عملیاتِ دقیقِ گروههای مسلح توجیه کند. همزمان، اعلامیهها و مواضع گروههای مقاومت که حق دفاع مشروع را مطرح میکنند، فضای حقوقی-سیاسی را پیچیده میسازد و نیز احتمال تبدیل اختلاف به رویارویی نظامی گستردهتر را افزایش میدهد.
۳. بُعد نظامی و راهبردی
اهداف مستقیمِ حملات معمولاً انهدام زیرساختهای نظامیِ ادعاییِ طرف مقابل، ایجاد هزینه سیاسی-امنیتی برای لبنان و فشار روانی بر جامعه و نخبگان است تا خواستِ خلع سلاح یا تضعیفِ توان بازدارندگیِ حزبالله را تقویت کند. نمونه ارسال «هشدار» به دولت بیروت برای اقدام علیه حزبالله،گویای تلاش برای تغییرمعادلات باز دارندگی و تحمیل اُپسیونی فشاری است. از زاویه حزبالله نیز حفظ توان بازدارندگی و حمایت مردمی از محورهای هویتی و امنیتی است که واکنش را بهعنوان گزینهای روی میز نگه میدارد.
۴. نقش ایالات متحده و «شبکه فشارِ بینالمللی»
ادعاهای مطرحشده در رسانهها درباره «حمایت مستقیمِ آمریکا» از برخی حملات یا لااقل پوششِ سیاسی-دیپلماتیکِ اسرائیل، باید بهدقت رصد شود. حتی اگر واشنگتن رسماً از هرگونه حمله مشخص حمایت نکرده باشد، هماهنگیهای اطلاعاتی، حمایت لجستیکی یا سیاستهای منطقهای که اولویت مقابله با ایران و شبکه مقاومت را دنبال میکنند، میتواند عملاً به تقویت اقدامِ تلآویو بینجامد. این سیاستِ «پشتیبانیِ نامتقارن» موجب میشود که واشنگتن نقشِ تنظیمکننده محیط امنیتی منطقهای را داشته باشد و در عمل مانعِ حلوفصلِ سیاسیِ مستقل میان بیروت و تلآویو شود.
۵. پیامدهای سیاسی-اجتماعی در لبنان
تحلیلهای میدانی و نقل قولهای دیپلماتیک حاکی است فشارِ افکار عمومی و خواستِ بازخوردِ نظامی علیه تجاوزات، در میان بخشهایی از جامعه لبنانی افزایش یافته است. این پدیده دو اثر مهم دارد: ۱) تقویت مشروعیتِ حزبالله در چنبره دفاع از سرزمین و ۲) تشدید شکاف میان نخبگانِ سیاسی که تمایل به نزدیکی با غرب و مصالحه دارند و جریانهای ملی-مقاومتی که خلع سلاح را خیانت به امنیت ملی میدانند. نتیجه عملی این روند دشوار شدنِ هرگونه طرحِ خلعِ سلاح یا مهارِ توان گروههای مسلح بدون توافقِ سیاسی-اجتماعی است.
۶. رسانه و روایتسازی: جبهه نمادینِ جنگ
رسانهها (داخلی، منطقهای و بینالمللی) نقشِ تعیینکنندهای در شکلدهی به افکار عمومی و مشروعیتبخشی به اقدامات دارند. روایتِ «هشدارِ مشروع» در منابع عبری و روایتِ «نقضِ آتشبس و تجاوز» در رسانههای عربی و بینالمللی، گفتمانِ قانونی و اخلاقیِ متفاوتی تولید میکند که بر گزینههای دیپلماتیک و نظامی اثر میگذارد. بنابراین جنگ روایتها میتواند به اندازه حملاتِ فیزیکی، ریسکِ تشدید بحران را بالا ببرد.
۷. ریسکهای منطقهای و بینالمللی
تشدید درمرزلبنان میتواند زنجیرهای ازواکنشها را در منطقه فعال کند: تقویت مداخلات کشورهای فرامنطقهای، افزایش قایقرانیِ منطقهای برای کمک نظامی یا اطلاعاتی، و در نهایت بسط گیری جنگ فراتر از مرزها. همچنین هرگونه تشدید ممکن است بازار انرژی، تحرکات دیپلماتیکِ بینالمللی و نشستهای امنیتی را تحتالشعاع قرار دهد.
۸. راهکارها و توصیههای سیاستمحور
- فشار دیپلماتیکِ چندجانبه بر رژیم صهیونیستی برای رعایت مفاد آتشبس و جلوگیری از عملیات یکجانبه.
- تمهیدات اعتمادسازی میان بیروت و بازیگران منطقهای برای کاهش انگیزه تهران-تلآویو جهت بهرهبرداری از هر حادثه.
- میانجیگری منطقهای/بینالمللی با حضور بازیگران غیرطرفدار برای گفتوگوی محدود درباره مفادِ اجرای آتشبس و سازوکار نظارتی.
- پرهیز از سیاستِ تحمیلِ خلع سلاح یکجانبه؛ زیرا بدون تضمین امنیت و جایگزینهای سیاسی، تلاش برای خلعِ سلاح میتواند به شعلهورتر شدنِ بحران بیانجامد.
- کنترل روایتها و ارتقای شفافیت اطلاعاتی از طرف نهادهای بینالمللی تا مانعِ جنگِ رسانهایِ مهیبی که تشدید را تسهیل میکند، شود.
جان کلام این که؛نقض آتش بس پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ بار دیگر نشان داد که تلاش برای تحمیل راهحلهای نظامی یا سیاسیِ یکجانبه (نظیر خلع سلاح تحمیلی حزب الله) بدون در نظر گرفتن ساختارهای حقوقی، منافع امنیتی و حمایتِ مردمی، نه تنها مسئله را حل نمیکند بلکه احتمال گسترش بحران را افزایش میدهد. بازیگران خارجی ــ بهویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی ــ با بهرهگیری از ابزارهای نظامی و دیپلماتیک، محیط را بهگونهای شکل میدهند که گزینههای مسالمتآمیزدشوارترشود؛ از اینرو، تنها مسیرِ کمتر پرریسک، تلاش برای سازوکارهای چندجانبه تضمینکننده آتشبس، نظارت مستقل و گفتوگوی سیاسی درونلبنانی و منطقهای است.
سه شنبه 20 / 08 / 1404- 20 جمادی الاول 1447- 11 نوامبر 2025
چاپ در پایگاه خبری تحلیلی نیک رو: سه شنبه 20 / 08 / 1404- 08 : 05– شناسه: ۱۱۴۵۵۷
لینک کوتاه: 1144557 https://www.nikru.ir/p/

